درباره ی هنر

درباره ی هنر

مقدمه

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۵

 

دفتری که پیش رو گشوده دارید، از هفت مبحث به‌شرح زیر فراهم آمده است:
۱٫ حقیقت هنر و نسبت و مناسبات آن با دین.
۲٫ جایگاه هنر در جغرافیای معرفت.
۳٫ هنر و ارزش.
۴٫ درباره‌ی فقه هنر.
۵٫ هنر؛ رمزوَرزی و نمادگرایی.
۶٫ قرآن و روایت هنری.
۷٫ هنر پرستشگاهی.
این مطالب در ظرف سنوات متمادی و برحسب شرایط مختلف، اینجا و آنجا ارائه شده‌اند، این امر می‌تواند موجب اندکی تکرار و تهافت نیز باشد؛ بخش‌هایی از مباحث کتاب به ضمیمه‌ی مباحث دیگری، در سال ۱۳۷۵، به‌مناسبت کنگره‌ی شعر حوزه، در قالب رساله‌ای با نام «شهود و شیدایی» از سوی مؤسسه‌ی انتشاراتی اطلاعات منتشر شده بود و اکنون سال‌هاست نسخه‌های آن نایاب گشته است؛ ازاین‌رو بنا به اصرار برخی دوستان و به اهتمام جناب آقای امیرحسین حیدری و با همت آقاحامد رشاد، به‌صورت کنونی سامان یافته، آماده‌ی عرضه گردیده است.
با اندکی مسامحه، این کتاب را باید اثری در حوزه‌ی فلسفه‌ی هنر قلمداد کرد. فلسفه‌ی هنر به بررسی مباحثی از قبیل مطالب زیر می‌پردازد:
یکم) چیستایی (ماهیت) هنر؛
دوم) چهایی (مؤلفه‌ها) هنر؛
سوم) سرشت و صفات هنر؛
چهارم) هستی‌شناسی هنر؛
پنجم) معرفت‌شناسی هنر؛
ششم) روش‌شناسی مطالعه‌ی هنر؛
هفتم) طبقه‌بندی و گونه‌شناسی هنر؛
هشتم) نسبت و مناسبات انواع مقولات هنری با یکدیگر؛
نهم) ازآیی هنر (آبشخورها و مناشی)؛
دهم) ازآنی هنر (سنخه‌شناسی/ هویت‌شناسی)؛
یازدهم) کجـایی هنر (نسبت و مناسبات هنر با عناصر وجه نرم‌افزاری حیات بشر، مانند دین، علم و معرفت، فرهنگ، اخلاق، و…)؛
دوازدهم) برینگی و زیرینگی هنر؛
سیزدهم) آیین‌وری (روشمندبودن یا نبودن) و یاساگری (قاعده‌پردازبودن یا نبودن) هنر؛
چهاردهم) آیین‌شناسی هنر (اصول و قواعد حاکم بر هنر)؛
پانزدهم) چرایی (علت‌شناسی)؛
شانزدهم) برایی (غایت‌شناسی) هنر؛
هفدهم) آینده‌پژوهی هنر؛
در این کتاب راجع به اغلب محورهای فلسفه‌ی هنر (به‌جز عنوان‌های سیزدهم، چهاردهم و هفدهم) بحثی مطرح شده است؛ البته درباره‌ی مباحث یکم، چهارم، ششم، هفتم، نهم، دهم، یازدهم، پانزدهم و شانزدهم، با تفصیل افزون‌تری بحث شده و درباره‌ی سایر مطالب به‌اجمال و اشارت بسنده شده است.
در فصل‌هایی از این اثر، به پاره‌ای مباحث ـ مانند فقه هنر ـ که به نگاه اولی، از سنخ فلسفه‌ی هنر نیستند نیز پرداخته شده؛ اما آن مقال هم حاوی الگویی است برای تأسیس مبانی فقه هنر؛ بدین‌سان نسبتی با فلسفه‌ی هنر ـ به‌معنی گسترده‌ی آن ـ یافته است.
اگر بنا باشد نظریه‌ی هنری راقم ـ که گرانیگاه نظری مباحث این وجیزه را تشکیل می‌دهد ـ در قالب چند بند کوتاه گزارش شود، بشرح زیر خواهدشد:
یک) هنر، عبارت است از: «آفرینش» یا به تعبیر دقیق‌تر «بازآفرینش» و بازنمایش یک «عین» یا یک «معنی»، برآمده از «الهام» یا «وسوسه».
دو) هنر (آفرینش/ بازآفرینش) دارای دو ساحت است: ساحت ظاهر و ساحت باطن.
در ساحت ظاهر هنر، با چهار عنصر و عرصه مواجهیم:
۱٫ «قریحه‌ی هنری» که امری فطری است و در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده است.
۲٫ «ملکه‌ی هنری» یعنی مهارتی که بر اثر تعلیم و تعلُّم، و تمرین و تکرار حاصل می‌آید.
۳٫ «آفرینشگری» و «هنرورزی»، فعل هنرمند (فعل بمعنای مصدری).
۴٫ «آفریده» و حاصل فعل هنری، یعنی اثر هنری.
ساحت باطن‌ هنر عبارت است از: «منشأ»، «مجرا» و «مقصد» آفرینش هنری.
سه) هنر از امور حقیقی است، نه از زمره‌ی اعتباریات.
چهار) اگر منشأ آفرینش هنری، مشیت الهی بود، و مجرای آن تجلی حضرت باری، و مقصدش نیز تعالی نفس هنرمند و دیگر آحاد بشر، هنر سماوی و قدسی است؛ و اگر منشأ هنر، اراده‌ی شیطان بود، مجرا نیز تلبیس و وسوسه‌ی ابلیس، و مقصد آن ارضاء حس و هوس، هنر صناعی و نفسانی است.
پنج) آفرینش الهی، خلقت از نوع «فطرت»، یعنی آفرینش بی‌پیشینه و زمینه، بدون الگو و آرنگ است، پس آفریده‌اش نسخه‌ی اول خلقت است، (انسان هنرمند نیز خود جزئی از «نسخه‌ی نخستین» خلقت است)، پس آن‌گاه که آدمی با اقتباس از روی «نسخه‌ی الهی» خلقت، دست به آفرینش می‌زند، که فقط با قبس از حضرت او ممکن است، نسخه‌ی دوم خلقت را پدید می‌آورد؛ پس اثر هنری نسخه‌ی دوم خلقت قلمداد می‌شود. به تعبیر دیگر: حق تعالی در تجلی نخست، عالم را می‌آفریند، در تجلی دوم که بر آیینه‌ی نفس هنرمند متعبد واقع می‌شود، اثر هنری را خلق می‌کند.
شش) به فرموده‌ی خداوند حکمت و امیر بلاغت (ع): «إنّ اللهَ جمیلٌ یحبّ الجمالَ»، حق متعال زیبا و زیباخواه است، پس او زیباآفرین است؛ زیرا عمل برخلاف پسند، خلاف حکمت است، و به دلالت آیه‌ی «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»، او احسن‌الخالقین، پس لاجرم، مخلوقش احسن‌المخلوقین خواهد بود؛ و نسخه‌ی اول خلقت، زیباترین است، نسخه‌ی دوم نیز باید زیبا باشد. سّر اینکه زیبایی و هنر، و زیبایی‌شناسی و هنرمندی با هم در پیوندند همین نکته است. ازاین‌رو اثر هنری هرقدر به «کمال نفس‌الامری»، حد مثالی و الگوی اولی خود نزدیک‌تر باشد، دلپذیرتر و زیباتر می‌نماید.. با توجه به آنچه گفته‌آمد، هنر در پیوند وثیق با «زیبایی»، «کمال»، و «حقیقت» است.
هفت) اثر هنری، نسخه‌ی سوم هستی نیز قلمداد می‌شود؛ زیرا «نسخه‌ی اصلی و اولی هستی»، حق‌تعالی است؛ «نسخه‌ی دوم» آن، فعل حق است که گل سرسبد آن «انسان» می‌باشد؛ و خلق او (یعنی: دست‌آفریده‌ی انسان) «نسخه‌ی سوم هستی» است.
هشت) «هنر فطری» و سماوی، اکتشافی است؛«هنر فنی» و صناعی، اکتسابی. هنر سماوی، فراستی و فرصتی است، فراگرفتنی نیست؛ اما هنر صناعی، فراورزیدنی و فراآموختنی است. هنر فطری دل‌انگیز و روح‌نواز است؛ اما هنر صناعی تنها هوس‌انگیز و حس‌نواز؛ یعنی ارضاءکننده‌ی خواهش‌های نفسانی و حواس بشر است.
البته «فطرانیت» هنر می‌تواند نسبی و ذومراتب باشد؛ لهذا اثر هنری به میزان تأثرش از داده‌های فطری، و به مقیاس حدود سلامت فطرت آفریننده‌اش، می‌تواند «فطرت‌نمون» باشد.
نه) هنر، از جنس معرفت نیست، اما می‌تواند هم منشأ معرفتی داشته باشد و هم منشأ معرفت گردد. به تعبیر دیگر: هنر «ناشی» از معرفتِ فراچنگِ هنرمند است. اگر صاحب هنر برخوردار از معرفت صائب باشد، اثر او «حاکی» از حقیقت خواهد بود، و اگر معرفتِ فراچنگ هنرمند، کاذب (جهل) باشد، اثر او نیز کذب و کاذب خواهد بود و هنر کاذب درحقیقت هنر نیست، دروغ است.
تا حقیقت در جام جان هنرمند بازنتابیده باشد نمی‌تواند آن را به قلب غیر بازبتاباند.
ذات نایافته از هستی، بخش
چون تواند که بوَد هستی‌بخش؟
و هر آن‌کو دل خویش صیقلی کرد، جانش مستعد دریافت حقایق خواهد شد:
ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند
هر آن‌که خدمت جام جهان‌نما بکند
نـه) برخی هنر را ذاتاً مقوله‌ای ضدارزشی پنداشته‌اند، بعضی دیگر آن را بالذّات بی‌طرف و عاری از وصف ارزش و ضدارزش انگاشته‌اند، گروهی دیگر هنر را فی‌نفسه و مطلقاً ارزشمند دانسته‌اند، و تقسیم هنر به «ارزشی» و «غیرارزشی» را ناصواب خوانده‌اند.
اما سخن سخته و سفته آن است که: آفریده‌ها و پدیده‌ها را می‌توان براساس ماهیت و منزلت علل اربعه‌ی آنها ارزش‌سنجی و عیارگذاری کرد؛ چراکه وجود هر معلولی بالقیاس به علتش، وجود رابط است، و وجود رابط وجود ظلی و تبعی است.
و طبق این الگو، هنر نیز به‌مثابه یک پدیده (معلول)‌، دارای علل اربعه‌ است و می‌تواند براساس ارزشمندی و عدم ارزشمندی علل خویش، ارزیابی شده، ارزشمندی و عدم ارزشمندی و نیز درجه‌ی ارزشی آن سنجش و تعیین ‌گردد.
پس بسته به اینکه چه کسی خالق اثر هنری است، آیا فاعل و پدیدآورنده‌ی آن انسانی متعالی است یا فردی فرومایه؟ برای چه مقصودی پدید آورده است، آیا قصد و غایت فاعل از خلق آن، مقصدی متعالی بوده یا غایتی متدانی؟ از چه ماده‌ای پدید آمده است، یعنی درونمایه‌ی اثر چیست؟ و آیا صورت و ساختار اثر به لحاظ فنی، درخور و فراخور است یا نه؟ هویت ارزشی هنر و حد ارزشمندی اثر هنری مشخص می‌گردد.
البته روشن است که بیان شامل و کامل نظریه‌ی هنری، با تصریح و تلویح به پاسخ همه‌ی پرسش‌های اساسی‌ای که در قالب فهرستواره‌ی فلسفه‌ی هنر در بالا ارائه‌ شد، ممکن می‌شود، و چنین شرحی موکول به مجال مناسب است.
در پایان این دیباچه، از باب وظیفه‌گذاری و قدرشناسی، اوّلاً از فرزند دلبندم آقاحامد رشاد، به‌جهت صرف وقت معتنابه و مداقه‌های درخور ستایش و اعمال اصلاحات ارزشمند، تشکر می‌کنم؛ ثانیاً از زحمات و ظریف‌اندیشی‌های ارزنده‌ی جناب آقای حیدری در آماده‌سازی فنی متن و تهیه‌ی پانوشت‌ها، قدردانی می‌کنم؛ ثالثاً از گروه ادبیات اندیشه‌ی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، خاصه از مدیر ادیب و اعضای فاضل آن، به‌جهت تذکرات ارزنده‌ای که در روند تدوین اثر ارائه فرموده‌اند، از صمیم دل سپاسگزاری می‌کنم.
از اصحاب نظر و اثر در حوزه‌ی هنر نیز فروتنانه تقاضا می‌کنم راقم کمین را از ارائه‌ی نظرات انتقادی و اصلاحی خویش راجع به این اثر کالِ بی‌کمال، دریغ نفرمایند.

علی‌اکبر رشاد
دهم فروردین‌ماه ۱۳۹۴

فهرست

پیش‌گفتار
مقدمه‌ی مؤلف
حقیقت هنر و نسبت و مناسبات آن با دین
درآمد
تعریف دین
تعریف هنر
هنر؛ «آفرینش برآمده از الهام یا وسوسه»
هنر؛ «زیبایی»، «کمال» و «صید حقیقت»
گونه‌شناسی هنر
«هنر فطری ـ سماوی»، «هنر فنی ـ صناعی»
«هنر شهودی»، «هنر شرعی» و «هنر شهوی»
نسبت و مناسبات دین و هنر
تذکار و اخطار
جایگاه هنر در جغرافیای معرفت
هویت‌شناسی و جایگاه‌سنجی امور هموند و همگن
جایگاه‌شناسی هنر در جغرافیای امور هموند و همگن
روش پاسخ‌گویی به پرسش از «جایگاه هنر»
تحلیل پرسش اصلی بحث
مراد از «هنر» مذکور در متن پرسش
هنر به‌مثابه حکمت
تعریف علوم انسانی
جایگاه هنر در جغرافیای معرفت
هنر و ارزش
کاربردهای واژه‌ی «هنر»
تعریف مختار از هنر
مفهوم‌شناسی واژه‌ی «ارزش»
هویت علل اربعه‌ی اثر هنری، به‌مثابه عیار ارزش‌ آن
دین و ارزش‌گذاری هنر
درباره‌ی فقه هنر
فهرست‌واره‌ی بایسته‌های فقه هنر
الگویی برای تأسیس مبانی فقه هنر
مبانی احکام خمسه‌ی شعر
هنر؛ رمزوَرزی و نمادگرایی
گستره‌ی رمزورزی و نمادگرایی
زبان دین
متعلَّق مواجهات انسان؛ «نماد»، «نمود»، «نهاد»
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
«نفس عبد»، «نمود رب»
حجاب‌های نورانی و ظلمانی
جایگاه ویژه‌ی رمزورزی در دین
سمبولیسم؛ سبکی نوآمد یا کهن؟
کارویژه‌های نمادگرایی
قرآن و روایت هنری
به هنر زیستن، بی‌هنر زیستن!
روایت هنری، همزاد بشر
متون مقدس و استخدام قصه
پنجاه‌ و دو قصه‌ی قرآنی
تنوع و کثرت معارف، از وجوه اعجاز قرآن
احسن‌القصص و چهار رویا
هنر پرستشگاهی
هنر؛ نسخه‌ی دوم خلقت
هنر شهوی و هنر شهودی
جلوه‌های بیست‌وچهارگانه‌ی هنر پرستشگاهی
مهم‌ترین شاخصه‌ی هنر پرستشگاهی
پیام‌های هنر پرستشگاهی
منابع
فهرست آیات
فهرست روایات
نمایه

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید