قرآن کریم، حاوی علوم و معارف ژرف و گستردهای است که پیش از قرآن بسیاری از این معارف، مسبوق به سابقهای نبوده است، و نیز برای شناخت و فهم «مفردات» و «مرکبات» و محتوی «معارف قرآن»، نیاز به «علوم و فنونی» هست که بدون اطلاع کافی از آنها دست یافتن به «شناخت و فهم» هرگز میسر نیست ـ فهنا: علوم فیالقرآن و علوم للقرآن و علوم لما فیالقرآن.
«دانشهاو دانستنیهای» از نوع دوم اصطلاحاً «علومالقرآن» نامیده میشود، که دارای پیشینهای به دیرینهگی «کتاب الهی» است.
از عصر بعثت و نزول، مسائل و مباحثی پیرامون «شناخت مفردات و مرکبات قرآن و درک مفاهیم آن» مطرح میگردید که در دورههای بعد، با اضافاتی، این فن عظیم و ذیقیمت را پدید آورد.
محقق معاصر، محمد عبدالعظیم زرقانی، در اثر گرانسنگ خود مناهل العرفان فیعلوم القرآن[۱] بحث مبسوط و مفیدی در مورد تعریف «علوم القرآن» عنوان نموده و در پایان چنین نتیجه میگیرد:
«الان و قد انتهینا من الکلام علی المتضابغین فی لفظ علوم القرآن» «ننتقل بک الی ان الاضافهًْ بینهما تشیر الی»طوائف المعارف المتصلهًْ بالقرآن «سواء کانت تصورات ام تصدیقات، … انما جمعت هذه العلوم ولم تفرد لانه لم یقصد الی علم واحد یتصل بالقرآن. انما ارید شمول کل علم یخدم القرآن او یستند الیه»[۲].
در خور ذکر است که به رغم همسالی این علوم با قرآن کریم، دهها سال به صورت «سینه به سینه» و به شیوهی «مشافهه» مورد فرادهی و فراگیری نسلهای نخستین امت اسلامی قرار میگرفت، و از آنجا که تا علمی تدوین نگردیده از تعریف روشنی نیز برخوردار نخواهد شد، تعریف و تقسیم محدود و منقحی در آثار پیشاهنگان علوم قرآنی به چشم نمیخورد، و قرنها پس از تدوین نیز در خصوص بخشهایی از آن علوم، حتی از سوی بسیاری از کسانی که کتابهای مستقلی در مورد برخی از انواع تصنیف کردهاند تعریف جامع و مانعی ارائه نگردیده و در تعاریف ارائه شده توسط برخی دیگر نیز از اضطرابها و تهافتهایی مشاهده میشود که این خلاصه جای ذکر آنها نیست، و در محل مناسبی صرفاً اشارهای به این نقص در بخش «علمالمفردات» خواهیم کرد.
نخستین واضعان و مصنفان
مرحوم علامه امام سیدمحسن امین در اعیان الشیعه، ضمن شمارش تألیفات حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
«۲ ـ کتاب املی فیه امیرالمؤمنین(ع) ستین نوعاً من انواع علوم القرآن و ذکر لکل نوع مثال یخصه، و هوالاصل لکن من کتب فی انواع علوم القرآن … و یبلغ ثلاث عشرهًْ ورقهًْ الاربع بالقطع الکامل، کل صفحهًْ منها ۲۷ سطراً و کل سطر ۲۳ کلمهًْ»[۳]
سپس آن بزرگ، ضمن اعتراض به برخورد ناباورانه مصطفی صادق الرافعی در «اعجازالقرآن» با این کتاب حضرت، طرق متعدد خود را به احمدبن محمدبن سعید بن عقده که وی به سند خود این مجموعه را از امام صادق(ع) نقل کرده است، ذکر نموده خلاصهی کتاب را نیز درج مینماید.[۴]
علامه صالح مجلسی(ره) تمام کتاب حضرت امیر(ع) را در جلد ۹۳ بحارالانوار (چاپ جدید) به نقل از تفسیر نعمانی به همان سند از امام صادق(ع) نقل فرموده است.[۵]
پس ادعای سیوطی در خصوص اولیت شافعی ـ متوفای ۲۰۴ ق. ـ در تفصیل انواع علومالقرآن به استناد قصهی اظهارات وی در جلسهی محاکمه در حضور خلیفهی عباسی خطا است.
در اینجا به تعدادی از کسانی که در زمرهی نخستین مصنفان در انواع علوم قرآنی هستند اشاره میکنیم:
نخستین کسی که به تصنیف در تفسیر قرآن کریم دست یازید سعید بن جبیر تابعی است که در سال ۹۴ ق. به دست حجاج به شهادت رسید.
نخستین کسی که علم قرائت را تدوین کرد ابوسعید ابان بن تغلب ربعی (= ابو امیمهًْ کوفی متوفای ۱۴۱ق) بود. کتب القرائهًْ، معانی القرآن، و من الاصول فی الروایهًْ علی مذهب الشیعه از آن اوست، پس وی گوی سبقت را در علم معانی القرآن نیز از دیگران ربوده است. کمااینکه اولین تصنیف در غرائب القرآن نیز به ابان تعلق دارد.
حمزهًْبن حبیب زیارت کوفی دومین مصنف در «علم القرائهًْ» است وی که از اصحاب امام صادق(ع) و از قراء سبعه محسوب است در سال ۱۵۶ق در حلوان وفات یافته و اولین کسی است که در «متشابهات قرآن» کتاب نوشته است. کمااینکه نخستین مؤلف در «مقطوع و موضوع» و «اسباع القرآن» نیز هم او میباشد.[۶]
پس ابان و حمزه حداقل ۸۳ و ۶۸ سال بر ابوعبید قاسم بن سلام (متوفای سال ۲۲۴ ه) تقدم دارند.
نخستین کسی که در علم «آیات الاحکام» کتاب نوشته است محمد بن سائب کلبی متوفای ۱۴۶ (ه . ق) است، وی از اصحاب امام باقر(ع) میباشد.
پس ادعای سیوطی بر ابتکار علم احکام القرآن توسط شافعی اساسی ندارد عبدالله بن عبدالرحمه سمعی بصری صحابی امام صادق(ع) نخستین مصنف در علم ناسخ و منسوخ میباشد و نیز دارم بن قبیصهًْ بن نهشل بن مجمع ابوالحسن تمیمی دارمی که از بزرگان صدر شیعه بود و چندان زیست تا امام رضا(ع) را درک کرد و اواخر سده دوم در گذشت دو کتاب به نامهای الوجوه و النظائر و الناسخ و المنسوخ نگاشته است، و چنانکه ملاحظه میکنید مسمعی و دارم نیز بر ابوعبیده تقدم دارند.
پس ادعای سیوطی در اتقان مبنی بر اولیت ابوعبیده معمر متوفی ۲۰۹ ق در تعدادی از علوم قرآنی صحت ندارد.
نخستین کسی که در نوادر قرآن، تصنیف کرده است شیخ علیبن حسین فضال بوده است، احمد بن محمد سیاری بصری کاتب (صحابی امام عسگری(ع)) نیز کتابی به نام نوادر القرآن دارد.
ابوالاسود دوئلی و شاگردش یحیی بن یعمر عدوانی به راهنمایی حضرت امیرالمؤمنین(ع) نخستین کسانی هستند که به نقطهگذاری قرآن (= اعراب و اعجام) اهتمام نمودهاند.
نخستین کتابنویس در مجازات القرآن، یحیی بن زیاد قراء نحوی نامور است که وفات وی در سال ۲۰۷ ق اتفاق افتاده است.
اولین کسی که در امثال القرآن نگاشته است محمد بن احمد بن جنید است، ابی بن کعب انصاری صحابی رسول(ص) نخستین مصنف در فضائل القرآن است، بدین ترتیب نظر سیوطی بر تقدم شافعی در این موضوع نیز خطاست.
گفتنی است: پس از حضرت امیر(ع) ابی بن کعب(م/۳۰) نخستین مفسر برجسته از میان صحابه است.
عبدالله بن عباس (م/۶۸) و شاگردان وی از اهل مکه و نیز میثم بن یحیی التمار که در سال ۶۰ به شهادت رسید از نخستین مفسران و متخصصان کلام الهی از جمله علمالمفردات هستند.
خوشبختانه پیشاهنگان نامبرده در بالا همه از شیعیان و موالیان اهل بیت(ع) بودهاند.[۷]
گسترهی موضوعات و انواع علومالقرآن
زرقانی در من اهل العرفان پس از اشاره به برخی انواع علوم القرآن میگوید:
«و تلک اشتات من العلوم توسع السیوطی فیها حتی اعتبرمنها علم الهیئه و الهندسه و الطب و نحوها، ثم نقل عن ابیبکر بن العربی فی قانونه التاویل انه قال: علوم القرآن (۷۷۴۵۰) خمسون و اربعماهًْ و سبعهًْ آلاف و سبعون الف علم، علی عدد کلم القرآن مضروبهًْ فی اربعهًْ.
اذ لکل کلمهًْ ظهرا و بطنا، و حداً و مطلعاً، هذا فیالمفردات فحسب. اما اذا اعتیرت التراکیب، بینهما من روابط، کان مالا یحصی ممالا یعلمه الا الله تعالی.[۸]
جلالالدین البلغینی در مواقع العلوم فی مواقع النجوم، علوم قرآن را در ذیل شش امر به پنجاه نوع تقسیم نموده است: امر اول جایگاهها و حوادث و اوقات نزول که دوازده نوع را ذیل این امر درج نموده است. امر دوم، سند قرآن که آن را شامل شش نوع دانسته. امر سوم، اداء کلمات که آن را حاوی شش نوع قرار داده است. امر چهارم، که انواع هفتگانه الفاظ را ذیل آن آورده است. امر پنجم، معانی مربوط به احکام را در چهارده نوع ذیل آن ذکر کرده است و بالاخره امر ششم، معانی مربوط به الفاظ که از نظر وی پنج نوع است.
جلالالدین السیوطی که به اقتباس از بلقینی التحبیر را نوشته است در آن، دربارهی یک صد و دو نوع از علوم القرآن بحث کرده است.
شیخ بدرالدین محمد بن عبدالله الزرکشی الشافعی (متوفای ۷۹۶ ق) البرهان فی علوم القرآن را با چهل و هفت نوع به پایان برده است.
سیوطی که الاتقان را نیز به اقتغای زرکشی به رشته تحریر درآورده، علوم قرآنی را در آن بدون لحاظ هیچ ترتیب و ترتب منطقی به هشتاد نوع رسانده است.[۹]
علمالمفردات
چنانچه در خصوص علومالقرآن اشاره رفت، دربارهی علمالمفردات نیز که شامل بخش بسیار وسیعی از این فن شریف است تعریف و تقسیم جامع، مانع و دقیقی از سوی اهل آن ارائه نگردیده است.
علامه راغب اصفهانی گوید: ان اول مایحتاج ان یشتغل به من «علوم القرآن»، «العلوم اللفظیهًْ» و من العلوم اللفظیهًْ «تحقیق الالفاظ المفرده» فتحصیل «معانی مفردات الفاظ القرآن» فی کونه من اول من اوائل المعاون لمن یریدان یدرک معانیه کتحصیل اللبن فیکونه من اول المعاون لمن یرید ان بینیه. و لیس ذلک نافعا فی علم القرآن فقط. بل هو نافع فیکل علم من علوم الشرع…
و قد استخرت الله تعالی فی املاء کتاب مستوفی فیه «مفردات الفاظ القرآن» علی حروف التهجی… والاشاره فیه الی المناسبات التی بین الالفاظ المستعارات منها و المشتقات، حسبما یحتمل التوسع فی هذا الکتاب و اصیل «بالقوانین الداله علی تحقیق مناسبات الالفاظ» علیالرسالهًْ التی عملتها مختصهًْ بهذا الباب… و اتبع هذا الکتاب انشاءالله تعالی و نسأ فیالاجل بکتاب ینبئی عن «تحقیق الالفاظ المترادفهًْ علی المعنی الواحد و ما بینها من الغروق الغامضهًْ»…[۱۰]
علامه راغب که خود در زمرهی پیشتازان علم المفردات بهشمار است، چنانچه ملاحظه شد: «علوم لفظی» را بخشی از «علوم قرآن» و تحقیق و تحصیل «معانی مفردات الفاظ» را نیز بخشی از «علوم لفظی» دانسته است و کتابش را نوعی قاموس در مفردات قرآنی میداند و بس و به رغم آنچه شهرت یافته است، هرگز دربارهی تمام انواع علمالمفردات بحث نکرده است، و خود او بحث از «مناسبات بین الفاظ مستعارات و مشتقات» را به رسالهی دیگری احاله نموده، کما اینکه آرزوی تصنیف کتاب دیگری را دربارهی «تحقیق الفاظ مترادف مشترک المعنی و فروق دقیق میان آنها» دارد.
شگفتا که ـ به تقلید از فهرستنگاران و نویسندگان رشته ـ جناب محمد سید گیلانی بیهیچ مستمسکی نام المفردات فی غریب القرآن را بر اثر گرانمایه راغب تحمیل کرده است.
وی در مقدمهی کوتاهی که بر نسخهی خود نگاشته است میگوید: «ولا شک فی ان کتابه “المفردات فی غریب القرآن”من اجل اکتبه و اجزلها فائدهًْ فهوم تفسیر جامع لما ورد فی القرآن الکریم فی الکلمات الصعبهًْ»[۱۱]
ندیم مرعشلی ـ یکی دیگر از محققین و مصححین مفردات راغب ـ به این نکته متفطن گردیده و در پیشگفتار خود اظهار میدارد: «قد لاقی معجم الراغب الکثیر من العنایهًْ فطبع عدهًْ مرات و لکن تحت عنوان “مفردات فی غریب القرآن”او “الغریب فی مفردات القرآن”و لکن ما نعتقده خامین ذاتیا و موضوعیا ان اقرب عنوان له والصقه بفحواه هو «مفردات الفاظ القرآن»[۱۲]
سیوطی در ذیل نوع سی و ششم الاتقان (غرائب) را با «معانی القرآن» برابر دانسته و مفردات راغب را بهترین کتاب در غرائب معرفی نموده است.
علامه طریحی نجفی نیز که نزههًْالقلوب سجستانی را چنانچه مشهور است در زمرهی غریبالقرآن قلمداد نموده، و اثر خود نزههًْ الخاطر را که به تبویب مجدد و تکمیل کتاب سجستانی است در «علم الغرائب» تلقی میفرماید.[۱۳]
سیوطی نوع «هفتاد و چهارم» را با عنوان «مفردات قرآن» به بحث از «آیات ـ نه کلمات ـ استثنایی و ویژه» اختصاص داده است.
این نوع تشویش و اضطراب، در تعریف «اشباه و نظائر» ـ که در نوع سیونهم الاتقان مورد بحث است ـ نیز به چشم میخورد.
سیوطی ذیل نوع هفتاد و نهم با عنوان «غرایب التفسیر» از «برداشتهای غریب و عجیب و بیربط» برخی مفسرین از برخی آیات سخن گفته است.
کم اینکه ایشان در التحبیر نیز مفردات قرآن را به بحث از آیات ویژه اختصاص داده و «اشباه» را به آیات مشتبهات تطبیق کرده است.
به هر صورت غرض از نقل موارد فوق اشاره به ابهام، اضطراب و تهافت در تعاریف و تقسیمات در نزد اهل فن میباشد و این وضعیت به عناوین مذکور و محققین یادشده در بالا اختصاص ندارد که بسیاری از افراد در بسیاری از انواع و آثار دچار چنین اضطرابها و تهافتهایی شدهاند.
[۱]. مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج ۱، صص ۱۶ ـ ۵٫ شیخ محمد عبدالعظیم الزرقانی، محقق برجسته و استاد علومالقرآن و الحدیث دانشکدهی اصول الدین جامع الازهر مصر میباشد.
[۲]. ترجمه «پس از بحث از اجزاء عبارت متصادیف و مرکب (= علوم القرآن) اشعار میداریم که این ترکیب به گروهی از معارف اشاره دارد که به نحوی مربوط به قرآن است.
علت اینکه (از این معارف) به لفظ جمع (= علوم) نه مفرد، تعبیر گردیده آن است که یک نوع علم مورد نظر نبوده بلکه، مراد شمول عنوان بر هر دانشی است که در خدمت قرآن است و کتابالله بدان مستند میشود.
[۳]. ترجمه: دومین تألیف، کتابی است که حضرت در آن شصت نوع از انواع علوم قرآنی را املاء فرموده و برای هر یک مثال خاصی ذکر نمودهاند. همین تألیف نیز اساس هر کتابی است که در انواع علوم قرآنی نگاشته شده است… این کتاب به سیزده ورقه ـ منهای ربع ورقه ـ با قطع بزرگ ۲۷ سطری که هر سطرش ۲۳ کلمه میباشد، بالغ است.
[۴].محسن الامین، اعیان الشیعه، ج ۱، صص ۹۳ ـ ۹۰٫
[۵]. بحارالانوار، ج ۹۳، صص ۹۷ ـ ۹٫ در خور ذکر است که جلد ۹۲ و عمدهی جلد ۹۳ به نقل سنن و اخبار مربوط به علوم قرآنی اختصاص دارد، و چنانچه ملاحظه میکنید، کتاب حضرت امیر(ع)به حدود ۹۳ صفحه ـ در چاپ جدید بحار ـ بالغ میباشد.
[۶].اسباع، جمع سُبع (یعنییکهفتم) است. به یک جزء از هفت جزء قرآنی سُبع میگویند.
[۷]. طالبین تفصیل بیشتر به اثر گرانسنگ فقیه دلآگاه و نامدار شیعه آیتالله سیدحسن صدر(ره) تأسیس الشیعهًْ الکرام لفنون الاسلام، و به موسوعهی شریف اعیان الشیعه (ج ۱) اثر علامه مصلح سید محسن امین مراجعه فرمایند.
[۸]. زرقانی، مناهل العرفان فی علومالقرآن، ج ۱، ص ۱۶٫ترجمه: این همه، علوم پراکندهای است که سیوطی آنها را آنقدر گسترده پنداشته است که علم هیئت و هندسه و طب و امثال آنها را جز آنها دانسته و سپس از ابوبکر بنالعربی نقل میکند که: علوم قرآن بالغ بر ۷۷۴۵۰ علم ـ که حاصل ضرب تعداد کلمات قرآنی در چهار است ـ میباشد. زیرا هر کلمه دارای ظاهر و باطنی و حد و مطلعی است. این رقم فقط مربوط به مفردات میباشد، اما اگر مرکبات را نیز ـ با توجه به روابط گونهگون میان آنها لحاظ کنیم به حدی خواهد رسد که جز خدا نمیداند.
[۹].الاتقان فی علوم القرآن، مقدمه
[۱۰]. راغب، مفردات الفاظ القرآن، مقدمه. ترجمه: نخستین بخشی که از «علوم قرآن» باید فرا گرفت «علوم لفظی» است و از این بخش نیز «پژوهش در مفردات» مقدم است، پس تحصیل «معانی مفردات قرآنی» از جهت نقش اساسی داشتن در علوم قرآنی، مانند خشت است برای کسی که در کار بنا و ساختمان است. علم مفردات تنها در علومالقرآن سودمند نیست، بلکه در همهی علوم شرعیه نافع است… من از درگاه الهی طلب خیر نمودم در نوشتن کتاب جامع الفبایی در «مفردات الفاظ قرآن» که در آن روابط مستعارات و مشتقات نیز در گنجایش مورد بحث قرار گرفته باشد. البته بحث از «قانونمندیهای مشرف بر روابط کلمات» را به رسالهی دیگری که در این خصوص پرداختهام حواله میکنم. … در پی این اثر ـ انشاءالله و به شرط توفیق ـ کتاب دیگری در زمینهی «پژوهش در معانی مترادفات و فروق رقیق میان آنها» خواهیم پرداخت…
[۱۱]. المفردات، مقدمهی محمد سید گیلانی. ترجمه: شکی نیست در اینکه المفردات فی غریب القرآن از برجستهترین و سودمندترین آثار اوست که آن تفسیری است جامع بر واژگان دشوار قرآن کریم. پوشیده نماند که: در پی توسعهی تدریجی علم غرائب، مصنفین فن «لغات عادی غیرصعبه» را نیز در آثار خود درج نمودهاند، به حدی که کتب غرائب تا حد لغتنامه تنزل نموده و در برخی کتب، غلبه با کلمات سهلالمعنی شده است.
[۱۲]. مفردات راغب، تصحیح و تحقیق ندیم مرعشلی (مقدمهی مصحح). ترجمه: معجم راغب مورد عنایت بسیار قرار گرفته و مکرر به چاپ رسیده است، لکن تحت عنوان مفردات فی غریب القرآن یا الغریب فی مفردات القرآن، ولی به نظر من این دو عنوان با ذات و موضوع اثر راغب سازگار نیستند، نزدیکترین و سازگارترین عنوان برای آن نام مفردات الفاظ القرآن است.
[۱۳]. مقدمهی مؤلف بر نزههًْ الخاطر، اخیراً این کتاب با نام تفسیر غریب القرآن الکریم، چاپ شده است.
[۱۴]. زیرمجموعهی «علوم فیالقرآن» از مصب بحث ما بیرون است، گرچه برخی اهل فن، «علوم فیالقرآن» و «علوم لما فیالقرآن» را با «علوم للقرآن» که همان «علوم القرآن» مصطلح میباشد، خلط کردهاند.
[۱۵]. در خصوص «تاریخ القرآن» و «مرکبات القرآن» نیز تقسیم منطقی قابل ارائه میباشد که به خاطر پرهیز از اطاله، در این مقاله متعرض آن نمیشویم.
[۱۶]. هر یک از انواع علمالمفردات، به نوبهی خود قابل تنویع به انواع ریزتر با تعاریف مشخص میباشد.