آنچه پیش روی خوانندگان قرار دارد، سلسله مباحثی است برگرفته از دروس خارج فقه آیت الله علی اکبر رشاد رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران تحت عنوان «فقه زیستفناوری» که در مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) ارائه میشود.
به گزارش ایسنا، آیت الله رشاد در این درس گفتارهای فقه محیط زیست آورده است:
جلسه گذشته از جواز و عدم جواز استخدام فناوری زیستی و زیستفناوری در حوزه حیات و موجودات زنده بحث شد بعد از ذکر پارهای مقدمات به نمونهای از پرسشها و مسائلی که قابل طرح و بحث در این زمینه هستند نیز اشاره و گفته شد که باید با منطق مناسبی تفریع فروع بحث را سامان داد، بر اساس روششناسی که برای تفریع فروع و تنسیق مسائل بیان شد تبعاً نخست از جواز اباحه یا حرمت علی الإطلاق یا اباحه یا حرمت در قیود و شروط و ظروف خاص سخن گفت.
بررسی ادله جواز یا عدم جواز اصل استخدام قوانین زیستفناورانه از لحاظ حکم اولی
اولین مسئلهای که میتوان مطرح کرد آن است که آیا اصل استخدام قوانین و قواعد کشفشده و حاکم بر عرصه حیات و فرآیند زیستِ زیستوران و موجودات زنده مباح است یا نه. این نخستین پرسشی است که باید در بحث فقهی در زمینه فقه زیستفناوری پاسخ پیدا کند.
اگر جواز فرآیندهای زیستفناورانه فی الجمله اثبات شد نوبت به این پرسش میرسد که آیا میتوان جواز مطلق را نیز اثبات کرد و در صورت عدم امکان آیا شروط و قیود و ظروفی که تحدیدکننده برای جواز و اباحه است چیست و در نتیجه آنها را یکبهیک در قالب مسائل بعدی به بحث و بررسی بگذاریم.
مفروض آن است که جواز زیستفناوری و استخدام قوانین حاکم بر حیات مُجاز و مباح است و بر این موضوع میتوانیم حسب روند عملیة الإستنباط و فرآیندهای اجتهاد به کتاب، سنت، عقل و در فرض وجود اجماع به آن استدلال کنیم.
قرآن
پارهای از آیات بر جواز اجمالی زیستفناوری دلالت دارد؛ مانند آیاتی که تصرفات غیرعادی و فرآیندهای غیرمتعارف و غیرطورِ مألوف و مأنوس در زمینه فعل و انفعالات حیاتی و تکوین و تکوّنِ موجودات زنده در قرآن کریم مطرح میشود که به مثابه إعجاز و دلیل نبوت و رسالت انبیاء و پیامبران الهی قلمداد میشود، این آیات میتواند دلیل آن باشد که فرآیندهای غیر متعارف و فنون غیرمأنوس ممنوع نیست.
وقتی پارهای از افعالی را که از قِبَلِ حقتعالی از انبیاء خواسته میشود که حضرات آن فرآیندها و فعالیتهای مؤثر بر حیات جنبندگان و جانوران را به مثابه إعجاز ادعای نبوت إعمال کنند، این فرایندها وفعالیتها میتواند بر جواز تصرفات و تعدیلات تکنولوژیک زیستی و حَیَوی دلالت کند.
آیه 49 سوره آل عمران:
وَرَسُولًا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ
از جمله فرآیندهایی که از انبیاء خواسته میشود ماجرای حضرت عیسی (س) است. آن بزرگوار فرمودند من هیئت طیر را از گل میسازم و در آن می دمم و به اذن الله پرنده میشود. حضرت عیسی (س) این معجزه را در قبال منکران برای اثبات نبوت خویش مورد تمسک قرار می دهد. در ادامه آیه از لسان حضرت مسیح (س) دیگر اعجازها از جنس اعجازهای طبی یا علم به غیب را هم ذکر میکند «وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
در قرآن کریم همه این معجزات را آن بزرگوار به عنوان یک سلسله معجزاتی که دال بر نبوت خویش است ذکر میفرماید.
شیوه استدلال
ممکن است اینگونه استدلال کرد که وقتی خدای متعال این روند و فرآیند متفاوت از طور و طرزِ معمول و مأنوس را به مثابه دلیل رسالت پیامبر خود نقل میفرماید همچنین أعمال حضرت عیسی بن مریم را به مثابه یک عمل موفق نقل میفرماید، اگر طی فرآیندهای زیستورانه، نظیر این أطوار غیرمتعارف [اعجازی انبیا علیهم السلام] باشد و از جمله مصادیق آن بوده و مذموم و منهی علی الإطلاق بود [و فرایندهای زیست فناوری را مذموم تلقی کنیم]، صحیح نبود قرآن کریم برهمزدن آن طورهای عادی و کاربست طورهای غیرعادی را ممدوح قلمداد کند؛ فضلاً اینکه آن را دلیل بر نبوت اعلام کند.
به نظر میرسد اثبات نبوت که یک امر قدسی است و اثبات این شأن برای اولیاء الهی نمیتواند با تمسک و یا با کاربست افعال و اعمال و أطوار غیر مباح صورت بپذیرد و قهراً مباح است؛ در نتیجه میتوان به این مقدار اثبات کرد که صرف نقل اینکه پیامبر بزرگوار و اولوالعزمی چنان عیسی بن مریم (سلام الله علیه) با إعمال شیوهها و روشهای غیرمتعارف در حوزه زیست و حیات جنبندگان نبوت خویش را اثبات میکند، این دلالت دارد بر اینکه در هر صورت طیِ سیر و مسیر غیرمتعارف در عالم زیست مباح است.
یادآوری میگردد در صدد آن نیستیم که بگوییم آنچه که به دست مبارک پیامبر خدا واقع شده از نوع زیست فناوری است؛ نخیر! بلکه میخواهیم این مقدار از آیه استفاده کنیم که به هر حال إعمال أطوار غیرمتعارف در عرصه حیات و زندگی زیستوران و جنبندگان محذور و مذموم نیست؛ میخواهیم از این [ماجرای قرآنی] جواز اجمالی إعمالِ أطوار غیرمتعارف و استخدام قوانین حیات را استفاده کنیم.
البته این آیه از جهت دیگری به یک نکته دیگر نیز دلالت دارد و آن این است که به رغم آنکه حضرت عیسی (س) عامل ارادی طی فرآیند پیدایش موجود زنده است اما فعل به اذن الله صورت پذیرفته و در حقیقت علیّت حقیقیه منسوب به خودِ باریتعالی است یعنی همین آیه وقتی این عمل را به اذن الله مقید میکند به این معنا است که حضرت عیسی (س) علت حقیقیه و اصلیه این پدیده نیست بلکه این اذن الهی و اراده و مشیت الهیه است که به دست حضرت مسیح اتفاق میافتد این رخداد، معلولی است که علت حقیقیه آن حق تعالی است.
آیه 260 سوره بقره:
َ «إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَی وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
داستان حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله علیه السلام) است در مسئله احیای طیور اربعه علی نمةٍ غیر عادیٍ؛ زندهکردن غیرمتعارف پرندگان چهارگانه به امر الهی؛ آنگاه که ابراهیم به محضر الهی عرض کرد که بار پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مُرده زنده میکنی و مگر ممکن است مرده زنده شود و اگر ممکن است چگونه است. پاسخ می شنود مگر به احیاءکردن مردگان توسط ما ایمان نداری!؟ عرض کرد باور دارم ولیکن میخواهم دلم آرام شود؛ میخواهم علاوه بر بالحدس، روندِ احیاء را ببینم و شهود کنم. خدای متعال دستور میدهد جان چهار پرنده را بگیر و تجزیه و پراکنده کن و در چهار نقطه از کوه قطعات آنها را قرار بده و بعد آنها را فرابخوان. خواهی دید که آنها زنده میشوند و با شتابی خاص به سمت تو میآیند و از آن میفهمی که خدای متعال عزیز و حکیم است؛ خدای متعال هم قاهر و قادر است و هم قدرت و قهاریتش مبتنی بر حکمت است.
شیوه استدلال
اگر احیاء جانوران و زیستوران با فرآیند و شیوه مألوف و آشنا -که پرنده از رهگذر تخمی که پرنده ماده قرار میدهد و سیر و مسیری طی میشود و نهایتاً تخم پرنده جوجه میشود- انجام نگیرد بلکه با فرآیند دیگری غیر از فرآیند معمول انجام شود -به این شکل که شرایط پیدایش جوجه را در داخل تخم پرنده ایجاد کنیم و با فرآوری سلول بنیادین پرندهای به وجود بیاید- سوال میشود که آیا این مجاز است یا خیر؟ در ماجرای حضرت ابراهیم (س) بههرحال پرندگانی با طی فرآیندی غیرفرآیند متعارف و با سپریشدن طوری غیر از طور مألوف و مأنوس زنده میشوند. اگر بنا بود که احیاء بر اساس طور غیر عادی، مذموم و محذور باشد خدای متعال این درخواست حضرت ابراهیم (س) را اجابت نمیفرمود اما اجابت شد.
دوباره تأکید میکنیم ما نمیخواهیم بگوییم فعل حضرت ابراهیم (س) یک عمل زیستفناورانه بود ولیکن میخواهیم بگوییم زندهشدن پرندگان به صورت غیرمتعارف با استفاده از سیر و مسیر غیر عادی مجاز است، پیشتر گفته شد و در ذیل آیه قبل بحث شد که طی این فرآیند مانند فرآیند متعارفی که مألوف و مأنوس است همگی بدون تفاوتی تحت اراده و مشیت تکوینیه الهیه و با علیّت حقیقیه حضرت باری صورت میبندد و حضرت ابراهیم و حضرت عیسی (سلام الله علیهم) تنها نقش مُعِدّ و عاملِ تحت مشیت الهیه را ایفاء میکنند و در نتیجه علت واقعی، حقتعالی است به هر حال در تمام أطوار و انواع پیدایش موجودات زنده این حقیقت جاری است که علت حقیقی حقتعالی است.
در هر صورت به نظر میرسد از این آیه استفاده میشود که خروج از طور متعارف و مألوف در مسائل مربوط به زیست ممنوع و مذموم نیست و اشکالی ندارد.
آیه 8 سوره نحل:
وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَ یَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
مورد دیگری که میتواند دلالت بر جواز طی طریق و طور متفاوت برای پدیدآوردن جانور و حیوان و موجودی زنده دلالت کند جایی است که قرآن کریم از موجودِ زندهای نام میبرد که با فرآیند متفاوت و غیر عادی به وجود آمده است؛ حیوان و جانوری با تناکح دو نوع حیوان متفاوت.
قرآن موضوع «قاطر» را به عنوان یک حیوان که از تناکح اسب و الاغ پدید میآید بدون اینکه نسبت به این اتفاق واکنش منفی داشته باشد قاطر را کنار خیل و اسبان و درازگوش به عنوان یکی از حیوانات ذکر میکند؛ یعنی نه تنها تقبیح نمیکند بلکه این استیلاد بِغال به شیوه تناکح دو نوع حیوان متفاوت (اسب و الاغ) را عادی و این خلقت را منسوب به خویش میکند.
تناکح دو نوع از حیوان و پدیدآوردن نوع سومی که متفاوت با نوع اول و دوم است و به اصطلاح این حیوان جدید با ابوان (پدر و مادرش) خود متفاوت است این نوعی تأیید این تصرف است؛ یعنی خدای متعال میفرمایند انسانهایی این تجربه را کردهاند که از طریق تزاوج و تناکح اسب و الاغ یک نوع سومی را به صحنه حیات آوردند و این هیچ اشکالی ندارد این مقدار میتواند فی الجمله فعالیتهایی که امروزه از طریق زیستفناوری اتفاق بیفتد دلالت بر جواز کند.
در گذشته چنانکه قرآن ذکر کرده است قاطر با تناکح دو نوع از چهارپایان پدید آمده است و امروز موجودی به نام «لایگر» از تناکح شیر نر و ببر یا پلنگ ماده به وجود میآید، بعضی قائلند این اشکال دارد؛ ولی به نظر میرسد بین استری که از پدر و مادری متفاوت متولد میشود و مورد تأیید قرآن است با موجود دیگری که به لایگر معروف است- و به تعبیر عرب ها لایجر نام گذاری شده است که از شیر و پلنگ یا ببر به وجود آمده است- چه تفاوتی باشد؟ چرا آن [قاطر] مجاز است و صریحاً در قرآن کریم مورد تأیید خداوند متعال است و این [لایگر] مورد تایید نباشد! پس بنابراین اجمالاً ممکن است اینگونه از آیه استفاده کرد.
نکات بسیار دقیقی در این آیه کوتاه وجود دارد مانند سواریگرفتن و زینت و زیبایی. قاطر از پدر و مادری از جنس خودش پدید نیامده است ولی خدای متعال میفرماید که ما اینها را خلق کردیم تا سوار آنها شوید؛ آنها مرکب شما هستند و برای رکوب شما خلق کردیم؛ آنها زینت و زیبایی هستند. و باز هم [قرآن] تأکید میفرماید که خدای متعال چیزهای دیگری را هم خلق میکند و شما نمیدانید، ممکن است اشاره به آن باشد که: چیزهایی را خلق کرده است که شما آنها را نمیشناسید مثلا مردم منطقه خاورمیانه، جزیرة العرب و شرق با حیواناتی آشنا هستند که آن را مخلوق الهی میدانند ولی در غربِ عالَم حیواناتی هست که این [حیوانات را] در آن روزگار ندیدهاند یا به این معنا است که ما مخلوقات دیگری از این قسم داریم و شما اینجا با اسب و استر و حمیر آشنا هستید و در قسمت دیگر عالَم ما مرکوبهای دیگری خلق کردیم یا به این معنا است که بعد از این هنوز خواهیم آفرید و آفرینش متوقف نشده است(چیزهایی که شما نمی دانید) یعنی احتمال دارد که با طی فرآیندهای زیستفناورانه جانوران و زیستورانِ جدیدی به وجود خواهد آمد که آنها نیز مخلوق الهی قلمداد میشوند.
«وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ» عطف به آیات قبلی است و در آیات قبلی آمده است «وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بَالِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ»؛ «وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ» عطف به «وَالْأَنْعَامَ» است که در آیات قبلی آمده است. آیه مورد استشهاد ما نیز آیه 8 است.
نکته: عمل تهجینِ (به وجود آوردن) جانوران و زیستوران و حیوانات دو وراثتی و دو ژنی که یک نوع فعالیت ژنتیکی قلمداد میشود در پذیرش بلکه مدح خدای متعال قرار گرفته است و آن را به عمل خود نسبت میدهد. این هم آیه دیگر و پدیده دیگری است که میتوان برای اثبات جواز اجمالی به آن تمسک کرد.
بعضی از آیاتی که اصل پژوهش و دانشورزی در زمینه زیستفناوری و کشف قوانین حاکم بر حیات و زندگی جنبندگان و جانوران را مورد تشویق قرار میدهد مورد تمسک قرار گرفت. بعضی از آیات و بعضی از مصادیق مذکور در آیاتی که دالّ بر جواز پژوهش و دانشورزی است میتواند دالّ بر جواز استخدام نیز باشد چراکه دانشورزی در بعضی از موارد و مصادیق مستلزم استخدام تجربی قوانینی است که حدس میزنیم زیرا وقتی کار علمی و پژوهشی ممکن [وقوعی] باشد گاهی کار علمی و پژوهشی انجام دادن مستلزم استخدام همان قوانین و تجربهکردن آنها است و تبعاً تصرف در موجودات زنده اتفاق میافتد و این به آن معنا است که قرآن کریم به صورت ضمنی بر جواز اصل إعمال فرآیندهای زیستفناورانه و استخدام قوانین قابل کشف نیز حکم فرموده است.
اینها نمونههایی از آیاتی است که به نظر ما ممکن است به آنها برای اثبات جواز اجمالی زیستفناوری تمسک کرد.