کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در حوزه امام رضا(ع) برگزار می شود

کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در حوزه امام رضا(ع) برگزار می شود

به گزارش روابط عمومی حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران، کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در سال تحصیلی پیش رو با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در محل حوزه علمیه امام رضا علیه السلام تهران برگزار می شود.

حجت الاسلام والمسلمین ناصر پناهی پارچین مدیر حوزه علیمه امام رضا(ع) ضمن اعلام این خبر گفت: از دیرباز شهر تهران به عنوان شهر هزار حکیم مشهور بوده و احیای این عنوان نیازمند ایجاد کرسی های حکمت و علوم عقلی است. با این هدف حوزه علمیه امام رضا(ع) که محل استقرار پژوهش سرای حوزه علمیه استان تهران نیز هست زین پس به عنوان پایگاه دروس حکمت و علوم عقلی حوزه تهران قلمداد خواهد شد.

وی افزود: سال گذشته کرسی دروس شرح منظومه با حضور استاد منوچهر صدوقی سها و شرح حکمت متعالیه نیز با حضور استاد عبدالحسین خسروپناه با همین هدف راه اندازی گردیده بود که در سال جاری دروس فلسفه حکم، فلسفه معنویت، شرح الاشارت و التنبیهات(نمط چهارم)، تاریخ فلسفه اسلامی، تاریخ فلسفه غرب(یونان باستان)، شرح منظومه ملاهادی سبزواری، تاریخ فلسفه غرب(معاصر)، شرح فصوص الحکم، شرح تجرید الاعتقاد و معرفت شناسی اسلامی نیز به این کرسی دروس افزوده خواهد شد.

مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: بر همین اساس دروس فلسفه حکم توسط آیت الله علی اکبر رشاد روزهای چهارشنبه ساعت 14 و فلسفه معنویت چهارشنبه ها ساعت 15 برگزار می شود. همچنین شرح حکمت المتعاليه توسط استاد عبدالحسین خسروپناه روزهای یکشنبه و دوشنبه ساعت6:30 صبح، شرح الاشارت و التنبیهات(نمط چهارم) توسط استاد عسگر دیرباز روزهای یکشنبه ساعت 16، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و تاریخ فلسفه اسلامی توسط استاد منوچهر صدوقی سها چهارشنبه ها ساعت 16 و 17، تاریخ فلسفه غرب(یونان باستان) توسط استاد مجید حمیدزاده شنبه ها ساعت 16، تاریخ فلسفه غرب (معاصر) توسط استاد ابراهیم دادجو سه شنبه ها ساعت 16، شرح فصوص الحکم(قیصری) توسط استاد مسعود اسماعیلی، شرح تجرید الاعتقاد توسط استاد محمد هادی رحیمی صادق دوشنبه ها ساعت 14 و کرسی معرفت شناسی اسلامی توسط استاد مهدی عباس زاده دوشنبه ها ساعت 16 برگزار خواهد شد.

مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) تصریح داشت: کرسی این دروس از نیمه آبان ماه جاری در محل حوزه علمیه امام رضا(ع) به آدرس تهران، خیابان شهید مصطفی خمینی(ره)، روبروی بیمارستان سپیر آغاز به کار خواهد کرد و علاقمندان می توانند از طریق این لینک و یا تماس با شماره 09123239489 (آقای احمدی) برای ثبت نام اقدام کنند.

علوم انسانی اسلامی بدون فقه نظام ساز ممکن نیست

علوم انسانی اسلامی بدون فقه نظام ساز ممکن نیست

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه علوم انسانی رایج معاصر شریعت است، افزود: دین به ما نحوه سبک زندگی را نشان می دهد و علوم انسانی هم این ادعا را دارد که با شاخه ها و رشته‌های مختلف همه‌ شون اجتماعی بشر را اداره می‌کند.

به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، آیت الله علی‌اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در افتتاحیه ششمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی و پنجمین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی گفت: موضوع علوم انسانی به مسئله روز تبدیل شده است که در دور بعدی این کنگره اشاعه و گسترش خواهد یافت.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: یکی از موضوعات مهم و مرتبط با تحول در علوم انسانی که متولیان این کنگره باید به آن توجه کنند، این است که در کنار مجموعه کمیسیون‌هایی که کنگره دارد، مجموعه ای برای فقه و علوم انسانی نیز تشکیل شود.

وی ادامه داد: اگر بنا باشد که کنگره هر دوره به موضوعات مختلفی بپردازد، یکی از موضوعات مهم، حیاتی، کاربردی و به شدت مورد تایید همین مسئله مناسبات فقه و علوم انسانی است.

رشاد رابطه علوم انسانی و فقه را رابطه دو سویه دانست و گفت: علوم انسانی امروز رقیب شریعت است. به طوریکه دین به ما نحوه سبک زندگی را نشان می دهد و علوم انسانی هم این ادعا را دارد که با شاخه ها و رشته‌های مختلف همه‌ شون اجتماعی بشر را اداره می‌کند.

وی تصریح کرد: عملاً علوم انسانی در دنیا و کشور ما پیشی گرفته است و امروز بخش عمده‌ای از زندگی ما را علوم انسانی سکولار از غرب آمده در اختیار دارد. فرافکنی نمی‌کنیم اما نمی‌توان از این واقعیت چشم‌پوشی کرد که بسیاری از مشکلات جامعه ما ناشی از همین علوم انسانی سکولار است که در بخش هایی هم الحادی است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: تا زمانی که نسبت علوم انسانی و فقه را تعریف نکنیم، نمی توان بین فقه و علوم انسانی سطح مثبتی تعریف کرد تا مشخص شود چه تعاملاتی بین فقه و علوم انسانی باید رخ دهد. علم ۵ مولفه دارد که تا زمانی که با هم سازگار نباشند، دستگاهی به نام علم تشکیل نمی شود. این در حالی است که مبانی، اصول، فلسفه، منطق و غایت ۵ مولفه علم هستند.

وی گفت: علوم انسانی عهده دار شناخت، تبیین و پاسخگوی حیات بشر در عرصه‌های گوناگون است که رخ می‌دهد. ما از این سخن نمی‌گوییم که فقه جایگزین علوم انسانی شود، بلکه باید نسبت و مناسبات آن را بررسی کنیم. هر آنچه که درباره انسان سخن بگوید و انسان را بشناسد و تعریف کند، جزء موضوعات علوم انسانی محسوب می شود.

وی شناخت انسان را اولین مسئله علوم انسانی دانست و گفت: شهید مطهری بخشی از کلام را به شناخت انسان و علوم انسانی اختصاص داد.

رشاد تصریح کرد: علوم انسانی درس های فلسفه توصیفی، تبیینی و تجویزی دارد. با وجودعلوم انسانی موجود، باز هم به این گروه از دانش نیاز داریم. هر رشته از علوم انسانی موضوعی دارد که خود آن را می شناسد و موضوعاتی است که قرار است درباره آن حکم صادر کند. علوم انسانی اسلامی بدون فقه نظام ساز ممکن نیست.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ‌ و‌ اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه موضوعات متعددی در حوزه علوم‌انسانی همچون ارتباط آن با فضای دیجیتال مطرح است، گفت: تشکیل کمیسیونی با عنوان فقه ‌‌علوم انسانی می‌تواند دین را به عرصه زندگی وارد کند. بر همین اساس باید به این‌امر توجه‌ویژه شود.

وی به شناخت انسان از علوم انسانی اشاره کرد و افزود: اگر کلام را در قلمروی جدیدش بنگریم، انسان شناسی بخشی از آن قلمداد می‌شود. تبیین بسیاری از حقایق به عنوان گزاره‌های علوم‌انسانی است که وارد ساحت جامعه‌شناسی معرفت می‌شود.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ‌ و‌ اندیشه اسلامی با بیان اینکه موضوع‌شناسی بزرگ‌ترین خدمت علوم‌انسانی به فقه است، تصریح کرد: فقه کارآمد، روز آمد و‌ توسعه یافته در سایه این موضوع گسترش یافته است.

هم اندیشی علمی گفتمان فقه تخصصی نظام ساز برگزار می شود

هم اندیشی علمی گفتمان فقه تخصصی نظام ساز برگزار می شود

هم اندیشی علمی گفتمان فقه تخصصی نظام ساز با حضور صاحبنظران این حوزه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۰ در محل موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام در شهر مقدس قم برگزار می شود.
همزمان با افتتاح شعبه قم موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام هم اندیشی علمی گفتمان فقه تخصصی نظام ساز با حضور طلاب و فضلای حوزه علمیه قم و علاقمندان به مباحث فقه معاصر در شهر مقدس قم برگزار می شود.
در این هم اندیشی علمی آیت الله علیرضا اعرافی عضو شورای عالی و مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور و آیت الله علی اکبر رشاد رییس شورای حوزه علمیه استان تهران ایراد سخنرانی خواهند داشت.
همچنین در این مراسم شعبه قم موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام با حضور آیت الله اعرافی و دیگر اساتید و مدیران حوزه های علمیه قم به طور رسمی افتتاح خواهد شد.
لازم به ذکر است موسسه آموزش عالی امام رضا(ع) شهریورماه سال ۸۵ در شهر تهران تاسیس و در حوزه مباحث معاصر فقهی به تعلیم و تربیت دانش پژوهان اهتمام ویژه داشته است، در سال ۱۴۰۰ با توجه به درخواست فضلای حوزه علمیه قم برای استفاده از دروس موسسه و فضای علمی و فقهی و بهره مندی از اساتید مبرز در راستای راه اندازی فقه های تخصصی شعبه موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا در قم دایر گردید.
گفتنی است آیین افتتاح رسمی موسسه و هم اندیشی گفتمان تخصصی فقه تخصصی نظام ساز صبح پنج شنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۰ از ساعت ۱۰ صبح با سخنرانی آیت الله اعرافی و آیت الله رشاد و با حضور اساتید و صاحبنظران، دانشجویان و دانش پژوهان علاقمند به مباحث فقهی در محل این موسسه در شهر مقدس قم به آدرس میدان سعیدی، خیابان هفت تیر، کوچه ۱۲ تقاطع اول برگزار می شود.
علاقمندان می توانند این مراسم را به صورت زنده و مستقیم از طریق اسکایپ دنبال کنند.

کودتا علیه خواسته‌های نفسانی راهی برای ترک عادات منفی و مضر

کودتا علیه خواسته‌های نفسانی راهی برای ترک عادات منفی و مضر

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله علی اکبر رشاد صبح امروز در جلسه درس اخلاق که به صورت مجازی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: محرم، ماه دلدادگی، دلسپردگی و سرسپردگی شیعه به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین (ع) است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: انسان دلداده محدودیت پذیر نیست و هر گونه که دل دستور دهد همانگونه می‌خواهد عمل کند اما متأسفانه با توجه به شرایط کرونایی کشور دلدادگان امام حسین (ع) امسال نیز مجبور شدند مراسم‌های عزاداری خود را آنگونه که می‌خواهند برگزار نکنند.

وی با بیان حدیثی از امام علی (ع) عنوان کرد: حضرت برای حل دو مشکل در وجود آدمی راه کار ارائه می‌دهند و می‌فرمایند گاهی اوقات انسان مبتلا به عاداتی می‌شود که نیازمند به ترک آن است؛ عادات در وجود انسان به یک طبیعت ثانوی تبدیل می‌شود و اینگونه نیست که تنها انسان‌ها به آن مبتلا شوند بلکه در روایات آمده انبیای الهی نیز به برخی عادات مبتلا می‌شدند.

رئیس شواری سیاست گذاری حوزه علمیه استان تهران با اشاره به اینکه عادت همیشه منفی نیست بلکه گاهی اوقات بعضی از عادات مثبت قلمداد می‌شود، گفت: نباید فراموش کرد که برای حل برخی معضلات از شیوه ایجاد عادات استفاده می‌شود؛ در حوزه تربیتی تبدیل یک رفتار و گفتار به عادت از شیوه‌های موفق به شمار می‌آید.

وی اضافه کرد: مثلاً، برای نماز خوان کردن فرزندان گفته شده آنان را قبل از بلوغ به نماز خواندن عادت دهید، حتی برخی تردید دارند که آیا بر این امر ثواب مترتب است یا خیر. والدین اگر پیش از بلوغ فرزندان را به اقامه نماز عادت دهند نماز خواندن در سن بلوغ برای آنان سهل و آسان می‌شود.

آیت الله رشاد با اشاره به اینکه ترک عادت بسیار سخت و دشوار است، گفت: اگر انسان به رفتار و کردار بدی عادت داشته باشد ترک آن بسیار دشوار است برای همین امام علی (ع) دو راهکار برای ترک عادات رفتاری و عملی ارائه می‌دهند تا انسان بداند در مواجهه با خواسته‌های نفسانی چگونه بر نفس خویش غلبه پیدا کرده و بر آن مسلط شود.

وی افزود: حضرت می‌فرمایند نفس را باید وادار کرد عادات را ترک کند و این زمانی محقق می‌شود که بر ترک آن اصرار بورزد، بنابراین اگر آن حالت احساسی و پیوند حسی که بین انسان و عادت وجود دارد در گام نخست از بین برود می‌تواند بر آن حالات غلبه داشته باشد. بر این اساس لازم است انسان با خود خلوت کند و عادات ناصحیح خود را شناسایی کرده و بشمارد. اصلاح این عادات قبیح جز وظایف آدمی و از واجبات است و انسان باید نفس خویش را به ترک آن ترغیب کرده و علیه آن عادات کودتا کند.

این استاد حوزه علمیه به روش دوم اشاره و تصریح کرد: روش دوم مربوط به مقابله با هواهای نفسانی است. انسان باید با مجاهدت به مقابله با هواهای نفسانی بپردازد. هوای نفس جز طبیعیت انسان است و وجود آن در آدمی فلسفه‌های خودش را دارد.

آیت الله رشاد گفت: هواهای نفسانی همانند موانع ایذایی است که در میادین ورزشی بخصوص میدان‌های رزمی قرار می‌دهند تا ورزشکار با عبور از آن موانع ورزیده‌تر و قوی‌تر شود، خدای متعال نیز هوای نفس را در وجود انسان گذاشته تا آدمی با قوت و سلامت راه سعادت را طی کند. انسان باید با هوای نفس تقابل کند تا نفس قوی شود و مرتبه وجودی خویش ارتقای یابد. اگر کسی در برابر هواهای نفس تسلیم شود قطعاً هوای نفس بر آدمی غلبه و تسلط پیدا کرده و انسان را مدیریت می‌کند.

درباره‌ی فلسفه‌ فرهنگ

درباره‌ی فلسفه‌ فرهنگ

نوشتاری از آیت الله علی اکبر رشاد به بهانه سالگرد آغاز تدریس فلسفه فرهنگ در سال ۱۳۸۹

دستیابی به «نظریه‌ی فرهنگ» اسلامی، از رهگذر کاوش‌های فلسفی مبتنی بر حکمت اسلامی در باب فرهنگ، فراچنگ می‌آید؛ پـرداختن به نظریه‌ی فرهنگ در میان فیلسوفان مسلمان پیشینه‌ی چندانی ندارد؛ با توجه به اهمیت و خطورت مسئله‌ی فرهنگ در روزگار ما، اهتمام به مطالعه‌ی فلسفی فرهنگ، اکنون از بایستگی دوچندان برخوردار شده است؛ در این مسودّه‌ی مختصر، ما درصدد بازگفت کوتاه و گذرای پاره‌ای نکات اساسی درباره‌ی فلسفه‌ی فرهنگ هستیم که صورت تکمیل و تفصیل‌یافته‌ی آنها را می‌توان «فلسفه‌ی فلسفه‌ی فرهنگ» نامید؛ مباحثی همچون: «معنا و معیار فلسفه‌انگاری فلسفه‌ی فرهنگ»، «تعریف فلسفه‌ی فرهنگ»، «جایگاه فلسفه‌ی فرهنگ در جغرافیای معارف فلسفی»، «نسبت و مناسبات فلسفه‌ی فرهنگ با دانش‌های هموند و همگن»، «موضوع فلسفه‌ی فرهنگ»، «روش فلسفه‌ی فرهنگ»، «هویت معرفتی فلسفه‌ی فرهنگ»، «غایت و فائدت فلسفه‌ی فرهنگ»، «منابع فلسفه‌ی فرهنگ»، «مسائل فلسفه‌ی فرهنگ»، را عجالتاً در این وجیزه مورد بحث قرار می‌دهیم، مباحث دیگری همچون «منطق ترتیب و طبقه‌بندی مباحث فلسفه‌ی فرهنگ»، «هندسه‌ی معرفتی فلسفه‌ی فرهنگ»، «قلمروشناسی فلسفه‌ی فرهنگ»، «گونه‌شناسی تطبیقی مطالعات فلسفی فرهنگ»، و… نیز، در ذیل عنوان مقاله قابل طرح‌اند که این موجز مجال طرح آنها نیست و پرداختن بدانها را به فرصتی دیگر احاله می‌کنیم. از آن‌جا که این مقال درآمدی است تأسیسی بر «فلسفه‌ی فرهنگ اسلامی»، فصول محوری فلسفه‌ی فرهنگ، به نحو ممتع و مشبع آورده شده، و در ذیل هر فصل نیز نمونه‌هایی از فروع مباحث آن درج گردیده است.
به لحاظ رعایت اختصار، نکات و جهات پیشگفته را بی‌پیرنگ و پیرایه، در قالب چند بند، تقدیم ساحت فرهمند شما می‌دارم:
یک. فلسفه عهده‌دار «کشف»، «تحلیل» و «تعلیل» عقلانی احکام کلی موضوع خویش است؛ هر معرفت دستگاهواری که به تبیین، تحلیل و تعلیل احکام یک موضوع ـ که دارای قابلیت مطالعه‌ی فلسفی است ـ بپردازد، یک دانش فلسفی قلمداد می‌گردد. فرهنگ کلانْ‌مقوله‌یی‌ست که از قابلیت مطالعه‌ی فلسفی لازم برخوردار است؛ از آن‌جا که فلسفه‌ی فرهنگ متصدی مطالعه‌ی عقلانی فرهنگ است، می‌تواند در شمار دانش‌های فلسفی قرار گیرد.
فلسفه‌ی فرهنگ را می‌توان با عبارت «معرفت دستگاهوارِ برآمده از مطالعه‌ی فرانگر ـ عقلانی احکام کلی فرهنگ» یا «دانش عهده‌دار تبیین، تحلیل و تعلیل عقلانی احکام کلی فرهنگ» تعریف کرد.
دو. فلسفه را می‌توان به اعتبارات مختلف دسته‌بندی و طبقه‌بندی کرد، برخی از معیارهای تقسیم فلسفه، «ماهوی» و برخی دیگر «صوری»‌اند. معیارهای ماهوی را به مؤلفه‌ها و متغیرهایی از قبیل «موضوع»، «غایت»، «روش»، و…، که در «تکوُّن ماهیت دانش‌ها» دخیل‌اند، اطلاق می‌کنیم؛ معیارهایی از قبیل «بستر تمدنی و فرهنگی پیدایش و بالش»، «دوره‌ی تاریخی تکون و تداوم»، «مؤسس و مدوِّنان»، و…، را که «هویت دانش‌ها» را مشخص می‌کنند، معیارهای صوری می‌نامیـم.
سه. موضوع و متعلق مطالعه‌ی دانش‌های فلسفی یا «وجود بماهو وجود» است یا «وجودهای مقید». وجودهای مقیدی که مورد مطالعه‌ی فلسفه‌ها قرار می‌گیرند، یا از سنخ مقولات «معرفتی»اند، مانند موضوعِ «فلسفه‌ی علم فیزیک»، «فلسفه‌ی علم حقوق» و «فلسفه‌ی وحی» یا از جنس امور «غیرمعرفتی»اند، مانند «فلسفه‌ی فیزیک» (طبیعیات)، «فلسفه‌ی حقوق» و «فلسفه‌ی هنر». فلسفه‌های مضاف به علم‌ها همگی از نوع فلسفه‌های مضاف به معرفت‌اند. مراد از علم، مجموعه‌ی قضایای انباشته و سازواری است که در یک قلمروی گسترده، یک دستگاه معرفتی را پدید آورده‌اند. فلسفه‌های مضاف به مقولات معرفتی، «معرفت درجه‌ی دو» تلقی می‌شوند، اما فلسفه‌های مضاف به «غیرعلم‌ها» و مقولات غیرمعرفتی، «معرفت درجه‌ی یک» به شمار می‌آیند. بدین‌سان فلسفه‌ی فرهنگ در عداد فلسفه‌های مضاف به امور غیرمعرفتی و از سنخ معرفت درجه‌ی یکم بشمار است.
چهار. شرح نسبت و مناسبات فلسفه‌ی فرهنگ با دانش‌های هموند و همگنی همچون «علم فرهنگ»، «علم‌های مضاف به فرهنگ» (مانند جامعه‌شناسی فرهنگ)، «انسان‌شناسی»، «فلسفه‌ی علم فرهنگ»، «فلسفه‌ی علوم انسانی»، از جمله‌ی مباحث پراهمیتی است که می‌باید در ذیل عنوان «درباره‌ی فلسفه‌ی فرهنگ» بدان پرداخته شود.
در مقام مقارنه و بازشناسی تفاوت‌های این حوزه‌های معرفتی نیز باید به همسانی‌ها و ناهمسانی‌های آن‌ها از زوایای موضوع‌شناختی، روش‌شناختی، غایت‌شناختی، کارکردشناختی، مسئله‌شناختی، و… نگریست، اما مقصد این مقال مقتضی چنین تفصیلی نیست، از این‌رو به اشارتی کوتاه به برخی تفاوت‌های فلسفه‌ی فرهنگ با علم فرهنگ (فرهنگ‌شناسی علمی) بسنده می‌کنیم(۲).
روش تحقیق در فلسفه‌ی فرهنگ، عقلانی و رویکرد مطالعاتی آن فرانگر و داورمآبانه، و مسائل آن، احکامِ کلی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، ماهیت‌شناختی، و… فرهنگ (از آن جهت که فرهنگ است) و مؤلفه‌های آن (با لحاظ انضمامی) است؛ کارکرد اساسی فلسفه‌ی فرهنگ، اثبات موضوع برای علم فرهنگ و دانش‌های پیرافرهنگی و تبیین احکام کلی این مقوله‌ی نرم‌افزاریِ خطیرِ حیات آدمی‌ست؛ اما علم فرهنگ علاوه بر کاربست روش عقلی از روش تجربی به‌وفور بهره می‌جوید؛ جزءنگر و جزئی‌بین و درون‌گراست؛ علاوه بر آن‌که وصفگر است توصیه‌گر و تجویزور نیز می‌باشد، یعنی این دانش چونان دیگر دانش‌ها (در مقابل فلسفه‌ها) افزون بر تبیین، در صدد تغییر نیز می‌باشد (مانند دیگر علوم، توأماً مشتمل بر گزاره‌های «توصیفی»، «توصیه‌ای» و «تجویزی» است) از جمله کارکردهای فرهنگ‌شناسیِ علمی، توانمندسازی آدمی برای «مهندسی فرهنگ» و «مهندسی فرهنگی» است.
پنج. واژه‌ی فرهنگ مرکب از پیشاوند «فر» و کلمه‌ی «هنگ» است. این کلمه به معانی گوناگونی به کاررفته است: دانش، ادب، خرد، تعلیم و تربیت، بزرگی و سنجیدگی، از جمله‌ی آنهاست. شاخ درختی را که در زمین خوابانیده، سپس آن را در جای دیگر نهال کنند، همچنین کاریز آب را نیز گویند. (لغت‌نامه‌ی دهخدا، ذیل کلمه‌ی فرهنگ) همه‌ی این موارد معانی لغوی واژه‌ی فرهنگ‌اند. موضوع فلسفه‌ی فرهنگ معنای اصطلاحی آن است.
برای معنای اصطلاحی فرهنگ تعاریف مختلفی ارائه شده؛ ما فرهنگ را عبارت می‌دانیم از «مجموعه‌ی تافته و تنیده‌ی سازوارشده‌ای از بینش‌ها، منش‌ها و کنش‌های پایدار، در بستر زمینی و بازه‌ی زمانی مشخصی که چون هویت جمعی و طبیعت ثانویِ طیفی از آدمیان، صورت بسته باشد».
به تعبیر دیگر: فرهنگ «جهان‌زیست نافیزیکیِ جمعیِ آدمیان زمان و زمین معین» است، از این‌رو انسان بلافرهنگ و فرهنگ بلاانسان بی‌معناست. مطالعه‌ی فرهنگ درحقیقت «انسان‌شناسی انضمامی» است، یعنی آن‌گاه که انسان به انضمام «محیط»، «زمان»، «مکان» و دیگر ظروف زیستی او مورد مطالعه قرار می‌گیرد درحقیقت فرهنگ مطالعه می‌شود.
شش. مسائل فلسفه‌ی فرهنگ، احکام کلی (مباحث هستی‌شناختی، گونه‌شناختی، معرفت‌شناختی، ارزش‌شناختی، روش‌شناختی، قاعده‌شناختی، و…) فرهنگ است.
تذکار: مباحث فلسفه‌ی فرهنگ در دو سطح قابل طبقه‌بندی‌اند:
یک) احکام کلیِ «فرهنگ» بماهو فرهنگ،
دو) احکام کلی مؤلّفه‌های آن (بینش، منش و کنش‌های سازوار پایدارشده)، البته آن‌گاه که بشرط شئ و با نگرش انضمامی لحاظ شوند.

در ادامه‌ی مقاله، فهرست تفصیلی مباحث فلسفه‌ی فرهنگ را خواهیم آورد.
هفت. غایت فلسفه‌ی فرهنگ، دستیابی به احکام کلی فرهنگ است؛ از جمله‌ی اهم فواید آن نیز مبناپردازی برای دانش‌های مربوط به فرهنگ و ایجاد بستر نظری بایسته برای «مهندسی فرهنگ» و «مهندسی فرهنگی»ست.

مهندسی فرهنگ را با عبارت زیر تعریف می‌کنیم:
«فرایند آگاهانه‌ی تهذیب و تنقیح، تنسیق و صورت‌بندی، ارتقاء‌بخشی و ترفیع، روزآمدسازی و کارآمدسازی فرهنگِ ملی براساس آسیب‌شناسی و سنجشگری علمی، و معطوف به مبانی و مبادی پذیرفته و مقتضیات بومی و جهانی.»

مهندسی فرهنگی را نیز عبارت می‌دانیم از:
«فرایند آگاهانه‌ی بازطراحی شؤون و مناسبات آموزشی، علمی، قضایی، اقتصادی، تجاری، سیاسی، اداری، امنیتی، خانوادگی، و… یک جامعه، براساس آسیب‌شناسی علمی و کاربردی بایسته، و با اشراب مؤلفه‌های فرهنگ مورد نظر.»
طی فرایندهای دوگانه‌ی بالا، بدون دست‌یافتن به احکام کلی فرهنگ (بماهو فرهنگ) و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده‌ی آن میسر نمی‌گردد.
هشت. در زمینه‌ی «هویت معرفتی» فلسفه‌ی فرهنگ به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
فلسفه‌ی فرهنگ از علوم حقیقی ـ عقلی است؛ در زمره‌ی فلسفه‌های مضاف به امور به شمار است، و از قسم معرفت‌های درجه‌ی یکم است؛ قضایای آن قابل اصطیاد از منابع دینی، فلسفه‌ی مطلق، عقل و خصائل فطری آدمیان است.
نه. اما ساختار و سرفصل‌های مباحث فلسفه‌ی فرهنگ و مجموعه‌ی مباحث اساسی این حوزه‌ی معرفتی می‌تواند در بیست محور به شرح زیر تنظیم و تفصیل یابد:

فصل یکم) چیستی‌شناسی فرهنگ
ـ نقد خلطِ شایع میان معانی لغوی فرهنگ با معنای مراد و مورد بحث در فلسفه‌ی فرهنگ.
ـ بازشناسی و ارزیابی تعاریف گوناگون.
ـ ارائه‌ی تعریف مطلوب و مختار.

فصل دوم) اوصاف و خصائل فرهنگ
ـ مراد از اوصاف و خصائل.
ـ تفاوت اوصاف با احکام.
ـ نمونه‌هایی از اوصاف و خصائل فرهنگ:
۱٫ انسان‌مدار و جامعه‌زاد بودن.
۲٫ چندرویه‌گی و چندلایه‌گی.
۳٫ منظومه‌وارگی و معجون‌گونگی.
۴٫ پیچیدگی و دیریابی (تنیدگی و تودرتو بودن).
۵٫ آیین‌وری و روشمندی.
۶٫ پایداری و دیرندگی.
۷٫ تطورپذیری در عین برخورداری از عناصر ثابت.
۸٫ روان‌سانی و رسوخ مشاع‌گونه در همه‌ی عرصه‌ها و آثار، شؤون و امور یک جامعه.
ـ مبانی و منطق دسته‌بندی و طبقه‌بندی اوصاف و خصائل فرهنگ.
ـ بازشناسانی و ارزیابی الگوها و نظرات گوناگون در زمینه‌ی صورت‌بندی اوصاف و خصائل فرهنگ.
ـ ارائه‌ی الگوی مطلوب برای دسته‌بندی و طبقه‌بندی اوصاف و خصائل فرهنگ.

فصل سوم) چهایی (مؤلفه‌ها و عناصر) فرهنگ
ـ مراد از «مؤلفه‌ها» و اضلاع، «عناصر» و اجزاء فرهنگ چیست؟
ـ فرهنگ از چه «مؤلفه‌ها» و«اضلاع»، «اجزاء» و «عناصری» تشکیل می‌شود؟
ـ هر مؤلفه‌یی از چه عناصری تشکیل می‌گردد؟
ـ «ذاتیات» و «عرضیات» فرهنگ کدام است؟ چه عناصری اگر فراهم آیند یک مجموعه می‌تواند فرهنگ قلمداد شود و کدام‌ها اگر فراهم نباشند نیز خدشه در صدق عنوان فرهنگ نخواهد افتاد؟
ـ آیا علوم، فنّاوری، اشیاء، افزارها، نمادها، علائم، زبان، ادبیات و… نیز از عناصر فرهنگ قلمداد می‌شوند؟
ـ آیا دین و باورها، اخلاق و ارزش‌ها، و افعال و رفتارها، در هر حال بخشی از فرهنگند یا به شرط انضمام و با لحاظ هویت انضمامی آنها؟
ـ بازشناسی و ارزیابی الگوها و نظرات گوناگون در این زمینه و ارائه‌ی دیدگاه مطلوب.

فصل چهارم) هندسه‌ی فرهنگ
ـ مراد از هندسه‌ی فرهنگ چیست؟
ـ ساختار و چیدمان ساحات و سطوح مؤلفه‌ها و عناصر فرهنگ چگونه است؟ (نسبت و مناسبات اضلاع و مؤلفه‌ها، عناصر و اجزاء فرهنگ با همدیگر چسان است؟)
ـ آیا میان «بینش‌ها» و «منش‌ها» و «کنش‌ها» که مؤلفه‌های فرهنگ‌اند، رابطه‌ای طولی و ترتبی برقرار است یا عرضی و تعاملی؟
ـ آیا ساختار و بافتار فرهنگ، هرم‌سان است یا شبکه‌وار، یا …؟
ـ تطورات هرکدام از مؤلفه‌ها و عناصر چه تأثیری بر دیگر مؤلفه‌ها و عناصر می‌نهـد؟
ـ چه شروط و شرائطی موجب اندفاع و انجذاب عناصر و اجزاء در ترکیب مؤلفه‌های یک فرهنگ می‌گردد؟
ـ بازشناسی و ارزیابی الگوها و نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مطلوب.
تذکار: برخی پرسش‌های این بخش می‌تواند در بخش هفدهم (قواعد) پاسخ بیابد.

فصل پنجم) هستی‌شناسی فرهنگ
ـ آیا فرهنگ وجود دارد؟ آیا فرهنگ واقع‌مند است یا غیرواقع‌مند است؟
ـ آیا فرهنگ از امور حقیقی است یا از امور اعتباری؟
ـ آیا وجود فرهنگ قابل اثبات است؟ (امکان تصدیقی فرهنگ)
ـ بازشناسی و ارزیابی نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مختار در زمینه‌های فوق.
ـ نسبت فرهنگ و جامعه (آیا جامعه «ماده» و فرهنگ «صورت» است؟)

فصل ششم) معرفت‌شناسی فرهنگ
ـ آیا فرهنگ فهم‌پذیر است و می‌توان فرهنگ را شناخت؟ (امکان تصوری فرهنگ)
ـ آیا شناخت فرهنگ روش‌مند است؟
ـ منابع شناخت فرهنگ کدام است؟
ـ موانع شناخت فرهنگ چیست؟
ـ آیا فرهنگ دارای کارکرد معرفتی است؟
ـ بازشناسی و ارزیابی نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مختار در زمینه‌های فوق.

فصل هفتم) روش‌شناسی مطالعه‌ی فرهنگ
ـ آیا فرهنگ را باید به روش تجربی مطالعه کرد یا فلسفی، و یا هر دو روش؟
ـ روش‌های گوناگونِ بایسته برای مطالعه‌ی فرهنگ (شیوه‌های کشف و فهم ماهیت، اوصاف، احکام، گونه‌شناسی، تطورشناسی، و…)
ـ روش فهم ماهیت فرهنگ (سرشت‌شناسی) چیست؟

فصل هشتم) گونه‌شناسی فرهنگ
ـ چندگانگی و چندگونگی فرهنگ (آیا فرهنگ متکثر و متنوع است؟)
ـ معیارهای دسته‌بندی فرهنگ‌ها کدام است؟
ـ ویژگی‌های انواع فرهنگ‌ها (دینی و سکولار، پیشرو و پیرو، مترقی و منحط، کلان و خُرد، …) کدام است؟

فصل نهم) نسبت و مناسبات فرهنگ‌ها
ـ کدام‌یک از نِسب اربعه (تباین، تساوی، عام مطلق، عام من وجه) بین فرهنگ‌ها جاری است؟
ـ آیا فرهنگ‌ها ترتب طولی بر هم دارند و از یکدیگر زاده می‌شوند یا با همدیگر ترابط عرضی دارند و با هم تعامل می‌کنند؟
ـ آیا نسبت جاری میان همه‌ی فرهنگ‌ها با دیگری یک نوع است یا روابط متفاوت بین آنها برقرار است؟

فصل دهم) بایایی فرهنگ
ـ بایستگی فرهنگ (آیا انسان، بلافرهنگ ممکن است؟)
ـ نسبت فرهنگ و فطرت.
ـ نسبت و مناسبات فرهنگ و جامعه.

فصل یازدهم) برآیی و کارکردهای فرهنگ
ـ غایت و کارکردهای فرهنگ چیست؟

فصل دوازدهم) ازآنی و ازآیی فرهنگ
ـ مراد از «مناشی» و «منابع» فرهنگ چیست؟
ـ آیا فرهنگ انسانی منشأ برون‌وجودی دارد یا درون‌وجودی، یا هر دو؟ نقش کدام‌یک برجسته‌تر است؟
ـ نقش فطرت آدمی، جامعه، دین، حکومت، نخبگان، توده‌ها، اقلیم، اقتصاد، و…در تکون و تطور فرهنگ‌ها.
ـ بازشناسی و ارزیابی نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مختار در زمینه‌های فوق.

فصل سیزدهم) کجاییِ فرهنگ
ـ نسبت و مناسبات فرهنگ با دین، تمدن، هنر، تاریخ، امنیت، زبان، ادبیات، حکمت، علم، فنّاوری، اقتصاد، اقلیم، قدرت، هنجارها، آداب و…چیست و چسان است؟ (اگر مؤلفه‌ها و عناصر نامبرده لابشرط لحاظ گردد)
ـ جایگاه فرهنگ در مجموعه‌ی مقولات نرم‌افزاری حیات آدمی کدام است؟

فصل چهاردهم) نسبت فرهنگ و علوم انسانی
ـ اشتراکات فرهنگ با علوم انسانی (در زمینه‌ی منابع، منطق، مسائل، و…)
ـ افتراقات فرهنگ با علوم انسانی.
ـ نسبت و مناسبات فرهنگ با علوم انسانی، کدام‌یک از نِسب اربعه بین فرهنگ و علوم انسانی جاری است؟
ـ آیا فرهنگ و علوم انسانی ترتب طولی بر هم دارند یا باهمدیگر ترابط و تعامل عرضی؟

فصل پانزدهم) شایایی و روایی، ناشایایی و ناروایی فرهنگ
ـ آیا فرهنگ به شایا و ناشایا، روا و ناروا تقسیم می‌شود؟
ـ ملاک یا ملاک‌های حسن و قبح فرهنگ کدام است؟
ـ ملاک‌های حسن و قبح فرهنگ مطلق است یا نسبی‌ست؟

فصل شانزدهم) برینگی و زیرینگی فرهنگ
ـ آیا فرهنگ‌ها به برتر و فروتر طبقه‌بندی می‌شوند؟
ـ ملاک یا ملاک‌های برینگی و زیرینگی فرهنگ کدام‌اند؟

فصل هفدهم) آیین‌وری و یاساگری فرهنگ
ـ آیا فرهنگ قاعده‌مند است؟
ـ مفهوم‌شناسی مهندسی فرهنگ.
ـ تفاوت‌های مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی.
ـ آیا مهندسی فرهنگ ممکن است؟ (نقش و سهم اراده‌ی انسان در فرایند مهندسی فرهنگ)
ـ علل و عوامل انحطاط و ارتقاء فرهنگ چیست؟
ـ آیا فرهنگ یاساگر است؟ (آیا فرهنگ خود چونان قاعده عمل می‌کند؟)
ـ مراد از مهندسی فرهنگی چیست؟
ـ آیا مهندسی فرهنگی ممکن است؟
ـ بازشناسی و ارزیابی نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مختار در زمینه‌های فوق.

فصل هجدهم) قواعد اساسی فرهنگ
ـ منطق کشف و طبقه‌بندی احکام و قواعد حاکم بر فرهنگ و جاری در آن.
ـ برخی احکام و قواعد «حاکم بر» و «جاری در» فرهنگ:
۱٫ فرایندمندی زاد و زیست و زوال، فراز و فرود، فتوح و فتور فرهنگ.
۲٫ تاثیرگذارندگی و تأثیرپذیرندگی برون‌ساختاری. (فرهنگ با دیگر فرهنگ‌ها و نیز سایر نرم‌افزارهای حیات آدمی ترابط و تعامل دارد)
۳٫ مایع‌وارگی و تعامل اجتناب‌ناپذیر درون‌ساختاری. (آلودگی و پالودگی هر مؤلِّفه یا عنصر، لاجرم در دیگر مؤلفه‌ها یا عناصر آن نیز نمود می‌یابد.)

فصل نوزدهم) کارکردشناسی فرهنگ
ـ منطق کشف و طبقه‌بندی کارکردهای فرهنگ.
ـ بررسی برخی کارکردهای فرهنگ:
۱٫ هویت‌سازی جمعی،
۲٫ انسجام‌بخشی اجتماعی،
۳٫ رواسازی و روان‌سازی (هنجارپردازی و ایجاد حس قبول و اقبال)
۴٫ پایدارسازی باورها، ارزش‌ها و رفتارهای شایا و ناشایا،
۵٫ ایجاد امنیت.

فصل بیستم) آینده‌پژوهی فرهنگ
ـ گمانه‌زنی درباره‌ی آینده‌ی فرهنگ در جهان و سرنوشت خرده‌فرهنگ‌ها.
ـ جهانی‌شدن و فرهنگ.
ـ فلسفه‌ی فرج و فرهنگ جهانی.
ـ بازشناسی و ارزیابی نظرات گوناگون و ارائه‌ی دیدگاه مختار در زمینه‌های پیشگفته.

جمع‌بندی: فرهنگ را عبارت دانستیم از «مجموعه‌ی تافته و تنیده‌ی سازوارشده‌ای از بینش‌ها، منش‌ها و کنش‌های پایدار در بستر زمینی و بازه‌ی زمانی مشخصی که چون هویت جمعی و طبیعت ثانویِ طیفی از آدمیان، صورت بسته باشد»، پس فرهنگ ـ برحسب تغلیب ـ امری‌ست غیرمعرفتی. فلسفه‌ی فرهنگ را نیز به «معرفت دستگاهوارِ برآمده از مطالعه‌ی فرانگر ـ عقلانی احکام کلی فرهنگ» اطلاق کردیم؛ بدین‌سان فلسفه‌ی فرهنگ در عداد فلسفه‌های مضاف به امور غیرمعرفتی و از سنخ معرفت درجه‌ی یکم بشمار خواهد بود. فلسفه‌ی فرهنگ عهده‌دار تبیین، تحلیل و تعلیل احکام هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، ماهیت‌شناختی، و… فرهنگ (از آن جهت که فرهنگ است) و مؤلفه‌های آن (با لحاظ انضمامی و بشرط شئ) است؛ مجموعه‌ی مباحث این دانش را در بیست محور ارائه کردیم؛ هرچند که فهرست پیشنهادی ما شبه‌استقرایی است و تکمیل و تغییر در آن ممکن بلکه ضرور است.

مرتکبین جنایات تروریستی از ربقه‌ی اسلام خارجند

مرتکبین جنایات تروریستی از ربقه‌ی اسلام خارجند

در پی انفجار وحشیانه‌ی مکتب سید الشهدای کابل و شهادت دهها تن از محصلان و معلمان این مکتب، بر اثر عملیات تروریستی مزدوران امریکا، پیامی از سوی آیت الله علی اکبر رشاد رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران صادر شد.
ایشان در این پیام تاکید کرده است: گروههای تروریستی مدعی اسلام خواهی که بی هیچ توجیه شرعی به این جنایات ضد دینی و ضد بشری دست می‌زنند، جز مخدوش کردن سیمای نورانی اسلام عزیز، تباه ساختن دنیای مسلمین، و سیاه کردن آخرت خود، چیزی فراچنگ نمی‌آورند.

متن کامل پیام آیت الله رشاد بشرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ/ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ/ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره: ۱۵۵ـ۱۵۷)
دهه‌هاست که مردم شریف و مظلوم افغانستان، این پاره‌ی زخمی دیکره‌ی امت اسلام، گرفتار جور جباران و ظلم ظلمت‌پرستان شرقی و غربی بویژه آمریکای غدارند. هر روز خبر حادثه‌ای ناگوار از آن سامان می‌رسد که دل هر انسان آزاده و مسلمان متعهدی را به درد می‌آورد. این بار و اینک فاجعه هولناک عملیات تروریستی مزدوران قسی القلب و انفجار وحشیانه‌ی مکتب سید الشهدای کابل که موجب به شهادت رسیدن دهها تن از دخترکان معصوم و بانوان روزه‌دار بی گناه گشت، داغی سنگین بر قلوب مؤمنین در سراسر جهان وارد ساخت.
دریغا و دردا که نهادهای بین المللی مدعی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه نیز یا از کنار این فجایع و وقایع با بی‌تفاوتی می گذرند یا فقط به صدور اطلاعیه‌ای و اظهار تاسفی قناعت می ورزند!
گروههای تروریستی مدعی اسلامخواهی که بی هیچ توجیه شرعی به این جنایات ضد دینی و ضد بشری دست می‌زنند، جز مخدوش کردن سیمای نورانی اسلام عزیز، تباه ساختن دنیای مسلمین و سیاه کردن آخرت خود، چیزی فراچنگ نمی‌آورند.

اسلام دین رحمت و محبت، آیین اخلاق و عقلانیت، و مکتب منطق و مروت است، رسول معظم اسلام (ص) و اولیاء الاهی و مسلمانان راستین، از چنین اعمال جنایتکارانه و بیرحمانه‌ای بیزارند. و آنان که مرتکب چنین جنایاتی می‌شوند، بحکم قرآن کریم از ربقه‌ی اسلام خارجند و در زمره‌ی کفار و مرتدین از امت بشمارند.
« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أُولَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ/ الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ کَافِرُونَ/ أُولَئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُوا یُبْصِرُونَ/ أُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ/ لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَهِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ » (سوره هود: ۱۸ ـ ۲۲)

« و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال بندگان در قیامت] می‌گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد/ آنان که مردم را از راه خدا باز می دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند و به آخرت کافرند/ اینان هرگز در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از سیطره او بگریزند]، و آنان جز خدا حاکم دیگری ندارند، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب فراوانیِ گناهانشان] تاب شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند./ اینان همه سرمایه خودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم گشته] از دستشان می رود./ اینانند که به خویشتن زیان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست داده‏ اند.»

و در هر حال: این اقدامات در آستانه‌ی خروج نظامی و ظاهری آمریکای اشغالگر از افغانستان، می‌تواند با هدایت آمریکا برای ناامن جلوه دادن و نیاز این کشور اسلامی به حضور مستکبرین صورت گرفته باشد.
این جانب با قلبی آکنده از اندوه، این فاجعه‌ی مولمه را از سوی خود و ارکان حوزه‌های علمیه عاصمه‌ی جمهوری اسلامی، به ملت و دولت افغانستان و بویژه خانواده‌های داغدیده و سوگوار این شهدای مظلوم، عمیقا تسلیت عرض کرده، برای شهدای این حادثه‌ی کارثه، حشر با رسول خدا (ص) و اهل بیت رسول (ع) و برای بازمانگان شهدا صبر جمیل و اجر جزیل مسألت می کنم، و امید می‌برم مسؤولان امر در جمهوری اسلامی که به پیروی از امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) همواره معارض و خصم ظالمان، و محامی و عون مظلومان بوده است، اقدام مؤثری در دفاع از این مردم ستمدیده صورت دهند.

پیام تسلیت آیت الله رشاد بمناسبت رحلت آیت الله سید محمد ضیاآبادی

محضر آیت الله ضیاآبادی او طی افزون بر نیم قرن، محفل انس طالبان معرفت و معنی بود.
در پی ارتحال معلم اخلاق، مفسر قرآن، استاد دیرین حوزه علمیه تهران، آیت الله سیدمحمد ضیاآبادی، پیام تسلیتی از سوی آیت الله علی اکبر رشاد، صادر شد.
رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران در این پیام تاکید کرده‌ است:
فقدان او که از ذخائر معرفتی و معنوی پایتخت بشمار بودند، سبب خلأ معرفتی جبران‌ناپذیری در این کلانشهر خواهد شد.
متن این پیام به شرح زیر است:
إنا لله وإنا الیه راجعون
با تاسف و تاثر عمیق مطلع شدیم معلم اخلاق، مفسر قرآن، استاد برجسته حوزه علمیه تهران، آیت الله سیدمحمد ضیاآبادی (طاب ثراه) دار فانی را وداع گفته اند.
محضر او طی افزون بر نیم قرن، محفل درس و انس برای طلاب، دانشجویان و طبقات طالب معنی و معرفت بود. فقدان او که از ذخائر معرفتی و معنوی پایتخت بشمار بودند، سبب خلأ معرفتی جبران‌ناپذیری در این کلانشهر خواهد شد. با رحلت این مدرس متبحر، حوزه عریق و اصیل تهران یکی از اساتید دیرین خود را از دست داد.
الحق او از مصادیق رجال معنوی معرفتیای بود که: «هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلى حَقیقَهِ الْبَصیرَهِ، وَ باشَروُا رُوحَ الْیَقینِ، وَ اسْتَلانوُا مَا اسْتَعْوَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِأبْدانٍ اَرْواحُها مُعَلَّقَهٌ بِالْمَحَلِّ الأَعْلى…
این‌جانب این ضایعه¬ی مولمه را، به محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی (دام طله الوارف) و سایر مراجع عظام تقلید (دامت برکاتهم)، ارکان حوزه علمیه تهران، شاگردان و فرزندان سوگمند آن استاد خلیق و خدوم تسلیت عرض کرده، از بارگاه بلند باری برای بازماندگانش صبر جمیل و اجر جزیل، و برای آن فقید سعید، غفران و حشر با اولیائش را مسئلت می دارم.
علی اکبر رشاد
۲۱، ۱۱، ۱۳۹۹

پیام آرزوی سلامتی و عافیت برای حجت الاسلام شهرستانی از سوی آیت‌الله علی‌اکبر رشاد صادر شد

پیام آرزوی سلامتی و عافیت برای حجت الاسلام شهرستانی از سوی آیت‌الله علی‌اکبر رشاد صادر شد

در پی ابتلاء حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد شهرستانی (دامت برکاته) به بیماری ناشی از ویروس کرونا، آیت الله علی اکبر رشاد طی پیامی، برای ایشان دعا و آرزوی سلامتی و بهبود کردند که متن این پیام به شرح ذیل می‌باشد:

حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد شهرستانی (دامت برکاته)

سلام الله علیکم و عافاکم

خبر کسالت حضرت مستطاب عالی ـ که مرآت و ممثل مرجعیت عالی شیعه در ایران اسلامی هستید ـ مایه‌ی نگرانی شدید این‌جانب و همه‌ی ارکان حوزه‌ی عریق و عظیم تهران گشت. با تضرع به بارگاه بلند باری، برای آن وجود ذی‌جود، سلامت و عافیت عاجل و کامل مسالت داریم. امید می‌بریم که به عنایت حضرت بقیت الله (ارواحنا فداه) با حصول بهبودی بزودی در سنگر خدمت به حوزه‌ها و پیشبرد مقاصد مقدس مرجع معظم و معزز شیعه (دام ظله الوارف) حاضر و دهه‌های طولانی ایتام آل محمد (ص) از خدمات برکت‌بار و بی‌بدیل حضرت مستطاب عالی بهره‌مند گردند؛ بمنه و مشیته.

علی اکبر رشاد

رئیس شورای حوزه‌های علمیه‌ی استان تهران

۱۵/۴/۱۳۹۹ = سیزدهم ذی‌القعده ۱۴۴۱