آقایان مقامات به داد مردم برسید!/ «فقر» و «کفر» همسایهی دیواربهدیوار همند!
به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیتالله علیاکبر رشاد در ابتدای درس خارج فقه روز سهشنبه مورخ دوازدهم دیماه جاری در حوزهی علمیه امام رضا (ع) در خصوص اغتشاشات اخیر سخنانی مطرح کردند:
اغتشاشاتی که این چندروزه در گوشهوکنار کشور اتفاق افتاد ذاتاً جنبهی اعتراضی و مطالبهگرانه داشت و بهحق بود، هرچند بیگانگان و بیگانهپرستان سعی کردند از آن سوءاستفاده کنند. طبقات محروم و مستضعف، یعنی همان طبقهای که انقلاب کردند، از مشکلات اقتصادی و معیشتی بهستوه آمدهاند. مردم از بیکاری جوانان بهستوه آمدهاند. مردم از شرایط نامناسب فرهنگی بهستوه آمدهاند. حضرات مقامات و مسئولان، بههوش باشید، و بههوش بیایید. مردم به اغتشاشگران، اعتنا نکردند؛ از مردم خردمند، صبور و نجیب باید تشکر کرد.
نظر خوانندگان عزیز را به مشروح بیانات آیتالله رشاد که از سوز دل و عمق جان برخاسته است جلب میکنیم:
اگر فرصتسوزی شود پشیمان خواهیم شد
بسمالله الرحمن الرحیم. قال علی علیهالسلام: «إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ» (وسائلالشیعه، ج۱۶، ص۸۴). از کلمات نورانی امیر حکمت و عدالت و بلاغت این فقرهی کوتاه، اما عمیق و انیق، است که: «ضایعکردن فرصتها مایهی اندوه است». انسان وقتی از فرصتهای فوقالعاده و بدلناپذیر استفاده نکند اندوهناک و پشیمان خواهد شد. شرایط فراوانی پیش میآید که انسان میتواند از یک فرصت معنوی استفاده کند، ولی از آن بهره لازم را نمیبرد و آن فرصت از دست میرود، و گاه یک فرصت مادی مشروع برای انسان فراهم میشود، ولو به لحاظ دنیوی، اما از فرصت استفاده مناسب نمیکند و پشیمان و غمگین خواهد شد.
در این ایام اتفاقاتی در بعضی نقاط کشور رخ داد که بسیار معنیدار بود: هشدار و بیدارباشی بود به متولیان امور که از این فرصت طلایی و تاریخی که برای خدمت به اسلام، انقلاب، ایران و ملت، برای مردم مؤمن، انقلابی، دلسوز، وفادار و شیعهی امیرالمؤمنین علیهالسلام، در اختیار آنهاست کمال استفاده را بکنند، والا این فرصتها زودگذر و تکرارناپذیر است و وقتی از دست رفت مایهی پشیمانی دنیوی و اخروی است، اگر کسی از این فرصت غفلت کند در پایان عمر پشیمان خواهد شد و در قیامت هم نادم و اندوهگین خواهد بود. اگر این فرصت از دست رفت هرگز جبرانشدنی نیست؛ تا چه رسد به اینکه کسی بهجای خدمت به این مردم باوفا و شیعیان علی علیهالسلام به آنها خیانت کند. معطل و منعطل نگاهداشتن ظرفیتها و امکانات ملی، داراییهای معنوی و مادی این ملت را به باددادن و راه را برای غارت بیتالمال بازکردن، و اسفبارتر اینکه خود نیز در این غارت مشارکتکردن، دیر یا زود در این دنیا و قطعاً در آن دنیا مایهی پشیمانی خواهد بود.
طبقات محروم و مستضعف، یعنی همان طبقهای که انقلاب کردند، بهستوه آمدهاند
اغتشاشاتی که این چندروزه در گوشهوکنار کشور اتفاق افتاد ذاتاً جنبهی اعتراضی و مطالبهگرانه داشت و بهحق بود، هرچند بیگانگان و بیگانهپرستان سعی کردند از آن سوءاستفاده کنند. طبقات محروم و مستضعف، یعنی همان طبقهای که انقلاب کردند، از مشکلات اقتصادی و معیشتی بهستوه آمدهاند. مردم از بیکاری جوانان بهستوه آمدهاند. مردم از شرایط نامناسب فرهنگی بهستوه آمدهاند. حضرات مقامات و مسئولان، بههوش باشید، و بههوش بیایید، و وقتی رهبری بارها و بارها اتمام حجت میکند و بارها و بارها بهتندی تذکر میدهد، و مسئولان را در جلسات و ملاقاتهای خصوصی بهشدت توبیخ و ملامت میکند و آنها را مؤاخذه میکند، و در عین حال باز هم آنها توجه نمیکنید برای مردم راهی باقی نمیماند جز اینکه با فریادزدن و خروشبرآوردن اعتراض کنند و حرف خودشان را به گوش مسئولان برسانند، البته اگر گوش شنوایی در بعضی از مسئولان باشد.
ایکاش آقای رئیسجمهور! ایکاش آقای رئیس مجلس! ایکاش آقای رئیس قوهی قضائیه …!
ایکاش آقای رئیسجمهور، آقای رئیس مجلس، آقای رئیس قوهی قضائیه در خانه دو سه جوانِ بیکار با مدرک بالا داشتند تا میفهمیدند بیکاری یعنی چه! و ایکاش این آقایان بزرگوار، ممکن بود، ناشناخته به ادارات مراجعه میکردند و میدیدند که در این ادارات چه بر سر مردم میآید! و ایکاش این آقایان پروندهی قضایی میداشتند که مثل دیگران ده سال، پانزده سال و بیستسال لاینحل میماند تا میفهمیدند مردم از فرایند فرسایندهی رسیدگی قضایی چه میکشند! و ایکاش این آقایان مسکن نداشتند و اجارهنشین بودند تا درک میکردند درد بیخانگی یعنی چه! کاش سر بُرج این آقایان در پرداخت اجارهی مسکنشان مشکل پیدا میکردند، آنگاه میفهمیدند که مردم زیر بار کمرشکن اجارهی مسکن چه میکشند! طبقات مستضعف و مردم بیچارهای که با همهی وجود به میدان آمدند، هستیشان را صرف این انقلاب و اسلام کردند و با سخاوت تمام همهی موجودیت خود را خرج دین، استقلال کشور، آزادی و مبارزه با استبداد و مواجههی با استکبار کردند، خانوادههایی که یک شهید، دو، سه و چهار شهید دادند انتظار چنین اوضاعی را ندارند (گریه استاد و حضار).
کاش مقامات هرکدام یک فرزند شهید یا برادر شهید داشتند، آنگاه …
کاش مقامات هرکدام یک فرزند شهید و برادر شهید داشتند، آنگاه میفهمیدند که این انقلاب چقدر ارزش دارد و برای مردم چند تمام شده و قدر این انقلاب را میدانستند. بنده هرگز بد کسی را نمیخواهم و تنها از باب اینکه بتوانم نکته را رساتر عرض کنم میگویم: ایکاش در خانه بیماری داشتند و از این بیمارستان به آن بیمارستان میرفتند و بیمارشان را نمیپذیرفتند و اگر هم میپذیرفتند با هزینههای بسیار سنگین میپذیرفتند. ایکاش اینها دسترسی به اطبای حاذق و معتبر نمیداشتند. کاش برای آنها، به محض اینکه سرما میخوردند در بیمارستان وی،آی،پی و اتاق ویژه حاضر نمیکردند که سرماخوردگیشان را در وی،آی،پی بگذرانند. کاش مختصر کمردرد و پادرد و عمل آب مروارید چشمشان را به برلین و پاریس و اینجا و آنجا نمیبردند و مجبور بودند در همین بیمارستانهای دولتی خودمان معالجه کنند. آنگاه میفهمیدند که مردم عادی فقیر بیپول و بیپارتی در این مراکز درمانی چه میکشند.
گاهی انسان بعضی از فقرا را میبیند که برای گذران زندگی تن به چه خفت و ذلتهایی که نمیدهند! زن سرپرست خانوار با چه مشکلاتی که بچههای قدونیمقد یتیمش را اداره نمیکند (گریه استاد و حضار)! پدر بیکار که ده، بیست سال است کار ندارد، چقدر شرمندهی بچههای گرسنه و فقیر خود است! پدر کارمند و کارگری که با حداقل حقوق بخور و نمیر چگونه زندگی میکند و در حقیقت جرعهجرعه مرگ را مزمزه میکند! کجا رفت عدالت اسلامی؟ کجا رفت آرمانهای انقلاب؟ که یک فرد در همین کشور و در یک اداره یک میلیون حقوق بگیرد و دیگری پنجاه میلیون. این تبعیضها را مردم تا کی باید تحمل کنند؟ والله این مردم حق دارند فریاد بزنند. این اقل حق آنها و بلکه تکلیف آنهاست که مردم دارند ادا میکنند تا صدایشان را به گوش مسئولان برسانند.
ایکاش بعضی مسئولان، اینقدر نسبت به تجاوز به حریم فکری و اخلاقی، و استقلال فرهنگی و هویت این ملت بیتفاوت نمیبودند!
ایکاش بعضی مسئولان، پس از سالها هشدار و انذار رهبری، برای این شبکههای مجازی تدبیری میکردند. اینقدر نسبت به تجاوز به حریم فکری و معنوی و اخلاقی و سیاسی و استقلال فرهنگی و هویت این ملت که از راه شبکههای مجازی، رسانهها و ماهوارهها صورت میبندد، بیتفاوت نمیبودند. تهاجم فرهنگی جنگ بنیانبرافکن است که هویت و هستی حقیقی ما را تهدید میکند. ایکاش با شعارهای کاذبِ «جریان آزاد اطلاعات» مرزهای فکری و فرهنگی را به روی دشمن باز نمیگذاشتند. کسی نمیگوید باید ماهوارهها را بست، کسی نمیگوید باید شبکههای اجتماعی را بست، اما باید تدبیر کرد. کاش این جلسات شورای عالی مجازی مرتب تشکیل میشد و کاش وقتی تشکیل میشد در آن تصمیمات قاطع، روشن و کارآمدی گرفته میشد! کاش جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی با کمترین بهانه تعطیل نمیشد! و کاش زمانی که جلسات این شورا تشکیل میشد تصمیمات اساسی و کارسازی گرفته میشد! و کاش این نهادهای کارآمد و کارساز وظایفشان را آنچنان که باید ایفا میکردند. کاش شورای عالی انقلاب فرهنگی، آنچنان که رهبری معظم انقلاب میفرمایند، تبدیل میشد به ستاد فرماندهی فکر و فرهنگ کشور. ایکاش بهجای اینکه با یک مشت ماده و تبصره خودمان را مشغول کنیم و اوقات و فرصتها از دست برود، کاری برای صیانت از هویت ملی، ارزشهای دینی و آرمانهای انقلاب صورت میبست!
جغرافیای فکری و هویتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است!
چرا اکنون، به محض اینکه آقایانِ مقامات ذرهای تهدید نسبت به حریم اقتدار و قدرتشان احساس کردند، بهسرعت شبکهها را بستند. آقایان! میگفتید نمیشود، پس چرا شد! میگفتید نباید چنین بشود، پس چرا کردید! الان هم میگویید شبکهها را موقتاً بستهایم و محدود کردهایم، اگر اینها خسارتبار و زیانبار هستند چرا موقتاً؟ چرا فکر اساسی نمیکنید؟ چرا اینترانت ملی راه نمیافتد؟ چرا سرورها و مراکز همهی اطلاعات کشور در خارج از کشور است؟ این مصداق نقض قاعدهی نفی سبیل و مصداق بارز راه بازکردن برای سلطهی کفر و تکفیر است. این رفتارها برخلاف قاعدهی نفی سبیل است، و بسا بدتر، خطرناکتر، زیانبارتر و خسارتبارتر از آن است که مرزهای فیزیکی مورد هجوم قرار بگیرد و دشمن وارد مرزهای سرزمینی جغرافیایی ما بشود. یک منطقهی خاکی ناامن میشود، الان جغرافیای فکری و عقیدتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است، الان پستوخانههای مردم ناامن شده است، الان درون خانههای مردم ناامن شده است، سپاه کفر اندرونی خانهها را اشغال کرده. ذهنها را کفر اشغال کرده. آیا براساس قاعدهی نفی سبیل نباید با این حمله و هجوم و سلطه و سیطرهی کفر و ظلم و استکبار مقابله بشود؟ اینهمه گفته میشد زیربار نمیرفتید، چطور شد که ظرف چند ساعت آنها را مسدود کردید! حال که بستید چرا میخواهید دوباره آنها را آزاد کنید؟ آیا این بدان معنا نیست که شما فقط از تهدید سیاسی و به مخاطره افتادن مقام و جایگاه سیاسیتان نگران و نسبت به آن حساس هستید و بس، اما نسبت به فرهنگ، هویت، سبک زندگی، اخلاق و دین هرگز! چرا تصمیم اساسی نمیگیرید که کشور را از شبکههای بیگانه بینیاز کنید؟ جزئیترین اطلاعات شخصی، فردی، اجتماعی، سیاسی، دولتی، اداری، اقتصادی و دینی در سرورهای برونمرزی و در اختیار بیگانگان است و آیا این مساوی با «اخذ کفار بمثابه بطانه نیست» و حرام و خلاف نیست؟ آنها براساس همین اطلاعات است که برای ما برنامهریزی میکنند. آقایان برای این امور تدبیری بکنید.
چرا آسیبهای اجتماعی مورد توجه نیست؟
بارها مقامات صالح گفتهاند، مسئولان دلسوز گفتهاند، مراجع فرمودهاند، رهبری معظم انقلاب فرموده است. چرا آسیبهای اجتماعی مورد توجه نیست؟ سه، چهار ساعت گزارش میدهند؛ رهبر انقلاب در همان جلسه گریه میکنند؛ از آن جلسه تا امروز چه کار درخوری کردهاید؟ چه اتفاقی افتاده است؟ این آسیبهای اجتماعی روزی سر باز میکند و نظام، دین، ملت و استقلال ما را تهدید میکند.
اختلافات بس است، کار از جناحگرایی گذشته است، جناحپرستی بس است، این جناحبندیها و جناحها بهجای اینکه بال انقلاب باشند وبال انقلاب شدهاند! آقایان اولاً برای خدا، و اگرنه، لااقل بهخاطر حفظ مقام و موقعیت خودتان، از این کارها دست بردارید و به کار مردم بپردازید.
اما باید بهطور مضاعف تأسف خورد که آقایان این فرصتها را درک نمیکنند و برای از دسترفتن فرصتها غصه نمیخورند. امروز مختصر اغتشاشاتی که اینجا و آنجا صورت گرفت، این آقایان، بسا تحت فشار، به هوش آمدند، ولی همین فرداست که فراموش خواهند کرد. آقایان باید تدبیر کنند و ببینند باید چه کنند که این فریادها دیگر برنخیزد، نه اینکه فریادها را در گلو خفه کنند، بلکه اقدامی کنند که مردم دیگر در سینه فریادی نداشته باشند. مشکلات مردم قابل حل است. مگر وعده نمیکنیم که سالی بیش از نهصدهزار فرصت شغلی ایجاد خواهیم کرد و حتی عدد را ریز اعلام میکنیم! کجاست؟ کدام فرصت شغلی ایجاد شده؟ چرا مرتب آمار بیکاری و بیکاران افزایش پیدا میکند؟ چرا برای بیکاری جوانان و آسیبهای اجتماعی و فقر این مردم و حل مشکلات اداری قدمی برنمیداریم؟
در این حوادث، برای جهانیان و مردم ما معلوم شد: قدرتها و عمال آنها چقدر بیچارهاند!
در این حوادث برای جهانیان و مردم ما معلوم شد، غافلتر از بعضی مسئولان وظیفهناشناس داخلی، قدرتها و عمال و نواب این قدرتها هستند. بیچارهها از اینکه سی، چهل نفر در گوشه و کنار این کشور عظیم، مقتدر و آرام چهار تا شعار دادند، چقدر ذوقزده شدند! چقدر مستکبران مغرور، حقیر هستند! واقعاً این حقارت روح است که در چنین مواقعی اینگونه بروز میکند. ترامپ بهظاهر رهبر و رئیسجمهوری ابر ابرقدرت کنونی است! از اینکه چهار نفر در فلان گوشهی یک شهرستان در ایران شعار دادهاند ذوقزده شده و ظرف ۲۴ ساعت سه بار برای آنها پیام میفرستد. این نشانهی حقارت، درماندگی و فلکزدگی است که به اینچنین امور ساده که هزار از این نوع در کشورهای مختلف اتفاق میافتد، اینقدر ذوقزده شدهاند و دل بستهاند! اینقدر فلکزدهاند که «الغریق یتشبث بکل حشیش». اینها اینقدر درماندهاند که برای نجات خود به این دستاویزهای سست و سخیف چنگ میزنند و تصور میکنند با این قضایا این نظام عظیم و قدرتمند که آنها را در منطقه بهستوه آورده و دولتهایی را که نابهحق در معرض سقوط قرار میگیرند از سقوط حفظ میکند، آنگاه خودش سقوط کند و آسیب ببیند؟ این آرزوها را به گور خواهید برد. این نشانهی نهایت فلاکتِ قدرتها، شبهقدرتها و عمال آنهاست. سعودیهای بیچاره و صهیونیستهای بیچارهتر ذوقزده شدهاند که در اینجا و آنجا چهار تا جوان شعار دادهاند و شیشه شکستهاند!!!
این اتفاقات، در عین تلخبودن، اقتدار کشور و خردمندی ملت را آشکار ساخت
این اتفاقات برای مردم ما بسیار معنادار بود که ببینند و بدانند که ما چقدر مقتدریم و بیگانگان و بدخواهان چقدر دستخالی هستند و به چه چیزهایی تشبث میکنند. گاهی میگویند حملهی نظامی میکنیم. اگر از شما برمیآمد و جرئت میکردید تا به حال حمله کرده بودید. چنانکه تحریم اقتصادی از دستتان برآمد و کردید. آیا فراتر و گستردهتر از این برای آنها میسر بود؟ ممکن نبود و اگر بیش از این از دستشان برمیآمد حتماً انجام میدادند. اگر میتوانستند حملهی نظامی کنند هرگز معطل نمیشدند. اینکه از این فرصتهای سخیف، بیخاصیت و بیثمر و فوقالعاده مبتذل و کوچک نمیگذرند، آیا از امکانی مثل حملهی نظامی که خیال میکنند با آن میتوانند کشور را اشغال کنند و نظام را سرنگون کنند، صرفنظر میکنند؟ نمیتوانند و هرگز نخواهند توانست.
به مردم هم باید گفت حواسشان باشد. آنچه را باید انجام بدهند، از راه قانونی انجام بدهند. نباید مردم را تشویق کنیم که به خیابانها بیایند و اگر هم به خیابان میآیند باید با مجوز حضور پیدا کنند. نقض قانون نکنند، اما حواسشان باشد، اگر دقت نکنند ممکن است دشمن از تحرکات ناسنجیده و غیرقانونی سوء استفاده کند، دیدید افرادی نفوذ کردند و به مقدسات اهانت کردند، قرآن سوزاندند! پرچم کشورمان را آتش زدند! این افراد با اسلام و ملیت، استقلال و هویت ما مشکل دارند که اینگونه حقد و کینهی نهفته در درون چرکین خود را آشکار کردند! در این حوادث، کفر و تکفیر، یهود و صهیونیسم، مسیحیت امریکایی و اسلام امریکایی که اسلام سعودیهاست، صف واحد شدند و خواستند بر این موج سوار شوند. باید حواسمان باشد که چگونه رفتار و عمل کنیم.
فقر و کفر در فرهنگ دینی ما همسایهی همند. اگر فقر بیاید کفر آمده
مسئولان نیز باید کاری کنند که کار به اینجا نکشد و کارد به استخوان مردم نرسد. فقر را درک کنند. آقایان مسئولان نمیدانید فقر چیست؟ آقایانی که ده سال، بیست سال و سی و چهل سال است که برخوردار هستید؛ آقایانی که حتی درِ اتومبیل خود را خودتان زحمت نمیکشید باز کنید و دیگران برایتان باز میکنند، آقایانی که وقتی میخواهید روی صندلی بنشینید دیگران باید آن را جابهجا کنند، کجا میدانید طعم تلخ فقر چیست؟ کاش میدانستید! «الفقر و ما ادراک مالفقر». به تعبیر رسول خدا (ص): «کادَ الفقرُ اَن یَکونَ کُفراً». از این مردم توقع نداشته باشید با فقری که کارد را به استخوانشان رسانده، انقلاب و نظام و العیاذ بالله، دین را حفظ کنند. فقر و کفر در فرهنگ دینی ما همسایهی هم هستند. اگر فقر بیاید کفر آمده. اگر این نظام اسلامی را خوب اداره نکنید، به وعدههای خود عمل نکنید و عدالت علوی را اجرا نکنید، مردم دینشان را از دست میدهند. اگر به سبک زندگی اسلامی تحقق نبخشید، اگر الگوی پیشرفت را بر مبنای اسلام و نیاز ایران تحقق نبخشید، بدانید این مردم العیاذبالله حتی ممکن است از انقلاب و اسلام هم دست بردارند. آنگاه بار گناه تاریخی این فاجعهی بزرگ بر دوش شما خواهد ماند و در قیامت باید پاسخگو باشید و معلوم نیست که در قیامت در عداد و در کنار کدام ستمکاران و کفرپیشگان و ظالمان قرار بگیرید.
مردم به اغتشاشگران، اعتنا نکردند؛ از مردم خردمند، صبور و نجیب باید تشکر کرد
این روزها بسیار روزهای اندوهگینی است. گرچه این حوادث بهلحاظ صوری کوچک بود، اما این مسئله حکایت از این دارد که مردم ما دارند رنج میکشند و در عین و همزمان از این حکایت دارد که مردم ما همچنان صبور هستند. ببینید در کنج و گوشهی مملکت چند جا این اتفاقات رخ داد و مردم اجابت نکردند و به خیابان نیامدند. هر جا سی، چهل و حداکثر صد نفر به خیابان آمدند، اما مردم با جمعیتهای میلیونی از انقلاب و نظام حمایت کردند. این به چه معناست؟ یعنی این مردم از فقر رنج نمیبرند؟ از مشکلات اداری رنج نمیبرند؟ از بیعدالتیها خسته نشدهاند؟ نهخیر؛ این یعنی مردم نجیب هستند، نگران انقلاب و نظام و هویت و هستی کشور هستند و نگران منافع و مصالح ملی هستند و به همین دلیل همصدایی نکردند و این حرکتها پایگاه ملی نداشت و ندارد. از این مردم خردمند و صبور و نجیب باید تشکر کرد. مردم باز هم تحمل میکنند و اینکه مردم میلیونی به خیابان نیامدند خیلی معنیدار بود و ایکاش شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، دستگاه دولت، مجلس، مسئولان عالی قوهی قضائیه، مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر، پدیدهی این چند روز اخیر را هم مطالعه و آسیبشناسی کنند، و هم به پیامهای عمیق این رویدادها توجه کنند. یکی از پیامهای این اتفاقات این بود که با اینکه مردم خسته و در رنج هستند و از فقر و بیکاری و بدکاریها بهستوه آمدهاند، ولی حاضر نیستند به خیابانها بیایند. هرچه دشمن تلاش کرد نشد. تمام دشمنان ما همزبان شدند و پیاپی پیغام فرستادند و چهار نفر هم به خیابان آمدند، ولی مردم حتی تماشاچی هم نشدند و اصلاً تجمع عمدهای صورت نپذیرفت. این مسئله خیلی معنیدار بود. مسئولان باید قدر این ملت باوفا، باهوش، نجیب و صبور را بدانند، ولی صبر مردم هم حدی دارد!