اَفَحُکمَ الجاهِلِیَّهِ یَبغُوَنَ وَ مَن اَحسَنُ مِنَاِحُکماً لِقَومٍ یُوقِنُون.۲
پیش از پرداختن به اصل بحث، ضروری میدانم، چند نکتهی قابلملاحظه را توضیح دهم:
چند نکته۱چند نکته، ۳
نخست آنکه: ایدئولوژی سکولاریزم با یک سلسله اصول و ارزشهایپذیرفته شده درفرهنگ مغرب زمین مانند:
اومانیسم و انسان خداانگاری، عقلمداری و خردبسندگی،سیانتیسم و علمگرایی، آتئیسم و اصالت ماده، لیبرالیسم، اباحیگری و تساهل،پیوندی وثیق دارد، آنچنانکه بدونعنایت بهتعاریف هر یک از آنها، که برخیزیر ساخت و ریشهی این مرام و، برخی دیگر روساخت و رویهی آن بشمار میروند،فهم درست این ایدئولوژی میسور نخواهدبود.
دوم آنکه: موجبات ظهورسکولاریزم به دو دسته تقسیم میشوند:
دستهای، معدات و زمینههای پیدایش این مرام محسوب میشوند،این موجبات به ویژگیهای درونی مسیحیت رجوع میکند.
دستهای دیگر، علل ظهور آن بشمار میروند که یا به تلقی وتدبیر ارباب کلیسا باز میگردد، یا از تحولات معرفتی در فرنگستان سرچشمه میگیرد.
سوم آنکه: در پیدایی و پایایی سکولاریزم غربی و ترویجسکولاریزاسیون تدبیر اجتماع و نهاد دین در آن دیار، ملحدان و موحدان بهتعاملی بدون تبانی آگاهانه، دست یازیدهاند، و به نظر ما اینیکهمدستی – نههمدلی- تاریخی بیبدیلی است که در غرب اتفاق افتاد و پیاوردهای زیانباری نیزبرای مدنیت و معنویت داشته است!
ملحدان با نیات بدخواهانه و به قصد نجات از دین مرامسکولاریزم را طرح و ترویج کردند، موحدان با نیتی نیکخواهانه و – به ظن خود- به قصد نجات دین به سکولاریزم تن در دادند، آنان از پایگاه تقدم خرد بروحی و حجیت انحصاری عقل و به نیت کنارگذاردن دین از صحنهی حیات و تثبیتاندیشههای لیبرالیستی، أُمانیستی و لائیک از سکولاریزاسیون جانبداری کردند واینان از جایگاه دلسوزی برای حفظ دین و حراست از قداست آن، سکولاریزاسیونتدبیر اجتماع را تایید نمودند، و گفتنی است که: همین تفاوت نیات در جانبداریاز سکولاریزم نیز منشأ تهافت در تعریف این مرام و تبیین ریشه و رویهی آنگردیده است. گو اینکه تطورات تاریخی و تغییر در شرایط جوامع سکولار، نیز درظهور نظریههای گوناگون دربارهی سکولاریزم و تحول و تفاوت در تلقی از آنبسیار مؤثر بوده است (که باید در گفتاری دیگر بدان پرداخته شود).
نکته چهارم: در این سخن درصدد استقرأ تام علل و معداتپیدایش و پایداری سکولاریزم نیستیم و تامین چنین غرضی، مجالی واسع و مقالیجامع میطلبد که از حوصلهی این یادداشت بیرون است.
دلائل پیدایی و پایایی سکولاریزم۱دلائل پیدایی و پایاییسکولاریزم، ۳
به نظر ما موارد زیر در ظهور و ماندگاری سکولاریزم فرنگی نقشاساسی ایفأ کردهاند۳:
الف) عدم دسترسی مسیحیت به متن وحی و فقر کلامیکلیسا:۱الف) عدم دسترسی مسیحیت به متن وحی و فقر کلامی کلیسا:، ۳
عهدین، روایت رفتار و گفتار حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) ونقل حوادث روزگار آنان یا پیشینیان میباشد، تورات و اناجیل موجود متونوحیانی نیستند.
فقدان متن وحیانیِ دست نخورده، سبب پیدایش باورداشتهاینادرست و رواج عقاید خرافهآمیزی مانند عقیده به تثلیت و اقانیم سه گانهشد و در نتیجه باعث غیر عقلانی جلوهگر شدن عقاید دینی و احیاناً القأ تقابلعقل و دین شد، ظهور نظریههایی مبنی بر عدم امکان یا عدم ضرورت تبیینعقلانی باورداشتهای دینی، ثمرهی چنین رویکردی است.۴٫
ب) فقدان نظام حکومی، حقوقی، اقتصادی و … در متون مسیحیموجود، علیرغم داعیهی حکومت دینی ارباب کلیسا:۱ب) فقدان نظام حکومی،حقوقی، اقتصادی و … در متون مسیحی موجود، علیرغم داعیهی حکومت دینیارباب کلیسا:، ۳
این وضعیت خود به خود، طرح سکولاریزاسیون را موجه میساخت،زیرا دینی که فاقد نظامات اجتماعی برگرفته از وحی است باید تدبیر اجتماعرا به غیر وحی واگذارد. چه آنکه در این صورت اگر دینداران نیز تأسیس حکومتکنند باید به حکم عقل و با برنامهی علم، جامعه را نسق دهند.
وانگهی انتساب عملکرد بشری و خطاپذیر سردمداران کلیسا به دین،جز بدبینی مردم و سستی عقاید آنان به بار نمیآورد، و چنین نیز شد، و درستبدین جهت بود که دین ورزان عاقل! همصدا با عقلورزان بیدین، حکم به جداییدین و دنیا کردند!
ج) تفسیر روزآمد متون مقدس و دینآجیننمودن فرضیههایعلمی:۱ج) تفسیر روزآمد متون مقدس و دینآجیننمودن فرضیههای علمی:، ۳
کلیسای قرون وسطی سعی کرد نظریههای تطورپذیر بشری را برمتون دینی تحمیل کرده، متن مخدوش و فهم مخدوشتر خود را از متون، معیاردرستی و نادرستی علوم و نظریهها قرار داده، به همه چیز صبغهی قدسی و دینیببخشد!
و این رفتار، از سویی سبب فتور علمی غرب مسیحی در قرون وسطی- به رغم تحول شگرف و همزمان شرق اسلامی – گردید، چه آنکه به تدریجمذهب به عقال عقل و مهار مهارت بدل شد و از دیگر سو اصرار ارباب کلیسا برحجیت فهمیات مخدوش خود، در برابر تطورشتابان علوم، باعث القأ تقابل علم ودین گشت و انسان غربی چاره را جز در منزویساختن دین و جداسازی حساب دینو دانش ندید.
د) نابردباری مذهبی و استبداد دینمدارانهی کلیسا:۱د)نابردباری مذهبی و استبداد دینمدارانهی کلیسا:، ۳
طی ده قرن سلطهی ترکتازانهی آبأ کلیسا در مغرب زمین، همهیمذاهب رقیب حقا خرده گرایشهای مسیحی ناساز با مشرب پاپ تحدید و تهدید شدند،هر اندیشمندی اندیشناک سرنوشت خود بود و، هر دانشوری از محاکم تفتیش عقایددر تشویش بهسر میبرد، این رفتار سبب القأ تقابل دین و آزادیهای مشروعانسانی گردید و انسان غربی رَستن و رُستن خود را در گرو رهیدن از رهن دینو اضمحلال قدرت و سلطهی دینی سراغ گرفت.
ه) رقابتقدرت میان امپراطوران از سویی و، دانشمداران ازدیگر سو با ارباب کلیسا:
۱ه) رقابت قدرت میان امپراطوران از سویی و، دانشمداران ازدیگر سو با ارباب کلیسا: ، ۳طرح سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع درست به معنیخلع سلاح پاپ و تصرف اریکهی قدرت توسط جریان فردپرستی در فرنگستان بود،چنانکه پذیرش سکولاریزم از سوی سران مسیحیت و اتخاذ موضع ملایمت و مسالمتطی قرون اخیر نیز، به معنی عقبنشینی مسیحیت به مواضع قابل دفاع و منطبقبا شرائط جدید، جهت حفظ حداقل موجودیت دین یعنی: دینداری انفرادی و سازگاربا جامعه سکولار، تلقی میگردد.
بههرحال: عوامل یادشده از جمله موجبات اصلی سستی اساس دینو انزوای آن و درنتیجه ظهور سکولاریزم مغربزمین بشمارمیروند و برخی ازآنها همچنان نقش علت مبقیه را برای مرام سکولاریزم و استمرار روندسکولاریزاسیون در فرنگ ایفأمیکند.
تفاوتهای دینی فرهنگی شرق و غرب۱تفاوتهای دینی فرهنگیشرق و غرب، ۳
شایسته است اینجا به نسبت سکولاریزم و مشرق و دنیای اسلامنیز به اختصار اشاره کنیم، به نظر ما تفاوتهای اساسی که میان اسلام ومسیحیت وجود دارد ظهور و حضور سکولاریزم بومی مطلق و عناصر سکولار ملی دردنیای اسلام را منتفی میسازد، که در ذیل بهطور گذرا به برخی از آنهاتلویح میکنیم:
قرآن به عنوان متن وحی و، سنت پیامبر اسلام(ص) و روایاتموثق بسیاری که از رهبران دینی در دسترس میباشد، ضامن اتقان و سلامتعقائد مسلمین و مانع خرافهگروی در باورداشتهای دینی آنان است، یک برنامهیرایانهای در ایران، متن افزون بر نهصد هزار حدیث را به استناد ۱۲۰۰ عنوانکتاب تفسیری، روایی، تاریخی، عرفانی و … شیعه از نبی اکرم (ص) و اهل بیتاو ثبت کرده است، اگر هر حدیث به طور میانگین ده بار هم تکرار در اینمنابع شده باشد، حداقل نود هزار روایت کلامی، احکامی و اخلاقی در اختیارشیعه میباشد و، نیز دههاهزار روایت دیگر در مجامع و مواسیع اهل سنتوجوددارد که احتمالاً در مدارک شیعه ذکری از آنها به میان نیامده است.
بدور ماندن قرآن از آفت تحریف، طولانی بودن دورهی بعثت و،عصر اوصیأ (از ده سال قبل از هجرت تا ۲۵۰ هجری) مجال وسیعی را برایمسلمانان فراهم آورد تا عقائد و احکام اسلامی را از سرچشمهی زلال وحی ومفسران آسمانی آن فرا چنگ آورند.
لزوم اجتهاد در اصول و اصالت اجتهاد در فروع، امتیاز دیگر فرهنگاسلامی است، عقیده به ضرورت فهم اجتهادی دین مشوق مسلمانان در پذیرشعالمانهی عقائد اسلامی و، مانع جدی رواج باورهای سست و رکون بهاعتقادات بیسند و رکود تفکر دینی میان آنان است، اصل اجتهاد به مثابهعاملی درون برانگیز در متن سازمان فکراسلامی تعبیه شده است که متولیانمعرفتی جامعهی اسلامی را در بستر سیال بعثتی مدام قرار داده، آنها را بهنونگری، ژرفایابی، فهم گستری نسبت به دین وا میدارد.
عقل در قاموس عقیدتی مسلمین، عِدل وحی و، پیامبر درونیخوانده میشود؛ توصیههای جدی به تعقل و تدبر از سوی قرآن و، عقیده بهحجیت عقل در اسلام، سبب ظهور مکاتب فلسفی بسیار غنی و مشارب کلامی بساستواری گردیده که پشتوانهی استدلالی رخنه ناپذیری برای عقائد دینی شدهو توهم تقابل دین و عقل را در فرهنگ اسلامی از اذهان زدوده و، موجب نضجعقائد و قواعدی چون “حسن و قبح عقلی” در کلام و «تلازم حکم عقلو شرع» و «مستقلات عقلیه» در فقه و اصول فقه شده است. جایگاهی را که عقل وتعقل در فرهنگ دینی مسلمانان احراز کرده و کاربردهایی که خرد در کلام، فقهو، اخلاق اسلامی دارد هرگز فروتر از جایگاه وحی و تعبد نیست؛ در خور تامل استکه: در روزگارانی که تقابل عقل و دین مسالهی غرب بود، صدرالمتالهین مکتبحکمت متعالیه را در شرق پی گذاشت که مشخصهی عمدهی آن در آمیختن قرآن،برهان و عرفان است.
نگرش اسلام به منزلت رفیع علم و عالم نیز از امتیازات ایندین نسبت به دیگر ادیان است، توجهاسلامومسلمین به حرمت دانشودانشور،مجال خطور به شبههی تقابل علم و دین نمیدهد، تجربهی تعامل علم والهیات در اسلام، شاهکار بیمثالی است که بنای تمدنی عظیم را درانداخت و،تمدن کنونی مغرب و امدار آن مدنیت معنوی سترگ میباشد.
در نگاه وحی اسلامی، شجرهی ممنوعه، درخت دانش نیست، بلکهاین برتری علمی انسان است که مایهی امتیاز او بر همهی آفریدگان گردیده،تا آنجا که همهی هستی باید در برابر او کرنش کنند و، حتی فرشتگان که تاآفرینش انسان، برترین باشندگان بودند او را سجده کنند، که خدا گونگی بشرمرهون دانشوری اوست.
نخستین آیات فرود آمده بر پیامبر اسلام – در متن فضای تاریکجاهلیت کهن – از “تبیین علمی خلقت، بویژه آفرینش انسان و، کرامت او وتعلیم خط و فرادهی آنچه که وی نمیدانست “سخن سر میدهد.
در منظرقرآن«داناترانخداترسترند» «اِنما یَخشَی اللهَ مِنعِبادِهِ العُلَمأُ» و از نظر پیامبر اسلام «بر مؤمن فرض است که زگهواره تاگور دانش بجوید».
ویژگی دیگر مکتب اسلام، استعداد نظامپردازی در همهی عرصههایاجتماعی است، پیامبر اسلام با تاسیس حکومت دینی در مدینه، الگوی حکومی دینیارائه فرمود، اوصیأ و اصحاب آن بزرگوار و مصلحان جوامع اسلامی با تبیین،تفسیر و تطبیق تعالیم دینی بر نیازهای اجتماعی انسان در اعصار و امصارگوناگون، نمونههای موفقی از نظامات حیاتی اسلام را پدید آوردند.
به برکت در دسترس بودن متن وحی اسلامی و، میراث عظیمبازمانده از پیشوایان دینی و، به یمن عقلانیت اسلامی و شیوهی کارسازاجتهاد، فقیهان ما چهل هزار فرع فقهی را استنباط کرده در اختیار امت اسلامیقرار دادهاند؛ فقه غنی، ژرف و گستردهی اسلامی، اکنون چون مشعلی فرا راهحیات آحاد امت، روشنگر تکالیف، حقوق و نحوهی کنش و منش جمعی و فردی آنهااست.
گفتنی است: ابواب هفتادگانهی فقه – به استثنأ چند باب -همگی بیانگر نظامات و قوانین اسلامی در مناسبات سیاسی، حقوقی، اقتصادی، تعلیمو تربیت است.
اصول فقه استواری، و قواعد هزارگانهی فقهی دقیق، استطاعتشگرفی را در فقه شیعه جهت تامین نیازهای انسان معاصر در عرصهی قانونگذاریمنطبق با شرائط متطور بشری فراهم ساخته است.
در فرهنگ اسلامی پاسداشت حریم کرامت انسان و تکریم آزادیهایتعریف شدهی انسانی، روح بنیادیترین شعار اسلام است، تاریخ گواه سماحت ومدارات مسلمین حتی با ادیان رقیب و جریانهای فکری معارض است، آیاتی نظیرآیات زیر، مبنای مناسبات فکری در جامعهی اسلامی است:
اِنا هَدَیناهُ السَّبیلَ اِما شاکِراً وَ اِما کَفُوراً.۵
ما انسان را به راه درست رهنمون شدیم، خواه سپاسگزار وپذیرنده باشد، خواه ناسپاس و کفر ورزنده.
لا اِکراهَ فِیالدینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَالغَّیِ،فَمَن یَکفُربِالطاغُوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَد اِستَمسَک بِالعُروَهِالوُثقی لَاانفِصامَ لَها وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیم.۶
اکراهی در دین نیست، چه آنکه رشد و غی و، سره و ناسره آشکارشده است، پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد به دستاویزاستواری چنگ زده است که گسست پذیر نیست، و خدا شنوا و دانا است.
فَبَشٍّر عِبادِ الَّذینَ یَستَمِعُوَنَ القَولَفَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَهُ.۷
بشارت ده به بندگانم که سخنان را گوش فرا میدهند، سپس ازبهترین آن پیروی میکنند.
قرآن کریم از یهودیان و نصرانیان به خاطر انعطافناپذیری درروابط فکریشان انتقاد میکند:
وَ لَن تَرضی عَنکَ الیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتیتَتَّبِعَ مِلَّتَهُم، قُل اِنَّ هُدَی اللِه هُوَالهُدی…۸
یهود و نصارا از تو خشنود نمیشوند، تا به آیینشان درآیی، بگو:هدایت همان هدایتی است که از سوی خدا باشد…
علاوه بر تفاوتهای دینی میان این دو خطه، تفاوتهای فرهنگیعمیقی مانند: اشراقگرایی در شرق و عقل گروی در غرب، وجود دارد که نقش اساسیایرا در ممانعت از پیدایش و پذیرش مبانی سکولاریزم و ارزشهای سکولاریزمی درمشرقزمین بازی میکند.
غربیان را زیرکی ساز حیاتشرقیان را، عشق راز کائنات
زیرکی از عشق گردد حق شناسکار عشق از زیرکی محکم اساس
عشق چون با زیرکی همسر شودنقشبند عالم دیگر شود
خیز و نقش عالم دیگر بنهعشق را با زیرکی آمیز ده
شعلهی افرنگیان نم خوردهای استچشمشان صاحب نظر، دل مردهایاست
زخمها خوردند از شمشیر خویشبسمل افتادند چون نخجیر خویش
سوز و مستی را مجو از تاکشانعصر دیگر نیست در افلاکشان
زندگی را سوز و ساز از نار توستعالم نو آفریدن کار توست۹
به هر حال: با توجه به تفاوتهای دینی و فرهنگی که بدانهااشاره شد، نه سکولاریزم یک ایدئولوژی جهان شمولی است، و نه سکولاریزاسیونگذرگاهی محتوم که همهی تاریخ و بشر و ادیان مجبور به عبور از آن باشند؛سکولاریزم یک مرام غربزاد است که در بستر فرهنگ فرنگ و در آغوش مسیحیتغربی شده ظهور کرده است، سکولاریزاسیونِ دین و تدبیر اجتماع، یک مسألهینسبی و غربی است، مشکل و مسألهی جهان اسلام شرق نیست.
وَلیَحکُم اَهلُ الأِنجیلِ بِما اَنزَلَ اللهُ فیهِ، وَ مَنلَم یَحکُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَأُولئکَ هُمُ الفاسِقُونَ۱۰
انجیلیان باید به آنچه خدا در انجیل فرو فرستاده حکم کنند وهر که برابر فرستادهی خدا حکم نراند از فاسقان بشمار خواهد بود.
حسن ختام را خوشهی دیگری از خرمن اقبال پیشکش میکنم:
آدمیت زار نالید از فرنگزندگی هنگامه بر چید از فرنگ
پس چه باید کرد ای اقوام شرقباز روشن میشود ایام شرق
در ضمیرش انقلاب آمد پدیدشب گذشت و آفتاب آمد پدید
یورپ از شمشیر خود بسمل فتادزیر گردون رسم«لادینی» نهاد
گرگی اندر پوستین برهایهر زمان اندر کمین برهای
مشکلات حضرت انسان از اوستآدمیت را غم پنهان از اوست
در نگاهش آدمی آب و گل استکاروان زندگی بیمنزل است…
علم اشیأ، خاک ما را کیمیاستآه! در افرنگ تأثیرش جداست
عقل و فکرش بیعیار خوب و زشتچشم او بینم، دل او سنگ و خشت
علم از او رسواست اندر شهر و دشتجبرئیل از صحبتش ابلیس گشت
دانش افرنگیان تیغی به دوشدر هلاک نوع انسان سخت کوش
با خسان اندر جهان خیر و شردر نسازد مستی علم و هنر
آه از افرنگ و از آیین اوآه از اندیشهی لادین او۱۱
پینوشتها
.۱ متن بالا، خلاصهی سخنرانی جناب آقای رشاد در« سمینارانقلاب اسلامی، فرهنگ و توسعه» میباشد، که در ۱۳۷۴ در اسلام آباد پاکستانایراد گردیده است.
.۲ قرآن کریم، سورهی مائده، آیهی ۵۰
.۳ در زمینهی علل و دلائل ظهور مسلک سکولاریزم، نظراتگوناگونی وجود دارد، حقیر مجموعهی دلائلی را که در متن مسوده آمده، اجزأعلت تامهی پیدایش این پدیده میدانم.
.۴ استاد شهید مرتضی مطهری، در اثر گرانسنگ خود، علل گرایش بهمادیگری، بحث مشبع و متقنی در تحلیل مطلب بالا ارائه فرموده است، جزأاللهعن خیرالجزأ.
.۵ قرآن کریم، سورهی انسان، آیهی ۳
.۶ قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی ۲۵۶
.۷ قرآن کریم، سورهی زمر، آیهی ۱۸
.۸ قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی ۱۲۰
.۹ دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمی پاکستان.
.۱۰ قرآن کریم، سورهی مائده، آیهی ۴۷
.۱۱ دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمی پاکستان ص ۷۱۳٫