نشست نقد و بررسی کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ با حضور و سخنرانی آیت الله رشاد عصر پنج شنبه 26 آبان ماه جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
نشست نقد و بررسی کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ؛نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ تالیف حجتالاسلام والمسلمین سیدیدالله یزدانپناه با دبیری حجتالاسلام و المسلیمن دکتر مسعود اسماعیلی و به همت پژوهشکده تمدن توحیدی و همکاری فعال مراکزی چون پژوهشکده مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعیِ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و همچنینمؤسسه نفحات و حضور جمعی از دانشجویان و طلاب علوم دینی برگزار شد.
تقدیر استاد رشاد از تألیف کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ
در این نشست علمی آیت الله علی اکبر رشاد رییس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ را اثری ارزشمند خواند و از حجتالاسلام والمسلمین یزدانپناه به سبب تألیف آن تقدیر و تشکر کرد و گفت که برای حل مشکلات باید جرئت داشته باشیم.
وی مشکل دانشگاه را ایستا بودن آن و عدم جرئت ورود به بحثهای جدید دانست و افزود: خوشبختانه حوزه این سطح را شکسته و از حالت ایستایی خارج شده است و با وجود هزار و یک ایرادی که در سامانه حوزه داریم، معتقدم امروز چهارصد سال حوزه پیش رفته است چراکه حوزویان جرئت کردند وارد بحثهای جدیدی شوند و این را تاریخ به ما نشان خواهد داد.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه در حوزه دهها دانش جدید در حال تولید شدن است، از حوزه فلسفههای مضاف به عنوان یکی از این دانشها نام برد و یادآور شد: وقتی پرفسور لگنهوزن مطلع شد که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی حدود هفتاد فلسفه مضاف کار میشود تعجب کرد و این عملکرد را مورد تحسین قرار داد.
وی پیشرفت حوزه را مرهون شجاعت افرادی مانند حجتالاسلام والمسلمین یزدانپناه دانست و تصریح کرد: کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ پیش از ارزش درونی آن، ارزش بیرونی و انگیزشی دارد که یک محقق، استاد و فاضل مسلط بر فلسفه اسلامی و فلسفه غربی در یک حوزه بسیار پیچیده فرهنگ، جامعهشناسی و جامعه ورود کرده است.
ایشان با بیان اینکه در حوزههای علوم انسانی، پیچیدهتر از موضوع فرهنگ وجود ندارد، گفت: اساس انقلاب و نظام ما در گرو حل موضوع فرهنگ است و بر خود لازم میدانم که از استاد یزدانپناه برای ورود به این بحث تشکر کنم.
وی در ادامه سوار شدن بر مطالب حکمت اسلامی و فلسفه با رویکرد حکمت صدرایی، عدم پراکندهکاری و از این شاخه به آن شاخه پریدن، تحت تأثیر مخاطب فلسفه معاصر قرار نگرفتن، عدم گرتهبرداری از مطالب و ادبیات فلسفه غربی و وفاداری به حکمت و فلسفه خودی، داشتن قلم روان و همه فهم را به عنوان برخی از امتیازات کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ برشمرد.
رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران با بیان اینکه خواص محتوای کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ را میپسندند و عوام متن آن را میفهمند، اظهار داشت: برخی این هنر را نداریم که مطالب را به صورت اساسی و با زبان زمان و روان و همه فهم نگارش کنیم، هنری که استاد شهید مطهری و آیتالله مصباح یزدی از آن برخوردار بودند.
دو اشکال بر کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ
وی در بخش دیگری از سخنان خود دو اشکال را بر کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ وارد کرد و با اشاره به عنوان دوم اثر که نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ باشد، گفت: این اثر بسیار وزینتر از آن است که تعبیر تبلیغی و شعاری بر آن وارد شود. یکی از بحثهایی که نویسنده اثر به آن پرداختهاند وجودشناسی فرهنگ است، در حالی که سختترین مسئله فرهنگ را که خود فرهنگ باشد محور آن قرار دادهاند، و از اینرو این عنوان دوم خیلی متناسب با وزن این اثر نیست.
اما استفهام این است که در تعریف همچنانکه در این جلسه هم بیان داشتند آوردهاند: انباشت معنا به شکل عمومی در فاهمه عمومی. حال آیا واقعاً انباشت فرهنگ است یا فرهنگ معنا و دلالت است؟ انباشتگی شرط فرهنگشدگی و فرهنگبودگی است، اما آیا نویسنده، اثر خود انباشت را فرهنگ تلقی میکنند یا انباشت معنا و ترکیب انباشت معنا را متعلق فرهنگ میدانند؟ اصولا فرهنگ از یک طیف تشکیل میشود و لزوما انباشته است و اگر یک قومی در گوشهای از کشور برخی عادت و رسوم، برخی تصورات، علائق و سلایق و گرایشها و کنشهای متفاوت دارند، صحیح نیست که بگوییم یک فرهنگ است، بلکه آن شبهه فرهنگ و جزئی از فرهنگ است. ولی در کلان یک انباشت باید رخ دهد. و نیز سؤال دیگر اینکه اگر ما تکیه بر فاهمه عمومی کنیم آیا این با فراروی از ذهنی بودن فرهنگ سازگار است یا خیر؟
استاد رشاد با پیشنهاد اضافه شدن یک فصل جدید با عنوان «فرهنگ و جزفرهنگ» گفتند که: باید معلوم شود که آیا مثلاً دین جزو فرهنگ است یا خیر؟ این البته مشکلی بود که در بررسی تعاریف دیده شد و در آنها گاه عناصری جزو فرهنگ دیده شده بود که واقعاً جزو فرهنگ نیست. بله دینی که جزو زبان، و زندگی عمومی شود فرهنگ خواهد بود. مثلاً در عصر نخستین و در مکه و در دوران نخست رسالت، دین بود ولی فرهنگ نشده بود زیرا باید رسوخ و رسوب میکرد.
وی یکی از اوصاف فرهنگ را دیرزی بودن و دیرزیست بودن فرهنگ خواند و اظهار داشت: دستکم 36 عنصر داریم که یکی از آنها فرهنگ است. برخی فرهنگپیوندند، برخی بنفرهنگاند، برخی پایهفرهنگاند، برخی فرهنگسازند ولی خوب جزو فرهنگ نیستند. برخی فرهنگگر هستند که افراد مرجع هستند و جزو فرهنگ نیستند. برخی بهفرهنگاند یعنی سرشت فرهنگی دارند ولی لزوماً جزو فرهنگ نیستند. فرهنگوارهها و مانند اینها که همگی جزفرهنگاند نه فرهنگ.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان سخنان خود افزود: در حال حاضر حجم کتاب خوب است و پیداست که حرفهای ناگفته بسیار دارند که با لحاظ آنها جلد دوم این کتاب خواهد شد و یکی از بحثها را برای آن جلد، همین بحث جزفرهنگها پیشنهاد میدهم.