آیت‌الله سبحانی صدرالمتکلمین معاصر است

آیت‌الله رشاد: آیت‌الله سبحانی صدرالمتکلمین معاصر است
به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش ملی فلسفه کلام به مناسبت روز جهانی فلسفه، صبح پنج‌شنبه مورخ ۱ آذرماه جاری، با حضور و سخنرانی حضرت آیت‌الله علی‌اکبر رشاد موسس و رییس پژوهشگاه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر قم برگزار شد.
آیت الله علی اکبر رشاد رییس و موسس پژوهشگاه در این همایش با بیان این که همایش روز جهانی فلسفه هر ساله با تأکید بر فلسفه و کلام با تأکید بر آراء یکی از بزرگان برگزار می‌شود، اظهار داشت: قرار بود همایش امسال به نام حضرت آیت‌الله سبحانی برگزار شود که به رغم تلاش‌هایی که کردیم تواضع ایشان اجازه نداد که این مسیر را با این نگاه دنبال کنیم.
وی افزود: همه معترفیم حضرت آیت‌الله سبحانی از تحفه‌های روزگار و از برکات حوزه و مفاخر شیعه است، فردی محاسبه کرده بود که ایشان قریب ۴۰۰ عنوان کتاب نوشته‌اند که به سال و ماه و روز میانگین باید هر روز پنج صفحه مطلب مکتوب نوشته باشند تا این همه آثار فراهم شده باشد؛ این مطلب با محاسبه عادی جور در نمی‌آید ولی وقتی خدا به وقت کسی برکت بدهد جای تعجب ندارد.
آیت‌الله رشاد با بیان این که حضرت آیت‌الله سبحانی صدرالمتکلمین معاصر است، یادآورشد: در حقیقت آمار و آثار استاد سبحانی تفسیر برکت عمر و برکت داشتن علم مفید و برکت مند بودن خدمات علمی است؛ برخی از سلسله آثار ایشان فقط در تاریخ، یا فقط در کلام و فقه هریک کافی بود که تمام عمر یک انسان عالم عمیق پرکاررا به خود اختصاص بدهد و به او علامه به او بگوییم.
وی با اشاره به این که حوزه بدون داشتن چنین شخصیت‌هایی فقیر و تهی‌دست بود، خاطرنشان کرد: باید خدا را بابت داشتن چنین نعمت‌هایی در حوزه شاکر باشیم و قدر آن ها را بدانیم و از فیض وجودی و آثار علمی و معرفتی آنها استفاده کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه خاطرنشان کرد: عنوان بحث من فلسفه کلام و علوم انسانی اسلامی است؛ کلام عبارت است از دانش استنباط عقاید دینی و تنسیق و دفاع از دین که پیامدهای روش شناختی و ارزشی و غیر آن دارد و فلسفه دانش مولّد عقاید بنیادین عقلی است و این تلقی از فلسفه مرز آن را با کلام مشخص می کند.
وی بیان داشت: کلام علم مطالعه فرانگر عقلانی برای دستیابی به احکام کلی دستگاه معرفتی فلسفه دین و فلسفه دین نگرش فلسفی به دین است که از این جهت کاری به دانش کلام ندارد، فلسفه کلام جزئی از فلسفه معرفت دینی است و معرفت دینی عبارت است محصّل تلاش اهل فن برای دستیابی به معارف دینی و استنباط از مصادر آن، از این رو کلام هم بخشی از دین بر اساس تلاش برای استنباط عقاید دینی با روش معتبر است.
آیت‌الله رشاد با تأکید بر این که فلسفه کلام با فلسفه دین رابطه طولی دارند، ابراز داشت: فلسفه کلام بخشی از فلسفه معرفت دینی است و این از پیش فرض های فلسفه دین است، ولی نسبت فلسفه دین و کلام رابطه عرضی است؛ علوم انسانی هم برخلاف تصور رایج که گمان می کنند کاری به هست ها و نیست ها ندارد و قضایای توصیفی و اخلاقی را دل خود جای نمی دهد، همینگونه است.
وی اضافه کرد: علوم انسانی به سه دسته قضایای تببینی اخباری، قضایای تکلیفی الزامی و قضایای تحسینی ارزشی تقسیم می شود، یعنی علوم انسانی هم پاره ای از واقعیت ها را وصف می کند و بر اساس نگرشی که نسبت به قضایا دارد یک سری احکام تکلیفی یا ارزشی صادر می کند، بنابراین علوم انسانی مرکب از سه دسته از قضایا است که از این جهت قضایای معرفت شناختی و فلسفی هم دارد.
رییس شورای سیاست‌گذاری حوزه علمیه استان تهران خاطرنشان ساخت: علوم انسانی در حقیقت طیفی از دانش های متشکل از قضایای سه گانه یاد شده معطوف به رفتارهای فردی و جمعی آدمیان و مناسبات میان آنها در ساحت های مختلف حیات است.
وی با اشاره به رابطه بین علوم اسلام و کلام عنوان کرد: کلام مولد مبادی نظری قضایای تبیینی اخباری علوم انسانی اسلامی است، از این رو کلام رأسا با قضای تکلیفی و ارزشی در حوزه علوم انسانی کاری ندارد، اما فلسفه عهده دار تأمین مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی علوم انسانی مطلق است، در فلسفه دغدغه قدسیت نیست به همین جهت مستلزم اسلامی بودن هم نخواهد بود.
وی افزود: آنگاه علم انسانی مبتنی بر فلسفه، اسلامی می شود که فلسفه هم اسلامی بشود از این رو فلسفه به شرط تطابق با دین می تواند دینی اطلاق شود، بنابراین ما کلام ضد دینی و غیر دینی نداریم ولو این که اصل دینی که این کلام منطبق بر آن است باطل باشد؛ اما فلسفه عهده دار تأمین مبانی است البته بسته به این که کدام فلسفه را مبنا قرار بدهیم.
رئیس و موسس پژوهشگاه یادآورشد: مسأله مهم دیگر معیار علم دینی است که هم بحث بسیار مهم و چالشی است؛ شاید هنوز جامعه نخبگانی به استقراء در حل این مسأله دست پیدا نکرده است، فردی می گوید همین علوم انسانی اسلامی غیر اسلامی نمی شود در حالی که چنین تفکری، مبانی را ندارد؛ تهذیبی برخورد کردن هم درست نیست چون علوم انسانی یک دستگاه مبتنی بر پیش فرض ها و روش خاصی است که قابل تهذیب نیست از این رو باید در مورد معیار علم دینی کارهای علمی جدی صورت بگیرد.

نظام‌سازی باید برمبنای فقه صورت گیرد

آیت‌الله رشاد: نظام‌سازی باید برمبنای فقه صورت گیرد
به گزارش اداره روابط عمومی و طلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد موسس و رییس این پژوهشگاه چهارشنبه شب مورخ ۲۳ آبان‌ماه جاری با حضور در همایش ملی «المیزان و علوم انسانی اسلامی» که در محل دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) شهر مقدس قم برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت.
ایشان علامه طباطبایی را آبروی نظام و حوزه خواند و گفت: باید خداوند را به خاطر تربیت چنین انسان‌هایی توسط حوزه شکر نمود.
عضو شورای انقلاب فرهنگی در خصوص این عالم دینی و مفسر بزرگ قرآن کریم افزود: ایشان از جمله افرادی است که حضور و وجود وی سبب آثار و برکات زیادی در زمینه تفسیر قرآن کریم و حکمت و نظریه‌های اجتماعی شده است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مطرح کرد: علوم انسانی، فقه دوره مدرنیته است و فقه نیز علوم انسانی قدسی است و علوم انسانی و فقه از جهاتی مختلف با هم تفاوت دارند.
آیت‌الله رشاد افزود: رقابت سنگین و جدی‌ای میان فقه و علوم انسانی در جریان است. ما با اساس علوم انسانی مخالف نیستیم ولی نمی‌توان انکار کرد که علوم انسانی موجود رقیب فقه است.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: انقلاب اسلامی که مبتنی بر فقه و توسط یک فقیه و مرجع تقلید در ایران شکل گرفت در حقیقت انقلابی علیه مدرنیته بود که تسلط مدرنیته بر حیات بشریت را به هم ریخت.
وی با بیان اینکه بین علوم انسانی و فقه یک نوع موازات، توأم با رقابت جدی است، مطرح کرد: گفتمان مبتنی بر علوم انسانی مدرن و فقه در تضاد با هم هستند و این رقابت با تحقق پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به اوج خود رسید.
رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران تصریح کرد: ما در کشوری هستیم که به نام امام زمان(عج) و اهل بیت شناخته می شود و مردم، نظام، روابط و معرفت و فقه شیعی است و نظام مبتنی بر مبانی کلامی شیعی طراحی شده است.
وی با بیان اینکه باید اعتراف کنیم بسیاری از شئون را به علوم انسانی سکولار سپردیم، گفت: کار تولید علم کار مجتهد است و این جز از اصحاب حوزه برنمی‌آید.
آیت‌الله رشاد همچنین افزود: باید در حوزه‌های مختلف، فقه شیعی به صورت نظام مند و کاربردی تبیین شود. حوزه علمیه وظیفه سنگین در تبیین فقه شیعی در حوزه‌های مختلف به منظور دست یابی به تمدن اسلامی مبتنی بر فقه شیعی در تمام ابعاد به عهده دارد. بر مبنای فقه باید نظام سازی کنیم و توضیح المسائل موضوعی و نهادی تولید نماییم.

عیب‌جویی از دیگران مانع اصلاح نفس می‌شود

آیت‌الله رشاد: عیب‌جویی از دیگران مانع اصلاح نفس می‌شود

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد رئیس و مؤسس پژوهشگاه، سه‌شنبه ۲۲ آبان ماه جاری پیش از آغاز درس خارج فقه که در حوزه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد با اشاره به حکمت ۱۵۷ نهج البلاغه گفت: حضرت در این فراز می‌فرمایند از کسانی نباش که عبرت را بسیار وصف می‌کنند اما خود عبرت نمی‌گیرند.
وی افزود: این افراد خود می‌نشینند و از اینکه دنیا بی وفا، زودگذر و بی ارزش است و از سرگذشت گذشتگان سخن می‌گویند و به دیگران توصیه می‌کنند که باید از سرگذشت و سرنوشت پیشینیان عبرت بگیرند. اینان بسیار از عبرت گیری و عبرت آموزی سرگذشت و سرنوشت افراد مثال می‌زنند و سخن می‌گویند اما عجیب که خود هرگز عبرت نمی‌گیرند.
آیت‌الله رشاد ادامه داد: همچنان حضرت فرمودند: مانند کسانی نباش که معصیت‌های دیگران را بزرگ می‌داند و بزرگ جلوه می‌دهد اما معصیت‌های خود را که گاهی از گناهان دیگران نیز بزرگ‌تر و بیشتر است را کوچک می‌بیند؛ این افراد عیب خود را نمی‌بینند اما عیب دیگران را بسیار بزرگ می‌بینند.
رئیس و موسس پژوهشگاه در ادامه بیان داشت: کم نیستند کسانی که در مقابل برخی انحرافات و احیانا مفاسد موضع می‌گیرند اما خود بدتر از آن را مرتکب می‌شوند و یا در مقابل ارتکاب دیگران موضع می‌گیرند و حتی ناراحت می‌شوند اما عجیب آن است که همان فعل و یا بدتر از آن را خود مرتکب می‌شوند اما هرگز از فعل خود متاثر و ناراحت نمی‌شوند و به خود نمی‌گویند که چرا من این چنین کاری را انجام دادم.
رییس شورای سیاست‌گذاری حوزه علمیه استان تهران اظهار داشت: عیوب خود دیدن و چشم پوشی از عیوب دیگران از اصول اخلاق برای رسیدن به فضائل است و از موانع اصلاح نفس، عیوب خود ندیدن و به عیب دیگران پرداختن است؛ انسان اگر خطای دیگری را دید نباید آن را بزرگ بشمارد بلکه با اغماض باید از کنار آن خطا عبور کند.

بایستگی و بایسته‌های علوم انسانی اسلامی در سخنان آیت‌الله رشاد

بایستگی و بایسته‌های علوم انسانی اسلامی در سخنان آیت‌الله رشاد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،‌ همایش یادمان علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) با عنوان تشیع و مختصات فرهنگ شیعی با جستاری در علوم انسانی اسلامی، عرفان علامه طباطبایی صبح روز دوشنبه مورخ ۲۱ آبان‌ماه جاری در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
آیت‌الله رشاد موسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران با حضور در این یادمان که با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و شماری از منصوبین به علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) برگزار می‌شد، با تشکر از کسانی که در برپایی این همایش اهتمام ورزیدند، گفت: عنوان بحث بنده علوم انسانی اسلامی بایستگی و بایسته‌های آن است. این بحث هم بسیار وسیع بوده و هم احیاناً به اعتبار پاره‌ای از نکاتی که اشاره خواهم کرد، باید جزء بدیهیات تلقی شود. این بحث در زمره پرسش‌های فلسفی نیست که راجع به علم قبل از مبادی و مبانی مطرح می‌شود. چند پرسش داریم که به تعبیر ما، ماقبل از مبادی‌اند. به فارسی صریح پیشاپیش انگارند؛ یعنی همانطور که مبادی و مبانی یک علم پیش از خود علم مورد بحث قرار می‌گیرد، در اینجا باید چند پرسش را پاسخ داده باشیم تا نوبت به مبادی و مبانی این مبحث برسد.
آیت‌الله رشاد با طرح این سوال که آیا چنین علمی ممکن است؟ افزود: این پرسش از مبادی و مبانی نیست، یعنی مبدا عزیمت به تولید علم قلمداد نمی‌شود، پیش از آنکه اصولا به مبادی علم بپردازیم، باید این پرسش، پاسخ مثبت دریافت کرده باشد. پس پرسش از امکان در زمره مبادی و مبانی نیست. اگر نگاه شرعی و دینی داشته باشیم، پرسش از جواز هم همینطور است. آیا جایز است؟ اولا می‌پرسیم آیا ممکن است؟ و دوم آیا جایز است؟
سومین پرسش که از این سنخ می‌باشد این است که آیا چنین امری ضروری و بایسته است؟ و چهارمین پرسش اینکه آیا قاعده‌مند و سودمند است؟ این چهار پرسش، پرسش‌های قبل از مبادی‌اند. چون این یک خطای شایع در بین کسانی است که در حوزه فلسفه مضاف فعالیت می‌کنند و تصور می‌کنند این‌ها جزء مبادی علم هستند؛ این مباحث ماقبل از مبادی‌ هستند. یعنی اگر پرسش اول جواب مثبت نگیرد، دیگر نباید از مبادی و منابع فلسفه و غایت آن سخن گفت.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: آنچه که عنوان اصلی عرض بنده در این جلسه است پاسخ به سوال چهارم، یعنی بایستگی علوم انسانی اسلامی است. آیا علم انسانی اسلامی ضروری است یا نه؟ از زوایای مختلفی به این مساله می‌توان پاسخ داد. یکی از آن‌ها این است که ما از مولفه‌های علم و مقوم‌‌های علم یعنی آن عناصری که با وجود آن‌ها علم، “علم” می‌شود سخن بگوییم مولفه‌های رکنی‌ای که انباشتی از معارف هرگاه برخوردار از آن شد، یک دستگاه معرفتی به وجود می‌آید که ما نام آن را “علم” می‌گذاریم.
آیت‌الله رشاد در ادامه تصریح کرد: بحثی در فلسفه سنتی ما مطرح است که به آن هم فلاسفه پرداخته‌اند و هم اصولیون و شاید اصولیون بیش از فلاسفه به این بحث پرداخته‌اند و آن این است که ملاک و مناط وحدت و تمایز علم به چیست؟ اصولا علم کی “علم” می‌شود؟ صرف انباشته‌ای از مسایل در کنار یکدیگر علم نخواهد شد. کی مجموعه از مسایل تبدیل به علم می‌شود و چه زمانی علوم شروع به جدا شدن از یکدیگر می‌کنند؟ مرز بین علم‌ها به چه چیزی تعیین می‌شود؟ به این مساله معیار وحدت و تمایز علم گفته می‌شود. در اینجا نظریات مختلفی است که مستحضرید بعضی گفته‌اند که ملاکی که وحدت علم را سبب می‌شود و امتیازی که سبب جدا شدن علم از سایر علوم می‌شود، “غایت” است. مجموعه مسایلی که غایت واحدی را تامین می‌کنند یک علم را به وجود می‌آورند. بعضی می‌گویند که به “موضوع” است که در هر علمی با علم دیگر متفاوت است و همینطور بعضی اشاره به “روش” و “منطق” و عناصر دیگر اشاره می‌کنند. عموم این‌ها مخدوش است چون موارد نقض دارند به همین جهت از جمله بحث‌های پر چالش همین بحث ملاک وحدت و تمایز علوم است که حل نمی‌شود؛ چون هرکس که یکی از این مسائل را به مثابه معیار وحدت و تمایز علوم قلمداد می‌کند؛ رقیبش موارد نقضی را مطرح می‌کند. کسانی معتقدند که علم لزومی ندارد که موضوع داشته باشد لذا اگر بخواهیم وحدت و تمایز علم را به موضوع تبیین کنیم، به مشکل برمی‌خوریم. اگر علمی موضوع نداشت یا کسانی بودند مثل حضرت امام(ره) که آخرین نظریه ایشان در اصول این بوده که علم اساساً فاقد موضوع است، حتی علوم حقیقت و فلسفه فاقد موضوع است، حسب مبنا بودن موضوع پرسش علم شدگی علم به چیست بی جواب می‌ماند. و همینطور نسبت به هرکدام از ملاک‌ها نقض‌هایی را طرح می‌کنند.
رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: ما اینجا بحثی را طرح کردیم با عنوان تناسب مولفه‌های رکنی که مراد از آن پنج عنصر هستند که در فلسفه علم مورد بررسی قرار می‌گیرد که با فراهم شدن آن عناصر است که علمی پدید می‌آید. علم دارای مبادی است. علم دارای موضوع است. علم دارای مسائل است. علم دارای غایت و منطق است. نوعاً علوم این پنج عنصر را دارا هستند آنگاه که این پنج عنصر در تولید انبوهی از قضایا و مسایل با هم متناسب و سازگار شدند، یعنی هر یک فراخور چهارتای دیگر بود، یعنی روش فراخور تامین غایت یا حل مسایل یا منطق و موضوع بود، آنگاه که اینها متناسخ شدندو سازوار شدند، علم متولد شده است، صرف انباشت مسایل و قضایای متشتته علم به وجود نخواهد آمد، بلکه انبوهی از مسائل آنگاه که علم از این پنج مولفه برخوردار است و این مولفه ها با هم سازگار باشند، علم تولید شده است. این را “نظریه تناسخ” می‌گوییم. در واقع این بحث بخشی از مبادی علم یا مابعدالمبادی است. مبادی را اگر به اشکال مختلف طبقه‌بندی کنیم از جمله مبادی حول العلمی (مبادی که ناظر بر خود علم است، پرسش‌های فلسفی‌ای راجع به خود علم؛ کلیتش و با هویت علم بودگی‌اش پاسخ می‌دهد) و مبادی ناظر بر مسائل علم؛ و این دو دسته، دو دسته کلان هستند. آن بخش اول مبادی معطوف به خود علم مثل تعریف علم و از جمله همین پرسش‌ها مانند منطق این علم چیست؟ روش این علم کدام است؟ مسائل این علم چیست؟ غایت این علم چیست؟ پنج عنصر این مسائل و پرسش‌های فلسفی حول العلمی پنج عنصرش می‌شود همان مولفه‌های رکنی علم.
عضو شورای انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: سوال این است آیا مبانی متخذ و مختار در حوزه‌ی شناخت انسان و تحلیل رفتارهای انسانی و پاسخگویی به چگونگی رفتار او و حل مسایل او در رفتار، مبتنی بر منابع و مبادی خاصی است یا نه؟ ما با چه روشی با مسائل مواجه می‌شویم؟ با کدام غایت و روشی به مسائل می‌پردازیم؟ موضوع علوم انسانی چیست؟ موضوع کلان آن قطعاً انسان است. موضوع هریک از شاخه‌ها یک حوزه‌ای از مناسبات انسانی است. آیا در هر یک از امور که در مجموع مولفه‌هایی هستند که علم را تشکیل می‌دهند در پاسخ به این مولفه‌ها و در تحلیل آن‌ها، آیا مبانی و مبادی ما به عنوان مسلمان، به عنوان کسی که به وحی قائل است و وحی را شناختاری می‌داند و منبع شناخت می‌داند و سنت را قبول دارد و مولد معرفت می‌داند، عقل را قبول دارد و منبع معرفت می‌شناسد، علاوه بر اینکه آن را ابزار می‌داند و احیانا اشراق و شهود را هم مولد معرفت می‌داند. این نگاه در حوزه معرفت‌شناسی که جزء مبانی هر علمی، چه ابراز بشود چه نشود و چه پنهان و آشکار باشد، آیا بین یک انسان مسلمان با نگاه اسلامی و یک فرد غیر مسلمان با نگاه غیر اسلامی تفاوتی ندارد؟
آیا انسان در نگاه اسلامی با نگاه غیر اسلامی تفاوتی ندارد؟ انسان در نگاه‌های مختلف، اینکه فی‌المثل انسان را موجودی ذات‌مند انگاریم یا بی ذات؟ یعنی بگوییم ذات خود را خود خلق می‌کند، تقدم وجود بر ذات، یا آن که انسان را فرهنگی محض ‌پنداریم با آن مکتبی که می‌گوید انسان ذات‌مند است تفاوت نمی‌کند و یا آن که می‌گوید ذات‌مند است اما بدسرشت است، انسان گرگ انسان است یا آنکه می‌گوید انسان ذات‌مند اما خوب‌سرشت است، دارای فطرت است و فطرت او الهی است این نگاه‌ها با هم در تعارض نیستند؟
آیت‌الله رشاد ادامه داد: آنکه انسان را فطری می‌انگارد و آنکه فرهنگی می‌انگارد، آنکه دنبال کیستی انسان است نه چیستی آن، به جای چیستی نفس‌الامری کیستی آن را مورد مطالعه قرار می‌دهد، تفاوت ندارند. این موضوع علم انسانی است تفاوت‌ها روشن و فاحش در حد تعارض در منابع و روش و منطق هم همینطور. آنکه صرفا تجربی می‌اندیشد. می‌خواهد همه معضلات و مسائل را با ابزار تجربه حل کند با آنکه به تعدد منابع از جمله وحی و عقل و سنت ملتزم و معتقد است و احیانا تجربه را هم به عنوان ابزار پذیرفته است، این دو با هم تفاوت نمی‌کنند؟ یعنی منطق و روش که منابع هم در درونش دیده شده است متفاوت است. همچنین دغدغه و مسائل انسان اسلام با انسان غیر اسلام چه مقدار با هم تفاوت دارند؟
وی گفت: غایت چیست؟ غایت حیات و زندگی؟ آنچه در نگاه اسلامی باید تامین شود این است که علوم انسانی بنا است راهکارهایی را برای تدبیر زندگی انسان تامین کند. علم انسانی چه غایتی را می‌خواهد تامین کند غایت متعالی و برین و بلندی که در نگاه الهی و اسلامی است یا غایت محدود و احیانا مادی؟
به هرحال با این مقدمه‌ای که گفته شد این توضیح مختصر را بگویم و نتیجه‌گیری کنم که ما اگر بپذیریم که تفاوت علم‌ها از همدیگر به موضوع است فقط، موضوع اگر در علوم انسانی، انسان و رفتارها و مناسبات اوست پس در دو مکتب در کلان تفاوت و تعارض تام دارد: اگر بگویند به غایت است، غایت انسان مسلمان با غیر مسلمان تفاوت می‌کند؛ اگر منابع روش‌شناسی و منطق است باز همینگونه است.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: با این توضیح مختصر می‌خواهم عرض کنم که ضرورت علم انسانی اسلامی از بدیهیات است. از بایستگی عرض کردیم اکنون به بایسته‌ها اشاره می‌کنم. دانشگاه علامه طباطبایی از این عنوان از دو فقره و دو مولفه تشکیل شده است در واقع دانشگاه علوم انسانی علامه طباطبایی است و توقع می‌رود که این دانشگاه پیش‌قدم تولید علوم انسانی اسلامی شود. دانشگاه دیگری را در کشور نمی‌شناسیم که صرفا علوم انسانی باشد و هم چنین با نام علامه بزرگوار طباطبایی شناخته و نام‌بردار باشد.
وی در پایان گفت: زمانی در آن ابتدا یک جلسه و تشکیلاتی در اینجا تاسیس شده بود برخی از اساتید هم مانند استاد داوری و جناب آقای محقق داماد و استاد دینانی و جناب آقای اعوانی و ما در خدمتشان بودیم. در این جلسات بحث می‌شد که یک مرکزی در دانشگاه علامه تاسیس شود که طبق نظریات و تفکرات علامه به تولید علوم انسانی اسلامی بپردازد که بعد از مدتی منتفی شد. الان دانشگاه به سبب دارا بودن قدرت و ظرفیت و مدیریت خوب و منابع لازم، توقع انجام این کار را تقویت می‌کند.بایسته است که دانشگاه علامه یک اقدام خاصی انجام دهد و پرچمدار و پیش‌آهنگ علوم انسانی اسلامی شود.

برکت مال در انفاق و صدقه دادن است

آیت‌الله رشاد: برکت مال در انفاق و صدقه دادن است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد رئیس و مؤسس پژوهشگاه، یکشنبه ۲۰ آبان ماه جاری پیش از آغاز درس خارج فقه که در حوزه علمیه امام رضا(ع) برگزار شد با اشاره به حکمت ۱۵۷ نهج البلاغه گفت: حضرت در این فراز می‌فرمایند از کسانی نباش که عبرت را بسیار وصف می‌کنند اما خود عبرت نمی‌گیرند.
وی افزود: این افراد خود می‌نشینند و از اینکه دنیا بی وفا، زودگذر و بی ارزش است و از سرگذشت گذشتگان سخن می‌گویند و به دیگران توصیه می‌کنند که باید از سرگذشت و سرنوشت پیشینیان عبرت بگیرند. اینان بسیار از عبرت گیری و عبرت آموزی سرگذشت و سرنوشت افراد مثال می‌زنند و سخن می‌گویند اما عجیب که خود هرگز عبرت نمی‌گیرند.
آیت‌الله رشاد در ادامه بیان داشت: حضرت همچنین فرمودند: چنین شخصی هزینه کردن عمر را برای پوشش دادن به فقر دیگران، پرداخت نفقه و انفاق را غرامت و خسارت تلقی کرده اما به اصطلاح بخل ورزیدن و ممسک بودن را غنیمت قلمداد می‌کند و تصورش این است که اگر از هزینه و انفاق کردن پرهیز کند صرفه جویی کرده و به سود او تمام می‌شود در حالی که چنین نیست.
رییس پژوهشگاه اظهار داشت: کسی که صدقه می‌دهد خداوند متعال به مال او برکت می‌دهد و آن صدقه موجب وسعت روزی او می‌شود اما انسان بخیل اصولا در مالش برکت نیست و اگر انباشتی از ثروت داشته باشد در اصل او انباردار آن ثروت به شمار می‌رود.
آیت‌الله رشاد ادامه داد: در اصل او از مال و ثروتش نگهداری می‌کند تا دیگران و ورثه بی وفا از آن بهره ببرند. بنابراین صدقه نوعی جایگزینی سود به جای زیان و بخل ورزی نوعی زیان به جای سود محسوب می‌شود.