نظریهی اسلامی علوم انسانی*
(فطرت؛ چونان گرانیگاه گروهْدانش علوم انسانی)**
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (الرُّوم/۳۰:۳۰)
درآمد
بایستههای فرایند تأسیس علوم انسانی اسلامی
۱٫ ارائهی نظریهی مبنا؛
۲٫ تبیین مبانی مشترک علوم انسانی؛
۳٫ ارائهی منطق تولید علوم انسانی؛
۴٫ تحقیق مبانی هر یک از رشتههای مختلف خانوادهی علوم انسانی، در ذیل مبانی عام و مشترک؛
۵٫ تولید علمهای هموند گروهْدانش علوم انسانی.
این مقاله عهدهدار ارائهی نظریهی مبنای علوم انسانی دینی از نظر راقم سطور است.
تعریف کلمات کلیدی نظریه
لازم است که قبل از ورود به تبیین نظریه، تعریف خویش از هر یک از کلمات کلیدی پرکاربرد در مبحث را ارائه کنیم، از اینرو پارهای از اصطلاحات و کلمات کلیدی را در زیر به اجمال شرح میکنیم:
۱٫ تعریف علم
«معرفت دستگاهوارِ» متشکل از «مجموعهی قضایایِ» برخوردار از «نقطهی ثقلِ مشترَکِِ» مبتنی بر «مبادیِ» نظری مشخص و برخوردار از «روش معیّن»، دارای «غایت واحد» یا «غایات همساز».
۲٫ مؤلِّفههای علم
با توجه به تعریف پیشنهادی، هر علمی دارای مؤلِّفههای پنجگانهی «مبادی»، «موضوع»، «مسائل»، «منطق» و «غایت» است؛ هرگاه این عناصر از سازواری کافی برخوردار باشند، یک معرفت دستگاهوار (= علم) شکل میگیرد.
۳٫ تعریف دین
«دستگاه معرفتی ـ معیشتیای که از سوی مبدأ هستی و حیات، برای تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان، الهام و ابلاغ شده است».
۴٫ تعریف فطرت
مراد از فطرت در این مقال، «فطرت بالمعنیالاخص» است که به سرشت ویژهی بشر اطلاق میگردد، و غیر از فطرت حیوانی است که آن را «غریزه» مینامند؛ نیز غیر از فطرت نباتی و جمادی است که از آن به «طبیعت» تعبیر میشود؛ بدینسان فطرت بالمعنی الاخص، عبارت خواهد بود از: «سرشت متعالی ویژهی آدمی که از نحوهی وجود (و کیفیت خلقت) او نشئت میگیرد».
۵٫ تعریف علوم انسانی
چند تذکار مقدماتی:
یک) علوم انسانی، طیفی از دانشهای انسانمدار است که در دویست سال اخیر، از دیگر حوزههای معرفتی متمایز شده و در مقابل سایر عرصههای معرفتی، خاصه علوم طبیعی که قلمروی مطالعاتی آن «طبیعیات» است، قرار گرفته است. فارغ از آنکه اصل این تقسیمبندی را صواب یا ناصواب بدانیم ـ که به نظر ما درخور تأمل جدی است ـ به دلیل اینکه این عنوان و طبقهبندی در ادبیات علمی دانشگاهی معاصر پذیرفته و رایج شده است، لاجرم باید به مسائل این گروهْدانش، ازجمله تعریف آن پرداخته شود.
دو) قبل از ارائهی تعریف برای هر مقولهای، بهویژه دانشها، باید مشخص شود که آیا در صدد ارائهی «تعریف پسینی»، استقراییِ معرَّف و ناظر به مصادیق محقق و موجود آنیم، یا در مقام ارائهی «تعریف پیشینی»، منطقی و معطوف به وضعیت مطلوب آن؟ به تعبیر دیگر: علاوه بر دو شرط «جامعیت» و «مانعیت» تعریف که در دانش منطق، مذکور است، باید شرط «جهتمندی» نیز در تعریف علمها لحاظ گردد. بدینجهت «تعریف علوم انسانی مطلوب»، با منظورداشت شروط سهگانهی جهتمندی، جامعیت و مانعیت، میسر میگردد. از اینرو باید دو گونه تعریف از علوم انسانی ارائه شود: ۱٫ «تعریف پسینی»، که با نظرداشت اینکه علوم انسانی کنونی «چه هست و چه نیست»، صورت میبندد؛ ۲٫ «تعریف پیشینی» که با لحاظ اینکه علوم انسانی «چه باید و شاید که باشد و چه نباید و نشاید که باشد» سامان میگیرد.
سه) برای به دستدادن تعریف کامل از هر علمی با هر دو رویکرد مزبور، باید مختصات مؤلفههای رکنیِ ماهیتساز آن («مبادی»، «موضوع»، «مسائل»، «منطق»، و «غایت») در تعریف لحاظ شود.
چهار) همچنین نظر به اینکه سه تلقی از ماهیت، کارکرد و قلمرو علوم انسانی کنونی وجود دارد، تعاریف پسینی نیز باید با توجه به این سه تلقی ارائه شود.
تأکید میکنیم که در تعاریف پسینی، در صدد تبیین علوم انسانی مطلوب نیستیم، بلکه و فقط در مقام تعریف مطلوب این گسترهی معرفتی ـ آنچنان که هماکنون هست ـ هستیم. ما از این سه تلقی با عنوانهای: علوم انسانی «بالمعنی الأعم» والاوسع، علوم انسانی «بالمعنی العام» والاوسط و علوم انسانی «بالمعنی الأخص» والاضیق تعبیر میکنیم.
تعاریف پسینی سهگانه
الف) علوم انسانی بالمعنی الأعم: عبارت است از «طیفی از دانشهایی که غیر از علوم طبیعیاند». در این تلقی دانشهایی چون فلسفه، عرفان، اخلاق، ریاضیات، هنر، ادبیات و… نیز زیرمجموعهی علوم انسانی انگاشته میشوند.
ب) علوم انسانی بالمعنی العام: عبارت است از « مجموعهی دانشهای متشکل از قضایای تجربی تبیینی ـ اخباری، تکلیفی ـ الزامی، و تحسینی ـ ارزشیِ معطوف به تبیین و تدبیر عمل ارادی فردی و اجتماعی آدمیان در شرایط گوناگون و عرصههای مناسبات انسانی». در این تلقی هر دانش تجربیای که متعلق آن فعل انسان است، علم انسانی قلمداد میشود؛ از اینرو علوم اجتماعی، در زمرهی علوم انسانی به شمار میروند.
ج) علوم انسانی بالمعنی الأخص: عبارت است از «مجموعهی دانشهای متشکل از قضایای تجربی “تبیینی” اخباری، “تکلیفی” الزامی و “تحسینی” ارزشیِ معطوف به رفتارهای آدمیان.
تذکار: برای ارائهی تعاریف پسینی کامل، باید مولفههای پنجگانهی علم را با توجه به مصادیق محقق علوم انسانی، لحاظ کرده، مبادرت به تعریف کنیم.
تعریف پیشینی
با توجه به متغیرهای مختلف معطوف به مؤلفههای دخیل در مطلوبیت و اسلامیت علوم انسانی، ما عبارت زیر را به عنوان تعریف پیشینی پیشنهاد میکنیم:
«طیفی از معرفتهای دستگاهوار متشکل از قضایایِ تبیینی، یا تکلیفی، یا تحسینیِ معطوف به انسان (لابشرط) یا یکی از ابعاد وجودی و ساحات تعلّق مواجهههای ارادی جوانحی و جوارحی آدمی (انسان انضمامی و به شرط شیئ)، که مبتنی بر مبادیِ معرفتیِ دینی، و براساس معرفتشناسی واقعگرا، با کاربست منطق علمی دیالکتیک ـ دینامیکال، از منابع معتبر، و در جهت بروز و برآمدن فطرت برین بشر، استنتاج یا استنباط گردد».
و به تعبیر خلاصهتر، میتوان علوم انسانی اسلامی را عبارت دانست از: «طیفی از معرفتهای دستگاهوار متشکل از قضایایِ تبیینی واخباری، یا تکلیفی و الزامی، یا تحسینی و ارزشیِ معطوف به ساحات عمل ارادی انسانها که در جهت بروز و برآمد فطرت الهی آنان، و مبتنی بر مبانی اسلامی، با روش موجه، از منابع معتبر، به دست آمده باشند».
در تعبیر اول که تعریف اصلی ما قلمداد میشود، به ظرائف و طرائف بسیاری در زمینهی مؤلِّفهها و مختصات این گروهْدانش، تصریح یا تلویح کردهایم، که در زیر به برخی موارد عمدهی آنها اشاره میکنیم:
۱٫ به «مبادیِ» مجموعهی این گروهْدانش، با عبارت «مبتنی بر مبادیِ معرفتیِ دینی».
۲٫ به «موضوع» با کلمهی «انسان» (انسان لابشرط) و به موضوعات علمهای جزو خانوادهی علوم انسانی، با عبارت «… یا یکی از ابعاد وجودی و ساحات تعلّق مواجهههای ارادی جوانحی و جوارحی آدمی» (انسان به شرط شیئ و انضمامی).
۳٫ به لایهها و گونههای «مسائل» علوم انسانی با عبارتهای «قضایایِ تبیینی، یا تکلیفی، یا تحسینیِ معطوف به…».
۴٫ به «غایت» با عبارت «در جهت بروز و برآمدن فطرت برین بشر».
۵٫ به «منطق» و روش با عبارتهای «کاربست منطق دیالکتیک ـ دینامیکال» و «استنتاج یا استنباط گردد».
۶٫ به «منابع» با عبارت «منابع معتبر».
۷٫ به «طبقهبندی» این گروهْدانش با عبارتهای «معرفتهای دستگاهوار متشکل از قضایایِ تبیینی، یا تکلیفی، یا تحسینیِ معطوف به انسان (لابشرط)، یا یکی از ابعاد وجودی و ساحات تعلّق مواجهههای ارادی جوانحی و جوارحی آدمی».
۸٫ به «هویت وجودشناختی» این گروهْدانش با تصریح به برخورداری آنها از موضوع حقیقی (انسان لابشرط) و نیز اشتمال آنها بر قضایای اخباری واقعمند، و قضایای اعتباری انشائی (تکلیفی و تحسینی) احیاناً غیرواقعمند، در خلال عبارات تعریف.
۹٫ به «هویت معرفتشناختی» قضایا با عبارت «بر اساس معرفتشناسی واقعگرا» که اشاره به نظریهی معرفتشناختی مورد نظر راقم است.
۱۰٫ به «قلمرو» مجموعه، با عبارت «معطوف به انسان (لابشرط)، یا یکی از ابعاد وجودی و ساحات تعلّق مواجهههای ارادی جوانحی و جوارحی آدمی».
مؤلفههای علوم انسانی اسلامی
الف) مبادی علوم انسانی دینی: دستگاه علوم انسانی بر انسانشناسی مبتنی است؛ تنوع و تفاوتهای گفتمانهای علوم انسانی، عمدتاً ناشی از تفاوت آنها در نظریهی انسانشناختی اصحاب آن است، از اینرو اینجا، از مجموعهی مبادی علم انسانی اسلامی، به بیان مبادی انسانشناختی آن در قالب چند اصل بسنده میکنیم:
اصل اول: انسان «ذاتمند» است (در مقابل «ناذاتمندانگاری» اگزیستانسیالیستی و مارکسیستی).
اصل دوم: انسان دارای «فطرت» ملکوتی وسرشت الهی است (در مقابل نظریههای بدسرشتانگار انسان).
اصل سوم: انسان دارای مرتبه و مقام «عبداللهی ـ خلیفه اللهی» است. مقام «خلیفه اللهیت» انسان، برآمده از شأن «عبداللهیت» اوست (عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی).
توضیح اینکه: در تفکر دینی، بر خلاف فلسفههای امانیستی، انسان «جانشین خدا» در روی زمین است، نه «جایگزین خدا». به تعبیری مسامحهآمیز ما انسان را «خدابنیاد» میدانیم، نه «خودبنیاد».
اصل چهارم: فطرت بالمعنیالاخص، دارای دو نوع کارکرد است: ۱٫ «علمی / معرفتی»، ۲٫ «عملی / معیشتی». کارکردهای فطرت، به صورت انباشتی از «بینشها» و باورها، «منشها» و اخلاق، «کششها» و گرایشها، و «کنشها» و افعال متعالی در انسان بروز میکند.
انواع بروندادهای عملی و نظری فطرت را به شرح زیر میتوان نمایش داد:
اصل پنجم: چون فطرتمندی انسان، جوهر اصلی انسانشناسی دینی است و آیین حق، فطری است؛ فطرت عنصر اصلی مؤلفههای علوم انسانی دینی را تشکیل میدهد؛ از این جهت میتوان فطرت را چون گرانیگاه خانوادهی علوم انسانی اسلامی قلمداد کرد.
تذکر: برایند و نتایج اصول پیشگفته در قالب بندهای زیر قابل تبیین است؛ مفاد این بندها سایر مؤلفههای علوم انسانی اسلامی را تشکیل میدهد.
ب) موضوع علوم انسانی اسلامی: محور مشترَک علوم انسانی، انسان و تظاهرات فطری و ضدفطری است که از آدمی سر میزند.
ت) مسائل علوم انسانی اسلامی: فهم و بیان «تظاهرات و رفتارهای فطری و ضدفطری» انسانها، و طرز و طریقهی مواجهه با هر یک از تظاهرات و رفتارهای دوگانه، «مسائل» علوم انسانی دینی را تشکیل میدهند.
ث) غایت علوم انسانی اسلامی: صیقلی و آشکارشدگی فطرت آدمیان و در نتیجه تحقق وجه عبداللهی و فعلیتیافتن شأن خلیفه اللهی آنان، میتواند همچون «غایت» علوم انسانی دینی به شمار آید.
توضیح اینکه: «فطرت، هرچه صافیتر و صیقلیتر شود، آدمی به ساحت حق متعال مقربتر و شبیهتر میگردد». از اینرو آدمیان میتوانند با اکمال نفس و ارتقای نظری و عملی آن، از رهگذر تحصیل و انباشت معرفتِ صائب و تعبد و انقیاد در قبال باری، فطرت خویش را برملاتر کرده، به شأن «عبداللهی ـ خلیفه اللهی» نزدیکتر شوند.
ج) روش علوم انسانی اسلامی: با توجه به معرفتزایی فطرت از یکسو و امکان سنجش معرفتهای تولیدشده با عرضه به فطرت از دیگرسو، برایند انگارهی فطرتمندی انسان، میتواند از ارکان «منطق» و روششناسی علوم انسانی دینی قلمداد شود.
ح) منابع علوم انسانی اسلامی:\فطرت، با توجه به کارکردهای معرفتی آن، میتواند در کنار سایر منابع و مجاری معرفت (وحی، سنت، عقل و شهود)، یکی از «منابع» و مجاری معرفت در علوم انسانی دینی به شمار آید.//
طبقهبندی علوم انسانی اسلامی
هر یک از ابعاد فطرت آدمی و ساحات تعلق مواجهههای آن، میتواند محور یکی از دانشهای عضو خانوادهی علوم انسانی قلمداد شود.
به تعبیر دیگر: با گونهشناسی انواع قضایای تشکیلدهندهی این گروهْدانش، و همچنین انواع تظاهرات فطری و ضدفطری، در مواجههی آدمی با متعلقهای این مواجهات که دربرگیرندهی مناسبات اوست، میتوان رشتههای علوم انسانی را طبقهبندی و دستهبندی کرد؛ پس فطرت میتواند محور «طبقهبندی علوم انسانی» نیز قرار گیرد. البته این مبنا و الگو یکی از شیوههای طبقهبندی علوم انسانی است؛ راقم سطور، الگوهای دیگری نیز برای طبقهبندی علوم انسانی پیشنهاد کرده است که خواهندگان میتوانند آنها را در مقالتی که به همین عنوان ارائه شده است ملاحظه فرمایند.***
والعلم عند الله فهو اعلم بالصواب
* ارائهشده در سمینار بینالمللی اسلامیسازی علوم انسانی، اندونزی، جاکارتا، ۲۹/۸/۹۳٫
** این انگاره نخستینبار در ۶/۲/۹۰ طی سخنرانی در تالار علامه امینی دانشگاه تهران مطرح گردید. برای اطلاعات بیشتر ر.ک:
http://rashad.iict.ac.ir/index.aspx?siteid=17&fkeyid=&siteid=17&pageid=2486
*** برای اطلاعات بیشتر ر.ک: www.rashad.iict.ac.ir.