انقلاب اسلامی پدیده ای پویا، پایدار و بدون توقف است

انقلاب اسلامی پدیده ای پویا، پایدار و بدون توقف است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به پاس ده‌ها سال خدمات علمی و انقلابی دکتر محمدی و تالیف آثار ممتاز در عرصه انقلاب اسلامی، “آیین‌ نکوداشت مقام علمی و فرهنگی استاد منوچهر محمدی” با حضور و سخنرانی آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، آیت‌الله صدیقی، حجت‌الاسلام رضا غلامی و تعدادی دیگر از اساتید حوزه و دانشگاه، شامگاه سه‌شنبه مورخ ۲۸ دی‌ماه جاری در محل مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) برگزار شد.

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد با حضور در این مراسم ضمن قدردانی از برگزار کنندگان آن گفت: خداوند را شاکرم که این سعادت نصیب شد تا در مراسمی برای ادب‌گذاری نسبت به یک استاد بارز و مبارز، برجسته و نظریه پرداز، با اخلاص و فروتن حضور داشته باشم.

در ادامه متن کامل سخنان آیت‌الله رشاد در آیین نکوداشت مقام علمی و فرهنگی استاد منوچهر محمدی از منظرتان عبور خواهد کرد.

این جزئی از اخلاق اسلامی است که کسانی که خدمت می‌کنند و نسبت به ضرورت تلاش می‌کنند، مورد تجلیل و توجه قرار گیرند. هرچند به یاد دارم که آقای غلامی می‌گفتند استاد محمدی نسبت به برگزاری این مراسم مقاومت می‌کردند و به سختی رضا دادند که این محفل برپا گردد.

انقلاب اسلامی یک پدیده نیست. انقلاب اسلامی، انقلابی به مفهوم لغوی آن یا حتی به مفهوم اصطلاحی رایج آن نیست که تنها یک دگرگونی که دفعتاً اتفاق می افتد قلمداد شود و این انقلاب به مثابه یک اتفاقی که بعضی از شئون جامعه را در کشور تغییر داده باشد تلقی نمی‌گردد. اگر هم پدیده است، پدیده‌ای پویاست و هرگز متوقف نمی‌گردد. اگر پدیده است پدیده‌ای پایدار است و انشاالله زوال نمی‌پذیرد. انقلابی که روزافزون رو به گسترش است در عصر افول انقلاب‌ها. در روزگاری که انقلاب کردن به تعبیر عامیانه ورافتاده بود و همه انقلاب‌ها در سراسر جهان و عظیم‌ترین آنها که بخش بزرگی از جهان را فرا گرفته بود مانند انقلاب‌های چپ و انقلاب‌های مارکسیستی، سقوط کردند، در چنین روزگاری انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. درست یک حرکت به ظاهر برخلاف رونده عادی جهانی. اگر ما بخواهیم جهات مختلفی را برای انقلاب اسلامی قلمداد کنیم قطعاً یکی از جهاتی که باید مورد توجه قرار گیرد این حیث است که عصر انقلاب از نظر متفکران در جوامع مختلف سپری شده بود و همه از اصلاح سخن می‌گفتند، اگر هم تغییری رخ می‌داد آن تغییر تدریجی پدید می‌آمد. یک انقلاب آمد این نگاه را تغییر داده و آن را زیر سوال برد. در آن روزگار این شعار جا افتاده بود که دین، افیون توده‌هاست. این انقلاب آمد و این تئوری پذیرفته را که بسا صدها میلیون انسان آن را باور کرده بودند ابطال نمود که دین افیون توده‌ها نیست، دین برانگیزنده توده‌هاست. شور و شورش و شعور از دین بر می‌خیزد. این که تصور می‌شد انقلاب یک امر مادی است، این انقلاب آمد و گفت خیر؛ انقلاب و این مصداق از انقلاب امری دنیوی نیست و سر و کار با آخرت مردم دارد. یک جریان معنوی است و اصلاً امری مادی نیست.

یکی از جهاتی که کمتر به آن توجه شده است و خوشبختانه مانند دیگر آثار و افکاری که استاد محترم جناب آقای دکتر منوچهر محمدی به آن توجه فرموده‌اند، دیدم که استاد محمدی به این موضوع هم توجه داشتند، این بود که انقلاب را با نگرش معنوی تحلیل نمایند. این نگاه، نگاه بسیار خوبی است و تفتنی به این جهت که آن حیث باطنی انقلاب و ژرفای انقلاب این بود که شاه را بیرون نمود. در طول تاریخ و در جوامع مختلف شاهان زیادی از سوی ملل برخاسته بیرون رانده شده‌اند و این اصلا اتفاقی تازه‌ای نبود، گرچه سلطنت و نظام پادشاهی در ایران ریشه‌دار بود و در کمتر نقطه‌ای از جهان چنین رژیم پایدار و پر پیشینه‌ی مستقر بوده و سقوط کرد و در قالب کشورها رژیم‌های پایدار این چنینی ماندند. به هرحال جوامعی هنوز که هنوز است بر پایه‌ی نظام سلطنت‌ها اداره می‌شوند؛ جمهوریت آمد و سلطنت برگشت، که این بسیار مهم بود و مهمتر از آن این جهت بود که این انقلاب آمد و ماهیت انقلاب کردن را تغییر داد. جهت‌گیری انقلابی بودن را تغییر داد. هرچه معنوی‌تر و با تقواتر و آخرت باورتر، انقلابیتر.

این انقلاب همه چیز را تغییر داد، اگر بخواهیم ویژگی‌ها به معنای اختصاصات انقلاب اسلامی را بر بشمریم، فهرست بلندی خواهد شد. یکی از آن جهات همین حیث معنوی بودن انقلاب اسلامی است. این واقعه، واقعه‌ای معنوی و آخرالزمانی بود. به تعبیری که می‌تواند یکی از حلقات سلسله معنوی وحیانی الهی که در طول تاریخ رخ داده است و غالباً انبیا الهی با الهام از سپهر الهی سرحلقه این حلقات بودند، باشد. اینبار هرچند که یک مرد الهی اما غیر از پیامبر ولی با تمام آن حالات و روحیات و خصوصیات که اولیای الهی دارند یک مرد معنا، یک مرد معرفت و یک مرد عرفان آمد و وارد عرصه شد.

جهاد سیاسی و حماسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از نظر توده مردم و اکثریت جامعه برجسته بود و بیشتر این وجه دیده شد. بسیاری از وجوه شخصیتی حضرت امام(ره) از جمله این حیث که حضرت امام بیش از آنکه یک سیاستمدار باشد یا حتی فقیه و اصولی باشد، یک عارف بود، دیده نشد. عارفی که هم در مقام معرفت و نظر و هم در مقام عمل و سلوک عارف بود و به مراتبی از جهات معنوی جهات سلوکی و جهات عرفانی دست یافته بود و بسیاری از امور او از این وهله قابل مطالعه است. بسیاری از اتفاق‌هایی که رقم زد، باید از این جایگاه و پایگاه دیده شود و مطالعه گردد. بسیاری از تصمیماتی که ایشان رقم زد و تاثیرگذار بود که شخصا خودم این موارد را از حاج احمد خمینی رضوان الله علیه شنیدم. مثلا راجع به بازگشت ایشان به ایران بود که همه می‌گفتند امام از پاریس به ایران نباید برگردند، امثال استاد مطهری و دیگر ملی‌ها هم، نظرشان این بود که امام نباید به ایران بیایند چون خطراتی ایشان را تهدید خواهد کرد، اما امام یک روز صبح گفتند که باید برویم.

در قضیه پیامی که حضرت امام(ره) برای گرباچف فرستادند، سقوط امپریالیسم غربی را پیش بینی کردند. حاج احمدآقا می‌گفتند یک روز صبح امام بیرون آمدند و این پیام را نوشته بودند و ترکیب را هم مشخص کرده بودند. امام زمانی که چیزی می‌نوشتند حتی یک تکه مقوا هم زیر دست خود نمی‌گذاشتند، پیرمردی ۸۰ ساله با آن ادبیات زیبا، حماسی و شورانگیز به همین سادگی می‌نوشتند. استحضار دارید که دیوان حضرت امام را بنده گردآوری کردم. اشعار ایشان را که نگاه می‌کردم تماماً و شاید هم تمام اشعاری که در دهه شصت توسط ایشان نوشته شده بود، عموماً لابلای روزنامه‌ها و خبرنامه‌ها به نگارش درآمده بود. مثلا خبرنامه‌ای را خوانده بودند و در حاشیه آن شعر نوشته بودند. شعرا معمولاً در سکوت و با توجه می‌نشینند، شعر را می‌نویسند و ویرایش می‌کند، ولی ایشان در لابلای امورات خود و حتی خواندن اخبار یا گزارشی که برای ایشان ارسال شده بود، شعری نوشته بودند؛ که البته بعداً بخش‌های عمده این اشعار را در تقویمی که خانوم فاطمه طباطبایی به امام داده بودند و از ایشان خواسته بودند آنها را پاک‌نویس کرده و مرتب سازی کند، نوشته بودند. غرض این بود که بگویم ایشان آمده بودند، نامه را نوشته بودند و پیش‌بینی کرده بودند که امپریالیسم چپ سقوط می‌کند و آن پیش بینی عظیم در آن پیام نوشته شده بود که مارکسیسم به تاریخ خواهد پیوست و شما به امریکا پناه نبرید به سمت ما بیاید. جا دارد تا مضامین این پیام مورد مطالعه قرار گیرد. ما هیچ کاری در این بخش نکردیم حتی هیچگونه ساده نگاری در خصوص آن پیام تاریخی، برای فهم بیشتر این افراد هم صورت نگرفته است.

یکی از سفیرانی که قرار بود به روسیه بروند و این شخص هم فردی انقلابی است، پیش من آمدند، بنده به ایشان عرض کردم که شما پیام امام را دنبال کنید. برای این پیام با این عظمت هچ‌گونه کار فکری، کار تفسیری، کار تحلیلی و کار عملی صورت نگرفته است.

شخصی را در تاریخ سراغ دارید که پسرش فردی مانند حاج آقا مصطفی باشد؟ شخصیتی که قطعاً ایشان در فلسفه، در اصول، در تفسیر نابغه بودند و من تصورم این است که این بزرگوار اگر می‌ماند و فلسفه را ادامه می‌داد، مکتبی جدید تاسیس می‌نمود. قالب مشهورات فلسفی ما را ایشان نقد کرده است و یک مجموعه فلسفی را به نگارش درآورده که متاسفانه در همان حمله‌هایی که به بیت حضرت امام(ره) صورت می‌گرفت، مفقود شده است. همشیره ایشان خانم دکتر مصطفوی رساله دکتری خود را نیز در جستجوی این مجموعه فلسفی ادامه داد. این نشان می‌دهد که این مرد نگاهی جدی، شجاعانه و نقادانه نسبت به فلاسفه دارد. ایشان در اصول انصافا حرف نو داشته‌اند. در خیلی از جاها یا حرف نو داشتند و یا حرف‌های دیگران را نقد اساسی می‌کردند. تفسیر ایشان نیز به همین روال بوده که حتی یک جلد و نیم تفسیر پر حجم از ایشان فقط برای سوره حمد است که نشان می‌دهد ایشان مفسری برجسته نیز بودند.

امام(ره) فرمود که: مصطفی امید آینده اسلام است. امام احساساتی نبودند که بخواهند از سر احساسات این سخن را گفته باشند. حتی روزی که حاج آقا مصطفی به رحمت خدا رفتند امام درس خود را ترک نکردند و بعد از درس به منزل پسرشان آمدند. وقتی هم این خبر به گوش امام رسید امام فرمودند: این از الطاف خفیه الهی است. هر طور فکر می‌کردیم متوجه نمی‌شدیم که چگونه شهادت حاج احمدآقا می‌تواند از الطاف خفیه الهی باشد. ایشان فرزند امام بودند، امام باید غمگین می‌شدند اما آن جمله را فرمودند. حاج احمدآقا یک نابغه، یک فاضل و یک استاد بودند. حالا متوجه شدیم که اگر رحلت ایشان پیش نمی‌آمد انقلاب صورت نمی‌گرفت. رحلت ایشان بهانه شد برای شکسته شدن تمام مرزها. هنگامی که جنگ واقع شد امام باز هم این تعبیر را فرمودند که جنگ از الطاف خفیه الهی است. حالا تازه بعد از چهل و چند سال متوجه می‌شویم که چطور جنگ از الطاف خفیه الهی است. اگر جنگی نمی‌بود آیا این اقتدار وجود داشت؟ آیا این قدرت موشکی به وجود می‌آمد؟ آیا این ابهتی که جمهوری اسلامی در دنیا پیدا کرده، پیدا می‌شد؟ آیا این ترسی که ابر قدرت‌ها و مستکبرین از جمهوری اسلامی و انقلاب و ملت ما دارند در دلشان می‌بود، این‌ها هشت سال مقاومت را دیدند.

به نظر می‌آید که بنده در همان مقدمه دیوان امام این یادداشت را نوشته‌ام که اصولاً امام فقیه بود، اصولی بود، فیلسوف بود و اسفارگوی برجسته‌ای بود. دو نفر بودند که از اسفار می‌گفتند، علامه طباطبایی و حضرت امام(ره). با پیام مرحوم آیت‌الله بروجردی رضوان‌الله تعالی علیه مرحوم علامه درسشان را تعطیل می‌کردند، امام هم درس خود را تعطیل کردند و گفتند من از مرجعیت اطاعت می‌کنم یعنی امام در تراز علامه استاد مسلم حکمت و عرفان بودند.

تمام کتاب‌ها و نقدهای ایشان برای دوره جوانی و قبل از میان‌سالی ایشان است. مرحوم استاد مطهری و آقای منتظری که شاگردهای اول حضرت امام بودند اول شاگرد فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بودند، بعد شاگرد اصول و فقه ایشان شدند. یعنی آنها درخواست می‌کنند که امام درس خارج فقه و اصول شروع کنند و امام همزمان و همراه با شاگردان خود درس خارج فقه اصول شروع می‌کنند و با شاگردهای خود به درس آیت‌الله بروجردی می‌رفتند. یعنی امام اول عارف است بعد اصولی و سپس سیاستمدار شده است. به عقیده بنده مایه‌های انقلاب‌گری امام(ره) از عرفان ایشان آغاز شده است و ریشه در حس عرفانی و سلوکی ایشان دارد و این سّر توفیق است. این سّر موفقیت‌هاست و این سّر فتوحاتی است که اتفاق می‌افتد، صد‌ها شکسته می‌شود و همه حرف‌ها تغییر می‌کند.

بیش از صد سال بود که انقلابیون جز به جنگ مسلحانه فکر نمی‌کردند، اصلاً معنی نداشت انقلابی بودن و مسلحانه نجنگیدن. حتماً باید با ترور و حمله و جنگ مسلحانه به انقلاب فکر می‌کردند. امام رویه مبارزه را هم تغییر دادند و هیچ وقت دست به سلاح نبردند. بعضی‌ها به ملاقات امام(ره) رفتند و اصرار کردند ولی ایشان هرگز اجازه ندادند که از اسلحه استفاده شود. همان بیست و یکم و بیست و دوم بهمن ماه هم ایشان فرمان جهاد و دست به سلاح بردن نداد و فقط تهدید کرد و فرمودند: حکومت نظامی را نقض کنید در غیر این صورت ممکن است ما کار دیگری بکنیم. امام هیچگاه نفرمودند که ما سلاح به دست می‌شویم، همانطور که سلاح به دست مردم هم افتاد ولی هرگز ایشان فرمان جنگ مسلحانه ندادند و انقلاب را بر کلام و کتاب بنا نهادند. با این روش همه رویه‌ها و سنت‌ها تغییر کرد واقعا با انقلاب اسلامی تمام عادت‌ها شکسته شد. افسوس که چنین اتفاق عظیمی بی‌دخالت امثال بنده، همچنان و به لطف خدا پایدار و پویا است و ادامه پیدا می‌کند و روزافزون در حال درنوردیدن مرزهاست.

امروز ما قویتر هستیم یا ۴۰ سال پیش؟ قطعاً امروز ما قطبی در جهان هستیم و یک طرف تمامی مسائل در عالم، ایران است. کسی می‌تواند در جهان امروز تصمیمی بگیرد و کاری انجام دهد و اقدامی کند که ما یک طرف آن قضیه نباشیم؟ امکان ندارد. هیچ چیز در عالم بدون حضور ایران نمی‌تواند اتفاق بیفتد. این اتفاق، اتفاق بسیار بزرگی است و انشاالله ادامه خواهد داشت و این انقلاب به ظهور حضرت حجت(عج) به روایات فراوانی که وجود دارد منتهی خواهد شد.

یکی از این روایات که وعده و نوید امن انقلاب اسلامی در آن آمده است، تصدیق نام امام است. این دیگر تحلیل نیست در جلد هفتاد و سوم بهار روایتی از قول مرحوم علامه مجلسی نقل می‌کند که خلفای اول و دوم و سوم در نزدیک منزل پیامبر(ص) ایستادند، حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشتند. پیامبر از منزل بیرون آمده و روبروی حضرت علی(ع) نشستند و شروع به بحث در خصوص قومی کردند. خلفا سوال کردند که این قوم کجا هستند؟ حضرت پاسخ ندادند. هر کدام از خلفا سوال کردند حضرت پاسخی ندادند تا زمانی که حضرت علی(ع) پرسیدند این قوم چه کسانی هستند؟ که پیامبر(ص) پاسخ دادند ایشان شیعیان تو هستند و ویژگی‌ها و صفاتی از جمله دوست داشتن روح‌الله بدون دوست داشتن مال و نصب آن برای این قوم است.

استاد منوچهر محمدی بیش از نیم قرن پای این انقلاب بودند و هنوز هم هستند و در آینده هم انشاالله جامعه ما از وجود با برکت ایشان استفاده خواهد کرد. استاد محمدی سه ویژگی بارز دارند؛ ویژگی اول ایشان دانشمند بودن است. ایشان آدم باسوادی هستند، وصف دانشمندی برای ایشان صدق می‌کند و ایشان عالم‌اند. دومین ویژگی استاد محمدی اندیشمند بودن است. ایشان متفکر و نظریه‌پرداز است. آثار ایشان را ملاحظه کنید اثری از آثار ایشان وجود ندارد که حرف نو در آن نباشد واقعاً ایشان اندیشمند است، می‌اندیشد و می‌نویسد. سومین ویژگی ایشان هم این است که استاد منوچهر محمدی دارای وسعت و دغدغه‌مندی انقلابی هستند. اگر بخواهیم شخصیت استاد ارزشمند منوچهر محمدی را در سه کلمه وصف کنیم باید بگوییم: ایشان مردیست دانشمند و اندیشمند و دغدغه‌مند.

استاد منوچهر محمدی همه وجود و حیثیت و شب و روز خود را در راه انقلاب وقف کرده است. ایشان با عمق وجود همراه انقلاب است و غم انقلاب را می‌خورد و برای این انقلاب تلاش می‌کند. ایشان زندگی خود را نیز صرف انقلاب کرده است. مجموعه آثار، کتاب‌ها و حتی منزل خود را نیز به مرکز مطالعات مربوط به انقلاب اسلامی تبدیل کرده است. خداوند مجاهدت‌های ایشان را ذخیره آخرت قرار دهد. به ایشان به خاطر این حالات روحی، انقلابی، جهادی، معنوی، ایثار، اخلاق خوش، تواضع و فروتنی و در عین حال بی پیرایگی تبریک عرض می‌کنیم.