پیشینه و پیرنگهای سنت مدخلنگاری
مدخلنگاری، ازجمله سنتهای علمی کهن در تصنیف آثار علمی است. شاید فَرفُوریوس (234؟ـ۳۰۵؟م) نخستین کسی باشد که با نگارش رسالهی ایساغوجی،[۱] بهمثابه مدخل منطق، این سنت علمی را بنا نهاد.[۲]
درآمدنگاری بر آثار و علوم، گاه در قالب دیباچهپردازی، توأم با صنعت «براعت استهلال»[۳] صورت میبست، گاه بهصورت شرح «رئوس ثمانیه»ی علمِ مورد بحث، سامان میگرفت، و گهگاه نیز به انگیزهی تبیین و تحلیل مبادی تصوری و تصدیقی علمِ مورد نظر، تدوین میشد.
رفتهرفته «فهرستنگاری»های اجمالی و تفصیلی جایگزین دیباچهپردازی و براعت استهلال شد، چنانکه اکنون صنعت نمایهپردازی بر آثار در شرف جایگزینی با فهرست تفصیلی است؛ همانگونه که بحث از رئوس ثمانیه نیز بهتدریج جای خود را به مبحث مبادیپژوهی علوم سپرد. در روزگار ما، فنّ مبادیپژوهی نیز در شرف فراافزایی و تبدیلشدن به فلسفههای مضاف به علمهاست.
هشت مطلب فلسفی و تاریخیِ قابل طرح دربارهی یک علم، که آگاهی از آنها موجب آمادگی فراگیران و پژوهشگران برای حُسن تلقی و تحقیق میگردید «رئوس ثمانیه» نامیده میشدند. مباحث رئوس ثمانیهی علمها عبارت بودند از: «تعریف» علم، «موضوع» علم، «غایت» علم، «منفعت» علم، «عنوان» یا فهرست ابواب علم، «مؤسس» و مدوِّن علم، «مرتبه»ی علم و «انحاء تعلیمیه» (تقسیم، تحلیل، و تحدید) آن.[۴] مجموعهی پیشپذیرفتههای تصوری و تصدیقیای را که تلقی مطلوب علم و مسائل اساسی آن متوقف بدانهاست، مبادی علم میخواندند.[۵]
[دغدغهی دیرین تأسیس و توسعهی فلسفههای مضاف]
تأسیس و توسعهی فلسفههای مضاف به «علوم» و «امور»، براساس حکمت و معارف غنی و قویم اسلامی، که از دغدغههای دیرین این کمترین بوده،[۶] در سه دههی اخیر بهتدریج به یکی از دلمشغولیهای اصلی نگارنده بدل گشته و در این بازهی زمانی هیچ فرصتی را برای پرداختن بدان فرو نگذاشته است.
این بنده بر این باورم که: اصلاح و تحول در هر ساحتی در گرو وقوع اصلاح و تحول در منطق و مبانی آن ساحت است و در این برههی تاریخی نیز اصلاح و تحول در معرفت و معیشت مسلمانان ـ که دغدغهی عمدهی مصلحان مشفق امت است ـ بالمرّه در رهن اصلاح و تحول در روششناسی و پیشانگاشتههای رایج برای «درک جهان» و «فهم دین» است، و این مهم جز از رهگذر تأسیس و توسعهی فلسفههای مضاف با اتکا بر منابع و ذخایر معتبر دینی و بومی فراچنگ نخواهد افتاد.[۷]
[گسترهی تأملات تأسیسی مؤلف در عرصهی فلسفههای مضاف] در این سه دهه، ساحات و سطوح گوناگون این گسترهی معرفتی گسترده، مجال آمدشد پیوستهی نگارنده بوده است؛ از تأملات تأسیسی در زمینهی مبادی تصوری و تصدیقی و کلیات فلسفهی مضاف علیالاطلاق، تا تولید ادبیات و اصطلاحسازی در زمینهی مباحث عمدهی فلسفههای مضاف (که رسالهی حاضر برایند چنین درنگ و درایتی است)، و پرداختن به مباحثِ شاخههای مهمی چون «فلسفهی دین»، «مبانی منطق فهم دین»، «فلسفهی علم دینی»، «فلسفهی علوم انسانی»، «فلسفهی فرهنگ»، «فلسفهی هنر»، «فلسفهی زبان»، «فلسفهی ادبیات»، «فلسفهی تعلیم و تربیت»، «فلسفهی سیاست»، و تا پرداختن به حوزههای بیپیشینهای چون «فلسفهی معرفت دینی»، «فلسفهی اصول»، «فلسفهی فقه»، «فلسفهی فرج»، «فلسفهی پیشرفتورزی»، «فلسفهی سایبر»، و… .
[برخی آثار مؤلف در زمینهی فلسفههای مضاف] در زمینهی هرکدام از عنوانهای پیشگفته، تکنگارههایی در قالب رسالهی مستقل (مانند فلسفهی دین،[۸] فلسفهی علم دینی،[۹] فلسفهی تعلیم و تربیت،[۱۰] فلسفهی هنر،[۱۱] فلسفهی سیاست و اندیشهی سیاسی[۱۲])، یا مقالهی علمی (مانند فلسفهی معرفت دینی،[۱۳] فلسفهی منطق فهم دین،[۱۴] فلسفهی فرج،[۱۵] فلسفهی پیشرفت،[۱۶] و…) سامان داده، منتشر ساختهام. اکنون نیز در خصوص برخی دیگر از حوزههای معرفتی، مانند فلسفهی فرهنگ (دو جلد)، مبانی و منطق فهم قرآن (دو جلد) و فلسفهی اصول (پنج جلد)، تحقیقات رو به اتمام و در دست تدوین در جریان است.
[گامهایی که برای تحقق دغدغههای معرفتی برداشته شده] برخی از این موضوعات را طی دو دههی گذشته در قالب سلسله دروس برای جمعهایی از فضلای حوزه یا دانشگاه ارائه کردهام.[۱۷] کما اینکه در این سالها شماری از رسالههای سطح سه و چهار حوزوی و کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاهی را به همین زمینهها سوق دادهام.[۱۸][a1] همچنین از دیگر تدابیری که به انگیزهی تأسیس و توسعهی فلسفههای مضاف اسلامی و بسط ادبیات علمی این گسترهی معرفتی در این بازهی زمانی صورت دادهام، ترغیب و جهتدهی شماری از اعضای فاضل و مستعد هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی به انتخاب تمحض علمی و مطالعاتی در یکی از شاخههای این گروهدانش حِکمی بوده است. این تدبیرِ ثمربخشْ سبب شده که علاوه بر رونقیابی مباحث این عرصه، صاحبنظرانی که نوعاً استطاعت لازم را برای نظریهپردازی در قلمرو تمحض خویش به کف آوردهاند پرورده شوند.
[از نخستین کلانطرحهای علمی پژوهشگاه] از نخستین طرحهای تحقیقیای که پس از تأسیس پژوهشگاه بدان اهتمام شد دو طرح جامع در «فلسفهی دین»، با محوریت علامهی فقید محمدتقی جعفری (ره) و «سیرهی معصومین و مبانی آن»، با محوریت استاد فقید دکتر رجبعلی مظلومی (ره) بود. دریغا که هر دو تحقیق با ارتحال آن دو محقق ناتمام ماند. بخش نخستِ طرح «فلسفهی دین» در یک مجلد با همین نام انتشار یافت، و اکنون نیز مترصد فرصتیم که گستردهنگاشتهای را در قالب «دایرهًْالمعارف فلسفهی دین» با همکاری اعضای «قطب علمی فلسفهی دین» تألیف کنیم. طرح دوم نیز اینک در قالب مجموعهی دانشنامهی نبوی در دست تألیف است که دو جلد نخست آن به اصطیاد مبانی علوم اسلامی و نظامهای اجتماعی اسلام از سنت و سیرهی حضرت ختمیمرتبت (ص) اختصاص یافته است. کلانطرح دیگری که در پژوهشگاه در دست اجراست، تألیف تفسیر موضوعی ـ تخصصی علوم انسانی و مبانی آن است. این مجموعه یک دوره تفسیر موضوعی تخصصی است که با انگیزهی تولید علوم انسانی از قرآن در دستور کار قرار دادهایم. حدود ده جلد اول این مجموعهی چهل جلدی به تولید مبانی علوم انسانی اختصاص دارد.
مطالعات گسترده و گوناگونی در زمینهی افزون بر چهل شاخه از فلسفههای مضاف از سوی اعضای هیئت علمی گروههای پژوهشگاه یا محققان قراردادی در جریان است،[۱۹] که حسب مورد در زمینهی هرکدام از این شاخهها، آثاری (از حد چند مقاله تا چند جلد کتاب مستقل) تألیف و منتشر شده است.
[مطالعهی برایندسنجانهی تدابیر و تحقیقات فلسفهپژوهانه و منطقپژوهانه] مطالعات بنده و همکارانم، در سطح مباحث انتزاعی نظری این حوزهها متوقف نمانده است، بلکه علاوه بر ورود گسترده به حوزهی روششناسی تحقیق در علوم و امور، و تأسیس و توسعهی روشگانهای مورد نیاز، به مطالعهی برایندهای نتایج این تدابیر و تحقیقات فلسفهپژوهانه و منطقپژوهانه در تولید گزارههای علمی مربوط به هر یک از علوم و امور، خاصه علوم انسانی، اهتمام کردهایم،[۲۰] و امید میبریم پیامدهای مبارک این تحقیقات در آیندهی نزدیک در قالب دانشهای جدید اسلامی نمایان گردد. إنشاءالله الهادی الموفِّق.
[ارزش کار نسل حاضر] کار اندکشمارْ فضلایی که با خودآگاهی تاریخی و معرفتی، اکنون به امر عظیم تأسیس و تدوین فلسفههای مضاف دست زدهاند، آنمایه ارزشمند و درخور ستایش است که کار بزرگانی از فقهای ما در دورههای تاریخسازی چون عهد شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی (قدسالله اسرارهم) که به تأسیس فقه استدلالی و تدوین دانش اصول فقه شیعه اهتمام کردهاند.
هرچند اینک (و بعد از ده قرن) التذکرهًْ بأصول الفقه شیخ مفید (م 413ق) الذریعهًْ إلی أصول الشّریعهًْ سید مرتضی (م 436ق) العُدّهًْ فی أصول الفقه و المبسوط شیخ طوسی (م 460ق) با کتب فقهی و اصولیای چون کفایهًْالأصول آخوند خراسانی (م 1329ق)، نهایهًْالدرایهًْ محقق اصفهانی (م 1320ق)، فرائدالأصول و المکاسب شیخ اعظم (م 1281ق) و جواهرالکلام علامه نجفی (۱۱۶۶ ـ ۱۲۲۸ش.) قابل قیاس نیستند، [وامداری همیشگی سرآمدان به سرحلقگان علوم] اما همگی این سرآمدان گام بر شانههای آن سرحلقگان نهاده، بر چکاد معرفت اصولی و فقهی ایستادهاند، و تمام نسلهای معرفتی در هر قلمرویی تا همیشه وامدار نسل مؤسس آن حوزهی معرفتیاند. هنر نسل مؤسس جرئت و همت برای گامنهادن در راه نرفته و پیمودن جادهی ناهموار بدون رهوار است.
چنانکه معروض افتاد راه استقلال و استعلای معرفتی و معیشتی مسلمین اینک از معبر اصلاح و تحول در مبانی و منطق فهم دین (تجلیگاه تدوینی باری) و مبانی و منطق درک خلقت (تجلیگاه تکوینی باری) میگذرد، و مؤسسان فلسفههای مضافْ خالقان چنین اتفاق تاریخیاند.
[غرض از انتشار این اثر] غرض از انتشار این اثر ناچیز نیز، عرضه و ارائهی برخی یافتهها و پیشنهادهای راقم سطور، در قلمرو کلیات فلسفهی مضاف و برخی شاخههای مهم آن بوده است، تا مگر این خامگویهها، اهل نظر را در نظر آید و کاستیها و ناراستیهای آن را گوشزد فرمایند، یا خود به ترمیم و تتمیم آن همت ورزند، که امیر حکمت و بلاغت فرمودهاند: «حَقٌّ عَلَى الْعاقِلِ أنْ یُضیفَ إلى رَأْیِهِ رَأْىَ الْعُقَلاءِ وَیَضُمَّ إلى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ».[۲۱] و همان حضرت خطاب به فرزندش محمد حنفیه نیز فرمودهاند: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْضٍ ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الإرْتِیابِ… [إلى أن قال:] قَد خاطَر بنفسِهِ مَن استَغنى بِرأیهِ، مَن استَقبل وجوهَ الآراءِ عَرف مواقعَ الخطإ».[۲۲]
[فلسفهی فلسفهی مضاف] مباحث محوری قابل طرح دربارهی فلسفهی مضاف ـ علیالاطلاق ـ عبارتند از: «تعریف»، «تقسیم و طبقهبندی»، «مبادیپژوهی»، «موضوعشناسی»، «قلمروشناسی»، «مسائلپژوهی»، «روششناسی»، «کاوش در غایت و کارکردها»، «تبیین هویت معرفتی»، و نیز «جایگاهشناسی» آن در میان دانشهای هموند و همگن. اگر بحث از این محورها اشباع گردد، معرفتی از جنس فلسفهی مضاف، معطوف به خود فلسفهی مضاف شکل خواهد گرفت، اما هنوز ـ در حد اطلاع حقیر ـ چنین اتفاقی رخ نداده است و این وجیزه میتواند نخستین گام در چنین مسیری بهشمار آید.
[ساختار کتاب] کتاب در دو بخش سامان یافته: بخش نخست از دو فصل صورت بسته، فصل اول عهدهدار تحقیق تفصیلی دربارهی «تعریف فلسفهی مضاف» علیالاطلاق است. فصل دوم نیز عهدهدار بحث اجمالی در زمینهی دیگر محورهای مربوط به فلسفهی مضاف است. بخش دوم، که از چهار فصل صورت بسته، به بحث دربارهی چند شاخهی مهم از فلسفههای مضاف میپردازد؛ فصل اول دربارهی فلسفهی دین (نمونهی فلسفهی بیناساحاتی مضاف به امر آمیختساختگان قدسی/ معرفت درجهی یکم)، فصل دوم دربارهی فلسفهی فرهنگ (نمونهی فلسفهی بیناساحاتی مضاف به امر آمیختساختگان غیرقدسی/ معرفت درجهی یکم)، فصل سوم دربارهی فلسفهی معرفت دینی (نمونهی فلسفهی مضاف به امر معرفتی غیر دانش/ معرفت درجهی دوم)، و فصل چهارم دربارهی فلسفهی اصول فقه (نمونهی فلسفهی تکساحتی مضاف به دانش/ معرفت درجهی دوم).
[واپسین سخن] واپسین سخن اینکه: بهجهت مساعی و مساعدتهای رئیس معزز پژوهشکدهی حکمت و دینپژوهیِ پژوهشگاه، حضرت حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد عربصالحی، اعضا و مدیر محترم گروه فلسفهی پژوهشگاه، جناب حجتالاسلام والمسلمین غفاری، و دیگر همکاران ارجمندم، برای عرضهی این اثر در فرایند فعالیتهای پژوهشگاه، از سویدای دل و صمیم سرّ از یکانیکان آنان تشکر میکنم. همچنین از جناب آقای امیرحسین حیدری که با دقت و دغدغهی خاصی امور فنی کتاب را به فرجام آورد، و نیز از مدیرعامل و همکاران سازمان انتشارات پژوهشگاه بهجهت قبول زحمات نشر اثر سپاسگزارم.
همتم بدرقهی راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
علیاکبر رشاد
۹، ۹، ۱۳۹۵
[۱]. رسالهی ایساغوجی، تألیف فیلسوف نوافلاطونی فرفوریوس صوری، از شارحان مشهور آثار ارسطو و پیرو و شاگرد خاص فلوطین است. این رساله که به منظور تمهید مقدمهای برای فهم سخنان ارسطو به نگارش درآمده از همان اوان تألیف مورد توجه و عنایت خاص اهل منطق قرار گرفته است و بواقع سرآغازی درخور و مفید بر ارغنون ارسطو به شمار میآید. قرار گرفتن آن در صدر آثار منطقی، سنتی دیرین است که تا زمان حاضر نیز تداوم و تداول یافته و هیچ منطقآموزی از فراگیری و مطالعهی آن بینیاز نیست. فرفوریوس، ایساغوجی و مقولات. ترجمه، مقدمه و توضیحات محمد خوانساری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۳٫
[۲]. محمد بن اسحاق ابنندیم؛ الفهرست؛ ص۴۶۲٫
[۳]. براعت استهلال یکی از صنایع معنوی بدیع است و آن زمانی است که شاعر یا نویسنده، آغاز متن خود را بهگونهای خلق کند و در آن نکتهها و واژههایی را بگنجاند که گویای متن اصلی سروده یا نوشته باشد. بهنحوی که مخاطب از خواندن این آغاز، یا مقدمه، به حال و هوای کلی اثر پی برده و دریابد که نویسنده یا شاعر از چه چیزی میخواهد حرف بزند (سیروس شمیسا؛ نگاهی تازه به بدیع).
صنعت براعت استهلال، به زیبایی تمام در قرآن کریم نیز رعایت شده است، بسا سایرین این صنعت ادبی ـ علمی را از وحینامهی الهی اقتباس کرده باشند. سورهی حمد، چنانکه از برخی نامهای این فصل از کتاب خداوندی (فاتحهًْ الکتاب، سبع مثانی، و…) پیداست، گویی دیباچهی دیوان الهی است. در این سوره، به معارف اصلی قرآن کریم که توحید، نبوت، امامت، عدل، معاد، نسبت و رابطهی عبد و رب، و گروهبندی جامعه براساس نحوهی مواجههی آنان با دین الهی است، بهخوبی تلویح شده است. این دقیقه را این کمترین، در قالب چند جلسه در تفسیر سورهی فاتحهًْ الکتاب در سال ۱۳۶۴ برای شماری از طلاب بازگشوده است.
[۴]. محمد خوانساری؛ منطق صوری؛ ج۱، ص۲٫
[۵]. سیدجعفر سجادی؛ فرهنگ علوم فلسفی و کلامی؛ ص۶۵۶٫
[۶]. مقالهی «آفت عقبگرد» را، که در آن به اجمال به بیان فرایند و عوامل فهم فروکاهشی از دین پرداختهام، میتوان سرآغاز این دغدغه قلمداد کرد. «تبیین فرایند و عوامل تکون و تطور فهم دین» از مباحث مهم فلسفهی معرفت دینی بهشمار است. این مقاله در سال ۱۳۵۶ نگاشته شد و سال ۱۳۵۸ در سالنامه پیام اسلام منتشر گردید (پیام اسلام؛ س۶، ش۶، آذر ۱۳۵۸، ص ۲۲۴ـ۲۳۱). در همان اوان، سلسله بحثهایی را، در زمینهی فلسفهی تمدن، در یکی از جلساتی که با حضور جمعی از جوانان در جنوب تهران تشکیل میشد، با عنوان «علل انحطاط مسلمانان» ارائه میکردم که مورد اقبال آنان قرار میگرفت. در ادامه نیز سلسله مباحثی در باب محرکهای تحول تاریخ در نهجالبلاغه ارائه کردم که نوار ضبطشدهی آن بین جوانان دستبهدست میشد. این روند پس از انقلاب، خاصه بعد از تأسیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی شتاب افزونتری یافت.
[۷]. به همین دلیل، در ذیل فرع هشتم و دهم از فصل دوم کتاب، به بیان پارهای نکات در زمینهی «برایی/ غایت» و «بایستگی/ ضرورت» تأسیس و توسعهی فلسفههای مضاف پرداختهایم.
[۸]. علیاکبر رشاد؛ فلسفهی دین؛ چ۱، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۳٫
[۹]. همو، دربارهی علم دینی؛ (در دست انتشار).
[۱۰]. همو، نظام علمی ـ آموزشی پرورشمآل، (در دست انتشار).
[۱۱]. همو، دربارهی هنر (گفت ـ نوشتهایی در فلسفهی هنر و مباحث هموند)؛ تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، ۱۳۹۵٫
[۱۲]. همو، دموکراسی قدسی (اندیشه و فلسفهی سیاسی)؛ چ۱، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۹٫
[۱۳]. نظریهی ابتناء (برساختگی تکون و تطور معرفت دینی بر تاثیر – تعامل متناوب – متداوم مبادی خمسه؛ نظریهپرداز علیاکبر رشاد؛ تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹/ فلسفهی معرفت دینی؛ ذهن، ش۴۰، زمستان ۱۳۸۸، ص۵-۱۵/ آشنایی اجمالی با مسائل فلسفهی دین (سرمقاله)، قبسات، زمستان ۱۳۷۵، ش ۲، ص۲ ـ ۱۲٫
[۱۴]. نظریهی ابتناء (برساختگی تکون و تطور معرفت دینی بر تاثیر – تعامل متناوب – متداوم مبادی خمسه؛ نظریهپرداز علیاکبر رشاد؛ تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹/ ضرورت تأسیس فلسفهی دین، منطق اکتشاف دین و فلسفهی معرفت دینی، و ترابط و تمایز آنها با همدیگر، قبسات: سال دهم ش ۳۸، زمستان ۱۳۸۴، ص ۲۱ـ۵۲٫
[۱۵]. فلسفه فرج، فلسفه جهان برتر: کتاب نقد: سال ششم، ش ۲۴ و ۲۵، پاییز و زمستان ۸۱٫
[۱۶]. نه گام تا الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی نقشهی راه اکتشاف مبانی معرفتی ـ ارزشی پیشرفتورزی و طراحی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت. ارائهشده به شورای عالی الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی.
[۱۷]. از باب نمونه: مبانی منطق فهم دین، برای استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رضوی، طی دو نیمسال تحصیلی، از تاریخ … تا …؛ فلسفهی فرهنگ، برای جمعی از فضلای دانشگاهی، طی دو سال به صورت هفتگی، از تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ تا ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲؛ فلسفهی اصول، برای جمعی از طلاب فاضل حوزهی تهران، طی یکصد و پنجاه جلسه، از تاریخ … تا …؛ و یک دوره نیز برای جمعی از طلاب در قم، طی یک سال تحصیلی، از تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۸۹ تا ۱ دی ۱۳۹۰٫ علاوه بر این که بسیاری از مباحث فلسفهی اصول را در خلال دورهی اول و دوم دروس خارج اصول مطرح کردهام و حاصل آن، بخشی از مجموعهی پنج جلدی فلسفه الأصول را سامان داده است.
[۱۸]. از باب نمونه: ارزیابی آرای منتقدان مسلمان به معرفتشناسی اسلامی، محمدرضا بهاری، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، ۱۳۸۸٫
اصول تفکّر سیاسى در قرآن، محمد زارع قراملکى، سطح سه، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، بهار ۱۳۸۵٫
انتظارات بشر از دین، عبدالحسین خسروپناه، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، رشته تخصصی کلام، بهار ۱۳۸۱٫
بررسی انظار و آراء درباره کلام جدید، مجتبی ارشاد، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، تابستان ۱۳۸۵٫
جایگاه عقل در قرآن و احادیث، اشرف امین، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، بهار ۱۳۸۴٫
دین، فطرت و عالم ذر، زهرا تولایی (حلبی)، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، پاییز ۱۳۸۳٫
ذوبطونبودن قرآن، معصومه شارخی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تابستان ۱۳۸۴٫
رابطهی فقه و کلام، علیمحمد حسینزاده، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، رشته تخصصی کلام، زمستان ۱۳۸۵٫
رهیافت عقلانی در فهم قرآن، شادی فروهش، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، زمستان ۱۳۸۱٫
روششناسی صدرالمتألهین در استنباط معارف عقلی از نصوص اسلامی، غلامرضا میناگر، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، رشته تخصصی کلام، زمستان ۱۳۸۹٫
صفات و صلاحیتهای مفسـّر، سیدصادق سیدموسوی، سطح چهار، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، زمستان ۱۳۸۱٫
فهم دین در قرآن، عصمت شیرازى، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامى، واحد تهران شمال، دانشکده: الهیات واحد تهران شمال، گروه: علوم قرآن و حدیث، زمستان ۱۳۸۱٫
فهم قرآن، ضوابط و روشهاى آن، سعیده حسینیان، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامى، واحد تهران شمال، دانشکده: الهیات واحد تهران شمال، گروه: علوم قرآن و حدیث، زمستان ۱۳۸۱٫
مبانی (منطق) فهم قرآن، زهرا جعفری یزنی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامى، واحد تهران شمال، دانشکده: الهیات واحد تهران شمال، گروه: علوم قرآن و حدیث، تابستان ۱۳۸۶٫
مبانی کلامی فهم دین، رمضان علىتبار فیروزجایى، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهى علمیهى قم، زمستان ۱۳۸۶٫
مبانی کاربرد عقل در فهم عقاید، زکیه اسدی، کارشناسی ارشد، دانشکده علوم حدیث، پاییز ۱۳۸۶٫
معرفت دینی و معرفت علمی، محمد کاوه، سطح چهار، مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم، رشته تخصصی کلام، زمستان ۱۳۸۳٫
معرفتشناسی در کلام امام علی(ع)، حاجیه رزمشعار، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تابستان ۱۳۸۹٫
موانع فهم قرآن، مهین صدیق، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، زمستان ۱۳۸۶٫
نسبت وحی با سنت، منصوره مرادی مطلق، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، پاییز ۱۳۸۵٫
وحیانیت الفاظ و آموزههای قرآن کریم، فریده شفیعی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، دانشکده: الهیات و معارف اسلامی، گرایش: علوم قرآن و حدیث، زمستان ۱۳۸۴٫
هدایتمآلی قرآن، نرگس سادات حسینی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تابستان ۱۳۸۵٫
[۱۹]. برای اطلاع مخاطبان علاقهمند، فهرست عنوانهای تحقیقات و آثار پژوهشگاه در زمینهی فلسفههای مضاف در پیشگفتار گروه فلسفه بر همین کتاب آمده است.
[۲۰]. از جمله آفات شایع و مشترک در آثار محققانی که در این اوان در ایران به «فلسفهپژوهی» و «روشپژوهی» علوم و امور پرداختهاند، این است که مطالب آنان از سطح کلیگویی و طرح مبادی بعیده و مشترکه، انتزاعیاندیشی و طرح مدعیات غیرکاربردی فراتر نمیرود؛ هرکه در فلسفههای مضاف قلم میگرداند جز تکرار مکررات چیزی بر سینهی کاغذ نمینشاند؛ فهرست مباحث ده نمونه از این آثار را ـ هر چند از اشخاص مختلف و در زمینههای متفاوت ـ با هم مقایسه کنید تا به میزان شیاع و شمول این آفت پی خواهید برد. با برنامههایی که در بالا بدانها اشاره شد سعی شده است از وقوع و شیوع این دست آفات در تحقیقات پژوهشگاه در حد میسور پیشگیری گردد.
[۲۱]. عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم؛ ص۵۴٫
[۲۲]. محمدبن علی صدوق؛ من لا یحضره الفقیه؛ ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۸؛ هادی کاشفالغطاء؛ مستدرک نهجالبلاغه؛ ص۱۵۲)
[a1]لطفا نحوه درج مطالب این پاورقی را بازبینی و تایید فرمایید.