اجلاسیه اساتید علوم عقلی استان تهران برگزار می شود

اجلاسیه اساتید علوم عقلی استان تهران برگزار می شود

مجتمع حوزوی امام رضا(ع) همزمان با نخستین سالگشت تأسیس انجمن علمی فلسفه اسلامی (دفتر تهران) و بزرگداشت فیلسوف شهیر صدرالمتألهین (ره) اجلاسیه اساتید علوم عقلی استان تهران را برگزار می کند.

بنا بر این گزارش اجلاسیه اساتید علوم عقلی استان تهران به مناسبت نخستین سالگشت تأسیس انجمن علمی فلسفه اسلامی و به منظور بزرگداشت فیلسوف شهیر صدرالمتألهین با حضور اساتید و صاحبنظران فلسفه اسلامی در تهران برگزار می شود.

در این اجلاسیه آیت الله علی اکبر رشاد و حجج اسلام والمسلمین استاد محمدجواد رودگر و استاد احمدحسین شریفی ایراد سخنرانی خواهند داشت.

لازم به ذکر است اجلاسیه اساتید علوم عقلی استان تهران دوشنبه ۱۲ خرداد 1404 ساعت از 16 در محل پژوهشکده فقه و علوم انسانی به آدرس تهران، خیابان استخر، خیابان برادران شهید قزوینی (توحید)، نرسیده به شهرک پارس، پلاک پنج برگزار می شود.

گفتنی است علاقمندان برای مشاهده این نشست به صورت زنده می توانند از طریق کانال ایتای انجمن در به آدرس: Eitaa.com/anjomantehran و یا از این لینک اقدام نمایند.

چرا آیت‌الله رئیسی را شهید خدمت می‌گوییم؟

چرا آیت‌الله رئیسی را شهید خدمت می‌گوییم؟

آیت‌الله «علی‌اکبر رشاد» در نخستین سالگرد شهید آیت‌الله رئیسی و همراهان؛ طی سخنانی با اشاره به اینکه رفاقتی چهل ساله با شهید جمهور داشتم و این رفاقت نَه از سَر آشنایی، تعارف و تشریفات بلکه از سر انس روحی بود، اظهار کرد: در واقع یک نوع مؤانست روحی بین ما وجود داشت؛ آن شهید بسیار متواضع بود؛ احترام همه را نگاه می‌داشت.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: با شناختی که از ایشان دارم برایم دشوار است که که بگویم کدام بُعد از شخصیت آن شهید برجسته‌تر است چراکه جامع‌الاطراف بود؛ اما شاید از اصلی‌ترین ویژگی‌های شخصیتی شهید رئیسی که به اعتبار همین خصیصه به نام شهید خدمت شناخته شد؛ خدمتگزاری او بود که در این مسیر شب و روز نمی‌شناخت و به‌ویژه برای توده‌های محروم تلاش می‌کرد.

وی گفت: نکته جالب توجه این که ملت هم این ویژگی از شهید رئیسی را درک کردند و به خوبی دریافتند که این خصیصه صرفا یک شعار در سخنرانی‌ها و تبلیغات نبود بلکه آن شهید در عمل نشان داد و در نهایت در راه خدمت به مردم، همه هستی خویش را فدا کرد و با خداوند معامله کرد؛ حقیقتا که پس از شنیدن خبر شهادت ایشان بسیار غمگین شدم و برایم پذیرش این مساله دشوار بود، هنوز که هنوز است احساس نمی‌کنم که آن شهید دیگر در میان ما نیست؛ برای شخص من رئیسی هنوز به لحاظ منش، ذهنیت و عواطف زنده است و واقعیت هم آن است که یک شهید همیشه زنده و حیّ است مطابق آنچه که خداوند فرموده است.

آیت الله رشاد تصریح کرد: وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدم باورم نمیشد، اهل منزل را دیدم که آمدند در حالی که گریان و متأثر هستند و در نهایت عنوان کردند که چه اتفاقی افتاده است. بسیار لحظه سختی بود و شبیه این لحظه را وقتی تجربه کردم که خبر رحلت امام خمینی (ره) را شنیدم؛ خبر شهادت سردار سلیمانی نیز برایم بسیار جانگداز بود و لحظاتی نظیر همین وضعیت را برایم رقم زد؛ وقتی تصویر دست آن شهید را دیدم بسیار برایم سخت بود؛ امیدوارم خداوند توفیق دهد که عمر ما نیز در مسیر شهادت قرار بگیرد.

بیانیه‌ی رهبری خطاب به اصحاب حوزه، منشور جامع تحوّل و تکامل حوزه‌های علمیه است

بیانیه‌ی رهبری خطاب به اصحاب حوزه، منشور جامع تحوّل و تکامل حوزه‌های علمیه است

حوزه باید با تکیه بر سنتهای عریق خویش، اما با دو شرط «روزآمدسازی» و «کارآمدسازی» متحول شود.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: بیانیه رهبر معظم انقلاب خطاب به شرکت کنندگان در همایش بین المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم، سند جامع راهبردها و اصول تحوّل و تکامل علمی و تربیتی، فرهنگی و فکری، اجتماعي و سیاسی، سازماني و مدیریتي حوزه های علمیه شیعه است.

وی تاکید کرد: حوزه باید متحوّل شود نه متبدّل؛ بزرگ‌ترین تهدید حوزه معاصر دانشگاه شدگي آن و زوال هویت و اصالت حوزویان است؛ حوزه باید حوزه بماند.

متن کامل سخنان آیت‌الله رشاد که روز شنبه در اول درس خارج فقه القضا در حوزه امام رضا (ع) مطرح شد بشرح زیر است:

چهارشنبه هفده اردیبهشت ماه رویداد گرانسنگ و مهمی در بستر حوزه علمیه قویم و عریق قم صورت گرفت که می‌تواند به مثابه نقطه عطف تاریخی برای این حوزه مقدسه تلقی شود؛ این رویداد بهانه‌ای شد که منشور تاریخي مهمّي از سوی رهبر فرهمند و زعیم ذوالفنون انقلاب صادر و قرائت شود؛ صدور این سند صدچندان از اصل برگزاری همایش ارزشمندتر و مهم تر است.

سند جامع حاوي راهبردها و اصول تحوّل و تکامل حوزه

مؤسس و تولیت حوزه امام رضا (ع) تهران، با بیان اینکه بیانیه رهبری خطاب به شرکت کنندگان در همایش بین المللی یکصدمین سال‌گشت بازتأسیس حوزه علمیه قم، سند جامع راهبردها و اصول تحوّل و تکامل علمی و تربیتی، فرهنگی و فکری، اجتماعي و سیاسی،  و سازماني مدیریتي حوزه های علمیه شیعه است، عنوان کرد: اگر آن سان که شاید و باید به این منشور تاریخی و تاریخساز توجه و در تحقق مفاد آن اهتمام شود، می‌تواند تبدیل به یک مَفصَل تاریخی برای حوزه شود؛ مفصلی که تاریخ حوزه را به دو مقطع «قبل از منشور» و «بعد از منشور» تقسیم کند.

آیت‌الله رشاد گفت: بنده بمناسبت صدور این بیانیه تاریخی و مهم نکاتی را در سه محور عرض می‌کنم: یک) ماهیت و اهمیت بیانیه. دو) آنچه که نباید راجع به این بیانیه صورت گیرد. سه) آنچه که باید درباره این بیانیه صورت گیرد.

ایشان ضمن تاکید بر اهمیت اهتمام حوزه به این منشور جامع تاریخساز اظهار داشت: عنایت به ماهیت و اهمیت این سند و اهتمام به اجرای صحیح آن، حوزه، حوزه‌ی دیگر خواهد شد؛ و به تعبیر دیگر آن چه که از نظر تحولات در عرصه‌های مختلف و امور و شئون مرتبط با حوزه طی این قریب نیم قرن گذشته و پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده، با اجرای این سند و تحقق مفاد این منشور، ضریب صد چندان خواهد گرفت.

حوزه طی قریب 46سال اخیر، به اندازه 460 سال متحول شده است.

مؤسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با تصریح به اینکه به نظر ما حوزه طی 46 سال گذشته به اندازه 460 سال متحول شده، بیان کرد: یعنی به قیاس روند عادی زمان تحولات گذشته حوزه‌ها، بازه زمانی پس از انقلاب را باید ضریب ده داد؛ ده برابر بازه‌های زمانی پیش‌ از انقلاب، روند تحول و ارتقا حوزه شتاب گرفته؛ این مهم را کسانی که گذشته تاریخی حوزه را مطالعه کرده و در متن تحولات اخیر حوزه بوده باشند می ‌توانند ادراک کنند. در این مقطع تغییرات اساسی در حوزه اتفاق افتاده است.

ایشان خاطرنشان کرد: این تغییرات، البته از جهات گوناگون بسیار مثبت و رو به کمال بوده؛ و از برخی جهات نیز منفی بوده است. روی داده و قهراً باید با شجاعت و اخلاص و بصیرت و دقت، ناصحانه و عاشقانه آن خطاهای خواسته و ناخواسته و رفتارهای ناصوابی که در این مدت روی داده را اصلاح کرد، هر چند که غلبه در تحولات و تغییرات با جهات مثبت بوده، ولی روند تحول از کسی اجازه نمی‌گیرد.

وی گفت: تحول و دیگرگونی در مسائلی که جنبه اجتماعی دارد، ذات‌الاطراف است علل و عوامل و ابعاد گوناگونی دارد، و به تعبیری، تا حدی چموش و مدیریت گریز است، اینگونه نیست که بتوان آن را بطور کامل قبضه کرد و  همیشه آن سان که ما می‌حواهیم و مورد خواست ماست، پیش برد.

آیت‌الله رشاد افزود: اما در عین حال این بدان معنا نیست که چنین رویدادها و تحولاتی را نتوان مدیریت کرد؛ می‌توان مدیریت کرد و باید مدیریت کرد، براساس اصول و اهداف مشخص و روش‌های معینی آن را پیش برد؛ اگر نه، این ماییم که بناچار دنباله رو تحولات می‌شویم؛ یعنی اصحاب حوزه اسیر قبضه این روند چموش خواهند شد و اتفاقاتی رقم خواهد خورد که هرگز قابل جبران نیست.

وی تحولات اتفاق افتاده در حوزه را ارزشمند دانست و افزود: وقتی ما این تحولات را با آن چه بایسته و شایسته است می‌سنجیم؛ وقتی آن را با تحولات جهانی و تحولات اجتماعی و تنوع و تکثر و شتاب پیدایش و گسترش نیازها، که به صورت دمادم روی می‌دهد، مقایسه کنیم درک می‌کنیم که چه مقدار حوزه متحول شده و آیا این حد و نوع تحول درخور و فراخور بوده؟ عوامل تاثیرگذار بر شوون و وظائف حوزه فراوان و گوناگون است، عوامل نو به نوی که از متن جامعه و از متن وقایع زمانه و از متن اسباب و عللی که بعضی از آنها از بیرون مرزهای ملی، و بیرون مرزهای جهان اسلام، و نیز از بیرون سازمان حوزه، بر حوزه تحمیل می‌شود.

عضو فرهنگستان علوم جمهوري اسلامی افزود: البته که باید حوزه به استقبال این نیازها برود، اما چون این‌ عناصر موثر، بسیار پرشتابند، خواه ناخواه تحولات رخ می‌دهد، اگر کند باشیم و بطئ حرکت کنیم، آن گاه پیرو و تابع و اسیر می‌شویم.

وی تاکید کرد: لذا حوزه باید جلودار تحولات شود و پیشران‌هایی که حوزه را به تحول وا می‌دارد باید از سوی ارکان حوزه مدیریت شود.

اگر بیانیه رهبری به درستی تدبیر شود شتاب تحول و تکامل حوزه صدبرابر می‌شود

رییس انجمن علمی فلسفه‌ی اسلامی حوزه‌ها تاکید کرد: عرض کردم طی دهه‌های اخیر، هر ده سال می‌توان گفت سرعت و کثرت تحولات به اندازه صد سال قرون گذشته بوده، اما چون تحولات عصری، بسیار گسترده، ژرف، گوناگون و پرشتاب است، این ده برابری شدن تحولات حوزه هنوز هم‌نفس و همعنان با تحولات جهانی و نیازها نیست، هنوز از غافله عقب هستیم. اگر این بیانیه درست تلقی و به درستی تدبیر شود و تحقق یابد شتاب تحولات حوزه صدبرابر خواهد شد.

آیت‌الله رشاد بیان کرد: آن گاه است که نه تنها تحولات درونی و سازمانی و توانایی‌های داخل حوزه با تحولات جهانی هم نفس خواهد شد که حتی حوزه از تحولات جهانی برون سازمانی خودش و جهانی پیشی خواهد گرفت و آن گاه حوزه جلودار تحولات خواهد شد؛ و آن گاه، حوزه خواهد گفت که نیازهای حقیقی و واقعی چیست و نیازهای واقعی را از نیازهای تحمیلی و نیازهای صوری و غیر واقعی و احیانا آن چه نیاز نیست، اما نیاز خوانده شده تفکیک خواهد کرد و نیازهای حقیقی جایگزین نیازخوانده‌ها و نیازانگاشته‌ها خواهد شد.

وی عنوان کرد: نگرانی‌هایی راجع به این سند وجود دارد، همان نگرانی‌های تکراری که در حدود این نیم قرن نسبت به رهنمودهای راهبردی و تاریخ ساز حضرت امام (ره) و نیز پیام‌ها و نظرات راهبردی و رهنمودهای تحول آفرین صادره از سوی رهبر خردمند و زعیم ذوالفنون داشته‌ایم؛ متاسفانه همواره آن آفات دامن گیر این رهنمودها و راهبردهای ارائه شده از سوی این دو پیشوای بزرگ شده اند. اگر فهرست رهنمودهای راهبردی که از ناحیه حضرت امام (ره) صادر شد ولی بر زمین ماند و سیاهه‌ای از رهنمودهای اساسی و بنیادینی که از سوی رهبر انقلاب اظهار و القاء شد اما همچنان به منصه اجرا نرسیده را فقط فهرست بنگاریم یک جلد کتاب می شود.

مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام رضا (ع) اظهار داشت: لازم نیست این رهنمودها تشریح شود؛ کافی است فهرست کنیم که در قلمروهای مختلف و حوزه های گوناگون از مسائل معرفتی و علمی و نظریه پردازی و نوآوری و نشاط علمی و نقد و مناظره تا تحولات در علوم و تولید علوم دینی و تولید علوم انسانی و اسلامی و تحولات دانشگاه و تحولات حوزه و تحولات اداری و تحولات در مناسبات و روابط بین آحاد و بین گروههای اجتماعی و روابط بین ملل ما با دیگر ملل و روابط جهانی و مسائل فراوان چه سرفصل‌هایی مطرح شده است. باید جمعی پای کار بیایند تا این موضوعات را فقط بتوانند فهرست کنند، که خود عظمت این منویات را نشان می‌دهد.

آیت‌الله رشاد اشاره کرد: تا جایی که حضور ذهن دارم بعد از مدرسه منتظریه، معروف به مدرسه حقانی، و همچنین مدرسه آیت الله گلپایگانی (ره)، قبل از انقلاب و تحت تاثیر قیام نورانی 15 خرداد، «تحت برنامه» در قم به وجود آمد، بقیه مدرسه تحت برنامه مکتوب و مسجل و مجدل نبودند. شاید بشود گفت بعد از این دو واحد، در تهران، اول دهه شصت، حرکتی را آغاز کردیم و چهار مدرسه تحت برنامه تنظیم کردیم؛ برنامه بسیار مبسوط و منظمی ویژه دو مدرسه برادران، شامل مدرسه شهید بهشتی فعلی و مجد فعلی، و دو مدرسه خواهران در شرق و غرب تهران، با حدود 700 طلبه تمام وقت.

وی عنوان کرد: در کنار همین و همزمان در قالب یک طرح حوزه نیمه وقت، عصرها، دروس آزاد هم برای همه اقشار، خانم ها و اقایان داشتیم که بدون هیچ قید و شرطی بتوانند درس حوزه بخوانند؛ خاطرم دارم 3200 نفر در آن زمان ثبت نام کردند و نزدیک به 4 هزار نفر در تهران از این طرح استقبال کردند و همه این ها دائر گشت، ضمن اینکه در 20 نقطه در استان تهران مراکز آموزش حوزوی نیمه وقت و آزاد برقرار کردیم. چهار مدرسه بنده حدود نیم قرن است که فعال است و از جوانی افتخار خدمت به شاگردان امام صادق(ع) و سربازان حضرت حجت (عج) را داشته‌ام.

حوزه باید با دو شرط «کارآمدسازی» و «روزآمدسازی» متحول شود

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران با بیان اینکه معضلاتی مانع از تحول حوزه است و خطراتی حوزه را تهدید می‌کند گفت: تحول غیر از تبدل است. حوزه نباید متبدل شود، حوزه نباید غیر حوزه شود، حوزه باید حوزه بماند و براساس اصول و سنت‌های تاریخی که بیش از ده قرن پیشینه دارد و در عینیت حوزه تحقق یافته و نوابع بزرگ خودش را جلب کرده و نوادر عظیمی را تربیت کرده و تاریخ اسلام و شیعه را ساخته و گاهی بر فراتر از جهان اسلام،  بر تاریخ جهان و بشر تاثیر گذاشته و بر بسیاری از شوؤن و امور اثر بخشیده، بگردد و متحول شود؛ براساس همان سنت‌ها، اما با دو شرط کارآمدسازی و روزآمدسازی.

بزرگترین خطر و تهدید این است که حوزه به جای «تحوّل» در ورطه «تبدّل» بیفتد!

وی خاطرنشان کرد: خطر اینکه حوزه به جای تحول در ورطه تبدّل بیفتد، بزرگترین خطر است؛ این را از صمیم دل براساس تجربه قریب به نیم قرن عرض می‌کنم که هیچ خطری بالاتر از این خطر نیست، اگر حوزه تعطیل شود بهتر از آن است که تبدیل شود، حوزه باید تحول پیدا کند نه تبدیل؛ اگر بناست تبدیل به غیر از حوزه شود، تعطیل شود اولی است، این خطر بزرگی است.

منشوری در امتداد و نظیر منشور روحانیت حضرت امام (ره)

آیت‌الله رشاد ادامه داد: به نظر می‌رسد این بیانیه حضرت آقا نظیر همان آرمان‌های تحولی ارائه شده از سوی امام  (ره) که در قامت «منشور روحانیت» اعلام شد. این بیانیه را می شود با آن منشور مقایسه کرد، در موضوع و به لحاظ جامعیت و تاثیرگذاری و کاملا کاربردی بودن با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی هرچند به لحاظ موضوع محدود ولی به لحاظ اهمیت شاید بتوان گفت بالاتر از بیانیه گام دوم باید آن را انگاشت.

وی عنوان کرد: به سابقه خادمی طلاب اشاره کردم به این جهت که عرض کنم در همان اوایل تاسیس این مجموعه حوزوی امام رضا (ع)، حضرت آقا رئیس جمهور بودند و حدود هفتصد طلبه را خدمت ایشان بردیم، متن صحبت ایشان وجود دارد، آن زمان متن سخنان ایشان را تحت عنوان «ضرورت تحول حوزه» منتشر کردیم و فکر می‌کنم همه عناصر جوهري این بیانیه، در آن سخنرانی وجود دارد و تعبیه شده است و گویی آن صحبتی که در جمع طلاب حوزه ما (که امروزه به اسم حوزه امام رضا (ع) نامیده می‌شود)، حدود چهار دهه قبل، ارائه فرمودند در این بیانیه تفصیل یافته است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: یعنی پیداست ایشان دغدغه بیش از نیم قرن دارند و این دغدغه نیم قرنی خود را در قالب این منشور بیان فرموده‌اند. بنابراین نگرانی در این باره جا دارد و یکی از نگرانی‌ها این است که ما ماهیت این بیانیه را نشناسیم و به مثابه پیام مناسبتی برای یک همایش فاخر و مهم تلقی کنیم، در حالی که یک سند مهم و منشور و متنی بالادستی حوزه های علمیه است و اختصاص به قم و ایران ندارد، همه حوزه‌ها مخاطب آن هستند، هر چند ایشان رعایت فرمودند و معطوف به قم فرمودند، اما در خیلی از موارد تعابیر ایشان شمول و عمومیت دارد.

برخورد تشریفاتی و تبلیغاتی، آفتی که در کمین این سند است

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: نکته دیگری که باید از آن ترسید اینکه به غیر از فروکاستن این بیانیه  منشور، مانند بسیاری از رهنمون‌های راهبردی این دو امام بزرگوار، آینده‌نگر و دوراندیش، به جای آن که وارد عمل شویم،  همایش برپا کنیم و فقط حرفهای دل‌انگیز و دلپذیر و زیبا ولو از سر اخلاص و دلسوزی و دقت بزنیم، و وقتی همایش تمام شود تصور کنیم که تکلیف ساقط و انجام شده است.

آیت‌الله رشاد بیان کرد: بنده راجع به منشور روحانیت حضرت امام  (ره) یک منظومه‌ای به سبک شعر سپید دارم که با عنوان «تلویحات» که مفصل است و در مجموعه‌ای با همین نامِ «تلویحات»، در کنار دیگر اشعارم که در خصوص حضرت امام  (ره) سروده‌ام، از سوی مؤسسه تنظیم و نشر حضرت امام منتشر شده است، در این رابطه، در آن‌جا گفته‌ام:

«تعلیقه‌ی تو بر «نامه‌ی امام سجاد(ع)»

منشور بیداری بود و انفجار نور،

امّا

مثلِ همیشه،

پیامت شهید شد

و پیکر مطهّر او را

در راهپیمایی‌های پر طمطراق

با شعار فراوان تشییع کردند،

و با «آب و تاب»

در اشک تمساح، غسلش دادند

و زیر «آوار تیتر»های درشت مطبوعات؛

به خاکش سپردند،

و در همایش‌های تشریفاتی،

با حضور سلسله‌ی جلیله، و مقامات «کِشوری» و «لشگری»

از آن «جِلدْ آشیان»

«تجلیل» در خوری به عمل آمد!

و لابه‌لای بندهای قطعنامه‌هایِ بی‌روح

روح کلامِ تو را، به بند کشیدند!

و هر جَناح، با قطعه‌ای از آن

ردایی دوخت،

برازنده‌ی قامت خویش.»

بهرحال! به اصطلاح فرنگی تیتر بزنیم در مجلات و نشریات‌مان و عنوان‌هایی درست کنیم و احیانا عباراتی از این منشور را بگیریم و بر پیشانی سربرگ‌ها و کاربرگ‌ها و مکاتبات قرار دهیم؛ احیانا هر بار هر چه بخواهیم بگوییم، مناسب و غیر مناسب و مرتبط و غیر مرتبط اشاره‌ای به این منشور کنیم و بگوییم همان طور که آقا فرمودند و بعد حرف خودمان را بزنیم و قس علی هذا؛ آفت مواجه تشریفاتی، بی روحِ این وجود مقدس؛ که هر چه می‌خواهیم بگوییم، خوش داریم‌ به بیانات رهبر ارجاع بدهیم ولو بی ربط باشد.

آسیب ارائه گزارشهای غیرواقعي و چاپ کارنما و کارنامه، عوض تدبیر و تلاش برای تحقق حقیقی سند.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران افزود: آفت دیگری نیز وجود دارد که شروع می کنیم به گزارش دادن که کم اتفاق نیفتاده است. به یاد دارم در ارتباط با اسلامی‌سازی دانشگاهها وزیر وقت که مردی شریف بود به سراغ ما آمد و استمداد کرد و ما سعی کردیم کمک کنیم، ولی شرط کردیم و این شرط ما رعایت نشد؛ یکی از این شرایط این بود که گفتیم بخواهید دانشگاه اسلامی شود 400 سال طول کشیده سکولار و الحادی شده و باید 40 سال صبر و تلاش و تدبیر کنید تا اسلامی شود و شرط دیگر این بود که هرگز مصاحبه نکنید که چنین و چنان شد. بعد هم به لوازمی هم تن در بدهید، باید حوصله و هزینه کنیم و وقت بگذاریم و جدیت کنیم تا این اتفاق به تدریج بیفتد. سه جلسه تشکیل دادیم و گروهی از دوستان روی موضوع کار می‌کردیم و تبعاً صورت جلسه و یادداشت‌هایی تنظیم می‌کردیم، ایشان مشرف شدند خدمت اقا و گفتند طرح اسلامی شدن دانشگاهها را تهیه کردیم! که من بعد از آن، این کار را به کل کنار گذاشتم.

وقتی کار به درستی درک نشود این گونه خواهد شد؛ همان بزرگوار که وزیر وقت بود فرموده بودند دانشگاه اسلامی است و اسلامی‌تر کنیم. اگر این طور بگوییم قانع می‌شویم، گاهی در مورد برخی از بیانیه‌ها اگر آن چه انجام شده بود کافی یا درست و صحیح بود دیگر چنین رهنمونی لازم نبود، پس معلوم می‌شود گاهی گزارش‌کار و نما و نمود دادن، برای ما اولویت دارد تا تحقق حقیقی امر. برخی گزارش‌ها و تعابیر متشابه ارائه می‌کنیم در برابر محکماتی که در متن این بیانیه‌ها و اسناد از سوی رهبران ما متساطع می‌شود.

نخست باید تحلیل گفتمان کنیم و دال مرکزی را عیان کنیم

وی عنوان کرد: در این مسیر چند درخواست هم دارم؛ خدا گواه است که به این تعبیر فخر می‌کنم که طلبه کف حوزه هستم و چندان نقشی در روند تحول حوزه بر عهده ندارم، به هر جهت در موقعیتی نیستم که بتوانیم بر تحول حوزه تاثیر بگذاریم، لذا در این خصوص متواضعانه و مخلصانه و مریدانه از متولیان امور اساسی و ستادی حوزه‌های علمیه تقاضا می‌کنم چند کار در این باره انجام شود:

نخست باید تحلیل گفتمان کنیم؛ گفتمان تحولی حوزه و آرمان‌های شخصیت‌های تحول‌گرای حوزه در این چند دهه را می‌دانیم چیست، اما باید روی کاغذ آورد، باید شمرده شمرده گفته شود، باید عصاره منسجم و منظم مفاد را فهرست کرد.

وی بیان کرد: این مجموعه عناصری که از این بیانیه و سایر بیانات امام(ره) و حضرت آقا به دست می آوریم را به قصد تبدیل کردن به یک نظام سیاستی و مدیریتی بازتنظیم کرد؛ و در آن تحلیل گفتمان، به دال مرکزی این بیانیه رسید. باید دید گرانیگاه این بیانیه چیست؟ همان محور و قله شود، و باقی بدنه و دامنه شوند و در مجموع، یک نظام سیاستی و مدیریتی از این بیانیه به دست آید.

مجموعه مفاد بیانیه را به دو لایه تدابیر و اقدامات تقسیم کنیم

آیت‌الله رشاد اظهار داشت: سومین نکته این است که مجموعه مفاد را به دو لایه «تدابیر» و «اقدامات» تقسیم کنیم. تدابیر یعنی اقتضائات حکمرانانه سند و نکات و جهاتی که جنبه حکمرانی دارد و اقدامات یعنی اموری که در میدان و عینیت و در عمل باید تحقق پیدا کند؛ امور اجرایی محض. مفاد باید به این دو لایه طبقه بندی شوند، پس هم گرانیکاه و دال مرکزی آن کشف شود و هم تدابیر و اقدامات از یکدیگر تفکیک شود.

نهادسازی کنیم و متولی ستادی بگماریم ولی روح کار جهادی را به کار نهادی تزل ندهیم

وی تصریح کرد: نکته چهارم دیگر اینکه حتما این کار متولی می‌خواهد، اما متولی باید شخص صاحب صلاحیتی باشد، از طرفی سازکار و سامانه‌ی لازم و نهادسازی مناسب باید فراهم شود، از طرفی نمی‌باید نهاد به معنی لغوی باشد یعنی دستگاهی درست شود و ثقیل و سنگین و این جهاد را به نهاد تبدیل کند. ما یک نهاد جهادی لازم داریم، چون نهادِ نهادی آفت است و لذا نباید سازمان شود این نهاد باید ستاد قلمداد شود و ستاد قرار است هدایت کند و جهت دهد نه فقط اجرا کند بلکه باید مدیریت و هدایت کند و البته در این ستاد و نهاد جهادیِ تحقق بخش این بیانیه نورانی، باید چند نفر عنصر نخبه و پخته و فرهیخته و فاضل و دردمند و دلسوز و از عمق جان دلسوخته و دردمند را وقف این کار کنیم.

آیت‌الله رشاد ادامه داد: افراد پرمشغله را نباید در این کار بگماریم، افرادی دارای صلاحیت و دارای فراغت کافی لازم داریم تا شغل و مشغله آن‌ها باشد و برای هدایت و مدیریت و پایش تحقق مفاد این بیانیه مستقر و مستمر تلاش کنند.

اوَلیت و ثانویت تعیین کنیم

وی اظهار داشت: ششمین نکته اینکه این کار احتیاج به اولویت گذاری دارد و باید مفاد را درمی‌آوریم تدابیر و اقدامات را اولویت گذاری کنیم به علاوه اوَلیت و ثانویت تعیین کنیم؛ آن اولی است اما فوری نیست برخی غیر از اینکه اولویت دارند اولیت هم دارند.

نقشه راه تحقق را ترسیم کنیم و نگاشت نهادی داشته باشیم

کار آخری که باید بشود تعیین نقشه راه است. باید نقشه راهی برای تحقق این بیانیه تنظیم و نصب العین کنیم و در نهایتا باید یک تقسیم کار عرضی و طولی صورت بگیرد نباید این امر بسیار مهم را فقط محدود به ستاد کنیم، باید تقسیم کار و تقسیم نقش و به تعبیری نگاشته نهادی کنیم و همه ارکان و همه لایحه‎های سازمانی حوزه و همه گروههای اجتماعی و نهادهایی که ذی الربط و یا ذی دخل در امور حوزه هستند دخیل کنیم و این را نباید در قم محدود کنیم و به همه استان ها ماموریت دهیم.

این استاد خارج فقه و اصول حوزه تاکید کرد: در واقع همه نهادهایی که شئون و امورشان به امور و شئون حوزه پیوند می‌خورد را درگیر کنیم و ماموریت دهیم و وظیفه آنها را در جهت تحقق این بیانیه نورانی و تاریخ‌ساز مشخص کنیم.

پایش پیشرفت و رصد لازم است تا منشور از «تحریف محتوایی» و «انحراف اجرایی» مصون بماند

وی در بخش پایانی خاطرنشان کرد: باید یک فرآیند و سازکارهایی را پیش‌بینی کنیم که پیوسته رصد و تحقق بیانیه و مفاد آن، و پیشرفت محتوای این سند عظیم پایش شود و آن چنان که هر جا به نقطه‌ضعف و وقفه‌ و انحرافی برخوردیم به موقع برطرف نماییم وگرنه ممکن است اتفاقاتی بیفتد و زمان بهنگام این تغییر سپری شود و نتوانیم انگونه کهخ باید امور را اصلاح کنیم.

آیت‌الله رشاد گفت: گاهی برخی از رهنمون‌ها و اسناد به ضد خودش بدل می‌شود، چون گاهی پایش پیشرفت و رصد تحقق نداریم در حالی که این کار در روندها بسیار مهم است تا این سند از تحریف محتوایی و انحراف اجرایی در امان و مصون بماند، امید است خدای متعال ما را یاری کند تا قدر رهبری و نعمت صدور بیانیه‌ها و منشور و این قبیل اسناد پیشرو را بدانیم و توفیق اجرایی سازی آنها را به ما عنایات کند و وجود ما را منشا و مجرای خیرات قرار دهد.

تراث تمدنی حضرت علی بن موسی الرضا(ع)

تراث تمدنی حضرت علی بن موسی الرضا(ع)

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت‌الله«علی اکبر رشاد» با بیان اینکه کلمه تمدن واژه عربی از ماده (میم. دال. نون) از مصدر باب تفعل است؛ در بافتار معنایی و ساختار لفظی باب تفعل دلالت بر «پذیرش» نهفته واین نکته در معنای آن اشراب شده است؛ برای مثال کلمه تعلم را به عنوان راه فراگیری و پذیرش دانش اطلاق می‌کنیم که برابرنهادِ فارسی آن دانش پذیرفتن می‌شود؛ بدین سان اگر معنای مصدری واژه تمدن را اراده کرده باشیم برابرنهادِ فارسی آن شهرپذیری و مدنیت‌پذیری می‌شود؛ شهرنشینی در مقابل بادیه‌نشینی و کوچ‌نشینی نَه در مقابل روستانشینی که نوعا انسان‌های اولیه بدان شیوه زندگی می گذراندند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: تمدن‌پژوهان، مردم‌شناسان و تاریخ‌نگاران در تبیین مفهوم اصطلاحی تمدن نیز قریب به همین تعبیر را ارایه کردند، در ادبیات رایج عربی معاصر به جای واژه تمدن کلمه «اَلحَضاره» یا «اَلحِضاره» به کار می‌رود، قوامیس در مفهوم اَلحَضاره دقت‌های خوبی را به کار بستند؛ اَلحاضَره را از حَضَره بر وزن قَعَدَ اخذ کردند و «حاضره» را به مفهوم شهر گرفتند و گفتند سِرّ اینکه حضاره را از این ماده اخذ کردند این است که مردمانی که در آغاز باده نشین  بودند و در صحرا می‌زیستند فاقد عمران و عمارت بودند و خانه نمی ساختند و از سیاه ‌چادرها و امثالهم برای سکونت استفاده می کردند و بعد از آنکه در منطقه‌ای حضور و استقرار یافتند شهرسازی کردند، اما نکته زبان‌شناختی کاربرد این ماده در مدنیت و مدنی‌نشینی این است.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه تصریح کرد: لازمه زندگیِ تمدنی حضور و استقرار در مدینه است، لازمه زندگی بادیه‌نشینی کوچ‌نشینی است، با این مقدمه تمدن را اینگونه تعریف می‌کنم، منظومه‌ای از بینش‌ها، دانش‌ها، منش‌ها، کنش‌ها، نظامات اجتماعی، فنون و فناوری‌های نرم و سخت از قبیل هنر، مهارت، معماری، صنعت و امثال آن است که در هیات یک سبک زندگی خاصی ظاهر می‌شوند، جوهر تمدن سبک زندگی است؛ جوهر تمدن صنعت نیست، نظام نیست، دانش نیست، این موارد درست است که مولفه‌های تمدن محسوب می‌شوند اما همه این مجموعه نهایتا اقتضای یک سبک زندگی را خاص می‌کنند که آن سبک زندگی تمدن است و به همین جهت امروز دنیای غرب و خاصه آمریکا در مقام صدور تمدن‌اش بوده و اصرار می‌کند که تمدن و سبک زندگی خود را صادر کند اما هرگز مایل نیست که صنعت و علم‌اش را به دیگران بدهد.

وی با بیان اینکه فرهنگ و سبک زندگی دو مفهوم قریب‌الافق با تمدن هستند، افزود: به این ترتیب فرهنگ با سبک زندگی تفاوت می‌کند، فرهنگ وسیع‌تر از سبک زندگی است و به همین جهت فرهنگ را هم اجمالا تعریف می کنم که شامل طیف گسترده‌ای از بینش‌ها، منش ها و کنش‌های سازوار شده‌ی انسان‌پی، جامعه‌زاد، هنجاروَش، دیرزی و معناپرداز و جهت‌بخش ذهن و زندگی آدمیان است که چونان طبیعت ثانوی و هویت جمعیِ طیفی از انسان‌ها در بازه زمانی در بستر زمینه معینی صورت بسته باشند که این را فرهنگ می دانیم و سبک زندگی نیز عبارت است از سامانه فراگیر از زیست‌شیوه‌هایی که به صورت خودگشت در ساحات فردی و اجتماعی حیات انسان جریان می یابد.

آیت الله رشاد گفت: در خصوص تراث تمدنی حضرت رضا (ع) باید گفت که می‌توانیم مجموعه میراث تمدنی آن امام همام را در دو بخش تقسیم کنیم، بخشی که حیث آفاقی دارد یعنی جهت آفاقی میراث تمدنی و بخش انفسی؛ بخش آفاقی مشتمل بر سیره آن بزرگوار و رفتار ایشان است، آنچه که در وقایع حیات ایشان بوده است و حتی مسیری که ایشان برای هجرت به توس طی کردند و حوادثی که طی این سفر رخ داده و حتی آنچه که در سراسر جهان از تاثیرات فرهنگی که ایشان بر جای گذاشتند باقی مانده است؛ همچنین مجموعه نفیس و بی‌نظیر آستانه و حرم ایشان که ما ایرانیان کمتر به اهمیت و ارزش این مجموعه نفیس توجه داریم در حالی که این در واقع یک میراث تمدنی از آن امام بزرگوار به نحو آفاقی و در برون است؛ از سوی دیگر قسم دوم که میراث انفسی معطوف به تمدن رضوی است که عمدتا تعالیم آن حضرت و و روایاتی است که از ایشان باقی مانده است.

وی افزود: تصور می‌کنم رهبری فرهمند و فرزانه انقلاب گله معناداری را به تعبیری که ولو در ظاهر گله نبود داشتند از اینکه ما ائمه را نشناسانده‌ایم و امیرالمومنین و سیدالشهدا هم اگر شناختند به ما ربطی ندارد، ما حتی امام صادق(ع) را نتوانستیم بشناسانیم، امام رضا (ع) را نتوانستیم بشناسانیم و اینکه بعد از سی و چند سال دوباره پنجمین کنگره امام رضا (ع) برگزار می شود محل تامل است که چرا ازاین امر غفلت کردیم.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: یکی از اسنادی که اکنون در اختیار داریم از یکی از شاگردان امام رضا (ع) به نام «فضل بن شاذان نیشابوری» متوفای سال ۲۶۰ و رساله ای به نام «العلل» است که گاهی تعبیر به «علل الشرائع و حکمها» می شود؛ این رساله مختصری است و در اینکه آیا متن رساله تماما از امام رضا(ع) باشد برخی بر این عقیده هستند که عین متن از آن حضرت است و برخی گفته اند که خیر این نوشته‌ای است که فضل از کلمات حضرت و تعالیم ایشان در دوره ای که از ایشان اخذ کرده نوشته است؛ به هرحال آنچه که مسلم است مجموعه مفاهیم و معارفی که در این رساله آمده است همه از کلمات آن بزرگوار است، یکی از عناصری که کمتر مورد توجه است مساله مقاصد الشریعه است.

وی ادامه داد: این رساله کما بیش فضای مقاصدالشریعه‌ای دارد اما مقاصدالشریعه‌ با توجه به تعریفی که از تمدن پیش‌تر ارایه شد و اینکه سبک زندگی را جوهر تمدن انگاشتیم؛ اگر این باشد این رساله دستورواره تمدنیِ زیستی است، با نگاه حکیمانه یک اساس را به عنوان مبنا ارایه می‌کند و بعد راجع به الهیات و جهان بینی در بخش دوم و در بخش سوم یک نظام رفتاری حمکرانانه را توضیح می‌دهد و در نهایت یک مجموعه‌ای از حِکَم را در جهت معنوی این سامانه ارایه می کند، این رساله در چهار بُرِش سامانه گرفته که در کل از سویی سبک زندگی را با خصوصیت معنویت ترسیم می کند، از سوی دیگر با توجه به تعریفی که اشاره شد یک تمدن را تصویر می‌کند، تمدنی که قهرا هم حکیمانه و حکمت‌نمون است و هم معنوی است، این دو حیث در واقع اساس محتوای این رساله است و مجال می خواهد که انسان به این رساله بپردازد و در هر صورت مجموعه نشان می‌دهد که مطالب از مبدا وحیانی و معصومانه صادر شده است که باید از امام رضا (ع) اخذ شده باشد که یا تماما روایت شده یا نویسنده آموخته و نقل کرده است؛ در هر صورت از خداوند خواستار آن هستیم که به ما شیعیان توفیق دهد که از منابع غنی که از حضرات معصومین باقی مانده است بهره بگیریم.

 

اعطای جایزه البرز به آیت الله علی اکبر رشاد

اعطای جایزه البرز به آیت الله علی اکبر رشاد

به گزارش خبرگزاری فارس، شصت‌وسومین دوره اعطای جایزه البرز، ۱۵ اردیبهشت‌ماه در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما و با حضور محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور و حسین افشین، معاون علمی و فناوری رئیس جمهور برگزار شد.

در این مراسم، ۶۳ نفر از دانشمندان، فناوران و مخترعان، طلاب و دانشجویان با دریافت تندیس البرز و جایزه نقدی تکریم شدند. همچنین از ۴ دانشمند و چهره برجسته علمی کشور، یعنی آیت الله علی اکبر رشاد چهره برتر علوم انسانی، عبدالرضا سیمچی، چهره برتر نانومواد و دانشمند برتر علوم مهندسی، محمد عبدالهی، چهره برتر داروسازی کشور و علی‌اکبر موسوی موحدی بنیان‌گذار بیوشیمی‌فیزیک ایران به صورت ویژه تجلیل شد. جایزه علمی البرز که به «نوبل ایرانی» نیز شهرت دارد، توسط بنیاد فرهنگی البرز در هر سال به جمعی از نخبگان و دانشکندان تأثیرگذار کشور اعطا می‌گردد. این بنیاد توسط حسینعلی البرز، در سال ۱۳۴۲ وقف و تأسیس شده است. امسال نیز ۶۳ نفر از نخبگان و دانشمندان کشور توانستند این جایزه را دریافت کنند.

شهید مطهری هنوز هم مظلوم است

شهید مطهری هنوز هم مظلوم است

 

به گزارش خبرگزاری شبستان آیت‌الله «علی‌اکبر رشاد» ضمن گرامیداشت اندیشه و یاد علامه شهید «مرتضی مطهری» اظهار کرد: استاد شهید دانش و معرفت دینی را یک گام جلوتر بُرد و باب بحث‌های جدیدی را به روی حوزویان و دانشگاهیان، مردم و اهل نظر گشود؛ هنوز هم افکار و آثار شهید مطهری جای مطالعه و احیاناً کار علمی دارد چراکه مطالب و آثار ایشان به اندازه‌ای رمز و اشاره برای بحث های جدید دارد که هنوز می‌توانیم از آنها الهام بگیریم.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: ریشه‌ها و پی‌رنگ‌ مطالبی که شهید مطهری ارائه کرد تا چند دهه بعد همچنان مطرح بود و هست در حالی که این مباحث در روزگار حیات ظاهری ایشان مطالب مطرحی نبود یا اصلا مطرح به معنای رایج و شایع نبود و کسی به آن نمی پرداخت اما ایشان صریحا یا ضمنی در خلال مباحث به آن پرداخته بود، تقریر کرده و گزارش ‌می‌داد و احیانا اعلام نظر کرد.

 

محافظه‌کار نبود

وی افزود: شهید مطهری انسان پیشرفته و خردمندی بود و در کنار خرد، محافظه‌کار نبود بلکه ایثارگر بود؛ بسیاری از افراد خردمند هستند اما در قالب ملاحظات از ورود در برخی بحث‌ها پرهیز می کنند اما شهید مطهری ورود کرد و اقداماتی انجام داد که تقریباً غیرمتعارف بود؛ در آن دوره در ایران کلاً به سه نفر استاد گفته می شود از جمله استاد جعفری، استاد مصباح و استاد مطهری؛ به هرحال ایشان در ترازی بود که جایگاه و منزلتی در حوزه علمیه داشت و اسفارگو و شفاگوی مُسَلم بود؛ همچنین فیلسوف-متکلم برجسته بود و به جای اینکه به این سمت برود که روی فقه کار کند و فقه و اصول را بگوید فعالیت‌های دیگری داشت چه بسا که از بسیاری از کسانی که بعدها رساله دادند ایشان بالفعل یا بالقوه‌ تواناتر و شایسته‌تر بود و اگر به سمت فقه و اصول می رفت مرجعیت‌اش احراز می‌شد.

آیت‌الله رشاد تصریح کرد: ما که در مباحث فلسفی و معرفت‌شناسی شهید مطهری شرکت می‌کردیم به وجهه فقهی ایشان توجه چندانی نداشتیم، کتابی را مرحوم آیت‌الله اشتهاردی در نقد کتاب «مساله حجاب» شهید مطهری نوشت و از آنجایی که ما شاگردی هر دو بزرگوار را کرده بودیم با اندیشه هر دو آشنا بودیم، نزد آیت الله اشتهاردی چند کتاب لمعه را به صورت خصوصی با دو تن دیگر از دوستان خوانده بودیم، به یاد می آورم که بین‌الطلوعین یک درس نزد ایشان بودیم و نماز صبح حرم می رفتیم، بعد به مدرسه فیضیه می‌آمدیم و نزد مرحوم آیت‌الله اشتهاردی که بعدها ایشان رساله هم نوشت لمعه می خواندیم، وقتی که درس تمام می‌شد و می‌خواستیم از مدرسه فیضیه خارج شویم هنوز آفتاب طلوع نکرده بود، با دوستان می گفتیم که ایشان فقیه و شاگرد آیت الله اراکی است و از آنجایی که در دروس شهید مطهری هم شرکت کرده بودیم، می گفتیم ایشان (مطهری) فیلسوف است؛ بنابراین وقتی کتاب «مساله حجاب» منتشر شد از جمله کسانی که کتاب را نقد کرد آیت الله اشتهاردی بود چون نظر فقهی‌اش با آیت الله مطهری مخالف بود.

این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم ادامه داد: تا قبل از شهادت مطهری احدالناسی به او آیت الله نمی‌گفت و اگر خیلی احترام می کردند استاد مطهری می‌گفتند اما آقای شبیری یک جا نقل می کند که من نامه‌ای برای آقای مطهری فرستادم و نوشتم حجت الاسلام مرتضی مطهری، جناب شبیری داشت از تواضع شهید مطهری می گفت و اینکه آن شهید اینگونه جواب نامه را داد: حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آقای شبیری.

 

به لحاظ معنوی فوق‌العاده اهل معنا و مرید اهل معنا بود

آیت الله رشاد ادامه داد: به هرحال به یاد می آورم که من از استاد دیگرم که از شاگردان شهید صدر بود سوال کردم که آقای اشتهاردی فقیه و نظرات ایشان صائب است همانجا بود که برای اولین بار شنیدم که گفتند آقای مطهری در فقه خیلی قوی است و این برای من تازگی و جای شگفتی داشت؛ این چنین شخصیتی ایثار کرد و آمد تهران و در دانشکده الهیات استادیار دانشکده الهیات شد تا بیاید و در این جبهه بایستد و در راس هرم فکری مارکسیست‌ها مناظره کند تا جایی که مناظرات ایشان در دانشگاه تهران هنوز که هنوز است مطرح می شود؛ در هر صورت او در عمل ایثار کرد و آمد در دانشکده الهیات استادیار شد و این یعنی سوختنِ جهتِ فقهی و فلسفی و آن حیثیت و ابهت و هویت حوزوی ایشان چراکه ایشان مدرک دکتری هم نداشت و با یک گواهی‌هایی، استادیار دانشکده الهیات شده بود و به هر حال رفتار ایشان درس آموز بود و به لحاظ معنوی فوق‌العاده اهل معنا و مرید اهل معنا بود. شهید مطهری مدتی به شیراز رفت تا میرزا علی اقای شیرازی را درک کند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: آقای منتظری نقل می کند که با شهید مطهری هم‌حجره بودیم و او سحرها بلند می‌شد و در حالی که آن زمان هنوز مدرسه فیضیه لوله‌کشی نداشت به رودخانه قم می رفت و دو آفتابه با خودش می‌برد و آب می آورد و مرا هم صدا می کرد تا وضو بگیرم و نماز شب بخوانم و خودش هم بسیار اهل تهجد و معنا بود؛ مساله این است که شهید مطهری به لحاظ فلسفی و فقهی و معنوی ذهنی مبتکر، نقاد و مولد داشت و در عین حال آداب را رعایت می‌کرد و مقابل رشته‌های مختلف می‌ایستاد مثلا کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را در مقابل کتاب «دو قرن سکوت» دکتر زرین‌کوب نوشت یا کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» که شامل مجموعه مقالاتی بود که شهید در مجله «زن روز» نشر داد. یعنی او حاضر شد در آن مجله بنویسد حال آنکه ما امروز دنبال این هستیم که در کدام مجله علمی پژوهشی بنویسیم و اینکه چه قدر به ما پرداخت می کنند، اما شهید مطهری در آن مجله نوشت و نهایتاً کتابی شد که هنوز هم رقیب ندارد و بکر است؛ حرف‌های جدیدی زد و با اینکه ایشان اصلا حقوق نخوانده بود اما با ادبیات حقوقی توام با مبانی دینی این مطالب را نوشت؛ لذا  او مرد بزرگوار و انسان عظیمی بود و اگر این نبود شهادت نصیب‌اش نمی‌شد و اگر این نبود امام خمینی(ره) همه آثار او را تایید نمی کرد که بخوانیم.

 

شهید مطهری هنوز هم مظلوم است

آیت الله رشاد در پایان خاطرنشان کرد: مظلومیت شهید مطهری از آن زمان و تا همین الان هست، هنوز بسیاری افراد به او ایراد و اشکال می گیرند، در مورد کتاب «حماسه حسینی» اشکال وارد می کنند، کتاب «جاذبه و دافعه علی» او واقعا بدیع بود، همانجا به نقد شریعتی پرداخت و اشکالات او را مطرح کرد، آن زمان هرکسی که در فضای روشنفکری بود و اندکی هم مذهبی بود به حسینیه ارشاد می رفت و کتاب‌های منتشر شده آنجا را هم می خواند، ما نیز همین کار را می‌کردیم و در مسیر رفت و برگشت قم-تهران کتاب ها را می خواندیم؛ اما نکته جالب اینکه شهید مطهری همواره ثابت‌قدم و محکم روی مبانی دینی و اصولی که مطرح می کرد می‌ایستاد و واقعا در عصر ما یک پدیده بود، شخصیتی ذوابعاد و جامع‌الاطراف بود؛ او افتخار برای حوزه بود و هست؛ شهید مطهری الگوی ما طلاب است، وقتی کسی در دروس معرفت‌شناسی ایشان شرکت می کرد و بحث تمام می شد احساس می کرد که دلش نشاط پیدا کرده چراکه حرف نو یاد می گرفت.

 

شاهکار اجتهادی شهید مطهری

شاهکار اجتهادی شهید مطهری

به گزارش خبرنگار مهر، به بهانه شهادت استاد مرتضی مطهری و روز معلم متن زیر بازنشر درس اخلاق آیت الله رشاد در تاریخ دوم اردیبهشت ماه 1396 است که در ادامه می خوانید؛

عرض شد که بنا داریم چند جلسه ای را خارج از سلسله مباحث آفات اللسان، به طرح پاره ای از عناصر موثر در زیّ طلبگی اختصاص دهیم. در روند تکاملی یک طالب به یک عالم این عناصر لازم و ضروری است. مبنایی که عرض شد این بود که طلبگی خود یک سلوک است. طلبگی، دانشجویی نیست که بگوییم وارد محیطی می شویم و تعدادی از واحدهای آموزشی را اخذ می کنیم؛ امتحان می دهیم و مدرک می گیریم؛ آنگاه وظیفه خود را انجام داده ایم! بلکه در نظام حوزه و روند طلبگی، عناصر دیگری مقدم بر عنصر آموزش و علم هستند. به طرزی که اگر آن عناصر محقق نشود یا علم حاصل نمی شود و یا در صورت حصول می تواند زیان بار باشد.

آفات سیر و سلوک

درست مثل سیر و سلوکی که افراد در حوزه عرفان طی می کنند که اگر طبق شرایط پیش نروند معمولا دچار انحراف می شوند. نفس این سیر و سلوک، موجب اعوجاج فکری و انحراف عملی فرد می شود. مثلا وقتی در سلوک معنوی و عرفانی گفته می شود که حتما باید ولی و مربی داشت و تحت اشراف او سیر و سلوک کرد؛ یعنی نباید کسی انفرادی برای خود تصمیم بگیرد؛ طبق آن عمل کند و انتظار به جواب رسیدن داشته باشد. یا این سیر و سلوک به نتیجه نمی رسد و یا اگر پیشرفتی داشته باشد دچار اعوجاج و انحراف می شود و گاهی خودش به خطر تبدیل می شود.کسانی که در وادی معنویت و عرفان و شهود وارد شده اند ولی سر از کفر و الحاد درآورده اند؛ کم نیستند. علتش آن است که این شرط را رعایت نکرده اند. آفت دیگر اینکه، منازل سلوک ترتیبی دارد و باید براساس آن ترتیب، گام پیمود. مثلا اگر از منزل یقظه که مبدأ سلوک است آغاز نکنیم؛ مثل این است که ساختمانی را بدون پی گذاری بنا کرده ایم. لزوما برای این کار باید سیر معینی را که اهل سلوک تعیین کرده اند طی کرد. از روی نوشته هم نمی شود. بلکه باید مرشد راهی مراقب انسان باشد و سالک با هدایت او سیر مقامات کند.

بایسته های سلوک طلبگی

الف) خودسازی

طلبگی هم صرفاً تحصیل نیست؛ نوعی سلوک است. به تعبیر دیگر؛ طلبگی محدود به آموزش نیست بلکه فراتر از آن است. اگر بناست چیزی تحصیل کنیم فقط علم نیست. شرایط بسیاری هم لازم دارد. بسا اگر فقط علم بیاموزیم نه تنها عالم دینی نمی شویم بلکه دینی هم نمی شویم. آدم خطرناکی خواهیم شد. انسانی که خودساخته نیست. خودسازی نکرده؛ ملکه تقوا را به دست نیاورده؛ نفس را تربیت نکرده و شرایط دیگر را احراز نکرده است وقتی علمی فراچنگ می آورد هرچه بیشتر باشد خطرناک تر می شود. لهذا باید در سیر طلبگی شروط و عناصری را تحصیل کنیم که در گذشته به بررسی شرط تهذیب و محاسبه نفس پرداختیم.

ب) تفکر

یکی دیگر از شروط و دستورالعمل های طلبگی، تفکر است. طلبه باید در روند تحصیل طلبگی و حضور در حوزه، روش تفکر یاد بگیرد و به فعل تفکر، ملتزم باشد. در غیر این صورت، طلبه نیست. بعداً هم عالم دینی بار نخواهد آمد.

در حوزه، اصل بر این است که غایت و انجام طلبگی، اجتهاد باشد. اجتهاد، به نوعی حاصل تفکر است. اجتهاد، حاصل مطالعه نیست. حتی حاصل پژوهش هم نیست. بلکه همه اینها مقدمه اجتهاد هستند. آن چیزی که به اجتهاد منتهی می شود؛ پیوند خوردنِ کاویدن و پژوهیدن به اندیشیدن است. یعنی وقتی انسان به مرحله اندیشیدن می رسد اجتهاد اتفاق می افتد. بدون تفکر، اجتهاد میسر نیست.

در سده اخیر معمول این است که یک سری کتاب ها را می خوانیم. مثلا در اصول فقه؛ ابتدا «الموجز» را می خوانیم که یک دوره اصول کوتاه است. بعد از آن «اصول فقه» مرحوم مظفر را می خوانیم که یک دوره اصول نیمه تفصیلی است. سپس «رسائل» هم خوانده می شود که محدود به اصول عملیه است و بخش های دیگر اصول در آن نیست.

 مرحوم شیخ (رضوان الله تعالی علیه) اهتمام خاصی داشته است که اصول عملیه را بسط و توسعه دهد. این تصمیم وقتی گرفته شد که موجی در دوره اخباری گری به وجود آمد و اصرار بر نص گرایی شکل گرفت. شاید شیخ این تدبیر را کرد تا اصول عملیه را تحکیم، تعمیق و تدوین کند. اصول عملیه بعد از آن است که شما ادله لفظی ندارید. آنگاه که آیه و روایت نداریم و در تکلیف شک داریم چه کنیم؟ به اصول عملیه رجوع می کنیم.  بعد از آن «کفایه الاصول» را می خوانیم. و با چهار دوره اصول- هرچند «رسائل» ناقص است- آشنا می شویم.

اندیشیدن؛ حلقه مفقوده آموزش!

در این مرحله فقط آموزش دیده ایم و احیانا با آراء هم آشنا شده ایم که به نحوی پژوهش و کاوش هم روی داده است. اما در سطوح، تفکر نکرده ایم. گرچه این روش، غلط است. ولی فعلا اینجور است که طلبه را به اندیشیدن وا نمی داریم. تنها می گوییم این کتاب ها را بخوان و خوب بیاموز. لذا اسمش را هم گذاشته ایم دوره سطح. گویی بنا نیست به عمق وارد شویم. بناست که پابند این متن باشیم و حاصلش این باشد که اصول بیاموزیم نه اینکه مجتهد شویم. حاصل این باشد که وقتی طلبه پله پله بالا رفت؛ دیگر بداند که علم اصول چیست؛ غایت آن شامل چه مطالب و قواعدی است و چه بخش هایی را در بر می گیرد.  لذا لازمه این دوره، اجتهاد نیست. بلکه طلبه وقتی مجتهد می شود که پای تفکر به میان بیاید. هرچند به نظر ما روش فعلی ناقص است که بعد از ده سال به طلبه بگوییم راجع به آراء اصولی بیاندیش!

 در دوره درس خارج که پایبند متن نیستیم می گوییم: فکر کن!. به آراء یک اصولی خاص پایبند نیستیم. ولی وقتی «کفایه» را می خوانیم؛ آراء مرحوم آخوند را بررسی می کنیم و اگر آراء دیگری هم مطرح می شود صاحب «کفایه» آنها را در راستای رأی خود، تأیید یا رد می کند. یا آن آراء را نقد می کند. طلبه، نقد او را می آموزد. حالا اگر فرضاً تقریر آخوند از نظر شیخ یا اشکلات او به شیخ، اشکال داشته باشد کسی نیست تا آنها را نقد کند. بنابراین در این دوره اصول، تفکر و چالش نمی کنیم. صرفاً آراء مختار چند شخصیت مهم و معتبر را می خوانیم. البته خواندن «رسائل» و «کفایه» لازم است اما عرض من این است که اگر روش ها را تغییر دهیم در همین مراحل هم می توان از طلبه اندیشیدن را طلب کرد.

می توان از طلبه خواست در عرض آن سه دوره کامل اصول فقه، «حلقات» شهید صدر (رحمه الله علیه) را هم بخواند و مباحثه کند. این، راه را برای تفکر باز می کند. چون مرحوم صدر، صد و چهل سال بعد از شیخ و صد سال بعد از آخوند ظهور کرده و نواندیش است. تنها فردی صاحب علم نیست بلکه نظریه هم دارد. آراء شهید صدر با آراء مرحوم آخوند متفاوت است. او نظریات آخوند را نقد می کند. وقتی به موازات دوره های اصول رایج، «حلقات» را هم بخوانیم راه برای تفکر باز می شود.

جایگاه اندیشیدن در مقطع درس خارج

این دوره سطح بود. اما در مقطع خارج، دیگر بنا نیست یاد بگیریم. بلکه قرار است بیاندیشیم. لذا نمی گویند کدام کتاب را می خوانی؟ براساس کدام مکتب درس می خوانی؟ آیا مکتب آخوند را می خوانی یا میرزا را؟ چون این دو نظرات متفاوتی با هم دارند. کسی که درس خارج می گوید یا خودش نظر جدید دارد یا تأثیر گرفته از نظرات رجال است. ولی مقید به مکتبی نیستیم. در نتیجه آراء مختلف، طرح و نقد می شود. بناست که طلبه برود و نظرات مختلف را ببیند. درس گفته شده را تقریر کند. دیگر راه تفکر باز می شود.

اشکال شما وارد نیست!

ما سه دسته قواعد را در حوزه فرا می گیریم. یکی از اشکالاتی که ناآگاهانه به حوزه می گیرند ولی وارد نیست اینست که گفته می شود: دانشگاه به روش شناسی اهتمام دارد ولی حوزه اینطور نیست. می گویند: در دانشگاه به روش شناسی تحقیق و پژوهش اهتمام خاصی وجود دارد. و شاهد می گیرند که مثلا دانشجویان در هرکدام از مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، دو واحد روش تحقیق می آموزند. می گویند: دانشگاهیان روش تحقیق فرا می گیرند از آن طرف حوزویان محتوا دارند ولی روش تحقیق ندارند. این مطلب را که اگر دروس حوزه به درستی خوانده شود محتوا دارد؛ من هم قبول دارم. لذا گاهی بعضی طلاب نظر مرا راجع به تحصیل هم زمان در دانشگاه جویا می شوند؛ می گویم: ضرورتی ندارد. چون دانشگاه چیزی به شما نخواهد داد. محتوایی به شما نمی افزاید. وقتی که آنجا صرف می کنید اگر در دروس حوزه صرف کنید خیلی قوی تر بار می آیید. در حوزه محتوا کاملا تأمین است.

شهید مطهری و شاهکارهای اجتهادیش!

نشان این سخن هم وجود دست پرورده های حوزه است. امثال شهید مطهری و شهید صدر (رحمه الله علیهما) چه خوانده اند؟ فقه و اصول خوانده اند. اما چرا مثل شهید صدر در اقتصادی که نخوانده است تأسیس نظریه می کند؟ چرا شهید مطهری در اقتصاد و حقوق آنطور قوی ورود پیدا می کند؟ در تاریخ هم وارد می شود در حالی که یک جلسه تاریخ نخوانده است؟ کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را می نویسد و در مقابل تاریخ دان بزرگ روزگار خود قد علم می کند؟ در نقد کتاب « دو قرن سکوت» دکتر زرین کوب که یک محقق بزرگ و شایسته ستایش است این طور دست به قلم می شود و اجتهادی قلم می زند. در حقوق به خوبی نظریه حقوق طبیعی را تقریر می کند و به دفاع از حقوق زن می پردازد.

ایشان در ادبیات که کاملا خارج از تخصص اوست؛ نقد حافظ را می نویسد در حالی که نه شاعر است نه دیپلم ادبی دارد و نه حتی یک جلسه ادبی شرکت کرده است. تحصیلات روز او، ششم ابتدایی است. من این را از زبان خودشان شنیدم. می فرمود: وقتی می خواستم از فریمان به قم بروم تا طلبه شوم؛ دایی من که در آن زمان وکیل مجلس بود و قاعدتا روشنفکر و شلواری و کراواتی؛ به من گفت: آقا مرتضی! شما با این استعدادت می خواهی بروی قم آخوند شوی؟ تو اگر درست را ادامه دهی دکترا می گیری؛ استاد می شوی؛ کتاب می نویسی و صاحب آثار می شوی! استاد می فرمود: گوش به حرف ایشان ندادم و به قم آمدم. داستان مفصلی دارد. می گفت قم که آمدم به تدریج بعد از مدتی شروع به نوشتن کردم. ظاهرا می گفت اولین کتابم را که «نظام حقوق زن در اسلام» بود نوشتم و به دایی ام دادم.

او تعجب کرد که این کتاب، عجب قلمی دارد. قلم ایشان خیلی روان و زلال و پرکشش است. همین کتاب «داستان و راستان» که به قلم ایشان است این گونه است. مگر ایشان جایی رمان نویسی خوانده است؟ ولی این کتاب  یکی از نمونه های خوب داستان نویسی دینی شده است. یک فیلسوف و یک فقیه، نشسته و به این زیبایی برای نوجوانان، داستان نوشته است. بله؛ کتاب مسئله حجاب ایشان، فقهی است. ولی وقتی از حقوق می نویسد آنچنان به میدان می آید که «اندیشه سیاسی» می نویسد.

در ادبیات وارد می شود و حافظ را نقد می کند. استاد مطهری در تمام عمر خود تنها یک چهاربیتی، آنگاه که در زندان بوده برای امام سروده است. کلاس ادبیات هم نرفته است. ولی آن نقد ایشان -که متأسفانه موسسه چاپ آثار ایشان آن کتاب نقد حافظ را خیلی خام چاپ کرده است- برای بنده که مع الاسف چهل پنجاه سال از عمرم را در ادبیات سیر داشته ام؛ سر سوزن ذوقی دارم و متهمم به اینکه اهل ادبم؛ این همه دقت استاد، فوق العاده اعجاب برانگیز است. حاشیه های ایشان کوتاه است لکن بسیار دقیق و سنجیده و حساب شده است و اشعار حافظ را خیلی خوب طبقه بندی کرده است. هم به لحاظ محتوایی و هم از نظر رویکرد و گرایش و هم از دید ادبی نقد خوبی نوشته است.

احتمال می دهم اکنون از زاویه نگاه ایشان یکی از شعرای برجسته زمان ما شروع به نوشتن نقد حافظ کرده باشد. حافظ بیست درصد اشعارش شاهکار است. هشتاد درصد آن متعارف است و چند تا شعر دارد که اگر من آنها را گفته بودم قطعاً در مجموعه خود چاپ نمی کردم. مثل شعر الغیاث. خب؛ شاید این تفطن را بنده نداشتم ولی شهید مطهری این نگاه را داشت که اینجور حافظ را مطلقاً بی نقص نبینیم. استاد مطهری در خیلی از ابواب، آثاری به جای گذاشته است. سوال اینجاست که یک طلبه چرا اینقدر جامع می شود؟ علتش همان است که عرض شد.

روش های سه گانه در آموزش حوزوی

ببینید ما در حوزه سه روش را می آموزیم. یکم: قواعد و آداب ادبی فهم متن؛ که با صرف و نحو و علوم بلاغی و بخشی از اصول که مباحث الفاظ است بدست می آید.

 دوم چیزی که فرا می گیریم و از نظر ترتیبی سوم است: قواعد فهم متن مقدس است. به زبان امروز، هرمنوتیک است. منتها هرمنوتیک هم مولف مدار است. ما می خواهیم نیت ماتن را که خداوند متعال یا معصوم است کشف کنیم. و البته قواعد و ضوابط هرمنوتیکی فوق العاده دقیقی در اصول ما وجود دارد که فرا می گیریم. البته غیر اینها هم نظیر مباحث معناشناسی و سمانتیکی در اصول ما وجود دارد. مجموعا ما را برای فهم متن مقدس توانا می کند. اصلا گفته می شود هرمنوتیک اولا منطق تفسیر متن مقدس بوده است. که هرمسِ فیلسوف آن را تأسیس کرده است. بعضی هم می گویند یونس بوده و آن را زبان پیامبری می دانند. به هر روی ابتدائاً برای فهم متن مقدس شکل گرفته است و بعداً احیاناً به دانشی برای تحریف متن مقدس انجامیده است. با همه دوره ها و شاخه هایی که هرمنوتیک دارد ولی الان جای بحث ما نیست. هرچند طلاب باید با این مباحث آشنا باشند.

دسته سوم از قواعدی که می آموزیم قواعد فکر کردن است که در ذیل دانش منطق، آموزش داده می شود. منطق صوری تنها صوری نیست چون ماده و محتوا فرا گرفته می شود و شرایط محتوای صحیح و طرز چینش هم گفته می شود. پس منطق، روش تفکر است. بنابراین ما در طلبگی سه دسته قواعد می آموزیم.

آموزش منطق، محتوایی خوب با روشی بد

اینجا عرض می کنم ممکن است روش های ما نقص داشته باشد؛ ولی محتوا سالم است. باید منطق خواند و از این نظر که در سال های ابتدائی تحصیل گذاشته شده کار درستی انجام گرفته است. روش شناسی در حوزه، فوق العاده مهم است. ما اصول را که روش فهم است از سال چهارم شروع می کنیم و تا زمانی که مرجع تقلید می شویم ادامه می دهیم. یعنی در حوزه به روش شناسی اهتمام فراوانی می شود؛ ولی این اشکال وجود دارد که در مقام اجرا موفق نیستیم. یعنی به نحوی از سر عادت و روال آموزشی منطق گفته می شود.

طلبه نمی داند برای چه منطق را می خواند؟ منطق چه کاربردها و کارایی هایی دارد؟ مهارت اندیشیدن را عملا اکتساب نمی کند. منطق به شیوه ای القا می شود که عملا، علمی حصولی برای ذخیره سازی در ذهن می گردد. و از آنجایی که تبدیل به مهارت و ملکه نمی شود انسان همان حفظیات را هم فراموش می کند. مشکل ما اینجاست که در روش آموزش اشکال داریم و الا علم منطق و متن فعلی آن لازم است. برنامه خوبی هم پایه ریزی شده است اما باید روش فعلی را اصلاح کرد.

یکی از مراحل و عناصر سلوک حوزوی، تفکر است. اصلا پلی که به اجتهاد می رسد اندیشیدن است. بدون آموختن روش تفکر، مجتهد نمی شویم. من فقها و اصولیون به نامی را می شناسم که معتقدم مجتهد نیستند. چنین افرادی احیاناً بارها هم درس خارج اصول گفته اند ولی به نظر من اجتهاد نکرده اند. یعنی همان طور که آن استاد خارج گو، کفایه را گفته، خارج هم گفته است. در درس خارج هم مثل کفایه، متن را تقریر و شاید آراء مخالف را تأیید کرده و حتی براساس رأی دیگری، رأی قبلی را ابطال کرده است. اما نیاندیشیده ایم و شاگرد را به اندیشیدن وا نداشته ایم که وقتی یک دور اصول می خواند مجتهد شود.

متأسفانه می بینیم کسانی را که دو یا سه دوره خارج اصول می بینند ولی همچنان به اجتهاد دست نیافته اند. اشکال کار کجاست؟ در دوره سطح بناست اصول یاد بگیریم؛ اما در درس خارج که بنا بر آموختن مجدد اصول نیست. آنجا بناست تفکر را بیاموزیم و اجتهاد در اصول را فراچنگ آوریم. به این معنا که اگر استاد، یک دوره خارج اصول گفت و شاگرد هم استعدادش را داشت و زحمتش را کشید دیگر مجتهد شود.

لذا دیگر دور دوم و سوم معنا ندارد. مرحوم صدر، به مدت دو سال و نیم، دوره خارج اصول مرحوم خویی را شرکت می کند و بعد از آن خود، درس خارج می گوید. دو دوره هم درس خارج می گوید تا اینکه شهید می شود. مرحوم امام(رحمه الله علیه)، همان زمانی که در درس خارج آقای بروجردی(رضوان الله تعالی علیه) شرکت می کرده خودش هم، خارج اصول می گفته است. آقای مطهری و منتظری و … شاگردان درس امام بوده اند که در محضر او حکمت و اصول می خوانده اند؛ سپس همگی همراه استاد خود، بر سر درس مرحوم بروجردی حاضر می شده اند. امام یک دوره تقریرات درس مرحوم بروجردی را به نام «لمعات الاصول» می نویسند. مرحوم منتظری هم، همان درس مرحوم بروجردی را به نام «نهایه الاصول» منتشر می کند.

بنای ما از این جلسات، پرداختن به مباحث نظری محض نیست. بلکه بیشتر مایلم کاربردی سخن بگویم. ببیینید شما در هر پایه ای که هستید چه برنامه ای برای تفکر دارید؟ اصلا دارید؟ ساعاتی را به فکر کردن اختصاص می دهید؟ اگر برنامه برای تفکر نداشته باشید پیش نخواهید رفت. این را جدی بگیرید! از خلقت الهی گرفته که اعم از مبدأشناسی و توحید است باید با تفکر جلو رفت تا همین درس هایی که می آموزید. تفکر برنامه می خواهد. فکر کردن خصوصا در سحر، حقیقتاً معجزه گر است. انسان احساس می کند از آسمان به انسان الهام می کنند.

اگر انسان اهل باشد و مستعد دریافت باشد و به صورت یک روند در ساعت مناسبی، فکر کردن را دنبال کند؛ واقعا فوق العاده است. آنقدر مسائل به ذهن انسان می رسد که حساب ندارد. در جلسه پیش عرض کردیم که معرفت، تجلی الهی است. این به این خاطر است که خدا در انسان تجلی می کند. چون علم مساوق با وجود است. و هر وجودی مبدأ الهی دارد. در لحظات مناسبی که الهامات الهی متوجه انسان می شود. آیا ساعتی دارید؟ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: « لی مع الله ساعه» من خود ساعتی را با خدا خلوت می کنم.

هیچ وقت می شود علاوه بر مطالعه و دیدن حواشی درس، بنشینید و با خود بگویید این «اصول فقه» مرحوم مظفر- یک « اصول فقه» دو جلدی داریم که از مرحوم مظفر است یک «اصول فقه» دوازده جلدی داریم که متعلق به مرحوم شیخ حسین حلی(رحمه الله علیه) و فوق العاده است. ایشان هم طراز و هم شاگردی مرحوم خویی است و هر دو شاگرد میرزای نائینی هستند.- که استاد ما آن را اینجور بیان کردند. قدری فکر کنیم ببینیم این قول مرحوم مظفر ایرادی ندارد؟ مطلب درست و دقیق است؟ این مطلب را به دوقسم تقسیم کرده است جا ندارد سه قسم شود؟ اصلا این تقسیم، صحیح است؟ آیا مقسَم، صحیح است؟

یک نمونه از ثمرات تفکر

گاهی بنده در درس خود این اشکالات را وارد می کنم. مثلا تمام اصولیون، واجب را به تعبدی و توصلی یا از حیثی دیگر به تکلیفی و وضعی تقسیم می کنند. بنده گفتم: اصلا این مقسَم، غلط است. برای اینکه اولا واجب را به تکلیفی و وضعی تقسیم می کنید سپس می گویید واجب تکلیفی پنج قسم است: واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح! این طور که مقسَم، غلط می شود! واجب، قسمی از تکلیفی است. نه اینکه واجب، مقسَم تکلیفی باشد! تا به پنج قسم، تقسیم شود که یک قسم آن خودش است.

چالش! علم که به آخر نرسیده است!

بنشینیم در مشهورات اصول فکر کنیم که این حرف درست است؟ تفکر کنید! می بینید عجب! چه اشکالی به ذهنم رسید. علم که به آخر نرسیده است. ممکن است به ذهن گذشتگان نرسیده باشد. اگر به شیخ اعظم، خاتم الاصولیین می گویند به این معنا نیست که ایشان ختم اصول باشند. بلکه تا دوره خود، خاتم الاصولیین بوده اند. اصول، راه خود را طی می کند. و ما باید به جلو برویم. اگر شیخ اعظم خاتم بود دیگر آخوند خراسانی، میرزای نائینی و محقق خراسانی و.. پیدا نمی شد. این همه اصولی آمدند و آراء شیخ را نقد کردند. ما باید به مثابه یک فرد پا جلو بگذاریم. فکر کنیم؛ تأمل کنیم. البته علی القاعده اشتباه هم رخ خواهد داد. احتیاط هم باید کرد. بالاخره با آراء مرد فکوری مثل شیخ اعظم مواجهیم. به راحتی نمی توان نقد کرد ولی از آن طرف هم گمان نکنیم نقد چنین فحولی محال است!

اما بدانیم در مقابلمان قله های بلندی مثل شیخ و میرزا و آخوند و محقق قرار دارند که به راحتی نمی توان آنها را فتح کرد. وقتی تفکر این قدر بها دارد؛ می توان فهمید معنای روایتی که می فرماید: «تفکر ساعه افضل من عباده ستین او سبعین سنه». یک ساعت فکر کردن به اندازه شصت یا هفتاد سال بلکه بیشتر، اهمیت و ارزش دارد. برای اینکه یک ساعت فکر کردن، گاهی دنیای انسان را عوض می کند؛ اما با شصت یا هفتاد سال ممکن است هیچ تحولی در فرد رخ ندهد. شصت سال فلان عابد در کنجی بنشیند و عبادت کند چه تأثیری در سرنوشت جامعه دارد؟! اما گاهی کسی با یک ساعت تفکر خود، سرنوشت ملتی را تغییر می دهد!

تفکر؛ رمز بصیرت

در بیانی حضرت امیرالمومنین می فرمایند: «من تفکر ابصر»(نهج البلاغه، کتاب ۳۱). راه اینکه انسان به بصیرت برسد، راه و هدف خود را بیابد؛ و مسیر درست را فهم کند تفکر است. بصیرت تنها سیاسی که نیست. بصیرت گاهی معنوی، عرفانی، علمی و… است. انسان صاحب بصر علمی و معرفتی می شود که این با تفکر حاصل می شود.

بیاموزید و در آن فکر کنید!

در بیانی دیگر از حضرت امیر علیه السلام است که می فرماید: «من اکثر الفکر فیما تعلّم اتقن علمه…». بنده هم همین فرمایش حضرت را توضیح می دادم. کسی درس می آموزد کافی است؟ می فرماید: نه اینطور نیست. آن چیزی را که فراگرفته است بنشیند و در آن بیاندیشد. استاد گفت؛ من هم حفظ کردم؛ مطالعه هم کردم؛ و به ذهنم سپردم پایان کار نیست. این فرایند، ابتر و ناقص می ماند. حلقه آخر که حلقه تعالی است جا مانده است. حضرت می فرماید: این طور درس نخوانید! روی همان مطلبی که آموخته اید فکر کنید. آنگاه است که علمتان محکم می شود. اشکالات، مرتفع می گردد. ارتقاء می یابد. به مطالب جدید دست می یابد. «…و فهم ما لم یکن یفهم»(غررالحکم،۸۹۱۷). از استاد چیزی فرا گرفته ایم ولی اگر تفکر نکنیم همان حرف استاد را خوب نفهمیده ایم. می فرماید: وقتی تفکر می کند فهم درست تر می یابد.

تفکر؛ ریشه حیات و نیکی ها

از حضرت امام حسن علیه السلام است که می فرماید:«التفکر حیاه قلب البصیر.»(بحارالانوار،ج۷۸،ص۱۱۵،ح۱۱). دل آگاه به تفکر زنده است.

 باز از همین بزرگوار است که می فرماید: «اوصیکم بالتقوی و ادامه التفکر فانّ التفکر ابو کل خیر و ام»(تنبیه الخواطر،ج۱،ص۵۲) در این حدیث، حضرت تقوا و تفکر را در عرض هم قرار می دهد. ترتیبی نیست. حدیث می فرماید: تفکر، باید مداومت داشته باشد. مانند تقوا که همیشه باید باشد. در ادامه می فرماید: فکر کردن، پدر و مادر هر نیکی است. هر خیری با تفکر دست یافتی است.

بنابراین حاصل بحث ما در این جلسه این بود که یکی دیگر از عناصر و منازل سلوک طلبگی، تفکر است. و خصوصیت حوزه در این است که با تفکر مأنوس باشد. اگر در ما این اتفاق بیفتد طلبه هستیم. اما اگر چنین نیست و نیاندیشیده مطالب را تلقی می کنیم؛ داریم دانشگاهی درس می خوانیم.آنجا هم همین کار را می کنند. اما در حوزه این روش جوابگو نخواهد بود. بالاخره تصادفی، انسان شهید صدر و شهید مطهری نمی شود. بلکه با برنامه با روش و با تحمل زحمت می رسد. اگر می خواهیم به اجتهاد برسیم جز از پل تفکر نمی شود به اجتهاد دست یافت.

ان شاء الله خداوند متعال به همه ما توفیق سلوک معنوی و معرفتی عنایت بفرماید. 

حضور آیت‌الله اعرافی به تحول در حوزه تهران منجر شود

حضور آیت‌الله اعرافی به تحول در حوزه تهران منجر شود

آیت الله رشاد با اشاره به اینکه باید حضور مدیر حوزه‌های علمیه در استان تهران را فرصت بهینه بدانیم، گفت: امیدواریم این حضور در ادامه به یک تحول در حوزه علمیه تهران منجر شود.

استاد علی‌اکبر رشاد پیش از ظهر پنج شنبه در سفر دو روزه و نشست مشترک آیت الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه کشور و معاونان با شورای حوزه علمیه استان تهران که در سالن جلسات آیت الله بروجردی(ره) مدرسه علمیه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد، اظهار کرد: حوزه‌های علمیه در طول تاریخ تحولات بسیاری دیده‌اند.

رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران با اشاره به اینکه نخستین و اصلی‌ترین رکن این تحولات افراد و شخصیت‌ها هستند، مطرح کرد: امروز در آستانه سالگرد تاسیس حوزه علمیه قم هستیم و محور این اتفاق نیز آیت الله حائری بودند.

آیت الله رشاد با بیان اینکه از دل حوزه علمیه قم شخصیت‌های برجسته‌ای همچون امام خمینی(ره) ظهور کردند، عنوان کرد: امیدواریم دوره تحولی جدیدی در حوزه علمیه رقم بخورد.

وی با اشاره به اینکه مدیریت حوزه یک اقدام بسیار دشوار است، خاطرنشان کرد: مدیریت حوزه در مقایسه با انواع مدیریت‌ها کاری بسیار سخت‌تر و دشوارتر است.

استاد رشاد با بیان اینکه حضور آیت الله اعرافی دوره درخشانی را برای حوزه علمیه به وجود آورده است، تصریح کرد: باید در مسیر برنامه‌ریزی‌های انجام شده و مدیریت حوزه‌های علمیه همواره در کنار آیت الله اعرافی قرار بگیریم.

وی با اشاره به اینکه باید حضور مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور در استان تهران را فرصت بهینه بدانیم، یادآور شد: امیدواریم این حضور در ادامه به یک تحول در حوزه علمیه تهران منجر شود.

یازدهمین نشست اخلاقی آیت‌الله رشاد با محوریت «اسرار نماز» برگزار شد

یازدهمین نشست اخلاقی آیت‌الله رشاد با محوریت «اسرار نماز» برگزار شد

نماز برای خاشعین بال پرواز در ملکوت عوالم است.

در یازدهمین نشست اخلاقی آیت‌الله رشاد که با حضور طلاب، اساتید، دانشجویان و فرهیختگان در حوزه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد، موضوع «آداب نماز و ویژگی‌های نمازگزاران حقیقی» مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش دفتر تنظیم و نشر آثار مجتمع حوزوی امام رضا(ع)، در این جلسه که با مواعظ عمومی و مباحث متناسب با نیازهای جامعه و جوانان همراه بود، استاد رشاد به تبیین رازهای شگفت‌انگیز نماز و تأثیرات عمیق آن در زندگی مؤمنان پرداختند.

ایشان با اشاره به جایگاه نماز در اسلام، تأکید کردند: «نماز در دستگاه دین اسلام دارای اهداف متعالی و حکمت‌های ژرفی است که در سبک زندگی اسلامی تجلی می‌یابد.»

آیت‌الله رشاد با استناد به آیه ۴۵ سوره بقره «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ»، خاطرنشان کردند: «نماز برای خاشعان، بال پرواز در ملکوت عوالم است و این عبادت، تنها برای کسانی که با خشوع می‌ایستند، سبک و شیرین می‌شود.»

وی همچنین به روایاتی از ائمه معصومین(ع) اشاره کرد و افزود: «امیرالمؤمنین علی(ع) چنان در نماز غرق می‌شد که حتی بیرون کشیدن تیر از پای مبارکشان در حال نماز را متوجه نشدند. همچنین، امام حسین(ع) در شب تاسوعا فرمودند: “إِنِّي أُحِبُّ الصَّلَاةَ”، که نشان‌دهنده عشق وافر اهل بیت(ع) به این فریضه الهی است.»

استاد رشاد در پایان، از نماز به عنوان «اقیانوس بی‌کران رشد معنوی» یاد کردند و تصریح نمودند: «رازهای نماز در قرآن و روایات، نه‌تنها از نظر کمیت، بلکه از نظر عمق تأثیرگذاری بر روح و روان انسان، حیرت‌آور است.»

این مراسم با استقبال گسترده حاضران همراه بود و در پایان، پرسش‌های شرکت‌کنندگان در این زمینه پاسخ داده شد.

برای شما دعا می کنیم آقای عراقچی!

برای شما دعا می کنیم آقای عراقچی!

آیت الله علی اکبر رشاد در ابتدای درس خارج حوزه علمیه امام رضا علیه السلام تهران با اشاره به مذاکرات پیش روی در مسقط عمان گفت: امروز شاید یک نقطه عطفی در تاریخ ایران قلمداد بشود به شرطها و شروطها، برخی می خواهند واقعه امروز را واقعه مهم و جدیدی قلمداد کنند. چیزی است که طی ده ها بعد از پیروزی انقلاب بارها تکرار شده است، مذاکراتِ نوعا غیر مستقیم بین ایران نو ظهور و آمریکای پیر و فرسوده، دو سه نکته را از باب یادآودری خطاب به وزیر معزز امور خارجه کشور ارجمند و عزیزمان ایران جناب آقای دکتر عراقچی سید بزرگوار و عزیز عرض می کنم.
باید توجه کنیم که پشتوانه های بسیار زی قیمت و بسیار بسیار گران مایه ای را در این آوردگاه که ورود کرده و هماورد دارد، از سوی ملتی بزرگ، کهن سال و ریشه دار، چندین هزار ساله با یک تاریخ تمدنی پربار و غریب 1400 سال یک مکتب و مرام و یک مکتب مترقی ، مکتب اهل بیت، ملتی که در همه تاریخ اقتدار خود را به رخ جهانیان کشیده در بزنگاه‌های تاریخی، ملتی که همیشه جز ملل نیرومند و تاثیرگذار و از ارکان حوادث و تحولات تاریخی منطقه بلکه جهان بوده است، چون وزیر محترم امور خارجه ایران میدانند بنده هم این حقیقت را تنها یادآوری می‌کنم که از یک ملت این چنینی نمایندگی می‌کنند به ایشان یادآوری می‌کنیم و می‌دانند که به هر حال اجمالاً اذن یک رهبری رو در این مورد دارند که در کره زمین همتا ندارد، رهبری مقتدر، رهبری بسیار باهوش و مدبر که جبهه مقاومت را که یکی از جبه های عظیم قدرت نمایی و تأثیرگذاری بر تدابیر بین‌المللی است، به سر انگشت خود میگرداند. رهبری که در پرتلاطم ترین ایام و سنوات کشور بزرگی مثل ایران رو اداره کرده است و چهره مقاومت را تقویت، توسعه، اداره و راهبری فرموده است و بارها دشمن غدار، جبار، مغرور و مختار رو به خضوع داشته مانند هم اکنون و نهایتاً به رغم آنکه دور قبل این دشمن غدار نامه نوشت او را لایق مبادله پیام نداست و نامه او را که مدعی است بزرگترین قدرت کره زمین است و با عاملیت و وساطت یک قدرت دیگر اقتصادی شرق و آسیا، نامه آمده بود حتی نامه را از او نگرفت، برغم دعوت مکرر برای مذارکره نپذیرفت و عواملی که اصرار کردند از داخل مذاکره کنند رو گفت برای امتحان برید جلو تا تجربه کنید که مذاکره سودی ندارد، این بار هم باز نپذیرفت طرف مبادله پیام باشد و با همه تهدیدها و با همه پیشنهادهای متفاوت که طرف غدار داد باز نپذیرفت مذاکره مستقیم باشد، زیر بار مذاکره مستقیم نرفت و گفت باید تو را امتحان کنم تو دروغگویی، تو فریب کاری، تو به عهد وفادار نیستی، تو عهد شکنی. از ناحیه چنین ملتی و به اذن چنین رهبری این مذاکره صورت بپذیرد.

وزیر امور خارجه ما به نیکی می‌داند که طرف مقابل ما یک دولت و ملت بی‌ریشه‌ای است، ۲۵۰ سال بیشتر پیشینه ندارند اینها، بلکه حافظه تاریخی آنها آنقدر ضعیف است که در همین اخیر طی مصاحبه‌ای که آقای کذا، رئیس جمهور آمریکا داشت گفت که ما چهار پنج هزار سال که رابطه داریم، در حالی که کل سابقه ۲۵۰ سال است، گفتند چند هزار ساله با شما پیشینه و روابط داریم که مترجمش تعجب کرد که چقدر بی‌حافظه است و چقدر از تاریخ کشور خودش حتی بی اطلاع است و یا چقدر دچار غرور و سرمستی که مثل آدم مست سخن میگوید، که حتی کلمات رو به جا به کار نمی‌برد و خاطرات رو فراموش کرده است، اما به هر حال یک آدم مغرور سبک مغز طرف ماست یک قدرت پوشالی رو به فروپاشی عهد شکن طرف ماست، ما به هر حال پس از سالها در نهایت دو سال پیاپی پیوسته مذاکره رسیدیم به پیمان به راحتی مثل آب خوردن پیمان رو نقض کرد و پاره کرد و الان چگونه میشه او اعتماد کرد طرف مغرور بی‌خرد سبک مغز عهد شکن طرف ماست، باید به این توجه توجه داشت که دشمن ما به رغم غرور، بسیار ترسو است و به رغم یاوه‌گویی و تهدید، اما به شدت موضع سیال و پیوسته متغیری داره که آن به آن مواضعش تغییر می‌کند و هم اکنون هم به رغم اینکه گفته شده آقا مسئله روشن است که ما مذاکره غیرمستقیم داریم یک کشور دیگری واسطه است، طرف ما شما نیستید، ما به اعتبار اون کشور واسطه که اعلام کردیم پیشینه او را قبول داریم می نشینیم پای مذاکره تا حرف بزنیم به رغم این، اون نمیداند و نمی فهمد معنی مذاکره مستقیم غیر مستقیم چیست، اعلام میکنه در آستانه چنین مذاکره که ما داریم مذاکره مستقیم می‌کنیم کسی که از الفبای سیاست گویی بی‌اطلاع است به هر حال با یک همچین دشمنی طرفیم، آقای وزیر خارجه می‌داند این دشمن ما یک یهودی صهیونیست رو طرفین هماوردی قرار داده یهودی است یک صهیونیست است و او مامور نخست وزیر جنایتکار رژیم جعلی صهیونیستی است، بدانیم هر آنچه میگوییم مستقیما و با سرعت به اسراییل منتقل خواهد شد آقای وزیر خارجه ما یک دیپلمات پخته است، دیپلمات کارآزموده است، یک دیپلمات تواناست و می‌داند که این مذاکره عملاً گویی یک مذاکره بیهوده‌است که آمریکایی‌ها میدانند کار بیهوده ای میکنند به آنچه که می‌خواهند نخواهند رسید، اما تحت فشار باند جنایتکار صهیونیستی، آمریکا حتی وارد این گود شده است و خود اینکه یک یهودی غیر دیپلمات یک تاجر یهودی و صهیونیست شده است طرف مذاکره خودش هزار یک معنا دارد این را حتما سیاسیون میفهمند که یعنی چه.
آقای وزیر امور خارجه عزیز و ارجمند ما که میدانند شیوه مذاکره چگونه است، کجا باید ایستاد، وزیر ما سید است در کالبدش ژن علوی جریان دارد، باید علوی در این جبهه ظاهر بشود و چون جدش امیرالمومنین علی علیه السلام و سیدالشهدا باید در این نبرد حضور پیدا کند، با قوت و قدرت توکل کند و در این نبرد مردانه، جانانه، شجاعانه و قاطع ان‌شالله عمل کنید و با پیروزی از این صحنه نبرد خارج بشود.
جناب آقای عراقچی عزیز و ارجمند، سید بزرگوار جد شما در ۸۰ نبرد در طی ۱۲ سال پیروز و سرافراز بیرون آمد، هیچ یک از این‌ها رو آنقدر بزرگ ندانست و هیچ یک از اینها رو پیروزی و فتح و ظفر قلمداد نکرد و فوز نپنداشت، وقتی که فرقش شکافت و در آستانه شهادت قرار گرفت فرمود فزت و رب الکعبه، در این نبرد جناب آقای عراقچی باید حسین وار وارد نبرد بشوید تا در مقیاس تاریخ پیروز شویم، جناب آقای عراقچی از یک خانواده متدین و سید است و فرزندش طلبه است، ما اطمینان داریم که آنچه برای او ملاک و مبناست مصالح ملی، مواضع اساسی انقلاب و رهنمودهای مقام معظم رهبر انقلاب و آرمان های انقلابی و خواست ملت ایران است که روی چنین سکویی ایستاده است، ما اطمینان داریم و در عین حال به آقای عراقچی عزیز عرض میکنیم که دعای یک ملت قهرمان و دلسوخته و عازم و جازم بدرقه راه شماست و برای پیروزی شما دعا میکنند، اما در هر حال مایلند و علاقه مند هستند پشت قاتل قهرمان ملی ما و سید الشهدای جبهه مقاومت را در این هماورد به خاک بمالید، ان شاءالله دعا میکنیم با پیروزی و فتح و ظفر برگردید و با قدرت و قوت در مقابل دشمن بایستید و او را از آنچه هوس دار مأیوس کنید و ملت ما را انشاالله در این هماورد و آوردگاه سر افراز کنید
برای شما دعا میکنیم آقای عراقچی
اللّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُ وَ تَرضي، وَ جَنِبنا أنَّا تُغبِضُ تَنحاها