استخدام زیست‌فناوری در حوزه بهداشت

استخدام زیست‌فناوری در حوزه بهداشت

آنچه پیش روی خوانندگان قرار دارد، سلسله مباحثی است برگرفته از دروس خارج فقه آیت الله علی اکبر رشاد رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران تحت عنوان « فقه‌ زیست‌فناوری» که در مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) ارائه می‌شود.

به گزارش ایسنا، آیت الله رشاد در این درس گفتارهای فقه محیط زیست آورده است:

از ابتدای بحث زیست‌فناوری اشاره شد که محور اصلی بحث در این فصل «جواز استخدام فرآیندها و فنون زیست‌فناورانه در قلمرو بهداشت و درمان» است. و باید ذیل هریک از محورها مسائل آن را معین کنیم. نمونه‌هایی از سوال‌ها را طرح کردیم اما به جهت این که هنوز به چهارچوبی برای ترتیب و ساختاربندی مباحث این فصل دست نیافته بودیم وارد محوربندی و دسته‌بندی و ساختاربندی فروع و مسائل فصل نشدیم؛ بلکه اولین بخش از مباحث مربوط به این فصل را که قدر متیقن بود-یعنی بحث جواز- باید راجع به آن بحث شود سپس به طرح مباحث مربوط به سایر محورهای قابل طرح در این فصل بپردازیم.

همان‌طور که در فصل قبلی درباره «پژوهش و دانش‌ورزی در زمینه زیست‌فناوری» اجمالاً بحث کردیم که آیا پژوهش و دانش‌ورزی در زمینه زیست‌فناوری فی الجمله مباح است یا خیر، اگر آنجا منتج به اثبات «عدم جواز» می‌شد قهراً نوبت به سایر فروع و مسائل نمی‌رسید. در این فصل نیز همین مطلب مطرح است؛ گفته شد موضوع این فصل بعد بحث از «اباحه پژوهش و دانش‌ورزی در زمینه زیست‌فناوری» است. باید بپرسیم که آیا استخدام این فرآیندها و فنون زیست‌فناورانه در قلمرو طب و صحت و بهداشت و درمان جایز است یا خیر. این فصل را به این جهت شروع کردیم که مبتلابه و مهم است.

ما تا این‌جا 5 دلیل بر اثبات جواز اجمالی کاربست فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه در قلمرو بهداشت و درمان اقامه کردیم.

بیان محورهای فصل استخدام زیست‌فناوری در حوزه بهداشت

بعد از فصل نخست که «جواز استخدام زیست‌فناوری در حوزه بهداشت و درمان» بود باید به این محورها بپردازیم. در هر محوری هم باید چند پرسش را پاسخ دهیم که اجمالاً به آن‌ها اشاره می‌کنیم. بعد از فصل اول هر محور را در ذیل یک فصل طرح خواهیم کرد.[1]

 

 

محور اول جواز إستخدام تکنولوجیه الحیویّه فی صعید الصحّه و الطب إجمالاً

این فصل مورد بحث قرار گرفت و ذیل هر محوری که تحت عنوان یک فصِّل مستقل قرار گیرد حداقل باید به این چند مطلب و مسئله پاسخ بدهیم:

  • پرسش اول تبیین عنوان محور و پرسش‌های فقهی قابل طرح اجمالا[2]:
    اول خودِ محور را توضیح بدهیم. مراد از جواز یا عدم جواز کاربرد فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه در قلمرو بهداشت و درمان چیست؛ همچنین، اجمالاً چه پرسش‌های فقهی ذیل آن قابل طرح است.
  • پرسش دوم جواز یا عدم جواز به مثابه حکم اولی و دلایل آن[3] : بحث از جواز یا عدم آن در صورتی که حکم اولی باشد و حکم آن به چه صورت می شود؟
  • پرسش سوم تحلیل جواز به مثابه حکم ثانوی: چنانچه در حکم اولی مبنای «عدم جواز» را در هریک از این محورها -مثلاً در محور اول یعنی اثبات جواز اجمالی کاربرد فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه در حوزه بهداشت و درمان- اتخاذ کنیم به مثابه حکم ثانوی وضعیت چگونه است؟ آیا می‌توان گفت به مثابه حکم ثانوی مجاز است؟ یا به عنوان حکم ثانوی نیز مجاز نیست؟ و احیاناً ادله هریک از دو احتمال چیست؟
  • پرسش چهارم عدم جواز به مثابه حکم ثانوی و ادله آن: احتمال جواز به مثابه حکم ثانوی و ادله آن، احتمال عدم جواز به مثابه حکم ثانوی و ادله آن. بنابراین ذیل هریک از محورهایی که الان یک به یک به آن‌ها اشاره خواهیم کرد[این پرسش‌ها طرح خواهد شد].

محور دوم نکاح ، نطفه و بارداری[4]

محور دومی که باید در این فصل مورد بحث قرار گیرد بحث از مسائل «انعقاد نطفه و پدیدآمدن جنین و حمل» است؛ از همان پایگاه و زاویه زیست‌فناوری و کاربرد فنون و فرآِیندهای زیست‌فناورانه. ذیل همین محور دوم هم قهراً آن چهار پرسش باید مورد طرح و بحث قرار بگیرند.

 

 

 

محور سوم پیوند عضو [5]

آیا کاشت عضو جایز است یا نیست؟ آیا الحاق عضو جایز است یا نیست؟ این‌جا دو بحث مطرح است:«اعمال فرآیندهای زیست‌فناورانه و ایجاد عضو قطع شده یا فاقد عضو» و  «پیوند عضو». کاشت عضو و پیوند عضو بحث است که این مسئله مهم و مورد ابتلاء است و محور عمده‌ای قلمداد می‌شود. ذیل این محور هم طبعاً باید پرسش‌های أربعه را مطرح کنیم؛ باید بگوییم آیا مثلاً کاشت عضو از رهگذر کاربرد فرآیندهای زیست‌فناورانه جایز است یا نه و حکم اولی آن چیست و آیا به تعبیری ترمیم عضو مُجاز هست یا نیست، پیوند عضو مُجاز هست یا نیست. مخصوصاً جایی که به کاربرد فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه مربوط می‌شود. البته این پرسش‌ها و محورها و مطالب گاهی می‌تواند خارج از موضوع مباحث کنونی ما باشد یعنی بعضی پرسش‌ها به مناسبت ممکن است مطرح شود و به اجمال هم به آن بپردازیم ولی از نوع مباحث زیست‌فناورانه قلمداد نشود.

طرح سوالات مربوط به پیوند عضو

بعد از بحث رویاندن، کاشتن، ترمیم و پیوند، تبعاً می‌تواند پرسش‌هایی از این قبیل هم مطرح شود که آیا مثلاً قطع عضو به هر شکلی از موجود زنده محترم به رضای او و پیوند آن به فرد دیگر ممکن است؟ آیا مُجاز هستیم از میت محترم به همین منظور عضوی را قطع کنیم؟ آیا می‌توانیم عضو فرد مهدور الدم را قطع کنیم؟ کسی محکوم است و دقایق دیگری به جهت قصاص اعدام خواهد شد یا رَجم خواهد شد آیا در این حالت که همه اعضاء و جوارح او از بین خواهد رفت مُجاز هستیم که با رعایت همه جهات -مثل اینکه بیهوش یا بی‌حس شود تا اذیت نشود- تا زنده هست دست را قطع کنیم تا بتوانیم به یک فرد دیگری پیوند بزنیم؟

باز سوال مرتبط در ذیل این فص و محور این است که آیا می‌توانیم عضو فردی که دچار مرگ مغزی شده است را قطع کنیم؟ مثلاً اطباء از بهبود و بازگشت فردی که دچار مرگ مغزی شده است قطع امید کردند؛ آیا می‌توانیم عضو او را قطع کنیم؟ اصلِ نفسِ قطع‌کردن عضو یک سوال است.

این مسائل هرچند ممکن است در مواردی رأساً جزء إعمال و استخدام فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه قلمداد نشود اما پرسش‌های مرتبطی است که بسا ذیل این محور باید به آن‌ها پاسخ گفت و ما باید ذیل همین محور آن چهار پرسش را جواب بدهیم.

محور چهارم همانندآوری[6]

مشابه‌سازی، کلونینگ. پرسش‌های مهم فقهی ذیل این محور هم قابل طرح است و از مهم‌ترین محورهای مباحث این فصل همین محور قلمداد می‌شود. آیا جایز است ما از شیوه‌های دیگری جز از شیوه نکاح و لقاح به زایش و پدیدآمدن موجود زنده مخصوصاً انسان دست بزنیم؟ مثلاً با فرآوری و بارآوری سلول‌های بنیادی یک موجود زنده را از نبات، حیوان و انسان پدید بیاوریم؛ و امروزه مورد ابتلاء است. فرض کنید جنینی را به وجود می‌آورند که از سلول‌های بنیادی او می‌خواهند استفاده کنند. آیا این جایز است یا نه؟ آیا می‌توان سلول‌هایی که به وجود آوردیم را از بین ببریم؟ آیا بین جنین طبیعی و جنین آزمایشگاهی در این جهات تفاوت است یا خیر؟ از این قبیل سوال‌ها هم ذیل این محور مطرح می‌شود.

محور پنجم مسائل مربوط به جنین و احکام آن

آنچه که مربوط به جنین و تجزیه و تفکیک سلول‌ها می‌شود. این هم یک محور بسیار پر اهمیت و قابل بحثی است.

محور ششم تغییر صفات به وسیله زیست‌فناوری

اقداماتی که با کاربست فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه برای تغییر صفات و خصائل موجودات زنده صورت می‌بندد. و از مهم‌ترین تغییر صفات -مثلاً در خصوص انسان- تغییر جنسیت است؛ در چه شرایطی ممکن است مُجاز باشد و در چه شرایطی مُجاز نباشد و عوارض مترتب بر آن موجب سوال‌های بسیاری است که باید پاسخ پیدا کند.

محور هفتم امور آزمایشگاهی و تشخیص

پرسش‌های زیادی در این قسمت که بسیاری از آن‌ها در پیوند با مباحث زیست‌فناورانه و زیست‌فناوری است قابل طرح است زیرا در مطالعات مرتبط با این عنوان با مسئله بسیار مهمی مانندDNA  سر و کار داریم.  پرسش‌های این محور اجمالاً آن است که آیا دستیابی به [اطلاعات] DNA  مجاز است یا خیر. اطلاع از اسرار ژنومی آحاد بشر جایز است؟ آنچه از اسرار هر فرد یا حتی نژادی از رهگذر مطالعه ژنوم انسانی به دست بیاید اسرار گرانبهایی است و اگر چنین اسراری به دست رقیب و خصیم آن فرد یا  قوم و نژاد بیفتد می‌تواند برای آن‌ها بسیار خطرساز باشد.

صرف اینکه دیگران از اسرار ژنومی اشخاص یا اقوام اطلاع پیدا کنند یا چنین اطلاعاتی از آنها به دست آید و به دیگران منتقل شود این چه احکامی دارد؟و اگر دیگران به وسیله افشاء به این اسرار آگاه شدند و این فرد یا افراد لطماتی بخورند حکمش چیست؟ دشمن با استفاده از این اطلاعاتِ افشاءشده اقداماتی علیه فرد و علیه اشخاص و علیه یک قوم و نژادی بکند چه احکامی بر آن مترتب است؛ البته شرایط و وضعیت‌ها متفاوت می‌شود و با فرض حالات و وضعیت‌های مختلفی این پرسش باید پاسخ داده شود.

آیا در مسائل آزمایشگاهی بیمار باید از آنچه به دست می‌آید آگاه بشود یا نشود؟ کسی آزمایش می‌کند، به اطلاعاتی راجع به آن فرد دست پیدا می‌کند؛ آیا لازم است این اطلاعات را به خودِ آن فرد منتقل کند؟ آیا این اطلاعات به شدت باید محرمانه بماند؟ آیا این فرد می‌تواند این اطلاعات را به دیگران یا به نهادها و دستگاه‌های بیمه‌گر منتقل کند؟

محور هشتم درمان[7]

در معالجات بحث‌های بسیاری قابل طرح است مثل درمان یک بیماری صعب العلاج در گرو نقل ژن انسانی به انسان دیگر باشد؛ انتقال ژن از انسانی به انسان دیگر جایز هست یا نیست؟ انتقال ژنِ حیوانی به انسان جایز هست یا نه؟ مخصوصاً زمانی‌که از ژن حیوانِ حرام گوشتی بخواهیم استفاده کنیم؛ مثلا ژنِ خوک را بخواهیم به انسان منتقل کنیم. البته باید تذکر داد اهل فن قائلند بحث «انتقال ژن» امروز به معنای انتقال فیزیکی نیست. احیاناً فرمول آن ژن را در فردِ ثانی استفاده می‌کنیم. در هر حال اگر فرض کنید اصل انتقال ژن مُجاز باشد آیا انتقال ژن حیوانی به انسان، ژن انسانی به حیوان، ژن حیوان حرام‌گوشت و نجس العین به انسان چه حکمی دارد؟ آیا با لحاظ {الأهمُّ فالأهمّ} ممکن است نسبت به افرادی که تحت معالجه هستند از طریق نقل ژن عواقبی را متوجه آن فرد کرد؟ و آیا آن عواقبی که می‌تواند متوجه فرد بشود این عواقب را ما باید لزوماً به فرد موضوع و تحت معالجه منتقل بکنیم و آیا موظف هستیم یا موظف نیستیم؛ درچه شرایطی موظف هستیم و در چه شرایطی مکلف نیستیم؟

محور نهم دارو

از محورهای بسیار مهم است. فنون و فرآیندهای زیست‌فناورانه امروزه کاربرد بسیار گسترده‌ای در زمینه تولید و مصرف دارو دارد که قبلاً به آن اشاره کردیم.

محور دهم حیوانات[8]

در هرصورت دامپزشکی و مسائلی در زمینه زیست‌فناوری از آن مطرح می‌شود. این‌جا هم پرسش‌های بسیار و گوناگونی مطرح هستند که ما از آن عبور می کنیم.

محور یازدهم مرگ مغزی

به نظر می‌رسد بحثی به عنوان محور مستقل لازم است در پایان این سلسله محاور مطرح بشود و آن مسئله مرگ مغزی است. گرچه مسئله مرگ مغزی اولاً و بالذات مرتبط با مباحث زیست‌فناوری نیست ولی می‌توان فرض ارتباط کرد؛ مثلاً شخصی دچار مرگ مغزی شده است. با اعمال فرآیندها و فنون زیست‌فناورانه او را بازگردانیم؛ این فرض با مسئله مرتبط می‌شود؛ روزی علم بتواند این گره را باز کند. ولی به هر حال پرسش‌های زیادی راجع به ماهیت مرگ مغزی و احکام فقهی مربوط به مرگ مغزی مطرح است که کمابیش هم بعضی از فضلا به این مسئله پرداختند. این هم محور دیگری است که به نظر ذیل مجموعه محورها که از آن‌ها یاد شد می‌تواند قابل طرح باشد کما بیش مهم و مرتبط با این مسئله است.

و صلَّ اللّه علی محمد و آله الطیّبین الطاهرین.

و أمّا محاور البحث الأصلیّة للفصل، فهي کالتالي

الفصّ الأوّل: إستخدام التکنولوجیا الحیویّة في صعيد الصحّة و الطبّ، اجمالاً .

الفصّ الثاني: في ما یتعلّق بالنطفة و النکاح، و یلیه البحث عمّا یرتبط بالحمل استطراداً .

الفصّ الثالث: في ما یتعلّق بالترقیع و زرع الأعضاء .

الفصّ الرّابع: في ما یتعلّق بالإستنساخ .

الفصّ الخامس: في ما یتعلّق بالإستتئام (بالفارسیة: دوقلوسازی) .

الفصّ السّادس: في ما یتعلّق بتغيير الصفات و الخصائل بنقل الجینات .

الفصّ السّابع: في ما یتعلّق بالإختبار و التشخیص .

الفصّ الثّامن: في ما یتعلّق بالعلاج .

الفصّ التّاسع: في ما یتعلّق بالصیدلانيّة و التداوي .

الفصّ العاشر: في ما یتعلّق بالجراحة التجمیلیّة (جراحة التجميل/ Plastic surgery) و الترمیمیّة . (نبحث عنها إستطراداً) .

الفصّ الحادي عشر: في ما یتعلّق بالحیوان (الطبّ البیطري).

الفصّ الثاني عشر: في ما یتعلّق بالموت الدّماغي (نبحث عنه إستطراداً).

 

[1] لزوم تبیین محاور البحث الأصلیّة لهذا الفصل (فصل إستخدام التکنولوجیا الحیویّة في صعيد الصحّة و الطبّ)، و تفریع فروع کلّ من المحاور و تفصیل مسائل کلّ منها، وفق المنهجيّة الّتي اسلفنا البحث فيها، کما ینبغي بَنیوة تلک الفروع و المسائل حسب منهجيّة التبویب الّتي اقترحناها سابقاً.

[2] تقریر العنوان و تسائلاته الفقهیه إجمالاً

[3] الجواز و عدمه بالحکم الأولی و أدلّته

[4] فی ما یتعلق بالنطفه و النکاح و یلیه البحث عما یرتبط بالحمل

[5] فی ما یتعلق بالترقیع و… العضو

[6] فی ما یتعلق بالإستنساخ

[7] فی ما یتعلق بالعلاج

[8] فی ما یتعلق بالحیوان (الطب الحیوانی

رد برخی ادعاهای فقهی درباره مهندسی ژنتیک

رد برخی ادعاهای فقهی درباره مهندسی ژنتیک

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در چهارمین همایش بین‌المللی و دوازدهمین کنگره ملی بیوتکنولوژی ایران در خصوص جنبه‌های فقهی بیوتکنولوژی با رد برخی ادعاها مبنی بر حرمت مهندسی ژنتیک و جا به جایی ژن‌ها گفت: برخی در این زمینه به آیه‌ای استناد می‌کنند که در آن ابلیس در مقابل خداوند می‌گوید من انسان‌های عاصی را به تغییر خلقت خداوند سوق می‌دهم، لذا جابه‌جایی ژن‌ها را تغییر خلقت و امری ممنوع می‌دانند. بعضی دیگر هم به آخر آیه فطرت اشاره می‌کنند که می‌فرماید «لا تبدیل لخلق الله» و هر جا که مصداقی از تغییر در خلقت تلقی شود آن را بر اساس این آیه جایز نمی‌دانند مثلاً جابه‌جایی ژن‌ها یا تغییر در طبیعت نباتات.

وی گفت: اگر قرار باشد چنین قاعده‌ای را بپذیریم حتی نمی‌توانیم در حوزه زیست فناوری تحقیق کنیم و هرگونه تغییر و تصرفی در انواع ممنوع خواهد بود. ما این قاعده را قبول نداریم و معتقدیم معنای این آیات آن طور که برخی ادعا می‌کنند نیست. مثلاً ابلیس که می‌گوید انسان‌های عاصی را به تغییر خلق الله امر می‌کنم، در حوزه شریعت این مسئله را مطرح می‌کند. در واقع در این آیه می‌گوید من انسان‌های بد سرشت را به تغییر دین الله وامی‌دارم. شیطان با دین مردم سر و کار دارد و به تغییر در دین مردم را تهدید می‌کند.

رشاد خاطرنشان کرد: خداوند در آیه فطرت می‌فرماید، دین خدا مطابق با فطرت شماست و نباید دین خدا را تغییر داد. ثانیاً اگر اصرار داشته باشید، منظور آیه از خلق الله، دین خدا نیست، اشاره آن به یکی از رسوم جاهلیت است که وقتی گوسفندی را برای قربانی کردن بت‌ها نذر می‌کردند، آن را با بریدن گوشش علامت‌گذاری می‌کردند. یعنی مراد از تبدیل خلق الله که در این آیه نهی شده، تغییر تنازلی و فرو کاهیدن مثلاً ناقص کردن مخلوقات خداست نه تغییری که در جهت کامل‌تر شدن باشد.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه اصولاً از کسانی که این قبیل ادعاها را مطرح می‌کنند می‌پرسیم که آیا تغییر خلقت بدون استفاده از ابزارهایی که خدا آفریده انجام می‌شود؟ خداوند اراده فرموده که امور را با کاربست اسباب و ابزارهایی انجام دهد و نه فقط انسان – به عنوان خلیفه الله – که همه موجودات، ابزارهایی برای جریان یافتن اراده خداوند هستند. لذا هر کاری که انسان می‌کند کشف و استفاده از قوانین الهی است نه خلق قانون جدید.

وی خاطرنشان کرد: خلقت و آفرینش توقف نمی‌کند و خداوند هر دم در حال آفرینش است. اگر بنا باشد انسان در عالم زندگی کند، آیا فلسفه خلقت عالم این نیست که انسان به تعبیر قرآن، این موجودات و کائنات ممکنه را تسخیر کند؟

آیت‌الله رشاد با تاکید بر اینکه زندگی انسان در هر نفس جز با تغییر در خلقت میسر نیست، اظهار داشت: خوردن و آشامیدن انسان، لباس پوشیدن انسان، راه رفتن انسان و همه اسباب و لوازم زندگی ما حاصل تغییر و تصرف در خلقت است. استفاده از میز و صندلی و کفش هم حاصل تصرف در خلقت است. حقیقت این است که نه آیه مورد اشاره و نه دیگر آیات قرآن بر عدم تغییر خلقت به آن معنا که مخالفان فناوری زیستی و جابه‌جایی ژن‌ها ادعا می‌کنند دلالت ندارد و خداوند هیچ گاه امر به محال نمی‌کند.

وی با بیان اینکه ادعای حرمت مهندسی ژنتیک ناشی از فهم غلط از قدرت الهی است، اظهار داشت: خدا انسان را خلق کرده و کائنات را در تصرف او قرار داده تا به تکامل خود و کائنات اهتمام کند و بر این اساس تصرف در خلقت نه تنها حرام نیست که در بسیاری موارد واجب است تا عالم رو به تکامل برود؛ البته بدیهی است که تصرفاتی که باعث فروکاستن و نابودی منابع می‌شود نه از نظر فقهی و نه از نظر اخلاقی مجاز نیست. چون بر اساس قاعده اشتراک، همه نسل‌ها از آفرینش خدا سهم دارند و حق نداریم از دارایی‌های مشاع چه متعلق به هم‌نسلان خود و چه متعلق به نسل‌های بعد بیش از سهم خود استفاده کنیم ولی تصرفات فرگشتی که باعث تکامل می‌شود، ایرادی ندارد و این اشکال را مبنائا قبول نداریم.