درآمد و تذکارها:
یک) در ذیل کلماتی که دارای تعریفند، تعریف مشهور یا مختار یا پیشنهادی درج کردهایم؛ و برای کلمات و تعابیری که فاقد تعریف اما واجد تلقی متعارفند، شرحی گویا و متلائم با تلقی شایع آوردهایم.
دو) در ذیل کلمات و تعبیراتی که فاقد تعریف و تلقی شناخته و پذیرفتهای هستند، عباراتی را ـ به عنوان توصیف آنها، آن سان که خود در منطق فهم دین اراده میکنیم و به کار میبریم ـ آوردهایم.
سه) هرچند دقت کافی در ساخت عبارت برای شرح هر یک از کلمات و تعابیر فاقد تعریف صورت بسته است اما اکثر آنها به توصیف مانندهترند تا تعریف، و اصراری نیز بر پذیرش آنها به مثابه تعریف نداریم؛ بلکه از اصحاب ذوق و دقت، فروتنانه برای اصلاح و تکمیل آنها استمداد میکنیم.
چهار) واژگان و عبارات نیازمند شرح و توصیف، افزونتر از موارد مندرج در این فهرست است که به تدریج، عنوان و توصیف آنها را به سیاههی حاضر خواهیم افزود.
اینک کلمات و تعابیر:
اکتشاف دیالکتیک ـ دینامیکال دین: فرایند تکون و تکامل و تحول معرفت دینی به نحو تدریجی و پایانناپذیر در بستر تأثیر ـ تأثر جدلی و دادوستدی پیوسته و پویای مبادی پایه.
برآیندوارگی معرفت: برساختگی معرفت بر فرایند تأثیر و تعامل عوامل دخیل در تکون آن.
بروندینی: بنا به تلقی رایج متأثر از ادبیات دینی مسیحی: هر آنچه جز از متن مقدس فراچنگ آمده است؛ بنا بر نظر اسلامی و مختار: مقابل معرفت دینی موجّه.
پیراشناخت: هر آنچه که به نحو عارضی و خارج از ذات شناختگر و شناخته، نقش ایجابی یا سلبی در فرایند تکون معرفت ایفاء میکند. پیراشناختها به منابع (شناختبخشها)، معدات (شناختیارها) موانع (شناختشکنها) معیارها (شناختسنجها) تقسیم میشوند.
پیشانگارههای فهمپذیری دین: اصول موضوعی که امکان اکتشاف دین، تفسیر و تعیّن معنایی متون دینی را توجیه میکند.
تأثیر ـ تعامل بیناعناصری: کارکردهای معرفتی ـ منطقی درون مبدءی ناشی از اعمال نسبت و مناسبات عناصر یک مبدأ با همدیگر، در فرایند تکون و تطور معرفت دینی.
تأثیر ـ تعامل درونعنصری: از اقسام و افراد هر مبدأ (بمثابه کلی) به عنصر تعبیر میکنیم؛ نقشآفرینی و سهمگذاری اجزاء عناصر هریک از مبادی را در فرایند اکتشاف دین، تأثیر ـ تعامل درونعنصری مینامیم.
تأثیر ـ تعامل فراعنصری: کارکردهای معرفتی ـ منطقی مبادی در فرایند تأثیرگذاری افقی / عرضی و عمودی / طولی، بر تکون و تحول معرفت دینی.
تأثیر ـ تعامل مبادی: انواع و صور نقشآفرینی و سهمگذاری افقی و عرضی مبادی خمسه در تولید معرفت دینی.
تحقق دین: صورت ذهنی و عینی دین / التزام جوانحی و جوارحی به دین (اعتقاد نظری و انقیاد عملی به دین).
تحول ارتقایی: تطور تکاملی معرفت دینی.
تحول قهقرایی: تطور تنزیلی یا تحریفی معرفت از دین.
تحول معرفت دینی: دیگرگونشدگی معرفت از دین / هرگونه تطور ارتقایی یا قهقرایی در معرفت دینی.
تشریع: شریعتگذاری / بالمعنی الاعم: انشاء و ابلاغ دین، و بالمعنی الأخص: جعل احکام قدسی؛ مقابل تقنین (قانونگذاری عقلایی).
تعامل حلقوی: دادوستد متناوب ـ متقابل معنافزایانه، معناگرانه و معناسنجانهی عوامل دخیل در اکتشاف دین.
تفهم دین: استنباط و اکتشاف گزارهها و آموزهها.
تکون معرفت دینی: شکلگیری درک موجه از دین.
حوزههای قلمرو دین: نظامهای معرفتی ـ معیشتی تشکیلدهندهی هندسه دین / اضلاع هندسهی معرفتی دین.
درستیآزمایی: واکاوی و سنجش صحت دلالات، مدلولات، و کاربست ادله.
دروندینی: بنا به تلقی رایج امروز: معرفت یا مسئلهی مأخوذ از متون مقدس/ نقلی؛ بنا بر نظر صحیح و اسلامی: هر آنچه از مدارک و دوال دینی معتبر ـ اعم از نقل و غیرنقل ـ بهدست آید.
دلالتپژوهی: پژوهش و کاوش برای احراز مدلول دوال.
دین: دستگاه معرفتی ـ معیشتییی که از سوی مبدأ حیات و هستی برای تأمین کمال و سعادت آدمی به او الهام و ابلاغ شده است.
دینپژوهی: هرگونه پژوهش و بررسی در دین و دربارهی دین و دینداری و دینداران.
روشگان (اسلوب): سامانهی فراهم آمده از مجموعهی قواعد و ضوابط همگن و سازوار.
روشگانهای تخصصی: سامانههای «تفسیر هریک از مدارک معتبر» (متون)، یا «کاربرد هریک از مدرکات معتبر»، یا «کشف هریک از حوزههای معرفتی معیشتی دینی».
رویکرد (اتجاه): زاویهی دید فهمنده در مقام کاوش برای فهم دین مانند عقلگرایی یا نصگرایی.
رهیافت (منهج): آنگاه که یک رویکرد، یک دستگاه روشگانی تام انگاشته شده در تحصیل فهم متون دین بهکار رود.
زبان دین: هویت و ساختار رسانشی و دلالی متون قدسی و قضایای لاهوتی.
زبان دینی: هویت زبانی معرفت دینی و دانشهای دینی.
سرشت معرفت دینی: ساخت و صفات ذاتی «محصَّل کاوش موجه برای اکتشاف دین».
سنجهها: ابزارهای سنجش (و درستیآزمایی) معرفت دینی؛ سنجهها دو نوعند: محرِز و منذِر.
سنجههای محرِز: سنجشگرهای قطعی.
سنجههای منذِر: سنجشگرهای ظنی (سنجههایی که وقوع خطا در فهم را محتمل میدارد).
شریعت: بالمعنی الاعم: دین / بالمعنی الخاص: حکمت عملی دین (احکام و اخلاق) / بالمعنی الأخص: احکام تکلیفی (در مقابل احکام تهذیبی = اخلاق).
شناختگر: شناسنده / فاعل شناسا.
شناخته: متعلق شناسا / معلوم بالذات، معلوم بالعرض.
عقل: قوهی استدلالگر معرفتزای (شناختگر و سنجشگر) آدمی / ابزار مجردی که نفس انسان، علوم را بدان ادراک میکند.
علم دینی: (به نظر ما این تعبیر مقول به مراتب است.) دانشی که تواماً مبانی، محمول و موضوع قضایای آن، یا فقط مبانی، یا تنها محمولها، یا فقط موضوعات قضایای آن از متون و مدرکات معتبر دینی برگرفته شده، یا مجموع آنها با روششناسی معتبر دینی، یا با غایت و کاربرد دینی، یا… صورت بسته است.
عوامل بحق دخیل: متغیرهایی که اکتشاف صائب گزارهها و آموزههای دینی را میسر میسازند و باید در مقام درک دین ملحوظ گردند.
عوامل دخیلانگاشته: متغیرهای ادعایی که حقیقتاً بر تکون درک دین و تحول معرفت دینی مؤثر نیستند.
عوامل نابحق دخیل: متغیرهایی که دخالت آنها در فرایند تکون یا تحول معرفت دینی، موجب وقوع خطا در درک دین و قضایای دینی میگردند.
فرایند معرفت: سیر و سامانهی صورتبندی معرفت / جریان عمل عوامل ذینقش و ذیسهم در پدیدآیی معرفت.
فطرت: سرشت ویژهی آدمی که منشأ پارهای شناختها و گرایشهای پیشابرهانی و پیشاآموزشی است.
فلسفهی دین: دانش مطالعهی فرانگر ـ عقلانی دربارهی امهات مسائل و مدعیات دین.
فلسفهی معرفت دینی: دانش مطالعهی «فرانگر ـ عقلانی» معرفت دینی.
فلسفهی منطق فهم دین: دانش مطالعهی مبادی و مبانی روشگان جامع اکتشاف دین.
فهم دین: تلقی صائب گزارهها و آموزههای دینی، از متون مقدس.
قرائتپذیری: برتافتن متن، برداشتهای متفاوت بلکه متهافت را، آنسان که از متن واحد معرفتهای دستگاهوارهی چندگانه چندگونه فراهم تواند شد.
گزارهی دینی: جملهی قدسی اخباری / قضیهی حاوی گزارش دینی از واقع / گزارههای دینی به دو نوع عقیدتی و علمی تقسیم میشود.
مبادی اکتشاف: عوامل و متغیرهای «حقاً» و «بحق» دخیل (ذیسهم و ذینقش) در تکون، تکامل و تحول معرفت دینی که باید به مثابه نقطهی عزیمت در فهم متون و کشف گزارهها و آموزههای دینی منظور داشته شوند.
مبدأ دینشناختی: تلقیات پیشینی از مختصات بنیادین دین / نظرات فلسفی مجتهد و مجری دین در زمینهی امهات مسائل دربارهی دین (که بر فرایند فهم و کشف دین تأثیرگذار است)
مبدأ قلمروشناختی: تلقی از هریک از مختصات حوزههای معرفتی دین / نحوهی تصور از ویژگیهای مصب، متعلق و موضوع قضایای هریک از حوزههای هندسهی دین / سرشت و صفات خاص هریک از حوزههای عقاید دینی، علم دینی، احکام دینی، اخلاق دینی، تربیت دینی و بخشهای زیرمجموعهی آنها.
مبدأ مخاطبشناختی: انسان به مثابه مفسر و فهمنده، و به مثابه مکلف، مخاطب دین است؛ تصور از تواناییها و ناتوانیهای او، که ثبوتاً و اثباتاً در تلقی دین و اعتقاد و التزام بدان نقشآفرین است.
مبدأ مصدرشناختی: تصور و تصویر پیشینی آدمی از مصدر دین و مشرِّع شریعت / نحوهی تلقی فهمنده و دینپژوه از ذات و صفات شارع؛ نبی و ولی (که ثبوتاً و اثباتاً در فرایند فهم و کشف دین تأثیر میگذارد)
مبدأ معرفتشناختی: نظر و نگرش دینپژوه در باب شمار مدارک و مدرکات (دوال برونی و درونی دین) و اجزاء و عناصر، و گستره و انواع کارکرد معرفتی ـ منطقی آنها در اکتشاف دین.
متغیرهای دخیل: عوامل متطوّر «حقاً» مؤثر بر تحول معرفت دینی.
متون دینی (مقدس): نصوص حاوی گزارهها و آموزههای دینی که از سوی مبدأ دین، نازل یا از ناحیهی انسان معصوم صادر و به ما واصل شده است.
مدارک دین: دوالّ برونی فهم دین / کتاب و سنت / متون مقدس / حجتهای نقلی دریافت و فهم گزارهها و آموزههای دینی.
مدرکات دین: دوالّ درونی (درونخیز) کشف گزارهها و آموزههای دینی / عقل و فطرت.
مطالعهی فرانگر عقلانی: پژوهش مشرفانهی عقلانی یک علم یا امر عمده (دستگاهوار).
معرفت دینی: محصَّل سعی موجَّه برای کشف گزارهها و آموزههای دینی.
معرفتزایی: کاشفیت / ابزار تولید آگاهی بودن.
معرفتشناسی دینی: بنا به تلقی متعارف امروز: مطالعهی معرفتشناسانهی معرفت دینی/ به معنی صحیح، از آن جهت که ترکیب وصفی است: نظریهًْ المعرفهی مأخوذ از/ یا منسوب به دین.
معناداری دینی: حکایتگری و واقعنمایی قضایای دینی.
معناگری: کارکرد تفسیری یک مُدرِک و مَدرَکْ نسبت به مَدرَک دیگر / استنطاق و گویانندگی دوال.
معیار علم دینی: شاخص ممیز بین معرفت قدسی و غیرقدسی.
منطق فهم دین: دستگاه روشگانی جامعی که اکتشاف گزارهها و آموزههای حوزههای هندسهی معرفت دین میسر میسازد.
نظامپردازی دینی: اکتشاف و تنسیق کلانْسامانه یا خردسامانهی کاربردی برای تحقق تمام دین، یا حوزهای خاص از آن.
نظریه: نگره یک یا چند گزارهی منسجمِ مبتنی بر مبنا (یا مبانی)، منطق، دلیل (یا دلایل) و مؤیدات موجه که پذیرش آن، سبب دگرگونی معتنابهی در یک قلمرو علمی یا عملی گردد.
نظریهپردازی: تولید نظریه.
نظریهی تحول: نگرهی عقلانی تبیین و توجیه «تطور معرفت دینی».
نقدناپذیری: حق غیرمشوب نامشتبه بینیاز از باطلزدایی (از باب سالبه به انتفای محمول، نه سالبه به انتفای موضوع).
نوآوری دینی: هرگونه ابداع علمی موجه در زمینههای «تفهم دین»، (اکتشاف قضایا)، «تفهیم دین» (انتقال به غیر) و «تحقق دین» (التزام و اجرا).
هرمنوتیک متنمدار: گرایش هرمنوتیکی که متن را مستقل از ماتن و اثر را از خالق آن میپندارد بر این باور است که معنی متن در گفت و شنود و داد و ستد میان مفسر و متن صورت میبندد.
هرمنوتیک مفسرمدار: گرایشی هرمنوتیکی با برجستهسازی نقش مفسر و اخلاط در سهمگذاری پیشانگارهها، انتظارات و مختصات مفسر در شکلگیری فهم متن، اصالت در حد علیت تکون فهم از متن برای مفسر قائل است.
هرمنوتیک مؤلفمدار: گرایش پدیدآمده از نظریههای هرمنوتیک که اصالت را به مؤلف میدهد و نقش و وظیفهی مفسر را کشف قصد مؤلف و خالق اثر میانگارد.
هرمنوتیک واقعگرا: گرایشی در هرمنوتیک که ضمن اذعان به نقش و تأثیر مختصات متن و مفسر، با اعتقاد به تعین معنایی و کشفپذیری مراد مؤلف با تنظیم نسبت و مناسبات واقعبینانه اما مدیریتپذیر اضلاع و مبادی پیشگفته، قائل به قابل دستیابی بودن معنای متن است.