مطالعات در زمینهی جهانی شدن
(فرصتها و توصیهها)
پیشطرح چالشها و فرصتها (توصیفها و توصیهها)
مراحل مطالعه:
۱٫ توصیف دقیق و تحلیل جامع وضعیت حاضر (چیستی و چگونگی؟)،
۲٫ تعلیل عمیق وضعیت (چرایی؟)،
۳٫ گمانهزنی و آیندهنگری (چه خواهد شد؟ با لحاظ دو فرض مثبت و منفی)،
۴٫ هدفگذاری (چه باید بشود؟ = تصویر وضع مطلوب)،
۵٫ برنامهریزی (چه باید کرد و چه نباید کرد؟ / با لحاظ دو فرض)،
۶٫ ترسیم خطوط مشی (روش/ با لحاظ دو فرض)،
۷٫ زمانبندی اقدامات،
۸٫ آسیبشناسی و آفتزدایی اقدامات.
(تذکر: در این زمینه پیشطرح تنها به توضیح اجمالی مراحل و محورهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۶و۷ و با کلاننگری پرداخته میشود. انتخاب نقش و وظیفه موسسه پس از بحث کلی باید روشن شود)
توصیف و تحلیل (اجمالی)
الف ـ عوامل و زمینهها:
۱٫ مواجههی اندیشه و نظامات اجتماعی اسلامی با:
۱/۱٫ پروسه جهانی شدن تجربهی واقعیتهای ادارهی حیات اجتماعی انسان،
۱/۲٫ دنیای متطوّر امروز،
۱/۳٫ گسترش بیسابقه فناوری ارتباطات و ظهور پدیدهی انفجار اطلاعات (درخور ذکر است: عوامل سهگانه در هر سه دههی انقلاب، البته با روند فزاینده وجود داشتهاند)
۲٫ مواجههی اندیشه و نظامات دینی با هماوردطلبی فزایندهی فکر مسلط جهانی و پروسه (بلکه) پروژهی جهانیسازی (این عوامل در دو دههی اخیر پدیدار شد)
۳٫ ظهور جریان تجدیدنظرطلب داخلی، متأثر از فرهنگ مسلط غربی و مأیوس از تجربهی حکومت دینی (این عامل در آستانهی دهه سوم خودنمایی کرد)
(تذکر: اکنون سه جریان: متصلب مقیّد، متجدّد مقلد، مجدّد مولّد، در عرصهی فکر و فرهنگ ایران معاصر حضور دارند)
متجددان و تجدیدنظرطلبان با طرح تقابل سنت و مدرنیسم و مشابهسازی، ظهور رنسانی و پیدایش پروتستان و یا تکرار پروژهی فروپاشی شوروی را آرزو میکنند. این جریان در فرآیند تجدیدنظرطلبی به گرتهبردرای شتابآمیز از بینش و منش مسلط غربی و لقاح مصنوعی مکاتب و مناظر دارج و رائج آن دیار در ذهن و زندگی ایرانی پرداخته است.
مسأله کردن و بومیسازی آنچه مسألهی ما مسلمانان و ایرانیان نیست (مانند قرائتپذیرانگاری و نفی حجیت متون دینی، تشکیک در عقلانیت آموزههای دینی و ترویج فدئیزم، و تبلیغ پلورالیسم دینی، القای تعرض دین و دنیا، دین و عقل، دین و علم، و ….) از ترفندهای این جریان است، البته این ماجرا با این شیوه، ثمری جز ولیدهای بیتبار، بیهویت، ناقصالخلقه و زودزاد، به بار نخواهد آورد.
ب ـ آرمانها و عقاید القایی:
ـ در حوزهی معرفتشناسی: ترویج نسبیت منتهی به شکاکیت (نئوسوفیسم)
ـ در باب جهانشناسی: اشاعهی جهانبینی علمی:
با ملاک ابطالپذیری پوپری
مبتنی بر متدولوژی حسگرایانه
جزءبین و جزئینگر
ـ در زمینهی انسانشناسی: حیوانانگاری آدمی (به لحاظ زیستشناختی، جامعهشناختی و رفتارشناختی)
ـ در قلمرو دینشناسی و دینداری:
ترویج نوعی پروتستان ـ لیبرالیسم منتهی به
آثار شیسم ایدئولوژیک
معنویت منهای شریعت
ـ در عرصهی مناسبات سیاسی، تبلیغ سکولار لیبرالیسم.
گمانهزنی آینده (چه خواهد شد؟)
گمانهزنی و آیندهبینی از طریق زیر ممکن است:
۱٫ روششناسی دشمن،
۲٫ بررسی پیشینه و کنونه و ماهیت چالشها و تهدیدات،
۳٫ واکاوی علل پیدایش وضعیت حاضر (عوامل فرامرزی و درونمرزی)،
۴٫ ارزیابی برنامه و عملکرد جریان انقلاب در آینده.
ـ برنامهریزی (چه باید کرد؟)
۱٫ ارزیابی نقاط ضعف و قوت گذشته، به همراه بررسی انتقادی استنباطات دینی (الگوهای تجربه شده) از یک سو، نقد مدیریت و عملکرد نخبگان و کارگزان در دههی اول و دوم از دیگر سو، و تنظیم برنامهی جبران مافات،
۲٫ سعی بر درک ماهیت فکر مسلط جهانی،
۳٫ بررسی استعدادها و استطاعتهای انقلاب و کیفیت استخدام آنها،
۴٫ سرمایهگذاری اصولی و درخور برای تقویت جریان فکری علمی مجدّد و مولد، در جهت ایجاد امکان نظریهپردازی،
۵٫ نظریهپردازی مثبت برای مواجههی فعال و مهاجمانه در عرصهی هماوردخواهیها و پروژهی جهانیسازی،
۵/۱٫ مبناشناسی و موضعسازی دینی در قبال مبانی و مناظر مسلط جهانی،
۵/۲٫ تطبیق عناصر متغیر (مستنبطات و مباحات) با واقعیتهای آزموده،
۵/۳٫ حراست فعال و بصیرانه از استقلال و هویت دینی ملی در کوران جهانی شدن.
۶٫ نخبهپروری،
۷٫ سازماندهی،
۸٫ (امروز چهار لایهی اجتماعی در عرصهی سرنوشت حضور دارند: راست سنتی، چپ سنتی، راست سکولار، نسل سرگشته) تفکیک مرز لایهی چپ سنتی با راست سکولار، و ایجاد وحدت میان دو جریان اصلی انقلاب (چپ و راست) و آگاهاندن و هویت بخشی به لایهی سرگردان،
۹٫ ارزیابی و توجه به جاذبهها و دافعههای گفتمان انقلاب و گفتمان رقیب:
از قبیل خردبسندگی و ادعای عقلانیت، اصالتالتجدد و نوگرایی، همسویی با خواهشهای نفسانی، نفی تکلیف و اصرار بر تقدم حق، انتساب به فرهنگ فاتح، حسگروی و دسترسپذیری، موضع اپوزیسیون داشتن و… (در گفتمان رقیب)
و مانند همسویی با فطرت، معنویت، معنابخشی به حیات و هستی، عمق ایمان اسلامی در میان مردم، انس تاریخی ایرانیان با دیانت و آموزههای دینی، عرق ملی، دلسپردگی تودهی مومن به مرام امام و شخصیت رهبری، سرمایهگذاری و ایثار نسل حاضر در قبال انقلاب و … (در گفتمان انقلاب)
ـ خطوط مشی:
۱٫ استغفار و تویه عملی نسبت به گذشته و قصد قربت و تحصیل اخلاص از سوی نیروهای انقلاب،
۲٫ هوشمندی در قبال حوادث و حرکات و ابراز غیرت و حمیت، در هنگامهی خطر و هنگام تهدید،
۳٫ صداقت و التزام به تطابق فکر و قول و فعل، پرهیزا ز تشتت آرا و ابهامگویی و تحیرافزایی،
۴٫ اجتناب از افراط و تفریط، رعایت عقلانیت و اعتدال روشی در واکنشها،
۵٫ تولید و توسعهی ادبیات فکری خودی و سعی بر مواجههی فعال و مهاجمانه و قبضهی ابتکار عمل فکری اجتماعی،
۶٫ اهتزاز از سیاستزدگی و سیاسی کار، و پرهیز از روزمرگی،
۷٫ اعتقاد و التزام صادقانه به ولایتمداری،
۸٫ توجه به نیروی لایزال مردم مومن و اعتقاد قلبی و التزام عملی به مردمسالاری.