خشونت و مدارا

خشونت و مدارا

آسیب‌شناسی ادبیات اجتماعی معاصر
با درنگی در باب
خشونت و مدارا

 

مشخصات نشر: تهران: کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۵

 

پیش‌گفتار
یکی از آفات و آسیب‌هایی که در دوران معاصر دامنگیر حوزه ادبیات اجتماعی ایران شده، عدم تعریف و تبیین دقیق واژگان این عرصه است.
گفتمان اجتماعی معاصر ایران نیز به دلیل بهره‌گیری ناقص، سطحی و قشری از این ادبیات، عاری از هرگونه وجاهت علمی و صرفاً براساس مدعیاتی پی‌ریزی شده که جهل پرورد و عقل سوزد!
متأسفانه وارداتی‌بودن اکثر اصطلاحات این حوزه نیز مشکل را دو چندان کرده و برخی بی‌آن‌که بدانند، بسیاری از نظرات خویش را براساس این فهم غلط و برداشت ناصواب پی‌ریزی می‌کنند.
به‌راستی چگونه می‌توان بی‌هیچ تأمّل و تدبّر در معنای آنچه به کار رفته است، به یک دیدگاه منصفانه و عالمانه رسید؟ از ساحت مقدس علم دور است که ندانسته را بازگوییم و طوطی‌صفتی را پیش گیریم!
رواج نزاع‌های لفظی، تشدید اختلافات بی‌مبنا و بی‌حاصل، درآمیختگی حق و باطل، سرگشتگی مخاطبان جوان در زمینه مباحث و نظرات سیاسی، اجتماعی و… نیز ازجمله پیامدهای منفی این آفت مهم اجتماعی است. از میان واژگانی که به این آفت دچار گشته‌اند، می‌توان به دو واژه متضاد «خشونت» و «مدارات» اشاره کرد.

فهرست

پیش‌گفتار
آفت‌زدگی ادبیات اجتماعی معاصر
پیامدهای آفت‌زدگی
بدفهمی اصطلاحات
کاربرد نابجای کلمات
کاربرد حربه‌انگارانه واژگان
معانی خشونت و مدارا
کدام خشونت؟
کدام مدارا؟

معراج سبز (متن کامل)

معراج سبز (متن کامل)

معراج سبز

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۲

 

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا که نماز، امام عبادات است، کلمه پیشوایان نیز پیشواى کلمات، بر آن شدم که سیماى نماز را در آیینه کلمات پیشوایان معصوم علیهم السلام ارائه نمایم .
با مراجعه به دهها مجلد از مجامع روایى از میان صدها سنت و روایت ((چهل گوهر رخشان )) را برگزیده و به فارسى برگرداندم در آغاز این مجموعه شریف – به جاى هر سخنى به عنوان پیشگفت – منشور نورانى وارث صالح امام راحل (سلام الله علیه ) امیر بلیغ امت اسلام امین فصیح امامت معصوم (علیه السلام ) حجه الحجه ، لسان الحق ، حضرت آیت الله خامنه اى دام ظله الوارف را که – خطاب – نخستین اجلاس بررسى مسائل اقامه نماز شرف صدور یافته بود درج مى کنم که به فرموده حکیم نظامى :
مگو آنچه داناى پیشینه گفت
که بر در، نشاید دو سوراخ سفت

و اینک منشور پیشوا:

بسم الله الرحمن الرحیم

تشکیل مجمعى از صاحب نظران براى ((اقامه نماز)) یکى از شایسته ترین و ضرورى ترین کارهایى است که باید در جمهورى اسلامى صورت مى گرفت .
زیرا بر پا داشتن نماز نخستین ثمره و نشانه حکومت صالحان است و در رتبه بعد از آن است که نوبت به ((زکوه )) بمثابه تنظیم مالى جامعه و ریشه کن کردن فقر، و نیز امر به معروف و نهى از منکر یعنى سوق دادن به نیکى ها و بازداشتن از بدیها مى رسد.
الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر…
اقامه نماز فقط این نیست که صالحان ، خود نماز بگذارند، این چیزى نیست که بر تشکیل حکومت الهى متوقف باشد، بلکه باید این ستون دین در جامعه به پاداشته شود و همه کس با رازها و اشاره هاى آن آشنا و از برکات آن برخوردار گردند درخشش معنویت و صفاى ذکر الهى همه آفاق جامعه را روشن و مصفا کند و تن ها و جانها باهم به نماز بشتابند و در پناه آن طمانینه و استحکام یابند.
نماز رکن اصلى دین است و باید اصلى ترین جایگاه را در زندگى مردم داشته باشد.
حیات طیبه انسان در سایه حاکمیت دین خدا وقتى حاصل خواهد شد که انسانها دل خود را باید خدا زنده نگهدارند و به کمک آن بتوانند با همه جاذبه هاى شر و فساد مبارزه کنند و همه بتها را بشکنند و دست تطاول همه شیطانهاى درونى و برونى را از وجود خود قطع کنند. این ذکر و حضور دائمى فقط به برکت نماز حاصل مى شود و نماز؛ در حقیقت پشتوانه مستحکم و ذخیره تمام نشدنى در مبارزه اى است که آدمى با شیطان نفس ‍ خود که او را به پستى و زبونى مى کشد و شیطانهاى قدرت که با زر و زور، او را وادار به ذلت و تسلیم مى کنند، همیشه و در همه حال دارد.
هیچ وسیله اى مستحکم تر و دائمى تر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست ، مبتدى ترین انسانها رابطه خود با خدا را بوسیله نماز آغاز مى کنند.
برجسته ترین اولیاء خدا نیز، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هرکه با آن بیشتر آشنا شود، جلوه و درخشش بیشترى در آن مى یابد…
کلمات و اذکار نماز، هر یک خلاصه اى است که به بخشى از معارف دین اشاره مى کند و بطور مکرر و پى درپى آن را به یاد نمازگزار مى آورد. نمازى که با تدبر در معانى ، و بدون سهو و غفلت گزارده شود انسان را روزبروز با معارف الهى آشناتر و به آن دلبسته تر مى سازد. نورانیت نماز و رازها و رمزهاى آن و درسهایى که در آن گنجانیده شده ، و اثر آن در ساختن فرد و جامعه چندان نیست که بشود در مقالى کوتاه از آن سخن گفت بلکه چنان نیست که بیخبرى چون من بتواند از اعماق آن خبرى آورد…
آنچه من با قلم قاصر و معرفت ناچیز خود میگویم آن است که مردم ما و جامعه ما و بخصوص جوانان که اکنون بار امانت سنگینى را بر دوش ‍ گرفته اند باید نماز را منبع قدرتى لایزال بدانند و در برابر جبهه اى که امروز پیش روى ماست ما را به تکیه گاه مستحکم ذکر خدا و امید و اعتماد به او بیش از همیشه و بیش از همه محتاج مى سازد و نماز آن سرچشمه جوشانى است که این امید و اعتماد و قدرت معنوى را به ما میبخشد.
نماز با حضور و با توجه نمازى که از یاد و ذکر سرشار است ، نمازى که آدمى در آن با خداى خود سخن مى گوید و به او دل مى سپارد.
نمازى که والاترین : معارف اسلام را پیوسته به انسان مى آموزد. چنین نمازى انسان را از پوچى و بى مدنى و ضعف میرهاند و افق زندگى را در چشمش ‍ روشن مى سازد و به او همت و اراده و هدف میبخشد و دل او را از میل به کجروى و گناه و پستى نجات مى دهد.
از این رواست که نماز در همه حالات حتى در میدان نبرد و سخت ترین آزمایشهاى زندگى ، اولویت خود را از دست نمى دهد.
انسان همیشه به نماز محتاج است ، در عرصه هاى خطر محتاج تر.
حقیقت آن است که در کار معرفى نماز کوتاهى هاى زیادى شده است و نتیجه آنکه نماز هنوز جایگاه شایسته خود را حتى در نظام اسلامى بدست نیاورده است .
این مسولیت سنگین ، بر دوش دانشوران و آشنایان معارف اسلامى است که نماز را به همه بخصوص به نسل جوان بهتر بشناسانند، از کودک دبستانى تا پژوهشگر دوره هاى عالى هر یک فراخور ذهن و معرفت خود مى توانند در راه شناختن نماز و رازهاى آن قدمهایى بردارند و با ناشناخته هایى آشنا شوند، حتى عرفاى بزرگ نیز، براى سالکان وادى معرفت اسرار الصلوه نوشته و آموخته اند، یعنى اعماق این اقیانوس همچنان ناشناخته و پیمودنى است .
در جامعه ما فصل مهمى باید در معرفى نماز در همه سطوح گشوده شود. رسانه ها و بخصوص صدا و سیما با شیوه هاى گوناگون نماز را معرفى و یاد آورى کنند.
همه جا و همیشه در رادیو و تلویزیون ، نماز در اولویت گذاشته شود و شوق ایمان و عطش یاد خدا در دلها پدید آید.
در کلاسهاى دروس دینى مدارس و دانشگاهها درس نماز جایگاه خود را باز یابد و سخنان سنجیده و افکار بلند در بازشناسى نماز فراهم و در معرفى ذهن و دل دانشجویان و دانش آموزان گذاشته شود.
فلسفه نماز و تحلیل رازها و رمزهاى آن ، با زبان هنر در معرض دید همگاه قرار گیرد تا هر کس بقدر ظرفیت خود از آن متمتع گردد کتابها و جزوه ها در سطوح مختلف و از دیدگاه هاى گوناگون به وسیله محققان و عالمان به سلک تحریر درآید و مایه کارهاى هنرى و ادبى گردد فصلى نیز باید براى آسان کردن انجام نماز گشوده شود. در همه مراکز عمومى : مدارس ‍ دانشگاهها کارخانه ها، سرباز خانه ها ، فرودگاهها، ایستگاههاى قطار، ادارات دولتى و امثال آن ، جایگاههاى مناسبى براى نماز پیش بینى شود.
مساجد و نمازخانه ها پاکیزه و مرتب و رغبت انگیز باشد.
نماز در وقت فضیلت و به جماعت گزارده شود.
در هر محیطى برجستگان و بزرگان آن بر دیگران پیشقدم شوند و عملا اعتنا به نماز را به دیگران بیاموزانند و خلاصه در همه جا حرکت به سمت نماز و شتافتن به نماز محسوس باشد.
با این مقدمات به خواست خداوند متعال و با توجهات و ادعیه زاکیه حضرت والى الله الاعظم روحى فداه کشور و جامعه ما به هدفهاى والاى نماز نزدیک مى شود و از برکات آن بهره مى گیرد.
در پایان لازم مى دانم از فراهم آورندگان این مجمع و همه کسانیکه با وقوف بر اهمیت نماز در راه اقامه آن تلاش مى کنند مخصوصا از جناب حجه الاسلام آقاى قرائتى که دلسوزانه و عاشقانه در این راه گام برمى دارند صمیمانه تشکر کنم و قبول حضرت حق تعالى را براى این کوششهاى مخلصانه مسئلت نمایم .

و السلام علیکم و رحمه الله
سید على خامنه اى

احادیث

عمود الفسطاط (ستون دین)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: مثل الصلوه مثل العمود الفسطاط: اذا ثبت العمود، نفعت الاطناب و الا و تاد والغشاء، و اذا انکسرا العمود لم ینفع طنب ولا وتد و لا غشاء (فروع کافى ج ۳ / ص ۲۶۶)
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: نقش نماز، نظیر ستون خیمه است : اگر ستون پا بر جا باشد، طنابها، میخها، و سراپرده نیز سودمند خواهند بود، و اگر ستون بشکند، طناب و میخ و پرده کارساز نخواهند بود.

وجه الدین (سیماى دین)
عن جعفر عن ابیه قال : قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لکل شیى وجه و وجه دینکم و الصلوه فلایشینن احد کم وجه دینه (وسائل‏الشیعه / ج ۳ / ص ۱۶ + بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۲۲۷)
امام صادق (علیه السلام ) از پدرشان امام باقر (علیه السلام ) نقل کرده اند که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر چیزى چهره اى دارد چهره دین شما نیز نماز است پس هرگز کسى از شما سیماى دینش را زشت ننمایاند…

بین الایمان و الکفر (مرز ایمان و کفر)
النبى الکریم صلى الله علیه و آله : بین الایمان و الکفر ترک الصلوه (کنزالعمال / ج ۷ / ص ۲۷۹ / حدیث ۱۸۸۶۹).
پیامبر گرامى فرمود: مرز میان ایمان و کفر ترک نماز است …

قره عین النبى (فروغ دیده پیامبر صلى الله علیه و آله)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : جعل الله – جل ثنائه – قره عینى فى الصلوه و حبب الى الصلوه کما حبب الى الجائع الطعام و الى الظمان الماء و ان الجائع اذا اکل شبع و ان الظمان اذا شرب روى ، و انا لا اشبع من الصلوه. (بحارالانوار / ج ۷۷ / ص ۷۷ و ج ۸۲ / ص ۲۳۳ و مستدرک / ج ۱ / ص ۱۷۴)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را بر من دوست داشتنى ساخت همانگونه که ((طعام )) را براى گرسنه و آب را براى تشنه گرسنه با خوردن سیر، و تشنه بانوشیدن سیراب مى گردد، اما من هرگز از نماز سیر نمى شوم .

اول ما ینظرفیه (نخستین عملى که بررسى مى گردد)
عن على قال : قال رسول الله صلى الله علیه و آله : ان عمود الدین الصلوه و هى اول ما ینظر فیه من عمل ابن آدم فان صحت نظر فى عمله و ان لم یصح لم ینظر فى بقیه عمله (بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۲۲۷).
على (علیه السلام ) از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کنند که فرمود: ستون دین نماز است و از میان اعمال آدمیزاد (در رستاخیز) نماز نخستین عملى است که مورد رسیدگى قرار مى گیرد اگر صحیح بود، سایر اعمال نیز مورد توجه قرار خواهد، گرفت ، وگرنه باقى اعمال نیز مردود خواهد بود.

مستخف الصلوه (سبک شمارنده نماز)
قال ابوالحسن الاول : لما حضرت ابى الوفاه قال لى : یابنى ! انه لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلوه. (وسائل‏الشیعه / ج ۳ / ص ۱۶ و ثواب الاعمال مترجم / ص ۵۱۵).
امام هفتم (علیه السلام ) مى فرماید: پدرم در واپسین لحظه هاى حیات خود به من فرمود: فرزندم ! هر کس نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد یافت .

نقر الغراب (کلاغ واره)
عن ابى جعفر قال : نبینا رسول الله صلى الله علیه و آله جالس فى المسجد، اذ دخل رجل فقام یصلى : فلم یتم رکوعه و لا سجوده . فقال ،: نقر کنقر الغراب ! لئن مات هذا و هکذا صلوته لیموتن على غیر دینى (وسائل‏الشیعه / ج ۳ / ص ۲۱)
امام باقر (علیه السلام ): نقل مى فرماید که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بودند ناگهان مردى وارد شد و به نماز ایستاد اما رکوع و سجودش را شتابزده و ناتمام انجام مى داد رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: او مانند کلاغ منقار به زمین زد اگر او بمیرد و نمازش همین گونه باشد قطعا به غیر دین من مرده است .

الصلوه متکاسلا (کاهلى در نماز)
عن الباقر: لا تقم الى الصلوه متکاسلا و لا متنا عسا و لا متثا قلا، فانها من خلل النفاق (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۳۱)
امام باقر (علیه السلام ): با حال هستى و خواب آلوده و کاهلانه نماز مگذار که اینها از روزنه هاى نفاق است …

تمام الصلوه (شتابزدگى در نماز)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : … لا صلوه لمن لا یتم رکوعها و سجودها (بحارالانوار/ ج ۷۲ / ص ۱۹۸)
پیامبر صلى الله علیه و آله خدا فرمود: … کسى که رکوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا مى آورد نمازش ‍ پذیرفته نیست …

اسرق الناس (بدترین دزد)
قال النبى صلى الله علیه و آله : اسرق الناس فالذى یسرق من صلاته فصلاته تلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب بها وجهه. (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۵۷)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بدترین دزد ، کسى است که ، به خاطر شتاب زده گى – از نماز خود مى دزدد نماز چنین انسانى ، همچون جامه مندرسى در هم پیچیده شده به صورت او پرتاب مى گردد.

ترک الجمعه (ترک نماز جمعه)
على (علیه السلام )،: من ترک الجمعه ثلاثا متتابعه لغیر عله کتب منافقا. (مستدرک الوسائل / ج ۱ / ص ۴۰۷)
على (علیه السلام ) فرمود: هر کس سه نوبت پیاپى نماز جمعه را – بدون عذر – ترک نماید، در زمره منافقان بشمار است …

الزکاه و الصلوه (نماز و زکات)
قال الصادق علیه السلام : لا صلوه من لا زکاه له (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۵۲)
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: کسى که زکات مالیات اسلامى خود را نمى پردازد، نمازش پذیرفته نیست …

الغیبه و الصلوه‌ (غیبت و نماز)
من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله صلوته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه (بحارالانوار / ج ۷۵ / ص ۲۵۸)
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله : کسى که پشت سر مرد یا زن مسلمانى غیبت کند تا چهل روز نماز و روزه اش ‍ را، خدا قبول نمى کند، مگر آن که آن مسلمان از او درگذرد.

الصلوه و حق الوالدین (نماز و احترام به پدر و مادر)
قال الصادق علیه السلام : من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلاه (بحارالانوار / ج ۶۱ / ص + کافى / ج ۲ / ص ۳۴۹)
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: کسى که به پدر و مادرش – که در حق او ستم کرده اند – به چشم کینه بنگرد، خدا هیچ نمازى را از او نمى پذیرد.

الصلوتین (تفاوت دو نماز)
عن النبى الکریم صلى الله علیه و آله : ان الرجلین من امتى یقومان فى الصلوه و رکوعهما و سجودهما واحد و ان مابین صلو تیهما مابین السماء و الارض (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۴۹)
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله : چه بسا دو نفر از امت من به نماز مى ایستند و رکوع و سجودشان – در ظاهر – یکسان است ، اما میان نماز آن دو، تفاوتى مانند فاصله زمین و آسمان است !

الصلوه تنهى عن الفحشاء (نماز از گناه باز مى دارد)
روى ان فتى من الانصار: کان یصلى الصلوه مع رسول الله صلى الله علیه و آله و یرتکب الفواحش ‍ فوصف ذلک لرسول الله فقال صلى الله علیه و آله: ان صلوته تنهاه یوما ما فلم یلبث ان تاب (بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۱۹۸)
روایت شده است که : جوانى از انصار، با رسول خدا نماز مى خواند در عین حال – مرتکب گناه نیز مى شد، این موضوع به اطلاع حضرت رسید، ایشان فرمودند: ((نمازش روزى او را باز خواهد داشت )) چیزى نگذشت که جوان توبه کرد.

علامه القبول (نشانه پذیرش نماز)
روى اصحابنا عن ابى عبد الله ، قال : من احب ان یعلم : اقبلت صلوته ام لم بقتل ؟ فلینظر هل منعته صلوته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه (بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۱۹۸)
بزرگان شیعه از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده اند که فرمود: هر کس مى خواهد بداند: آیا نمازش قبول شده است یا نه ، باید ببیند آیا نمازش او را از، گناهان باز میدارد؟ به هر اندازه باز دارنده باشد به همان اندازه نماز او پذیرفته شده است .

قیمه الصلوه (نماز و پاکدامنى و درستکارى)
اوحى الله الى داوود: کم من رکعه طویله فیها بخشیه قد صلاها صاحبها لا تساوى عندى فتیلا حین نظرت فى قلبه فوجدته : ان سلم من الصلوه و برزت له امراه و عرضت علیه نفسها اجابها، و ان عامله مومن خانه (بحارالانوار / ج ۱۴ / ص ۴۳)
حق سبحانه به داوود مى فرمود: چه بسیار رکعت هاى طولانى خاشعانه که نمازگزارى انجام داده باشد اما نزد من به اندازه فتیلى نمى ارزد وقتى من به قلب او نظر کرده مى بینم : تا از سلام نماز فارغ شد، اگر زنى خود را به او عرضه نماید او را اجابت خواهد و اگر مومنى با او معامله کند به او خیانت خواهد نمود.

الصلوه و الولایه (نماز و ولایت)
عن على بن الحسین (علیه السلام ): فى جواب رجل سئله عن حدود الصلوه … و قال : و ما سبب قبولها قال علیه السلام : و لا یتنا و البرائه من اعدائن (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۴۰)
از امام سجاد (علیه السلام ) نقل شده است که در پاسخ کسى که پرسید: ((چه چیزى سبب قبولى نماز است ؟)) فرمود: ولایت ما (اهل بیت (علیه السلام ) و برائت از دشمنان ما.

محافظه الوقت (رعایت وقت نماز)
امیر المومنین علیه السلام : صل الصلوه لوقتها الموقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا توخرها عن وقتها لاشتغال واعلم ان کل شى من عملک تبع لصلوتک (نهج‏البلاغه نامه ۲۷)
امیر المومنین (علیه السلام ): نماز را در وقت تعیین شده آن به جاى آور، به خاطر فراغت شتاب مکن ! و به بهانه کار و مشغله ، به تاخیر میانداز! بدان که همه اعمال تو بسته به ((نماز)) تست .

المصلى و ما حوله (همگرایى هستى بانماز گزار)
عن على (علیه السلام ) قال : ان الانسان اذا کان فى الصلوه فان جسده و ثیابه و کل شیى حوله یسبح (بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۲۱۳ به نقل از علل‏الشرایع / ج ۱ / ص ۲۳۷)
على (علیه السلام ) فرمود: هنگامى که انسان در حال نماز است ، اندام و جامه او و همه آنچه در پیرامون اوست تسبیح مى گویند.

زینه الصلوه (آرایه نماز)
عن النبى الکریم صلى الله علیه و آله : الخشوع زینه الصلوه (بحارالانوار / ج ۷۷ / ص ۱۳۱ + ج ۷۸ / ص ۸۰)
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: خشوع آرایه و زیبایى نماز است .

الخشوع (خشوع)
راى النبى صلى الله علیه و آله رجلا یعبث بلحیته فى صلوته فقال صلى الله علیه و آله : اما انه لو خشع قلبه الخشعت جوارحه (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۲۸)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دیدند مردى در حال نماز با ریش خود بازى مى کند فرمودند: اگر قلب او خشوع مى داشت ، قطعا همه اعضایش نیز خاشع مى بود.

خشوع على (علیه السلام ) (خشوع على (علیه السلام ))
و کان على اذا حضر وقت الصلوه: یتململ و یتزلزل فیقال له مالک یا امیر المومنین ؟! فیقول علیه السلام : جاء وقت امانه عرضها الله على السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منه (محجه‏البیضاء / ج ۱ / ص ۳۷۸)
هنگامى که وقت نماز فرا مى رسید: امیر المومنین (علیه السلام ) مضطرب شده اندام شریفش به لرزه مى افتاد، به آن حضرت گفته مى شد، شما را چه شده است که چنین منقلب هستید؟ حضرت مى فرمود: وقت امانتى فرا رسیده است که آسمان ها و زمین و کوهها آن را بر نتافتند و زیر بار آن نرفتند.

خشوع الحسن (علیه السلام) (خشوع امام حسن (علیه السلام))
کان الحسن بن على: اذا توضا تغیر لونه و ارتعدت مفاصله ، فقیل له فى ذلک فقال (علیه السلام ): حق لمن وقف بین یدى ذى العرش ان یضفر لونه و ترتعد مفاصله (بحارالانوار / ج ۸۰ / ص ۳۴۶)
امام حسن (علیه السلام ) هنگامى که وضو مى ساختند – آماده نماز مى شدند – رنگشان دگرگون مى شد و بندبند وجودشان مى لرزید از آن حضرت از علت این حال – سوال مى شد مى فرمودند: سزاوار است کسى که در پیشگاه خداوند عرش مى ایستد رنگش پریده ، بندبند اعضایش ‍ بلرزد.

صل صلوه مودع (نماز بدرود)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : صل صلوه مودع ترى انک لا تصلى بعدها صلوه ابدا (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۶۴)
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آنچنان نماز بگذار که گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند…

الصلوه و المغفره (حضور قلب)
قال النبى صلى الله علیه و آله : اذا قام العبد الى الصلوه فکان هواه و قلبه الى الله تعالى انصرف کیوم و لدته امه (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۶۱ + محجه‏البیضاء / ج ۱ / ص ۳۸۲)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آنگاه که بنده خدا به نماز مى ایستد و همه توجهش به سوى الله باشد در حالى نمازش پایان میابد که مانند روز تولدش پاک است .

القنوت (قنوت)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : اطولکم قنوتا فى دارالدنیا اطولکم راحه یوم القیمه فى الموقف (جواهرالکلام / ج ۱۰ / ص ۳۶۷)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر آن کس که در این دنیا قنوتش طولانى تر باشد در قیامت هنگام حساب آسایشش بیشتر خواهد بود.

السجود (سجده)
قال امیر المؤ منین (علیه السلام ): لو یعلم المصلى ما یغشاه من جلال الله ، ما سره ان یرفع راسه من السجود (بحارالانوار / ج ۸۲ / ص ۲۰۷ + خصال / ج ۲ / ص ۱۶۷)
امیر المؤ منین (علیه السلام ) فرمود: اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است هرگز راضى نمى شود که سر از سجده بردارد.

رکعتان فى التفکر (نماز و تفکر)
النبى الکریم صلى الله علیه و آله : رکعتان مقتصدتان فى تفکر خیر من قیام لیله و القلب لاه (بحارالانوار / ج ۸۴ / ص ۲۴۹)
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود: دو رکعت متعارف همراه با تفکر و حضور قلب ارزشمندتر از یک شب زنده دارى با دل سرگردان و بدون توجه است .

من صلى عالما (نماز آگاهانه)
عن الصادق علیه السلام : من صلى رکعتین یعلم ما یقول فیما انصرف و لیس بینه و بین الله له ذنب (فروع کافى / ج ۳ / ص ۲۶۶)
امام صادق (علیه السلام ): هر کس آگاهانه و با توجه به مفاهیم دو رکعت نماز بخواند در حالى نمازش ‍ را به پایان میبرد که میان او و خدایش هیچ گناهى نمانده است .

یفتح الباب (گشایش درگاه الهى)
قال النبى صلى الله علیه و آله : ما دمت فى الصلوه فانک تقرع باب الملک الجبار و من یکثر قرع باب الملک یفتح له (بحارالانوار / ج ۷۷ / ص ۷۸)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هنگامى که در نماز هستى در خانه پادشاه مقتدر را مى کوبى و هر آن کس در را بسیار بکوبد در به رویش گشوده خواهد شد.

قیام اللیل (راز و نیاز شبانه)
عن النبى الکریم صلى الله علیه و آله : ان العبد اذا تحنلى بسیده فى جوف اللیل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه . فاذا قال : ((یا رب یا رب )) ناداه اجلیل : لبیک عبدى سلنى اعطیک و توکل على اکفک (بحارالانوار / ج ۳۸ / ص ۹۹ و ج ۷۳ / ص ۱۲۰)
از نبى اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است : هنگامى که بنده اى با خداوندش در نیمه شب تیره خلوت کرده با او مناجات میکند خدا قلب او را نورانى خواهد ساخت . و وقتى میگوید: یا رب یا رب رب جلیل مى فرماید: بنده ى من لبیک ، از من طلب کن تا اعطا کنم و به من توکل کن تا تو را بى نیاز سازم .

صلوه ابراهیم (علیه السلام ) (نتیجه نماز شب ابراهیم (علیه السلام ))
قال النبى صلى الله علیه و آله : ما اتخذ الله ابراهیم خلیلا الا لا طعام الطعام و صلوته باللیل و الناس ‍ نیام (بحارالانوار / ج ۷۴ / ص ۳۸۳ + علل‏الشرایع / ج ۱ / ص ۳۳)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: خدا ((ابراهیم )) را به مقام خلیلى خود بر نگزید، مگر به خاطر دو چیز: ۱- سخاوتمندانه مردم را اطعام مى کرد ۲- و شب هنگام که مردم در خواب بودند نماز مى خواند.

سبب المحرومیه (سبب محرومیت از نماز شب)
قال الباقر (علیه السلام ): جاء رجل الى امیر المؤ منین (علیه السلام ): فقال (علیه السلام ): ((انى قدحرمت الصلوه باللیل )) فقال صلى الله علیه و آله : قد قیدتک ذنوبک (بحارالانوار / ج ۸۳ / ص ۱۲۷ + کافى / ج ۳ / ص ۴۵۰)
امام باقر (علیه السلام ) روایت کرد: مردى به ساحت امیر المؤ منین (علیه السلام ) آمد و عرض کرد: ((من از نماز شب ، محروم شده ام ))
حضرت فرمود: ((گناهانت تو را به زنجیر کشیده اند.))

الصلوه و الوحده الاسلامیه (نماز و وحدت اسلامى)
عن ابى عبدالله (علیه السلام ): من صلى معهم فى الصف الاول کان کمن صلى خلف رسول الله صلى الله علیه و آله فى الصف الاول (وسائل‏الشیعه / ج ۳ / ص ۳۸۱)
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر کس به خاطر حفظ وحدت در صف نخست نماز جماعت برادران اهل سنت شرکت نماید مانند آن است که در صف اول پشت سر رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز خوانده باشد.

الصلوه فى المسجد (نماز در مسجد)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لا صلوه لمن لم یصل فى المسجد مع المسلمین الا من عله (وسائل‏الشیعه / ج ۳ / ص ۳۷۷)
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که بدون عذر در جماعت مسلمانها در مسجد شرکت نجوید، نمازش ‍ پذیرفته نیست .

النهر الجارى (شستشو در چشمه زلال)
قال النبى صلى الله علیه و آله : مثل الصلوات الخمس کمثل نهر جار عذب على باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقى ذلک من الدنس (کنزالعمال / ج ۷ / ص ۲۹۱ / حدیث ۱۸۹۳۱)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: نمازهاى پنج گانه به نهر جارى گوارایى مى مانند که بر در خانه هایتان روان است و هر روز پنج بار خود را در زلال آن شستشو دهید هرگز – دیگر- هیچ پلیدى باقى نمى ماند.

صلوه التیحته (نماز تحیت)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : اذا دخلت المسجد فصل رکعتین قبل ان تجلس (کنزالعمال / ج ۷ / ص ۶۷۵ / حدیث ۲۰۸۶۱)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هرگاه داخل مسجد شدى پیش از آنکه بنشینى دو رکعت نماز بخوان .

رعایه الماءموم (رعایت حال مامومین)
قال النبى الکریم صلى الله علیه و آله : انى لاکون فى الصلوه فاسمع بکاء الصبى فاخفف مخافه ان اشق على امه (کنزالعمال / ج ۷ / ص ۶۰۱ / حدیث ۲۰۴۵۵)
نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: من گاهى در حال نماز که هستم ، صداى گریه کودکى را مى شنوم ، نماز را سبک و کوتاه مى کنم چرا که مى ترسم مادرش را که دلگران فرزند خویش ‍ است به رنج افکنم .

توشه

کلامى از حضرت امام خمینى سلام الله علیه: نماز، بالاترین فریضه و کارخانه انسان سازى است شما انقلاب اسلامى کردید که اسلام را ترویج کنید که اسلام و احکام اسلام را پیاده کنید. در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست . چطور نماز را اینقدر سستى مى کنید در آن ؟ از نماز همه این مسائل پیدا مى شود.
شما پرونده هایى که در دادگسترى ها در جاهاى دیگر دادگاه هاست بروید ببینید، از نمازخوانها ببینید پرونده هست آنجا؟ از بى نمازها پرونده هست هر چه پرونده پیدا کنید پرونده بى نمازهاست .
نماز پشتوانه یک ملت است سید الشهدا در همان ظهر عاشورا که جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که : یاد من آوردید نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر، جنگ را براى نماز کردند امیر امومنین (علیه السلام ) وقتى که یک مساله اى یک چیزى از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد گفت که حالا…من شمشیر براى این میزنم .
جنگ در اسلام یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد یک چیزى باشد که طرحى باشد. جنگ براى این است که آن زباله هایى که هستند، آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند آنهایى که مانع از ترقى مسلمین هستند آنها را از بین راه بردارند مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است .
فحشا و منکر را نماز، نماز خوب فحشا و منکر را از یک امتى بیرون مى کند. اینهایى که در این مراکز فساد کشانده شده اند اینها این بى نمازها هستند. نمازخوان ها در مساجد، هستند و مهیا هستند براى خدمت ، مسجدها را خالى نکنید تکلیف است امروز. امروز یک روزى است استثنایى ما در یک مقطعى از عصر واقع شده ایم که استثنایى است .
مساجد را پر کنید و نماز را به جماعت بخوانید.
ما با ذکر خدا، با اسم خدا پیش بردیم و نماز بالاترین ذکر خداست . اگر در نماز کوتاهى بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایى مى روم در خانه ام مى خوانم ، خیر نماز را در جماعت بخوانید اجتماع باید باشد. مساجد را پر کنید اینها از مساجد مى ترسند. اینها بیخ گوش شما مى گویند که این آخوند که از او کارى نمى آید، مسجد مى روید چه کنید خودمان مى رویم و فلان جا نماز مى خوانیم .
نماز نمى خواهند بخوانند مى خواهند نماز را بشکنند نماز مى خوانند با این نمازهایى که در مسجدها مى روند و نمى گذارند که مسلمان ها نماز درست خودشان را بخوانند، با این نمازها مى خواهند نماز را بشکنند.
اینها از مسجد مى ترسند. من تکلیفم را باید ادا کنم به شما بگویم ، شما دانشگاهى ها! شما دانشجوها! همه تان مساجد را بروید پر کنید، سنگر هست اینجا، سنگرها را باید پر کرد. محراب به آن مى گویند یعنى آنجایى که حرب از آنجا شروع مى شود، محل حرب . امروز از همه روزها براى ما یعنى امروز مقصود اینوقت است این عصر است ، از همه وقت براى ما حساستر هست براى اینکه همه چیز درست شده است و شیطان ها از اطراف جمع شده اند. و مى خواهند حالا که همه چیز درست شده و مایوس شدند نگذارند اجرا بشود کارها باز تهیه ببینند ولو ده سال دیگر ولو براى ده سال دیگر تهیه ببینند براى اینکه مسجدها را کم کم خالى کنند و آخوند مسجد را کنار بگذارند و یک کسى که وضو ندارد و به هیچ چیز هم معلوم نیست اعتقاد داشته باشد، بیاورند آنجا پهلوى آخوند و نگذارند نمازش را بخواند و خالى کنند این سنگرها را و بعد از خالى کردن سنگرها حمله کنند.
این دژهاى محکم را محکم نگاه دارید نگویید ما انقلاب کردیم حالا باید هى فریاد بزنیم ، خیر نماز بخوانید از همه فریادها بالاتراست .
اجتماع کنید، نمازهاى جمعه را با شکوه بجا بیاورید و نمازهاى غیر جمعه را هم ، که شیطان ها از نماز مى ترسند از مسجد مى ترسند، و این دانشجوها و دانشگاهى ها و معلمین و علما و روحانیون و همه این قشرهایى که مغز متفکر هستند، با هم ائتلاقشان را زیاد کنند و متوجه باشند به اینکه مى خواهند این ائتلاف را بشکنند. اگر آمدند تو دانشگاه و گفتند ما با دانشگاهى ها کار نداریم اما آخوند بازى درست نکنید و رفتند تو مدرسه ها و گفتند ما به علما کار نداریم لکن این دانشگاهى ها را راه ندهید به خودتان ، بدانید که این حیله اى است براى اینکه شما را از هم جدا کنند و راه را براى خودشان باز کنند.
بیدار باشید، متوجه باشید، امروز همه چشم ها به شما دوخته شده است .
اینهایى که ، هیاءت هایى که از خارج آمدند بعضى شان گفتند ملتها اطلاع ندارند از اوضاع ایران براى اینکه همه رسانه هاى گروهى دست دشمن ماست و مع الاسف در داخل ما هم اینقدر مجله است ، اینقدر روزنامه است و نه اینکه یک روزنامه اى براى خودش یک تیراژى دارد، نخیر، هیچ تیراژى هم ندارد اما درست مى کنند و به مردم مى دهند، چنانچه کتاب هایى که با کامیون از شوروى حمل مى شود و دم دانشگاه ها مى ریزند.
بیدار باشید که شما را اغفال نکنند اینها، از شما صدمه دیدند اینها و آسیب دیده اند از شما، مى خواهند تلافى کنند. نگذارید دست اینها باز بشود، نگذارید اینها رشد بکنند. (صحیفه نور – جلد دوازدهم صفحات ۱۴۸ و ۱۴۹)

شریعه خرد

شریعه خرد

شریعه خرد: یادنگار کنگره نکوداشت منزلت علمی استاد علامه محمدتقی جعفری 

زیر نظر علی‌اکبر رشاد

 

مشخصات نشر: تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶

 

فهرست 

دیباچه (خدیو خرد)/ علی‌اکبر رشاد

قرآن در نهج‌البلاغه/ عبدالله جوادی آملی

اسلام و آزادی / محمدتقی مصباح یزدی

هستی‌شناسی عرفانی/ جعفر سبحانی

سیمای جامعیت/ محمدرضا حکیمی

اتحاد عالم و معلوم و تاثیر آن در بحث علیت / احمد احمدی

ملاحظاتی کوتاه برای ورود به تفکر افلاطون/ رضا داوری اردکانی

دیانت و آزادی/ علی‌اکبر رشاد

علم و الهیات، پیشینه، تطورات و مسائل/ غلامعلی حداد عادل

اصل آنتروپیک و برهان نظم/ مهدی گلشنی

واپسین یادگار حلقه آزاداندیشی/ منوچهر صدوقی سهی

نبوت و حکومت/ علی ربانی گلپایگانی

حیات معقول در آیینه شرح علامه جعفری/ سیدجمال‌الدین دین‌پرور

گفتاری در باب مولانا و کتاب مثنوی/ همایون همتی

حسد در مثنوی/ احد فرامرز قراملکی

از اخلاق نیکوماک تا اخلاق ناصری/ صدرالدین طاهری

نظری بر کبریت احمر علامه شعرانی/ علیرضا ذکاوتی قراگزلو

برهان وجودی یا وجوبی/ حمیدرضا آیت‌الله

شخصیت بارز علامه، استاد محمدتقی جعفری/ علی رافعی

جهانی که بنشسته در گوشه‌ای/ عبدالرحیم گواهی

تاریخ انسانی و انسان تاریخی/ حمید پارسانیا

دین‌پژوهی معاصر

دین‌پژوهی معاصر

دین‌پژوهی معاصر: درنگی در گفتمان‌های سه‌گانه متجمد، متجدد، مجدد

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸

 

پیش‌گفتار

در ساحت حکمت و معرفت دینی (در ایران و جهان اسلام) اکنون به گفتمان شاخص، حیات و حضور دارند: گفتمان متجمّد سنتی، گفتمان متجدد غربگرا، و گفتمان مجدّد احیاگر. هرچند این گفتمان‌ها هریک طیفی از نخبگان فکری و دینی را در خویش جای می‌دهند و هر طیفی نیز از رگه‌های فکری و جرگه‌های گرایشی ـ گاه متفاوت با هم ـ فراهم آمده است، اما می‌توان هریک از این طیف‌ها را تحت جریانی مشخص و متمایز تعریف و طبقه‌بندی کرد.
جریان متجمد با خصلت تصلب بر میراث بازمانده از سلف، متحجرانه بر مشی و مرام علمی، معرفتی سنتی پای می‌فشرد و دیده از دیدار مناظر و مکاتب نوپدید و فرابومی فروبسته و قرن‌هاست که دین‌پژوهی را به تحشیه‌نگاری و تعلیقه‌زنی بر آثار و آرای کهن فروکاسته و اجتهاد را حتی تقلیدی می‌خواهد!
جریان متجدد با انقطاع از تبار علمی خود و با بی‌اعتنایی و قدرناشناسی نسبت به ذخایر و خزاین غنی و قویم حکمی و معرفتیِ خودی، دل در گرو فکر و فرهنگ غرب غالب دارد و با گرته‌برداری از جنبش اصلاح دینی در آن دیار و پدیده پروتستانتیزم مسیحی، آرمان و آرزوی «نودینی» و «پروتستانتیسم اسلامی»! را در سر می‌پرورد.
جریان متجمد و گفتمان متجدد ـ به رغم تعارض طیفی تاریخی و جامعه‌شناختی‌شان ـ در یک خصلت، شباهتی تام با هم دارند و آن اینکه هر دو یکسره و بالمرّه مقلدند و فاقد جرئت نوآوری و اراده آزاداندیشی؛ جریان متجمد، مقلد پشتیبان است و گفتمان متجدد مقلد فرنگیان!
در میان مشی افراطی و تفریطی دو گفتمان پیشگفته، جریان مجدد با سه خصلت بیّن علمی از آن دو متمایز می‌گردد:
۱٫ وفاداری ارزش‌شناسانه و متجددانه به مواریث فخیم و قویم خودی.
۲٫ مواجهه فعال، نکته‌سنجانه و اصطیادی با رهاورد معرفتی دیگر ملل.
۳٫ افراغ وسع برای گشودن راهی بدیع، در میان تحجر و تجدد برای احراز سهمی سزاوار در سرمایه حکمی معرفتی بشری.
این گفتمان سعی می‌کند ضمن شکستن جداره‌های سخت و سنتیِ تحجر، و بستن کژراهه‌های سستِ سنت تجدد، گنجینه‌های حکمی و علمی عمیق و انیق اسلامی را مورد بازکاوری، بازپیرایی و بازآرایی قرار داده و آن را به زبان زمان ارائه کند. همچنین این جریان بنا دارد به جای دلخوش‌داشتن به تنها انتقاد از دیگران، یا انقیاد و دلبستن به بیگانگان، در صحه شطرنج جهانی تفکر، با رقیبان پنجه در پنجه انداخته خود نیز طرحی نو دراندازد. راقم سطور بر این باور است که راه برون‌رفت از مردام سکون و رکون و گرداب هرزه‌گویی و کفردرایی رایج و دارج، تنها و تنها، تقویت و تعمیق دین‌پژوهی نوع سوم است.
دفتری که پیش رو گشوده دارید از شماری مقاله و مقالت فراهم آمده که طی سنوات اخیر در مناسبات گوناگون به زبان و خامه این کمین کهین جاری شده است. هرچند به اقتضای فواصل و فضاهای متفاوت کتابت و خطابت آنها، توقع سازمان تألیفی منسجمی از آن نمی‌باید برد، بلکه و بسا که تکرار و تهافت نیر گهگاه و لاجرم، در آن رخ داده است، اما قابل انکار نیست که خطابه‌ها و مقاله‌ها، در این جهت با همدیگر مشترکند که همگی یکسره توصیف و تنقید، و آسیب‌شناسی و آفت‌زدایی دین‌پژوهی معاصر و گفتمان‌های سه‌گانه را وجهه همت دارند.

فهرست

پیش‌گفتار
فصل اول: موانع نواندیشی و نظریه‌پردازی دینی
  درآمد: چند تذکار
  تعریف انواع موانع
   الف) موانع انفسی (شخصیتی)
   ب) موانع انفسی (معرفتی)
  موانع آفاقی (برونی)
  شرحی برخی موانع
  موانع فرهنگی
   یک) فقدان سنت تضارب آرا
   دو) فقدان ادب و ادبیات نقد
   سه) سیطره‌ی شخصیت
   چهار) مشهورات‌زدگی
   پنج) فقدان ترابط و تعامل
   شش) حجاب معاصرت
   هفت) خصلت فرافکنی شخصی و صنفی
   هشت) افراط و تفریط
   نه) خلط اصول‌گرایی و تحجر
   ده) موانع اخلاقی
موانع اجتماعی
   دوازده) ازخودبیگانگی علمی
   سیزده) سیاست‌زدگی
   چهارده) پسینی‌شدن نقدها و نظرها
   پانزده) مدرک‌گرایی
   شانزده) عصری‌سازی افراطی
   هفده) آوازه‌گری
   هجده) جریان‌های موازی
   نوزده) دوقطبی‌انگاری گفتمانی
   بیست) آفت‌زدگی ادبیات دینی اجتماعی
موانع روانی
   بیست‌ویک) زوال اعتماد به نفس
   بیست‌ودو) اختناق سپید
   بیست‌وسه) اشعری‌گری مکتوم
   بیست‌وچهار) عشق کور
   بیست‌وپنج) احساس امنیت کاذب فکری
موانع رویکردی/ روشگانی
   بیست‌وشش) جهل به تحولات روش‌شناختی
   بیست‌وهفت) سیطره‌ی انتزاعی‌اندیشی
   بیست‌وهشت) رکود و رکون در مبانی فلسفی
   بیست‌ونه) تحدد قلمرو اجتهاد
   سی) ساختارزدگی
   سی‌ویک) ظاهرگرایی
   سی‌ودو) فقد زمانه‌آگاهی
   سی‌وسه) نبود سنت کار گروهی
    سی‌وچهار) حرمان مطالعه بینارشته‌ای
    سی‌وپنج) التقاطی‌گری روش‌شناختی
    سی‌وشش) خلط بدعت‌گذاری با ابداع‌گری
موانع تدبیری و اجرایی
   سی‌وهفت) استیلای رخوت بر مراجع تصمیم‌گیر
   سی‌وهشت) کژی‌ها و کاستی‌های بی‌شمار نظام آموزشی حوزه و دانشگاه
   سی‌ونه) مشغولیت ـ و نه مسئولیت‌انگاشته‌شدن تعلیم و تحقیق
   چهل) عدم هدفگیری شایسته و فقدان سیاستگذاری و اولویت‌بندی
   چهل‌ویک) فقدان نهادهای شایسته و نصاب‌نامه‌های بایسته
   چهل‌ودو) مشکل اقتصاد پژوهش
   چهل‌وسه) عدم ترابط و تعامل علمی با جهان اسلام و فرااسلامی
   چهل‌وچهار) مدیریت غلط منابع
   چهل‌وپنج) عدم مدیریت شایسته بر استعدادها

فصل دوم: انسداد اجتهاد
معنا و مبنای اجتهاد
کارکردهای اساسی اجتهاد
  ۱٫ تخریج و تنسیق معرفت دینی
  ۲٫ تصحیح و تنقیح معرفت دینی
  ۳٫ تعمیم و توسعه معارف دین
  ۴٫ تطبیق و نوآمدسازی دین
  ۵٫ رکود و رکون سدگانی در دین‌پژوهی
  ۶٫ آسیب‌شناسی اجتهاد و تفقه
  ۷٫ بایسته‌های هشتگانه‌ی دین‌پژوهی
  ۸٫ بسط بایسته‌ها
  ۹٫ فقه پویا، فقه سنتی
  ۱۰٫ فریضه‌های فقه
  ۱۱٫ ضرورت نقد و نوآوری
  ۱۲٫ علوم انسانیف دانشگاه و رسالت حوزه
  ۱۳٫ حسن حوزه
فصل سوم: بایسته‌های کنونی دین‌پژوهی
دین‌پژوهی؛ زوایا و زمینه‌های سه‌گانه
بایستگی‌های چهارگانه
عدم تعادل هندسی ابواب کنونی فقه
پرسش‌های بی‌پاسخ و رسالت ما
فریضه‌ی روز
ضرورت فلسفه‌های مضاف
فصل چهارم: نهضت علمی؛ بایدها و نبایدها
  ارکان نهضت علمی
  رکن سوم، شمول
  جنبش معرفتی معاصر شیعی
  آفات معطوف به جنبش
  بایستگی نهادینه‌شدن جنبش
  تفاوت اصولگرایی و تحجر
  گفتمان مجدد و دو رقیب آن
  اختناق سپید
  نسبت گفتمان‌های سه‌گانه با مدرنیته
  پهلوی‌ها و مدرنیسم تصنعی
  تعامل حوزه و دانشگاه
  منشور جنبش نرم‌افزاری؛ آفات و آسیب‌ها
  آسیب‌های روشگانی و رفتاری
  آسیب‌های مضمونی
  آسیب‌های رویکردی
  منشور و بایستگی‌های آن
  دستاوردهای پژوهشگاه در زمینه نقد و نوآوری دینی
فصل پنجم: آسیب‌شناسی گفتمان متجدد
  درآمد: سه گفتمان
  آسیب‌شناسی روشی و رفتاری گفتمان متجدد
   یک) درآمیختن دانش‌ها و مباحث
   دو) دیگرشیفتگی و استعاره الاهیات
   سه) اصاله التکثر
   چهار) ظهور الاهیات ژرنالیستی
   پنج) حربه‌انگاری سیاسی دین‌پژوهی
   شش) افراط و تفریط
   هفت) اصاله التجدد
فصل ششم: گفتمان مجدد؛ دستاوردها، آسیب‌ها و چالش‌ها
  نگاهی به دستاوردهای گفتمان مجدد
  علامه و فلسفه نوصدرایی
  استاد و کلام جدید شیعی ایرانی
  حضرت امام (س) و تحول در فقه سیاسی اجتماعی
  آغاز جنبش در منطق معرفت
  ارزیابی اجمالی گفتمان مجدد
   یک) فقدان خودآگاهی
   دو) فقر نقد
   سه) فقد رهبری
   چهار) عدم تعامل میان‌گفتمانی
   پنج) انفعال
   شش) بی‌هندسه‌گی
   هفت) خویش ممیزی
   هشت) خودگسستگی تاریخی
   نه) التزام به توجیه حاکمیت محقق
  موانع فراروی گفتمان مجدد
   یک) سیطره اختناق سپید
   دو) خرده‌گرایش‌های موازی
   سه) سیاست‌زدگی جامعه
   چهار) اضطرارهای روزمره
   پنج) فقدان سخت‌افزار و نرم‌افزارهای مورد نیاز
   شش) زندان زبان
فصل هفتم: احیای دین و اصلاح دین‌داری
  یک) چیستی احیاگری
  دو) خصایل عمومی جنبش‌های احیاگری و محییان
  سه) اهداف و انگیزه‌های احیاگری
  چهار) رهیافت‌های احیاگران به دین
  پنج) روی‌آوری و روش‌های احیاگری
  شش) آفت‌های نهضت‌های احیاگری
  هفت) کارکردها و پیاوردهای جنبش‌های احیاگری معاصر
فصل هشتم: بایستگی‌های کنونی فلسفه اسلامی
  مقدمه
  گروه یکم) بایستگی‌های فلسفه در حوزه تحقیق و نوآوری
  دو) تبیین کارکردهای عقل در قلمرو دین‌پژوهی و عرصه دینداری
   بخش اول) کلیات
   بخش دوم) مبانی و دلایل حجیت عقل
   بخش سوم) انواع کارکرد و کاربرد عقل در دین‌پژوهی
   بخش چهارم) روش‌شناسی کاربرد عقل در دین‌پژوهی
  سه) بررسی جامع موانع تحول و تکامل فلسفه اسلامی
  چهار) تأسیس فلسفه فلسفه [اسلامی]
  پنج) تنقیح و بازپیراست فلسفه اسلامی/ ایرانی
  شش) اصطیاد و تأسیس فلسفه‌های مضاف اسلامی
  هفت) اهتمام به اجتهاد فلسفی
  هشت) بازنگری امور عامه
  نه) اصلاح هندسه معرفتی و ساختاری علوم عقلی
  ده) کاربردی‌کردن حکمت اسلامی
  یازده) بسط مطالعات تطبیقی بینامکاتبی
  دوازده) گسترش پژوهش‌های بینارشته‌ای
  سیزده) پیشینه‌پژوهی و تبارشناسی دقیق مباحث
  چهارده) مطالعه جامع زمینه‌های ظهور و بسط مکاتب فلسفی
  پانزده) تألیف تاریخ تفصیلی (و محتوایی) فلسفه (و علوم عقلی) اسلامی
 شانزده) توسعه، تعمیق و تحکیم جنبش/ مکتب نوصدرایی
گروه دوم) بایستگی‌های تعلیم فلسفه اسلامی و فرهنگ‌سازی فلسفه
  هفده) بررسی جامع موانع و مشکلات تعلیم فلسفه
  هجده) اصلاح نظام آموزش فلسفه در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها
  نوزده) تعیین گرایش‌های تخصصی متنوع و تأسیس مدارس ویژه
  بیست) الزامی‌کردن آموزش فلسفه مقدماتی
گروه سوم) بایستگی‌های عرصه ترویج فلسفه اسلامی
  بیست‌ویک) مطالعه همه‌جانبه موانع و مشکلات فراگیرنشدن تفکر
ب  یست‌ودو) دفاع درور علمی از فلسفه
  بیست‌وسه) تألیف دانشنامه‌های جامع و تخصصی
  بیست‌وچهار) تنظیم فرهنگ‌نامه‌های فلسفی
  بیست‌وپنج) نگارش رساله‌های منقح متنوع
  بیست‌وشش) ترجمه و انتشار متون فلسفی اصیل اسلامی
  بیست‌وهفت) ترغیب فضلای حوزه و دانشگاه، به تأسیس انجمن‌های علمی
  بیست‌وهشت) برپایی همایش‌ها و هم‌اندیشی‌های فلسفی
  بیست‌ونه) دایرکردن کرسی‌های تدریس فلسفه اسلامی
  سی) انتشار کتب فلسفی منتشر شده
فصل نهم: گفتمان فلسفی نوصدرایی
  ادوار عقلانیت اسلامی
   دوره نخست: عقلانیت بسیط ملهم از قرآن
   دوره دوم: ظهور مکاتب حکمی کلامی
   دوره سوم: نهضت ترجمه
   دوره چهارم: اسلامیت فلسفی (ظهور فلسفه اسلامی)
   دوره پنجم: بلوغ فلسفه اسلامی
   دوره ششم: فلسفه نوصدرایی
  زمینه‌های پیدایی جنبش نوصدرایی
  ویژگی‌ها و دستاوردهای فلسفه نوصدرایی
  کاستی‌های فلسفه اسلامی
فصل دهم: فقه، چالش‌ها، کاستی‌ها و بایستگی‌های آن
  طیف شش‌ضلعی فقه‌ستیزی
  دو عارضه افراطی و تفریطی
  شرح عارضه نخست (بی‌مبالاتی علمی)
   ۱٫ اصطیاد مشرب‌مدار
   ۲٫ شرح‌اندود کردن نظرات و نظامات وارداتی
   ۳٫ اباحه‌گرایی و اصاله الحذف
   ۴٫ ساست‌زدگی
   ۵٫ اصاله التجدد
   ۶٫ روشنفکرزدگی
   ۷٫ شاذگرایی و متفاوت‌گویی
   ۸٫ اهتمام به تکثر و تکثیر آرا
   ۹٫ بدعت‌گذاری به جای بدیع‌پردازی
   ۱۰٫ ژرنالیسم
  مکاتب و ادوار فقه
   یک) فقه بسیط و محدث‌فقیهان
   دو) فقه اصولی و متکلم‌فقیهان
   سه) فقه اخباری و دوره بازگشت
   چهار) تجدید حیات اصولی‌گری
  فهرست کژی‌ها و کاستی‌ها
   ۱٫ محدودانگاشتن کارکرد قرآن در اجتهاد
   ۲٫ بی‌مهری به سنت فعلی
   ۳٫ کم‌توجهی به سهم و نقش عقل
   ۴٫ غفلت از نقش فطرت
   ۵٫ عدم اعتنا به نقش اصل عدالت‌مداری تکوین و تشریع
   ۶٫ اصل جامعه‌گرایی و جامعه‌گری
   ۷٫ نظام‌سازی
   ۸٫ آفاق ناگشوده
   ۹٫ چیدمان فقه
   ۱۰٫ اصول مغفول در مقام تفهم شریعت
   ۱۱٫ اصطیاد قواعد جدید برای مقام تحقق شریعت
   ۱۲٫ بازنگری و بازنگاری فراگیر
   ۱۳٫ جای خالی منطق جامع فهم دین
   ۱۴٫ علوم جدید دیگر
   ۱۵٫ بررسی جامع نقد و نوآوری
   ۱۶٫ اصلاح نظام آموزش فقه و اصول در حوزه‌ها
   ۱۷٫ زدودن زواید
   ۱۸٫ اصلاح برنامه تحصیل رشته فقه در دانشگاه‌ها
   ۱۹٫ جهت‌دهی پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها
   ۲۰٫ دفاع معقول از فقه
   ۲۱٫ توسعه مطالعات تطبیقی
   ۲۲٫ برپایی کرسی‌های نقد و نظریه‌پردازی
   ۲۳٫ هم‌اندیشی فقیهان
   ۲۴٫ پیشینه‌کاوی و تبارشناسی مباحث
   ۲۵٫ نگارش تاریخ تحلیلی جامع فقه و اصول
   ۲۶٫ دانشنامه‌های تخصصی بینامذاهبی
   ۲۷٫ اصطلاح‌نامه‌های جامع
   ۲۸٫ ترجمه آثار اصیل
   ۲۹٫ تألیف کتب موضوعی به زبان زمان
   ۳۰٫ تنظیم رساله‌های فقهی کاربردی مخاطب‌مدار
فصل یازدهم: توسعه علم و تکامل معرفت
  مفهوم‌شناسی «توسعه علمی»
  فرهنگ دینی و اعتنا به روش تجربی و کارکرد علم
  مفهوم علم نافع
  توسعه علمی یا تکامل علمی؟
  علم دینی، چیستی و معیار آن
  امکان ذومراتب علم دینی
  فرایند تکاملی روابط سه‌گانه بشر با دین
  فهم‌های متفاوت لزوماً متعارض نیستند
  مواجهه اجتهادی با دین و اجتهاد دینی، مسیر تکامل معرفت دینی
  فقه فردی، فقه سکولار
  چهار بایستگی معرفت دینی
  فلسفه معرفت دینی و منطق فهم دین
تلویحات
کتابنامه
فهرست اعلام