ماه مبارک رمضان، فرصت مهمی برای مطالعات معنوی است

ماه مبارک رمضان، فرصت مهمی برای مطالعات معنوی است

آیت الله علی اکبر رشاد:

ایام تعطیل، فرصت مهمی در جهت تعلم، رشد علمی، تحصیل تقوای الهی و تهذیب نفس برای طلاب است/ ماه مبارک رمضان، فرصت مهمی برای مطالعات معنوی است

رئیس شورای حوزه‌های علمیه تهران: ایام تعطیل، فرصت مهمی در جهت تعلم، رشد علمی، تحصیل تقوای الهی و تهذیب نفس برای طلاب است.

آیت الله علی اکبر رشاد در جلسه 223 از درس خارج فقه القضا اظهار داشت: در آستانه تعطیلات سال جدید و حلول ماه مبارک رمضان قرار داریم، از این رو خطاب به طلاب جوان، مدرسین و روحانیت پیرامون استفاده از این تعطیلات، مطالبی را بیان می‌کنیم.

عضو شورای انقلاب فرهنگی افزود: به خصوص طلاب بدانند تعطیلات یک فرصت است و از تعطیلات باید به احسن الوجه در جهت تعلم و رشد علمی و تحصیل تقوای الهی و تهذیب نفس استفاده کنند.

وی تصریح کرد: بزرگان ما از ایام تعطیلات در طول سال و تعطیلات مناسبتی مانند محرم و رمضان و یا تابستان بهره‌ها می بردند و برخی از دروسی که نمی شد در طول سال آن را به شاگردان ارائه کنند، این دروس را  به برخی از خواص از شاگردان خود در ایام تعطیل ارائه می کردند.

آیت الله رشاد همچنین در مورد بهره‌گیری از فرصت‌های تعطیل به بهترین نحو بیان کرد: این علما برخی از کارهای علمی که به زمان بسیط و مبسوطی نیاز داشت و باید در آن تمرکز پیدا می کردند تا کار به سرانجام برسد و در خلال ایام تحصیلی میسور و میسر نبود، در ایام تعطیل انجام می‌دادند.

وی ادامه داد:همچنین برخی از امور بزرگ به مثابه مقدمه ایام تعطیل و از باب اینکه در ایام تعطیل از آن بهره می گرفتند در سفر و حضر انجام می‌دادند، مثلا نقل است صاحب جواهر یادداشت‌هایی از فقه داشت و در سفر همراه خود می برد تا از آن استفاده کند.

رئیس و موسسه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این باره عنوان کرد: اگر کتب و کتاب خانه را نمی شد حمل و نقل کرد، ایشان ابتدا به عنوان یادداشت‌برداری از ابواب فقهی، کارهای جواهر را انجام می داده است و اگر سفری پیش می آمد در سفر نیز این یادداشت‌ها را همراه خود حمل می‌کرد که بعدها به کار عظیمی چون دایره المعارف متقن و محکم و مباهات کردنی جَواهرُ الکَلام فی شَرحِ شَرایعِ الاسلام منتهی شد.

عضو شورای انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: عرض این است که ایام تعطیل فرصت مهمی است و بسیاری از امور و شئون ارزشمند علمی و معرفتی و معنوی که در ایام تحصیل به دلیل اشتغال روزمره درسی ممکن نمی‌شود را در ایام غیر درسی باید آن را انجام داد.

وی گفت: در حقیقت اگر تعلیم از طرف اساتید تعطیل است تعلیم از طرف طلاب تعطیل نیست و اگر تعلیم تعطیل باشد، احیانا تربیت و تزکیه و تهذیب نفس تعطیل نیست.

آیت الله رشاد افزود: تعطیل به معنای انبطال نیست و اگر درس را تعطیل کنیم به این معنا باشد که اوقات ما به انبطال و اتلاف بگذرد و عمر را تلف کنیم، در ایام تعطیل نیز می‌شود طلبه مطالعاتی که لازم است را انجام دهد و در حوزه‌های غیر درسی در این ایام به برنامه‌ریزی بپردازد.

وی اظهار داشت: در این ایام سال جدید که ده یا بیست روز تا یک ماه وقت و فرصت طلبه آزاد است و می‌تواند مطالب اساسی را مطالعه کند و در موضوعی تحقیق کند، نباید فرصت را از دست بدهد.

وی همچنین در این توصیه‌ها خطاب به طلاب افزود: طلبه می‌تواند در این ایام تعطیل و این فرصت به دست آمده به نگارش مقاله و رساله بپردازد و دروس را بازخوانی و مرور کند، وگرنه علم و مطالب فرار و فراموش شدنی است و در این باره از بزرگان نیز نقل شده وقتی پنج شنبه و جمعه تعطیل می شد و شنبه سر درس می آمدند بر مرور دروس و بازخوانی تاکید داشتند.

رئیس و موسسه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: اینکه چند روز تعطیل می‌شود به معنای اتلاف وقت نیست و اوقات مان را نباید به بیهودگی بگذرانیم، برعکس باید فرصت‌ها را مغتنم شمرد و کارهای لازم را که نیاز به وقت مبسوط و بسیط دارد انجام دهیم.

وی در خصوص ایام ماه مبارک رمضان نیز تصریح کرد: این ایام، فرصت مهمی برای مطالعات معنوی است، اگر کسی بنا بگذارد در ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن کند که انشالله همه ما مقید به آن هستیم به این سنت و رویه و از فضیلت این ماه باید استفاده کنیم.

آیت الله رشاد افزود: امسال ماه مبارک رمضان با ایام تعطیلات عید توام شده است و درست همان ایامی که تعطیلات رسمی شروع می شود، ماه مبارک رمضان نیز آغاز می‌گردد، بنا را بگذاریم از جمله کارهایی که در این ماه انجام دهیم، خاصه اگر موفق نیستیم به تبلیغ و عزیمت به مناطق دوردست برای تبلیغ و جهاد تبیین برویم در این فاصله یک ماه بر یک مطالعه معینی تمرکز کنیم .

وی در این خصوص بیان کرد: برای نمونه می شود ظرف یک ماه، یک دور به سرعت یک تفسیر را مطالعه کرد؛ اینکه بناست روزی مثلا یک جزء را تلاوت کنیم، این یک جزء را صرفا به تلاوت متن نپردازیم، بلکه با تدبر و مراجعه به تفسیر این آیات تلاوت شود.

رئیس حوزه علمیه امام رضا(ع) همچنین خاطرنشان کرد: اصولا بهتر است در تلاوت قرآن کریم از قران‌هایی بهره گرفت که همراه با تفاسیر است که در این زمینه قرآن‌های فشرده تفاسیر نیز وجود دارد که بسیار خلاصه است و می‌توان به آیات و تفاسیر مراجعه کرد.

وی اظهار داشت: می‌توان بنا را بگذاریم جوان‌هایی که خیلی تسلط بر مطالعه تفاسیر فنی و عربی ندارند از تفسیرهای روان و فارسی که وجود دارد، بهره بگیرند، از جمله تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی که ظاهرا خلاصه‌ای از آن تهیه شده است خود تفسیری نمونه برای جوانان مبتدی است و یا خلاصه‌های دیگر را مرور کنیم و یک دور قران را به همراه تفسیر بخوانیم؛چرا که اثر معرفتی و معنوی است و اثر وضعی روحی در انسان دارد.

آیت الله رشاد گفت:باید از فرصت ماه مبارک رمضان برای خودسازی و دگرسازی بهره‌برداری کنیم، رسول خدا تمام یک ماه رمضان را تقریبا طبق روایات و نقل تاریخی، کارهایشان را تعطیل و در ایامی که احیانا به حرام می رفتند ارتباطاتشان با جامعه قطع می کردند و در آن ایام بر عبادت مترکز می شدند.

وی افزود: شخصیت عظیمی چون رسول خدا زمانی که چنین موقعیتی و برنامه ای داشت، ارتباطات را کم می کردند و بر عبادت و تهجد و قیام شبانه و صیام روزانه تمرکز داشتند، ما که قطعا بسیار محاجیم از فرصت ماه رمضان برای خودسازی و برای دگرسازی استفاده کنیم، چرا که دگرسازی در خودسازی تاثیر دارد.

رئیس و موسسه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: خودسازی و دگرسازی به دو جهت اهمیت زیادی دارد، یکی اینکه آن چه خود به دیگران توصیه می کنیم فکر می کنیم خودمان نیز باید به آن عمل کنیم وگرنه اثری ندارد، علاوه بر اینکه وقتی در تهذیب دیگران می کوشیم، خدای متعال این عنایت را می‌کند که ما نیز متاثر شویم و از برکت این خدمت به دیگران ما را نیز برخوردار می‌نماید و احیانا در مقام تهذیب و تقوا پیشرفت می‌کنیم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: ماه مبارک رمضان در حقیقت ماهی است که در آن، می‌توانیم برای یک سال توشه برگیریم بلکه برای یک عمر از این ماه باید استفاده کنیم و لیالی قدر برای این است که عمر خود را بلکه تاریخ مان را بسازیم.

آیت الله رشاد با بیان اینکه شب قدر، شب قدر و تقدیر است عنوان کرد: شب قدر برای تقدیر یک سال و یک عمر نیست، بلکه می توانیم در شبهای قدر، تقدیر تاریخ را از خدای متعال بخواهیم و خداوند تاریخ را به نفع مسلمانان رقم بزند و برای حل معضلات کشور و معضلات نظام و معضلات شیعه و جبهه مقاومت و حل معضلات امت مسلمان و مستضعفین در جهان دعا کنیم.

وی اظهار داشت: گاهی خدای متعال به دعای یک نفر یک تاریخ را به نحو دیگری رقم می‌زند، ما در قدرت و قوت و علل معنوی و باطنی اعتقاد داریم که الی البالطنی و الی المعنوی و الی الملکوتی از یک قدرت و قوت و تاثیر فوق العاده‌ای برخوردار است ومی شود که به یک دعا، یک مرتبه تاریخ چرخش کند، از این رو بیاییم دعا کنیم و با اولیای الهی انس داشته باشیم.

عضو شورای انقلاب فرهنگی تصریح کرد: فرصت فوق العاده ای است که طلاب و اساتید معزز از آن استفاده کنند و مردم عزیز و جوان‌ها از آن بهره بگیرند و جوانهایی که جبهه ها را اداره کردند و در مواقع خطر، سینه سپر می کنند و جوان هایی که در ایام خاص مانند ایام اعتکاف، سه روز در مسجد مستقر می‌شوند تا حظ ببرند، این جوان‌های عزیز بدانند شرف و ارزش ماه رمضان از همه ایام بالاتر است.

وی در مورد جایگاه ماه مبارک رمضان گفت: اگر بخواهند شب نیمه شعبان را تشبیه کنند می‌گویند مثل شب قدر است، یعنی اصل، شب قدر است، اینکه ما سه روز در مسجدی مستقر می شویم و اعتکاف می‌کنیم و روزه می گیریم، پس در این سی روز بلکه جایگاهی بالاتر است، جوان‌ها و مخصوصا طلاب از این فرصت استفاده کنند.

آیت الله رشاد افزود: وظیفه ذاتی و تکلیف ما اساتید و طلاب و روحانیون و تکلیف اصلی ما این است که خودساخته باشیم و دگر ساز باشیم و مردم را به اخلاق دعوت کنیم و خود نیز متخلق باشیم و دیگران را به تهذیب دعوت کنیم و خود مهذب باشیم و در تهذیب خود بکوشیم و معنویت جامعه را ارتقا بدهیم.

وی بیان کرد: امروز به شدت از جهت معنویت، احساس خلا می کنیم، آن چه در آشوبه‌های پاییزی رخ داد کاملا نشان داد که ما بیش از هر چیزی معذل فرهنگی داریم و در معضلات فرهنگی بیش از هر نقطه‌ای و هر حیثی معضل معنویت وجود دارد و باید برای ارتقای معنویت تلاش کرد.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه تهران عنوان کرد: از برکات و آثار جهاد تبیین که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند ارتقای معنویت در جامعه است، جهاد تبیین یک تکلیف دینی و ملی برای همه طلاب است تا جامعه را آگاه کنیم، بسیاری از بدحجابی‌ها به دلیل عدم آگاهی از احکام دین و اثرات حجاب و عفاف است و باید در این باره جهاد تبیین صورت بگیرد.

وی تصریح کرد: طلاب و علما و مدرسین محترم باید از فرصت ماه رمضان استفاده کنند و حقایق را به مردم منتقل کنندف ما با یک جنگ ترکیبی در اغتشاشات مواجه بودیم که وجه اصلی و قوت آن، جنگ شناختی است، دشمنان بر ذهن مردم اثر می گذارند و نگرش ها را تغییر می دهند.

آیت الله رشاد تاکید کرد:مساله حجاب از ضروریات دین است و در این باره تردیدی وجود ندارد و آیات  روایات صریح قرآن کریم در این باره تاکید دارد و قطعا طلاب و روحانیت و حوزه‌های علمیه از مساله حجاب کوتاه نمی‌آیند.

وی گفت: بسیاری از همین جوانها، اعتقادات سالمی دارند و از روی جهل و ناآگاهی، چنین رویکردی پیدا کرده اند و ما وظیفه جهاد تبیین و آگاهی جامعه را داریم، اگر پیامدهای فرهنگی حجاب و عفاف تبیین شود و جوانان توجیه شوند که این پوشش و لباس، هویت ماست و ما نمی خواهیم تحت نفوذ فرهنگ بیگانه باشیم و حجاب، هویت و شخصیت زن و نماد عفت زن است بسیاری از همین بانوان کم حجاب نیز، حجاب را رعایت می کنند، اما باید طلاب و روحانیت بداند باید با منطق، روش های درست و با اخلاق  حالصانه و شجاعانه و در نظر گرفتن مصالح با این آسیب ها مواجه شویم.

 

کتاب آشنایی با سلامت معنوی رونمایی شد

کتاب آشنایی با سلامت معنوی رونمایی شد

کتاب آشنایی با سلامت معنوی در حاشیه هفتمین همایش ملی سلامت معنوی اسلامی با حضور آیت الله علی اکبر رشاد در قم رونمایی شد.

در هفتمین همایش ملی سلامت معنوی اسلامی از کتاب «آشنایی با سلامت معنوی اسلامی، ویژه آموزش عالی سلامت» که به همت جمعی از محققان و با حضور آیت الله علی اکبر رشاد نگاشته شده رونمایی شد.
هدف اصلی از تدوین این کتاب حاضر،آشنایی دانشجویان رشته های گروه پزشکی و به طور کلی فراگیران علوم سلامت و نیز ارائه کنندگان مراقبت ها و خدمات سلامت ،در عرضه های مختلف ،با موضوع سلامت معنوی مبتنی بر تفکر اسلامی و ورود این موضوع به نحو نظری و تداوم آن به صورت علمی در فضای دانشگاهی و نظام سلامت کشور است.
تدوین این کتاب که حاصل مشارکت صاحب نظران حوزوی و دانشگاهی است -طلیعه تلاش های با ارزشی است برای عینیت بخشیدن به ارائه مراقبت ها و خدمات آموزشی ،پژوهشی، بهداشتی ،درمانی و توانبخشی سلامت ،مبتنی بر اصول و ارزش های انسانی -اسلامی و نهادینه سازی آن در جامعه و سایر مفاد ” سیاست های کلی سلامت” و”بیانیه گام دوم انقلاب ” ابلاغی مقام معظم رهبری و سایر اسناد راهبردی مرتبط است.

 

سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد

سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد

آیت الله رشاد بیان کرد: سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد و آنگاه که همه اسلام و ابعاد آن به نحو احسن تحقق خارجی داشته باشد سلامت معنوی رخ خواهد داد و قطعا این اتفاق در عهد فرج خواهد بود.

آیت الله علی اکبر رشاد در هفتمین همایش ملی سلامت معنوی که در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات برگزار شد، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه خاطرنشان ساخت : اگر بنا باشد ما برجسته ترین شاخص عهد فرج را ذکر و چه اتفاق بزرگی اتفاق خواهد افتاد آن است که سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد و آنگاه که همه اسلام و ابعاد آن به نحو احسن تحقق خارجی داشته باشد، سلامت معنوی رخ خواهد داد و قطعا این اتفاق در عهد فرج خواهد بود.

وی در ادامه تصریح کرد: جای بسی دلگرمی است که دستگاه علوم پزشکی آگاهانه در روز میلاد امام زمان (عج) این محفل معنوی و معرفتی را تنظیم کردند و توجه داشتند که در برگزاری همایش ملی سلامت معنوی با عمیقترین رخداد که اهم سلامت معنوی می باشد هم زمان باشد چه بسا در عالم امروز تحقق سلامت معنوی از وجود صاحب الامر خواهد بود.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: کتابی که رونمایی شد، یک نقطه عطف در بیان سلامت معنوی در جهان اسلام خواهد بود و این کار ارزشمند که با مدیریت علمی استاد محققی بوده است و وی یک شخصیت معنوی و نماد سلامت معنوی می باشد و نام او تداعی سلامت معنوی را می کند و تجلیل از وی بجا بوده است.

وی در ادامه ابراز داشت: این اثر شامل 10 فصل که توسط 10 تن از اساتید متخصص در این امر تنظیم شده است، گرچه این متن قرار است در دانشگاه های علوم پزشکی تدریس شود البته پیشنهاد می شود هماهنگی شود و در دیگر دانشگاه ها تدریس شود.

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران گفت: سلامت معنوی اختصاص به اطبا ندارند بلکه نیاز است همه صفوف به این امر هم ورود داشته باشند گرچه در این متن تقیدی نیست که دانشجویان پزشکی تنها می توانند بخوانند بلکه تمامی احاد جامعه علمی از این امر مهم می توانند بهره برداری بکنند البته برای بهره برداری عمیق تر نیازمند تغییر متن متناسب با مخاطب خواهد بود.

استاد رشاد در پایان خاطرنشان ساخت: چه خوب بود که همه رشته دانشگاهی دروس معارف آن با رشته مربوطه خودشان تنظیم می شد همانطور که در رشته فنی، فیزیک، اقتصاد و… دروس معارف ان متناسب با رشته آن می بود همانطور که در رشته پزشکی این امر مهم مورد توجه قرار گرفته است و امیدواریم این متن مهم در دیگر رشته ها فرارگیر شود

سخنرانی آیت الله رشاد در دهمین اجلاسیه منطقه‌ای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

سخنرانی آیت الله رشاد در دهمین اجلاسیه منطقه‌ای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

نیاز مبرم به «نظریه فرهنگ مقاومتی»
سخنرانی آیت الله رشاد در دهمین اجلاسیه منطقه‌ای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

به نقل از روابط عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله رشاد در نوبت صبح دهمین اجلاسیه منطقه‌ای جامعه مدرسین و علما و فضلای استان‌های تهران، البرز و سمنان که در مجتمع آموزشی فرهنگی آدینه تهران برگزار شد، از آمادگی مجموعه مدیریت حوزه علمیه تهران برای پیگیری مصوبات این اجلاسیه خبر داد.

وی در ادامه به دو مشکل اقتصاد و فرهنگ موجود در جامعه اشاره کرد و با یادآوری دیدگاه‌های عالمانه و دقیق رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی تاکید کرد که متاسفانه این نظریه و نگاه عالی چندان مورد توجه قرار نگرفت و به ویژه در دولت قبل تضییع شد و به نحو شایسته در دولت فعلی نیز مورد توجه نیست.

رشاد مشکلات اقتصادی کشور را دارای راهکار و قابل حل دانست و با تأکید بر لزوم توجه دولت به این راهکارها تصریح کرد: در عرصه فرهنگ نیز رهبر معظم انقلاب -مد ظله العالی- از همان زمان ریاست جمهوری‌شان ابتدا در قالب هشدار و انذار با عنوان تهاجم فرهنگی مطرح کردند و بعد از زعامت‌شان نیز در قالب‌های دیگر این هشدار را مطرح کردند و امروز نیز با عنوان جنگ ادارکی و شناختی این موضوع مطرح است.

وی با تاکید بر این که ما در عرصه فرهنگ به نظریه فرهنگ مقاومتی نیاز داریم، رها کردن جوانان در فضای مجازی را به مصلحت ندانست و گفت: رهبر معظم انقلاب اخیرا بر بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور تاکید دارند، ما در این زمینه مطالعاتی را آغاز کرده‌ایم و دیدگاه‌های محققانه را در اختیار مسؤولان قرار داده‌ایم.

رشاد بیان کرد: اگر بنا باشد فرهنگ مقاومتی تولید شود رکن مهم آن این است که ابتدا زیرساخت‌ها را درست کنیم، تا زمانی که باورهای غلط در جامعه وجود دارد و اذهان جامعه مشحون از مسائل غلط شده، این تحول اتفاق نخواهد افتاد.

وی تقابل و درگیری دو جبهه حق و باطل را همیشگی و تمام‌نشدنی خواند و با تأکید بر مدیریت‌پذیر بودن فرهنگ، تغییر نظام جاهلیت به اسلام توسط پیامبر گرامی اسلام -صلی الله علیه و آله- و سرنگونی رژیم ستمشاهی و برقراری نظام اسلامی را مؤید این نکته ارزیابی کرد.

رشاد با تأکید بر این که دشمنان با ابزارهای نوین سبک زندگی و تغییر باورهای جامعه را نشانه گرفته‌اند، دین‌بنیان بودن و درون‌خیز و برون‌گرایی را از مؤلفه‌های تحول فرهنگی جامعه دانست و یادآور شد: فرهنگ باید توسط حوزه در جامعه نهادینه شود، این کار باید توسط علما، بزرگان، شورای عالی و روحانیت انجام شود؛ تا زمانی که متن حوزه به عرصه نیاید این معضل حل نخواهد شد.

رئیس شورای عالی حوزه استان تهران در پایان پیشنهاد توسعه و امتداد شبکه‌ای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سراسر کشور را مطرح کرد و از شورای عالی جامعه مدرسین خواست در این زمینه تدابیری را اتخاذ کنند.

تقدیر از آیت الله رشاد در بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه

تقدیر از آیت الله رشاد در بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،‌ بیست و چهارمین دوره همایش کتاب سال حوزه برگزیدگان خود را شناخت.

بیست و چهارمین همایش کتاب سال و ششمین جشنواره مقالات علمی حوزه 27 بهمن ماه جاری با حضور و سخنرانی آیت الله اعرافی و برگزیدگان، شایستگان تحسین و شایستگان تحسین کتب و مقالات علمی حوزه برگزار شد.

در اختتامیه بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه، دو اثر برگزیده، ۲۸ اثر شایسته تقدیر، ۱۸ اثر شایسته تحسین کتاب سال حوزه و همچنین ۶ اثر منتخب ششمین جشنواره مقالات علمی حوزه معرفی و از صاحبان این آثار تقدیر و تجلیل به عمل آمد.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با کسب عنوان نهاد پژوهشی برتر،‌ ناشر برتر، یک اثر برگزیده،‌ سه اثر شایسته تقدیر و شش اثر شایسته تحسین پر افتخارترین نهاد پژوهشی بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه لقب گرفت.

در این همایش از آیت الله رشاد رئیس و موسس پژوهشگاه برای کسب عنوان نهاد پژوهشی برتر و دانشنامه علوم قرآن به عنوان اثر شایسته تقدیر زیر نظر ایشان تجلیل به عمل آمد

لازم به ذکر است کتاب «نظام مالکیت فکری اثر ارزشمند دکتر محمود حکمت نیا» به عنوان تنها اثر برگزیده از بین آثار پژوهشگاه و یکی از دو اثر برگزیده همایش بیست و چهارم انتخاب شد.

در این دوره از همایش کتاب سال حوزه «دانشنامه علوم قرآن زیر نظر آیت الله علی اکبر رشاد»، کتاب «الهیات سایبر اثر حجت الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی نیا»، و کتاب «کیفرگذاری؛ مبانی، اصول، معیارها و چالش ها اثر حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا پیوندی» نیز به عنوان آثار شایسته تقدیر انتخاب شدند.

همچنین کتب «علم‌النفس فلسفی علامه طباطبایی و کاربست آن در علوم انسانی ـ اسلامی اثر حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسن غفاری»، «اصول فقه و نقد هرمنوتیک اثر دکتر مسعود فیاضی»، «موافقت معنایی اثر حجت الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی نیا»، «مدارس کلامی شیعه اثر حجت الاسلام والمسلمین محمدصفر جبرئیلی»، «روحانیت و دولت مدرن اثر دکتر عبدالوهاب فراتی» و «روشنفکری دینی؛ تعامل با جمهوری اسلامی ایران اثر مسعود پورفرد» نیز به عنوان آثار شایسته تحسین بیست و چهارمین همایش کتاب سال حوزه انتخاب شدند.

طلاب باید در کنار تحصیل و تهذیب به ورزش و سلامت جسم نیز توجه داشته باشند

طلاب باید در کنار تحصیل و تهذیب به ورزش و سلامت جسم نیز توجه داشته باشند

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران گفت: طلاب باید در کنار تحصیل و تهذیب به ورزش و سلامت جسم نیز توجه داشته باشند.

آیت الله علی اکبر رشاد در ابتدای درس اخلاق حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران با قدردانی از تلاش های این حوزه در خصوص موفقیت های ورزشی طلاب اظهار داشت: پیشرفت جنبه های علمی و پژوهشی در کنار پیشرفتهای تهذیبی و اخلاقی طلاب بسیار ارزشمند است؛ همچنین توجه به سلامت جسم نیز اهمیت زیادی دارد و طلاب باید در کنار تحصیل و تهذیب به ورزش و سلامت جسم نیز توجه داشته باشند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود:در واقع باید حفظ سلامت و توجه به ورزش نیز مورد تاکید طلاب باشد، برنامه های جمعی همچون کسب مقام ورزشی طلاب به همان اندازه باعث خرسندی است که طلاب مقالات علمی می نویسند و این نشان از آینده درخشان این عزیزان دارد، انشالله این موفقیت ها تداوم می‌یابد.

وی تصریح کرد: جوانی که ورزش نمی کند بی رمق و بی حرکت است، حضور در این برنامه های ورزشی خود یک رتبه محسوب می شود؛ این نخستین دور از مسابقات ویژه طلاب بود و از تلاش صورت گرفته و تداوم چنین برنامه هایی قدردانی می کنیم.

آیت الله رشاد رویدادهای ورزشی در میان طلاب را اتفاقی خوب برشمرد و بیان کرد: رسول خدا(ص) جوان هایی که داشتند ورزش و با یکدیگر مبارزه می کردند را تشویق کرد و گفت برترین ها کسی است که با نفس خود بجنگد، گاهی انسان با نفس خود مقابله می کند و در این شرایط خدا در وجود و ذهن او حاضر می شود.

وی عنوان کرد: پیامبر اسلام(ص) سلامت جسم و شجاعت جوانان را مورد تشویق قرار دادند، شجاعت واقعی نیز مقابله با نفس است، طلاب باید به کار علمی و تهذیبی و سلامت جسم نیز توجه داشته باشند همان طور که رهبری بارها در این باره توصیه هایی داشته اند، از این رو طلاب ورزش را جدی بگیرند و تصور نشود که ارزش ورزش از تحصیل کمتر است.

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران خاطرنشان کرد: تالیف و تحقیق دشوار تر از تدریس است چرا که احیای آثاری است که در طول تاریخ به دست آمده است از این رو توصیه به طلاب توجه به فعالیت های علمی و تحقیقی است، امیدواریم در زمینه علمی و ورزشی رویدادهای خوبی را شاهد باشیم.

وی گفت: اگر تهذیب نباشد و علم به تنهایی مورد توجه قرار بگیرد، انسان می تواند از علم سواستفاده کند، طلبه ای که فاقد اخلاق و تهذیب باشد می تواند خطرناک باشد.

آیت الله رشاد در ادامه افزود: انسان گرفتار فقر یک فاجعه است و بدتر از آن بیماری جسمی است و سخت تر از آن نیز بیماری قلب و روح و نفس به شمار می رود، اگر انسانی جسم بیماری داشته باشد رنج می برد و آزار می بیند، باید بدانیم سلامتی نعمت بزرگی است و از آن مهم تر سلامت نفس است.

وی بیان کرد: خداوند در همه حال به انسان عنایت دارد، انسانی که شکر گزار است همین نقصان و کمبودها را نیز فرصتی برای تعالی می داند.

رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص علم و دین نیز عنوان کرد: عالم به دین یعنی فردی که می داند دین چیست ولی عالم دینی یعنی کسی وجود و سکنات اش در مسیر الهی است و وجودش توقف ندارد و دائم در حال ستایش و ذکر است و حتی خواب او نیز در حال عبادت است.

وی تصریح کرد: امام خمینی(ره) فرمود عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم؛ اگر انسان احساس کند عالم محضر خداست مگر امکان دارد که معصیت و ستم کند.

آیت الله رشاد گفت: انسان نیز می تواند معصوم باشد نه معصومی که ویژگی ائمه است، بلکه منظور معصومی که مرتکب گناهی نمی شود، این معصومیت به واسطه احساس حضور است ما بزرگانی داریم که حتی به گناه نیز فکر نکرده اند.

وی افزود:اگر طلبه ای نفس خود را پاک کرد و شفاف شد همه انوار در آن منعکس می شود، اگر طلبه‌ای از نظر علمی رشد کند اما نفس خود را پاک نکرده باشد بسیار آسیب زاستريال پس تحصیل علمی در کنار تهذیب باید دنبال شود.

رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: شخصیت امام خمینی(ره) به واسطه تهذیب نفس این گونه پرورش یافت، امامی که اعلم علما و فقها و فیلسوفی بزرگ  و سیاستمداری برجسته و عالمی برجسته بود، این اتفاق همواره تکرار نمی شود.

وی در پایان در خصوص اهمیت دعا به خصوص در این ایام نیز خاطرنشان کرد: در دعاها باید جامع دعا کرد و همه بزرگان و نزددیکان و دوستان و شهدا را دعا کنیم، و نیکان و کسانی که برای تعالی این نظام جان دادند را از دعای خیر محروم نکنیم.

نظام در حوادث اخیرحوصله به خرج داد و پدرانه عمل کرد

نظام در حوادث اخیرحوصله به خرج داد و پدرانه عمل کرد

ملت ایران، روز 22 بهمن با حضور حماسی به نظام آبرو و پشتوانه های نظام اسلامی را تحکیم بخشیدند/ نظام در حوادث اخیرحوصله به خرج داد و پدرانه عمل کرد

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران گفت: ملت ایران، روز 22 بهمن با حضور حماسی دشمن را مایوس کردند و به نظام آبرو و پشتوانه های نظام اسلامی را تحکیم بخشیدند.

آیت الله علی اکبر رشاد در جلسه 215 درس خارج فقه القضا در حوزه علمیه امام رضا (ع) با قدردانی از حضور حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن اظهار داشت: حضور حماسی و با شکوه و مسئولانه ملت در عرصه دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی و حمایت از نظام اعراض ارادت و تجدید میثاق با ولی امر عادل و مجاهد و شجاع و زاهد و دلسوز و فکور و آینده نگر و قهرمان نظام، رهبر مظظم انقلاب اسلامی و حکیم امت ستودنی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: قدردانی می کنیم از مردمی که همواره موقع‌شناس هستند، کاش به اندازه ای که مردم موقع شناس هستند برخی از مسئولان یز موقعیت سنج بودند و به همان اندازه که مردم پای نظام هستند و وفادارانه و با انگیزه و عقیده و احساس مسئولیت اند و در جایی که نیاز است به میدان می آیند همه ما و مسئولانی که از قافله مردم تاخیر دارند نیز چون مردم عمل کنند.

وی بیان کرد: شب بیست و دوم بهمن ماه امسال در تکبیرگویی شبانه، مردم نشان دادند نسبت به سنوات قبل و در پاسخ به یاوه سرایی ها و رفتارهای خشونت آمیز و شرورانه عده ای علیل و فریب خورده و وابسته در صحنه حاضرند و در پاسخ به این شرارت ها در آئین نورانی تکبیر گویی شب پیروزی انقلاب اسلامی حضور منسجمی داشتند و به طور محسوس برخی نسبت به سالهای قبل خروششان بیشتر بود.

آیت الله رشاد عنوان کرد:ملت ایران، روز 22 بهمن با حضور حماسی دشمن را مایوس کردند و به نظام آبرو و پشتوانه های نظام اسلامی را تحکیم بخشیدند.

وی تصریح کرد: شعارهای معنادار و رفتارهای سنجیده و حضور پایداری نسبت به سنوات گذشته در میان جمعیت گسترده شاهد بودیم، با توجه به حضوری که داشتیم در راهپیمایی امسال می توانستیم این حضور گسترده را احساس کنیم که بسیار ارزشمند است.

رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: باید از مردم وفادار و وظیفه‌شناس و حامی و مطیع و خردمند تشکر کرد، در این حوادث اخیر نظام حوصله به خرج داد و پدرانه عمل کرد و مانند پدر دلسوز خیرخواهی که متوجه خطای برخی از فرزندان خود شده باشد حوصله کرد و مجال داد و میدان داد برای اینکه گفته نشود با برخورد و خشونت این اغتشاشات جمع شد.

وی افزود: نظام تا آخرین نفس حوصله کردند و شهید زیادی داده ایم و حدود 100 شهید از بسیجیان و طلاب و نیروی انتظامی و افراد عادی در این اغتشاشات تقدیم شد که از جوانان با اخلاص و متدین و غالبا از طبقات پایین جامعه بودند.

آیت الله رشاد عنوان کرد: نظام همه این ها را تحمل کرد تا اینکه همه ظرفیت این هایی که تحت تاثیر رسانه های خارجی به خیابان ها آمده بودند آشکار شد که وزن آنها چه مقدار است و خود به خود اغتشاشات فروکش کرد، در این میان هیچ برخوردی نشد و نیروی انتظامی بدون سلاح در خیابان ها بودند تا معلوم شود از خشم و خشونت و وحشت این اغتشاشات پایان نیافت و خودشان خسته شدند.

وی بیان کرد: فریب خوردگان  دیدند فایده ای ندارد و هیچکس از مردم به آنها ملحق نمی‌شود با اینکه اغتشاشات 80 روز طول کشید اما هیچ یک از گروههای اجتماعی به آنها ملحق نشدند اگر در برخی از محله ها نیز شعارهایی شنیده می شد شعارهایی بود که به آنها تلقین می شد و البته موضوع شعارها فقط بحث سیاسی نبود بلکه به خدا و شهدا و ائمه و رهبری محبوب ملت و حکیم امت اسلامی توهین می کردند.

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران خاطرنشان کرد: این ها دردآور بود ولی نشان می داد از گروههای اجتماعی کسی عزم پیوستن به این اغتشاشات خشونت بار را ندارد، بعد از آن اغتشاشات نیز این حماسه عظیم 22 بهمن برای مردم دنیا معنا دار بود و وقتی مقایسه می کردیم جمعیتی که اوایل اغتشاشات به خیابان ها می آمدند در برآوردی بی‌طرفانه جمعیت 60 تا 100 هزار نفر بودند و هر روز کمتر شد.

وی تصریح کرد:اما حضور حماسی دیروز جمعیت دهها میلیونی در سراسر کشور شکوهی عظیم داشت؛ از جمله ویژگی های حضور امسال این بود که در نقاط دورافتاده پربرف حتی اجتماعات چشمگیری دیده می شد،در سالهای گذشته از اجتماعات روستایی کمتر گزارش می شد و گلایه هایی بود که چرا فقط شهرها به تصویر کشیده می شود و امسال این تصاویر نشان می داد فقط در شهرها حضور پررنگ نیست و در روستاها و عشایر نیز این حضور دیده می شد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: این تصاویر خودش از ویژگی های راهپیمایی 22 بهمن امسال بود؛ بنده به نمایندگی از حوزه علمیه سترگ و کهن و عریض پایتخت جمهوری اسلامی که ام القرای جهان اسلام است از یکایک مردم و اقشار مختلف امت و همه توده ها و اصنافی که در سراسر کشور و حتی در جای جای  کشور و نقاط مختلف جهان این پیروزی بزرگ مومنین ستم ستیز و ستم شکن و شب شکن را که 44 سال از آن گذشته و هر سال آن را جشن می‌گیرند عمیقا تشکر می کنم.

 

پیروزی انقلاب اسلامی به نفع همه ادیان جهان بود

پیروزی انقلاب اسلامی به نفع همه ادیان جهان بود

آیت الله علی اکبر رشاد رئیس و مؤسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت یوم الله ۲۲ بهمن طی سخنانی اظهار داشت: افزون بر ۴۰ سال از آن رویداد عظیم تاریخی و تاریخ ساز سپری شده است به رغم اینکه همه قدرت‌های استکباری و مبادی قدرت و ثروت در مقابل این انقلاب صف آرایی کردند و هر دم دسیسه و توطئه‌ای ایجاد می‌کنند اما با عنایت الهی این نهضت عظیم همچنان راه خویش را طی و روز افزون رو به سوی قدرت گرفتن و توسعه یافتن حرکت می‌کند.

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران ادامه داد: زمانی ما در درون مرزها مورد تهدید قرار می‌گرفتیم اما امروز این ما هستیم که در فرا مرزها جبهه کفر و استکبار را تهدید می‌کنیم. در ابعاد مختلف این انقلاب و نظام بر آمده از آن، رو به گسترش و اقتدار است. نقطه ضعفی که ما با آن مواجه هستیم عدم تدبیر و شاید عدم توان برای باز گفت آن چیزی است که در این مقطع از تاریخ ایران، منطقه و جهان اسلام رخ داده است.

این استاد درس خارج بیان کرد: انقلاب اسلامی در مقطعی در جهان صورت تحقق بست که همه انقلاب‌ها در جای جای جهان رو به زوال رفت، جریان اصلاح طلبی در دنیا بنا را بر این نهاد که دیگر انقلاب در جهان رخ ندهد، شاید بزرگترین انقلاب تاریخ بشر که انقلاب‌های مارکسیستی بود بخش عمده جهان را فرا گرفته بود، در شرق عالم و شرق غرب همه جا این مارکسیسم بود که سلطه و سیطره داشت، تنها بخش کوچکی از جمعیت جهان خارج از پوشش دولت‌های مارکسیستی، کمونیستی و سوسیالیستی بودند.

وی افزود: برای مثال تنها یک کشور چین که بیش از یک میلیارد جمعیت داشت و روسیه که در آن زمان به عنوان شوروی محسوب می‌شد قریب به ۱۵ کشور بود که با عنوان بزرگترین سرزمین و جغرافیا در سیطره مارکسیسم قرار داشت، در اروپا نیز مناطق فراوانی در سیطره کمونیسم بود در آسیا، آفریقا و هر جای عالم کسی می‌خواست سخن از انقلاب داشته باشد باید با ادبیات مارکسیستی سخن می‌گفت و با رفتارهای مارکسیستی عمل می‌کرد.

آیت الله رشاد اضافه کرد: مراد از رفتارهای مارکسیستی آن است که لزوماً با جنگ مسلحانه، چریکی و ترور می‌خواستند قدرت خود را به حاکمان منطقه و … ثابت کنند. بحث کلام و کتاب نبود، سخن و سیره نبود که حرف اول را بزند و جامعه را رو به تغییر هدایت کند. بر همین اساس قدرت‌ها تصمیم گرفتند همه این انقلاب‌ها را سرکوب و نابود کنند و انقلابی در میان نباشد و چنین نیز کردند و در همه عالم انقلاب‌ها فروکش کردند فروپاشیده شدند و در اوج این روند در جهان و اوج روند ضدیت با دین که بخش بزرگی از جهان برجسته‌ترین شعارش این بود که دین افیون توده‌ها است در چنین شرایطی که دوره دین و دینداری تمام شده است و دین داران نیز اگر می‌خواستند حرف بزنند باید با ادبیات مارکسیستی سخن می‌گفتند انقلاب اسلامی ظهور کرد.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: خاطرم هست معمم ها و طلابی در قم و تهران بودند که ادبیاتشان ادبیات مارکسیستی بود و مارکسیسم بین معمم ها و طلاب تا بخش زیادی نفوذ کرده بود. بودند طلبه‌هایی که در قم به جرم گرایش‌های مارکسیستی ولو اندک شمار بعد از انقلاب دستگیر شدند، کتاب‌هایی که توسط برخی چهره‌های شناخته شده نوشته می‌شد متأثر از ادبیات مارکسیستی بود، حتی در کتاب تفسیر یکی از مشاهیر زمانی که نوشته‌های آن خوانده می‌شود احساس می‌شود که ادبیات نویسنده تحت تأثیر مارکسیسم قرار گرفته است، تفسیر مارکسیستی در همین تهران انجام گرفت و برخی چهره‌هایی که امروز نیز از چهره‌های سیاسی هستند آن زمان تفسیر می‌گفتند و قرآن کریم را مارکسیستی تفسیر می‌کردند.

رشاد گفت: در دوره‌ای که بنا نبود انقلابی در جهان رخ دهد و هر انقلاب دیگری که رخ می‌داد سرکوب می‌شد و در حالی که از جمعیت ۵ میلیاردی کره زمین قطعاً جمعیتی بالغ بر ۴ میلیارد آن تحت سیطره قدرت‌های رسماً مارکسیستی و یا گرایش مارکسیستی بودند در چنین شرایطی حضرت امام علم انقلاب را بر کف گرفت و به دوش کشید، هم انقلاب انجام داد و هم انقلاب دینی به راه انداخت؛ این حرکت بر خلاف حرکت تاریخ بود.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران ادامه داد: در چنین فضایی که در دنیا حاکم بود انقلاب دینی کردن هنر بزرگی محسوب می‌شد که حضرت امام انجام داد و چرخش در تاریخ ایجاد کرد بعدها گورباچف و سران برجسته شرق آن روزگار و حتی در غرب نیز سران آن بعدها اعتراف کردند که حضرت امام قرن‌ها جلوتر از زمان خودش فکر می‌کرد و چیزهایی می‌فهمید که ما نمی‌فهمیدیم و چیزهایی را می‌دید که ما نمی‌دیدیم.خاطرم هست در یک سفری که یکی از رهبران برجسته دین مسیحیت به ایران داشت درباره امام گفت او مرد بزرگی بود که در تاریخ چرخش ایجاد کرد در حالی که جهان شتابان به سوی مادیت، کفر و شرک می‌تاخت و پیش می‌رفت این مرد جریان تاریخ را به سمت دین تغییر داد و در این چرخش تنها شما مسلمانان نبودید که سود کردید بلکه همه ادیان سود کردند و انقلاب اسلامی به نفع همه ادیان تمام شد، او در حالی که دنیا برخلاف دین و جریان دینی حرکت می‌کرد در تاریخ چرخشی ایجاد کرد تا مجدد دنیا به سمت دین حرکت کند.

رشاد بیان کرد: اگر کسی امروز را با پنجاه سال پیش مقایسه کند و معلوم شود که دینداری در عالم چه وضعی پیدا کرده مشخص می‌شود انقلاب اسلامی چه تحولی به همراه داشته است. زمانی در همین ایران و در دهه ۵۰ بعضی از چهره‌هایی که اگر نام برده شود انسان تعجب می‌کند از چهره‌هایی بودند که سیل‌آسا جمعیت را به سمت دین سوق می‌دادند اما هنگام اذان خجالت می‌کشیدند در میان جمعیت بلند شوند و نماز بخوانند، زیرا جو و فضا به گونه‌ای بود که گویی نماز خواندن از کارهای قبیح محسوب می‌شد اما امروز ملاحظه می‌شود که در اخبار بیان می‌شود که جمعیت میلیونی اعتکاف با حضور جوانان و نوجوانان در مساجد برگزار می‌شود. در فضای عالم تحولات خوبی در حوزه دینی به وجود آمده است.

وی افزود: که اگر در این زمینه مطالعات صورت بپذیرد مشخص می‌شود تا چه میزان چرخش در کار معرفت و فهم بشر از هستی به وجود آمده است، تحولاتی که در خود ایران به وجود آمده بسیار حائز اهمیت است به گونه‌ای که امروز همزمان ده‌ها دانش نو بخصوص در حوزه‌های علوم انسانی و حکمی در حال تولید است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: در همین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر روی افزون بر ۷۰ فلسفه مضاف کار شده و در حال انجام است و چند جلد کتاب و مقاله در این زمینه تألیف و منتشر شده است در حالی که خیلی از این موارد پیش از انقلاب نبود آنچه که در حوزه معرفت و علم و در حوزه‌های دانش‌های دینی رخ داده همه در سایه انقلاب اسلامی بوده است. انقلاب اسلامی اتفاق عظیمی بود که رخ داد.

آزادیِ بیان؛ دروغِ بزرگِ غربِ معاصر

آزادیِ بیان؛ دروغِ بزرگِ غربِ معاصر

آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پیش از آغاز درس خارج فقه که در مدرسه علمیه امام رضا (ع) برگزار شد، اقدام وقیحانه نشریه فرانسوی به ساحت رهبر معظم انقلاب را محکوم کرد و اظهار داشت: بار دیگر نشریه هتاک و سخیف شارلی ابدو به ساحت قدسی محبوب دل صدها میلیون انسان آزاده در جهان اهانت کرد.

وی افزود: این نشریه در سال ۲۰۱۵ با طراحی و نشر کاریکاتور موهن به ساحت قدسی پیامبر اکرم توهین کرده بود و دل بیش از یک میلیارد مسلمان را در جهان آزرده خاطر کرد واکنش قاطع و سراسری مسلمانان را چشیده بود و این بار به ساحت مقدس مرجع آزاده و فقیه فتن و زعیم ذوفنون و رهبر خردمند و فرهمند انقلاب اسلامی که حبیب قلوب صدها میلیون انسان شیعه و مسلمان آزاده جهان است اهانت کرد. قطعاً سیاست‌ها، قدرت‌ها و اصحاب ثروت پشت پرده این اهانت بوده و صهیونیست‌ها در رأی این جریان قرار دارند. صهیونیست‌ها در جهان و در مراکزی خاصه در عرصه‌های رسانه نفوذ دارند. عملاً بخش‌های بزرگی از امپراتوری رسانه‌ای جهان در قبضه آنان بوده و آنها هستند که در پشت صحنه با توهین به دیگران و تهدید و تضییع حقوق سایرین با جور و جفا در حقوق ملت‌ها، مکتب‌ها و مذهب‌ها، ادیان و ملل درصدد حفظ و تثبیت خود هستند.

آیت الله رشاد بیان کرد: شگفت‌آور اینکه دولت‌های مدعی دموکراسی و حقوق بشر که سایر ملل را به اتهام عدم رعایت حقوق بشر و تضییع حقوق انسان‌ها تحت فشار و تحریم قرار می‌دهند و به آنها حمله می‌کنند، مردمان بی گناه را به قتل می‌رسانند و معابد، مساجد، اجتماعات و مراسمات شادی و عروسی ملل مظلومی چون افغانستان را به خاک و خون می‌کشند؛ همین‌ها که خود را مدعی حقوق بشر می‌دانند گویی بشر را کسانی می‌بینند که در جغرافیای غرب عالم و تحت سلطه و سیطره و تبعیت خود باشند.

رئیس شورای سیاست گذاری حوزه‌های علمیه استان تهران ادامه داد: آنان آزادی را عبارت می‌دانند از هر یاوه‌گویی که به زبان خودشان جاری شود هر چند آن سخن به دیگران لطمه بزند، توهین و تهدید به سایرین باشد یا حد دیگران و حدود حیات سایرین را مخدوش کند. عجیب آنکه یک نشریه هجوی و مستهجن و سخیف مطلبی می‌نویسد و سپس سران قدرت‌ها وارد میدان شده و از آن حمایت می‌کنند، گاهی اوقات نیز در برابر این اقدامات سکوت کرده و موضع نمی‌گیرند و حتی دریغ از یک تذکر، اعمال قانون نیز صورت نمی‌پذیرد بلکه تحت عنوان مقدس آزادی بیان از این اقدام حمایت هم می‌کنند.

وی گفت: توهین به یک شخصیت عظیمی که در جهان در محبوبیت بی نظیر است و حقوق، حریت و آزادی، کمال، علم و معرفت را در جهان بسط داده است آنان این اهانت را آزادی بیان معرفی می‌کنند اما وقتی یک خبرنگار در همین نشریه درباره هولوکاست مطلبی می‌نویسد یا درباره یهودیت عقیده‌ای را ابراز می‌کند او را از این نشریه اخراج و جریمه اش می‌کنند. یا اگر کسی بیاید و دروغ بزرگ غرب را که هولوکاست است را رد و یا انکار کند به زندان و پرداخت جریمه محکوم می‌شود. سال ۲۰۰۶ رابرت فوریسون مصاحبه‌ای با شبکه سحر انجام می‌دهد و بدون اینکه به کسی و یا قومی اهانت کند می‌گوید در تاریخ اتفاقی به عنوان هولوکاست رخ نداده است؛ بس از این مصاحبه این محقق و پژوهشگر حوزه تاریخ را دادگاهی و به زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم می‌کنند.

آیت الله رشاد ادامه داد: اگر کسی درباره هولوکاست، یهودیت و صهیونیست در فرانسه مطلبی بگوید او را جریمه کرده و تهدید به اخراج می‌کنند آیا این آزادی بیان است؟ آن هم آزادی بیانی که در مهد مدعیان آزادی و حقوق بشر صورت می‌پذیرد. رهبری که در برابر ظلم و ستم و اجحاف در حق مستضعفین و محرومین ایستاده و اگر اراده ایشان نبود هرگز داعش شکست نمی‌خورد. داعش داعیه دار تأسیس دولت عراق و شام بود. اگر اراده این مرد بزرگ، رهبر فرهمند، خردمند و هوشمند و جهانی اندیش و دوراندیش و نابغه انقلاب اسلامی نبود داعش در منطقه شکست نمی‌خورد. این مرد بزرگترین شخصیتی است که در این روزگار با تروریست مبارزه کرد و بزرگ‌ترین سازمان تروریستی دنیا را شکست داد با آن راهنمایی‌هایی که ایشان داشت دلاورمردانی چون قاسم سلیمانی با تروریست داعشی مبارزه کرد. با این وجود چگونه آنان به ایشان اهانت می‌کنند و ساحت این مرد بزرگ را به اسم آزادی بیان مخدوش می‌کنند.

وی با بیان اینکه آزادی بیان در فرانسه چیزی جز فریب و نیرنگ نیست گفت: شاید بتوان گفت طی ۱۰۰ سال اخیر بزرگترین دروغی که در میان بشریت به زبان کسی آمده است همین دروغ آزادی بیانی است که قدرت‌های غربی مطرح می‌کنند. آنچه قدرت‌های غربی و سیاستمداران غرب به نام آزادی بیان مطرح می‌کنند یک دروغ بزرگ است که شاید نه ۱۰۰ سال بلکه در تاریخ بشر به زبان انسان و انسان نمایی جاری نشده باشد.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: از مسؤولان و مقامات کشور انتظار می‌رود برخورد جدی تری با این قضیه داشته باشند، وزارت خارجه به صرف اینکه سفیر فرانسه را احضار کند نباید مساله را پایان یافته تلقی کند چرا که این احضار کردن یک اقدام تشریفاتی است که برای هر مساله کوچک و بزرگی صورت می‌پذیرد. فرانسه در همه امور مسلمانان دخالت می‌کند و آن کسی که امروز رئیس جمهور فرانسه شده، چون لبنان را همچنان مستعمره خود می‌دانند می‌گوید من خودم برای فلان مساله به لبنان خواهم آمد و چنان و چنان می‌کنم؛ آنهایی که همچنان قرون وسطایی فکر می‌کنند، عمل می‌کنند و حرف می‌زنند امروز مدعیان آزادی بیان هستند. دولت و دستگاه دیپلماسی در این مواقع باید مواضع با اقتدار و قدرتمندی فراخور و درک مساله و شأن جمهوری اسلامی را داشته باشند.

سيطره مجاز در ساحت هويت تاريخی

سيطره مجاز در ساحت هويت تاريخی

سيطرة مجاز در ساحت هويت تاريخي
نقدی بر اندیشه های سیدحسین نصر
بازنشر نوشتاری از آیت الله علی اکبر رشاد برگرفته از گفتار دوم کتاب معنا منهای معنا

أَفَمَن يَمْشِي مُكِبّاً عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيّاً عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
سيطرة مجاز
روزي رنه‌گنون در توصيف احوال عالم جديد و نقد مدرنيته، و براي اشاره به تك‌ساحتي و نيز سطحي و ساختاري شدن حيات بشر معاصر، از تعبير «سيطرة كميت» استفاده‌ كرد و كتابي نيز بدين نام منتشر كرد. اگر اين تلقي و تعبير در آن روز، مي‌توانست توصيفي مناسب از هويت و هيأت جهان جديد به‌شمار آيد و خصلت بشر متجدد و خصوصيت فرهنگ مدرنيته را بازگو نمايد، امروز چنين تعبيرهايي هرگز نمي‌تواند تعريف و توصيف رسا و گويايي از جهان و انسان معاصر به دست دهد.
واژگونه‌نگري آدمي و باژگونه‌زيستي او، اينك بسي عميق‌تر و وسيع‌تر از آن است كه با چنين عبارت‌هايي توصيف تواند شد. سيطرة كميت، اينك تنها وجهي از وجوه منشور باژگونگي حيات و هستي آدمي است؛ آن چه انسان معاصر بدان مبتلا شده، «سيطرة مجاز» است؛ مرگ دغدغة حقيقت، بلكه گريز از حقيقت و قناعت به مجاز، آن هم مجازهاي گوناگون و تو در تو، درد عمدة بشر معاصر است.
عهد ما عهد سيطرة مجاز، و روزگار حقيقت‌انگاري مجازها در ساحت‌هاي گوناگون معرفت و معيشت بشري است؛ قلمرو فلسفه، معرفت‌شناسي، علم، الهيات، معنويت، اخلاق، ارزش‌ها، تاريخ، هويت، سياست، حقوق، اقتصاد، تجارت و معاملات، صنعت، هنر، ادبيات، تفسير و…، همه و همه، امروزه مجال و مجلاي سيطرة مجاز و به محاق افتادن حقيقت است.
بي آنكه من اكنون درصدد شرح و اثبات اين انگاره در يكان يكان ساحت‌هاي پيش‌گفته باشم، صرفاً به‌منظور تمهيد مقدمه براي بحثم كه نقد و تحليل سنت‌‌گرايي نصر است‌، كوتاه و گذرا و تنها از باب ارائة نمونه، مدعاي «سيطرة مجاز» را در پاره‌اي از ساحات معرفتي و معيشتي توضيح مي‌دهم و تفصيل مطلب را به موقع و محلي مناسب احاله مي‌كنم.
تاريخ فلسفه گواه آن است كه فلسفه در تقابل با جلوه‌هاي سفسطه كه به صورت‌هاي «شكاكيت»، «نسبيت‌باوري» و «هيچ‌انگاري» متجلي شده بود، ظهور كرد، اما اكنون غالب فلسفه‌ها صورتي نسبي‌انگار، يا شكاكانه و گاه حتي‌ هيچ‌انگارانه يافته است، و بدين‌سان عملاً فلسفه به ضد خود بدل شده، و آن چه فلسفه نيست، فلسفه نام گرفته است.
با تفكيك «نومن» از «فنومن» در فلسفة كانت، و طرح انگارة سهم‌گذاري تعيين كنندة مقولات مفروض وي‌ در تكون معرفت، و تن در دادن به پندارة تهافت چاره‌ناپذير ذهن و عين، امروز معرفت عيني و حقيقي ناممكن پنداشته شده، و مجازاً به «نامعرفت»، معرفت گفته مي‌شود! اين عويصه در نگرش نوكانتي‌ها، صد چندان برجسته‌تر شده است و اينك گويي دستيابي به معرفت حقيقت و معرفت حقيقي و طبعاً حقيقت معرفت، افسانه و اسطوره است!
روزگاري، به توصيف كاشف و قاطع از واقعِ مكشوفِ مقطوع، «علم» گفته مي‌شد، اما اينك برحسب نظرية شايع در فلسفة علم، «ابطال‌پذيري»، خصلت علم انگاشته شده است، و گويي علم كاشفِ قاطع ميسر نيست، و يا علم قاطع و پايا ديگر علم قلمداد نمي‌گردد!
الهيات كه منشأ ماورائي و ماهيت قدسي دارد، و چون داراي هويتي پيام‌واره مي‌باشد، هدايت مآل است، و طبعاً بايد گزاره‌هاي آن لاهوتي، واقعمند و واضح باشد تا هدايتگر بوده و داراي قابليت تعلق ايمان باشد؛ در عصر ما گاه به مفاهيم فاقد جوهر قدسي و احياناً ايهام‌آلود و فهم‌ناپذير تحويل شده، در مقام سخن گفتن از دين نيز، تعبيرهاي مبهمي چون «تعلق به امر قدسي» به كار مي‌رود، امر قدسي تعريف‌ناشده يا تعريف‌ناپذير؛ كه طبعاً نمي‌تواند متعلق ايمان قرارگيرد، زيرا كه ايمان از آگاهي بر مي‌خيزد، و بايد بر نوعي شناخت استوار باشد، و گاه دين به هر نظام‌وارة عقيدتي و ايدئولوژيك ـ حتي و هر چند الحادي همچون ماركسيسم ـ اطلاق مي‌شود، و گهگاه الهيات تا حد احساسات و حالات روانشناختي سطحي و صوري غير معرفتي تنزيل مي‌يابد! بلكه گاه تا حد توهمات و خوشايندهاي فاقد واقعيت سقوط مي‌كند، تا آن جا كه چيزي به نام «الهيات ناواقع‌گرا» مجال‌ بروز و ابراز مي‌يابد!
كما اينكه معنويت به رضامندي و شكوفايي روانشناختي فروكاسته مي‌شود! و به قول فرانسيس بيكن: «ملكوت انسان جديد زميني مي‌گردد»، و عرفان به «تجربة» ديني تعبير و تجربة ديني نيز به هر حالت و حركتي، هر چند ماليخوليايي و توهم‌آميز، تحويل مي‌شود!
اخلاق تا حد مجموعة آداب و هنجارها تنزيل مي‌گردد، آداب و هنجارها نيز به حد پسند و ناپسند ناپايدار آدميان و تابع عرف و عادت‌ها كه قهراً نسبي و متطوّر است، تنزل مي‌يابد!
انسان جديد در حصار «من»هاي مجازي
اسف‌انگيزتر از اين‌ها اينكه انسان معاصر، در هجوم و حصار «من»‌هاي مجعول و مصنوعي بي‌شمار، «من حقيقي» خويش را گم كرده، دچار«خويش ديگر‌انگاري»هاي تو در تو و گونه‌گون شده است؛ برخي انسان‌ها و اقوام، منِ تكويني، منِ جنسيتي، منِ تاريخي، منِ بومي و ملي، منِ سياسي، و… خود را ترك كرده، در مَن‌هاي عاريتي و مجازي زندگي مي‌گذرانند.
در عهد ما، اومانيسم با طرح انگارة «انسانِ خود بنياد»، بشر معاصر را دچار توهم «خود خدا‌انگاري» ساخت، و بدين‌سان آدمي هويت خويش را در جغرافياي هستي باخت، و بيگانه از هستي و هستي‌بخش، در ورطة هبوط گرفتار آمد، و غافل از اينكه خلق در پيوند با خالقش معني مي‌شود، و انسان در نسبت با ديگر هستمندان، و در جايگاه حقيقي خويش هويت مي‌يابد، و لاجرم به هستي و هويتي كاذب و مجازي قانع شد! و چنين بود كه «خود گم‌كردگي هستاني» درد بزرگ بشر شد.
«خود‌شيء‌پنداري»، از ابتلائات شايع بشر روزگار ما است. ماشيني شدن زندگي، به ماشينيزم و «ماشين شدگي» آدمي انجاميده است؛ انسان به جزئي از زنجيرة پيچيدة تبديل و توليد بدل شده، و تا حد يكي از بي شمار پيچ و مهره‌هاي پيچيده و بي‌مِهر فرايند حيات معاصر تنزل كرده است! جان آدمي مغفول و منسي، و جسم او مسلط و مقدم داشته شده، و در عوض در كالبد ماشين، جان فرضي دميده ‌شده آن‌سان كه با او معاملة زندگان و خردمندان مي‌شود تا جايي كه اخيراً «انسان‌شدگي» ماشين به طور جد رخ نموده، و زودا كه انسانِ خليفة خدا و خالق ماشين، كه حق، جهان را مسخر او خواسته بود، و خود نيز سوداي تسخير طبيعت در سر مي‌پرورد، مقهور مطلق ماشين‌هاي انسان‌واره گردد!
اليناسيون و «خويش‌ديگر‌انگاري تاريخي» كه لاجرم خود گم‌كردگي ملي آحاد و اقوام را نتيجه مي‌دهد، وجه ديگر «هويت باختگي» بشر امروز به‌ويژه در جهان سوم است؛ توضيح اينكه: ادوار و عهود تاريخي فرهنگي «ميانه»، «مدرن»، و «فرامدرن»، كه جزء هويت تاريخي اقوامي از بني‌آدم در اقليم‌هاي خاصي از جهان بوده است، و طبعاً آن ادوار هرگز در حيات ديگر ملل و مناطق واقع نشده است و جزء هويت آنان نمي‌تواند به شمار آيد، بي هيچ مبنا و منطقي، مبنا و منطق تحليل تبيين حيات و هويت، پيشينه و كنونه و پسينة آن ملل و مناطق قرار مي‌گيرد. ملل اين مناطق نيز با حس «خويش ديگر‌انگاري»، طوطي‌وش، در پس آينه نشسته‌، اين ‌القائات را تكرار مي‌كنند، و كلاغ‌آسا به تقليد «ملل از ما بهتر انگاشته شده» مي‌پردازند و بي آن كه رفتار كبكانه را فراگرفته باشند، مشي كلاغانه را نيز فراموش مي‌كنند! يعني، «خود» خويش را از دست داده، خودِ عاريتي جديد نيز بر قامت آنان چالاك نمي‌افتد، در اين ميان دچار هويتي مشوش و مبهم گشته، چيزي جز «بي‌هويتي» فرا چنگ نمي‌آورند! غافل از اينكه شرق، شرق است و، غرب، غرب؛ شرق، مشرق عالم است و مطلع ديانت و معنويت، و غرب، مغرب عالم است و غروبگاه دين و معنا. شرقيان و خاصه مسلمانان مي‌توانند و مي‌بايد به پيشينه و حتي كنونة خود مباهات كنند، و آتية خويش را نيز بر گذشتة خود بنا نهند، و در يك كلمه: بايد «خود» باشند و خود را باشند.
شرقيان را همين رو سپيدي بس كه به يمن ديانت و معنويت، هرگز قرون سياه را تجربه نكردند، و غربيان را اين بس كه در كارنامه‌شان انگيزيسيون قرون وسطي و سكولاريزاسيون قرون اُخري ثبت است، و دريغ است كه شرقيان با انتساب و انتماء تصنعي ادوار تاريخي مغرب زمين به خويش، خود را هم‌عنان غربيانِ رو به غروب كنند، و وزر و وبال آنان را به ذمه گيرند!
فمنيسم افراطي، با «زنْ‌مردْ‌انگاري» و انكار ارزش شئون و نقش‌هاي زنانه، ناخودآگاه به تحقير تلويحي انوثت پرداخته و ناخواسته به برتري مردانگي بر زنانگي اذعان داشته، و با تلقين هويت جنسي استعاري و اعتباري، هويت طبيعي و حقيقي را از زنان بازستانده است؛ اكنون نه تنها زنان را از دستيابي به منزلت متعالي «زن بودن» و شأن شايان «همسري» با مردان، و برخورداري از لذت طبيعي و فطري «مادري» بازداشته است، بلكه با ابرام بر ارزش‌هاي استعاري و اصرار بر خواسته‌هاي ضد فطري و غيرطبيعي، علاوه بر آن كه آنان را دچار «هويت‌پريشي» كرده است، از دسترسي به حداقل حقوق طبيعي انساني‌شان نيز محروم ساخته است! زنِ فمنيسم‌زدة معاصر، اينك در برهوت حيرت ميان هويت مردانه يافتن و ماهيت زنانه داشتن، سر‌گردان است، و با هويتي «من درآوردي» و مجعول، دست به گريبان مي‌باشد! و چنان كه هموسكسواليسم نيز مردان مبتلا را دچار حس كاذب «خودْ زن‌انگاري» كرده، آنان را به موجود‌اتي حقير و منفور تبديل نموده و در برهوت حياتي ننگين و باژگون رها ساخته است.
در عرصة سياست نيز، دموكراسي حزبي كه الگوي غالب دولت‌هاي مدعي دموكراسي جهان است، با فرو كاستن نقش اعضا و هواداران احزاب تا حد سياهي لشگر در رقابت‌هاي حزبي، «خودِ» آن‌ها را به صحنه گردانان سياست واگذار كرده و عملاً توده‌ها را از اعمال ارادة سياسي مستقيم و مستقل محروم نموده است. در اين جوامع اين اقليت حاكمة حزبي است كه، به جاي هواداران مي‌انديشد و برمي‌گزيند؛ تصميم مي‌سازد و تصميم مي‌گيرد! رﺃس هرم حزب (بي‌آنكه قاعدة سازمان حزبي، حتي آگاه باشد و در سود و زيان داد و ستد‌هاي بينا حزبي، شريك باشد) تنها با لحاظ منافع و مصالح جمع محدود و معدود خود با رقباي سياسي خويش، زد و بند و، معامله و مصالحه مي‌كند! توده‌ها نيز سر در پيلة «من حزبي» ديگر ساخته و خيالين خويش، تصور مي‌كنند در صحنة سرنوشت، حضور دارند و در ساحت سياست ذي نقش و ذي سهم‌اند! آنان بسيار جدي در لشگركشي‌هاي سياسي و منازعات حزبي مشاركت مي‌كنند، و در همه‌پرسي‌ها و انتخاب‌ها نيز آرايي را در صندوق‌ها مي‌ريزند كه ديگران پيش‌تر در صندوق‌هاي مغز ايشان ريخته‌اند!
با خيالي صلحشان و جنگشان وز خيالي نـامشـان و نـنـگشـان!
در عالم اقتصاد و وادي تجارت هم اوضاع جز اين نيست؛ در حوزة فن و ادب و زبان و هنر نيز احوال چنين است؛ و قِس علي هذا ساير ساحت‌هاي و عرصه‌هاي حيات انسان معاصر.
چنان كه معروض افتاد: شرح و بسط اين نظر يا نظريه را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنم.
نماد سيطرة مجاز در هويت تاريخي
اين گفتار، در مقام ارزيابي سنت‌گرايي و برخي سنت‌گرايان، خاصه مسلمانان سـنت‌گـرا، در چـارچـوب انـگـارة «سيطرة مجاز» است؛ و در اينجا بر مباني و مواضع سنت‌گراي شناختة ايراني جناب آقاي دكتر سيد حسين نصر انگشت تأكيد نهاده مي‌شود.
يكي از جلوه‌هاي سيطرة مجاز در ساحت هويت تاريخي، سنت‌گرايي برخي شرقيان و معنويت‌ورزي پاره‌اي از مسلمانان است ـ البته به طرز و طريقة خاصي كه زيبندة غربياني است كه از دسترسي به ديانت وحياني مصون از تحريف محروم‌اند، و در چنبرة ماديت مدرن گرفتار؛ ـ اينان بي آن كه تفطن كنند كه سرگذشت و سرنوشت ما شرقيان به غربيان نمي‌ماند، و از اين رو ما مشرقيان و مسلمانان همچون فرنگيان، محتاج و مجبور به طي طريق سنت‌گرايي نيستيم، «سوراخ دعا گم كرده»، به‌دور از هويت حقيقي تاريخي خويش، از سنت‌گرايي و معنويت‌ورزي فراديني دم مي‌زنند!
بركسي پوشيده نيست كه ظروف و زمينه‌هايي همچون موارد زير:
1. نارسايي‌ها و ناراستي‌هاي مسيحيت، (كه ناشي از انقضاي دورة حجيت صورت منزّل آن، و نيز دستكاري‌ها و دستبردهاي صورت بسته در صورت محقق مسيحيت است.)
2. بر آفتاب افتادن پوچي وعده‌هاي ايدئولوژي‌هاي مادي و مدرن؛
3. بستوهي و خستگي مردم مغرب زمين از ظلم و ظلمت ماديت معاصر؛
4. و بالاتر از همة اين‌ها، انگيزة رقيب‌تراشي قدرت‌هاي مسلط معاصر براي معنويت حقيقي (يعني اسلام) كه گرايش نسل تشنة معنا بدان، سخت آنان را به هراس افكنده است، و پاره‌اي عوامل ديگر، موجب ترويج و رواج مسلك‌ها و مشرب‌هاي گوناگون نو و كهنة شرقي و غربي در جهان به‌ويژه ديار فرنگ شده است؛ و اين همه هرگز و هرگز در دنياي شرق و در جهان اسلامي، خاصه در عالم تشيع معنا و مبنا ندارد.
از سرماية ثمين تشيع علوي و اسلام ناب، غفلت كردن، و چونان يك غربي گرفتارِ فقر معنوي، صلاي سنت‌گرايي سر دادن، و مردمان را به معنويت‌ورزي التقاطي فرا خواندن، از سوي يك مسلمان شيعي ايراني ـ هر چند دلسوزانه ـ خود نوعي غرب‌زدگي و هويت گم‌كردگي است؛ مشي و مدعاي امثال دكتر سيد حسين نصر مصداق چنين پديده‌اي است، از اين رو موضع من نسبت به نصر، موضعي نقادانه است، و البته نقد يك كس يا گروه، يك گفته يا گفتمان، هرگز به معني انكار صفايا و مزاياي آن كس و گروه، گفته و گفتمان نيست.
بنده، ناقد توأماً متجددان و سنت‌گرايان ايراني، و نيز منتقد گفتمان‌هاي تجددگرا و سنتي در دين‌پژوهي ايراني و اسلامي، هر دو هستم، از اين رو با نقد سنت‌گرايي در مقام دفاع از تجدد، و با نقادي سنتي‌انديشي در صدد حمايت از اصلاح‌گرايي ديني، نبوده‌ام و نيستم.
جناب نصر، علي‌الادعا تجددستيز است، اما قطعاً غرب‌ستيز نيست، اما چگونه مي‌توان مغرب و مدرنيته را از هم جدا انگاشت؟ او مي‌گويد:
با انتقاد از آن چه، از چشم‌انداز سنتي خطاي محض و آشكار محسوب مي‌شود، مي‌كوشيم كه از «سنت طلايي غرب» دفاع كرده و بار ديگر حكمت خالده‌اي را احيا نماييم كه هم جاودان و هم جهاني است.
و نيز گفته است:
تا آن جا كه به زبان‌هاي سنتي مربوط مي‌شود، به دلايلي كه پيش‌تر آمد اين زبان‌ها داراي اصطلاحي كه دقيقاً با Tradition هماهنگ باشد نيستند. اصطلاحات اساسي مانند «دارما» در آيين هندوي ـ بودايي، «دين» در اسلام، و «تائو» در آيين تائويي، و از اين قبيل وجود دارند كه به طور تفكيك‌ناپذيري به معناي اصطلاح tradition مربوط مي‌شوند اما عيناً با آن يكي نيستند.
پس بنا‌ست با نقد تجدد غربي، احياي سنت طلايي غرب حاصل آيد، و سنت، معادل شناخته‌اي در زبان‌هاي سنتي ندارد، و در عين اينكه با هيچ يك از عناوين در اديان و دين‌واره‌ها ـ از جمله عنوان «دين» در اسلام ـ برابر نيست (سنت همان دين نيست) سنت، مجموعة اصول و حقايق فرا تاريخي، فرا اقليمي، فرا اقوامي و فرا ادياني است كه در همة دين‌ها و دين گونه‌ها يافت مي‌شود، و به نظر او هدف نهايي در سنت و معنويت، «چه سخن از خدا در ميان باشد و چه از نيروانا، يكي است.!»
مي‌توان از جناب نصر پرسيد: آيا نزاع سنت ـ مدرنيته، يك مسألة اسلامي ايراني است يا يك معضل اروپايي ـ آمريكايي؟ ظاهراً اين موضوع اصالتاً، يك مسألة ايراني و جهان اسلامي نيست؛ جهان اسلام و ايران، هرگز نه مدرنيته را تجربه كرده است، نه پست مدرنيته را، و نه سنت ـ با تلقي فرنگي‌اش ـ را آزموده، و نه براي مواجهه با تجدد، محتاج سنت‌گرايي با تلقي «شووان ـ كومارا سوامي» است. دنياي اسلام با برخورداري از ديانت غني و قويمي چون اسلام، و با بهره‌مندي از حكمت و معرفت محتشم و مغتنمي چون ميراث بازمانده از حكماي بزرگ خويش، هرگز حاجتمند طرح و ترويج مقولة مبهم و مشوشي به نام «سنت» نيست.
دوره‌هاي تاريخي ـ فرهنگي اقليم‌ها و اقوام، واقعيت‌هاي پديد آمده و سپري شده در ظروف خاص و مختص حيات آن‌ها است؛ نه مي‌توان آن‌ها را از صفحة هويت آنان زدود و سترد، نه مي‌توان براي غير آنان اين دوره‌ها را وضع و جعل كرد! تعميم ادعايي و ادوار حيات فرنگ به جوامع ديگر، از نوعي ذهنيت جبري‌گراي تاريخي حكايت مي‌كند. روزگاري ماركسيست‌ها پيامبرانه و پيشگويانه، مسير همة جهان را مشخص كرده، ادوار و عهود جهان‌شمول استثنا‌ناپذيري را مفروض داشته بودند كه همة عالم لاجرم بايد از دالان آن (دالان «ماركس ـ انگلس انگاشته») عبور كنند! آن‌ها ادعا مي‌كردند در صفحة شطرنج جهان، تكليف تاريخي همة نقاط گيتي را مشخص كرده‌اند و براي انقلاب سوسياليستي در نقاط مختلف نيز تاريخ تعيين مي‌كردند و مي‌گفتند: مي‌دانند در هر نقطه از جهان چه زماني انقلاب سوسياليستي رخ خواهد داد، و سرانجام چه زماني كمونيسم نهايي محقق خواهد شد! در حالي كه براي انقلاب سوسياليستي و ماركسيستي در فرانسه و انگلستان تاريخ قريب‌الوقوعي تعيين كرده بودند، ناگهان انقلاب سوسياليستي از روسيه آغاز شد، و زردهاي سرخ، راديكال‌ترين انقلاب ماركسيستي را برپا كردند، اما در انگلستان و فرانسه هيچ وقت بويي از ماركسيسم استشمام نشد.
ليبراليسم و ماركسيسم دو جريان از يك جبهه، و دو شاخه از يك تنه بودند. اين دو گفتمان از يك بستر فرهنگي برخاسته بودند، نزاع بين ليبراليسم و ماركسيسم، نزاع خانوادگي بود، ماركسيسم يك پديدة شرقي نبود. تقسيم جهان به بلوك شرق و غرب، تقسيم غرب به مشرق ِ غرب و مغربِ غرب بود. به تعبير علامة شهيد مرتضي مطهري، ليبراليسم و ماركسيسم «دو تيغة يك قيچي بودند»، كه در ريشه به هم پيوند خورده و در شاخه نيز با هم در يك تعامل تاريخي «متنازع‌نما»، و چه بسا «تباني شده»، در داد و ستد بودند. از اين رو آن گاه كه تاريخ مصرف ايدئولوژي ماركسيسم منقضي شد و به صف‌بندي كاذب و جنگ زرگري بين دو قطب غربي نياز نبود، يا چون رقيب جدي و حقيقي همچون اسلام انقلابي به صحنة رقابت با غرب پا نهاد، ماركسيسم غربي را به سرعت و سهولت و سادگي چيدن يك خيمه برچيدند، و بدين‌سان بساط اين خيمه‌شب‌بازي تاريخي برافتاد! از اين رو انسان احساس مي‌كند ارادة واحدي اين دو جريان به ظاهر متعارض را اداره مي‌كرده كه در يك مقطع خاص و تحت تأثير عزم همان اراده، اين چنين ساده، بلوك غربي ماركسيسم ور افتاد. از جمله قرائن صدق اين گمانه نيز برچيده نشدن كمونيسم در بلوك شرقي است!
سنت، مدرنيته و پسا مدرنيته نيز سه نسل فرهنگي از يك تيره و تبار‌اند، و با هم نسبت طولي خانوادگي دارند. تجددگرايي جزء هويت ملل مناطقي است كه مدرنيته بخشي از تاريخ حقيقي آن‌ها است، و پسامدرن، پديده و دوره‌اي تاريخي است كه در پي مدرنيته و در همان سرزميني كه مدرنيته در آن تحقق يافته است، محقق مي‌شود. به تصنع نمي‌توان ادوار تاريخي را جابه‌جا كرد؛ تاريخ چندان در اختيار ما نيست. من نمي‌خواهم اهميت نقش ‌اعجاز آميز ارادة بشري را در تحولات اجتماعي و تطور تاريخ انكار كنم، يا تأثير دوره‌هاي تاريخي غرب بر شرق و بالعكس را نفي كنم؛ بلكه من از سويي به قاعده‌پذيري و فلسفه‌مندي تاريخ قائلم و از ديگر سو به نقش عزم و ارادة آدمي، به مثابة خليفة خدا، ايمان دارم. آدمي مي‌تواند تاريخ را تغيير بدهد، اما نمي‌تواند تاريخ واقع شده در اقليمي را به صورت تصنعي به اقليمي ديگر منتقل كند. از اين منظر، نزاع سنت‌گرايان با مدرنيست‌ها يك نزاع خانوادگي است و طبعاً بايد خانگي هم بماند. دامنه‌اي كه در لبه‌هاي طيف سنت‌گرايي و مدرنيزم غربي در نقاط ديگر جهان (در غير زاد بوم، زيستگاه و اقليم فرهنگي ادوار سنت‌ و مدرنيته) جريان دارد، جريان‌هاي تبعي و حركت‌هاي تصنعي قلمداد مي‌شوند.
چنين نيست كه همة بشريت از جمله مسلمانان، يا بايد مدرن باشند يا سنت‌گرا. افراد و گفتمان‌هاي بسياري در جهان هستند كه نه مدرن‌اند و نه سنت‌گرا. لهذا حمله و هجمه به مدرنيته با دفاع از سنت‌گرايي ملازم نيست، و حمله به سنت‌گرايي هم با تجددگرايي ملازم نيست. جريان‌هاي فكري و متفكران همة نقاط جهان مجبور نيستند يا از مدرنيسم دفاع كنند يا از سنت‌گرا‌يي. در دنياي اسلام و در شرق، گفتمان‌هاي ديگري جريان دارد كه نه در جرگة مدرنيزم به‌شمار مي‌آيند و نه در زمرة هواداران سنت‌گرايي قرار مي‌گيرند.
معنويت عقيم
سيد حسين نصر، آنگاه كه به عنوان يك ايراني مسلمانِ شيعه، از سنت‌گرايي دم مي‌زند، و شرقيان و مسلمانان را به سنت‌گرايي مي‌خواند، دچار نوعي «خويش ديگر‌انگاري» شده است، و بر اين اساس، شخصيت و تفكر نصر در چارچوب تئوري سيطرة مجاز قابل تحليل مي‌شود. او شخصيت و هويت تاريخي خويش را گم كرده است و در بستر تاريخي عاريتي و مجازي زندگي مي‌كند. سنت، راه سوم ميان ديانت محض و الحاد مطلق است، سنت اگر الحادستيز هم باشد، همان ديانت نيست، تعبير«تشيعِ صفوي» دكتر شريعتي، هر چند از جهاتي محل تأمل است، اما در جاي خود تعبير معناداري است و در بحث فعلي ما نيز از گويايي و رسايي خاصي برخوردار است و مي‌تواند در توصيف حيثيت و ذهنيت جناب نصر به كار رود! تشيع نصر، اسلاميت و معنويت بي‌خطرِ نصيحت‌وار، ديانت شعرگونه و دين‌داري شاعرانه، و اسلام موازي با اسلام ناب است، و چنين تشيعي، همچون سنت‌گرايي و‌ي، گره از كار فرو بستة بشر نخواهد گشود! چنين اسلامي، اسلام علوي نيست. اسلام علي؛ اسلام حماسه و عرفان و دين جهاد و معنويت توأم است. معنويتي كه آقاي نصر آن را ترويج مي‌كند، معنويتي عقيم و خنثي است؛ معنويتي مشوش، در آميخته با مجموعه‌اي از تعبيرها و تصورات گنگ و مبهم و گاهي ضد و نقيض؛ باطن‌گرايي بي‌خطر، و معنويت‌ورزي بي‌ثمر، هرگز نمي‌تواند پناهگاهي در قبال آثار سوء مدرنيزم قلمداد شود و نقش سنگري را ايفا كند كه از جايگاه و پايگاه آن بتوان به ستيز با تجددگرايي و غرب‌زدگي پرداخت.
اگر سنت‌گرايي و معنويت‌ورزي منظور نظر جناب نصر، معنويتي زايا و پويا، رهايي‌بخش و شفابخش بود، در ابتدا و دست‌كم بايد شخص وي را نجات مي‌داد.
آقاي نصر مي‌گويد: مدرن‌ها نمي‌توانند متون مقدس و معنويتِ حكمت خالده را ادراك كنند و درست مي‌گويد؛ اما گنون و شووان هم نمي‌توانند بفهمند كه اسلامِ محمدي _علوي چيست؛ و آن‌ها قهراً نمي‌توانند رهبر فكري ـ معنوي ما شيعيان و ايرانيان قلمداد شوند. گنون، شووان، كومارا سوامي، بوكهارت، مارتين لينگر، ماركو پاليس، آلدوس هاكسلي، نورث، بورن، و… هريك در جايگاه تاريخي و بستر بومي و فضاي فرهنگي خاص خود، چه بسا محق شمرده شوند، و بسا سنت‌گرايي بتواند در بستر فرهنگي و تاريخي غرب مسيحي و براي مردم ماديت زده، مدرنيته‌ گَزيده، و باطنْ باختة آن ديار، جاذب و دلپذير و شايد تا حدي نافع و چاره‌ساز هم باشد، اما براي ما شرقيان و مسلمانان، هرگز!
فلتات و فترات سنت‌گرايي
اين گفتار در مقام نقد ماهوي و محتوايي سنت‌گرايي نيست، اما صرفاً از باب اشاره به نمونه‌اي از فترات و فلتات آن، در قالب چند پرسش، برخي نكته‌ها را مطرح مي‌كنم:
يك. برجسته‌ترين انگارة سنت‌گرايي «شووان ـ نصر»، انگارة وحدت متعالي اديان ـ البته به قرائت خودشان ـ است، اما با توجه به تنوع متعارض و متناقض اديان و دين‌واره‌ها، آيا چنين فرضيه‌اي وجه ممكن دارد؟ چسان مي‌توان مسالك مختلفي را كه در اصولي‌ترين باورها (مانند مبدأ و معاد، جهان‌شناسي و انسان‌شناسي) با هم دچار اختلاف فرو ناكاستني‌اند، كنار هم نشاند، و از آن‌ها محور مشترك و جوهر جامعي اخذ كرد؟ مثلاً آيا دين‌واره‌هاي غير متفطن به مبدأ با دين‌گونه‌هاي متفطن اما منكر آن؛ و اين دو، با اديان و اشباه اديان معتقد، و معتقدان چند خدايي و تك خدايي، همچنين خداباوران نامتشخص‌انگار، و مبدأمداران متشخص باور و…، قابل جمع‌اند؟ و اين مسالك با اين همه تهافت و تخالفِ عميق و آشكار چگونه مي‌توانند فرايند و برايند واحدي داشته باشند؟ پس چنين انگاره‌اي مبتلا و يا دست‌كم به قبول اجتماع و ارتفاع نقيضين متهم است.
دو. ميان اسلام و سنت‌گرايي، چه نسبتي برقرار است؟ عام و خاص مطلق؟ عام و خاص من‌وجه؟ تساوي؟ يا تباين؟ بنا به تصريح آقاي نصر، نسبت آن‌ها نسبت تساوي و تباين نيست؛ اما اگر عموم و خصوص است، كدام عام است و كدام خاص؟ اگر اسلام عام است، چه حاجت به سنت! «چون كه صد آمد نود هم نزد ماست»!، و به‌رغم قول به كمال، جامعيت و جاودانگي اسلام، ديگر سنت‌گرايي چه توجيهي دارد؟ و اگر سنت عام است، آن چيست كه سنت واجد آن است اما اسلام، فاقد آن؟ و آيا اين فقدان، نقص يا عيب ديانت خاتم قلمداد نمي‌شود؟
وانگهي با تهافت‌ها و تفاوت‌هاي سنت‌گرايي با اسلام چه بايد كرد؟ مثلاً اسلامِ قائل به حقانيت حصري يا شمولي خويش، و مصر بر بطلان مطلق يا نسبي اديان ديگر، با كثرت‌گرايي سنت‌باورانه و واحد‌انگاري استعلايي اديان و دين‌واره‌ها، چه‌سان همنشين تواند شد؟ و همچنين عقيده به مبدأ واحد متشخص، با امر قدسي مبهم مشتمل بر متشخص‌انگاري مبدأ و نامتشخص پنداري آن چگونه قابل جمع خواهد بود؟
سه. اين عنصر مشترك مبهم و مجهول موسوم به «سنت» چيست كه چونان ماهيت ساريه در همة دين‌ها و دين‌سان‌ها، عرفان‌ها و عرفان‌سان‌هاي متهافت و متعارض، منطوي و مندرج است؟ آيا اعتقاد به تكثر‌گرايي ديني، ناخودآگاه با اذعان به حقانيت و حجيت همة مسالك معنوي و معنوي‌نما ملازم نيست؟ و آيا قبول هر دو ديدگاهِ تشخص و عدم تشخص مبدأ، به معني فرضي و اعتباري‌انگاري مبدأ ـ تعالي عما يصفون ـ نخواهد بود؟ و آيا اين به مفهوم رويگرداندن از عقلانيت برهاني و تن در دادن به اجتماع نقيضين، و به‌نحوي تنفس در محيط عقلانيت نسبي و مدرن نمي‌باشد؟
چهار. از مشكلات اساسي سنت‌گرايي، كلي‌گويي و مبهم‌سرايي پيشاهنگان اين گفتمان است. امر قدسي چيست؟ امر متعالي كدام است؟ معرفت قدسي چيست؟ هسته و گوهر اديان اگر باطن‌گرايي و باطن‌ورزي است و همين براي نجات و نجاح بشر كافي است، پس ساير آموزه‌ها به چه كار مي‌آيند؟ چرا مبدأ دين حق يا مبادي اديان ـ علي‌الاطلاق ـ چنين پيرايه‌هايي (پوسته و صدف) را بر دين يا اديان بسته‌اند؟ آيا آن‌ها مفيد و لازم‌اند يا نامفيد و زايد؟ آيا مي‌توان دين‌ها را كه هريك كل منسجم‌اند، تجزيه كرد؟ تبعيض و تجزيه و سپس جامع‌گيري از آن‌ها آيا موجب تحريف و التقاط در دين‌ها (در همة دين‌ها) نمي‌گردد؟ ملاك جوهريت و عرضيت چيست؟ اگر مبدأ اديان و عرفان‌ها يكي است، چرا مبدأ متعال، انبيا و عارفان متعدد بر انگيخت و دستورها و آموزه‌هاي متعارض آموخت؟ اگر در پي هم آمدن اديان، سير تكاملي داشته و با لحاظ تفاوت شرايط ادوار حيات نسل‌هاي آدمي، صورت بسته است، اينك آيا همة آن‌ها به كار بشريت خواهند آمد؟ و اصولاً آيا احياي سنت ميسر است؟ اگر در ظرف تاريخي جديد به احياي آن دست بزنيم، همان خواهند شد كه بود؟
ارائة انگاره‌هايي چون «وحدت استعلالي اديان»، و توجيه «پلوراليسم معنوي»، از سوي سنت‌گرايان، نشانة تأثر آن‌ها از ارزش‌ها و آرمان‌هاي مدرنيسم است! به نظر مي‌رسد: «سنت‌گرايي» حضرات، بازي در زمين مدرنيته و در چارچوب قواعد بازي موضوعه از سوي متجددان است، و سنت‌گرايان ناخواسته و ناخودآگاه، خود، دچار نوعي غرب‌زدگي‌اند؛ و نيز اشكالات و مشكلات سنت‌گرايي كم از مسائل و معضلات تجدد‌گرايي نيست، اميد مي‌برم كه در فرصتي مناسب، توفيق بحث و بسط اين نكته دست دهد؛ ان‌شاءالله.