دغدغه‌های رویت هلال


رویت هلال ماه اگرچه سال هاست که از مباحث اختلافی در میان مسلمانان می باشد اما در سال های اخیر بروز برخی مشکلات، موجب پدید آمدن نظراتی تازه در جامعه اسلامی و به خصوص در فقه شیعی شده است.

اینکه اعلام هلول ماه جدید از کدام سنخ است و اینکه آیا اعلام هلول جزء اختیارات حاکم شرع می باشد یا همچون بسیاری از مسایل فردی، هر فردی می تواند به مرجع تقلید خود رجوع کند و این سئوال که در صورتی که بنا بر اعلام هلول توسط هرکدام از مراجع بصورت جداگانه باشد در آن صورت بروز اختلافات تقویمی و مشکلات تابع آن چگونه رفع خواهد شد و … از جمله سئوالاتی است که دامنگیر متدینین به خصوص در ماه مبارک رمضان شده است.

علی اکبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفت و گویی که با خبرنگاران انجام داده است، به برخی از این سئوالات پاسخ داده است. نظر به اینکه این گفت و گو حاوی نکات قابل توجهی است سایت باشگاه گزیده ای از آن را به خوانندگان خود تقدیم می دارد.

● علی اکبر رشاد در پاسخ به این سوال که رؤیت هلال ماه از چه مقوله ای است و آیا «موضوع» است یا «حکم» ؟ گفت:

رؤیت هلال موضوع است. موضوعات دارای حکم شرعی، سه نوع اند:

۱. موضوعات شرعیه که تشخیص آنها به عهده فقیه است.

۲. موضوعات علمیه که تشخیص آن برحسب مورد، کار متخصصان علم مربوط است.

۳. موضوعات عرفیه که مرجع تشخیص آن تلقی عرف است.

همین جا تذکر بدهم که تقسیم پیشنهادی ما، غیر از تقسیم مشهور و متعارف است؛ تقسیم مشهور تفکیک موضوعات به دو دسته شرعی و عرفی است.

موضوعات شرعیه آن دسته از موضوعات احکام اند که شارع آن را جعل کرده است و اگر شارع اختراع و جعل نکرده بود انسانها بدان تفطن نداشتند مانند صلاه یا صوم که دو اصطلاح اند و از آنها دو معنای خاصی مراد می شود و احکامی بر آنها بار می گردد؛ صلاه در لغت به معنای دعاست، ولی شارع این کلمه را در معنای مناسک مخصوصی به کار برده که اگر وضع و کاربرد خاص شارع نمی بود و به نحوی از انحاء این کاربرد احراز نمی شد و معلوم نمی شد مثلاً شارع از کلمه صلاه چه اراده کرده، دیگران معنای مورد تلقی او را از کلمه صلاه نمی توانستند فهم کنند. ما بحث هایی در اصول فقه داریم تحت عنوان ثبوت یا عدم ثبوت حقیقت شرعیه (بحث صحیحی و اعمی) که به همین مبحث ما مربوط می شود که نکات فنی دارد که در مجال این مصاحبه قابل طرح نیست. به هر حال بعضی موضوعات را شارع جعل و اختراع کرده او تلقی خاصی از آن دارد و احکامی را نیز بر این معنا و تلقی حمل کرده است.

موضوعات عرفیه هم موضوعاتی است که شارع تصرف در آن نکرده بلکه عرف و عامه آن را جعل کرده اند و شارع نیز احکامی را بر موضوع با همان تلقی عرفی اش بار کرده است. مثلا وقتی از عموم مردم بپرسند که بیع یعنی چه، اغلب توضیحی مشابه ارائه می دهند. شارع هم بیع را با همان تلقی عرف، تحلیل و ربا را تحریم نموده، پس موضوعات عرفیه، موضوعاتی هستند که شرع در شکل گیری و تعریف آن نقشی ندارد و موضوعاتی است که مردم با آن سروکار دارند و اغلب آن را می فهمند و شارع حکم یا احکامی را بر آنها حمل کرده است.

موضوعات علمیه را ما به آن موضوعاتی اطلاق می کنیم که برای تشخیص آن خبرویت و تخصصی خاص لازم است و شناخت آن نه شان شارع است و نه کار عرف. مرجع تشخیص موضوعات شرعیه شرع است و مرجع تشخیص موضوعات عرفیه عرف است و مرجع تشخیص موضوعات علمیه هم طبعا خبرگان و اهل تخصص علم آن موضوع هستند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: موضوعات شرعیه نیز به دو گروه تقسیم می شوند:

۱.موضوعات عادیه و اضحه یا مصرحه که تشخیص آنها نیازمند نظر و اجتهاد نیست و هر کسی می تواند با مراجعه به متون دینی و بدون اینکه از قدرت اجتهاد برخوردار باشد موضوع را بفهمد.

۲.موضوعات شرعیه دقیقه و مستنبطه، این گروه چنان است که کسی نمی تواند بدون نظر و اجتهاد آن را تشخیص دهد. در نتیجه تشخیص این گروه از موضوعات شرعیه صرفاً بر عهده مجتهد است. موضوعات عرفیه هم می تواند بر دو گروه تقسیم شود:

۱.عرفیه عادیه: که همه قادر به تشخیص آنند.

۲.عرفیه دقیقه: موضوعاتی که به رغم این که عرفیه هستند پیچیده اند و تشخیص آنها نیاز به دقت و تأمل فنی دارد و این گروه یا در حیطه تشخیص فقیه قرار می گیرد، زیرا تعیین حدود دقیق پاره ای از موضوعات عرفیه با کشف احکام آن ممکن است و گاه در حیطه تخصص یک متخصص خاص است؛ مانند این که برخی موضوعات عرفی را جامعه شناسان و مردم شناسان می توانند تشخیص دهند که در باور مردم چیست و چه معنایی دارد و در این صورت این گروه دوم از دسته موضوعات عرفیه چه بسا ملحق به موضوعات علمیه شود. به جهت این که تشخیص آنها نیازمند به یک سلسله تحلیل ها و دقت های علمی است.

● وی در ادامه درباره مسئله رؤیت هلال و احراز حلول ماه گفت:

رؤیت یا احراز حلول هلال حکم نیست و احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر کسی برمی آید هرچند در شرع بعضی احکام و شرایطی برای آن ذکر شده اما نفس احراز طلوع آن چنان نیست که نیازمند تخصص فقهی یا علمی باشد و یک فرد شخصاً نیز می تواند برود بالای بام خانه اش و به جستجوی هلال بپردازد و طلوع هلال را رؤیت کند، رؤیت هلال یک موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد. اگر شخصی هلال شوال را رؤیت کرد برای شخص او این موضوع ثابت شده و می تواند و بلکه باید فردای آن افطار نماید و نمی تواند روزه بگیرد. البته شارع علاوه بر راه های عرفی و عقلایی راه های خاصی را مانند بینه شرعیه برای احراز هلال تعیین فرموده است.

اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم و ولی امر مسلمین است اعلام کرد که فردا عید است و مؤمنین افطار کنند بر مسلمین اطاعت از حکم او فرض است و در این امر، عامی و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند.

چه بسا بتوان گفت که هر روش و طریق علم آوری در احراز حلول ماه حجت است و در نتیجه اگر کسی با اعتماد به قول اصحاب علم نجوم، علم به حلول حاصل کند صوم و فطر بر او واجب می شود.

● این استاد حوزه درباره راه ها و روشهایی که برای احراز حلول هلال باید منظور داشت گفت:

روشهای ثبوت رمضان یا فطر به دو گروه کلی تقسیم می شود. راه های علم آور و راه هایی شرعی که شرع آن را جعل نموده و احیاناً علم آور نیست اما حجت است و ما موظف به تبعیت از آن هستیم. یکی از راه های علم آور رؤیت فردی است و روایاتی که رؤیت شخصی را مطرح کرده است در حد متواتر است. مانند «فَاِذا رَأیتَ الهلالَ فَصُم وَ اِذا رَأیتَه فَافطِر» . تعدادی از این روایات که برخی از آنها صحیحه نیز هستند در وسایل الشیعه ابواب احکام شهر رمضان، مذکور است. صاحب جواهر ادعای عدم خلاف در شیعه کرده که اگر از طریق رؤیت هلال حلول رمضان بر فرد ثابت شد حتی در صورت انکار دیگران بر او به تنهایی صوم واجب می شود؛ برخی فقهای عامه گفته اند: صوم و فطر منفرد جائز نیست بلکه صوم و فطر فقط با جماعتی از مردم مجاز است. راه دوم تواتر است: این که افراد فراوانی از رؤیت شدن هلال ماه خبر دهند که انسان احتمال تبانی ندهد. راه دیگر شیاع مفید علم است یعنی آن چنان خبر رؤیت هلال ماه میان مردم شایع باشد که از آن علم بر ثبوت رؤیت حاصل شود و هر فرد عاقلی از کثرت شیاع خبر به حالت یقین دست پیدا کند. از این رو چه بسا بتوان گفت که هر روش و طریق معقولی که علم آور باشد حجت است و در نتیجه اگر کسی با اعتماد به قول اصحاب علم نجوم، علم به حلول حاصل کند ولااقل در مورد حلول هلال معین در صورتی که مطلق محاسبات علمی حجت نباشد رمضان یا فطر بر او ثابت است. یعنی حتی اگر مطلق طریق علم را حجت ندانیم اما از آن جهت که نظر علمای فن ایجاد علم در انسان کرده و لااقل درباره ی مورد خاص (مثلاً ماه معین) موضوع برای فرد ثابت می شود. البته این پیشنهاد بنده نیازمند کار علمی بیشتری است. راه چهارم گذشت سی روز از هلال ماه قبل است. وقتی رؤیت هلال شعبان شده و سی روز از آن گذشته یا رؤیت هلال رمضان شد و اکنون سی روز از آن گذشته دیگر نیاز به رؤیت هلال شوال نیست. زیرا ماه قمری سی ویک روز نمی شود. طریق پنجم: قیام بینه است؛ این که اگر دو عادل شهادت دهند که ما ماه را رؤیت کردیم، اختلاف در خصوصیات نداشته باشند، شهادت آنها معارض با شهادت دو شاهد عادل دیگر نباشد، طلوع هلال ماه محرز تلقی می گردد.

● وی درباره روش حکم حاکم شرع که یکی دیگر از طرق لزوم افطار و اثبات عید است تصریح کرد:

اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم(ع) و ولی امر مسلمین است اعلام کرد که فردا عید است و مومنین افطار کنند در این صورت بر مسلمین اطاعت از حکم او فرض است و در این امر عامی و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند. احکام تقسیمات مختلفی دارد که یکی از آنها تقسیم حکم به عادی و حکومتی است. بعضی از احکام هویت سیاسی و حکومتی دارند، غیر حاکم نباید در آنها دخالت کند؛ هر چند برخی از این امور، عبادی نیز می باشند اما به دلیل اینکه وجه سیاسی و حکومتی نیز دارند مانند نمازجمعه و حج، زمامش در ید حاکم است؛ نمازجمعه عبادت است اما به نحوی با حکومت دینی مرتبط است و لهذا امام جمعه را حاکم انتخاب و نصب می کند و در خطبه ها لزوماً باید مسائل امت و اجتماع مسلمانان مطرح شود؛ از امامان و حاکمان البته عادل یاد و تجلیل شود، به همین جهت بین شیعه و سنی پذیرفته شده که این موضوع به نحوی با امر حکومت مرتبط است. مسئله عید فطر و عید قربان هم کمابیش همین خصلت را دارد خصوصاً عید فطر؛ در واقع عید فطر یک مسئله شرعی و دینی عادی نیست، بلکه از مسائل سیاسی و حکومتی نیز محسوب می شود. لهذا از مناصب و شؤون ولی امر است که عید را اعلام کند.

● رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفتگو متذکر شد:

ثبوت رؤیت هلال ماه نزد حاکم و حکم حاکم بر افطار مسلمین از جمله مسائلی است که در روایات فراوان آمده است و در فقه ما نیز فقهای عظام به خوبی بدان پرداخته اند. در وسایل الشیعه، باب شش از ابواب احکام شهر رمضان، خبر صحیح محمدبن قیس از امام باقر(ع) آمده است که می فرماید که: «اِذا شَهِد عِند الامامِ شاهدان اَنّهماَ رَویاَ الهلالَ منذُ ثلاثین یوماً اَمَرَ الامامُ بِافطارِ ذلکَ الیَوم اِذا کانا شُهَدا قَبل زِوال الشَمس، اِن شهدا بعد زوال الشمس امر الامامِ بِافطار ذلک الیَوم و اخّر الصلاه الی الغَد فصلی بهم». امثال این روایت نشان می دهد که حکم به برگزاری عید فطر مربوط به امام مسلمین است. منظور از امام اینجا امام به معنای کلامی آن نیست و لهذا مصداق آن منحصر به امام معصوم نیست.

● وی در پاسخ به این پرسش که در چنین موقعی که حاکم شرع اعلام عیدفطر می کند، تکلیف کسانی که از غیر فقه حاکم تقلید می کنند چیست؟ اظهار داشت:

قبلاً گفتیم موضوع ثبوت رؤیت هلال یک موضوع عرفی و عادی است و تقلید بردار نیست اما احکامی که بر آن مترتب است احکام شرعی است و اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عیدفطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان حتی بر مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع کس دیگری نمی تواند حکم صادر نماید. به جهت این که در یک جامعه و نظام، حاکم شرع یکی بیش نیست و وقتی معتقدیم که اسلام دینی است دارای بعد سیاسی و پذیرفتیم که در نظام حکومتی اسلام ولی امر منزلت و شئون خاصی دارد طبعاً باید به لوازم آن هم تن دردهیم.

● وی درباره مخالفت با حکم حاکم شرع گفت:

اگر در عرض حکم حاکم شرع حکم دیگری صادر شود ناامنی و هرج و مرج واختلال نظام بوجود می آید و موجب سرگشتگی و تحیر مردم می شود و دیگران درباره اسلام و مسلمانان قضاوت نادرستی می کنند، می گویند این چه دینی است و چه نظام حقوقی و فقهی و چه سیستم حکومتی است که در یک چنین موضوع مهم و روشنی قادر به حل مسئله نیست و رهبران آن نمی توانند به توافق برسند و نظر مشخصی اعلام کنند؟ لهذا دخالت دیگران و ایجاد اختلاف، موجب وهن اسلام و مسلمانهاست. احکام حکومتی فراتر از تقلید است اگر حکمی از سوی حاکم شرع صادر شد بر همه بلااستثناء اطاعت آن واجب است. حتی اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع هر چند براساس فتوایش خطا کرده است. فقط خود او بدون معارضت می تواند به تشخیص خود عمل کند. مثلاً حاکم گفته رؤیت هلال شد و عید فطر را اعلام داشت و کسی به خطای حاکم پی برد نمی تواند با نظر حاکم مخالفت علنی بکند، و نظر این فرد نمی تواند درباره دیگران تسری پیدا کند و دیگران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی توانند به صورت تقلیدی به احراز او ترتیب اثر دهند.

در اسلام بسیاری از موارد وجود دارد که تقلیدی نیست: اصول دین، ضروری دین، مصرحات و منصوصات، مبادی استنباط تقلیدی نیست و در ضروریات فقهی نیز تقلید معنایی ندارد، به طور مثال وجوب صلاه احتیاجی به تقلید ندارد، موضوعات عرفیه و علمیه نیز جای تقلید نیست؛ فقط در احکام فرعیه و عملیه و موضوعات مخترعه شرعیه دقیقه که احتیاج به نظر و اجتهاد است باید تقلید کرد.

به نظر می رسد رؤیت موضوعیت ندارد چنان که برخی فقها نیز اخیراً فرموده اند، احراز طلوع هلال ماه در افق برای وجوب صوم یا فطر، کافی است.

● علی اکبر رشاد درخصوص این که حاکم شرع کیست و آیا هر مجتهدی حاکم شرع است گفت:

حاکم همان ولی امر بالفعل است. و طبعا «صلاحیت» با «فعلیت» متفاوت است. ممکن است مجتهدین متعددی وجود داشته باشند که از صلاحیت عهده داری ولایت امر مسلمین برخوردار باشند اما به محض این که به طریق مشروع و مقبول کسی ولایت امر مسلمانان را به عهده گرفت ،کسی در عرض او بالفعل حق ولایت ندارد. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو امام معصوم هستند، اما تا وقتی که امام حسن(ع) حضور دارد ولایت تشریعی منحصراً بر عهده ایشان است و امام حسین(ع) هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن(ع)، امام حسین(ع) عهده دار ولایت می شود. شأن حاکم شرع و ولایت چیزی است، شان اجتهاد و فقاهت چیزی دیگر. هر یک در جای خود محترم و عزیزند.

لازم است تصریح و تأکید کنم که مبادا کسی از این مطلبی که عرض شد دچار بدفهمی شود. همه فقهای ما هر چند عهده دار ولایت امر نباشند در امور امت و اسلام نقش و شان عظیمی دارند، مراجع عظام سنگربانان تفکر دینی و دیانت مردمند؛ همواره نگاهبانان و نگاهداران استقلال کشور بوده و هستند و امروز نیز مراجع عظام تقلید متع الله المسلمین ببقائهم بالاتفاق پشتیبان نظام دینی و حامی و همراه رهبری اند که محور وحدت ملت و استوانه امت است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به این پرسش که آیا رؤیت هلال در افق یک کشور، برای دیگر کشورها حجت است؟ گفت:

رؤیت هلال در افق بلاد متقارب و متحدالمطالع(هم افق) موجب ثبوت حلول ماه برای همه اهالی آن بلاد می باشد اما به دلیل کروی بودن زمین رؤیت در یک سرزمین، نمی تواند موجب ثبوت در همه سرزمین ها (بلاد مختلف المطالع و ناهم افق) گردد.

هویت شرعی رؤیت هلال و طرق احراز صوم و فطر

خبرنگار ما در گفت‌وگوی مشروحی با حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد استاد حوزه و دانشگاه، نظرات ایشان را درباره رؤیت هلال و طرق احراز طلوع هلال جویا شد. آنچه در پی می‌آید شرح کامل این گفت‌وگو است و پیشاپیش از بذل محبت صمیمانه ایشان در پذیرش مصاحبه سپاسگزاریم.

حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر این که رؤیت هلال ماه از چه مقوله‌ای است و آیا «موضوع» است یا «حکم»؟: گفت: رؤیت هلال موضوع است. موضوعات دارای حکم شرعی، سه نوع‌اند: ۱٫ موضوعات شرعیه که تشخیص آنها به عهده فقیه است، ۲٫ موضوعات علمیه که تشخیص آن برحسب مورد، کار متخصصان علم مربوط است، ۳٫ موضوعات عرفیه که مرجع تشخیص آن تلقی عرف است. همین‌جا تذکر بدهم که تقسیم پیشنهادی ما، غیر از تقسیم مشهور و متعارف است؛ تقسیم مشهور تفکیک موضوعات به دو دسته شرعی و عرفی است.

موضوعات شرعیه آن دسته از موضوعات احکام‌اند که شارع آن را جعل کرده است و اگر شارع اختراع و جعل نکرده بود انسانها بدان تفطن نداشتند مانند صلاهًْ یا صوم که دو اصطلاح‌اند و از آنها دو معنای خاصی مراد می‌شود و احکامی بر آنها بار می‌گردد؛ صلاهًْ در لغت به معنای دعاست، ولی شارع این کلمه را در معنای مناسک مخصوصی به کار برده که اگر وضع و کاربرد خاص شارع نمی‌بود و به نحوی از انحاء این کاربرد احراز نمی‌شد و معلوم نمی‌شد مثلاً شارع از کلمه صلاهًْ چه اراده کرده، دیگران معنای مورد تلقی او را از کلمه صلاه نمی‌توانستند فهم کنند. ما بحث‌هایی در اصول فقه داریم تحت عنوان ثبوت یا عدم ثبوت حقیقت شرعیه (بحث صحیحی و اعمی) که به همین مبحث ما مربوط می‌شود که نکات فنی دارد که در مجال مصاحبه قابل طرح نیست. به هر حال بعضی موضوعات را شارع جعل و اختراع کرده‌ او تلقی خاصی از آن دارد و احکامی را نیز بر این معنا و تلقی حمل کرده است.

موضوعات عرفیه هم موضوعاتی است که شارع تصرف در آن نکرده بلکه عرف و عامه آن را جعل کرده‌اند و شارع نیز احکامی را بر موضوع با همان تلقی عرفی‌اش بار کرده است. مثلا وقتی از عموم مردم بپرسند که بیع یعنی چه، اغلب توضیحی مشابه ارائه می‌دهند. شارع هم بیع را با همان تلقی عرف، تحلیل و ربا را تحریم نموده، پس موضوعات عرفیه، موضوعاتی هستند که شرع در شکل‌گیری و تعریف آن نقشی ندارد و موضوعاتی است که مردم با آن سروکار دارند و اغلب آن را می‌فهمند و شارع حکم یا احکامی را بر آنها حمل کرده است.

موضوعات علمیه را ما به آن موضوعاتی اطلاق می‌کنیم که برای تشخیص آن خبر ویت و تخصصی خاص لازم است و شناخت آن نه شان شارع است و نه کار عرف. مرجع تشخیص موضوعات شرعیه شرع است و مرجع تشخیص موضوعات عرفیه عرف است و مرجع تشخیص موضوعات علمیه هم طبعا خبرگان و اهل تخصص علم آن موضوع هستند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: موضوعات شرعیه نیز به دو گروه تقسیم می‌شوند:

۱ـ موضوعات عادیه و اضحه یا مصرحه که تشخیص آنها نیازمند نظر و اجتهاد نیست، هر کسی می‌تواند با مراجعه به متون دینی و بدون اینکه از قدرت اجتهاد برخوردار باشد موضوع را بفهمد؛

۲ـ موضوعات شرعیه دقیقه و مستنبطه، این گروه چنان است که کسی نمی‌تواند بدون نظر و اجتهاد آن را تشخیص دهد. در نتیجه تشخیص این گروه از موضوعات شرعیه صرفاً بر عهده مجتهد است. موضوعات عرفیه هم می‌تواند بر دو گروه تقسیم شود: ۱ـ عرفیه عادیه: که همه قادر به تشخیص آنند؛ ۲ـ عرفیه دقیقه: موضوعاتی که به رغم این‌که عرفیه هستند پیچیده‌اند و تشخیص آنها نیاز به دقت و تأمل فنی دارد و این گروه یا در حیطه تشخیص فقیه قرار می‌گیرد، زیرا تعیین حدود دقیق پاره‌ای از موضوعات عرفیه با کشف احکام آن ممکن است. و گاه در حیطه تخصص یک متخصص خاص است؛ مانند این‌که برخی موضوعات عرفی را جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان می‌توانند تشخیص دهند که در باور مردم چیست و چه معنایی دارد و در این صورت این گروه دوم از دسته موضوعات عرفیه چه بسا ملحق به موضوعات علمیه شود. به جهت این‌که تشخیص آنها نیازمند به یک سلسله تحلیل‌ها و دقت‌های علمی است.

وی در ادامه درباره مسئله رؤیت هلال و احراز حلول ماه گفت: رؤیت یا احراز حلول هلال حکم نیست، اظهار داشت: احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر کسی بر می‌آید هرچند در شرع بعضی احکام و شرایطی برای آن ذکر شده اما نفس احراز طلوع آن‌چنان نیست که نیازمند تخصص فقهی یا علمی باشد و یک فرد شخصاً نیز می‌تواند برود بالای بام خانه‌اش و به جستجوی هلال بپردازد و طلوع هلال را رؤیت کند، رؤیت هلال یک موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد. اگر شخصی هلال شوال را رؤیت کرد برای شخص او این موضوع ثابت شده و می‌تواند و بلکه باید فردای آن افطار نماید و نمی‌تواند روزه بگیرد. البته شارع علاوه بر راه‌های عرفی و عقلایی راه‌های خاصی را مانند بینه شرعیه برای احراز هلال تعیین فرموده است.

این استاد حوزه درباره راه‌ها و روشهایی که برای احراز حلول هلال باید منظور داشت گفت: روشهای ثبوت رمضان یا فطر به دو گروه کلی تقسیم می‌شود. راه‌های علم‌آور و راه‌هایی شرعی که شرع آن را جعل نموده و احیاناً علم آور نیست اما حجت است و ما موظف به تبعیت از آن هستیم. ۱ـ یکی از راه‌های علم‌آور رؤیت فردی است و روایاتی که رؤیت شخصی را مطرح کرده است در حد متواتر است. مانند «فَاِذا رَأیْتَ الهلالَ فَصُم وَ اِذا رَأیْتَه فَافطِر». تعدادی از این روایات که برخی از آنها صحیحه نیز هستند در وسایل‌الشیعه ابواب احکام شهر رمضان، مذکور است. صاحب جواهر ادعای عدم خلاف در شیعه کرده که اگر از طریق رؤیت هلال حلول رمضان بر فرد ثابت شد حتی در صورت انکار دیگران بر او به تنهایی صوم واجب می‌شود؛ برخی فقهای عامه گفته‌اند: صوم و فطر منفرد جائز نیست بلکه صوم و فطر فقط با جماعتی از مردم مجاز است. ۲ـ راه دوم تواتر است: این که افراد فراوانی از رؤیت شدن هلال ماه خبر دهند که انسان احتمال تبانی ندهد. ۳ـ راه دیگر شیاع مفید علم است یعنی آن‌چنان خبر رؤیت هلال ماه میان مردم شایع باشد که از آن علم بر ثبوت رؤیت حاصل شود و هر فرد عاقلی از کثرت شیاع خبر به حالت یقین دست پیدا کند. از این‌رو چه بسا بتوان گفت که هر روش و طریق معقولی که علم‌آور باشد حجت است و در نتیجه اگر کسی با اعتماد به قول اصحاب علم نجوم، علم به حلول حاصل کند ولااقل در مورد حلول هلال معین ـ در صورتی که مطلق محاسبات علمی حجت نباشد ـ رمضان یا فطر بر او ثابت است. یعنی حتی اگر مطلق طریق علم را حجت ندانیم اما از آن جهت که نظر علمای فن ایجاد علم در انسان کرده و لااقل درباره‌ی مورد خاص (مثلاً ماه معین) موضوع برای فرد ثابت می‌شود. البته این پیشنهاد بنده نیازمند کار علمی بیشتری است. ۴ـ راه چهارم گذشت سی‌روز از هلال ماه قبل است. وقتی رؤیت هلال شعبان شده و سی‌روز از آن گذشته یا رؤیت هلال رمضان شد و اکنون سی‌روز از آن گذشته دیگر نیاز به رؤیت هلال شوال نیست. زیرا ماه قمری سی‌ویک روز نمی‌شود. ۵ـ طریق پنجم: قیام بینه است؛ این که اگر دو عادل شهادت دهند که ما ماه را رؤیت کردیم، اختلاف در خصوصیات نداشته باشند، شهادت آنها معارض با شهادت دو شاهد عادل دیگر نباشد، طلوع هلال ماه محرز تلقی می‌گردد.

وی درباره روش حکم حاکم شرع که یکی دیگر از طرق لزوم افطار و اثبات عید است تصریح کرد: اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم(ع) و ولی‌امر مسلمین است اعلام کرد که فردا عید است و مومنین افطار کنند در این‌صورت بر مسلمین اطاعت از حکم او فرض است و در این امر عامی و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند. احکام تقسیمات مختلفی دارد که یکی از آنها تقسیم حکم به عادی و حکومتی است. بعضی از احکام هویت سیاسی و حکومتی دارند، غیر حاکم نباید در آنها دخالت کند؛ هر چند برخی از این امور، عبادی نیز می‌باشند اما به دلیل اینکه وجه سیاسی و حکومتی نیز دارند مانند نمازجمعه و حج، زمامش در ید حاکم است؛ نمازجمعه عبادت است اما به نحوی با حکومت دینی مرتبط است و لهذا امام‌جمعه را حاکم انتخاب و نصب می‌کند و در خطبه‌ها لزوماً باید مسائل امت و اجتماع مسلمانان مطرح شود؛ از امامان و حاکمان ـ البته عادل ـ یاد و تجلیل شود، به همین جهت بین شیعه و سنی پذیرفته شده که این موضوع به نحوی با امر حکومت مرتبط است. مسئله عید فطر و عید قربان هم کمابیش همین خصلت را دارد خصوصا عید فطر؛ در واقع عید فطر یک مسئله شرعی و دینی عادی نیست. بلکه از مسائل سیاسی و حکومتی نیز محسوب می‌شود. لهذا از مناصب و شؤون ولی‌امر است که عید را اعلام کند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفتگو متذکر شد: ثبوت رؤیت هلال ماه نزد حاکم و حکم حاکم بر افطار مسلمین از جمله مسائلی است که در روایات فراوان آمده است و در فقه ما نیز فقهای عظام به خوبی بدان پرداخته‌اند. در وسایل‌الشیعه، باب شش از ابواب احکام شهر رمضان، خبر صحیح محمدبن‌قیس از امام باقر(ع) آمده است که می‌فرماید که: «اِذا شَهِد عِند الامامِ شاهدان اَنّهماَ رَویاَْ الهلالَ منذُ ثلاثین یوماً اَمَرَ الامامُ بِافطارِ ذلکَ الْیَوم اِذا کانا شُهَدا قَبل زِوال الشَمْس، اِن شهدا بعد زوال الشمس امر الامامِ بِافطار ذلک الیَوْم و اخّر الصلاهًْ الی الغَد فصلی بهم». امثال این روایت نشان می‌دهد که حکم به برگزاری عید فطر مربوط به امام مسلمین است. منظور از امام اینجا امام به معنای کلامی آن نیست و لهذا مصداق آن منحصر به امام معصوم نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که در چنین موقعی که حاکم شرع اعلام عیدفطر می‌کند، تکلیف کسانی که از غیر فقه حاکم تقلید می‌کنند چیست؟ اظهار داشت قبلاً گفتیم موضوع ثبوت رؤیت هلال یک موضوع عرفی و عادی است تقلید بردار نیست اما احکامی که بر آن مترتب است احکام شرعی است و اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عیدفطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان حتی مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع کس دیگری نمی‌تواند حکم صادر نماید. به جهت این‌که در یک جامعه و نظام، حاکم شرع یکی بیش نیست و وقتی معتقدیم که اسلام دینی است دارای بعد سیاسی و پذیرفتیم که در نظام حکومتی اسلام ولی امر منزلت و شئون خاصی دارد طبعاً باید به لوازم آن هم تن در دهیم.

وی درباره مخالفت با حکم حاکم شرع گفت: اگر در عرض حکم حاکم شرع حکم دیگری صادر شود ناامنی و هرج و مرج واختلال نظام لازم می‌آید، موجب سرگشتگی و تحیر مردم می‌شود و دیگران درباره اسلام و مسلمانان قضاوت نادرستی می‌کنند، می‌گویند این چه دینی است و چه نظام حقوقی و فقهی و چه سیستم حکومتی است که در یک چنین موضوع مهم و روشنی، قادر به حل مسئله نیست و رهبران آن نمی‌توانند به توافق رسند و نظر مشخصی اعلام کنند؟ لهذا دخالت دیگران و ایجاد اختلاف، موجب وهن اسلام و مسلمانهاست. احکام حکومتی فراتر از تقلید است اگر حکمی از سوی حاکم شرع صادر شد بر همه بلااستثناء اطاعت آن واجب است. حتی اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع ـ هر چند براساس فتوایش ـ خطا کرده است. فقط خود او بدون معارضت می‌تواند به تشخیص خود عمل کند. مثلاً حاکم گفته رؤیت هلال شد و عید فطر را اعلام داشت و کسی به خطای حاکم پی برد نمی‌تواند با نظر حاکم مخالفت علنی بکند، و نظر این فرد نمی‌تواند درباره دیگران تسری پیدا کند و دیکران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی‌توانند به صورت تقلیدی به احراز او ترتیب اثر دهند.

در اسلام بسیاری از موارد وجود دارد که تقلیدی نیست: اصول دین، ضروری دین، مصرحات و منصوصات، مبادی استنباط، تقلیدی نیست و در ضروریات فقهی نیز تقلید معنایی ندارد، به‌طور مثال وجوب صلاه احتیاجی به تقلید ندارد، موضوعات عرفیه و علمیه نیز جای تقلید نیست؛ فقط در احکام فرعیه و عملیه و موضوعات مخترعه شرعیه دقیقه که احتیاج به نظر و اجتهاد است باید تقلید کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد درخصوص این که حاکم شرع کیست و آیا هر مجتهدی حاکم شرع است گفت: حاکم همان ولی امر بالفعل است. و طبعا «صلاحیت» با «فعلیت» متفاوت است. ممکن است مجتهدین متعددی وجود داشته باشند که از صلاحیت عهده‌داری ولایت امر مسلمین برخوردار باشند اما به محض این‌که به طریق مشروع و مقبول کسی ولایت امر مسلمانان را به عهده گرفت کسی در عرض او بالفعل حق ولایت ندارد. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو امام معصوم هستند، اما تا وقتی که امام حسن(ع) حضور دارد ولایت تشریعی منحصراً بر عهده ایشان است و امام حسین(ع) هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن(ع)، امام حسین(ع) عهده‌دار ولایت‌ می‌شود. شان حاکم شرع و ولایت چیزی است، شان اجتهاد و فقاهت چیزی دیگر. هر یک در جای خود محترم و عزیزاند. این لازم است تصریح و تأکید کنم که مبادا کسی از این مطلبی که عرض شد دچار بدفهمی شود. همه فقهای ما هر چند عهده‌دار ولایت امر نباشند در امور امت و اسلام نقش و شان عظیمی دارند، مراجع عظام سنگربانان تفکر دینی و دیانت مردم‌اند؛ همواره نگاهبانان و نگاهداران استقلال کشور بوده و هستند و امروز نیز مراجع عظام تقلید ـ متع‌الله المسلمین ببقائهم ـ بالاتفاق پشتیبان نظام دینی و حامی و همراه رهبری‌اند که محور وحدت ملت و اسطوانه امت است.

استاد رشاد، در پاسخ به این پرسش که آیا رؤیت هلال در افق یک کشور، برای دیگر کشورها حجت است؟ گفت: رؤیت هلال در افق بلاد متقارب و متحدهًْ المطالع(هم افق) موجب ثبوت حلول ماه برای همه اهالی آن بلاد می‌باشد اما به دلیل کروی بودن زمین رؤیت در یک سرزمین، نمی‌تواند موجب ثبوت در همه سرزمین‌ها (بلاد مختلف المطالع و ناهم‌افق) گردد.