به گزارش خبرنگار مهر، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی در همایش ملی «کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره» که پنجشنبه شانزدهم بهمنماه در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، گفت: موضوع اساسی این همایش در وهلهی اول، معرفی این دستگاه و نهاد مبارک است و محور اصلی برگزارکنندگان این مجمع، بررسی چالشهای فرا روی کرسیهای نظریهپردازی است. زمانی که پیام مقام معظم رهبری در ۱۶ بهمن سال ۸۱ صادر شد، من در مکه بودم، اما در همان زمان حدود ۴۰ نکته را در ۱۲ گروه دستهبندی کردم که در اینجا قصد دارم به برخی از آنها بپردازم.
وی گفت: یکی از این موارد، موانع فرهنگی و روانی نظریهپردازی جوامع شرقی و شاید ایران باشد. موانع دیگری مانند دیگرشیفتگی که ناشی از دیگراِنگاری است، به ویژه ما ایرانیان که تصور میکنیم دیگران تافتهی جدابافتهاند و دیگران هر چه دارند، ارزشمند است و آنچه خودمان داریم، بیارزش. این دیگرشیفتگی و بزرگ شماردن دیگری است. خویش را اِنکار میکنیم و دیگری را بزرگ مییابیم. همین موجب میشود عنصر اعتماد به نفس در ما از بین برود و جرأت نکنیم چیزی فراتر از آنها بگوییم. اعتماد به نفس معجزه میکند. انسان باید به تواناییهای درونی خود باور داشته باشد.
رشاد افزود: مانع دیگر، اسطورهکردن بزرگان به جای اُسوهشمردن آنهاست. عدم جرأت در عبور از بزرگان از جمله موانع ذهنی، فرهنگی و اجتماعی ماست. وجود قلهها علیرغم اینکه سرمایه و میراث ما هستند، اما گاهی اوقات با عظمتدادن به آنها، مانعی برای پیشرفت میشوند؛ برای مثال در حکمت حدود ۴۰۰ سال در صدرالمتألهین بزرگ توقف کردیم و حاشیهنشین شدیم. من همهی اینها را مقدس میشمارم و به جای خودشان ارزشمندند، اما امروز از آن زاویه مساله را نمیبینم. اینکه ما نمیتوانیم به جز شارح بزرگانبودن، نظر دیگری داشته باشیم، به ما ضربه میزند. اینکه نمیتوانیم در فلسفه از صدرالمتألهین عبور کنیم، یک ضعف است. میراث و معرفت بازمانده از سَلَف، سرمایهی ماست و در آن هیچ حرفی نیست. اما تا چه اندازه باید در این سرمایه باقی ماند؟
وی افزود: پیرپرستی و بیتوجهی به جوانان، آفت دیگر ماست. ما جوانان (اگر من را هم جوان حساب کنید) نسبت به پیرمردها تکلیف داریم، اما نباید در آنها بمانیم. سیاستزدگی دیگر آفت است. عالم علم، اسیر سیاست است. سعی میکنیم هر آنچه که سیاستمداران میگویند، آن را بیان کنیم. اهل نظر نباید یکسو و یکسویه، پیرو و مقلد اهل عمل باشند.
رشاد تصریح کرد: ما جرات گذشتن از مشهورات را نداریم؛ کسی جرأت نمیکند از مشهورات عبور کند؛ از اجماعاتی که به صورت کاذب در بین اذهان شکل گرفته است، نمیتوانیم عبور کنیم. مغالطات بلای جان معرفت است. علم، علم است. علم دینی و غیردینی نداریم؛ اینها مغالطه است.
وی تأکید کرد: اما آخرین و مهمترین مانع، مانع خودمان است. ما اسیر درون خودمان هستیم. اگر بتوانیم موانع درونی را بزداییم، موانع بیرونی خودبهخود از بین میرود. مهمترین مانع، توهم فقر آزادی است. این توهم بیش از آنکه یک توهم روانی باشد، یک تهمت سیاسی است. در کشور یا جامعهی ما چنین مانعی وجود ندارد. در کشوری که ارتدادگویی آشکار وجود دارد، این حرف درستی نیست. چه کسی گفته است آزادی نیست؟ در چه مقطعی از تاریخ سراغ داریم که کسانی سخنان ارتدادآمیز بگویند و فقها با آنها مقاله رد و بدل کنند؟
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی افزود: چه کسی را به جرم ابراز نظر محاکمه کردهاند، اگر در پس این اظهارنظر دسیسهای نبوده باشد؟ نظام، دولت و حتی دستگاههای دینی تاکنون به چه کسی به خاطر مسائل عقیدتی، تعرض کرده است؟ ایران کشوری است که رهبر آن مطالبه میکند که چرا کرسیهای آزاداندیشی وجود ندارد، همواره گلهمند است و همواره توصیه میکند که این کرسیها راهاندازی شود. بدترین اهانتها به نظام و رهبری میشود، اما کسی تعرض نمیکند. تصور میکنیم که اگر کسانی میگویند آزادی نیست، اگر مرد میداناند باید خطر کنند و هزینهی آزادی را بپردازند. ما شرایط را فراهم میکنیم که هر حرفی که دارند، بزنند. البته حرفی که حق باشد و منطقی و علمی.
وی در پایان یادآور شد: من فکر میکنم موضوع عدم مواجهه با رقیب، موضوع این افراد است. به هر حال اینها بهانه است و این فقر نظری است و حرفی برای گفتن ندارند؛ فلذا میگویند آزادی نیست. فقر جرأت مواجهه با رقیب به اینها اجازه نمیدهد که سخنشان را بگویند. ما دست همهی مدعیان و صاحبنظران که حرف علمی و روشمند، داشته باشند میفشاریم.
لینک کوتاه: https://rashad.ir/?p=2118