فرهنگ کلمات و تعابیر کلیدی منطق فهم دین
(Terminology)
درآمد و تذکارها:
یک) در ذیل کلماتی که دارای تعریفند، تعریف مشهور یا مختار یا پیشنهادی درج کردهایم؛ و برای کلمات و تعابیری که فاقد تعریف اما واجد تلقی متعارفند، شرحی گویا و متلائم با تلقی شایع آوردهایم.
دو) در ذیل کلمات و تعبیراتی که فاقد تعریف و تلقی شناخته و پذیرفتهای هستند، عباراتی را ـ به عنوان توصیف آنها، آن سان که خود در منطق فهم دین اراده میکنیم و به کار میبریم ـ آوردهایم.
سه) هرچند دقت کافی در ساخت عبارت برای شرح هر یک از کلمات و تعابیر فاقد تعریف صورت بسته است اما اکثر آنها به توصیف مانندهترند تا تعریف، و اصراری نیز بر پذیرش آنها به مثابه تعریف نداریم؛ بلکه از اصحاب ذوق و دقت، فروتنانه برای اصلاح و تکمیل آنها استمداد میکنیم.
چهار) واژگان و عبارات نیازمند شرح و توصیف، افزونتر از موارد مندرج در این فهرست است که به تدریج، عنوان و توصیف آنها را به سیاههی حاضر خواهیم افزود.
اینک کلمات و تعابیر:
۱٫ دین: دستگاه معرفتی ـ معیشتییی که از سوی مبدأ حیات و هستی برای تأمین کمال و سعادت آدمی به او الهام و ابلاغ شده است / به تعبیر کوتاهتر: مشیت متحقَّق (تکوینی) و متوقَّع (تکلیفی) ابلاغ شدهی الهی.
۲٫ اجتهاد: به معنی عام: کوشش برای فهم فطری و خردمندانهی متون دینی در ظروف زمانی ـ مکانی (= انسانی) مشخص / در اصطلاح و به معنی خاص: «تحصیل حجت بر احکام شرعی فرعی براساس ملکهی بالفعل».
۳٫ اصطیاد: تلاش برای فهم دین به صورت غیرروشمند یا براساس مبانی و منابع یا روشهای غیرمعتبر.
۴٫ فهم دین: کشف صائب گزارهها و آموزههای دینی.
۵٫ معرفت دینی: محصَّل کاوش موجَّه برای کشف گزارهها و آموزههای دینی.
۶٫ مدارک (دوال) دین: حجتهای برونی و درونی دریافت و درک مشیت تکوینی و تکلیفی الهی.
۷٫ متون دینی (مقدس): نصوصی که از سوی مبدأ، نازل یا از ناحیهی انسانهای معصوم صادر و به ما واصل شده است.
۸٫ کتاب: قرآن/ مصحف شریف/ وحینامهی الهی/ مجموعهی آیاتی که از سوی خدا به پیامبر اسلام(ص) نازل شده است و از صدر اسلام تاکنون به صورت مدون در اختیار مسلمانها است.
۹٫ سنت: هرگونه قول و فعلی که با شأنیت هدایتگری معصوم(ع) صادر شده است. (کلّ ما صَدَر عَنِالْمَعصومِ دالاًّ عَلی رأیِهِ بِما هو هادٍ /کل ما صدر عن المعصوم داّلاً علی مشیت الله التشریعیهًْ بالمعنی الاعم)
۱۰٫ قول یا فعل تشریعی: سنت.
۱۱٫ سنت قولی: کلام و کتابت تشریعی صادر از معصوم(ع) (کل قول او کتابهًْ صدر عن المعصوم دالاً علی رأیه بما هو هاد)
۱۲٫ سنت فعلی: هرگونه فعلی که با شأنیت هدایتگری، از معصوم(ع) صادر شده است. (کل فعل او اشارهًْ فعلیهًْ صدر عن المعصوم دالاً علی رأیه بما هو هاد)
۱۳٫ قول و فعل تدبیری (عقلانی): کلام و کردار غیرتشریعی صادر از معصوم(ع).
۱۴٫ قول هادوی: سنت قولی.
۱۵٫ فعل هادی: فعل هادوی.
۱۶٫ فعل هادوی: سنت فعلی.
۱۷٫ فعل هادی: فعل هادوی.
۱۸٫ احراز صدور سنت: کشف صدور کلام و کردار از معصوم(ع).
۱۹٫ وثاقتسنجی: ارزیابی میزان صحت انتساب قول یا فعل منقول، به معصوم(ع).
۲۰٫ ابراز معنای سنت: تفسیر سنت و فهم مراد معصوم(ع).
۲۱٫ ظروف صدور سنت: شرایط و مختصات تاریخی، سیاسی اجتماعی، زبانی عرفی، جغرافیایی محیط صدور قول هادوی از معصوم(ع).
۲۲٫ فطرت: سرشت ویژهی آدمی که منشأ پارهای شناختها و گرایشهای پیشابرهانی و پیشاآموزشی است.
۲۳٫ عقل: قوهی معرفتزا و دراکه و سنجشگر آدمی.
۲۴٫ معرفتزایی: کاشفیت؛ منبع تولید آگاهی بودن.
۲۵٫ معناداری: حکایتگری و واقعمندی قضایای دینی.
۲۶٫ معناگری: کارکرد تفسیری یک مدرک نسبت به مدرک دیگر.
۲۷٫ دلالتپژوهی: پژوهش و کاوش برای احراز مدلول دوال.
۲۸٫ درستیآزمایی: واکاوی و سنجش صحت دلالات دوال.
۲۹٫ زبان دین: هویت و ساختار رسانشی و دلالی متون قدسی و قضایای لاهوتی.
۳۰٫ زبان دینی: هویت زبانی معرفت دینی و دانشهای دینی.
۳۱٫ پیشانگارههای فهمپذیری: اصول موضوعی که امکان فهم دین و تعیّن معنایی متون دینی را توجیه می کند.
۳۲٫ مبادی پایهی فهم: پیشانگارهها و زیرساختهای «حقاً» و «بحق» ذیسهم و ذینقش در تکون معرفتدینی.
۳۳٫ قواعد: واحدهای تشکیلدهندهی روشها.
۳۴٫ ضوابط: شروط و شرایط کارآیی و کاربرد روشها و قواعد.
۳۵٫ سنجهها: ابزارهای ارزیابی و سنجش معرفت دینی و تفسیر متون دینی.
۳۶٫ سنجههای محرِز: سنجشگرهای قطعی یا معتبر.
۳۷٫ سنجههای منذِر: سنجشگرهای ظنی هشداردهنده (سنجههایی که وقوع خطا در فهم را محتمل میدارد).
۳۸٫ آسیبشناسی معرفت دینی: بازشناسی علل رخداد خطار در معرفت دینی.
۳۹٫ ارزشسنجی معرفتی: ارزیابی معرفتشناسانهی یک قضیه یا دستگاه معرفتی از نقطهنظر صدق و واقعنمایی.
۴۰٫ رویکرد (اتجاه): زاویهی دید فهمنده در مقام کاوش برای فهم دین مانند عقلگرایی یا نصگرایی.
۴۱٫ رهیافت (منهج): آنگاه که یک رویکرد (یا چند رویکرد توأماً) یک دستگاه روشگانی تام انگاشته شده در تحصیل فهم دین به کار میرود.
۴۲٫ روش (اسلوب): سامانهی فراهم آمده از گروهی از قواعد و ضوابط همگن.
۴۳٫ تکون معرفت دینی: شکلگیری درک موجه از دین.
۴۴٫ تعامل حلقوی: دیالکتیک دینامیکال / داد و ستد متناوب ـ متقابل معنافزایانه، معناگرانه و معناسنجانه.
۴۵٫ تعامل درون مبدأی/ درون مدرکی/ درون حوزهای: داد و ستد حلقوی داخلی فروع و اجزاء یک مبدأ یا یک مدرک یا یک حوزه با یکدیگر.
۴۶٫ تعامل بینامبادئی/ بینامدارکی/ بیناحوزاتی: داد و ستد حلقوی برونی هر یک از مبادی با دیگری یا هر یک از مدارک با دیگری یا هر یک از حوزههای معرفتی یا دیگری.
۴۷٫ تعامل بیناارکانی: داد و ستد متناوب هر یک از ارکان سهگانهی «مبادی، مدارک و حوزهها» با رکن دیگر.
۴۸٫ سرشت معرفت دینی: ساخت و صفات ذاتی «محصَّل کاوش موجه برای فهم دین».
۴۹٫ تحول معرفت دینی: هرگونه تطور ارتقایی یا قهقرایی در معرفت دینی.
۵۰٫ تحول ارتقایی: تطور تکاملی معرفت دینی.
۵۱٫ تحول قهقرایی: تطور تنزیلی یا تحریفی معرفت از دین.
۵۲٫ نظریهی تحول: سامانهی عقلانی تبیین و توجیه «تطور معرفت دینی».
۵۳٫ متغیرهای دخیل: عوامل متطوّر «حقاً» موثر بر تحول معرفت دینی.
۵۴٫ عوامل بحق دخیل: متغیرهایی که درک مشیت تکوینی و تکلیفی الهی را میسر میسازد و باید در مقام فهم دین ملحوظ گردد.
۵۵٫ عوامل نابحق دخیل: متغیرهایی که دخالت آنها در فرآیند تکون یا تحول معرفت دینی، موجب وقوع خطا در فهم دین میگردد.
۵۶٫ عوامل دخیل انگاشته: متغیرهای ادعااییی که حقیقتاً بر تکون فهم و تحول معرفتدینی موثر نیستند.
۵۷٫ قرائتپذیری: برتافتن متن، برداشتهای متفاوت بلکه متهافت را، آنسان که از متن واحد معرفتهای دستگاهوارهی چندگانه فراهم تواند شد.
۵۸٫ فهم پذیری: امکان تفسیر عینی و کاشف از مراد ماتن.
۵۹٫ قداست معرفت دینی: نقدناپذیری.
۶۰٫ نقدناپذیری: حق غیرمشوب نامشتبه که نیاز به باطلزدایی ندارد (از باب سالبه به انتفای محمول، نه سالبه به انتفای موضوع).
۶۱٫ مطالعهی فرانگرانهی عقلانی ـ استقرایی: پژوهش از بیرون دربارهی یک معرفت یا مقولهی عمده با کاربرد توأمانِ عقل و استقراء برحسب مورد.
۶۲٫ نوفهمی و نظریهپردازی دینی: هرگونه ابداع علمی موجه در زمینههای «تفهم»، «مفاهیم»، «تفهیم» و «تحقق» دین.
۶۳٫ مبانی نوفهمی و نظریهپردازی دینی: اصولی که امکان، جواز یا لزوم ژرفایش و گسترش و پردازش روشمند و روزآمد «منطق»، «ماده» و «صورت» حوزههای معرفتی دین را تبیین و توجیه میکند.
۶۴٫ نظامپردازی: استنباط و تنسیق کلانْسامانهای کاربردی برای تحقق تمام دین یا حوزهای خاص از آن.
۶۵٫ مدلسازی: استنباط و تنسیق سامانهی کاربردی خرد، برای تحقق یک بخش فرعی یا یک حوزهی معرفتی دین.
۶۶٫ رهیافتشناسی: مطالعهی مناهج و مشربهای گوناگون درک دین.
۶۷٫ فلسفهی دین: دانش مطالعهی فرانگر ـ عقلانی دربارهی امهات مسائل و مدعیات دین.
۶۸٫ فلسفهی دینی: دانش هستیپژوهی مأخوذ از مدارک دین یا متلائم با دین.
۶۹٫ منطق فهم دین: دستگاه روشگانی کشف گزارهها و آموزههای دین.
۷۰٫ فلسفهی منطق فهم دین: دانش مطالعهی مبادی و مبانی روشگان جامع فهم دین.
۷۱٫ روشگانهای تخصصی: سامانههای روششناختی تفسیر هر یک از متون دینی، یا کاربرد هر یک از مدارک در فهم دین و یا استنباط و تنسیق حوزهها و نظامهای معرفتی دین، یا سنجش و آسیبشناسی معرفت دینی.
۷۲٫ معرفتشناسی: Epistemology / نظریه المعرفه/ علمی که دربارهی ماهیت شناختهای آدمی، امکان، انواع و ملاک صحت و خطای آن و . . . بحث میکند.
۷۳٫ معرفتشناسی دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: مطالعهی معرفتشناسانهی معرفت دینی/ به معنی صحیح، از آن جهت که ترکیب وصفی است: نظریه المعرفه مأخوذ از/ یا منسوب به دین.
۷۴٫ هرمنوتیک: Hermeneutic / برحسب تطورات متعدد معنایی رخ داده، این واژه به معانی زیر به کار رفته است: ۱) نظریهی تفسیر کتاب مقدس، ۲) روششناسی علم لغوی، ۳) علم هرگونه فهم زبانی، ۴) مبنای روششناختی علوم انسانی، ۵) پدیدارشناسی وجود و پدیدارشناسی فهم وجودی، ۶) نظامهای تأویل، . . . (برگرفته از ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، صص۱۹و۲۱و۴۱)
۷۵٫ سمانتیک: Semantics / علم دلالتشناسی الفاظ.
۷۶٫ نشانهشناسی: Semiology / علم العلامات اوالسمات/ دانش نشانهها.
۷۷٫ فلسفهی معرفت دینی: دانش مطالعهی فرانگرانهی «عقلانی ـ استقرائی» معرفت دینی.
۷۸٫ اصول فقه: روشگان تخصصی استنباط احکام فرعی شرعی (تنجیزی) براساس دلائل معتبر و تعیین تکالیف علمی (تعذیری) مکلفان در فقدان دلیل معتبر.
۷۹٫ علم تفسیر: دانش فهم کلام الهی.
۸۰٫ علم الحدیث: دانش شناخت حدیث و فهم کلام معصوم.
۸۱٫ جامعهشناسی دین: مطالعهی جامعهشناسانهی رفتار جمعی دینداران.
۸۲٫ روانشناسی دین: بررسی روانشناختی احساسات و رفتار فردی شخص دیندار.
۸۳٫ دینپژوهی: هرگونه پژوهش و بررسی در دین و دربارهی دین و دینداری و دینداران.
۸۴٫ ساحتهای معرفتی: دو قلمرو اصلی معرفت دینی (حکمت نظری دین / حکمت عملی دین).
۸۵٫ حوزههای قلمرو دین: نظامهای معرفتی ـ معیشتی پنجگانهی دین (بینش، منش، کنش، دانش و پرورش).
۸۶٫ بخشهای حوزهی معرفتی: شاخههای فرعی هر حوزهی معرفتی دین، مانند هر یک از امهات عقائد در حوزهی بینشی دین (مثل خداشناسی).
۸۷٫ گزارههای دینی: قضایای اِخباری دینی (لاهوتی و غیرلاهوتی).
۸۸٫ آموزههای دینی: قضایای انشایی دینی (بایدی و شایدی).
۸۹٫ درون دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: معرفت یا مسألهی مأخوذ از متون مقدس/ نقلی/ بنابر نظر صحیح و اسلامی: هر آنچه از مدارک و دوال دینی معتبر ـ اعم از نقل و غیرنقل ـ به دست آید.
۹۰٫ برون دینی: بنا به تلقی متعارف و متأثر از ادبیات دینی پروتستانی: هر آنچه جز از متن مقدس فراچنگ آمده است/ بنابر نظر اسلامی و مختار: مقابل معرفت دینی موجه.