نظریه ابتناء

نظریه ابتناء

نظریه‌ی ابتناء
برساختگی تکون و تطور معرفت دینی
بر تأثیر ـ تعاملِ متناوب ـ متداوم مبادی خمسه

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۹

مقدمه‌ی صاحب نظریه

ظهور پاره‌ای تشکیک‌ها و تشویش‌ها در باب امکان و روشمندی اکتشاف دین، و مبانی و منطق تکون و تحول معرفت دینی و حدود انطباق معرفت دینی با نفس‌الأمر دین، از سویی، و وجود برخی کاستی‌ها و کژی‌ها در روشگان‌های رایج دین‌پژوهی، از دیگر سو، این کمین را ـ همچون، بسیاری دیگر ـ به ضرورت طراحی و تدوین دستگاه روشگانی‌یی کارآمد و روزآمدِ برای «کشف و کاربرد گزاره‌ها و آموزه‌های دینی»، و نیز تبیین مبانی‌یی متقن و منسجم برای پاسخ‌گویی به مسائل نوپدید در ساحات «معرفت دینی» از جمله فرایند تکون آن رهنمون گشت، و مدتی با این دغدغه زیستم تا اینکه در تابستان سال یک‌هزار و سیصد و هفتاد و نه، حاصل تأملات اولیه‌ی خویش را در صورت انگاره و اطروحه‌ای خام سامان داده، برای نخستین‌بار در نشستی سه‌روزه در مشهدالرضا (علیه آلاف التحیهًْ و الثناء) برای یک گروه دانشگاهی ارائه کردم، اکنون افزون بر ده سال است که این فعالیت علمی، دغدغه‌ی فکری اصلی این کمین شده است و ماهانه بخش قابل توجهی از اوقات مرا به خود مشغول داشته است.
در ادامه‌ی کار، بدین فراست افتادم که هر چند مطلوب کانونی و کمالی منطق فهم دین، اکتشاف دین (= درک صائب و جامع آموزه‌ها و گزاره‌های دینی) است، اما
اوّلاً: اکتشاف دین، با بازشناخت «مبادی و متغیرهای حقاً و بحق دخیل در تکون معرفت دینی»، از «متغیرهای حقاً اما نابحق دخیل» و بازشناساندن «متغیرهای دخیل‌انگاشته»، (که حقاً و هرگز دخیل نیستند) و با آراست و کاربست درست و دقیق گروه اول، و بازداشت گروه دوم از تأثیرگذاری در فهم دین، رخ می‌دهد؛ در نتیجه منطق کشف دین عبارت است از «دانش تنسیق مبادی و متغیرهای حقاً و بحق دخیل، و مضبوط‌سازی سهم و نقش هریک از آنها در فرایند اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی»
ثانیاً: بازشناخت سه گروه پیش‌گفته، از عهده‌ی منطق فهم دین، بیرون است؛ زیرا عمده‌ی این مباحث، یا از نوع مباحث پیشینی منطق‌اند یا پسینی معرفت‌اند، و در هر دو صورت، آنها مسائلی فراروش‌شناختی‌اند.
ثالثاً: ـ با توجه به نکته‌ی پیش‌گفته ـ برای بی‌نیاز شدن دانش منطق فهم دین از ورود در مباحث تمهیدی، باید در یک دانش پیشینی مستقل، پی‌ساخت‌های مباحث منطق فهم دین طرح و تحکیم شده باشد.
رابعاً: لاجرم و به‌رغم تلاش طالبان کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی، معرفتی فراچنگ آنان می‌افتد، که می‌تواند صد در صد منطبق با نفس‌الامر دین باشد و می‌تواند آمیزه‌ای باشد از دریافت‌های صواب و ناصواب؛ از این‌رو بدون مطالعه‌ی فرانگر عقلانیِ پدیده‌ی «معرفت دینی» و آسیب‌شناسی و درستی‌آزمایی معرفت حاصل از کاربست منطق فهم دین، طراحی منطق اکتشاف، ناتمام خواهد بود.
لهذا نکات بالا، ضرورت سامان‌بخشی به مبانی منطق فهم دین از سویی و مطالعه و تحلیل فرانگر ـ عقلانی احکام کلی مقوله‌ی معرفت دینی از سوی دیگر، ضرور می‌نمود، از این رو بود که در پی طراحی دستگاه روشگانی کشف دین، به طراحی و تدوین «فلسفه‌ی منطق فهم دین»، و «فلسفه‌ی معرفت دینی» نیز پرداختم. از این اقدام نیز نتیجه‌ی دلگرم‌کننده و امیدبخشی به‌دست آمد، و بخش‌هایی از مطالعات صورت بسته در زمینه‌ی فلسفه‌ی منطق فهم دین و فلسفه‌ی معرفت دینی در تحقیق «مبانی و موانع نوفهمی و نظریه‌پردازی دینی» بازتابیده است که امید می‌برم حاصل آن در آینده‌ی نه‌چندان دور آماده‌ی عرضه گردد. (ان‌شاءالله)
حاصل مطالعات ده ساله، اینک در قالب چهار دانشواره، با عنوان‌های زیر، در شرف سامان یافتن است:
۱٫ فلسفه‌ی دین [اسلامی].
۲٫ فلسفه‌ی منطق فهم دین.
۳٫ منطق فهم دین (و روشگان‌های تخصصی)
۴٫ فلسفه‌ی معرفت دینی.
مسائلی از قبیل ماهیت معرفت دینی، عوامل معرفتی و غیرمعرفتی تأثیرگذار در پیدایش آن، فرایند تکون معرفت دینی، سازکار و فرایند تحول و تکامل معرفت دینی، ارزش معرفت‌شناختی آن، و…، از جمله‌ی مباحث اصلی فلسفه‌ی معرفت دینی است.
«نظریه‌ی ابتناء»، از سویی چونان چارچوب نظری برای منطق فهم دین پیشنهادی قلمداد می‌شود، و از سوی دیگر نظریه‌یی است در تبیین فرایند تکون و تطور معرفت دینی، که طی سه جلسه و به مدت حدود ده ساعت با حضور شورای داوری و کمیته‌ی ناقدان مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت و به مثابه‌ی نظریه‌ی جدید در حوزه‌ی فلسفه‌ی معرفت دینی مورد تأیید قرار گرفت. و اینک در قالب این رساله که مشتمل بر مقاله‌ی حاوی تبیین فشرده‌ی نظریه و متن مذاکرات جلسات مزبور از سوی دبیرخانه‌ی هیأت حمایت از کرسی‌ها، جهت استحضار اهل نظر منتشر می‌شود.
در پایان این یادداشت، شرح برخی از کلمات و تعابیر کلیدی به کار رفته در تحقیق به‌ویژه در تبیین نظریه درج می‌شود:
اکتشاف دیالکتیک ـ دینامیکال دین: فرایند تکون و تکامل و تحول معرفت دینی به نحو تدریجی و پایان‌ناپذیر در بستر تأثیر ـ تأثر جدلی و دادوستدی پیوسته و پویای مبادی پایه.
برآیندوارگی معرفت: برساختگی معرفت بر فرایند تأثیر و تعامل عوامل دخیل در تکون آن.
برون‌دینی: بنا به تلقی رایج متأثر از ادبیات دینی مسیحی: هر آنچه جز از متن مقدس فراچنگ آمده است؛ بنا بر نظر اسلامی و مختار: مقابل معرفت دینی موجّه.
پیراشناخت: هر آن‌چه که به نحو عارضی و خارج از ذات شناختگر و شناخته، نقش ایجابی یا سلبی در فرایند تکون معرفت ایفاء می‌کند. پیراشناخت‌ها به منابع (شناخت‌بخش‌ها)، معدات (شناخت‌یارها) موانع (شناخت‌شکن‌ها) معیارها (شناخت‌سنج‌ها) تقسیم می‌شوند.
پیش‌انگاره‌های فهم‌پذیری دین: اصول موضوعی که امکان اکتشاف دین، تفسیر و تعیّن معنایی متون دینی را توجیه می‌کند.
تأثیر ـ تعامل بیناعناصری: کارکردهای معرفتی ـ منطقی درون مبدءی ناشی از اعمال نسبت و مناسبات عناصر یک مبدأ با همدیگر، در فرایند تکون و تطور معرفت دینی.
تأثیر ـ تعامل درون‌عنصری: از اقسام و افراد هر مبدأ (بمثابه کلی) به عنصر تعبیر می‌کنیم؛ نقش‌آفرینی و سهم‌گذاری اجزاء عناصر هریک از مبادی را در فرایند اکتشاف دین، تأثیر ـ تعامل درون‌عنصری می‌نامیم.
تأثیر ـ تعامل فراعنصری: کارکردهای معرفتی ـ منطقی مبادی در فرایند تأثیرگذاری افقی / عرضی و عمودی / طولی، بر تکون و تحول معرفت دینی.
تأثیر ـ تعامل مبادی: انواع و صور نقش‌آفرینی و سهم‌گذاری افقی و عرضی مبادی خمسه در تولید معرفت دینی.
تحقق دین: صورت ذهنی و عینی دین / التزام جوانحی و جوارحی به دین (اعتقاد نظری و انقیاد عملی به دین).
تحول ارتقایی: تطور تکاملی معرفت دینی.
تحول قهقرایی: تطور تنزیلی یا تحریفی معرفت از دین.
تحول معرفت دینی: دیگرگون‌شدگی معرفت از دین / هرگونه تطور ارتقایی یا قهقرایی در معرفت دینی.
تشریع: شریعت‌گذاری / بالمعنی الاعم: انشاء و ابلاغ دین، و بالمعنی الأخص: جعل احکام قدسی؛ مقابل تقنین (قانون‌گذاری عقلایی).
تعامل حلقوی: دادوستد متناوب ـ متقابل معنافزایانه، معناگرانه و معناسنجانه‌ی عوامل دخیل در اکتشاف دین.
تفهم دین: استنباط و اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌ها.
تکون معرفت دینی: شکل‌گیری درک موجه از دین.
حوزه‌های قلمرو دین: نظام‌‌های معرفتی ـ معیشتی تشکیل‌دهنده‌ی هندسه دین / اضلاع هندسه‌ی معرفتی دین.
درستی‌آزمایی: واکاوی و سنجش صحت دلالات، مدلولات، و کاربست ادله.
درون‌دینی: بنا به تلقی رایج امروز: معرفت یا مسئله‌ی مأخوذ از متون مقدس/ نقلی؛ بنا بر نظر صحیح و اسلامی: هر آنچه از مدارک و دوال دینی معتبر ـ اعم از نقل و غیرنقل ـ به‌دست آید.
دلالت‌پژوهی: پژوهش و کاوش برای احراز مدلول دوال.
دین: دستگاه معرفتی ـ معیشتی‌یی که از سوی مبدأ حیات و هستی برای تأمین کمال و سعادت آدمی به او الهام و ابلاغ شده است.
دین‌پژوهی: هرگونه پژوهش و بررسی در دین و درباره‌ی دین و دین‌داری و دین‌داران.
روشگان (اسلوب): سامانه‌ی فراهم آمده از مجموعه‌ی قواعد و ضوابط همگن و سازوار.
روشگان‌های تخصصی: سامانه‌های «تفسیر هریک از مدارک معتبر» (متون)، یا «کاربرد هریک از مدرکات معتبر»، یا «کشف هریک از حوزه‌های معرفتی معیشتی دینی».
رویکرد (اتجاه): زاویه‌ی دید فهمنده در مقام کاوش برای فهم دین مانند عقل‌گرایی یا نص‌گرایی.
رهیافت (منهج): آن‌گاه که یک رویکرد، یک دستگاه روشگانی تام انگاشته شده در تحصیل فهم متون دین به‌کار رود.
زبان دین: هویت و ساختار رسانشی و دلالی متون قدسی و قضایای لاهوتی.
زبان دینی: هویت زبانی معرفت دینی و دانش‌های دینی.
سرشت معرفت دینی: ساخت و صفات ذاتی «محصَّل کاوش موجه برای اکتشاف دین».
سنجه‌ها: ابزارهای سنجش (و درستی‌آزمایی) معرفت دینی؛ سنجه‌ها دو نوعند: محرِز و منذِر.
سنجه‌های محرِز: سنجش‌گرهای قطعی.
سنجه‌های منذِر: سنجش‌گرهای ظنی (سنجه‌هایی که وقوع خطا در فهم را محتمل می‌دارد).
شریعت: بالمعنی الاعم: دین / بالمعنی الخاص: حکمت عملی دین (احکام و اخلاق) / بالمعنی الأخص: احکام تکلیفی (در مقابل احکام تهذیبی = اخلاق).
شناختگر: شناسنده / فاعل شناسا.
شناخته: متعلق شناسا / معلوم بالذات، معلوم بالعرض.
عقل: قوه‌ی استدلال‌گر معرفت‌زای (شناختگر و سنجش‌گر) آدمی / ابزار مجردی که نفس انسان، علوم را بدان ادراک می‌کند.
علم دینی: (به نظر ما این تعبیر مقول به مراتب است.) دانشی که تواماً مبانی، محمول و موضوع قضایای آن، یا فقط مبانی، یا تنها محمول‌ها، یا فقط موضوعات قضایای آن از متون و مدرکات معتبر دینی برگرفته شده، یا مجموع آنها با روش‌شناسی معتبر دینی، یا با غایت و کاربرد دینی، یا… صورت بسته است.
عوامل بحق دخیل: متغیرهایی که اکتشاف صائب گزاره‌ها و آموزه‌های دینی را میسر می‌سازند و باید در مقام درک دین ملحوظ گردند.
عوامل دخیل‌انگاشته: متغیرهای ادعا‌یی که حقیقتاً بر تکون درک دین و تحول معرفت دینی مؤثر نیستند.
عوامل نابحق دخیل: متغیرهایی که دخالت آنها در فرایند تکون یا تحول معرفت دینی، موجب وقوع خطا در درک دین و قضایای دینی می‌گردند.
فرایند معرفت: سیر و سامانه‌ی صورت‌بندی معرفت / جریان عمل عوامل ذی‌نقش و ذی‌سهم در پدیدآیی معرفت.
فطرت: سرشت ویژه‌ی آدمی که منشأ پاره‌ای شناخت‌ها و گرایش‌های پیشابرهانی و پیشاآموزشی است.
فلسفه‌ی دین: دانش مطالعه‌ی فرانگر ـ عقلانی درباره‌ی امهات مسائل و مدعیات دین.
فلسفه‌ی معرفت دینی: دانش مطالعه‌ی «فرانگر ـ عقلانی» معرفت دینی.
فلسفه‌ی منطق فهم دین: دانش مطالعه‌ی مبادی و مبانی روشگان جامع اکتشاف دین.
فهم دین: تلقی صائب گزاره‌ها و آموزه‌های دینی، از متون مقدس.
قرائت‌پذیری: برتافتن متن، برداشت‌های متفاوت بلکه متهافت را، آن‌سان که از متن واحد معرفت‌های دستگاهواره‌ی چندگانه چندگونه فراهم تواند شد.
گزاره‌ی دینی: جمله‌ی قدسی اخباری / قضیه‌ی حاوی گزارش دینی از واقع / گزاره‌های دینی به دو نوع عقیدتی و علمی تقسیم می‌شود.
مبادی اکتشاف: عوامل و متغیرهای «حقاً» و «بحق» دخیل (ذی‌سهم و ذی‌نقش) در تکون، تکامل و تحول معرفت دینی که باید به مثابه نقطه‌ی عزیمت در فهم متون و کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی منظور داشته شوند.
مبدأ دین‌شناختی: تلقیات پیشینی از مختصات بنیادین دین / نظرات فلسفی مجتهد و مجری دین در زمینه‌ی امهات مسائل درباره‌ی دین (که بر فرایند فهم و کشف دین تأثیرگذار است)
مبدأ قلمرو‌شناختی: تلقی از هریک از مختصات حوزه‌های معرفتی دین / نحوه‌ی تصور از ویژگی‌های مصب، متعلق و موضوع قضایای هریک از حوزه‌های هندسه‌ی دین / سرشت و صفات خاص هریک از حوزه‌های عقاید دینی، علم دینی، احکام دینی، اخلاق دینی، تربیت دینی و بخش‌های زیرمجموعه‌ی آنها.
مبدأ مخاطب‌شناختی: انسان به مثابه مفسر و فهمنده، و به مثابه مکلف، مخاطب دین است؛ تصور از توانایی‌ها و ناتوانی‌های او، که ثبوتاً و اثباتاً در تلقی دین و اعتقاد و التزام بدان نقش‌آفرین است.
مبدأ مصدر‌شناختی: تصور و تصویر پیشینی آدمی از مصدر دین و مشرِّع شریعت / نحوه‌ی تلقی فهمنده و دین‌پژوه از ذات و صفات شارع؛ نبی و ولی (که ثبوتاً و اثباتاً در فرایند فهم و کشف دین تأثیر می‌گذارد)
مبدأ معرفت‌شناختی: نظر و نگرش دین‌پژوه در باب شمار مدارک و مدرکات (دوال برونی و درونی دین) و اجزاء و عناصر، و گستره و انواع کارکرد معرفتی ـ منطقی آنها در اکتشاف دین.
متغیرهای دخیل: عوامل متطوّر «حقاً» مؤثر بر تحول معرفت دینی.
متون دینی (مقدس): نصوص حاوی گزاره‌ها و آموزه‌های دینی که از سوی مبدأ دین، نازل یا از ناحیه‌ی انسان معصوم صادر و به ما واصل شده است.
مدارک دین: دوالّ برونی فهم دین / کتاب و سنت / متون مقدس / حجت‌های نقلی دریافت و فهم گزاره‌ها و آموزه‌های دینی.
مدرکات دین: دوالّ درونی (درون‌خیز) کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی / عقل و فطرت.
مطالعه‌ی فرانگر عقلانی: پژوهش مشرفانه‌ی عقلانی یک علم یا امر عمده (دستگاه‌وار).
معرفت دینی: محصَّل سعی موجَّه برای کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی.
معرفت‌زایی: کاشفیت / ابزار تولید آگاهی بودن.
معرفت‌شناسی دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: مطالعه‌ی معرفت‌شناسانه‌ی معرفت دینی/ به معنی صحیح، از آن جهت که ترکیب وصفی است: نظریهًْ المعرفه‌ی مأخوذ از/ یا منسوب به دین.
معناداری دینی: حکایت‌گری و واقع‌نمایی قضایای دینی.
معناگری: کارکرد تفسیری یک مُدرِک و مَدرَکْ نسبت به مَدرَک دیگر / استنطاق و گویانندگی دوال.
معیار علم دینی: شاخص ممیز بین معرفت قدسی و غیرقدسی.
منطق فهم دین: دستگاه روشگانی جامعی که اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های حوزه‌های هندسه‌ی معرفت دین میسر می‌سازد.
نظام‌پردازی دینی: اکتشاف و تنسیق کلانْ‌سامانه یا خردسامانه‌ی کاربردی برای تحقق تمام دین، یا حوزه‌ای خاص از آن.
نظریه: نگره یک یا چند گزاره‌ی منسجمِ مبتنی بر مبنا (یا مبانی)، منطق، دلیل (یا دلایل) و مؤیدات موجه که پذیرش آن، سبب دگرگونی معتنابهی در یک قلمرو علمی یا عملی گردد.
نظریه‌پردازی: تولید نظریه.
نظریه‌ی تحول: نگره‌ی عقلانی تبیین و توجیه «تطور معرفت دینی».
نقدناپذیری: حق غیرمشوب نامشتبه بی‌نیاز از باطل‌زدایی (از باب سالبه به انتفای محمول، نه سالبه به انتفای موضوع).
نوآوری دینی: هرگونه ابداع علمی موجه در زمینه‌های «تفهم دین»، (اکتشاف قضایا)، «تفهیم دین» (انتقال به غیر) و «تحقق دین» (التزام و اجرا).
هرمنوتیک متن‌مدار: گرایش هرمنوتیکی که متن را مستقل از ماتن و اثر را از خالق آن می‌پندارد بر این باور است که معنی متن در گفت و شنود و داد و ستد میان مفسر و متن صورت می‌بندد.
هرمنوتیک مفسرمدار: گرایشی هرمنوتیکی با برجسته‌سازی نقش مفسر و اخلاط در سهم‌گذاری پیش‌انگاره‌ها، انتظارات و مختصات مفسر در شکل‌گیری فهم متن، اصالت در حد علیت تکون فهم از متن برای مفسر قائل است.
هرمنوتیک مؤلف‌مدار: گرایش پدیدآمده از نظریه‌های هرمنوتیک که اصالت را به مؤلف می‌دهد و نقش و وظیفه‌ی مفسر را کشف قصد مؤلف و خالق اثر می‌انگارد.
هرمنوتیک واقع‌گرا: گرایشی در هرمنوتیک که ضمن اذعان به نقش و تأثیر مختصات متن و مفسر، با اعتقاد به تعین معنایی و کشف‌پذیری مراد مؤلف با تنظیم نسبت و مناسبات واقع‌بینانه اما مدیریت‌پذیر اضلاع و مبادی پیش‌گفته، قائل به قابل دست‌‌یابی بودن معنای متن است.

در پایان بر خود فرض می‌دانم از مساعدت‌های یکان یکان مدیران محترم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و از دست‌اندرکاران دبیرخانه‌ی هیأت حمایت از کرسی‌ها که به برپایی اجلاسیه همت گماشتند و نیز از اساتید و فضلای ارجمند حضرات علی عابدی شاهرودی، ابوالقاسم علیدوست، عبدالحسین خسروپناه، سعید جوادی آملی، و حضرات دانشوران ارجمند: سید محمدمهدی میرباقری، علیرضا قائمی‌نیا، ابوالفضل کیاشمشکی و هادی صادقی که با شکیبایی مسؤولانه، در جلسات نقد و دفاع نظریه حضور یافتند و عالمانه و منصفانه به نقد و داوری آن پرداختند عمیقاً سپاسگزاری می‌کنم.

 

فهرست

یادداشت دبیرخانه هیأت حمایت
مقدمه‌ی صاحب نظریه
شناسنامه‌ی علمی(cv) حجت‌الاسلام والمسلمین استاد علی‌اکبر رشاد
نظریه‌ی ابتناء
درآمد
اصول چهارگانه‌‌ی نظریه
فصل یکم) اصل نخست
فصل دوم) اصل دوم نظریه
فصل سوم) اصل سوم نظریه
تبیین مبادی خمسه
یک) مبدأ مصدر‌شناختی
دو) مبدأ دین‌شناختی
سه) مبدأ معرفت‌شناختی
چهار) مبدأ قلمرو‌شناختی
پنج) مبدأ مخاطب / انسان‌شناختی
فصل چهارم) اصل چهارم نظریه
اجلاسیه‌های ‌دفاع و داوری «نظریه‌ی ابتناء»
اجلاسیه‌ی ‌دفاع و داوری «نظریه‌ی ابتناء» (جلسه‌ی اول)
اجلاسیه‌ی‌دفاع و داوری «نظریه‌ی ابتناء» (جلسه‌ی دوم)
اجلاسیه‌ی دفاع و داوری «نظریه‌ی ابتناء» (جلسه‌ی سوم)
کارنامه‌ی علمی داوران
استاد علی‌ عابدی‌ شاهرودی‌
استاد ابوالقاسم علیدوست
استاد عبدالحسین خسروپناه
استاد مرتضی واعظ جوادی آملی
کارنامه‌ی علمی ناقدان
حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی میرباقری
حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا قائمی‌نیا
حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالفضل کیاشمشکی
حجت‌الاسلام و المسلمین هادی صادقی
کتابنامه
نمایه
ضمایم
تقدیرنامه‌ها
تصاویر

منطق فهم دین: دیباچه‌واره‌ای بر منطق اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی

منطق فهم دین: دیباچه‌واره‌ای بر منطق اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹

 

«منطق اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی»، نخستین طرح از زمره‌ی تحقیقات کلیدی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. این پژوهش از ۱۳۷۹ توسط آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است. این تحقیق درصدد است، دستگاه یا دانشواره‌ی روشگانی کامل و کارآمد، جامع و روزآمدی را برای فهم دین ارائه نماید. اجمال فعالیت‌های علمی در زمینه‌ی تحقیق و نتایج حاصل از تلاش‌ها محقق طی ده سال گذشته، در مقدمه‌ی ایشان بر اثر حاضر منعکس شده است.
منطق اکتشاف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی که اکنون به‌صورت دانشی نو با عنوان «منطق فهم دین» سامان یافته است، حاصل افزون بر پنج هزار ساعت تأمل، تحقیق و تدریس محقق است. نتایج این طرح علمی، علاوه بر آنکه در برخی نشست‌های داخلی مورد بحث و نقد قرار گرفته، گاه در کنفرانس‌های علمی برون‌مرزی نیز ارائه شده، و بخش‌هایی از آن نیز در مراکز دانشگاهی و حوزوی، مورد تدریس قرار گرفته یا در قالب رساله‌های ارشد و دکترا و سطح چهار، تحت هدایت ایشان تفصیل یافته است.

این کتاب در هفت بخش به شرح زیر سامان یافته است:

بخش یکم: چهار دانش جدید: ضرورت، تعریف و ترابط آنها
درآمد: بایستگی نوآوری در دین‌پژوهی
فصل یکم) فلسفه‌ی دین
فصل دوم) منطق فهم دین
فصل سوم) فلسفه‌ی منطق فهم دین
فصل چهارم) فلسفه‌ی معرفت دینی
فصل پنجم) تمایز‌های منطق فهم دین و فلسفه‌ی معرفت دینی

بخش دوم: نظریه‌ی ابتناء (برساختگی تکون و تطور معرفت دینی بر تأثیر ـ تعاملِ متناوب ـ متداومِ مبادی خمسه)
درآمد
فصل یکم) اصل نخست
فصل دوم) اصل دوم نظریه
فصل سوم) اصل سوم نظریه
فصل چهارم) اصل چهارم نظریه

بخش سوم: اجتهادگرایی و قرائت‌پذیرانگاری
درآمد
فصل یکم) مفهوم‌شناسی
فصل دوم) مقارنه‌ی بین دو نظریه
فصل سوم) نقد اجمالی نظریه‌ی قرائت‌پذیری دین

بخش چهارم: فطرت، به‌مثابه‌ی دالّ دینی
درآمد
فصل یکم) تعریف فطرت
فصل دوم) تفاوت و تمایز عقل و فطرت
فصل سوم) دلایل فطرت‌مندی آدمی و فطرت‌نمونی دین
فصل چهارم) گستره‌ی کارکرد فطرت
فصل پنجم) ساختار تفصیلی تحقیق «فطرت، به‌مثابه‌ی دال دینی»

بخش پنجم: گستره‌ی کارکرد و کاربرد عقل در تفهّم و تحقق دین
درآمد: مراد از کارکرد عقل
فصل اول) کارکردهای عام عقل، در کشف و کاربرد دین
فصل دوم) کارکردهای خاص عقل در تحقیق و تحقق هریک از حوزه‌های دین
فصل سوم) ساختار فصول تحقیق تفصیلی کارکرد و کاربردهای عقل در باب دین

بخش ششم: نهادهای راهنمای فهم قرآن‌
درآمد
فصل یکم) تعریف نهادهای راهنمای فهم
فصل دوم) نهاد یکم، وحیانیت قرآن
فصل سوم) نهاد دوم ـ هدایت‌مآلی قرآن
فصل چهارم) نهاد سوم، هویت عقلایی ساخت عمومی زبان قرآن
فصل پنجم) نهاد چهارم ـ فطرت‌نمونی آموزه‌های قرآنی
فصل ششم) نهاد پنجم ـ حکیمانگی و معقولیت قرآن

بخش هفتم: سنّت‌پژوهی
درآمد: کلیات
فصل یکم) تعریف سنّت
فصل دوم) سنّت فعلی
فصل سوم) روش‌شناسی احراز سنّت
فصل چهارم) روش‌شناسی ابراز معنای سنّت
فصل پنجم) ساختار تفصیلی سنّت‌شناسی

فرهنگ کلمات و تعابیر کلیدی منطق فهم دین

فرهنگ کلمات و تعابیر کلیدی منطق فهم دین

(Terminology)

درآمد و تذکارها:

یک) در ذیل کلماتی که دارای تعریفند، تعریف مشهور یا مختار یا پیشنهادی درج کرده‌ایم؛ و برای کلمات و تعابیری که فاقد تعریف اما واجد تلقی متعارفند، شرحی گویا و متلائم با تلقی شایع آورده‌ایم.

دو) در ذیل کلمات و تعبیراتی که فاقد تعریف و تلقی شناخته و پذیرفته‌ای هستند، عباراتی را ـ به عنوان توصیف آن‌ها، آن سان که خود در منطق فهم دین اراده می‌کنیم و به کار می‌بریم ـ آورده‌ایم.

سه) هرچند دقت کافی در ساخت عبارت برای شرح هر یک از کلمات و تعابیر فاقد تعریف صورت بسته است اما اکثر آنها به توصیف ماننده‌ترند تا تعریف، و اصراری نیز بر پذیرش آنها به مثابه تعریف نداریم؛ بلکه از اصحاب ذوق و دقت، فروتنانه برای اصلاح و تکمیل آنها استمداد می‌کنیم.

چهار) واژگان و عبارات نیازمند شرح و توصیف، افزون‌تر از موارد مندرج در این فهرست است که به تدریج، عنوان و توصیف آنها را به سیاهه‌ی حاضر خواهیم افزود.

اینک کلمات و تعابیر:

۱٫ دین: دستگاه معرفتی ـ معیشتی‌یی که از سوی مبدأ حیات و هستی برای تأمین کمال و سعادت آدمی به او الهام و ابلاغ شده است / به تعبیر کوتاه‌تر: مشیت متحقَّق (تکوینی) و متوقَّع (تکلیفی) ابلاغ شده‌ی الهی.

۲٫ اجتهاد: به معنی عام: کوشش برای فهم فطری و خردمندانه‌ی متون دینی در ظروف زمانی ـ مکانی (= انسانی) مشخص / در اصطلاح و به معنی خاص: «تحصیل حجت بر احکام شرعی فرعی براساس ملکه‌ی بالفعل».

۳٫ اصطیاد: تلاش برای فهم دین به صورت غیرروشمند یا براساس مبانی و منابع یا روش‌های غیرمعتبر.

۴٫ فهم دین: کشف صائب گزاره‌ها و آموزه‌های دینی.

۵٫ معرفت دینی: محصَّل کاوش موجَّه برای کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دینی.

۶٫ مدارک (دوال) دین: حجت‌های برونی و درونی دریافت و درک مشیت تکوینی و تکلیفی الهی.

۷٫ متون دینی (مقدس): نصوصی که از سوی مبدأ، نازل یا از ناحیه‌ی انسان‌های معصوم صادر و به ما واصل شده است.

۸٫ کتاب: قرآن/ مصحف شریف/ وحی‌نامه‌ی‌ الهی/ مجموعه‌ی آیاتی که از سوی خدا به پیامبر اسلام(ص) نازل شده است و از صدر اسلام تاکنون به صورت مدون در اختیار مسلمانها است.

۹٫ سنت: هرگونه قول و فعلی که با شأنیت هدایتگری معصوم(ع) صادر شده است. (کلّ ما صَدَر عَنِ‌الْمَعصومِ دالاًّ عَلی رأیِهِ بِما هو هادٍ /کل ما صدر عن المعصوم داّلاً علی مشیت الله التشریعیهًْ بالمعنی الاعم)

۱۰٫ قول یا فعل تشریعی: سنت.

۱۱٫ سنت قولی: کلام و کتابت تشریعی صادر از معصوم(ع) (کل قول او کتابهًْ صدر عن المعصوم دالاً علی رأیه بما هو هاد)

۱۲٫ سنت فعلی: هرگونه فعلی که با شأنیت هدایتگری، از معصوم(ع) صادر شده است. (کل فعل او اشارهًْ فعلیهًْ صدر عن المعصوم دالاً علی رأیه بما هو هاد)

۱۳٫ قول و فعل تدبیری (عقلانی): کلام و کردار غیرتشریعی صادر از معصوم(ع).

۱۴٫ قول هادوی: سنت قولی.

۱۵٫ فعل هادی: فعل هادوی.

۱۶٫ فعل هادوی: سنت فعلی.

۱۷٫ فعل هادی: فعل هادوی.

۱۸٫ احراز صدور سنت: کشف صدور کلام و کردار از معصوم(ع).

۱۹٫ وثاقت‌سنجی: ارزیابی میزان صحت انتساب قول یا فعل منقول، به معصوم(ع).

۲۰٫ ابراز معنای سنت: تفسیر سنت و فهم مراد معصوم(ع).

۲۱٫ ظروف صدور سنت: شرایط و مختصات تاریخی، سیاسی اجتماعی، زبانی عرفی، جغرافیایی محیط صدور قول هادوی از معصوم(ع).

۲۲٫ فطرت: سرشت ویژه‌ی آدمی که منشأ پاره‌ای شناخت‌ها و گرایش‌های پیشابرهانی و پیشاآموزشی است.

۲۳٫ عقل: قوه‌ی معرفت‌زا و دراکه و سنجشگر آدمی.

۲۴٫ معرفت‌زایی: کاشفیت؛ منبع تولید آگاهی بودن.

۲۵٫ معناداری: حکایت‌گری و واقع‌مندی قضایای دینی.

۲۶٫ معناگری: کارکرد تفسیری یک مدرک نسبت به مدرک دیگر.

۲۷٫ دلالت‌پژوهی: پژوهش و کاوش برای احراز مدلول دوال.

۲۸٫ درستی‌آزمایی: واکاوی و سنجش صحت دلالات دوال.

۲۹٫ زبان دین: هویت و ساختار رسانشی و دلالی متون قدسی و قضایای لاهوتی.

۳۰٫ زبان دینی: هویت زبانی معرفت دینی و دانش‌های دینی.

۳۱٫ پیش‌انگاره‌های فهم‌پذیری: اصول موضوعی که امکان فهم دین و تعیّن معنایی متون دینی را توجیه می کند.

۳۲٫ مبادی پایه‌ی فهم: پیش‌انگاره‌ها و زیرساخت‌های «حقاً» و «بحق» ذی‌سهم و ذی‌نقش در تکون معرفت‌دینی.

۳۳٫ قواعد: واحدهای تشکیل‌دهنده‌ی روش‌ها.

۳۴٫ ضوابط: شروط و شرایط کارآیی و کاربرد روش‌ها و قواعد.

۳۵٫ سنجه‌ها: ابزارهای ارزیابی و سنجش معرفت دینی و تفسیر متون دینی.

۳۶٫ سنجه‌های محرِز: سنجشگرهای قطعی یا معتبر.

۳۷٫ سنجه‌های منذِر: سنجشگرهای ظنی هشداردهنده (سنجه‌هایی که وقوع خطا در فهم را محتمل می‌دارد).

۳۸٫ آسیب‌شناسی معرفت دینی: بازشناسی علل رخداد خطار در معرفت دینی.

۳۹٫ ارزش‌سنجی معرفتی: ارزیابی معرفت‌شناسانه‌ی یک قضیه یا دستگاه معرفتی از نقطه‌نظر صدق و واقع‌نمایی.

۴۰٫ رویکرد (اتجاه): زاویه‌ی دید فهمنده در مقام کاوش برای فهم دین مانند عقل‌گرایی یا نص‌گرایی.

۴۱٫ رهیافت (منهج): آن‌گاه که یک رویکرد (یا چند رویکرد توأماً) یک دستگاه روشگانی تام انگاشته شده در تحصیل فهم دین به کار می‌رود.

۴۲٫ روش (اسلوب): سامانه‌ی فراهم آمده از گروهی از قواعد و ضوابط همگن.

۴۳٫ تکون معرفت دینی: شکل‌گیری درک موجه از دین.

۴۴٫ تعامل حلقوی: دیالکتیک دینامیکال / داد و ستد متناوب ـ متقابل معنافزایانه، معناگرانه و معناسنجانه.

۴۵٫ تعامل درون ‌مبدأی/ درون‌ مدرکی/ درون حوزه‌ای: داد و ستد حلقوی داخلی فروع و اجزاء یک مبدأ یا یک مدرک یا یک حوزه با یکدیگر.

۴۶٫ تعامل بینامبادئی/ بینامدارکی/ بیناحوزاتی: داد و ستد حلقوی برونی هر یک از مبادی با دیگری یا هر یک از مدارک با دیگری یا هر یک از حوزه‌های معرفتی یا دیگری.

۴۷٫ تعامل بیناارکانی: داد و ستد متناوب هر یک از ارکان سه‌گانه‌ی «مبادی، مدارک و حوزه‌ها» با رکن دیگر.

۴۸٫ سرشت معرفت دینی: ساخت و صفات ذاتی «محصَّل کاوش موجه برای فهم دین».

۴۹٫ تحول معرفت دینی: هرگونه تطور ارتقایی یا قهقرایی در معرفت دینی.

۵۰٫ تحول ارتقایی: تطور تکاملی معرفت دینی.

۵۱٫ تحول قهقرایی: تطور تنزیلی یا تحریفی معرفت از دین.

۵۲٫ نظریه‌ی تحول: سامانه‌ی عقلانی تبیین و توجیه «تطور معرفت دینی».

۵۳٫ متغیرهای دخیل: عوامل متطوّر «حقاً» موثر بر تحول معرفت دینی.

۵۴٫ عوامل بحق دخیل: متغیرهایی که درک مشیت تکوینی و تکلیفی الهی را میسر می‌سازد و باید در مقام فهم دین ملحوظ گردد.

۵۵٫ عوامل نابحق دخیل: متغیرهایی که دخالت آنها در فرآیند تکون یا تحول معرفت دینی، موجب وقوع خطا در فهم دین می‌گردد.

۵۶٫ عوامل دخیل انگاشته: متغیرهای ادعاای‌یی که حقیقتاً بر تکون فهم و تحول معرفت‌دینی موثر نیستند.

۵۷٫ قرائت‌پذیری: برتافتن متن، برداشت‌های متفاوت بلکه متهافت را، آن‌سان که از متن واحد معرفت‌های دستگاهواره‌ی چندگانه فراهم تواند شد.

۵۸٫ فهم پذیری: امکان تفسیر عینی و کاشف از مراد ماتن.

۵۹٫ قداست معرفت دینی: نقدناپذیری.

۶۰٫ نقدناپذیری: حق غیرمشوب نامشتبه که نیاز به باطل‌زدایی ندارد (از باب سالبه به انتفای محمول، نه سالبه به انتفای موضوع).

۶۱٫ مطالعه‌ی فرانگرانه‌ی عقلانی ـ استقرایی: پژوهش از بیرون درباره‌ی یک معرفت یا مقوله‌ی عمده با کاربرد توأمانِ عقل و استقراء برحسب مورد.

۶۲٫ نوفهمی و نظریه‌پردازی دینی: هرگونه ابداع علمی موجه در زمینه‌های «تفهم»، «مفاهیم»، «تفهیم» و «تحقق» دین.

۶۳٫ مبانی نوفهمی و نظریه‌پردازی دینی: اصولی که امکان، جواز یا لزوم ژرفایش و گسترش و پردازش روشمند و روزآمد «منطق»، «ماده» و «صورت» حوزه‌های معرفتی دین را تبیین و توجیه می‌کند.

۶۴٫ نظام‌پردازی: استنباط و تنسیق کلانْ‌سامانه‌ای کاربردی برای تحقق تمام دین یا حوزه‌ای خاص از آن.

۶۵٫ مدل‌سازی: استنباط و تنسیق سامانه‌ی کاربردی خرد، برای تحقق یک بخش فرعی یا یک حوزه‌ی معرفتی دین.

۶۶٫ رهیافت‌شناسی: مطالعه‌ی مناهج و مشرب‌های گوناگون درک دین.

۶۷٫ فلسفه‌ی دین: دانش مطالعه‌ی فرانگر ـ عقلانی درباره‌ی امهات مسائل و مدعیات دین.

۶۸٫ فلسفه‌ی دینی: دانش هستی‌پژوهی مأخوذ از مدارک دین یا متلائم با دین.

۶۹٫ منطق فهم دین: دستگاه روشگانی کشف گزاره‌ها و آموزه‌های دین.

۷۰٫ فلسفه‌ی منطق فهم دین: دانش مطالعه‌ی مبادی و مبانی روشگان جامع فهم دین.

۷۱٫ روشگانهای تخصصی: سامانه‌های روش‌شناختی تفسیر هر یک از متون دینی، یا کاربرد هر یک از مدارک در فهم دین و یا استنباط و تنسیق حوزه‌ها و نظامهای معرفتی دین، یا سنجش و آسیب‌شناسی معرفت دینی.

۷۲٫ معرفت‌شناسی: Epistemology / نظریه المعرفه/ علمی که درباره‌ی ماهیت شناخت‌های آدمی، امکان، انواع و ملاک صحت و خطای آن و . . . بحث می‌کند.

۷۳٫ معرفت‌شناسی دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: مطالعه‌ی معرفت‌شناسانه‌ی معرفت دینی/ به معنی صحیح‌، از آن جهت که ترکیب وصفی است: نظریه المعرفه مأخوذ از/ یا منسوب به دین.

۷۴٫ هرمنوتیک: Hermeneutic / برحسب تطورات متعدد معنایی رخ داده، این واژه به معانی زیر به کار رفته است: ۱) نظریه‌ی تفسیر کتاب مقدس، ۲) روش‌شناسی علم لغوی، ۳) علم هرگونه فهم زبانی، ۴) مبنای روش‌شناختی علوم انسانی، ۵) پدیدارشناسی وجود و پدیدارشناسی فهم وجودی، ۶) نظام‌های تأویل، . . . (برگرفته از ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، صص۱۹و۲۱و۴۱)

۷۵٫ سمانتیک: Semantics / علم دلالت‌شناسی الفاظ.

۷۶٫ نشانه‌شناسی: Semiology / علم العلامات اوالسمات/ دانش نشانه‌ها.

۷۷٫ فلسفه‌ی معرفت دینی: دانش مطالعه‌ی فرانگرانه‌ی «عقلانی ـ استقرائی» معرفت دینی.

۷۸٫ اصول فقه: روشگان تخصصی استنباط احکام فرعی شرعی (تنجیزی) براساس دلائل معتبر و تعیین تکالیف علمی (تعذیری) مکلفان در فقدان دلیل معتبر.

۷۹٫ علم تفسیر: دانش فهم کلام الهی.

۸۰٫ علم الحدیث: دانش شناخت حدیث و فهم کلام معصوم.

۸۱٫ جامعه‌شناسی دین: مطالعه‌ی جامعه‌شناسانه‌ی رفتار جمعی دینداران.

۸۲٫ روانشناسی دین: بررسی روانشناختی احساسات و رفتار فردی شخص دیندار.

۸۳٫ دین‌پژوهی: هرگونه پژوهش و بررسی در دین و درباره‌ی دین و دینداری و دینداران.

۸۴٫ ساحت‌های معرفتی: دو قلمرو اصلی معرفت دینی (حکمت نظری دین / حکمت عملی دین).

۸۵٫ حوزه‌های قلمرو دین: نظام‌‌های معرفتی ـ معیشتی پنجگانه‌ی دین (بینش، منش، کنش، دانش و پرورش).

۸۶٫ بخش‌های حوزه‌ی معرفتی: شاخه‌های فرعی هر حوزه‌ی معرفتی دین، مانند هر یک از امهات عقائد در حوزه‌ی بینشی دین (مثل خداشناسی).

۸۷٫ گزاره‌های دینی: قضایای اِخباری دینی (لاهوتی و غیرلاهوتی).

۸۸٫ آموزه‌های دینی: قضایای انشایی دینی (بایدی و شایدی).

۸۹٫ درون دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: معرفت یا مسأله‌ی مأخوذ از متون مقدس/ نقلی/ بنابر نظر صحیح و اسلامی: هر آنچه از مدارک و دوال دینی معتبر ـ اعم از نقل و غیرنقل ـ به دست آید.

۹۰٫ برون دینی: بنا به تلقی متعارف و متأثر از ادبیات دینی پروتستانی: هر آنچه جز از متن مقدس فراچنگ آمده است/ بنابر نظر اسلامی و مختار: مقابل معرفت دینی موجه.

کارکردها و کاربرد عقل در دین‌پژوهی

ساختار تفصیلی تحقیق

«کارکردها و کاربرد عقل در دین‌پژوهی»

درآمد: طرح مسأله

بخش اول ـ کلیـات:

فصل یکم ـ معانی و مراتب عقل و روش‌شناسی احراز آن:

فرع ۱) معانی و اطلاقات عقل:

۱/۱٫ معانی عقل در لغت،

۲/۱٫ اطلاقات عقل در قرآن و حدیث،

۳/۱٫ اطلاقات در عقل نزد فیلسوفان مسلمان،

۴/۱٫ اطلاقات عقل در نزد متکلمان،

۵/۱٫ اطلاقات عقل در نزد اصولیان،

۶/۱٫ مراد ما.

فرع ۲) انواع و مراتب عقل:

۱/۲٫ عقل نظری و عقل عملی،

۲/۲٫ عقل طبیعی و عقل تجربی.

فرع ۳) روش‌شناسی احراز عقل:

۱/۳٫ روش‌ها،

۲/۳٫ قواعد.

بخش دوم ـ مبانی و دلائل حجیت عقل:

مقدمه ـ معانی حجیت عقل:

فصل یکم ـ مبانی حجیت عقل در دین‌پژوهی،

فصل دوم ـ دلائل حجیت عمومی عقل در دین‌پژوهی.

بخش سوم ـ گستره‌ی کارکرد عقل در دین‌پژوهی:

مقدمه:

۱٫ مراد از کارکرد عقل (معرفت‌زایی، معناگری، معناسنجی)،

۲٫ کارکردهای عقل در قلمرو دین و دین‌پژوهی، از جهاتی گوناگون، به اقسام مختلف قابل دسته‌بندی است: مهمترین آنها تقسیم از لحاظ شمول به هر پنج حوزه (عقاید، احکام، اخلاق، تربیت و علم دینی) یا اختصاص کاربرد آن به حوزه‌ای خاص (که از این دو به کارکردهای «عام» و «خاص» تعبیر می‌کنیم).

فصل یکم ـ کارکردهای «عام» و مشترک عقل:

فرع ۱) ادراک پیش‌انگاره‌های دین‌پذیری و دین‌باوری(مانند ضرورت‌دین، منشأدین، نبوت عامه و…)

فرع ۲) مبناسازی برای نظام‌های معرفتی پنج‌گانه‌ی دین،

فرع ۳) اثبات امکان فهم دین،

فرع ۴) مشارکت در تنسیق «منطق فهم دین»،

فرع ۵) ضابطه‌گذاری و قاعده‌سازی برای فهم دین،

فرع ۶) معناگری و کمک به درک و کاربرد مدارک دیگر دین،

فرع ۷) ارزیابی و سنجش صواب و سراب در معرفت دینی و نیز کاربرد سایر دوال،

فرع ۸) علاج خطا در معرفت دینی و کاربرد دیگر مدارک.

فصل دوم ـ کارکردهای «خاص» عقل:

کارکردهای خاص، برحسب کاربرد آن در هریک از حوزه‌های پنج‌گانه‌ی دین، به پنج گروه تقسبم می‌شود:

فرع ۱) کارکردهای اختصاصی عقل در حوزه‌ی باورها (عقاید):

۱/۱٫ ادراک استقلالی امهات عقاید، (مانند وجود واجب، توحید و . . .)،

۲/۱٫ ادراک بسیاری از گزاره‌های لاهوتی دینی.

فرع ۲) در حوزه‌ی بایدها (احکام):

۱/‌۲٫ ادراک کلیات احکام دینی (اکثر معاملات و اقل عبادات)،

۲/۲٫ ادراک استقلالی پاره‌ای از علل و حِکَم احکام،

۳/۲٫ تشخیص صغریات و مصادیق احکام کلی شرعی (حکم‌شناسی)،

۴/۲٫ مساهمت در تعیین موضوعات احکام (موضوع‌شناسی)،

۵/۲٫ واداشت آدمی به اتباع اوامر و نواهی شرعی،

۶/۲٫ ادراک مصالح و مفاسد مترتب بر احکام در مقام تحقق و نیز تشخیص اولویت‌ها و راههای رفع تزاحم میان احکام،

۷/۲٫ حکم به ترخیص و تأمین یا مساهمت در تقنین در زمینه‌ی مباحات (با توجه به نظرات مختلفی که درباره‌ی ماهیت مالانص فیه و منطقهًْ الفراغ و . . . مطرح است)،

۸/۲٫ تعیین سازوکار تحقق احکام اجتماعی دین (ارائه‌ی برنامه، سازمان و روش).

فرع ۳) کارکردهای عقل در حوزه‌ی ارزش‌ها (اخلاق):

۱/۳٫ ادراک حسن و قبح ذاتی افعال،

۲/۳٫ ادراک استقلالی امهات قضایای اخلاقی،

۳/۳٫ تشخیص صغریات و مصادیق قضایای کلی اخلاقی،

۴/۳٫ تشخیص مفاسد و مصالح مترتب بر احکام اخلاقی در مقام عمل، و ادراک اولویت‌ها و راههای رفع تزاحم میان آنها،

۵/۳٫ ترخیص (یا جعل حکم اخلاقی) در موارد خلأ و فراغ،

۶/۳٫ تحریک به فعل و کسب فضایل و نیز دفع و ترک رذایل،

۷/۳٫ مساهمت در تعیین سازوکار تحقق اخلاق دینی.

فرع ۴) کارکردهای عقل در قلمرو «تربیت»

فرع ۵) کارکردهای عقل در قلمرو علم دینی

فصل سوم ـ کارکردهای عقل در باب مبادی فهم دین:

فرع ۱) کارکرد عقل در زمینه‌ی مبادی «مصدرشناختی» دین (ماتن = شارع)،

فرع ۲) کارکردهای عقل در باب ماهیت و مختصات دین،

فرع ۳) کارکرد عقل در قلمرو مبادی معرفت‌شناختی (ابزارها و دوال دریافت و درک دین)،

فرع ۴) کارکرد عقل درباره‌ی مبادی مخاطب‌شناختی (مفسّر / مکلف)،

فرع ۵) کارکرد عقل در قلمرو مُدْرَک (مبادی هویت‌شناختی قلمروهاونظامات = اقتضائات حوزه‌ها)،

فصل چهارم ـ دیگر تقسیمات:

فرع ۱) کارکرد عقل، از حیث نحوه‌ی کاربرد عقل در حوزه‌های پنج‌گانه، به دو نوع «استقلالی» و «آلی» تقسیم می‌شود.

فرع ۲) از نظر معرفت‌زایی و «مباشرت» در دریافت دین به مثابه دال، یا معناگری و «وساطت» در فهم دین، از رهگذر نقش‌آفرینی در کاربرد دیگر مدارک، همچنین معناسنجی و کاربرد آن در آسیب‌شناسی مدارک و معرفت دینی، کارکردهای عقل، به سه گروه قابل تقسیم است.

فرع ۳) کارکرد عقل را، از جهت کاربردهای عقل «درباره‌ی دین» یا «در دین» نیز می‌توان به دو نوع، تقسیم کرد.

فرع ۴) به تبع تقسیم عقل به نظری و عملی، کارکرد عقل در قلمرو علمی و عملی دین نیز می‌تواند به دو دسته تقسیم شود.

فرع ۵) از حیث کاربردهای گوناگونی که عقل در زمینه‌ی هر یک از دوال پنج‌گانه دارد نیز، کارکرد عقل به پنج قسم قابل تقسیم است.

تذکار: مبانی تقسیمات و معانی و مصادیق هر یک از اقسام و نیز دلائل اختصاصی هر یک از کارکردها، برحسب مورد ذیل هر تقسیم و قسم، طرح و شرح خواهد شد.

بخش چهارم ـ روش‌شناسی کاربرد عقل در دین‌پژوهی:

مقدمه ـ معنای کاربرد عقل

فصل یکم ـ روش‌ها و قواعد کاربرد عقل در فهم دین:

فصل دوم ـ ضوابط حاکم بر روش‌ها و قواعد (شروط و شرایط کاربرد و کارآیی):

فصل سوم ـ موانع کاربرد و کارآیی عقل در دین‌پژوهی (آسیب‌شناسی):

فصل چهارم ـ نسبت و مناسبات عقل با دیگر دوال (تعادل و ترجیح):

خاتمه: جمع بندی