معنویت، هویت طلبه و حوزه است

معنویت، هویت طلبه و حوزه است

 

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: معنویت، هویت طلبه و حوزه است

آیت الله علی اکبر رشاد در آئین رسمی آغاز حوزه های علمیه استان تهران در حرم امام خمینی(ره) اظهار داشت: ایام دفاع مقدس را گرامی می‌داریم؛ ما در روزهای خاصی به سر می بریم و قدردان این نظام و انقلاب هستیم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود:عید علم و مهربانی و رافت را به حضور اساتید و مدیران معزز و دانش پژوهان و طلاب به عنوان سربازان جوان حضرت حجت(عج) تبریک عرض می کنیم.

وی بیان کرد:همینطور تکریم می‌کنیم مجاهدت گروه مقاوم و جبهه نورانی مقاومت در منطقه و در مقابل مردم مقاوم و قهرمان غزه و لبنان و مردم قهرمان یمن و بسیجیان عراق تعظیم می کنیم؛ در این ایام اتفاقاتی در منطقه روی می دهد که چه بسا در تاریخ بی مانند است.

آیت الله رشاد عنوان کرد:  ما با جنگلی به نام جهان مدرن مواجه هستیم و هر کس قدار‌تر باشد محترم تر و حق به جانب تر است، ما با جهانی مواجه هستیم که در آن درندگان، حکمفرمایی می‌کنند و با نهادهای بین‌المللی مواجه هستیم که برای توجیه سیطره و ستم بنا شده است.

وی تصریح کرد: ما در این جهان مدرن، با حامیان حقوق بشر مواجه‌ایم که این گروه بشر را به نژاد و اقلیم و قدرت می شناسند، روزگار شگفتی را سپری می‌کنیم که رژیم جعلی و این شجره خبیثه در منطقه به هر جنایتی دست می‌زنند از سوی حامیان حقوق بشر مورد دفاع است.

عضو شورای عالی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی خاطرنشان کرد:رژیم جعلی صهیونسیم افزون بر 41 هزار زن و بچه را قتل عام کرده، اما از این سازمان ملل بی رمق و از این اعلامیه‌های بی معنا و بی اساس چیزی در نمی آید.

وی اظهار داشت:در روزگار شگفتی به سر می‌بریم؛ اما حق تنها نمی ماند و شکست نمی‌خورد و سرانجامِ باطل، نابودی است و انشالله به زودی شاهد پیروزی جبهه مقاومت می شویم.

آیت الله رشاد گفت: محور مقاومت را شیفتگان امیرالمومنین تشکیل خواهند داد آن گونه که چه سردار قهرمان مقاومت پیش بینی کرد که شیعیان امیرالمومنین هستند که فلسطین و قدس را آزاد می کنند.

وی افزود:زمانی فرا برسد با انبوهی از شیفتگان امام عزیز در همین محل و منطقه جشن پیروزی را برپا کنیم و قدس آزاد خواهد شد.

مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی با گرامیداشت آغاز سال تحصیلی حوزه عنوان کرد:سعی ما بر این است که هر سال به حد امکان عید علم را در محضر نورانی حضرت امام(ره) برگزار کنیم، در آغاز سال تحصیلی، فرزندان این مکتب و این مرد عظیم با آرمان های ایشان میثاق می‌بندند و از محضر مقدس ایشان الهام می‌گیرند و سال تحصیلی را آغاز می‌کنند.

وی تصریح کرد:در خصوص میراث معرفتی امام خمینی(ره) کوتاهی کرده‌ایم و حتما قصور داریم و البته سایر اقشار نیز این گونه‌اند اما ما طلاب به ایشان نزدیک تر و مدیون‌تر هستیم و موظف تریم و باید اهتمام بیشتری داشته باشیم.

آیت الله رشاد اظهار داشت: ما با همه تلاش‌های علمی خود در زمینه میراث ایشان کوتاهی کرده‌ایم و باید اهتمام بیشتری داشته باشیم؛ در این راستا یکی از اسناد تاریخی که اساس حوزه است و باید اهتما کنیم توجه به سند منشور مبارک روحانیت است که امام عزیز در ارتباط با حوزه نقل کردند.

وی بیان کرد: ایشان توجه خاصی به تحول حوزه داشتند، در دورانی که رژیم پهلوی پشتیبان جریانهایی بود که نمی خواستند حوزه اصلاح شود، از این رو یکی از دیدگاههای امام خمینی(ره) به ویژه در اواخر عمر شریفشان اهتمام نسبت به تحولات و اصلاح حوزه بود.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه‌ی استان تهران خاطرنشان کرد:منشور روحانیت به شدت مظلوم است در حالی که سرشار از مضامین عمیق و حکمت و راهگشای تعالیمی است که باید تبدیل به اصول تحول حوزه شود.

وی گفت:چندین بار در سالروز صدور این منشور خدمت امام رفتیم و در حال حاضر تقاضا داریم از مجموعه مدیریتی حوزه و مدیران و متولیان به خصوص در تهران برای این مناسبت برنامه ریزی شود و با برگزاری یک همایش علمی، هر سال بخشی از منشور را برای طلاب و جوانان و اقشار جامعه تبیین نمایند و کارکرد حوزه را به زبان امام توضیح دهند.

آیت الله رشاد افزود:ما می توانیم با تبیین این منشور، تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم، بدون تردید یکی از فرصت های ارزشمند، این بیانیه است، بنا داریم امسال نخستین همایش را برگزار کنیم و با امام خمینی(ره) پیمان ببندیم تا بتوانیم مسیر ایشان را ادامه دهیم.

وی بیان کرد:امسال توفیق داریم در افتتاح سال تحصیلی، نشان خادم طلاب بودن را با خود داشته باشیم،این توفیق بزرگی است، ما دچار پاره ای کاستی ها و آسیب ها هستیم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: ما در شرایط کرونایی گفتیم طلاب به اموری که ارتباطی با شئون ما ندارد کاری نداشته باشند و به اموز ذاتی بپردازیم، وظیفه ما انجام طب سنتی نیست و یا اینکه به نام طب اسلامی کارهای نسنجیده ای انجام دهیم.

وی تصریح کرد: کار ما طلاب، طب ادیان است نه طب ابدان، ما روح مردم را درمان می کنیم و کار اساسی ما معنویت است، برخی از علما البته متخصص این حوزه هستند چون دانش این حوزه را کسب کرده اند و اگر روزی علمای ما به این جا رسیدند در این زمینه کار کرده اند مثلا ابن سینا کار کرد تا کتاب قانون نوشته شد و این کتاب بیش از 1000 سال منبع اثر علمی فاخر است.

آیت الله رشاد در ادامه خاطرنشان کرد:فاصله گرفتن از معنویت، حوزه و طلاب را تهدید می کند در حالی که معنویت، هویت طلبه و حوزه است، ما عالم دینی و روحانی هستیم، وجود ما باید برای ترویج دین باشد و وقتی مردم، روحانی و عالم را ببینند یاد خدا بیفتند، زندگی ما باید خدایی باشد و بیش از هر چیز به معنویت طلاب بپردازیم .

وی گفت:اگر طلبه، معنوی باز نیاید خطرناک می شود، معمم بی سواد و بی تقوا می‌تواند خطرناک باشد اما معمم و طلبه بی سواد با تقوا می تواند مفید باشد هر چند کم تاثیر در جامعه است و طلبه با سواد با تقوا اثر گذار است و در نهایت طلبه با سواد و بی تقوا موجودی خطرناک است.

مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی تصریح کرد:ما باید یک سلسله برنامه های عملیاتی را تنظیم کنیم، در این راستا طرح جامع تربیت اخلاقی و معنوی طلاب شامل 50 برنامه است را تدوین کرده ایم که به زودی عملیاتی می شود.

وی تصریح کرد:باید طلبه بداند چه رسالتی دارد ما یک نظریه و میزان لازم داریم که اگر باشد می توانیم برنامه کلان تنظیم کنیم، البته فراموش نکنیم اخلاق، درس دادنی نیست.

پرسش‌هایی پیرامون نظریه‌ی «کارایی و کاشفیت اکثری و استقلالی عقل در باب دین»

یکی از مختصات، بلکه برجسته‌ترین شاخصه‌ی نظریه‌ی علم دینی علامه جوادی آملی(حفظه الله) ابرام بر نقش حداکثری عقل و سهم گسترده‌ی آن در تولید علم صائب است؛ فیلسوف ما در جایْ‌جای آثار فاخر خویش آن مایه بر نقش عقل تأکید می‌ورزد که گویی از نظرگاه ایشان معرفت دینی ـ از جمله علم دینی ـ تک‌منبع و خردبسند است! (هرچند که هرگز چنین نظر ندارند).

حدت هوش، جودت فهم، قوت فکر، ذهن منسجم و ریاضی‌وار، حافظه‌ی بس قوی، جامعیت علمی، تسلط بر مبانی حکمی، مهارت شگرف در برهان‌آوری، سلطه‌ی اعجاب‌آور بر اصول و قواعد اجتهاد فکری و فقهی، منطق محکم، نثر فخیم و فاخر، توانایی تحسین‌برانگیز در اصطلاح‌پردازی و ترکیب‌سازی‌های بدیع و موزون، التزام به ادب نقد، تواضع حکیمانه، و ..، از جمله‌ی خصائل و خصائص این فیلسوف متأله و فقیه متضلع است.
حکمت، عرفان، کلام قدیم و جدید، تفسیر، فقه و اصول، مبانی علوم اجتماعی، و…، همه و همه، عرصه‌های ترکتازی این تک‌سوار رقیب‌ناشناس وادی معرفت و معناست. از جمله ویژگی‌های حکیم علامه‌ی ما، برخورداری از خودآگاهی تاریخی، موقع‌شناسی عمیق، و تکلیف‌مداری عالمانه است؛ نسبت به هر آنچه که احساس ضرورت کند بی‌درنگ بدان قیام می‌کند، و در هر جا که مصلحت ملت و منفعت امت اقتضاء نماید، بی‌محابا بر وفق آن اقدام می‌نماید. آفاق و عرصه‌های گوناگون معرفت، این خصیصه و خصلت او را تجربه کرده است. یکی از معارک معرفتی‌ای که این شخصیت شخیص، بر حضور در آن به طور ویژه اهتمام ورزیده و فاتح و فیروز از مصاف آن بیرون آمده عرصه‌ی نوآمد «علم دینی» است؛ وی ظرف دو دهه‌ی گذشته، در این قلمروی مهم، نظرات، بلکه نظریه‌های ژرف و شگرف گونه‌گونی پرداخته و پدید آورده است (جزاه الله عن الحقیقه خیره).
نظریه‌ی علم دینی ارائه‌شده از سوی این حکیم عظیم بر مبادی معرفتی مبرهن و منطق علمی متقنی استوار است که این کوته‌نوشت جای طرح و شرح آنها نیست، و بخشی از زوایا و خبایای آن در خلال مقالات این دفتر از کتاب نقد، بازگفته و بازگشوده شده است که خوانندگان فرهیخته‌ی مجله، آنها را ملاحظه خواهند فرمود.
یکی از مختصات، بلکه برجسته‌ترین شاخصه‌ی نظریه‌ی علم دینی علامه جوادی آملی(حفظه الله) ابرام بر نقش حداکثری عقل و سهم گسترده‌ی آن در تولید علم صائب است؛ فیلسوف ما در جایْ‌جای آثار فاخر خویش آن مایه بر نقش عقل تأکید می‌ورزد که گویی از نظرگاه ایشان معرفت دینی ـ از جمله علم دینی ـ تک‌منبع و خردبسند است! (هرچند که هرگز چنین نظر ندارند)
در هر حال: بر حسب مناسبت و به مقتضای شأن کتاب نقد، و از باب تشحیذ اذهان طلاب جوان، اینجا نگاهی می‌افکنیم به پرسش‌ها و چالش‌ها‌یی که می‌تواند پیرامون نظریه‌ی «کارایی و کاشفیت اکثری و استقلالی عقل در باب دین» مطرح گردد. این پرسش‌ها و چالش‌ها را می‌توان در هفت زمینه‌ی زیر طرح و طبقه‌بندی کرد:
۱٫ چیستی‌شناسی و ماهیت عقل؛
۲٫ هستی‌شناسی عقل، (و احراز مصادیق قضایای عقلی)؛
۳٫ معرفت‌شناسی عقل (و مبانی و ادله‌ی کارایی و کاشفیت آن)؛
۴٫ کارکردشناسی عقل (گستره و گونه‌های کارکرد عقل در اکتشاف و اجرای دین)؛
۵٫ کاربردشناسی عقل (روش، قواعد و ضوابط کاربست عقل در باب دین)؛
۶٫ نسبت‌شناسی عقل (سنجش نسبت عقل با سایر مدرِکات و مدارک معتبر دینی)؛
۷٫ آسیب‌شناسی عقل (انواع کاستی‌ها و کژی‌ها‌ی معرفت عقلی و روش کاربست عقل در باب دین).
از باب نمونه، برخی پرسش‌ها و چالش‌ها را در زیر می‌آوریم:
یک )عقل، فاقد تعریف متفق‌علیه بلکه روشنی است؛ زیرا عقل در ادوار مختلف و از نظر اصحاب هر علم، بلکه در نزد هر گروهی از اصحاب یک علم، تلقی و تعریف متفاوتی یافته است؛ آن‌سان که با گردآوری و طبقه‌بندی انواع تعاریف عقل و تعاریف انواع عقل، می‌توان کتابی قطور و فربه را سامان داد.
* اکنون پرسش این است که عقل با کدام تلقی و تعریف حجت است، و چرا؟ و به کدام تلقی حجت نیست، و چرا؟ وانگهی تا در تعریف عقل به تلقی واحد یا فی ‌الجمله قریب‌ الافقی دست نیابیم، رد و قبول ما، جز رد و قبول تلقی خاص خویش نخواهد بود. به تعبیر دیگر: اگر در تعریف عقلِ حجت با موافقان و مخالفان به وفاق نرسیم، حجت‌انگاری از سوی ما و انکار حجیت از سوی مخالفان، علی المبنا و مبتنی بر پیش‌انگاره‌ی خودپسندیده خواهد بود.
دو) به اعتبار علوم مختلف و حتی در ادبیات هر علمی، عقل و طبعاً قضایای عقلی دارای مصادیق متفاوت و‌ احیاناً ‌متهافتی است؛ مانند عقل تجریدی (در فلسفه)، عقل تجربی (در علم)، عقل عرفی (در علوم ‌اجتماعی)، عقل تجویزی، (یعنی عقل متربی شریعت یا عقل با تلقی خاص دینی؛ چنان‌که اصحاب تفکیک برآنند) در ساحت شرع، حجت است.
به فرض اتفاق نظر در تلقی از انواع عقل، آیا همگی حجت‌اند؟ و اگر آری، آیا همگی در همه‌ی حوزه‌های معرفتی دین (عقاید دینی، علم دینی، احکام دینی، اخلاق دینی) و به‌طور یکسان حجت‌اند؟ و در صورت حجیت انواع عقل، آیا انواع عقل حجت، دارای قدر جامع‌اند؟ قدر جامع چیست؟ و اگر نه، (اگر همگی حجت نیستند) پس کدامین آنها حجت‌اند و کدامین آنها حجت نیستند؟ و نیز کدام‌یک از آنها در کدام حوزه‌ی معرفتی دین معتبر و کارآمد است؟
وانگهی: همه‌ی مکلفان از عقل تجریدی برخوردار نیستند و خداوند نیز همگان را به قضایا و قضاوت‌های آن، مؤاخذه نخواهد ‌فرمود؛ نابرخورداران از عقل تجریدی که انبوه اوساط مؤمنین را شامل است، به تقلید و اتّباع از برخورداران، از فرآورده و دستاورده‌ی آن متنعم خواهند گشت (و خود توفیق کاربست آن را ندارند، پس عقل حجت نیز چون وحی در دسترس همگان نیست).
دست عقل تجربی نیز از دامن مفاهیم و معارف قدسی و تجربه‌ناپذیر کوتاه است؛ علاوه بر اینکه در قضایای عقیدتی (که گزارش از واقع‌اند) محتاج یقینیم و تجربه قطع‌آور نیست؛ اثبات حجیت ظنون خاص، در قلمروی قضایای انشائی دین نیز حاجتمند دلیل خاص است.
حجیت عقل عرفی در گرو حجیت مناشی تکون آن است؛ مناشی عقل عرفی دارای طیف طویلی است، از باورداشت‌های خرافی انام تا تصورات توهمْ‌فام؛ از تحکم‌های حکام تا قراردادها و بنای عقلا؛ از ادراکات و اقتضائات فطرت تا دریافت‌ها و داوری‌های عقل سلیم؛ از شهودات اولیاء تا تعلیمات انبیاء، همه‌و‌همه می‌توانند منشأ تکون عرف‌ها و هنجارها گشته و عقلانیت عرفی را پدید آورند. با این وصف چسان می‌توان معتقد و ملتزم به حجیت مطلق معقولات عرفی گردید؟
اثبات وجود و احراز مصداق عقل تجویزی ـ با همه‌‌ی ابهاماتی که این انگاره، محاط بدان‌هاست ـ دشوار، و تثبیت کاشفیت و کارآیی آن بسی دشوارتر است!
سه) آیا عقل و فطرت معادل هم هستند؟ یا از مراتب یا اقسام حقیقتی واحدند؟ و یا حقیقت‌هایی متفاوت و مستقل‌‌اند؟ و در این صورت، به لحاظ ارزش و کارکرد معرفتی چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
به گمان ما تبیین‌های زبان‌شناختی، وجود‌شناختی، و کارکردشناختی بسیاری، انگاره‌ی تفاوت عقل و فطرت را ـ‌ ‌‌به مثابه دو مُدرِک مستقل ـ در خور تأمل می‌دارد.
چهار) با توجه به اینکه از سویی قضایای عقلی بسیاری در نصوص دینی، مذکور افتاده است؛ از دیگرسو اکثر قضایای نقلی، خرد‌نمون است؛ و از سوم سو به‌رغم نظر مشهور که عقل و فطرت را یگانه می‌انگارد، ظواهر نصوص دینی، فطرت را مُدرِک و دال مستقلی می‌داند و قضایای دینی را فطری اعلام می‌دارد؛ و از چهارمْ سو، عقلانی با‌لذات یا فطرانی با‌لذات‌بودن بسیاری از قضا‌یا، مشتبه است، و از سوی پنجم و فراتر اینکه: نزاع‌ و نِقاش بی‌شمار و بی‌پایان عقلا و حکما در مسائل ـ‌که هر دو طرف، مدعای خویش را عقلی دانسته، و هر کدام به نفع خود ادله‌ی عقلی پرشماری نیز اقامه می‌دارند‌ ـ گواه آن است که حتی میان عقل و وهم نیز خلط بسیار رخ می‌دهد؛ اینک ملاک عقلانیت قضایا و قیاسات چیست؟ به تعبیر دیگر: معیار یا معاییر بازشناسی قضایای عقلانی و فطرانی و نقلانی از یکدیگر کدام‌اند؟
اگر معیار یا معاییری برای بازشناسی عقلانیات از غیر آن وجود داشته باشد، آیا آن معیار، واحد، فراگیر و فرابخشی است یا برای سنجش دستاورد هر نوع و هر مرتبه‌ای از عقل و نیز در هر حوزه‌ی معرفتی دین، معیار یا معیارهای خاصی وجود دارد؟
این معیار یا معیارها، آیا خود عقلی‌اند، یا فطری‌اند، یا نقلی‌اند؟ و در هر صورت، اعتبار این معاییر هویت‌سنج از کجا ناشی می‌شود؟
با توجه به اختلافات بسیار موجود در مفهوم‌شناسی و مصداق‌شناسی ‌عقل، به فرض ارائه‌ی ملاکی روشن جهت باز‌شناسی قضایای عقلی از جز آن، از‌ کجا که این ملاک، پسینی نبوده و براساس تلقی ‌خاصی صورت نگیرد است؟ اگر چنین باشد چه ضمان که در ورطه‌ی نوعی مغالطه‌ی مصادره به مطلوب فرو نغلطیم؟
پنج) آیا عقل برای احراز یا اکتساب حجیت، حاجتمند استدلال است؟ اگر قضایای قطعیه ذاتاً حجت باشند و یا قطع مستلزم حجیت باشد، دست‌کم از آنجا که پاره‌ای از قضایای عقلی، ظنی‌اند و فاقدکاشفیت تامّه‌ی قطعیه و لاجرم فاقد حجیت‌‌ ذاتیه‌اند، حجیت این دسته از قضایای عقلی، نیازمند دلیل است.
آیا ادله‌ی حجیّت عقل، عقلی‌اند یا نقلی؟ اگر ادله‌ی حجیت، عقلی باشند، چون انگاره‌ی حجیت عقل، یک اصل و عقیده قلمداد می‌شود، اثبات آن به عقل، قبل از احراز حجیتِ آن، موجب تقدم شیء علی نفسه و مستلزم دور است؛ کما اینکه اگر ادله‌ی حجیت، نقلی نیز باشند ـ به دلیل رهن حجیت نقل به استدلال عقلی ـ باز هم شبهه‌ی دور باز‌گشت می‌کند.
شش) به فرض قبول اجمالی توانایی معرفتی عقل، عقل نمی‌تواند، معرفت قطعی نفس‌الأمری تولید کند و اگر عقل از چنین استطاعتی برخوردار بود، دست‌کم نزاع‌های کهن و دامنه‌دار فلسفی را از میان می‌برد، اما چنین نشده است؛ برخی مسائل از نظر بعضی فلاسفه برهانی، بلکه بدیهی است، اما نزد برخی دیگر خلاف آن است، و اصولاً تکافؤ ادله در برخی مدعیات فلسفی و علمی، خود از ناتوانی عقل در حل مسائل اساسی حیات و هستی حکایت می‌کند.
اگر عقل در فلسفه که علم عقلی محض و جولانگاه اصلی عقل تجریدی است ـ که عالی‌ترین ‌مرتبه یا مصداق عقل می‌باشد‌ ـ در حل مسائل فرو‌مانده است، در دیگر علوم، خاصه در شرعیات ـ که معارف و معالم ماورایی‌اند ـ کجا می‌تواند گره از کار فروبسته‌ی بشر بگشاید؟
اگر عقل، قادر به درک حقایق عالم و مصالح آدمی بود، حاجت به نزول وحی و صدور سنت نمی‌افتاد، واقعیت خارجی حیات آدمی و نیز نزول و صدور وحی و سنت، گواه این است که چنین نبوده و نیست.
هفت) آیا عقل، تنها دارای کارکرد «آلی» تفسیری است (وسیله‌ی فهم وحی و سنت است)؟ یا از کارکرد «اکتشافی» توسیطی نیز برخوردار است (واسطه‌ی دریافت شریعت است)؟ و بلکه علاوه بر نقش «آلی» و «اکتشافی»، دارای کارکرد «استقلالی» تولیدی است (شأن آمریت دارد و خود، معرفت‌آفرین است، رأساً قضایای نظری یا قضایای عملی را تولید می‌کند، هر چند شارع در نفس‌الامر چنان حکمی را صادر نفر‌موده باشد).
در فرض نخست اطلاق منبع به عقل، صحیح ـ یا دست‌کم دقیق ـ نیست، و بنا به فرض دوم و سوم، نیز حجیت عقل: اولاً به معنی نقص دین (یا دست‌کم نقص کتاب و سنت) خواهد بود، و با کمال دین تلائم نخواهد داشت؛ ثانیاً با خاتمیت در تعارض آشکار خواهد بود! زیرا تا عقل آدمی فعال باشد، دین‌، تکامل و توسعه خواهد یافت! و هیچ ملاک و مبنایی بر حصر حجیت‌ عقل به عصر بعثت یا دوره‌ی خاص دیگری وجود ندارد. هرچند استاد علامه‌ی ما بر عدم شأنیت تولیدی عقل در مرتبه‌ی هستی دین تأکید می‌فرمایند، اما منبع‌انگاری عقل (در مقابل دو نقش دیگر آن: مصباح و معیارانگاشتنش) به جز با اذعان به موجدیت آن درست یا دقیق نمی‌نماید!
هشت) آیا عقل آدمی، از آغاز کامل بوده است یا تکامل‌پذیر است؟ اگر خرد، فرگشت‌یابنده است ـ و به گواهی تاریخ، چنین بوده است ـ آیا عقل دارای هویت جمعی است و به نحو جمعی تکامل می‌یابد، به نحوی که عقل هر دوره از دوره‌ی پیشین، کامل‌تر است؟ یا فرگشت‌یابندگی خرد، جمعی و ادواری نیست، بلکه حسب‌الافراد است، یعنی دوره‌های خرد‌وری هر فرد، متفاوت و متکامل است و عقول افراد، با هم مختلف و متفاوت می‌باشند؟
بر فرض نخست، به سبب ارتقای تدریجی عقل جمعی، دینِ هر دوره گسترده‌تر و ژرفناک‌تر از دوره‌ی پیشتر خواهد بود، و بر فرض دوم، دین افراد مختلف ـ فراخور عقول آنها ـ و دین یک فرد در ادوار گوناگون حیاتش، به لحاظ عمق و وسعت، مختلف می‌گردد.
نه) با صرف نظر از تکامل‌پذیری عقل، و نیز تفاوت عقول، به لحاظ نقص و کمال، همچنین با قطع نظر از تعاریف مضیّق و موسّع عقل، و گذشته از آرای متهافت در حجیت و عدم آن، و نیز اقوال گوناگون در حدود کارایی و انواع و میزان نقش و سهم عقل در باب دین ـ که همگی به نحوی موجب قبض و بسط دین یا معرفت دین می‌شوند ـ‌ تفاوت در میزان کاربست عقل، و دخیل‌داشتن آن در تفهم و تحقق دین از سوی محققان و مکلفان، خواه‌ناخواه، موجب سیالیت و قبض و بسط حقیقت دین (اگر برای عقل، در قضایای دینی، سهمی خاص در ادراک حقایق، و حق جعل حکم مستقل قائل باشیم)، یا معرفت دین یا معرفت دینی، (اگر آن را صرفاً واسطه و وسیله‌ی دریافت و درک بیانگاریم). این اشکال آن‌گاه برجسته‌تر می‌نماید که به سهم و نقش تعیین‌کننده‌، بلکه بی‌بدیل عقل در اعتباربخشی به دیگر مدارک دینی و نیز در فرایند کاربرد آنها بذل توجه بشود.
ده) دستاورد وحی الهی و سنت معصوم، معرفت محض، و متقن و مصون از خطاست، و مدلول آنها مطابق دین نفس‌الامری می‌باشد، اما دستاورد عقل، بشری، و مشوب و مشوش است، با اعطای نقش و سهم به عقل در تولید یا اکتشاف یا تفسیر دین. خطا و اشتباه در معرفت دینی نیز راه خواهد‌ یافت و به تبع آن اختلاف و تشتت آرا و ‌انظار ـ آن‌سان که در علوم بشری رایج است ـ به حوزه‌ی علوم الهی و معرفت دینی نیز تسری خواهد کرد، و در این میان، دین حقیقی و حقیقت دین و حقایق دینی مشتبه و مفقود خواهد ‌گشت.
چنان‌که اشارت شد: این‌همه، از باب تشحیذ اذهان، مذکور افتاد؛ اگر نه، راقم کمین، خود از هواداران انگاره‌ی سهم‌گذاری و نقش‌آفرینی گسترده‌ی خرد در فرایند تکون معرفت دینی است؛ از این‌رو بر حسب تناسب، همواره بخش‌هایی از سیاهه‌های منتشره‌ی خود ـ از جمله کتاب منطق فهم دین ـ را به این بحث اختصاص می‌دهد، و پس از نشر کتاب ارزشمند منزلت عقل در هندسه‌ی معرفت دینی نیز طی جلساتی، در حد بضاعت مزجاه به وارسی و پاسخگویی به ابهامات و استفهامات پیشگفته پرداخته است. والسلام.