اگر در تعامل قاعده­مند نباشیم تضعیف می­شویم


پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یکی از مؤسسات مهمی است که وظیفه تولید فکر و اندیشه را بر اساس دیدگاه­ها و آموزه­های اسلامی در کشور بر عهده دارد. این پژوهشگاه همچون مراکز مشابه با استفاده از همکاری محققین حوزه و دانشگاه، تلاش کرده است به تبیین و توضیح و تدقیق مسائل و مباحث گوناگون بپردازد و از این طریق زمینه را برای ترویج و تعمیق باورها و آموزه­های اسلامی در سطوح مختلف جامعه و در داخل و خارج کشور مهیا نماید. اینکه این مؤسسه در این راستا تاکنون چه گام­هایی برداشته و چه دستاوردهایی داشته، مشخص می­کند که ضرباهنگ مسیر پیموده شده تا کنون مناسب بوده یا نه و در آینده چه انتظاری از این مؤسسه می­باید و می­توان داشت. متن حاضر حاصل گفتگویی است با رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که اگرچه گفتگویی انتقادی نیست اما چشم­اندازی از علت وجودی و ماهیت عملکرد و دستاوردهای پانزده سال فعالیت این پژوهشگاه را ارائه می­نماید.

شرایط فرهنگی (فرهنگ دینی) فعلی را در مقایسه با وضعیت گذشته تشریح فرمایید.

بسم­الله الرحمن الرحیم. آنچه مشاهده اوضاع از نزدیک نشان می­دهد و همچنین مطابق بررسی­ها و پیمایش­ها، وضعیت فرهنگی و دینی جامعه نسبت به قبل از انقلاب خوب است اما در مقایسه با دهه اول انقلاب و نیز در انطباق با وضع مطلوب و مورد توقعی که یک حکومت دینی وعده می­دهد، رضایت­بخش نیست. خوب بودن وضع نسبت به قبل از انقلاب زیاد برای ما نمی­تواند ملاک باشد و ارزش به حساب نمی­آید. بدیهی است که باید نسبت به قبل از انقلاب وضع بهتر باشد. از نظر مسائل بنیادی فکر دینی در میان طبقات نخبه و تحصیلکرده، آمارها مؤید این است که وضعیت نسبتاً خوب است. در اوساط جامعه و توده مردم، معطوف به دین سطحی و توده­ای و روبنایی، نیز وضع خوب است. اما این همه در مقایسه با وضع مطلوب نمره بسیار پایینی دارد. حتی در مقایسه با آنچه مردم برای پیروزی این نهضت و انقلاب هزینه کردند، این وضع رضایت­بخش نمی­تواند باشد. در مجموع، اگر بخواهیم دقیق و بدون تعارف پاسخ این پرسش را بدهیم باید ابراز ناخرسندی نماییم از وضع موجود.

افق آینده مسائل فرهنگی چگونه باید باشد؟

این سؤال خیلی کلی است و می­توان عوامل و عناصر بسیار پرتعدادی را برشمرد که در این موضوع دخالت دارند. به همین جهت شاید نتوان پاسخ روشن و کاربردی برای این پرسش مطرح کرد. اما دو نکته را باید ذکر کنم. اول، هنگامی که از فعالیت فرهنگی سخن می­گوییم ذهن ما معطوف می­شود به تلاش­هایی از جنس همین مقولات. برای مثال، ما می­گوییم باید برای اصلاح و ارتقاء اخلاقی جامعه باید کار فرهنگی کرد یا برای بالا بردن سطح ایمان و تعمیق اعتقاد مردم باید کار فرهنگی کرد. این حرف به جای خود درست است اما من فکر می­کنم عوامل و ابزارها و شیوه­های دیگری هم وجود دارد که از متغیرهای سنخ و همگون بسی تأثیرگذارترند. به این معنی که ما باید چنان عمل کنیم که نظر می­دهیم و به عبارت دیگر نظریه­ای بدهیم که عملی باشد و نه انتزاعی. اگر نظام ما در تحقق وظایف و اهداف مقرر توفیق کافی به دست بیاورد و آرمان­های انقلاب کماهی یا کماهو محقق بشوند، در حد بی­نیاز شدن از کار فرهنگی قرار می­گیریم و می­توانیم به پیاده کردن الگوی اسلامی مورد نظر بپردازیم. اما ما دچار ضعفیم. البته قصد محکوم کردن گذشته و متصدیان امور را ندارم، قصد سیاه­نمایی هم ندارم، اما به عنوان حقیقت باید بپذیریم که اگر در عمل ما نمره قبول بیاوریم در مقام نظر مشکلی نخواهیم داشت در حالی که عکس این درست نیست. امروزه برخی مکاتب و مشرب­های فکری در جهان هستند که به این نکته مهم واقفند. بی­آنکه از این مثال قصد مثبت­نگری داشته باشم و بدون اینکه بخواهم الگوپردازی کنم، یادآور می­شوم که فلسفه­های آمریکایی فلسفه­های عملگرا هستند؛ در حالی که می­دانید که فلسفه دورترین فاصله را با عمل و کاربرد دارد. به همین دلیل اثر آنها در جامعه زیاد است و در مقام عمل پیشرفت بیشتری داشته­اند. به هر حال، یک اقدام عملی کامیاب از صد گفته و وعده دلپذیر و جذاب در جذب و جلب قلوب و ترویج ارزش­ها مؤثرتر و بهتر است. پس نباید از تأثیر وسیع و عمیق رفتارها و کنش­های موفق و کامیاب بر افکار مردم غافل شویم و هنگامی که سخن از ارتقاء جامعه به میان می­آید نباید صرفاً به فعالیت­های فرهنگی نظری محدود شویم. از سوی دیگر برای ارتقاء نیازمند برنامه­ریزی و فعالیت­های فرهنگی نیز هستیم. مشکل ما این نیست که تبلیغ نمی­کنیم یا کار فرهنگی انجام نمی­دهیم. بلکه به دلیل ماهیت فرهنگی انقلاب و تأکیدات و توصیه­های مسئولین نظام و نیز اینکه زمام امور به دست عالمان دینی و فرهنگ­مدار است، کارهای فرهنگی گسترده­ای انجام می­دهیم؛ هرچند امکانات ما محدود است. مشکل اساسی ما در کیفیت کارهای فرهنگی است. کیفیت به دو معنی مد نظرم است؛ کیفیت معنوی و کیفیت صوری. سیاست­گذاری، اولویت­گزینی و در خور و فراخور عمل کردن و… موجب کارایی فعالیت­های فرهنگی می­شود. بسیاری از کارهای فرهنگی که ما انجام می­دهیم سطحی است و اخلاص و قصد قربت و تعصب و جوش و خروش و خودخواستگی در آنها دیده نمی­شود. این البته منافاتی ندارد با ابنکه فرد از طریق کار فرهنگی امرار معاش کند. می­توان اصل را بر قصد قربت قرار داد و ذیل آن به اعاشه هم مبادرت کرد. اگر ما می­توانستیم نیروهایی را تربیت کنیم با قصد قربت و انگیزه و عشق، آن وقت می­دیدیم که در فعالیت­های فرهنگی چه تحول عظیمی ایجاد می­شد. به همین دلیل معتقدم افرادی که می­توانند الگوی جامعه باشند از جنبه­های مختلف، باید در جامعه حضور یابند و از جامعه کناره نگیرند. این همان است که اشاره کردم که باید اندیشه ما و نظریه­پردازی ما به عمل نزدیک شود تا تأثیرش را بر جامعه بگذارد. شما روش زندگی بزرگانی مانند مرحوم آیت­الله شاه­آبادی و حضرت امام خمینی (ره) را ببینید که در عین پرداختن به عرفان و سیر الی­الله، با مردم و جامعه ارتباط کامل داشتند و همین بود که منشأ تحولات عظیم و پایداری شد.

ضرورت هماهنگی فعالیت‌های فرهنگی توسط دستگاه‌های فعال در عرصه فرهنگ به چه میزان است؟

ضرورت هماهنگی فعالیت­ها و دستگاه­های فرهنگی امری بدیهی است و روشن است که هر چه این هماهنگی بیشتر باشد، مشکلات و موازی­کاری­ها و تکراری بودن فعالیت­ها کمتر خواهد بود. به این توجه کنید که دستگاه­های فرهنگی که با دستور و ارشاد مقام معظم رهبری تشکیل شده­اند بر اساس اهدافی بوده که ایشان در نظر داشته­اند و دستگاه­های موجود یا توان کافی برای تأمین آن اهداف و برنامه­ها را نداشته­اند یا ظرفیت­های بیشتری مورد نیاز بوده است. به هر حال ایشان بر اساس خلئی که احساس می­کردند دستور تشکیل این دستگاه­ها را دادند و بنابراین، مأموریت و وظیفه این دستگاه­ها اخص از دستگاه­های دیگر است که مستقیماً زیر نظر رهبری نیستند. ویژگی این دستگاه­ها، ضرورت و فواید هماهنگی میان آنها را مضاعف می­کند. مسئله مهم، نحوه هماهنگی و همکاری میان این دستگاه­هاست. ما امیدواریم با تدبیری که مقام معظم رهبری اندیشیده­اند و در این همایش پیش رو سازمان­یافتگی دستگاه­ها اتفاق بیفتد و در سطح کلان موجب افزایش همکاری میان دستگاه­ها بشود. البته هماهنگی و همکاری در سطح خُرد می­تواند موجب اختلال عملکرد دستگاه­ها بشود و به همین دلیل هماهنگی باید در سطح کلان باشد.

ضرورت تعامل دستگاه­های فرهنگی با هدف هم‌افزایی و همسویی فعالیت‌ها به چه میزان است؟

پاسخ این پرسش هم در راستای پاسخ پرسش پیشین است. اساساً هدف از هماهنگی، تعامل و هدف از تعامل هم­افزایی است. عدم هماهنگی به اتلاف نیرو و امکانات می­انجامد و هماهنگی صرف هم منجر به هم­افزایی نمی­شود. آن هماهنگی و تعاملی مد نظر ماست که موجب تکامل و تکاثر باشد. ارزش این تکاثر و هم­افزایی بیش از اصل هماهنگی است. دستاورد مهم همایش باید تکاثر و هم­افزایی باشد.

آیا سیاست‌ها، خط مشی‌های کلان، اهداف بلندمدت، راهبردها و برنامه‌های بلندمدت و کوتاه­مدت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تدوین شده است؟

پژوهشگاه پیش از اینکه یک مؤسسه باشد یک جبهه فکری است و از همان آغاز هویت تعریف­شده­ای داشته و اهداف مشخصی را دنبال می­کرده است. اهداف پژوهشگاه معطوف به رویکردهای نوآورانه، نقادانه و همچنین در جهت نیازهای نخبگان و احیاناً دولت اسلامی است. شش هدف برای پژوهشگاه تعریف شده که در چهارچوب پژوهشکده­ها و فعالیت گروه­های تحقیقاتی پیگیری می­شود. این اهداف همچنین در هر پروژه و هر مرحله و هر فعالیت، اعم از کتاب و مقاله و همایش و جلسه بحث و…، تسری داده می­شوند. در واقع، هر فعالیت ما تعریف مشخص و جایگاه معینی در محدوده اهداف اساسنامه­ای دارد. بدین جهت اهداف و برنامه­های کلان از همان آغاز موجودیت پژوهشگاه تبیین شده­اند. همچنین امسال ما اولین برنامه پنج ساله را به پایان می­بریم و برنامه پنج ساله دوم را آغاز می­کنیم. در زمانی که برنامه پنج ساله اول تنظیم می­شد هنوز موضوع برنامه چشم­انداز جدی نبود اما برای برنامه پنج ساله دوم، چشم­انداز هم مورد توجه است و در واقع این برنامه دیگر در چهارچوب چشم­انداز تنظیم شده است.

پژوهشگاه هم اصول راهبردی دارد که ده سال پیش طراحی شده و حاکم بر تمام فعالیت­های آن است و هم چشم­انداز دارد و هم اهداف تعریف­شده. ریز اینها را اگر لازم شد می­توان ذکر کرد.

اهداف و راهبردهای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر پایه چه مستنداتی تدوین شده‌اند (تدابیر حضرت امام و فرمایشات مقام معظم رهبری، سند چشم­انداز، برنامه‌های توسعه و…)؟

ما چهار مجموعه را به مثابه اسناد بالادستی در برنامه­ریزی و تعیین اهداف و اولویت­گزینی مد نظر قرار داده­ایم: قانون اساسی جمهوری اسلامی، چشم­انداز بیست­ساله کشور، و دو گروه از رهنمودهای مقام معظم رهبری شامل «تدبیرها» و «دغدغه­ها». تدابیر آن دسته از بیانات معظم­له هستند که خطاب به پژوهشگاه به طور شفاهی یا کتبی و به صورت مستقیم یا با واسطه ابلاغ شده­اند. ما این تدابیر را در چهارده اصل استقرا کرده­ایم و این اصول را در کلیه سطوح برنامه­ریزی و چشم­انداز و فعالیت­های پژوهشگاه تسری داده­ایم. دغدغه­ها آن دسته از رهنمودهایی است که خطاب به پژوهشگاه نیستند ولی پژوهشگاه بنا به موقعیت و رسالتی که دارد خود را موظف به توجه و پیگیری و نقش­آفرینی می­داند و لذا از این رهنمودها در فعالیت­ها استفاده شده و می­شود.

اهم فعالیت‌های پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را به اختصار توضیح دهید.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی وسیع­ترین مؤسسه در نوع خود در کشور است و البته از جوانترین مؤسسات وابسته به دفتر مقام معظم رهبری می­باشد. با این حال نتیجه فعالیت آن چشمگیر است و برای پرهیز از اطاله کلام آمار خیلی فشرده­­ای را می­گویم. در حال حاضر پژوهشگاه دارای چهار پژوهشکده است؛ پژوهشکده حکمت و دین­پژوهی، پژوهشکده نظام­های اسلامی، پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی، و پژوهشکده دانشنامه­نگاری. هر پژوهشکده مشتمل بر تعدادی گروه است که مجموعاً در سه پژوهشکده اول حدود بیست گروه فعالیت می­کنند در شاخه­هایی مانند معرفت­شناسی، فلسفه، قرآن­پژوهی، دین­پژوهی، عرفان، منطق، اخلاق، فقه و حقوق، اقتصاد، سیاست، مدیریت، فرهنگ، غرب­شناسی، تاریخ تمدن، هنر اسلامی، ادبیات اندیشه. در هر پژوهشکده هم یک گروه ویژه طبقه جوان تولید آثار می­کند برای دانشجویان در سطوح مختلف. پژوهشکده دانشنامه­نگاری شامل گروه­های بیشتری است. افرون بر سی گروه در این پژوهشکده سازماندهی شده­اند و در آن تألیف یا ویرایش چهار دانشنامه در جریان است که برخی از این دانشنامه­ها در حد یک پژوهشکده ظرفیت دارند. علاوه بر اینها، دو سه مؤسسه وابسته به پژوهشگاه هم فعالیت می­کنند. یکی مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر است؛ دیگری کانون اندیشه جوان، و همچنین سازمان انتشارات، و یک پژوهشگاه مجازی هم داریم.

بیش از هشتصد کتاب و هزاروچهارصدوچهل­وهشت مقاله علمی (مندرج در دویست­وسی­ونه شماره مجله) توسط پژوهشگاه منتشر شده و همچنین انتشار هشت عنوان مجله علمی به زبان­های فارسی و عربی و انگلیسی در کارنامه این مؤسسه ثبت است. پژوهشگاه موفق به جذب یکصدوبیست­وشش عضو هیئت علمی تمام وقت و پاره وقت و به کارگیری هزار محقق به صورت پروژه­ای در طول فعالیت پژوهشگاه شده. از دیگر فعالیت­های مؤسسه برگزاری دوهزارودویست نشست دانشجویی و جوان با موضوعات فکر دینی بوده است. پژوهشگاه موفق به احراز یکصد رتبه برتر و کسب جوایز جشنواره­های مختلف شده است.

ارائه دویست­وپانزده مقاله در همایش­های ملی و بین­المللی، برگزاری نوزده کرسی علمی، انعقاد شصت­ودو تفاهم­نامه و قرارداد با مراکز داخلی و خارجی، ترجمه یکصدونودوشش مورد از مقالات و سی­وشش جلد از کتاب­ها، برپایی نُه کارگاه علمی، دویست تحقیق در دست اجرا و سیزده سایت فعال و فراهم­آوری سی­هزار جلد کتاب در کتابخانه پژوهشگاه از دیگر فعالیت­های پژوهشگاه بوده است. به طور کلی در پژوهشگاه ششصدوشصت هزار ساعت تحقیق و پنجاه­وپنج هزار ساعت ارزیابی تحقیق انجام شده و شمارگان آثار منتشرشده هم سه­میلیون­وچهارصدهزار جلد بوده است.

دستاوردها و نوآوری‌های پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را بیان فرمایید.

درباره روند برنامه­ریزی باید ذکر کنم که در پژوهشگاه، هم در حوزه مدیریت اجرایی و هم در حوزه نظارت فکری و علمی، یک شبکه تصمیم­ساز تعبیه شده تا تمام فعالیت­ها به صورت منسجم یکدیگر را تدارک کنند و با هم ارتباط مداوم و مؤثر داشته باشند. این باعث شده تا پژوهشگاه نه به عنوان صرفاً یک مؤسسه بلکه به عنوان پایگاهی که بناست یک جبهه فکری ایجاد کند توانایی و پویایی لازم را داشته باشد.

به لحاظ رویکردی، پژوهشگاه دو رویکرد اساسی و کلان داشته است: رویکرد نوآوری و رویکرد نقادی. البته رویکردهای دیگری هم تعریف شده. شش هدف اصلی پژوهشگاه به گونه­ای تنظیم شده­اند که هدف توأم با رویکرد یا وظیفه توأم با رویکرد قلمداد شوند. دو مورد از این شش هدف، نوآوری و نقادی است.

اگر عملکرد پژوهشگاه را در مقام نوآوری نظری و عملی بررسی کنیم می­بینیم که دارای کارنامه پرباری است. در آثار تولیدشده در پژوهشگاه نوآوری­های زیادی اتفاق افتاده. ما نوآوری را به دو دسته سخت­افزاری (مدیریت) و نرم­افزاری (فعالیت) تقسیم کرده­ایم و در هر دو زمینه ابداعاتی دیده می­شود. سامانه مدیریتی پژوهشگاه بسیار نوآورانه است؛ هم در روابط و تصمیم­سازی و هم در تنظیم فرایندها و تهیه نظام­نامه­ها و نصاب­نامه­ها و نمون­برگ­ها و غیره. اینها همه دارای طراحی­های جدید متکامل و فرگشت­یابنده مبتنی بر تجربه چهارده ساله است. در حوزه برنامه و فعالیت هم به همین گونه است. در زمینه نوآوری نظری من یک تحقیقی را انجام دادم با عنوان مبانی و موانع نوفهمی و نظریه­پردازی دینی. در بخشی از این تحقیق، نوآوری­ها را تحت عنوان ساحات و سطوح نوآوری طبقه­بندی و مجموعه سطوح و ساحات را در سی مورد بسط داده­ام. همین را ما در پژوهشگاه اعمال کرده­ایم و پیگیری می­شود. البته ما علاوه بر جنبه ایجابی، یعنی تولید فکر نو، جنبه سلبی را هم مد نظر داریم که عبارت است از نقد نو. اگرچه نمی­توان ادعا کرد تمام اینها در پژوهشگاه اتفاق افتاده اما بخش زیادی عمل شده و بسا به نتیجه رسیده است. بالاترین نوآوری که ما تعریف کرده­ایم، تأسیس یک گفتمان یا پارادایم علمی است. برخی از نوآوری­های نظری که در پژوهشگاه اتفاق افتاده ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را دارند. مرتبه پایین­تر از این، تأسیس دانش­های نوین است. حداقل نوآوری هم این است که بتوانیم از یک برهان موجود ولو قدیمی، از یک فکر موجود ولو کهن، تقریر جدیدی ارائه بدهیم.

علاوه بر این، پژوهشگاه در ایجاد نوآوری در جاهای دیگر هم نقش هدایتی و حمایتی داشته است. پژوهشگاه، تنها نهاد حمایتی و نظارتی در زمینه نظریه­پردازی و نوآوری و نقادی در حوزه علوم انسانی و معارف دینی را که هیئت حمایت از کرسی­های نظریه­پردازی و نقد و مناظره است، مدیریت می­کند که بعد از فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت برپایی نهضت علمی، به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شده است.

طرحی را نیز ارائه کرده­ایم که آثار منتشرشده پژوهشگاه را از نظر نوآوری­ها و نقادی­ها بررسی کنیم که زمان می­برد تا به نتیجه برسد.

آیا می‌توان روش‌ها و فرآیندهای مورد استفاده در فعالیت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را توسط کارشناسان و مدیران خودتان بازنگری کرد؟

روش­ها و فرایندها از ابداعات پژوهشگاه هستند. در پژوهشگاه از آنجا که هیئت امنا وجود ندارد، روند تصمیم­گیری خیلی سرعت دارد و این البته بدون پشتوانه نظری و بررسی و تبیین جوانب موضوع نیست. بدین ترتیب ممکن است یک اتفاق بزرگ و وسیع در پژوهشگاه در عرض یکی دو ساعت شکل بگیرد. به این دلیل ما دائم بر اساس نیازها و نتایج، روندها و فرایندها را اصلاح و تکمیل می­کنیم. تجربه سی ساله من در مدیریت، در پژوهشگاه کمک کرده است تا نیازی به ارزیابی بیرونی نداشته باشیم و خودمان فعالیت­های پژوهشگاه را مورد سنجش قرار دهیم. البته ما از روش­های ارزیابی مراکز معتبری مانند دانشگاه تهران هم استفاده کرده­ایم اما آنها را مطابق نیاز و ماهیت کار پژوهشگاه تغییر داده و تنظیم نموده­ایم. ما برای کارسنجی آیین­نامه داریم. برای بررسی اینکه یک تحقیق چقدر زمان می­برد یا هر صفحه تحقیق چه مقدار کار برده، یا اینکه هر نفری که در پژوهشگاه فعالیت می­کند چه کارکردی داشته، و… معیارهای مشخص داریم. در واقع ما هم کمیت و هم کیفیت فعالیت­های انجام­شده را ارزیابی می­کنیم. هر فصل یک همایش مدیران داریم که در آن مسائل کلان و عمده را مطرح می­کنیم. با این روش همه مدیران میانی و ارشد پژوهشگاه در تنظیم فرایندها و روش­های کاری دخالت دارند. به سخن دیگر، همراه با تعریف و تبیین و تنظیم روش­ها و فرایندها، چگونگی ارزیابی و بررسی فعالیت افراد و کل مجموعه هم در خود پژوهشگاه شکل گرفته است.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چه نقشی در تدوین برنامه توسعه پنجم دارد؟

پژوهشگاه یک دستگاه دولتی نیست که نقش و وظیفه­ای معین در تدوین برنامه پنجم داشته باشد. اما به لحاظ فکری تا اندازه­ای مرجعیت دارد و مورد وثوق و به همین جهت مورد مراجعه است. برای مثال، مقدمه برنامه سوم توسط پژوهشگاه نوشته شد. در برنامه چهارم مراجعه بیشتری به پژوهشگاه شد و در برنامه پنجم هم نقش پژوهشگاه بیشتر شده است. در برخی برنامه­های کلان کشور پژوهشگاه جایگاه تعریف­شده و قابل گزارش دارد – مانند نقشه جامع علمی کشور- که برخی از این موارد مستقیم و غیرمستقیم در تکون و تدوین برنامه پنجم مؤثر هستند.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چه ظرفیت‌هایی را دارد که می‌تواند در اختیار سایر دستگاه‌ها قرار دهد؟

ما یازده ظرفیت را مشخص کرده­ایم که دستگاه­های دیگر می­توانند از آنها استفاده کنند که عبارتند از: تألیف متون و منابع درسی، اجرای تحقیقات کاربردی، طراحی و تأمین محتوای همایش­های علمی، تولید کتب و رساله­های مورد نیاز مخاطبان دستگاه­ها، کارشناسی و ارزیابی طرح­ها و تحقیقات مراکز علمی، آموزش و تأمین نیروی انسانی مورد نیاز دستگاه­ها، تأمین محتوای سایت­ها و مجلات علمی، برگزاری کارگاه­های دانش­افزایی، برگزاری نشست­های فکری برای مدیران و نخبگان، تولید نرم­افزارهای فرهنگی، طراحی رشته­های تخصصی در مقاطع مختلف دانشگاهی و حوزوی.

اینها عمومی است؛ یعنی هر دستگاهی می­تواند از این ظرفیت­ها استفاده کند. اما حسب مورد هم ما می­توانیم خدمات خاصی را به دستگاه­ها ارائه کنیم. ظرفیت پژوهشگاه بسیار بالاست. ما دو کلان­نظام حقوقی و اخلاقی را طراحی کرده­ایم که ذیل هر یک دوازده خرده­نظام تعریف شده است؛ مانند اقتصاد، تربیت، عبادت، مدیریت، قضا، و… . این نظام­ها چون به صورت علمی کاربردی تهیه شده­اند می­توانند مورد استفاده دستگاه­های مختلف باشند. ما در زمینه اقتصاد اسلامی مفصل­ترین کار را انجام داده­ایم که در پنجاه جلد منتشر شده است. در زمینه ادبیات اندیشه با توجه به تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری فعالیت کرده­ایم و نقدهایی را بر رمان­ها و داستان­های ایرانی و خارجی تهیه و بعضاً منتشر نموده­ایم.

این را هم یادآوری کنم که ما در پژوهشگاه طرحی اجرا می­کنیم با عنوان طرح تمحض. به این معنی که هر محقق ما باید علاوه بر وظایف و برنامه­های منظم و تشکیلاتی، در یک موضوع خاص در درازمدت صاحب نظر شود. اینها ظرفیت­های گسترده­ای است که دستگاه­ها می­توانند از آن استفاده کنند.

پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در چه موضوعاتی می‌تواند از ظرفیت سایر دستگاه‌ها استفاده کند؟

نُه نیاز را ما معین کرده­ایم که برخی دستگاه­ها می­توانند در این موارد پژوهشگاه را یاری نمایند. اینها عبارتند از: توزیع آثار و محصولات پژوهشگاه، تسهیل در دسترسی به آثار و مدارک علمی موجود در کتابخانه­ها و مراکز و مؤسسات، تسهیل در حضور اندیشمندان دیگر کشورها در ایران، تسهیل در حضور اعضای هیئت علمی پژوهشگاه در مجامع جهانی، برقراری و تعامل میان پژوهشگاه و مراکز و مؤسسات علمی خارج کشور، نیازسنجی مخاطبان، مساعدت در امکانات و تأمین فضای فیزیکی، مساعدت در به کار گیری محققان ذیصلاح برای اجرای پژوهش­ها، همکاری در ترجمه آثار پژوهشگاه.

راه‌کارهای ارتقاء سطح کیفی فعالیت‌های (راه‌کارهای عملی و کاربردی) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را بیان فرمایید.

در سال ۱۳۸۳ که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، ایشان ضمن تشویق و تأیید فعالیت پژوهشگاه فرمودند که ما نیازمند تحول هستیم. ما این فرمایش را به عنوان یک محور در پژوهشگاه مورد توجه قرار دادیم تا ببینیم چگونه قابل تأمین و دستیابی است. شیوه من در طراحی ساختار این است که ابتدا کلیات را تعریف می­کنم و سپس وارد جزئیات می­شوم. البته به این توجه دارم که گاهی می­توان دوسویه حرکت کرد؛ یعنی همزمان و البته هماهنگ به کلیات و جزئیات پرداخت. درباره ارتقاء کیفی هم ما باید مجموعه عوامل و اجزائی که یک تحقیق را به سامان می­رسانند بشناسیم. با ارتقاء مجموعه این عوامل است که ارتقاء مورد نظر رخ می­دهد. این عوامل هم متنوعند؛ از نیروی انسانی گرفته تا امکانات و روش تحقیق و ابزار و تعریف اهداف و… .

به نظر جنابعالی چگونه می‌توان به تعارف و تعامل مورد نظر مقام معظم رهبری رسید؟

من اصول دوازده­گانه­ای را نوشتم راجع به مبانی یا راهبرد دستگاه­های وابسته. ابتدا من به این پرداختم که ضرورت تأسیس یا حمایت از فعالیت دستگاه­هایی زیر نظر مقام معظم رهبری چیست. مثلاً پژوهشگاه فرهنگ و مطالعات اسلامی چرا به وجود آمده؟ بعد از این می­رسم به دوازده اصل برای تعامل دستگاه­ها. این تعامل که بدون ساختار و برنامه و حدود مشخص نیست. در آن اصول به مواردی اشاره شده از جمله اینکه وعده­ها و تعهداتی که دستگاه­ها می­دهند لزوماً باید در چهارچوب وظایف و رسالت ذاتی خودشان باشد و در تعامل باید فرادستگاهی بیندیشیم و امثالهم. در مجموع به نظر من در تعارف باید رفت به سمت کارویژه­ها و ظرفیت­های خاص، و در تعامل هم باید آن اصول دوازده­گانه – اگر تصویب شد- مد نظر قرار بگیرند. اگر در تعامل قاعده­مند نباشیم، تداخل فعالیت و وعده­های نابجا و اتلاف امکانات و مشکلات وسیعی پیش خواهد آمد.