به گزارش ایکنا، آیتالله علیاکبر رشاد؛ رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شامگاه 9 اسفند در نشست علمی «فقه و زیستفناوری» در راستای نخستین همایش ملی«مطالعات نظری- دینی علوم زیستی و زیست فناوری» با اشاره به رابطه میان فقه و زیستفناوری، گفت: گاهی با این رویکرد به نسبت بین این دو توجه میکنیم که هر دو به مثابه دانش مورد توجه قرار بگیرند یعنی ما دو علم را با هم مقایسه میکنیم؛ گاهی هم این دو را به مثابه دو عنصر از عناصر تمدنساز لحاظ میکنیم، بنابراین در تلقی دوم از آن جهت که نوعی معرفت و دانش و علم هستند سخن نمیگوییم بلکه به مثابه فرایند و سازوکارهایی هستند که براساس توسعه و تحقق آنها در حیات انسان، تمدن خاصی را ایجاد میکنند.
آیت الله رشاد با بیان اینکه باید برای هر دو رویکرد مبانی ما روشن باشد، اظهار کرد: براساس این رویکرد ابتدا باید تعریف خود را از علم و دانش مشخص کنیم تا نسبت میان فقه و زیستفناوری را بسنجیم؛ از نظر بنده هر علمی دارای 5 مؤلفه است؛ البته برخی گفتهاند انسجام درونی انبوهی از قضایا که از روش واحد استفاده کنند و دارای غایت و تمایز بیرونی باشند علم خواهد بود؛ برخی هم معتقدند که تمایز دانشها به مسائل آن علم برمیگردد. از نظر ما 5 مؤلفه لازم است تا علمی شکل بگیرد؛ اول پیشفرضها و پیشانگارهها که خارج از خود علم هستند، مثلا دانش فیزیک یکسری پیشفرض دارد که خود این پیشفرضها فلسفه علم فیزیک را شکل میدهند و هیچ دانشی فاقد پیشفرض نیست؛ مؤلفه دوم داشتن موضوع است یعنی علم نمیتواند محقق شود ولی موضوع نداشته باشد؛ مثلا موضوع علم پزشکی، فعل و انفعالات مرتبط با بدن است یا موضوع دستور زبان فارسی، قواعد است.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه تهران با بیان اینکه این نظر بنده که هر علمی حتما باید موضوع داشته باشد مخالفانی هم دارد از جمله اینکه امام خمینی معتقدند که علم لزوما موضوع ندارد، گفت: مؤلفه دیگری که هر علمی از آن برخوردار است انبوهی از مسائل است و نمیتوان گفت علمی داریم ولی مسائل ندارد. مؤلفه دیگر هم روش علم و منطق و متدلوژی آن است و مؤلفه پنجم هم غایت و کارکردهای هر علم است مثلا غایت دانش پزشکی رفع آسیب بدن و معالجه بیماری است و غایت علم منطق هم ارائه روش برای درست فهمیدن است.
رشاد با بیان اینکه این دو دانش در مبانی یکسان نیستند ولی ممکن است پارهای از مسائل زیستفناوری مبنا برای فقه قرار بگیرد، تصریح کرد: مثلا ما بخواهیم یک مسئلهای را در فقه فهم کنیم به علوم مختلف مانند علوم انسانی نیاز داریم مثلا اگر از فقیه بخواهد حکم سلولهای بنیادی را مشخص کند این دانش زیستفناوری است که باید به فقیه بگوید سلول بنیادی چیست و چگونه پدید میآید تا او بتواند حکمی بدهد، کما اینکه عکس این مسئله هم ممکن است مطرح شود یعنی زیست فناوری هم در برخی مسائل میتواند از فقه کمک بگیرد. مثلا جمعیتی از مؤمنان با یک مسئلهای مواجه هستند و چه بسا حکم آن مشخص شده است ولی ما با دادههای زیست فناورانه میتوانیم راههای مختلفی برای مواجهه با آن بیابیم و اگر حکمی حرمت دارد طوری رفتار کنیم که حکم تغییر کند.
رئیس و مؤسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه قلمرو زیستفناوری موجود عالم ملک است و نه ملکوت، افزود: زیستفناروی برای کمک کردن به بهبود زندگی انسانها ایجاد شده است و میخواهد فارغ از حرمت و حلیت تولید مواد و خوراکی مورد نیاز انسان را فراهم و کمبود مواد غذایی را جبران کند و فقه درصدد بیان این است که کدام مواد غذایی میتواند مفید برای ملک و ملکوت انسان باشد؛ البته چنانچه گفته شد این دو دانش به لحاظ مبانی چندان یکسان نیستند.
تمدن بدون دین ممکن نیست
استاد درس خارج حوزه علمیه تهران با اشاره به رویکرد دوم به فقه و زیستفناوری یعنی اینکه این دو را به مثابه دو عنصر تمدنساز ببینیم، ادامه داد: در این زمینه چند پیشفرض تمدنی را باید بگوییم تا بتوانیم داد و ستد بین این دو دانش را از این منظر بررسی کنیم؛ تمدن از مؤلفههایی درست میشود؛ اولین مؤلفه، دین است؛ اصولا امکان ندارد تمدنی خلق شود که در آن دین نقشآفرینی نداشته باشد؛ این مسئله را تنها کسانی مطرح نمیکنند که مؤمن باشند بلکه فلاسفه تمدن و تمدنپژوهان عموما قائل به این مسئله هستند البته مراد از دین صرفا ادیان ابراهیمی نیست بلکه دین به معنای عام مدنظر است و مثلا گاهی کسی مانند کنفسیوس یکسری عقایدی را به نام دین مطرح میکند و گاهی هم واقعا پای یک دین توحیدی و ابراهیمی در کار است. یا بودیسم یکسری باورهایی را مطرح میکند یا مسیحیت که امروزه گفته میشود تمدن کنونی زاده مسیحیت است و وبر از جمله افراد باورمند به این مسئله است.
استاد حوزه تهران با بیان اینکه اندیشه، علم و فناوری از دیگر مؤلفههای یک تمدن است، یعنی ممکن نیست که تمدنی باشد و علومی نداشته باشد، اظهار کرد: نیست تمدنی که فاقد فناروی باشد؛ مؤلفه دیگر هم قانون و نظامات است و هر تمدنی متشکل از بستهای از الزامات و قوانین است؛ گاهی برخی افراد برخی از این مؤلفات را به تنهایی عامل تمدن میدانند مثلا امروزه نحوه حکمرانی را مؤلفه محوری تمدن میدانند؛ مؤلفه دیگر تمدن هم ثروت است یعنی تمدن بدون تولید ثروت ممکن نیست و مؤلفه دیگر هم قدرت و اقتدار است و نمیتواند تمدنی ایجاد شود ولی قدرت نداشته باشد.
رشاد با بیان اینکه عنصر دیگر در تمدن هم مسئله فرهنگ است، افزود: تمدنپژوهان برای فرهنگ جایگاه بالایی قائل هستند و برخی معتقدند که تمدن، وجه سخت و فرهنگ وجه نرم است وگرنه این دو هر کدام یک رو از یک واقعیت هستند، البته بنده این نگاه را قبول ندارم زیرا این افراد تصور میکنند تمدن یعنی تکنولوژی در حالی که تمدن فقط تکنولوژی نیست بلکه امروزه مثلا آمریکا فرهنگ، تمدن و سبک زندگی خود را حتی بر غرب تحمیل میکند در حالی که حاضر نیست تکنولوژی خود را در اختیار دیگران قرار دهد. الان تواما ایران را تحریم میکنند و اجازه نمیدهند حتی خود ما تولیدکننده تکنولوژی باشیم در عین حال قصد دارند تمدن و فرهنگشان را بر ما مسلط کنند.
جوهره تمدن، سبک زندگی است
وی با بیان اینکه سبک زندگی، جوهره تمدن است، اظهار کرد: غرب حاضر است تمدن و فرهنگ خود را به ما بدهد و تحمیل کند ولی حتی در صورت جنگ هم حاضر نیستند تکنولوژی به کشور ما بدهند؛ بارها علیه صنایع هستهای اقدام کردهاند ولی حاضر نیستند کمکی در پیشرفت هستهای به ما بکنند.
رشاد ادامه داد: اگر سبک زندگی، جوهر تمدن است باید ببینیم فقه چه نسبتی با زیستفناوری دارد؛ نقش اصلی فقه در حیات یک انسان و جامعه آن است که سبک زندگی خاصی را بر اساس شریعت به آحاد جامعه پیشنهاد و سبک زندگی مؤمنانه را ایجاد میکند؛ بنابراین تمدن اسلامی، در حقیقت تمدن مبتنی بر شریعت است و شریعت هم با برداشتی که اکثریت مسلمین داشتند همین فقه اهل سنت بوده است و به تعبیری تمدن اسلامی، فقهبنیاد بوده گرچه این بنیاد مبتنی بر رویکرد اشعری بوده و هست زیرا عقلگرایان زودهنگام غروب کردند و متاسفانه امروز هم اکثریت مسلمین اشعریمسلک هستند و معتزله از بین رفته است.
استاد حوزه علمیه تهران بیان کرد: برخی تصور میکنند فقه میتواند مانع مطالعات زیستفناورانه باشد ولی بنده موافق نیستم ضمن اینکه حتی با کسانی که میگویند زیستفناوری در حوزه اخلاق و فقه اشکال ایجاد میکند هم نیستم و معتقدم فقه میتواند با دستوراتی که ارائه میدهد باعث شود تا افراد هم مؤمنانه و هم پیشرفته زیست کنند. در نتیجه در یک فرایند داد و ستدی میان فقه و زیستفناوری، کاملا میتوان یک تمدن مؤمنانه را شکل داد. حاصل عرض بنده این است که فقه و زیستفناوری در تعامل با هم میتوانند تمدن جدیدی مبتنی بر پیشرفت و ایمان ایجاد کنند و هیچ تزاحم و تعارضی بین این دو نیست گرچه مانند هر امر دیگری فقه ضوابطی را ایجاد میکند که سبب تفاوت بین زیستفناوری در نقاط مختلف دنیا میتواند بشود.
وی تاکید کرد: ما با تشکیل ستادهای دانشهای پیشرفته ذیل معاونت ریاست جمهوری خوشبختانه در نوع این حوزهها از جمله زیستفناوری حتی از آمریکا و چین جلوتر هستیم و از جمله دلایل آن هم فتوای پیشرفته حضرت آقا و سایر مراجع و علما است. در بسیاری از کشورهای مسیحینشین مشکلات زیادی در این عرصه دارند و محدودکننده برای آنان بوده است.