در نمودار صفحه بعد گسترهی کارکردهای فطرت ملکوتی، در حوزهی دین و غیر آن، نشان داده شده است. هر چند بسیاری از موارد مذکور، مَدرَک و مصداق کارکرد دیگر مدارک نیز میتواند باشد، اما میتوان اثبات کرد، این موارد از کارکردهای شناختی و گرایشی فطرت نیز میباشد.
چنانکه در آغاز این بخش گفته شد، در اینجا قصد داریم، فطرت را بهمثابهی دال حجت، برای کشف و درک دین پیشنهاد کنیم.
لوازم بدیهی و بیّن فطرتمند انگاشتن آدمی و فطرتنمون دانستن دین، فیالجمله آن است که فطرت، کارکردهای گوناگونی در کشف دین و فهم مدارک معتبر دین و نیز ارزشیابی معرفت دینی، عهدهدار گردد.
کارکردهای فطرت در قلمرو دین، به دو قسم عام و خاص تقسیم میشود: کارکردهای عام، مشترک بین همهی حوزههای قلمرو دین است و کارکردهای خاص، به کارکردهای ویژهی فطرت در هریک از حوزههای پنجگانهی معرفت دینی ۱٫ بینش/ عقاید ۲٫ کنش، حقوق و تکالیف، ۳٫ منش، اخلاق، ۴٫ دانش، علم دینی، ۵٫ پرورش، تربیت دینی اطلاق میشود. در فهرست ذیل، گسترهی کارکردهای فرضی فطرت ملکوتی، در مقام تفهم و مقام تحقق دین ارائه شده است: البته اثبات هر قسم و هر نوع، نیازمند استدلال کافی علمی است.
یک: کارکردهای عام
۱٫ ایفای نقش در دینگرایی و دینپذیری آدمی،
۲٫ تصدیق امکان کشف و درک دین،
۳٫ مساعدت در مبناپردازی برای منطق فهم دین،
۴٫ مساهمت در قاعدهسازی و ضابطهگذاری برای تحصیل معرفت دینی،
۵٫ مساهمت در سنجش صحت و سقم معرفت دینی (ارزیابی گزارهها و آموزههای بهدست آمده از مدارک و دوال دینی).
۱٫ در حوزهی بینش (عقاید و جهانبینی):
۱ـ۱٫ ادراک و کشف استقلالی پارهای از اصول و امهات عقاید دینی،
۲ـ۱٫ کمک به درک برخی گزارههای دینی از دیگر مدارک.
۲٫ در حوزهی کنش (حقوق و تکالیف):
۱ـ۲٫ کشف برخی آموزههای دستوری دین.
۲ـ۲٫ منشأ بودن در گرایشها و واگرایشهای آدمی همسو با بایدها و نبایدهای دینی.
۳ـ۲٫ منشأ بودن برای انگیزش و گریزش (کششها و کوششهای ایجابی و سلبی) منطبق با پارهای از بایدها و نبایدهای دینی.
۳٫ در حوزهی منش (اخلاق و ارزشها):
۱ـ۳٫ ادراک ذات حُسْن و قُبح و حُسْن و قُبح ذاتی و نیز برخی آموزههای ارزشی دین.
۲ـ۳٫ ایجاد یک سلسله گرایشها و واگرایشها نسبت به افعال حَسَن و قبیح بر حسب مورد.
۳ـ۳٫ ایفای سببیت برای سلسله انگیزشها و گریزشهای همسو با پارهای از آموزههای اخلاقی دین.
۴٫ در حوزهی پرورش (تربیت دینی):
۱ـ۴٫ کمک به شاخصپردازی در تربیت دینی براساس انسانشناسی مبتنی بر فطرتمندانگاری آدمی،
۲ـ۴٫ نقشآفرینی در روششناسی تربیتی مقبول دین،
۵٫ در حوزهی دانش دینی (معرفت علمی):
۱ـ۵٫ مبناسازی برای علوم انسانی ]دینی[:
۲ـ۵٫ سنجش پارهای از آموزهها و مدعیات علوم که مماس با فطرت و دیانت هستند، از لحاظ صحت و سقم.
در پایان، بار دیگر یادآور میشوم مدعای ما، در اینجا اطروحه و اقتراحی خام در حوزهی دینپژوهی و حیطهی دینداری است. علاقهمندم اهل فضل و فکر، در خورد یک پیشنهاد با آن برخورد کنند، زیرا این انگاره مانند هر اطروحهی نو دیگر، جای چند و چون بسیار دارد و سخت حاجتمند نقادی علمی و تنقیح فنّی است: بسا که سرانجام از زیر تیغ نقد نقادان و از بوتهی عیبیابی عیاران، جان به در برد و لاجرم روزی بر مسند امن اثبات تکیه زند. انشاءالله و هو اعلم بالصواب.