لزوم ترجمه معارف عمیق اسلام در حوزه سلامت به زبان روز

لزوم ترجمه معارف عمیق اسلام در حوزه سلامت به زبان روز

به گزارش خبرگزاری ایکنا از قم، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران، در هشتمین همایش سلامت معنوی اسلامی که با محوریت «قرآن، سلامت معنوی اسلامی و جامعه» به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی قم، امروز، دوم اسفندماه در سالن همایش‌های غدیر آغاز شد، با اشاره به دستاورد‌های طوفان الاقصی و نمایش حقارت رژیم صهیونیستی در جهان گفت: مقاومت مردم غزه اوضاع و مناسبات منطقه را تغییر خواهد داد.

وی ادامه داد: تلاش دشمن به جایی نخواهد رسید و اگر می‌توانستند در همین چند ماه به نتیجه می‌رسیدند، اما ناچار به آتش‌بس و تن دادن به شکست هستند و البته که ما شهدای بسیاری را تقدیم کرده‌ایم، اما این افراد به فیض الهی رسیده‌اند و هم آرزومند هستیم این فیض را درک کنیم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه در همایش سال گذشته نظریه معنویت اسلامی را براساس ۱۵ اصل ارائه کردیم، گفت: بعد از اینکه حوزه به مدد فرهنگستان علوم پزشکی آمد و اساتید عضو فرهنگستان به‌ویژه سید‌علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی با خلوص تمام اعلام کردند که سلامت معنوی اسلامی کار حوزه است، کار با قوت بیشتری دنبال شده است.

وی اظهار کرد: سلامت معنوی ادبیات خاص خود را دارد و ما باید سعی کنیم معارف عمیق اسلام در حوزه سلامت را به زبان روز به تعبیری ترجمه کنیم و در این راستا باید از زیرساخت‌ها شروع کنیم و قبل از اینکه در روبنا‌ها با غربی‌ها متفاوت باشیم باید به سراغ زیربنا برویم و در این راستا چهار سالی است که یک کار پژوهشی گسترده دنبال شده است.

رشاد با بیان اینکه سلامت معنوی یک دانش و علم است، گفت: در حوزه سلامت معنوی، مسائل را باید در قالب یک دانش ساماندهی کنیم و بعد از آن نیز با شیوه‌ها، معیار‌ها و سنجش‌های مناسبت بتوانیم به نظام سلامت معنوی اسلامی برسیم.

رییس با تأکید بر اینکه آموزه‌های قرآن و احادیث در حوزه سلامت بسیار گسترده است، تصریح کرد: ما تصور می‌کردیم باید سلامت معنوی را در کل احادیث را بررسی کنیم، اما وقتی وارد شدیم به این نتیجه رسیدیم که کار یک یا چند سال نیست به همین علت قرار شد و یک مجموعه‌ای از قرآن در حوزه سلامت معنوی، یک مجموعه از نهج‌البلاغه در حوزه سلامت معنوی و یک مجموعه از صفحه سجادیه ارائه شود.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران اظهار کرد: وقتی احادیث را بررسی کردیم به این نتیجه رسیدیم که فقط ۹۰۰ صفحه حدیث وجود دارد که در مورد قلب است و ۶۰۷ وصف یا حالت مثبت یا منفی در مورد قلب در روایات آماده است.

وی گفت: چهار مجموعه به‌صورت همزمان در حوزه سلامت معنوی در حال تهیه است که حدود ۱۲ جلد خواهد شد و به یک دایرة‌المعارف اصلی مورد اعتماد خواهیم رسید.

رشاد از تأسیس سطح چهار رشته سلامت معنوی در حوزه علمیه خبرداد و افزود: در حوزه علمیه برادران این رشته رسمی شده است و در حوزه خواهران نیز با اساتید مطرح به دنبال رشته سلامت معنوی به تناسب شرایط خواهران هستیم تا این رشته آموزشی برای طلاب خواهر تدریس شود، در همین دوره نیز برخی از فضلای خواهران منتخب شده‌اند که در دوره برادران به‌صورت غیرحضوری شرکت می‌کنند.

وی گفت: ما به دانشگاه تهران هم اعلام کرده‌ایم که آمادگی داریم رشته سلامت معنوی را با تغییراتی در سطح دانشگاه اجرایی کنیم.

یادآور می‌شود، هشتمین همایش سلامت معنوی اسلامی با محوریت «قرآن، سلامت معنوی اسلامی و جامعه» تا چهارم اسفندماه جاری به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی قم در حال برگزاری است.

نخستین جلسه شورای تولید سند ملی سلامت معنوی تشکیل شد

نخستین جلسه شورای تولید سند ملی سلامت معنوی تشکیل شد

نخستین جلسه شورای تولید سند ملی سلامت معنوی با حضور آیت الله علی اکبر رشاد رییس و دیگر اعضای حقیقی و حقوقی شورای تشکیل سند 27 آذرماه 1402 در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تشکیل شد.

پیرو ابلاغ آیت الله سید ابراهیم رئیسی ریاست محترم جمهور در نامه ای ماده واحده «تعیین مرجع تدوین سند ملی سلامت معنوی اسلامی» که در جلسه ۸۹۰ مورخ 16 آبان 1402 شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است؛ برای اجرا به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران مسئول تولید سند ملی سلامت معنوی شدند.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت ورزش و جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگی اجتماعی خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی حوزه های علمیه، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به عنوان اعضای حقوقی این سند انتخاب شده اند. همچنین حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی مصباح (موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره))، دکتر محمدعلی محققی (دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی)، دکتر حسن ابوالقاسمی (عضو پیوسته و رئیس گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی)، دکتر فریدون عزیزی (عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی)، آیت الله حسن رمضانی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد رودگر (دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، خانم دکتر مهدیه سادات مستقیمی (دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم)، خانم فاطمه احمدی (مدرس حوزه علمیه تهران)، حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی(پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)، حجت الاسلام والمسلمین علی فضلی (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فعالی (واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر ناصر سیم فروش (دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) نیز از اعضای حقیقی شورای تولید سند هستند.

لازم به ذکر است نخستین جلسه شورای تولید سند 27 آذرماه 1402 با حضور اکثریت اعضای حقوقی و حقیقی تشکیل و راجع به ساستگذاری تولید سند صحبت شد. بناست محققین مرتبط با انتخاب شورا بزودی برای آغاز نگارش این سند ملی دست به کار شوند.

قلب‌هایی که قساوت دارند نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

قلب‌هایی که قساوت دارند نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

آیت‌الله رشاد:

قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند/قساوت، یکی از امراض قلب باطنی انسان است

تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

آیت الله علی اکبر رشاد در درس اخلاق در جمع طلاب اظهار داشت: شناخت اوصاف قلب که گرانیگاه سلامت و سقامت است اهمیت زیادی دارد، چنان که قلب ظاهری و قلب جسمی نیز در بدن هم کانون و محور گرانیگاه سلامت بدن و سقامت بدن است قلب باطنی نیز این گونه است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: آن چه در آیات و روایات از این واژه استفاده شده عمدتا مراد قلب باطنی است و همین طور که ممکن است در طب اوصاف و وضعیت‌ها و حالت‌های مثبت و منفی گوناگون برای قلب جسمی قابل طرح باشد برای قلب باطنی نیز صفات و احوال مثبت و نیز منفی فراوان درج شده است.

وی تصریح کرد:در قرآن کریم چیزی حدود 60 وصف و بحث اجمالی را به دست آورده‌ایم و در روایات 607 بحث و حالت مثبت و منفی در مورد قلب به دست آمده است.

آیت‌الله رشاد عنوان کرد: قلب مریض یکی از اوصاف منفی است، از دیگر اوصاف منفی قلب، قساوت است قلب قاسی، قلب لاحی، قلب گنهکار، متکبر، غلیظ، قلب قفل، قلب ذائق، قلب متحیر و شکاک از جمله ویژگی‌های قلب دارای قساوت است.

وی خاطرنشان کرد:بی ثباتی و ناپایداری قلب یک بیماری عجیب و از سخت ترین بیماری هاست و علاج آن بسیار دشوار است این گونه افراد زندگی سختی دارند و بسیاری از این افراد عاقبت به شر می شوند.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: ما قلب رائن و قلب متغلب و پیوسته دگرگون شونده داریم که برخی صفت و برخی حالت است، صفت به وضعیتی اطلاق می‌شود که تا حدی ثبات دارد و به نحوی از درون و حالت ذاتی داشته باشد اما حالت ثابت نیست.

وی افزود: صفت به چیزی گفته می شود که ثبات داشته باشد و حالت از واژه حال در واقع چیز متغیری بوده و ثابت نیست، آن چه از وضعیت‌های قلب چه از حیث مثبت یا منفی ذکر شده می‌تواند در یک دسته‌بندی کلان به این دو مرتبه تقسیم شود که برخی وصف و برخی حالت‌اند.

آیت‌الله رشاد اظهار داشت:شاید قساوت از صنف وصف باشد نه حالت، چون این گونه نیست که به زودی ذایل شود، بلکه قلب کسی اگر قاسی شود تبدیل به صفتی خواهد شد و صورت شناور و به زودی ذایل پذیر نیست.

وی بیان کرد:به نظر می‌آید که قساوت از این قسم است حالتی است که در قلب باطنی انسان به وجود می آید همان طور که در قلب ظاهری نیز ممکن است این حالت وجودداشته باشد.

مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام رضا(ع) عنوان کرد: قرآن نسبت به کسانی که در قبال ایمان، مقاومت می کنند و آن را نمی پذیرند و نهی الهی در آنها تاثیری ندارد و از ساحت الهی بریده می شوند راجع به این ها می فرماید جَعَلْنا قُلُوبَهُم قاسِیة، این ها قلبی قسی دارند، این بدان معنا نیست

وی تصریح کرد:جعلنا به معنای این نیست که خداوند به صورت جبری چنین کاری را انجام دهد، دربسیاری از آیات که مطالب منفی را به ذات باری تعالی نسبت می‌دهد مثلا نسبت به قارون می‌گوید ما ثروت زیادی به او دادیم بدان معنا نیست که خدای متعال بی‌علت و بدون در نظر گرفتن زمینه هایی چنین کاری انجام دهد.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد:در واقع این گونه نیست که خدای متعال بی هیچ زمینه و منشایی بفرماید من چنین کاری را انجام داده‌ام و در حقیقت علت را در فرد ایجاد می‌کند، چون علیت را از خدای متعال گرفته اند یعنی این خواص را خدای متعال قرار داده است ولو اینکه این علل را خود فرد به کار ببرد خود انسان به خاصیت علل پی ببرد و این خاصیت‌ها را عملی کند یعنی از نظام علی که خداوند امر فرموده انسان استفاده می‌کند.

وی اظهار داشت:انسان این خاصیت‌ها را ایجاد نکرده است، بلکه خدای متعال نظام علیت را ایجاد و انسان از آن استفاده می‌کند پس هم خداوند و هم انسان نقش دارد، اما نقش اصلی از آن خداست که این اسباب را فراهم کرده است.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت:خداوند این قدرت را به انسان داده تا به خواص پی ببرد و آن را به استخدام درآورد،اینکه به ذهن انسان خطور کند از نعمت استفاده کند ارادی نیست و خداوند این زمینه را به وجود آورده است.

وی افزود:انسان موجودی بی‌اختیار نیست و از نظام علی و معلولی که خداوند آفریده بهره برداری می‌کند خداوند این ابزار را در اختیار انسان نهاده و انسان نیز می‌تواند از آن به نحو خوبی بهره بگیرد.

آیت‌الله رشاد بیان کرد:افراد قسی‌القلب و کسانی که در برابر ایمان تسلیم نمی‌شوند و کسانی که از کنار نهی الهی، بی‌اعتنا عبور می‌کنند قلبی تیره دارند و قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند.

وی تاکید کرد:برای اینکه انسان از امر و نهی الهی اطاعت کند باید تسلیم باشد و این امر توفیق می‌خواهد و این بدان معناست که اسباب فراهم شود، توفیقی که خداوند به انسان می‌دهد از خود انسان در دوری جستن از معاصی شروع می‌شود.

تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) عنوان کرد:خداوند فیض مطلق است و امر و نهی فرموده تا منافع انسان تامین شود از خدا بخواهیم توفیق این را به ما بدهد که گوش به فرمان خداوند باشیم.

وی تصریح کرد:معصیت، اسباب قصاوت قلب می‌شود و این گونه قلب نفوذ ناپذیر می‌گرددو دل نمی شکند و خیر و حق درون این قلب نمی‌تواند ورود کند، ر حالی که با ذکر الهی و حالات دعا، قلب نرم می شود.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد:گریه، دل را نرم می کند انسانی که اهل گریه هست اهل نشاط نیز هست چون دل صیقل خورده و شفاف شده است، قسی یعنی تیرگی در قلب و حقایق و نورالهی در این قلب منعکس نمی شود.

وی گفت:عضو قلب، برای مومن و کافر به یک اندازه از نظر جسمی نرم است اما منظور از قسی القلب، به لحاظ معنوی است.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران عنوان کرد:باید به عنوان طلبه دریچه دل را به روی هر چیز و هر کسی باز نکنیم چون سلامت را از دست می دهد از طرفی قلب را نباید به روی هر چیزی بست دلی که به روی اوامر الهی بسته شود سیاه و تیره می‌شود و نوری در آن نمی رود.

 

سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد

سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد

آیت الله رشاد بیان کرد: سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد و آنگاه که همه اسلام و ابعاد آن به نحو احسن تحقق خارجی داشته باشد سلامت معنوی رخ خواهد داد و قطعا این اتفاق در عهد فرج خواهد بود.

آیت الله علی اکبر رشاد در هفتمین همایش ملی سلامت معنوی که در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات برگزار شد، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه خاطرنشان ساخت : اگر بنا باشد ما برجسته ترین شاخص عهد فرج را ذکر و چه اتفاق بزرگی اتفاق خواهد افتاد آن است که سلامت معنوی در حد اعلای آن در زمان عهد اتفاق خواهد افتاد و آنگاه که همه اسلام و ابعاد آن به نحو احسن تحقق خارجی داشته باشد، سلامت معنوی رخ خواهد داد و قطعا این اتفاق در عهد فرج خواهد بود.

وی در ادامه تصریح کرد: جای بسی دلگرمی است که دستگاه علوم پزشکی آگاهانه در روز میلاد امام زمان (عج) این محفل معنوی و معرفتی را تنظیم کردند و توجه داشتند که در برگزاری همایش ملی سلامت معنوی با عمیقترین رخداد که اهم سلامت معنوی می باشد هم زمان باشد چه بسا در عالم امروز تحقق سلامت معنوی از وجود صاحب الامر خواهد بود.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: کتابی که رونمایی شد، یک نقطه عطف در بیان سلامت معنوی در جهان اسلام خواهد بود و این کار ارزشمند که با مدیریت علمی استاد محققی بوده است و وی یک شخصیت معنوی و نماد سلامت معنوی می باشد و نام او تداعی سلامت معنوی را می کند و تجلیل از وی بجا بوده است.

وی در ادامه ابراز داشت: این اثر شامل 10 فصل که توسط 10 تن از اساتید متخصص در این امر تنظیم شده است، گرچه این متن قرار است در دانشگاه های علوم پزشکی تدریس شود البته پیشنهاد می شود هماهنگی شود و در دیگر دانشگاه ها تدریس شود.

رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران گفت: سلامت معنوی اختصاص به اطبا ندارند بلکه نیاز است همه صفوف به این امر هم ورود داشته باشند گرچه در این متن تقیدی نیست که دانشجویان پزشکی تنها می توانند بخوانند بلکه تمامی احاد جامعه علمی از این امر مهم می توانند بهره برداری بکنند البته برای بهره برداری عمیق تر نیازمند تغییر متن متناسب با مخاطب خواهد بود.

استاد رشاد در پایان خاطرنشان ساخت: چه خوب بود که همه رشته دانشگاهی دروس معارف آن با رشته مربوطه خودشان تنظیم می شد همانطور که در رشته فنی، فیزیک، اقتصاد و… دروس معارف ان متناسب با رشته آن می بود همانطور که در رشته پزشکی این امر مهم مورد توجه قرار گرفته است و امیدواریم این متن مهم در دیگر رشته ها فرارگیر شود

نقش انسان دینی در مقابله با بحران معنویت

در ابتدا به مجموعه‌ای از بحران‌هایی که بشر معاصر و مخصوصاً بشر به دور از دیانت با آن درگیر است، اشاره می‌کنم و سپس پیشنهاداتی را درخصوص «نقش انسان دینی در مقابله با این بحرانها و به خصوص بحران معنویت» عرض می‌کنم و در آخر یک هشدار را اعلام می‌کنم.

بطور کلی، بشر معاصر ـ بشر جداافتاده از آرمانهای انبیاء ـ با بحرانهای بسیاری مواجه است. از جمله‌ی این بحرانها، بحران معرفت‌شناختی است. بشر امروز برای شناخت معرفت انسانی، به نوعی ـ از امکان دستیابی به حقیقت ـ مأیوس است.

بحران دوم، بحران در حوزه علم، شناخت علم، جزئی‌نگری و ذره‌نگری انسان معاصر است. ذره را می‌شکافد، ولی خورشید را نمی‌شناسد.

بنابراین علم امروز به رغم جزئی شدن، جامع نیست. دانشی در اختیار او نیست که همانند گذشته، نگاه کلی به او بدهد. تجزیه فزاینده علوم، انسان را دچار چنین بحرانی کرده است.

سومین بحران، بحران هویت و از خودبیگانگی است. گم کردن هویت انسانی خویش در جهان هستی. انسان خود را در این هستی گم کرده و اساساً پیوند او با هستی گسسته شده است.

من چیستم؟ در کجای هستی جای دارم و منزلت هستی من کجاست؟ اینها سؤالات اساسی انسان است و درواقع ابهاماتی است که در فکر انسان معاصر پیدا شده، کمااینکه این موضوع در حوزه ملی شناختی نیز وجود دارد و حتی در این ارتباط که در ملیت خود دارای چه هویتی است نیز دچار بحران شده است، یعنی مرزهای ملی مورد تعرض سیستمهای پیچیده، گسترده و نافذ ارتباطاتی قرار گرفته و از این ناحیه، هویت ملی انسانها به شدت دچار ابهام شده است.

چهارمین بحران در رابطه با بحران هویت و همچنین در مقام خویشتن، بحران «فردی» و بحران «من کیستم» می‌باشد. چون بشر امروز، اسیر ماشین، اسیر تکنوکراسی، اسیر محیط و اسیر جامعه است و فردیت خویش را گم کرده است.

امروزه کمتر انسانی را می‌توانیم بگوییم که خودش هست، چراکه اساساً فردیت خویش را فراموش و گم کرده است.

متأسفانه بحران هویت هم در مقام موقعیت انسانی، هم در مقام ملیت و هم در مقام شخصیت، مسأله‌ای است که انسان امروزی با آن مواجه است.

پنجمین بحران، بحران بی‌معنایی است. بحران در معنای حیات و هستی، پوچ‌پنداری هستی، فرجام حیات و اینکه اساساً نگرش انسان به هستی و حیات چگونه است.

امروزه، حیات و هستی، عظمت و معنای خویش را از دست داده است. بی‌معنایی در مقام نگرشی به حیات و هستی، بحران دیگری است که انسان با آن مواجه است.

ششمین بحران، بحران بی‌کاشانگی و زوال نهاد خانواده است.

البته بحرانهایی را که برمی‌شمارم، نوعاً متوجه انسانهایی است که از معنویت و دیانت به دور افتاده‌اند و غالباً در دنیای غرب مصداق کامل دارد.

هفتمین بحران، بحران تخریب طبیعت و زیست بوم و جو است.

امروزه بشر امنیت ندارد، چون که منابع و مواهب الهی خدادادی به دست همین بشر تخریب شده است تا آنجا که حتی به کره‌ی زمین هم اکتفا نکرده و فضا و جو را نیز آلوده و ویران ساخته است و حیات بشر به شدت از ناحیه‌ی آلودگی طبیعت و محیط پیرامون انسان در معرض خطر قرار گرفته است.

هشتمین و مهمترین بحران، بحران معنویت و اخلاق است. البته شاید بتوانیم عنوانهای دیگری را نیز در فهرست بحرانهایی که انسان معاصر با آن دست به گریبان است، اضافه نماییم و فهرست مفصل‌تری را عرضه نماییم، اما به نظر می‌رسد که نوع بحرانها، کاستیها، چالشها و تهدیدات، نهایتاً به یکی از این هفت بحران باز می‌گردد.

رسالت انسان دینی در مقابله با این بحرانها (به‌خصوص بحرانهای معنوی، معنایی، هویت، اخلاق و از این قبیل): انسان دینی و انسان دیندار، هم پیرو است و هم پیام‌آور. امروزه در میان ما انبیاء الهی نیستند، پس این دینداران هستند که نقش پیام‌آوران را برعهده دارند. انسان دینی، علاوه بر اینکه خود پیرو انبیاء الهی و مردان آسمانی است ـ جانشین انبیاء الهی نیز می‌باشد ـ چون انبیاء الهی، جانشینان خدا و خلفای الهی هستند و انسان دینی، انسان در مسیر کمال و در حال تکامل یافتن است و رو به جهتی گام برمی‌دارد و ره می‌سپارد که فرجام و پایانش به خلاف الهی خواهد انجامید، چون رو به کمال می‌رود و انسان کامل، خلیفه‌ی خداست.

بنابراین، امروزه انسان دینی، نقش پیامبران را برعهده داشته و اساساً چنین نقشی را ایفا می‌نماید. چنین انسانی باید بشریت را به پیامهای الهی فرابخواند، چراکه پیامهای بنیادین ـ جهان‌شناختی ـ هستی‌شناختی ـ آموزه‌های اخلاقی ـ معنوی و دینی، مضامینی هستند که انسان امروز، رسالت رساندن آنها را برعهده دارد.

دین، هستی را خدامحور و توحید بنیاد تعریف می‌کند. اگر هستی و از جمله انسان، خدامحور قلمداد شود، پس باید بر گِرد کانون هستی یعنی خدا بگردد، در آن صورت است که اخلاق و معنوی می‌شود و اخلاقی رفتار می‌کند. اگر انسان، خدامحور بیندیشد و جهان را توحید بنیاد ببیند، از غرورش کاسته خواهد شد. انسان مغرور، غیراخلاقی رفتنار می‌کند، چون که معنویت را فراموش کرده است؛ ولی اگر در برابر خدای بزرگ بایستد، خود را کوچک می‌بیند و غرورش می‌شکند و قطعاً متواضع و فروتن خواهد شد.

او وقتی خدا را پیش روی خود ببیند، قطعاً در حق دیگران ستم و اجحاف نخواهد کرد و حقوق دیگران را نادیده نخواهد انگاشت.

امروزه، اولین پیام دینی و اولین رسالت دینداران، پیام خدا محور انگاشتن هستی است که می‌بایستی آن را به بشریت برسانند.

جهان را آیینه‌سان دیدن ـ آیه‌وار انگاشتن (جهان آیینه‌ی خداست ـ آیه و نشانه‌ی خداست ـ هستی خدانماست) و اگر چنین شد، هستی از آن خداست و به خدا تعلق دارد و اگر کسی جهان را خدامحور، آیه و نشان خدا دید، هرگز به تخریب محیط زیست نخواهد پرداخت.

جهان متعلق به خداست و انسان حق ندارد مالکیت الهی و طبیعت را تخریب و ویران کند. مگر انسان، مالک مطلق هستی و طبیعت است. مگر طبیعت، ملک طبق انسان است که به هر طریقی بخواهد در آن تصرف نماید.

اما در نگاه جهان‌شناختی دینی چنین نیست و طبعاً ما باید این پیام دینی را به انسان معاصر برسانیم که جهان از آن تو نیست، بلکه امانتی است از سوی خدا در نزد تو، پس نباید در ویرانی آن بکوشی. تنها در این صورت است که رابطه‌ی اخلاقی و معنوی بین انسان با طبیعت تقویت می‌شود و به دنبال آن اخلاق دینی و جهانی، برقرار خواهد شد.

اخلاق تنها نظامی نیست که مناسبات انسان با انسان دیگر را تنظیم کند، بلکه نظامی است شامل و فراگیر که رابطه انسان را با هستی نیز تنظیم می‌کند. اگر نگاه انسان به هستی تغییر یابد، آنگاه با طبیعت، اخلاقی رفتار خواهد کرد و اگر این پیام دین توسط انسانهای دیندار به انسان برسد که نظام اخلاقی در جهان حاکم است، یعنی اگر بد کنی، جهان با تو نیز بد خواهد کرد و اگر تو با طبیعت بدرفتاری کردی، طبیعت با تو نیز بدرفتاری خواهد کرد، لایه اوزون نابود خواهد شد و تو نمی‌توانی تنفس کنی و گرسنه خواهی ماند. محیط برای آرامش زندگی تو ناامن خواهد شد و در نهایت مواهب طبیعت به تو نخواهد رسید.

اگر بدانیم اخلاق، دستورات و آموزه‌هایی است الهی ـ انسانی که هم مناسبات دو انسان و همه‌ی انسانها را با هم تنظیم می‌کند و هم رفتار و مناسبات انسان را با طبیعت و هست، آنگاه پاسخ مثبت از هستی خواهیم گرفت. ما طبیعت را ویران نخواهیم کرد، طبیعت هم با ما مدارا خواهد کرد و آنگاه بسیاری از بلایا متوجه انسان نخواهد شد.

اصل پرستندگان جهان:

مطلب دیگر، پیام پرستندگی است، اینکه جهان همه پرستنده‌ی خداوند هستند.

در قرآن آمده است که: «همه موجودات خدا را می‌پرستند، در برابر او سجده می‌کنند و ذکرش را می‌گویند، اما شما نمی‌فهمید».

اگر همه‌ی هستی، خدا را بپرستند، ما دیگر غیرخدا را نمی‌پرستیم، نفسمان را نمی‌پرستیم و هوایِ نفس را خدای خویش نمی‌انگاریم، آنگاه معنوی بار خواهیم آمد.

طراوت حیات دینی و حیات اخروی، پیام دیگر دین است. زندگی در این دنیا، تمام زندگی نیست، بلکه گوشه‌ای از زندگی است. فصلی از حیات انسان و برگی از کتاب حیات انسان است.

ما از جایی آمده‌ایم، سیری می‌کنیم و به جایی خواهیم رفت. از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت؟ این فصول به هم مرتبط هستند. اگر در این دنیا معنویت نباشد قطعاً در فصل و عالم دیگری از حیات، معذب و معاقب خواهیم بود.

اگر در این جهان بداخلاقی کردیم و با طبیعت، حیوان، آسمان و با زمین و نیز با دیگر آحاد انسانی بدرفتاری کردیم، آنگاه باید در عالم دیگر پاسخگو باشیم، چون که این دو جهان به هم مرتبط هستند. این جهان، واکنشی است از سوی آن جهان و درواقع پژواک جهان دیگر است و چگونه ممکن است کسی این دو جهان را به هم مرتبط بداند، با این حال در این جهان ستم کند و از اخلاق خوش پیروی نکند.

مبحث دومی که رسالت عمده‌ی انسان دیندار در عصر کنونی است، علاوه بر انتقال جهان‌شناختی ـ نگاه به هستی ـ نگاه به حیات و نگاه به منزلت انسان است.

متأسفانه بشر امروز، یک اصل خطا را پذیرفته است و آن حیوان‌انگاری انسان است. در مباحث زیست‌شناختی، انسان را میمون‌تبار می‌انگارند.

در مقام رفتار و مناسبات، با محور قرار دادن انسان (اومانیسم)، انسان را خداگونه می‌انگارد. او خود را در مقابل مافوق ـ که موجودی برتر و برین است ـ پاسخگو نمی‌داند و متأسفانه همه‌ی هم و غم او صرف رفاه و لذت و شکم و شهوت می‌شود. این یعنی حیوان انگاشتن انسان و فرجام حیات را هم جز این و بالاتر از این نمی‌داند.

در واقع این مسأله، خطای انسان را در شناخت خویش نشان می‌دهد؛ اما دین و دیندار (بالتبع شناخت دینی از انسان)، انسان را خلیفه‌ی خدا و خداگونه می‌انگارد و برای انسان منزلتی ویژه قائل است و او را گل سرسبد آفرینش می‌داند.

به تعبیر قرآنی و برخی کتب آسمانی، انسان را حتی مسجود ـ پرستیده شده‌ی فرشتگان که از دیگر آفریده‌های خدا برتر می‌باشد، می‌داند.

انسان خلیفه خداست و منزلتی چنین دارد. پس اگر چنین بزرگ است، چرا بدرفتاری ـ چرا بداخلاقی ـ چرا فقدان معنویت ـ چرا شهوت ـ چرا انحصار در مادیت و چرا ظلمت‌پرستی؟

اگر منزلت انسان به‌درستی شناخته شود و اگر انسان ـ آنگونه که خداوند و نیز دیگر ادیان الهی می‌گویند ـ شناخته شود، در آن صورت است که انسان خود را بزرگ می‌داند.

در مناسبات انسانی ـ اجتماعی، یک آدم ضعیف، بی‌هویت و بی‌شخصیت، بیشتر بد می‌کند. انسان بزرگوار، حریم نگه می‌دارد و بد نمی‌کند، چراکه اگر آدمی خود را بزرگ بداند، قطعاً بزرگواری خواهد کرد.

هرگاه انسان خود را بزرگ نپندارد، بزرگوار نیست و در این صورت مبتذل عمل می‌کند و گرفتار ابتذال می‌شود. بی‌اخلاقی بشر، ناشی از عدم شناخت صحیح خود اوست و رسالت انسان دیندار و مسجود آن است که منزلت برتر ـ برین و بلند انسانی را که خداوند برای انسان قائل است، به انسان امروزی تعریف نموده و نشان دهد.

سومین رسالت، ترویج آموزه‌های معنوی ـ اخلاقی و دینی است. انسان دیندار باید سپاسگزار خدا باشد. سپاسگزاری و شکرگزاری عملی از این نعمت، که پیرو دین انبیاست و با تعالیم و آموزه‌های بلند و عمیق اخلاقی ـ معنوی آنان آشناست و می‌بایستی این تعالیم را به دیگر انسانها که با آن آشنا نبوده و از آن محروم هستند، برساند (زکات العلم نشره).

چهارمین رسالتی که بشر معاصر دارد، بهره‌برداری از یک پدیده است. پدیده‌ای جدید و امیدوارکننده که همانا بازگشت به معنویت است.

امروز بشر سرخورده از پیامها، دعوتها، وعده‌ها، شعارها، مقامها و مکتبهای مادی به سمت معنویت بازمی‌گردد. همچنین دلسردی، رلزدگی و یأس از دستاوردهای دوره‌ی مدرنیزم، او را به معنویت بازمی‌گرداند.

اساساً بشر نمی‌تواند از فطرت خویش جدا شود. اخلاق و معنویت، خداگرایی، خداپرستی و خداشناسی فطری است. امروزه، فطرت خداگرا و معنویت خواه آدمی، او را به معنویت بازمی‌گرداند و قطعاً بشر امروزی نمی‌تواند از خدا و معنویت جدا گردد.

همچنین امروزه پناه‌جویی انسان، او را به معنویت بازمی‌گرداند. پناه‌جویی در مقابل بحرانهایی که برشمردیم و انسان دیندار می‌بایستی از این پدیده بهره بگیرد.

ما، اتباع چهار دین بزرگ الهی (اسلامیون ـ مسیحیون ـ کلیمیون و زرتشتیان)، نمایندگانی هستیم که در زیر یک سقف و در مکانی مقدس جمع شده‌ایم و با یاد و نام دو بانوی بزرگ و دو شخصیت قدسی آسمانی با هم مشاوره و رایزنی می‌کنیم، پیام خدا را با هم در میان می‌گذاریم و می‌اندیشیم که چگونه برای حل معضلات بشر امروز اقدام کنیم.

چنین اقدامی بسیار فرخنده، مبارک و میمون است، اما بدانید و بدانیم و خرسند و امیدوار باشیم که بشر سرخورده از مادیت و ظلمت مادی به معنویت بازمی‌گردد و بر ماست که از شرایط فراهم آمده بهره بگیریم.

ولی نکته آخری که عرض کردم و جا دارد که در همین‌جا نیز به آن اشاره کنم، هشداری است که همه ما باید بدانیم و آن اینکه بشر امروزی در حال بازگشت به سوی معنویت است.

مبادا فریبکاران و متقلبان، معنویتی کاذب و دروغین، صوری و سطحی و نیز معنویتی منهای خدا را به جای معنویت حقیقی به بشر مستعد پذیرش معنویت و اخلاق (که ذاتی دین ـ معنویت است)، عرضه کنند. پس بنابراین، برعهده دینداران می‌باشد که معنویتی حقیقی را عرضه نمایند.

امروزه ما در غرب بیش از شرق شاهدیم و چه بسا می‌توان ادعا کرد که در آمریکا بیش از اروپا، بشر به معنویت روی آورده است و به دنبال گمگشته خویش به آغوش دین پناه می‌آورد؛ اما دستهایی پیدا شده است که عرفان سکولار ـ عرفان منهای خدا ـ معنویت بلادین ـ معنویت بدون شریعت ـ معنویت بدون پیام الهی ـ معنویت کاذب ـ روانشناختی و دروغین را جانشین معنویتهای حقیقی کند و سراب را به انسان عطشناک امروزی عرضه نماید.

هشدار و هشدار، مبادا که غفلت کنیم و بار دیگر بشر خسران ببیند. روزی بعد از رنسانس، بشر از دین جدا شد و امروز که رنسانس دیگری ـ اما با رویکردی معنوی ـ در حال به وقوع پیوستن است، دچار انحراف گردد و به خدا و معنویت بازنگردد و دوباره با معنویتهای روانشناختی کاذب و دروغین سیراب شود و بعد از طی قرون، تازه متوجه شود که باز هم خطا کرده است و خسارات عظیمی که هرگز قابل برآورد نیست، وارد آید.

پس رسالت همه مؤمنان، علاوه بر عرضه‌ی دین و معنویت و اخلاق، توجه دادن معنویت‌گرایان و تشنگان معنویت به این نکته می‌باشد که معنویتها چندگونه و چندگانه‌اند.

جمله آخر آنکه، معنویت حقیقی فقط در بستر دین یافت می‌شود و فقط در مکتب انبیاء قابل درک است.

ماهیت و مؤلفه‌های معنویت

به نظر ما معنویت دارای مؤلفه‌هایی از جمله «مؤلفه‌ی هستی‌شناختی» است. نگاه معنوی به هستی با نگاه غیرمعنوی به آن کاملاً متفاوت است. همچنین معنویت نگاه «ارزش‌شناختی» دارد. ارزش‌های مورد نظر یک انسان معنوی با ارزش‌های یک انسان غیرمعنوی کاملاً متفاوت هستند. رفتارها در نگاه انسان معنوی، معنادار است؛ همه‌ی اجزاء جهان معنی‌دار است؛ حتی جماد روح دارد و زنده است و شعور دارد؛ تا چه رسد به سایر سطوح مخلوقات. معنویت همچنین دارای «مؤلفه‌ی معرفت‌شناختی» است.

ماهیت و مؤلفه‌های معنویت


نهمین دور گفتگوی دینی با شورای پاپی گفتگوی ادیان واتیکان
با موضوع «ماهیت و مؤلفه‌های معنویت»
مکان:‌ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
زمان: ۵/۹/۹۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (آل عمران: ۱۹۱)

از اینکه در این جمع حضور دارم ابراز خوشحالی می‌کنم. عنوان بحث من «ماهیت و مؤلفه‌های معنویت» است. کلمه‌ی «معنویت» مصدر جعلی از کلمه‌ی «معنوی» است و این کلمه نیز منسوب به کلمه‌ی «معنا» است. برای این واژه به لحاظ لغوی، معانی مختلفی ذکر شده است؛ که در اینجا به برخی از این تعاریف اشاره می‌کنم، و پس از آن تلقی مقبول و مختار و مؤلفه‌هایی که بر آن مترتب است را ارائه می‌کنم.

 

معنویت را گاه معادل «فرامادیت» می‌انگارند و یا معادل با متافیزیک تصور می‌کنند؛ یعنی متافیزیک فلسفی و فراحسّی.
گاه نیز از معنویت تنها در حد ارتباط و اتصال به امر قدسی تعبیر می‌کنند تا به آن اندکی تلقی متعالی بدهند.
همچنین معنویت را به امور و رفتارهای خارق‌العاده تنزل می‌دهند و حتی به یک امر معماگونه و جادویی عنوان معنویت را اطلاق می‌کنند.
همین‌طور معنویت را گاه به حالات روان‌شناختی تنزل می‌دهند، ولو سطوح بسیار نازل و سخیف حالت‌های روان‌شناختی و حالت‌هایی که تحت تأثیر داروهای روان‌گردان پدید می‌آید.
معنویت را گاه به معنای فردیت و خلوت‌گزینی و دوری‌گرفتن از غیر و درون‌گرایی اطلاق می‌کنند.
گاه در یک نگاه فی‌الجمله متعالی تنها به اخلاق‌ورزی و اخلاق‌گرایی محض معنویت اطلاق می‌کنند.
همچنین معنویت را به بی‌اعتنایی و درواقع گریز از حاکمیت عقل معنا می‌کنند.
معنویت را در روزگار ما همچنین به یله‌گی و مسئولیت‌گریزی تفسیر می‌کنند. بعضی از فرقه‌های مدعی معنویت در جهان معاصر، معنویت را به حد گریز از مسئولیت و رهابودن تنزل می‌دهند. در سفری که به هند داشتم دستگاه اوشو و مجموعه‌ی سازمان او را دیدم و متوجه شدم که در آنجا معنویت را در حدی تنزل داده‌اند که انسان نسبت به هیچ چیز تعهد نداشته باشد، حتی در مقابل قانون؛ یعنی تنزل و فروکاستن معنویت تا حد یک زندگی شبه‌حیوانی که هیچ قاعده و قانونی جلودار انسان نیست.
گاه نیز اگر معنویت را به نحو متعالی معنا می‌کنند، اما آن را از دین و دیانت جدا می‌دانند و به حد یک نوع معرفت و تلقی شخصی از هستی فرو می‌کاهند. هنگامی که معنویت از دیانت تفکیک می‌شود، تمامی کارویژه‌های متعالی دیانت را از دست می‌دهد و قهراً تبدیل می‌شود به آنچه که انسان می‌فهمد و از دستاوردهای متعالی و عمیق دین جدا می‌شود و حداکثر ارزش آن، ارزش علم بشری می‌شود.

تصویری از تلقی درست از ماهیت و مؤلفه‌های معنویت

 

به نظر ما معنویت دارای مؤلفه‌هایی از جمله «مؤلفه‌ی هستی‌شناختی» است. نگاه معنوی به هستی با نگاه غیرمعنوی به آن کاملاً متفاوت است.
همچنین معنویت نگاه «ارزش‌شناختی» دارد. ارزش‌های مورد نظر یک انسان معنوی با ارزش‌های یک انسان غیرمعنوی کاملاً متفاوت هستند. رفتارها در نگاه انسان معنوی، معنادار است؛ همه‌ی اجزاء جهان معنی‌دار است؛ حتی جماد روح دارد و زنده است و شعور دارد؛ تا چه رسد به سایر سطوح مخلوقات.
معنویت همچنین دارای «مؤلفه‌ی معرفت‌شناختی» است.
معنویت یک دستگاه زیستی است و به تعبیری می‌توان گفت که یک جهان‌زیست است. معنویت دارای مؤلفه‌های گوناگونی است که در بالا به سه مؤلفه‌ی آن اشاره کردیم. مجموعه‌ی این مؤلفه‌ها از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. اگر انسانی معنوی شد، هم هستی‌شناسی او معناگرایانه است و هم معرفت‌شناسی او، و نیز ارزش‌ها را به صورت معنادار تفسیر می‌کند.
جهان را دوگونه می‌توان دید؛ «جهان ذی‌روح» و «جهان بی‌روح». اگر هستی را چونان انسانی که دارای دو ساحت وجودی است ببینیم و برای او هم جسم قائل باشیم و هم جان، هستی‌شناسی ما معنوی می‌شود و آن‌گاه که جهان را فاقد روح بیانگاریم و جسد محض تلقی کنیم، معنا را از هستی‌شناسی حذف کرده‌ایم. آن‌گاه که ما به روحی در کالبد هستی معتقد باشیم و این روح را ببینیم، جهان را معنوی دیده‌ایم.
تعبیری از حضرت امام(ره) در اختیار داریم که البته این تعبیر ترجمه‌ی بخشی از یک روایت است. حضرت امام می‌فرمایند: «عالم محضر خداست»؛ یعنی همه‌جا و در همه‌ی ذرات اجزاء هستی (نه ذرات فیزیکال)، خداوند حاضر و ناظر است، و از درک این واقعیت توسط انسان می‌توان به «حس حضور» تعبیر کرد. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (نور: ۳۵)؛ خداوند در آسمان‌ها و زمین بی‌آنکه در درون اجزاء و اشیاء باشد حضور دارد؛ به این دلیل جهان را باید شعورمند دید.
صدرالمتألهین نظریه‌ای دارد که در آن می‌گوید همه‌ی موجودات و حتی جمادات زنده هستند. این نظریه با بسیاری از آیات قرآنی تأیید می‌شود. قرآن تصریح می‌کند که همه چیز دارای روح و شعور است، اما انسان‌ها تنها بعضی از آنها را درک می‌کنند؛ ما حیوانات را می‌بینیم که روح، شعور، احساس و عاطفه دارند و حتی بعضی گیاهان را می‌شناسیم که چنین هستند؛ اما نمی‌توانیم درک کنیم که سنگ هم دارای روح و شعور است. همه‌ی اجزاء عالم به‌صورت آگاهانه با یکدیگر روابط دارند. این جهان یک جهان مکانیکی نیست بلکه جهانی ارگانیکی است؛ همه‌ی عالم یک پیکره را پدید می‌آورند. به تعبیر بعضی از روایات یک انسان است. عرفا نوعاً می‌گویند که «انسان جهان صغیر و جهان انسان کبیر است».
هنگامی که همه‌ی هستی را جاندار و باروح تلقی کنیم «هستی‌شناسی معنوی» متولد می‌شود. در حوزه‌ی معرفت‌شناسی نیز همین‌گونه است. حصول معرفت طی یک فرایند مکانیکی و فیزیکال شکل نمی‌گیرد و تنها متکی به حس نیست. معرفت موهبتی است که از سپهر الهی، به ساحت انسانی تنزل می‌کند. همه‌ی مجاری معرفت و حتی عقل در خدمت این تنزل است، ولذا مقدس است. حس و مشاهده نیز همین‌گونه است. تجربه نیز در نگاه معنوی مقدس است، زیرا با تجربه در حال مطالعه‌ی عالم باروح هستیم و با توجه به اینکه عالم روح دارد، آن را مشاهده می‌کنیم. ولذا در نگاه معرفت‌شناسانه تنها «وحی» و «شهود» مقدس نیست و عقل و تجربه نیز در نگاه معرفت‌شناسانه معنوی، مقدس است.
به همان اندازه که دستاورد وحی مقدس و قدسی است، دستاورد عقل هم قدسی است و در نگاه معنوی بین معرفت عقلی و معرفت وحیانی تفاوت نیست و عقل از مدار دین و عالم معنویت بیرون رانده نمی‌شود. عقل موهبت خداوندی است و خدا انسان را با عقل بر سایر موجودات برتری داده است. این ارزش‌های مهم و عظیم را از نگاه دین نمی‌توان حذف کرد.
اگر از حیث ارزش‌شناختی نیز بخواهم توضیح دهم، درواقع در عالم ارزش‌ها هم انسان معنوی همه چیز را ارزشمند می‌بیند. بیانی از حضرت مسیح(ع) در روایات ما نقل شده است که ایشان از جایی عبور می‌کردند، لاشه‌ی سگی را دیدند که متعفن شده بود. بعضی همراهان گفتند که چقدر این لاشه بدبو و زشت است؛ ایشان فرمودند که به دندان‌های آن نگاه کنید ببینید چقدر سفید است، زیبایی آن را ببینید. انسان معنوی همه چیز را ارزشمند و ارزشی می‌بیند. همه چیز را با حیات جاودانه پیوند می‌زند. این عالم از عالم آخرت جدا نیست. دنیا مقدس است، ثروت مقدس است، کار مقدس است. در روایات ما هست که اگر کسی برای تأمین معاش خانواده‌اش کار کند، درواقع در حال جهاد است؛ یعنی همان‌طور که فردی برای آزادی انسان‌ها و بسط معنویت جهاد کند، و در این راه کشته شود، شهید محسوب می‌شود، کسی که برای تأمین معاش خانواده‌اش تلاش می‌کند، اگر هنگام کار از دنیا برود در حکم شهید است.
بین مادیت و معنویت در نگاه معنوی مورد قبول ما هیچ تعارضی نیست، بلکه تلائم و ترتب طولی وجود دارد. به این معنا که مادیت می‌تواند ما را به معنویت منتقل کند. ما در همین دنیا آخرت خود را می‌سازیم. فعالیت‌های این‌دنیایی، آن‌گاه که با نیت صحیح و به قصد تقرب به ساحت الهی باشد، عبادت است. اگر همه‌ی کارها با نیت درست و الهی انجام شود، می‌تواند الهی و عبادت باشد؛ یعنی همان‌گونه که نمازخواندن ثواب دارد، کار کردن هم اگر به قصد الهی باشد ثواب خواهد داشت. به این صورت همه‌ی افعال و رفتارها معنوی می‌شود. به همین جهت باید از ایجاد گسست بین معنویت و دیانت که یک جهان‌بینی و جهان‌زیست است پرهیز کنیم.
آخرین نکته‌ی من به عنوان جمع‌بندی نگاه به آیه‌ای است که در آغاز سخن تلاوت کردم: «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (آل عمران: ۱۹۱)». در این آیه به‌صورت یک‌جا همگی مختصات معنویت اسلامی و معنویت مقبول ذکر شده است. به تعبیر این آیه از قرآن انسان معنوی کسی که همه‌ی آنات و همه‌ی لحظات او همواره در حال معنویت است، زیرا همواره در حال ذکر است و همواره متذکر به روح هستی است. پیوسته متذکر است که این عالم روحی دارد و با آن روح در تماس است. معنویت از عقلانیت جدا نیست، تفکر جزء معنویت است و با تفکر به معنویت می‌رسیم. بین عقلانیت و معنویت نه‌تنها تعارضی وجود ندارد بلکه عقلانیت و تعقل طریق دستیابی به معنویت است. متعلَق تفکر معنوی تنها مسائل صرفاً معنوی نیست که بگوییم تنها باید به عبادت فکر کند، بلکه انسان باید به هستی فکر کند، به آسمان‌ها بیاندیشد و آفریده‌های خدا در زمین را الهی ببیند و آفریده‌ها را در حال عبادت و زیست معنوی مشاهده کند. مطابق آیه انسان باید اذعان کند که خداوند این عالم را باطل و بی‌هدف و تهی و پوچ نیافرده است. این عالم محتوا، معنی و عمق دارد. و نهایتاً به آخرت اعتراف می‌کند که خداوندا ما را در مسیری قرار بده که شایسته دوزخ تو نباشیم بلکه شایسته بهشت باشیم.
در این آیه همه مؤلفه‌های هستی‌شناختی معنویت آمده و هم مؤلفه‌ی معرفت‌شناختی معنویت مورد نظر و مختار مورد اشاره واقع شده و هم مؤلفه‌ی ارزش‌شناختی آن، چه آنکه در این آیه همه‌ی هستی ارزشمند قلمداد شده است و خداوند منزه است از اینکه عالم را باطل خلق کرده باشد و به خاطر سبحانیت و تنزه خود ما را از آتش جهنم نجات بده.
اگر در این آیه دقت کنیم عناصر و مؤلفه‌های بسیاری برای معنویت مورد نظر قرآن که مقبول ماست مطرح شده و مورد اشاره و یا تصریح قرار گرفته است. والسلام.