مواضع صحیح رئیس جمهور در قبال سخنان رهبری پیرامون مذاکرات بیهوده، قابل تقدیر است/ حضور ملت ایران در راهپیمایی عظیم 22 بهمن حکایت از خودآگاهی عمیق تاریخی و سیاسی و بصیرت ژرف و گسترده آنها دارد
رئیس شورای حوزههای علمیهی استان تهران گفت: مواضع صحیح مسئولان و رئیس جمهور در قبال سخنان رهبری پیرامون مذاکرات بیهوده، قابل تقدیر است.
آیت الله علی اکبر رشاد در ابتدای درس خارج در جمع طلاب حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران با تقدیر از حضور حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن اظهار داشت: قدردانی میکنیم از مردم وفادار و حق شناس و متین و انقلابی کشور که به رغم کسریها و کژیها و کوتاهیها و علی رغم مشکلات، در اصل و اساس انقلاب و نظام و ولایت و التزام به منافع و مصالح ملی و اسلامی و جبهه مقاومت پایدار هستند.
وی بیان کرد: ملت شریف ایران هیچ گاه تردیدی به خود راه نمیدهند و عندالزوم در صحنه حاضر هستند؛ روز گذشته نیز این ملت در سراسر کشور با اجتماع میلیونی در جشن پیروزی انقلاب در آستانه چهل و هفتمین بهار پیروزی حضور یافتند و حماسه آفریدند و فریاد زدند و وفاداری خود را به نمایش گذاشتند و پشتیبانی خود را از منویات ولایت نشان دادند و نیز عملا اقتدار نظام اسلامی را به نمایش گذاشتند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: این ملت عزیز شعارهایی که دادند و کلماتی که از زبان یکان یکان آنان در این اجتماع بی نظیر و تاریخی در جهان صادر شد از عمق جان آنها نشات گرفته است.
وی تصریح کرد: نکاتی که حکایت از خودآگاهی عمیق تاریخی و سیاسی و بصیرت ژرف و گسترده آنها نسبت به مسائل جهانی و اصلی و منافع ملی و اصول و مبانی انقلاب و مواضع اصولی انقلاب اسلامی داشت حاکی از این بود که این مردم از یک رشد فوق العاده ای برخوردار هستند.
آیت الله رشاد خاطرنشان کرد: ما در جهان امروز نظیر ملت ایران را سراغ نداریم و هیچ یک از ملل جهان به این اندازه آگاهی و بصیرت و فاداری و تشخیص دقیق و موضع گیری صحیح و حساسیت و جدیت در مصالح و منابع ملی و دینی ندارند و هیچ ملتی با ملت ما قابل مقایسه نیست.
وی تاکید کرد: در سراسر جهان نظیر این راهپیمایی وجود ندارد و نیم قرن است که مردم وارد عرصه سیاست شده اند و در کنار رهبرانشان و مراجع تقلید و بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب در مدیریت سی و چند ساله و هدایت جبهه مقاومت بلکه هدایت جبهه مستضعفین در سراسر جهان علیه مستکبرین ایستاده و ایستاده اند.
وی اظهار داشت: ما در دنیا هیچ رویدادی به عظمت رویداد و حضور حماسی مردم ایران حضور حماسی سالانه مردم ایران در صحنه را سراغ نداریم؛ معمولا در حوادث و اتفاقاتی که می افتد مردم برخی از کشورها حساس می شوند یک سال حضور پیدا می کنند و یکی دو بار حضور دارند و بعد منقطع می شود اما مردمی که حدود 50 سال است همچنان پای کار آرمان ها و مبانی انقلاب و مواضع نظام ایستاده اند این خیلی با ارزش و بی نظیر و بی بدیل است خدا کند مسئولان و مدیران کشور ما به این درک رسیده باشند که باید قدر این مردم را بدانند و سر از پا ناشناخته به این مردم خدمت کنند.
آیت الله رشاد بیان کرد: جا دارد پیرو رهنمون های قاطع و شجاعانه و هوشمندانه و خردمندانه رهبر معظم در مساله مذاکره بیهوده و بلکه پر خسارت با مستکبران و به ویژه آمریکا و مواضع خوبی که مسئولین محترم گرفتند تشکر کنیم همچنین از رئیس جمهور محترم نیز به دلیل مواضع صحیحی که در قبال رهنمون های انقلاب اتخاذ کرد قدردانی می کنیم.
دهه فجر
22 بهمن، شاخص ارزیابی اقتدار نظام جمهوری اسلامی و عزم و نشاط و روحیه انقلابی گری مردم است
آیت الله رشاد:
پیشنهاد ما به ترامپ، انتقال رژیم جعلی اسرائیل به مناطق رها شده آمریکاست/22 بهمن،شاخصهای ارزیابی اقتدار نظام جمهوری اسلامی و شاخص عزم و نشاط و روحیه انقلابی گری مردم است
رئیس شورای حوزههای علمیهی استان تهران گفت: پیشنهاد ما به ترامپ، انتقال رژیم جعلی اسرائیل به مناطق رها شده آمریکاست.
آیت الله علی اکبر رشاد در جمع طلاب با گرامیداشت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر و اعیاد شعبانیه و عید بزرگ میلاد ولی عصر(عج) ابتدا در مورد سخنان اخیر رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت:در مورد پیشنهاد احمقانهای که رئیس جمهور دیوانه امریکا داده مبنی بر اینکه دو میلیون نفر جمعیت غزه را به کشورهای مختلف منتقل کنند، در برابر آن میتوان پیشنهاد معقولی داد اینکه آنهایی که آمدند و سرزمین فلسطین را غصب کردند باید منتقل شوند.
وی با اشاره به پیشنهاد ما به ترامپ، انتقال رژیم جعلی اسرائیل به مناطق رها شده آمریکاست عنوان کرد:بهترین جا این است که اسرائیلیها به امریکا منتقل شوند، به ویژه اینکه مناطق رها در امریکا سرسبز و دارای آب زیاد است و محیط خوبی برای کشاورزی و زندگی دارد و اگر اینها منتقل شوند، کل منطقه امن میشود.
آیتالله رشاد بیان کرد: بر فرض محال که ممکن و معقول باشند مردم غزه را منتقل کنند، اما غده سرطانی اسرائیل سر جای خودش است، پس مشکل مردم غزه نیستند مشکل این غاصبین و باند جنایتکاری است که اسم جعلی به عنوان رژیم و دولت اسرائیل دارند که تعابیری دروغین است.
وی تصریح کرد: مشکل این جاست که اگر ترامپ عقل میداشت و می خواست منصفانه حرفی بزند که دنیا بپذیرد به جای این سخن مضحک باید می گفت ما کمک میکنیم به خصوص غربیها و انگلیسیهایی که این باند جنایتکار را به منطقه آوردیم خودمان نیز آنها را به نقاط دیگر و خصوصا به آمریکای شمالی و ایالات متحده آمریکا منتقل میکنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: سخن ترامپ، نه معقول و نه مشروع و نه ممکن است و نه مردم قهرمان غزه و فلسطین زیر بار چنین زورگویی میروند، حقیقت این است که آنها میخواهند بخش کوچکی از فلسطین که مانده را اشغال کنند و به نام انتقال و مهاجرت میخواهند مردم را از سرزمینشان اخراج و باقی ماننده اراضی را اشغال کنند.
وی افزود: آن ها با جنگ نتوانستهاند مردم را از سرزمینشان دور کنند و می خواهند با حیلت و فریب نیت پلیدشان را عملی کنند، چنین اتفاقی نخواهد افتاد و این سخن ترامپ موجب اتحاد مخالفین امریکا شد و اکثریت کشورها و ملل و نخبگان در سراسر جهان این حرف مضحک و احمقانه ترامپ را به استهزا گرفتند و محکوم کردند.
آیتالله رشاد با گرامیداشت 22 بهمن نیز عنوان کرد:گاهی گفته میشود که هر سال 22 بهمن مهم و خطیر و شرایط حاد است و مردم باید حضور داشته باشند، میگویند 45 سال است که این حرف را میزنیم، بله، علت این است که رویداد راهپیمایی 22 بهمن، برای جهان مهم است.
وی بیان کرد: همه ساله 22 بهمن برای جهان و امریکاییها مهم است؛ اخباری که در برخی سالها میشنویم که گاهی ریاست جمهور آمریکایی مستقیم مینشینند و راهپیمایی 22 بهمن را رصد میکنند که جمعیت چه میزان وشور و حال مردم چگونه است، اینکه امسال و سال بعد مهم باشد نیست راهپیمایی 22 بهمن همه ساله مهم است.
مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی تصریح کرد:علت اهمیت این رویداد این است که راهپیمایی 22 بهمن یک شاخص برای دنیا و قدرت ها و مخالفین و هواداران ما در جهان و یک شاخص است و آنها قدرت و نفوذ و نشاط ملت و عزم و اراده پولادین مردم را با راهپیمایی 22 بهمن می سنجند و تعبیر میکنند.
وی خاطرنشان کرد: لذا راهپیمایی 22 بهمن همه ساله مهم است و یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی اقتدار و نفوذ و محبوبیت و مقبولیت نظام جمهوری اسلامی و شاخص عزم و اراده و شور و نشاط و روحیه انقلابی گری مردم ایران است، به این جهت همه ساله مهم بوده و امسال نیز مهم است.
آیتالله رشاد گفت: به خصوص در اوضاعی که اینها سعی کردهاند بگویند بعد از اشغال سوریه، دست ایران و جبهه مقاومت بسته شد و سپس تحلیل میکنند ایران ضعیف شد این طور نیست ایران این قدر قوی است که جریانهای پلید و دولت های پست از امریکا و اروپا گرفته تا دولت های مزدور و سر سپرده منطقه دست به دست هم داده اند که اسد را ساقط کنند و آن هم در غیاب ما ساقط کردند.
وی افزود: اگر اسد همانند دوران داعش این عقل را داشت و استمداد میکرد ما اجازه نمی دادیم 3500 نفر کشور را به آن گستردگی اشغال کنند، آنها نخواستند و ما وارد نشدیم و قانونا هم نمیشد وارد شد و بدین گونه در غیاب ایران، اسد و سوریه سقوط کرد.
رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران اظهار داشت:اینکه گفته میشود ما آن چه سرمایه گذاری کردیم از دست رفت این طور نیست ما بزرگترین خطر را از سر منطقه رفع کردیم، خطر داعش خطری نبود که بشود از آن صرف نظر کرد چون کل منطقه را تهدید میکرد، داعش در قدم اول میخواستند دولت عراق و شام درست کنند و رسما میگفتند نوبت به مناطق دیگر و ایران میرسد، داعش میخواست خلافت جهانی غاصب را در کل جهان اسلام از نو احیا کنند.
وی بیان کرد: با کاری که ایران و شهید سلیمانی و رزمندگان ایرانی و مستشاران ایرانی و رهبران جبهه عالی مقاومت انجام داد داعش نابود شد و این به معنای از بین بردن خطر تهدید عظیمی بود که بر سر ملتهای مسلمان بود، این بار که خطر هیئت تحریرالشام و فرقهها و گروهکها مطرح شد، اینها بسیار ضعیفتر از داعش هستند و اصا توان تحریرالشام قابل مقایسه با داعش نیست و به سادگی میشد موضوع را حل کرد و اجازه نداد اینها سوریه را اشغال کنند.
آیتالله رشاد عنوان کرد: این محاسبه غلطی که اسد کرد و حماقتی به خرج داد و اینکه نا امید بود و خودش را باخته بود و مثل دفعه قبل که می خواست رها کند و ما گفتیم بماند و پیروز می شود اما این بار به ما مراجعه نکرد وگرنه این اتفاق نمی افتاد، اما تحریرالشام بسیار ضعیف تر از داعش هستند و با این وضعیت پیش نمی روند .
وی اظهار داشت: به هر حال در شرایط فعلی منطقه را توهم امریکا و اروپا و کشورهای همسایه سوریه و برخی کشورهای مزدور و سازش پذیر و ذلت پذیر اسلامی گرفته، حضور مردم ایران در صحنه بسیار می تواند تعیین کننده باشد؛ همان طور که دیدار رهبران حماس با رهبری اتفاق بزرگی به حساب می آمد و دنیا فهمید ایران همچنان مرجع و ملجا مردم فلسطین است و آنها پیروزی هایشان را از ایران می دانند و رسما آمدند و تشکر و اعلام وفاداری کنند و این عرصه جدیدی در عرصه مقاومت بود در هر صورت بر مردم لازم است که 22 بهمن با شور و حال و نشاط مضاعفی در صحنه حاضر شوند و با فریاد و خروش پاسخ یاوه گویی ها را بدهند و توهم تضعیف ایران را با عمل و قدرت و حماسه آفرینی اجتماعی بدهند.
انقلاب اسلامی همچنان یک تهدید بزرگ برای استعماگران و مستکبران جهان است
به مناسبت دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی آیت الله علی اکبر رشاد رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران و رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ابتدای درس خارج حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: انقلاب اسلامی پس از گذشت حدود نیم قرن همچنان یک تهدید بزرگ برای استعمارگران و مستکبران جهان به شمار میرود. آنچه در روزگار ما به نام انقلاب واقع شد، آغازی بر مقدمه ظهور و انقلاب جهانی حضرت حجت (عج) میباشد؛ این انقلاب اسلامی در شرایطی از لحاظ تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و دینی رخ داد که قدرتهای جهانی برای حفظ سلطه و سیطره و ایجاد امنیت منافع خودشان سعی کردند همه انقلابها را در هم بشکنند و اصولاً بساط فرهنگ انقلابیگری را از حیات بشر جمع کنند.
وی بیان کرد: این قدرتها تلاش داشتند مقوله انقلاب کردن و انقلابی گری را امری غیر مقبول و اقدامی ناکام و دچار شکست و موجب آشفتگی و در هم ریختگی اوضاع قلمداد کنند و یک یک انقلابها که در طول ۱۰۰ سال پیش از انقلاب اسلامی در جهان واقع شده بود بساط و پروندهاش را با ترفندهایی در هم پیچیدند.
آیت الله رشاد عنوان کرد: بسیاری از انقلابها و نهضتهایی که در چنین موقعیت تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و دینی در جهان واقع میشد، از جهات مختلف با آنچه عرف انقلاب بود متفاوت است و از هر حیثی به لحاظ پیامهایی که ارائه و به لحاظ شیوه مبارزاتی که پیشنهاد و آرمانهایی که مطرح میکرد متفاوت بود. رویکردی که وجود داشت اصولاً چیزی به نام مبارزات و انقلابهای دینی مفهوم نداشت و در مدت ۱۰۰ ساله قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مفهوم خود را از دست داده و این گونه قلمداد میکردند که مگر میشود با دین، انقلاب کرد و مگر میشود بدون مبارزات مسلحانه پیروز شد و انقلاب دست به سلاح بردن بود و اصولاً در چنین تفکری انقلاب واقع شد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: کلمات متعددی وجود دارد که قریب الافق هستند و یا به هم مشابهت دارند در حالی که تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند، کلماتی چون قیام و نهضت و جنبش و خیزش و کودتا و انقلاب و آنچه که در حوادث مختلف در دنیا واقع میشد که کمترین آن، انقلاب صدق میکرد زیرا انقلاب غیر از نهضت و جنبش و قیام است. در واقع جنبش و خیزش و قیام و اعتراض و امثال این تعابیر حادثه است و کسی در گوشهای کودتا میکرد و نام عمل خودش را انقلاب میگذاشت این انقلاب نیست، بلکه واقعه و حادثه تاریخی و سیاسی است، زیرا در انقلاب شروطی نیاز است و انقلاب به معنای کلمه و واقعی آن به فرآیندی اطلاق میشود که دارای چند ویژگی باشد.
آیت الله رشاد با اشاره به این ویژگیها گفت: اولاً انقلاب دارای ایدئولوژی جامع و متفاوتی از آنچه در عالم جریان دارد باید باشد و این شرط مهمی است ثانیاً انقلاب باید در متن جامعه رخ دهد اینکه یک نفر یا گروهی نظامی و یک حزب تصمیم بگیرد که تغییری در رفتار و مناسبات سیاسی جامعهای ایجاد کند این انقلاب نیست این یک پدیده است.
وی تاکید کرد: انقلاب باید از متن مردم جوشیده باشد و توده مردم و طبقات مختلف جامعه را با خود همراه کرده و همه با هم، همصدا شده باشند، همچنین براساس این دو اصل همه مؤلفههای حاکم بر جامعهای که در آن انقلاب واقع میشود در همه مناسبات و ابعاد و شئون سبب تغییر شود، اینکه فقط عنوان سیاسی و روش سیاست و تدبیر تغییر کند در سیاست به معنای خاص آن، این انقلاب نیست.
مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی عنوان کرد: اینکه بگوییم پس از این به جای آنکه شاه حاکم باشد یک کسی رأی گرفته و حاکم شود این به تنهایی انقلاب نیست، وقتی برای نظام اقتصادی حرفی برای گفتن ندارد و تغییری در آن ایجاد نمیشود در فرهنگ و سبک زندگی و تفکر مردم تأثیری نمیگذارد، این انقلاب نیست.
وی بیان کرد: انقلاب باید همه شئونات تحت تأثیر قرار دهد؛ انقلاب نمیتواند یک امر داخلی قلمداد و در چارچوب مرزهای متعارف حبس شود، انقلاب اگر انقلاب باشد باید مرزها را در نوردد از این رو تاب مستوری ندارد، انقلاب خواه ناخواه صادر میشود و باید بتواند پیرامون خودش را متأثر کند، یعنی روی جهان و مقیاس منطقه تأثیر بگذارد اینکه واقعهای در گوشهای از سرزمینی رخ دهد و در داخل حبس شود این انقلاب نیست اگر نمیتواند این حد تأثیرگذاری را داشته باشد انقلاب نیست.
آیت الله رشاد تصریح کرد: انقلاب آن واقعه و فرآیندی است که منتهی به ساخت یک تمدن و ایجاد فرهنگ و سبک زندگی و نهایتاً پدید آوردن یک تمدن جدید شود، انقلاب باید به صورت یک فرآیند رخ دهد اینکه عدهای شب بخوابند و صبح بلند شوند و بگویند انقلاب کردیم این گونه نیست، باید از نقطهای آغاز شود و فرهنگ سازی کند.
انقلاب باید ادبیات و فکر و جبهه ایجاد کند
وی اظهار داشت: انقلاب باید ادبیات و فکر و جبهه ایجاد کند و یک نقطه جوش باید داشته باشد تا تغییرات محسوس را بر منصه تحقق بنشاند و نباید متوقف شود؛ وقتی واقعهای واقع شد و حادثهای رخ داد که متوقف شد و فرآیندی نبود به زودی و به سهولت یک برآیندی را ارائه کرد و قائل شد به آنچه واقع شده این انقلاب نیست، انقلاب یک فرآیند مستمر است و آن را با کودتا و قیام و نهضت نباید جا به جا تصور کرد.
رئیس حوزه علمیه امام رضا عنوان کرد: انقلاب یک فرآیند است و استمرار دارد و باید همچنان پیوسته و پویا دنبال شود و ادامه پیدا کند تا به خلق فرهنگ جدید و ایجاد سبک زندگی تازه و پدید آوردن یک پدیده و یک فرهنگ نو در مقابل تمدن مسلط منتهی شود.
وی خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی چنین اتفاقی در حیات بشر بود که رخ داد، قیامی نبود که مردم ایران انجام دادند و نهضتی نبود که در یک نقطه از کره زمین رخ داده باشد و بنا نیست صفات حاکمان را تغییر دهد و به این اکتفا کند همه شئون و همه امور باید متأثر شود، بنا نبود فقط در چارچوب مرزهای محدود کشوری به عنوان ایران فعلی محبوس بماند آنچه اتفاق افتاد در انقلاب اسلامی دنیا را تحت تأثیر قرار داد و بعد از گذشت نیم قرن همچنان بالنده و مقتدر و پویا و با نشاط دارد پیش میرود و روزافزون دارد با قدرتها درگیر میشود.
آیت الله رشاد عنوان کرد: در حال حاضر در سراسر جهان اگر گفته شود دو تا سه واقعه و جبهه است که ذهن و زندگی و زبان قدرتها را در گیر کرده و دغدغه اصلی آنان مقابله با آن است قطعاً یکی از آن مساله انقلاب اسلامی است و یکی مبدا و مطلع ایران اسلامی است که ایران را چگونه مهار و انقلاب را چگونه محدود کنند.
وی تصریح کرد: بعد از گذشت نیم قرن که در آستانه چهل و ششمین سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی هستیم بزرگترین قدرت مادی دنیا که آمریکا است و قدرتهای درجه دو جهان که کشورهای اروپایی هستند مساله شأن مهار این انقلاب است چون انقلاب همچنان برای آنان تهدید به حساب میآید و روز به روز احساس بیشتری از تهدید دارند و این نشان میدهد انقلاب زنده و بالنده است اتفاقات کوچک که فلان جا جبههای از دست میرود مثلاً سوریه ظاهراً از دست میرود این نشانه سستی و یا احیاناً زوال نیست.
رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران اظهار داشت: اگر آنجا حاکم پرددل و ارتش پای کاری داشت میشد سوریه را حفظ کرد. اینکه با ۳ هزار نفر ارتش چند هزارنفری را در هم بشکنند نشان میدهد سوریه از درون فروپاشیده بود وگرنه میشد آن را حفظ کرد. البته سوریه تمام نشده و آغاز دیگری را دارد تجربه میکند و سوریه در حلقوم استکبارگران قرار نمیگیرد و آمریکا و قدرتها سوریه را نمیتوانند ببلعند.
وی گفت: جنگ همین است و فراز و نشیبهایی دارد و هر آنکه حرف آخر را زد پیروز است و هر آنکه تا آخرین لحظه اراده اعمال کرد و بر اراده اش اصرار ورزید پیروز است انقلاب اسلامی همچنان بالنده به پیش میرود و یک طرف بقای جهانی و یک طرف مباحثات جهانی و یک طرف تصمیمات جهانی است در عمده اتفاقات و حوادث و تصمیمات و مناصباتی که در جهان جریان دارد بدون ایران در بسیاری از امور قادر به تصمیم گیری نیستند و باید روی ایران حساب باز کنند.
وی افزود: ایران فعلی یعنی انقلاب اسلامی و این است که این انقلاب به عنایت الهی همچنان بالنده پیش میرود فارغ از علائم و شواهد و قرائن اطمینان بخش وسیعی که نسبت به حقانیت و ثبات و آینده روشن انقلاب وجود دارد ملاحظه آنچه که در کره خاکی واقع میشود و ربط و پیوند اینکه واقع میشود در نوع مسائل با جایگاه و منزلت و مکانت و نقش ایران و انقلاب کافی است که انسان ادراک کند که این انقلابی که در منطقه از جهان واقع شده فرآیندی پیوسته پویا و مستمر و ممتد و بالنده با آیندهای درخشان است.
آیت الله رشاد بیان کرد: امید است خدای متعال این نهضت را با همت این ملت مؤمن و غیور و حماسه پرداز و با مدیریت و هدایت رهبر خردمند و شجاع و بصیر و توانا و مقتدر و در عین حال مظلوم ان شاءلله به دست با کفایت حضرت حجت بسپرد و ان شاءلله خدا این انقلاب را تا ظهور حجت حفظ خواهد کرد.
امروزه مهمترین مسؤولیت روحانیت، جلب قلوب است.
یادواره ۵۸۰ شهید روحانی پایتخت صبح امروز با حضور جمع کثیری از فرماندهان و مسؤولان، طلاب علمیه شهر تهران و خانواده معظم شهدا در حرم امام خمینی(ره) برگزار شد.
آیت الله علی اکبر رشاد رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران در این مراسم ضمن تجلیل از مقام شامخ شهدا و امام راحل و تبریک پیشاپیش عید مبعث گفت: پیامبر ما عقل کل و اشرف موجودات بعد خدا بود ولی جلویش میایستادند و میگفتند تو جنزده و دیوانهای و سرش خاکستر میریختند. پس رفتار جاهلانه در جامعه هم نیازمند رفتاری شبیه رفتار پیامبر با جاهلان است. پس مبادا به دلیل اینکه با وجود رفتار جاهلانه لباس از تن بکنیم و عمامه بر داریم چرا که این عمامه کفن ماست. اگر هم اهانتی شود آدم پاداشش را میگیرد و نگران کننده است اگر طلاب بخاطر این معدود جهالتها از این لباس دور شود.
آیت الله رشاد ابراز کرد: امام با معنویت قلوب میلیونها جوان را تصاحب کرد و این باعث شد این راه طی شود و باید از امام الگو گرفت. آیت الله خامنهای هم ذوفنون هستند و معنویت و تقوا و ساده زیستی ایشان سبب جلب جوانان است و ما باید از امامین انقلاب درس بگیریم.
آیت الله رشاد با بیان اینکه مهمترین مسؤولیت روحانیت، جلب قلوب است افزود: امروز روحانیت وظیفه سنگینی دارند و مهمترین مسؤولیت آنها جلب قلوب است. تبارنامه خونین این قبیله کجاست؟ که در کران شهیدی دگر بیفزاید؟ خوشامد عرض میکنیم به حضرات آیات و حجج اسلام و طلاب عزیز در این محضر منور که به نور امام شهیدان منور است و محفل و مجلسی که به یاد و نام مبارک شهدای عزیز و بزرگ روحانیت که هم عالم بودند هم شهید شدند؛ خداوند این رویداد را دوست میدارد که آنان که قلمشان افضل است در زمره شهدا هم هستند.
وی گفت: از نهادهای گوناگون خصوصا سپاه مجاهد و خوشنام تهران و روحانیون و فرماندهان آن و حوزه علمیه پایتخت که مساعدت موثری داشتند باید تقدیر کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در حضور امام و ارواح مطهر شهدا به میثاق نشستیم که بعد از دههها عرض کنیم ما درماندگان و جاماندگان التماس شفاعت و دستگیری و مساعدت کنیم برای طی مسیری که آنها گشودند و از امام بخواهیم که ما را یاری کنند تا این بار سنگینی که بر دوشمان است را به مقصد برسانیم.
آیت رشاد ادامه داد: تاریخ شیعه از شهدای فضیلت و علم زیاد است و راهبران دینی همه مستعد شهادت هستند. اگر تاریخ به دقت ملاحظه شود این انگاره اثبات میشود که پیشگامان شهادت و پیشاهنگان ایثار عموما و غالبا از راهبران دینی بودند و روحانیت شهادت را از فضائل تلقی میکنند آن سان که مبدا علم باب مدینه علم نبی با همه فضائل که با همه آنها در قله بود اعم از معنویت و تقوا و مردمداری و جهاد و همه ارزشها برای همه ارزشها او نماد بود اما تنها زمانی شهادت را چشید گفت فزت و رب الکعبه.
وی بیان کرد: روحانیت سینه چاک شهادت است و همواره آماده پذیرش گلوله ستمگران و طاقیان و مفسدیدن است. قطعه قطعه تاریخ زمان گواهی این ادعاست و هم اکنون در همه عرصه ها که شهید میطلبید طلاب در صف مقدم حاضر شدند و عملا شهادت را به آغوش گرفتند.
رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران اضافه کرد: در هر دوره ای به تناسب، روحانیت مسئولیت و اولویتی دارد، امروز روحانیت مهمترین مسوولیتش جلب قلوب است، با وساطت برای آشتی مردم با خداست و رسالت کنونی روحانیت این است که بین بندگان خدا و پروردگار آنها آشتی برقرار کند.
آیت الله رشاد تصریح کرد: تکلیف ما و شما طلاب در حدیثی که میگویم مشخص شده. پیامبر اعظم فرمودند: آیا میخواهید خبر بدهم از گروهی که در زمره پیامبران و شهدا نیستند اما انبیا و شهدا غبطه حال آنها را میخورند؟ انبیا بخاطر آن منزلتی که در کنار خدا دارند به حال آنها رشک میبرند. که اهل منبر نورند حتی در قیامت. بگویید این افراد کسانی هستند که بندگان خدا را محبوب خدا و خدا را محبوب بندگان میکنند و بر زمین گام میگذارند خیرخواهانه.
وی ادامه داد: از پیامبر پرسیدند چگونه است که خدا بندگان را دوست داشته باشد؟ حضرت فرمود امر به معروف و نهی از منکر میکنند با محوریت حب خدا و به سبک شیفتهسازی عباد به ساحت الهی و با ترویج محبت خدا. اگر امر و نهی میکنند به سبک حبی و عاشقانه این کار را انجام میدهند.
رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران عنوان کرد: مردم را به حب خدا دعوت میکنند و وقتی مردم مطیع خدا شدند خداوند آنها را دوست خواهد داشت. خطا نکنیم، عالیترین مقام انسان مقام عبداللهی است و آنگاهی که انسان عبدالله میشود به مراتب آن خلیفهالله میشود و خلیفه الله امری تشکیکی است و مراتب آن تابع مراحل عبدیت است.
وی خاطرنشان کرد: خداوند متعال خلائف خود را دوست دارد و اگر مردم را به عبادت خدا بخواهیم آنها را به اصل خود نزدیک کردهایم. ماموریت امروز و حوزه علمیه بسیار بسیار سنگین است. اگر از من سوال شود که الان کار روحانیت سخت است یا دوران جنگ و پیش از پیروزی انقلاب که زندان و دخمه و درد و شلاق و شکنجه بود و روحانیت در گوشه زندانها زیر شکنجه سخت، میگویم اکنون. پدید آوردن پلی میان خدا و عباد خدا با سبک و روند حبی بسیار کار سختی است.
انفجار نور، تعبیر زیبای امام خمینی(ره) نشان از نورانیت این نهضت دارد.
انفجار نور، تعبیر زیبایی از امام خمینی(ره) در مورد انقلاب اسلامی بود
رئیس شورای حوزههای علمیهی استان تهران گفت: انفجار نور، تعبیر زیبایی از امام خمینی(ره) در مورد انقلاب اسلامی بود و نشان از نورانیت این نهضت دارد.
آیت الله علی اکبر رشاد در جمع طلاب در یک هزار و صد و بیست و ششمین جلسه درس خارج با گرامیداشت آغاز دهه فجر اظهار داشت:دهه نورانی فجر را گرامی میداریم، واژه دهه فجر از گفتمان امام اخذ شد و از ابتکارات ایشان بود.
وی بیان کرد:امام خمینی(ره)، انقلاب را انفجار نور تعبیر کردند، ایشان با اینکه فقیه بود و اصول خاصی همچون فقها داشت، اما در عین حال اینکه فیلسوف و عارفی بود که ادبیات خودرا دارد و یک رهبر مردمی و توده ای و در متن جمعه به شمار میرفت و به زبان مردم با سادگی و روان، سخن میگفت.
رئیس مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) عنوان کرد:ایشان در کنار این ویژگیها، در عین حال نیز ادیب و شاعری زبردست بود و اشعار قوی دارد و البته شعر متاخر ایشان شعر عرفانی بود که بعد از انقلاب در سال 68 گفتند و در مجموعهای نیز نگارش شد.
وی تصریح کرد: این شعری است که به اشعار حافظ نزدیکتر است، بنده توفیق داشتم دیوران حضرت امام را تدوین کردهام در مقدمه آن ادوار ادبیات امام را توضیح دادهام .
آیتالله رشاد خاطرنشان کرد:ایشان، به رسم عادت، در لا به لای روزنامه ها و گزارشهای محرمانهشان، اشعاری را با خط زیبا مینوشتهاند و در شعر، ادبیات خاص خودشان را داشتند و در این زمینه صاحب سبک بودند.
وی گفت:بنیانگذار انقلاب اسلامی حتی در بیانیههایشان نیز چنین سبک و قلمی به روز داشتند که تاثیر بسیار زیادی در جامعه داشت و ملت ایران را با نهضت ایشان همراه ساخت.
مؤسس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود:تعبیر انفجار نور در اقع ترکیب زیبایی بود که ایشان در مورد انقلاب اسلامی به کار گرفت.
وی بیان کرد:گرامی می داریم این ایام را و به روح پرفتوح این مرد عظیم تاریخ ساز تبریک می گوییم و خدا را شکر میکنیم که میراث او توسط فرزندانش حفظ شد و از محضر خلف صالح ایشان یعنی رهبر انقلاب که فردی شجاع و پرنبوغ و هوشمند و قدرتمند و در عین حال مظلومند بهره میگیریم.
آیتالله رشاد عنوان کرد:همچنین این ایام را به همه ملت و مستضعفین جهان و نیروهای مقاومت تبریک عرض میکنیم و یاد و خاطرات شهدا و رهروان این نهضت را زنده نگه میداریم.
وی با اشاره به مقاصد شریعت تصریح کرد: یکی از رسالتهای دین، حفظ بشریت است و اسلام می خواهد در خاندان نیز نسب را حفظ کند.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) اظهار داشت: بلایی که بر سر کشورهای توسعه یافته آمده این است که نسب در این کشورها گم می شود و از این رو خانوادههای تک والدینی را می پذیرند.
وی گفت: این رویه، برگشت به دوران جاهلیت است، چرا که نَسب قداست دارد و باید حفظ شود خدای متعال در چند مورد در گفتگو با پیامبر(ص) به این مساله اشاره دارد.
آیتالله رشاد افزود:گم شدن نسب در جوامع پیشرفته و غربی فاجعه است و زمینه فروپاشی خانواده ها را به وجود اورده است.
وی تصریح کرد:شکل گیری نهاد خانواده از مقاصد شریعت است تا اصل و نسب حفظ شود، در دنیایی که بسیاری از حیوانات خانواده دارند و این حریم را حفظ می کنند، برخی از انسانها حاضر به حفظ نسب و حریم خانواده نیستند و برخلاف فطرت خویش حرکت میکنند.
کاروانسراسنگی(خاطرات انقلابی آیت الله رشاد)
خاطرات سال 1356 شهر قدس
به روایت: سردار علی حمیدی نیا از همراهان آیت الله علی اکبر رشاد
در کوچه مسجد سنگی خیابان ری تهران، آیت الله علی اکبر رشاد در منزل حاجی مانیان که حیاط بزرگی داشت سخنرانی داشتند، پس از شهادت آیت الله حاجآقا مصطفی خمینی (ره) این مراسم اولین مجلسی بود که در بزرگداشت شهادت حاجآقا مصطفی در منزل آقای حاجی مانیان برگزار می شد و جمعیت زیادی نیز شرکت می کردند که آیت الله رشاد نیز سخنرانی داشتند. سخنرانی ایشان سیاسی و شامل تعرض به شاه و تجلیل از حضرت امام (ره) بود. شاید این حادثه از نادرحادثه هایی بود که پس از قیام پانزده خرداد در آن از امام رسما و علنا تجلیل میشد. بعد از سخنرانی ایشان داریوش فروهر صحبت کرد و موضوع سخنرانی ایشان هم بحث غارت انرژی ایران توسط امریکا بود. جلسه که در این منزل پایان یافت مقرر شد روز عید قربان هم مجلس دیگری برگزار شود ولی ساواک با برگزاری جلسه در تهران مخالفت کرد. مسولین برگزار کننده تصمیم گرفتند که این مراسم در روز عید قربان در شهرک کاروانسرای سنگی کرج (شهر قدس فعلی) در محلی به نام باغ گلزار برگزار شود. روز عید غدیر به اتفاق آقای رشاد، مرحوم آقای محمد متدین (برادر خانم حاج آقا بهرام حمیدی نیا) و آقای علیمحمد وحیدی کمال که هر دو از فعالان سیاسی و انقلابیون بودند با خودروی پیکان اینجانب (علی حمیدینیا) حدودا ساعت سه بعدازظهر به طرف کرج و به سمت کاروانسراسنگی حرکت کردیم.
من عادت داشتم تند رانندگی میکردم محمد متدین که از انقلابیون دو آتشه بود مدام میگفت علی آقا کمی آرام تر رانندگی کنید احتمال خطر وجود دارد. به کاروانسرا سنگی رسیدیم؛ باغ گلزار در انتهای کوچه بود حدودا 500 متر طول کوچه با عرض ۶ متر بود. مجلس با نظم خاصی برگزار میشد. قبل از ورودی کوچه زمین بازی بود برای پارک خودرو و یا به این موضوع اختصاص داده شده بود خودروی ما را به پارکینگ هدایت کردند. ماشین را پارک کردیم و از ماشین پیاده شدیم. طول مسیر کوچه را طی کردیم تا در انتهای کوچه به باغ گلزار برسیم؛ وقتی وارد باغ شدیم یک خانم بی حجاب همراه یک نفر مرد کرواتی با کت و شلوار در محوطه باغ قدم میزدند من به حاج آقا رشاد گفتم اینها احتمالا ساواکی هستند ایشان گفتند این ها معمولاً در این گونه جلسات حضور پیدا میکنند.
در حال صحبت داشتیم محیط باغ را برانداز می کردیم ما را به یک اطاق راهنمایی کردند که حدود سه متر مربع بود، و در انتهای آن عکس یک و نیم در دو متره قدی دکتر مصدق قاب گرفته شده بود و به دیوار تکیه داده بودند افرادی از جمله مهدی بازرگان، داریوش فروهر، شاپور بختیار، حاج آقای مانیان که از معتمدین بازار تهران بود و چهرههای شناخته ای از طیفهای مختلف سیاسی و انقلابی در سالن حضور داشتند. پس از خیر مقدم گویی مهندس بازرگان و پذیرایی از آیت الله رشاد، حاج ماونیان خطاب به حاج آقای رشاد گفتند: پس از اتمام سخنرانی شما، از ساواک با منزل ما تماس گرفته و گفتند نوار سخنرانی آقای رشاد را بفرستید. من با اجازه شما نوارهای سخنرانی را برای ساواک فرستادم. با این دید که کسی که بر روی منبر سخنرانی می کند دیگر برای ارائه آن سخنرانی مشکلی نخواهد داشت لذا همه نوارهای سخنرانی شما را به ساواک فرستادم؛ همزمان خادمان مجلس داشتند محل سخنرانی و وسایل پذیرایی را آماده میکردند محل اجتماعات تعداد دو باب سالن بود که سراسر آن صندلیهای ارج چیده شده بود؛ در یک سالن آقایان و سالن دیگر خانم ها مستقر می شدند ؛ جمعیت کثیری نیز در محیط باغ هم تجمع کرده بودند. حدوداً تعداد جمعیت به ۲۰۰۰ نفر می رسید شاید هم بیشتر؛ اکثراً بازاری بودند، شخصیت های سیاسی برجسته و احیانا افراد بازاری متمول با ماشین های مدل بالا مثل بنز و… بودند؛ در جلوی ورودی سالن ها میز بزرگی گذاشته بودند؛ درب ورودی سالن ها همانند ورودی درب منزل بود مهمانان با خوشحالی عید قربان را به یکدیگر تبریک می گفتند و احوال پرسی می کردند به دلیل عید قربان و پیروزی های امام خمینی و وحدت مردم در اطاعت از اوامر رهبر کبیر انقلاب خلاصه همه این روز را یک روز به یاد ماندنی تلقی می کردند. مهمان ها بر روی صندلی داخل سالن ها استقرار پیدا کردند؛ سخنران با استقبال خوب مهمانان مواجه شده و مجری برنامه در پشت تریبون قرار گرفت؛ ضمن عرض تبریک عید قربان و تشکر بابت حضور گسترده و استقبال خوب مردم تقاضا نمود که سخنران جهت ارائه مطالب خود در پشت تریبون قرار گیرد آیت الله رشاد در پشت تریبون قرار گرفت؛ مقدمه چینی دینی موضوع اصلی سخنرانی ایشان بود؛ داستان حضرت ابراهیم و شکستن بت و گذاردن تبر بر روی بت بزرگ را تعریف کردند. همینطور سخنرانی ادامه پیدا میکرد مرتب به مهمانان جدیدی وارد مجلس می شدند آقای فروهر و حاج آقا ماونیان و بنده حمزه حمیدی نیا در جلو سالن ها ضمن راهنمایی مهمانان در ایجاد نظم مجلس تلاش میکردیم حدوداً وسطهای سخنرانی بود که صدای جاوید شاه سمت کوچه به گوش می رسید من به فروهر گفتم که آقا طرفداران شاه و سلطنتطلبها دارند میان فروهر گفت جناب حمیدی نیا اینها دانشجویان هستند دارند میان جلسه میگفتم آقای فروهر شعار دانشجو مرگ بر شاه است نه جاوید شاه هر چه زمان می گذشت صدای جمعیت جاوید شاه نزدیک تر و پر ابهت تر می شد خلاصه به نتیجه رسیدیم که طرفداران شاه دارند به باغ و به مجلس حمله میکنند درب ورودی باغ درب گاراژی بود مقداری کیسه سیمان و تیر چوبی بر پشت در گذاشتم تا نتوانند در برابر بشکنند خلاصه با صدای جاوید شاه گویان زدن درب باغ را شکستند و وارد باغ شدند فرماندهان این ها با بیسیم و افراد در بازوی چپ خود یک پارچه قرمز رنگ که روی آن نوشته شده بود رستاخیز بهعنوان بازوبند بر بازوی خود بسته و یک عدد چوب خراطی شده به شکل دسته کلنگ با بند محکم بر مچ دست بسته بودند تا درب باغ شکسته شد فروهر رفت جلو گفت خوش آمدید بفرمایید اولین دسته کلنگ بر روی سر فروهر فرود آمد و خون جاری شد فرمانده شاه دوستان با صدای بلند گفت بزنیدشان حاج ماونیان پرید رفت بالای در رفت با سنگ زدند مانند گنجشک از درخت افتاد پایین هنوز این درگیری در محوطه باغ است یعنی هنوز وارد سالن ها نشده اند همچنان سخنران دارد سخنرانی میکند افراد جلوی درب سالن مانع از ورود ضد انقلاب ها به داخل سالن ها به خصوص سالنمدیران می شدن مردم با دست خالی ولی ضد انقلاب مجهز و نظامی ملبس به لباس شخصی و دارای فرماندهی از قبل تمرین نموده و توجیه شده اند.
مقاومت درب ورودی به سالن شکسته شد و وارد سالن شدند از همان اول سالن مردم را وحشیانه کتک میزدند مردم همه سعی بر فرار داشتندتا اینکه سخنران حاج آقای رشاد اعلام کردند مردم از خود دفاع کنید سلاح ضد انقلاب شما و سلاح مردم صندلیهای فلزی ارج بود زد و خورد ادامه پیدا کرد تا اینکه رسید به سخنران و گفتند محور جلسه این شخص سخنران است حاجی را مفصل کتک زدند من با تعدادی از دوستان رفته بودیم بالای پشت بام با سنگ اینها را می زدیم تا اینکه همه پا به فرار کردند و دستگیر شدند دکتر فروهر در حالی که سر شکسته بود و دستمال کاغذی روی زخمش گذاشته بود در کوچه حرکت میکرد و به حدی کتک خورد بود تعادل خود را از دست داده بود صدا میزد پاسگاه کجاست باز هم کتک میخورد و یکی از مهمانان آمد زیر بغل فروهر را گرفت ضد انقلاب تا تا خورد او را زیر کتک گرفت به حدی که غش کردند حاج آقای رشاد هم انقدر کتک خورده بود تمام بدنش خورد در کوچه حرکت می کرد ضد انقلاب و شاهد به ایشان گفتند فرار کنی منظور آنان این بود که ایشان فرار کند و حمله کنند کتکش بزنند ایشان فرار نکرد طول کوچه حدوداً ۵۰۰ متر بود همه خودرو با پیروزی از کوچه پارک شده بودند در این مسیر افراد از دست رستاخیزی آن کتک میخوردند حاج آقای رشاد آمده بودند تهران منزل و از منزل خارج شده رفته بودند فروهر رفته بود پاسگاه ژاندارمری کاروانسرا سنگی شکایتکند آنجا هم ایشان را مفصل کتک زده بودند ایشان رفت بیمارستان بستری شد از بیمارستان اعلام کرد من پس از ترخیص از بیمارستان بر علیه رستاخیز ها شکایت خواهم کرد مردم شرکت کننده در مجلس سخنرانی رفتن در سمت جنوب شرقی فاصله ۵۰۰ متری باغ تجمع کردند و رستاخیزی ها هم در یک طرف آنها حالت تهاجم با علامت رستاخیز و چوب خراطی شده در دست مردم عادی هم حالت دفاعی به خود گرفتهاند صحنه کربلا را تداعی میکند و هر دو طرف از هم میترسیدند رستاخیز ای ها جرات پیدا کردند با هجوم به صفوف مردم زد و خورد شروع شد در این درگیری دستها و پاها شکستشاید چشم ها در می آمد وقتی مردم متفرق شدند ارتش نیرو آورد و جایگزین رستاخیزی ها شد فرماندهی نظامیها اعلام کرد هر کس میخواهد ماشین خود را ببرد ببرد مردم هجوم آوردن به پارکینگ خودرو ها با تعجب دیدیم تمام ماشین ها راداغون کرده اند کاپوت ها صندوق عقب سقف ماشین و آیینه شیشه ها خورد شده تمام محتوای ماشین ها را خالی کرده بود ضبط رادیو نوار برده بودند از هر ماشین یک تا دو تا لاستیک پنچر کرده بودند تمامی خودروها با حالت ۵ روی رینگ حرکت کردند و از منطقه خارج شدند ماشین من دو تا لاستیکش را پنچر کرده بودند اتفاقاً من دو حلقه لاستیک در صندوق عقب داشتم آمدم جاده کرج لاستیک ها را عوض کردم و حرکت کردم یک افسر راهنمایی و رانندگی با موتور میرفت گفت پا خوب خوردید با ماشین گذاشتم دنبالش و فرار کرد و من چون حاج آقای رشاد را پس از درگیری ندیده بودم احتمال می دادم که کشته شده باشد (بعضی بین درگیر گفتند آقای رشاد کشته شد) یعنی درگیری در این حد شدید بود وقتی رسیدن به کوچه خودمان شروع کردم با صدای بلند شاه را فحش دادن صدای من حاج آقای رشاد بزرگ از منزل شنید بودند از منزل آمد بیرون فحش این ده ساکت باش گفتم از حاج علی اکبر خبری نیست ایشان گفتند علی اکبر آمد و رفتن خیالم راحت شد علی محمد و حیدی کمال تعدادی از دوستان ما در جلسه کاروانسرا سنگی حضور داشتند به محض پایان درگیری با عجله آمده بودند به تهران منزل حاج آقا رشاد تمام کتب ممنوعه از نظر ساواک و غیره را داخل گونی ریخته از منزل خارج کرده بودند ساعت ۴ صبح ساواکیها ریخته بودند منزل آقای رشاد خودشان را ات معرفی کرده بودند و می خواستند با کفش وارد اتاق شوند خواهرزادهام مانع از ورود با کفش شده آنها اظهار کرده بودند ما هم نماز میخوانیم و سید هستیم پس از بررسی کتابخانه ای چگونه کتابی مبنی بر ضد رژیم به دست نیاوردند فروهر
پس از ترخیص فروهر از بیمارستان به اتفاق حاج آقای رشاد بزرگ پدر آیت الله رشاد و خود ایشان و بنده رفتیم به عیادت فروهر مقداری هم تودماغی صحبت میکرد گفت جناب رشاد وقتی مرا در باغ و کوچه باغ کتکم میزدند منو به نام صدا میکردند و فحش زن و بچه میدادند.
فردای روز حمله رستاخیزی ها و کتک زدن مردم در کاروانسرا سنگی روزنامه رستاخیز نوشته عدهای در کاروانسرا سنگی جمع شده بودند و تکا کولا میخوردند کارگران مومن و زحمتکش رفته آنها را زدن و متفرق کردند.
بعداً مشخص شد کارگران مومن و زحمتکش پرسنل ژاندارمری ستاد تشکیلات تهران بودند با انجام هماهنگی و آموزش و به قول ما رزمایشی به فرماندهی ساواک این مأموریت را اجرا نمودند.
کاخ جوانان! و خاطرات شکل گیری کانون های جوانان در تهران
از سیاست های رژیم شاهنشاهی این بود که طبقات مختلف جوانان را به سلسله اموری مشغول کند؛ از توسعه مراکز فساد گرفته تا توسعه شراب فروشی ها و می کده ها. از دسترسی به مواد مخدر گرفته که یکی از محورهای اصلی توسعه و توزیع مواد مخدر ایران خواهرشاه(اشرف) بود تا ظاهراً تبلیغ ورزش. مراکزی که سلسله فعالیتهای هنری سالم و ناسالم انجام میشد و بعضی فعالیتهای فرهنگی به عنوان کاخ جوانان شکل گرفت. به لحاظ روانی هم یک جور به جوانان القا می کردند که درست است شاه در کاخ زندگی می کند ولی شما هم کاخ دارید! در منطقه غرب تهران نرسیده به میدان راه آهن، یک کاخ جوانان بود؛ در سمت خیابان اتابکی آن زمان، پشت امامزاده حسن(ع) اواخر خیابان قزوین یک کاخ جوانان دیگری بود. در خیابان فلاح (ابوذر فعلی) کاخ جوانان دیگری وجود داشت. در هر نقطه از تهران جایی را درست کرده بودند که البته نسبت به آن زمان اماکن تمیز و پر امکاناتی هم بودند. از رقص و آواز، فعالیت های فرهنگی و هنری، در آمیختگی دختر و پسر از این مسائل استفاده میکردند و جوانان را به این مراکز جذب میکردند. اما آرامآرام در آستانه پیروزی انقلاب که فضا قدری بازتر شده بود به نحوی جوانان را ترغیب کردیم که وارد این مراکز بشوند و فعالیتهای جدیدی را شروع کنند. از جمله در بعضی از این مراکز تئاترهایی را اجرا کردیم. بعضی از جوانان بودند که مختصر سررشته ای در این زمینه داشتند از جمله مرحوم فرج الله سلحشور که از بچه های خیابان ۱۳ متری حاجیان و ۳۰ متری جی و از بچه های مسجد جوادالائمه – مسجد بسیار کوچکی بود و حاج شیخ غلامرضا مطلبی از دوستان قدیم ما امام جماعت آنجا بود- اما در عین حال آقای سلحشور ارتباطی هم با بچه های جنوب غرب تهران داشت. مرحوم سلحشور آن زمان ذوق هنری خوبی داشت و تئاتری با نام “حُر” ساخت و مکرراً در همان کاخ جوانانی که نزدیک میدان راهآهن بود آن را اجرا کرد و این سبب شد که هم خودش به عنوان حُر لقب گرفت و تا مدتی به ایشان به جای سلحشور می گفتند حر! و هم آن کاخ جوانان به اسم کانون حُر نامیده شد. یعنی کاخ را به نام کانون فرهنگی حُر نامگذاری کردند. البته ظاهراً بعدها کانون حر تخریب شد چون اتوبانهای بزرگی در آن مسیر احداث شد و به نظر میرسد که کلاً از بین رفت! یکی دیگر از این ها کاخی بود که در خیابان فلاح سابق (ابوذر فعلی) قرار داشت آنجا را نیز ما به عنوان کانون فرهنگی ابوذر نامگذاری کردیم. خوب اینها مراکز فعالیت های فرهنگی بودند و جوانان اوایل انقلاب آنجا جمع می شدند و حساسیتی هم به وجود آورده بود. گروههای چپ و مارکسیست اهتمام داشتند تا بتوانند این مراکز را در اختیار بگیرند. پشت امامزاده حسن(ع) کاخ دیگری بود که آنجا را تحت عنوان کانون فرهنگی میثم نامگذاری کردیم. بالاتر به سمت هاشمی کاخ دیگری بود که تحت عنوان کانون فرهنگی سلمان نامگذاری کردیم. ما این چهار کاخ که تقریبا غرب تهران را پوشش می داد، تحت نظر گرفتیم و فعالیت های هنری، کلاسهای طلبگی، درس اخلاق، مباحث نهج البلاغه، تفسیر، سخنرانی و امثال اینها را درکانون ها برگزار میکردیم. فعال ترین این ها البته کانون ابوذر بود که هم نزدیک محل ما بود و هم جوانان بیشتری در آن منطقه بودند. مجموعاً همین مراکز بسیار بسیار منشا تاثیر فرهنگی در آن منطقه بودند به طوری که حتی جریانهای چپ یکی دو مرتبه برنامه ریزی و نیروهای خود را سازماندهی کردند تا این کانون ها را محاصر و تصرف کنند. یک نوبت جمع قابل توجهی از مارکسیست های آن روز نیروها را سازماندهی کردند و آمدند تا به زور و اجبار کانون میثم را از دست ما خارج کنند؛ البته جوانان بیشتر متدین و انقلابی بودند و ما هم حضور داشتیم و اجازه ندادیم ولی آنها امید داشتند که این کانون ها را اشغال کنند. تا جایی که گاهی در صدد بر میآمدند تا مراکز نظامی را نیز تصرف کنند. از جمله یک نوبت با جمع زیادی آمدند قصد داشتند به پادگان قلعه مرغی حمله کنند و ما در منطقه سریعاً اعلام کردیم، جوانان و مردم آمدند، جمعیت بسیار عظیمی با دیواره انسانی چند لایه از پادگان حفاظت کردیم و نگذاشتیم به دست آنها بیافتد البته در داخل پادگان برخی نظامیان دون پایه بودند که گرایش مارکسیستی داشتند و یا به گروه هایی مثل چریکهای فدایی وصل بودند و از داخل هماهنگ کرده بودند که پادگان را در اختیار مارکسیست ها قرار دهند و با آنها همراهی کنند که بحمدلله جریان را شناسایی کردیم و با آنها برخورد شد.
خاطره تحصن طلاب برای بازگشت حضرت امام خمینی(ره)
این عکس مربوط به ایام تحصن روحانیت برای بازگشت حضرت امام است که در یک خانه تیمی که به اصطلاح طرح ترور روحانیون حاضر در تحصن را داشتند آن زمان خانه تیمی کشف شد و عوامل ترور دستگیر شدند، این عکس آنجا پیدا شده بود. در واقع چند روزی روحانیت در دانشگاه تهران و مسجد دانشگاه تحصن کرده بودند و بعد در یک مرحله تقریباً دانشگاه تهران در محاصره مأموران بودند، آنوقت جوانان دور دانشگاه حلقه زده بودند و میگفتند ما اینجا را ترک نمیکنیم و ما مدام توصیه میکردیم که بروید و آنها نگران بودند که احیاناً شبانه بریزند و همه را دستگیر کنند به همین جهت، این جمعی که الان دارند میروند با هم داشتیم میرفتیم به سمت جنوب دانشگاه به سمت درب اصلی که به جوانان توصیه کنیم که شما بروید و شب نمانید و بروید و استراحتتان را بکنید، به اصطلاح برای یک همچین صحنهای است که در این تصویر آقای منتظری به اصطلاح بنده بین آقای منتظری و شهید مطهری هستم. آقای منتظری هست، شهید مطهری هست، آقای خلخالی هست، آقای ربانی شیرازی است، آقای ربانی املشی است، آقای حائری تهرانی است، آقای شرعی است، آقای محمدی اشتهاردی است. تقریباً همه اینها که تصویرهایشان مشخص است و من میبینیم جز بنده همه از دنیا رفتند. ولی خب به رغم اینکه ما رفتیم به سمت درب اصلی دانشگاه و توصیه کردیم به جوانان ولی جوانان اطراف دانشگاه را ترک نکردند. الان یادم رفته ولی شعارهای خیلی قشنگی هم ساخته بودند که مضمونشان این بود که ما شما را تنها نمیگذاریم و اینجا را ترک نمیکنیم و مثلاً تا صبح بیدار میمانیم که از این جمع علما به اصطلاح حفاظت و حراست کنیم. آن ایام چند روزی که در دانشگاه تهران ما تحصن کرده بودیم، خب تقریباً همه بزرگان روحانیت بودند، شهید دستغیب بود، شهیدبهشتی بود، شهید باهنر بود، شهید مدنی اینطور که در ذهنم هست، بود. تقریباً همه علمای برجسته مبارز سراسر کشور، آنجا جمع شده بودند چون بختیار گفته بود من فرودگاه را میبندم و نمیگذارم که امام برگردد و به اصطلاح بازگشت کنند و بیایند ایران. بعد هم خب اخباری پخش شده بود که ممکن است که امام را در همان فضا، ربایش کنند و البته بعد از پیروزی هم این مطلب آشکار شد که اینطور بوده و بعضی طرحها بوده که مثلاً در آسمان، هواپیمای امام را بدزند و ببرند و یا به اصطلاح به شیوههای دیگری احیاناً مشکلاتی ایجاد کنند. این بود که خیلی جای نگرانی هم بود و خیلیها به امام توصیه میکردند که برنگردند و آن ایام نیایند ایران و بعضی از حتی اعاظم و از چهرههای برجسته مبارزاتی رفتند پاریس خدمت امام که از ایشان خواهش کنند که امام نیایند. بعد ایشان یک بیانیهای حضرت امام دادند از جمله این مضمون در بیانیهشان بود که من اگر قرار است کشته هم شوم در میان ملتم کشته میشوم. باید بیایم و در بین مردم باشم. ایام خیلی خوب و خوشی بود. روزهای بسیار پر شور و بسیار دلانگیز و بسیار زیبا. هرچند که الان تصور میکنیم روزهای سختی است و تلخی است ولی حتماً این روزها هم روزهای باشکوه است و روزهای بسیار دلپذیری است. بعد از اینکه حضرت امام رضوانالله تعالی علیه بازگشتند یعنی آن روز دوازدهم که ایشان مراجعت میفرمودند در واقع در آنجا ستاد استقبال حضرت امام تشکیل شده بود، و به نحوی همه درگیر به اصطلاح استقبال بودند. در عین اینکه هر از چندی تیراندازیهای پراکنده میشد و هر از چندساعتی و هر از چند روزی گزارشهایی میآمد و در بعضی جاها درگیریهای اتفاق افتاده بود و گاهی مردم به یک جاهایی حمله کرده بودند، از جمله یک شب، خب حکومت نظامی هم بود آن ایام. یک شب یک مرتبه خبر دادند که حالا این را هم از باب اینکه خاطره خاصی است گفته باشم و احیاناً بماند عرض میکنم. خبر دادند به آیتالله طالقانی، خب تقریباً آقای طالقانی و بعد از ایشان یا کنار ایشان آقای منتظری حالت محوری داشتند. گرچه، آنچه که، آن کسی که این مجموعه را اداره میکرد، آقای بهشتی و آقای مطهری بودند. این دو شهید بزرگوار تقریباً مغز متفکر و مدیر این مجموعه بودند. بعضی از عناصر فعال بودند مرحوم شهیدمنتظری بود و آن هم خیلی در صحنه فعال بود. آقا بودند. ولی خب آقای طالقانی میشد گفت به عنوان بزرگتر این جمع، آقای منتظری هم چون تازه از زندان آزاد شده بود، دوره ممتدی زندان بود، محل توجه بود. در واقع بعد از حضرت امام این چهرهها نفرات دوم انقلاب آن زمان قلمداد میشدند. به هر حال خبر رسید که آن منطقه بدنام تهران را مردم ریختند و به آتش کشیدند. به رغم اینکه حکومت نظامی و اینها بود، آقای طالقانی فرمودند که بروید و به آن منطقه و مردم را دعوت به آرامش کنید، بگویید این بیچارهها، بیچاره هستند و بدبختند از سر بیچارگی به اصطلاح تنفروشی کردند، زنهای آواره و بدبختی هستند، توصیههایی ایشان گفتند بکنید. من و آقای ناطق نوری و پسر آقای ربانی شیرازی شاید یکی دو نفر دیگر بودند، یک مینیبوس برداشتیم و راه افتادیم و رفتیم به اصطلاح آن زمان میگفتند دروازه قزوین؛ رفتیم آنجا، حالا اسم دیگری هم داشت آن محله. عرض شود که رفتیم آنجا و وارد آن منطقه و محوطه شدیم به اصطلاح. چون آنجا یک محلهای بود که تمام کوچهها و خیابانهای منتهی به داخل محله را همه را دیوار کشیدند فقط یک راه باز بود از سمت خیابان هلالاحمر فعلی. آن وقت یک بلندگو دستی هم دست ما بود. وارد شدیم و دیدیم همه خانهها، خانههای قدیمی، سقفها چوبی و حصیری، مثل این تیر چوبیهایی که به اصطلاح زیرش هم حصیر است، اینطور بود. به اصطلاح ساختمانهای تیرآهنی و آجری کم بود آنطور که یادم هست. خب نتیجتاً وقتی مردم ریخته بودند و آن خانهها و محلهها را آتش زده بودند تمام سقفها هم تیرچوبی و حصیر، شعلهور شده بود و یک وضعی بود و همه جا دود و آتش بود و آن زنها بدکاره بیچاره هم ناله و داد و فریاد و… این به اصطلاح یک مشت دیدیم از این الوات محله بودند و اینها یک حالت نقش رئیسی داشتند در محله، مشتیهای البته آلوده دیگر! مشتیهای مرد نه! خب شرایط و فضا طوری بود که ما هم احساس امنیت نمیکردیم مثلاً، یک جورهایی ما نحوی پیاده شدیم و بلندگو دستمان بود و مردم و جوانان را توصیه میکردیم که نکنید و تخریب نکنید اینها بدبختند و اینها معلولند، شما باید به علت بپردازید و رژیم مقصر و مسئول بوده، به هر حال با صحبتهای ما تقریباً وضع آرام شد، گرچه هنوز آتش و اینها شعلهور بود، آتشنشانان آمدند و کم کم شروع کردند به خاموش کردن آتشها، همانجا که بودیم، آنجا شب عجیبی بود برای ما، یک مرتبه خبر آمد که آقا سه راه اکبرآباد، مشروبسازی سه راه اکبرآباد را آتش زدند، بیایید اینجا، حالا حکومت نظامی و ترس و لرز و ما هم با مینیبوس راه افتاده بودیم، ماشین نداشتیم که، ماشینهای خاصی باشد که مأموریت برویم! از آنجا با آقای ناطق راه افتادیم و رفتیم سه راه اکبرآباد، سه راه اکبرآباد به اصطلاح سمت جنوب غرب تهران به سمت سه راه آذری و آنجاهاست، یک آبجوسازی خیلی بزرگی بود آنموقعها که احتمالاً برای ارامنه هم بود، ولی خب آبجوسازی معروفی بود و خیلی بزرگ بود. رفتیم آنجا و دیدیم این ملت ریختند و این کارخانه آبجوسازی را غارت میکنند، دو مدل هم غارت میکنند، یک عده این پاتیلهای مشروبها را آوردند و میریزند در خیابان و خیابان همینطوری عین سیل مشروب میرفت. ما هم عبا و قبایمان تا کمر شده بود به اصطلاح آلوده! یک شعر حافظ دارد که میگوید: «دوش رفتم به در میکده خواب آلوده… خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده!» ……. آنوقت یک عده اینها را میآوردند و اینها را میشکستند و ولو میکردند وسط خیابان همینطور مثل زمانی که باران تند بیاید و سیل در کوچه راه بیفتد، همینطوری سیل داشت در کوچه و خیابان میرفت. همه جا آلوده شده بود. بعد آنوقت یک عده دیگر هم آمده بودند و هرچه اموال این کارخانه آبجوسازی بود، اینها را داشتند غارت میکردند، کپسولهای گاز بزرگ از این کپسول بزرگها نمیدانم بیست و چندکیلویی بود و غیر اینهایی بود که دستی میشود حمل کرد، از اینها هر کس هر چیزی گیرش آمده بود، برداشته بود و داشت میرفت. ما باز با همین بلندگو دستیها که دستمان بود ملت را دعوت کردیم به رعایت اموال و گفتیم دارد انقلاب میشود و انقلاب شود اینها برای بیتالمال میشود و برای نظام اسلامی میشود. اینها جائز نیست ببرید و برگردانید. این توصیه ما مؤثر افتاد و یکی یکی از خانههایشان این کپسولهای بزرگ گاز را برگرداندند و ریختند وسط سه راه اکبرآباد و یک کوپه شد به اصطلاح یک کوپه بزرگی از کپسولهای گاز بزرگ. اینها را همه برگرداندند. اکثراً مردم وقتی ما گفتیم بردارید بیاورید از خانههایتان اینها را جمع کردند. به اصطلاح آنجا رفتیم و یک مقدار مشروبفروشی را هم جمع و جور کردیم و تا بیاییم صبح دیگر شده بود وقت نماز شب، دیگر سحر شده بود باید میآمدیم مسجد دانشگاه تهران برای نماز، حالا همه عبا و قبا و شلوارمان تردامان و دامن به شراب آلوده میخواستیم برویم مسجد، مکافاتی بود! بالاخره آمدیم و گزارش را به آقای طالقانی دادیم و گفتیم آقا ما رفتیم هم محله خرابه را آرام کردیم و آباد کردیم و هم مشروبفروشی را بالاخره دفاع کردیم و نگذاشتیم به غارت برود اموالش. شبی بود آن شب به هر حال. الحمدلله امام هم که تشریف آوردند ما در مجموع در موضوع استقبال حضرت امام فعال بودیم دیگر. آن موقع هم باز دوباره یک مینیبوس در اختیار ما بود تقریباً یک حالت منطقهبندی شده بود که در هر قسمتی کسی، ما هم در یکی از مینیبوسها یک بخشی از مسیر را در اختیار داشتیم، آمدیم و دیدیم جمعیت و ازدحام دیگر نمیشود با مینیبوس رفت، پیاده شدیم، پیاده که شدیم، عبای من ماند در ماشین، در مینیبوس و آن مینیبوس رفته بود و مینیبوس را گم کردیم و ما هم بدون عبا در خیابان راه افتادیم، آمدیم تا مدرسه شهیدمطهری فعلی سپهسالار جدید قدیم، چون این سپهسالار که اسمش شهیدمطهری شده، قبلش شده بود شهیدمدرس و بعد شد شهیدمطهری، سپهسالار جدید به آن میگویند. یک مدرسه هم هست سپهسالار قدیم که الان شده مدرسه شهیدبهشتی و پست مدرسه مروی است. آن قدیمیتر از این مدرسه است. این مدرسه جدیدی است مدرسه شهیدمطهری فعلی و سپهسالار جدید. آنجا این مغازههای دور مدرسه، عطاری و اینها آنموقع زیاد بود، من رفتم وارد یکی از این عطاریها شدم، یک پیرمرد متدین و ظاهرالصلاحی بود از همین عطاریها، گفتم آقا من عبایم اینطوری در مینیبوس رفته و بدون عبا هم متعارف نیست بدون عبا انسان در خیابان راه برود، آنوقت ایشان یک عبا داشت و به من داد، عبایش را به امانت به من داد و من خب مشکل عبایم حل شد، رفتم، بعد البته چند روز بعد رفتم عبا را به ایشان دادم. خیلی روزهای خوبی بود. شب بیست و یکم هم پادگان را گرفتیم.
به هر حال بعد حکومت نظامی اعلام شد که از ساعت ۴ بعدازظهر حکومت نظامی اعلام شد تهران، حضرت امام بیانیه دادند که مردم بیایند در خیابان و تهدید هم کردند، در بیانیهشان تهدید کردند، ضمنی البته، گویی مثلاً تهدید کردند که اگر چنین و چنان شود ما ممکن است حکم جهاد بدهیم، یعنی تعبیر اینطوری نکرده بودند ولی عبارت چون همچین مضمونی را میرساند که ما یک تصمیم دیگری خواهیم گرفت. یک همچین مضمونی را فرموده بودند. خب ملت ریختند در خیابانها و درگیری بین گارد و همافرهای نیروی هوایی شروع شد در خیابان پیروزی، در واقع نیروی هوایی و نیروی دریایی، سالمتر از نیروی زمینی بود. در واقع نیروی دریایی در غالب کشورها شاید این حالت باشد، نیروی دریایی چون در جامعه نیست، سالمتر هستند، مردمیتر هستند، با ادبتر هستند، با اخلاقتر هستند. بعد از آن هم نیروی هوایی. در نیروی هوایی افسران ارشد که خب طرفدار شاه بودند، افسرهای جزء و همافرها؛ الان نیست. آنموقع بین درجهدارها با افسران یک رتبه دیگری تعریف شده بود به عنوان همافر و به اصطلاح میگفتند همافرها؛ این همافرها نه به آن معنا درجهدار بودند، مثلاً فرض کنید که استوار و یک همچین درجههایی داشته باشند و نه ستوان و سروان و سرگرد و سرهنگ و سرتیپ به اصطلاح افسر نبودند. آنوقت اینها بچههای متوسط نیروی هوایی بودند اینها سنگربندی کردند به دفاع از حضرت امام و عرض شود که گارد حمله کرد به اینها در سالن غذاخوری مشغول غذاخوردن بودن، شعار میدادند و تلویزیون هم روشن بود، یک مرتبه گارد حمله کرد به اینها، درگیری شروع شد. ما روز بیست و یکم دیگر یواش یواش هی سلاح دست افراد افتاد. ما هم محلهمان جنوب غرب تهران، در واقع جزء طلبههای فعال بودیم. یعنی اگر اسم میخواستند ببرند در منطقه غرب تهران مثلاً دو سه طلبه را میخواستند اسم ببرند که در مبارزات فعال هستند و مجالس را اداره میکنند و جوانان با آنها مرتبطند خب قهراً بنده طلبه را هم نام میّبردند. آن منطقه خب در قبضه ما بود فضای انقلاب منطقه غرب تهران، نه فقط جنوب غرب، جنوب غرب محلهمان بود ولی خب کل غرب تهران به نحوی جولانگاه ما بود، حالا من اگر یک وقتی فرصت شود میگویم در نقاط مختلف تهران، گروه، گروه جوانهایی با من مرتبط بودند از شمالغرب و طرشت و بالای میدان آزادی فعلی و تا پایینتر بابائیان به اصطلاح پایینتر از بابائیان، میدان بریانک بعد قلعه مرغی و خزانه….