فلسفهی اصول
موضوع تحقیق:
فلسفه اصول فقه از زمره فلسفههای مضاف به علوم است، و میتواند از شاخههای «فلسفه معرفت دینی» قلمداد شود؛ تأسیس یا تدوین فلسفه اصول، از اهم ضرورتهای معرفتی حوزه معرفتی دین و معرفت دینی است.
این تحقیق درصدد مطالعه عقلانی مبانی و احکام فرادانشی و فرا مسالهای (و استطراداً، پیرا مسالهای) علم اصول است.
مسئلهی اصلی تحقیق
علیرغم اینکه اصول فقه از اصیلترین و ارجمندترین دانشهای اسلامی است و با اینکه این معرفت مقدس از غنا و قوام و قوت فوقالعادهای برخوردار است، و برغم آنکه این دانش فرخنده از پربار و برکتترین معرفتهاست، اما کاستیها و کژیهای محتوایی، منطقی (روششناختی) ساختاری و کارکردی بسیاری رنج میبرد؛ کارآمدترسازی، روزآمدی و بسط و بازسازی علم اصول قطعاً در گرو مطالعه فرانگر عقلانی مبادی و مبانی (احکام فرادانشی و فرا مسالهای) آن است.
اهداف تحقیق:
تاسیس یا تدوین دانش فلسفه اصول و گشودن راه برای تصحیح و تنقیح، توسعه و تکامل، روزآمد و کارآمدسازی علم اصول خصوصاً، و منطق فهم دین عموماًً
تبیین پیشینه تحقیق و ذکر کارهای مشابه
۱ـ فلسفه علم اصول فقه/ مهدی هادوی تهرانی، پژوهشهای دینی، سال اول، شماره اول، بهار ۸۴، ص ۷۴ـ۵۱
۲ـ الرافد و فلسفه علم اصول/ سعید ضیاییفر، پژوهش و حوزه، سال هفتم، شماره ۲۷ و ۲۸
۳ـ ضرورت تدوین فلسفه علم اصول/ گفتگو با آیتالله صادق لاریجانی، پژوهش و حوزه، سال هفتم، شماره ۲۷ و ۲۸
۴ـ فلسفه علم اصول فقه/ علی عابدی شاهرودی، پژوهش و حوزه، سال هفتم، شماره ۲۷ و ۲۸
۵ـ مسائل مشترک فلسفه دین و فلسفه اصول/ حسن معلمی، آیین حکمت، سال دوم شماره ۳، بهار ۸۹
۶ـ درآمدی بر فلسفه اصول، حسن معلمی، قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۹۰٫
همچنین در خلال آثار سلف ـ بویژه در مقدمات منابع اصولی ـ مباحث در خوری مرتبط به این معرفت فلسفی مذکور افتاده است.
منابع مرتبط (به معنای خاص) و اضلاع تحقیق (مقولات مرتبط با تحقیق)
کتب اصولی و تفسیری مرتبطترین منابع این تحقیق قلمداد میشوند
شرح فرضیه
علم اصول به مثابه یک دانش بر زیرساختهای معرفتی خاصی بنا شده است، با بازشناسی، بسط، و بازآرایی آن، معرفت دستگاهواری با عنوان فلسفه اصول تدوین تواند شد
شرح اجمالی و انضمامی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی
ـ فلسفهی اصول فقه: دانش فرانگر عقلانی متصدی مطالعه احکام فرادانشی و فرامسألهای اصول فقه.
ـ علم دینی: دانشی که مبانی یا اجزاء قضایای آن یا هر دو از مصادر دینی یا با منطق معتبر دینی یا هر دو، تحصیل شده باشد.
ـ فلسفه: دانش عهدهدار مطالعهی عقلانی احکام کلی وجود بماهو وجود یا موجود بماهو موجود.
ـ فلسفهی مضاف: «معرفت دستگاهوار برآمده از مطالعهی فرانگر ـ عقلانی احکام کلی یک علم و امهات مسائل آن، یا یک امر دستگاهوارانگاشته و مؤلفههای آن».
ـ علوم انسانی: با توجه به اینکه اثباتاً دستکم سه تلقی از قلمروی علوم انسانی قابل شناساییست، در مقام ارائهی تعاریف پسینی، ما تعابیر زیر را (ناظر به سه تلقی موجود) پیشنهاد میکنیم:
یک. برای علوم انسانی بالمعنی الأخص: «مجموعهی دانشهای متشکل از قضایا و قیاسات «تبیینی» اخباری، «تکلیفی» الزامی و «ترجیحی» ارزشیِ معطوف به رفتارهای انسانها و مناسبات میان آنها».
دو. برای علوم انسانی بالمعنی العام: «مجموعهی دانشهای متشکل از قضایا و قیاسات «تبیینی» اخباری، «تکلیفی» الزامی و «ترجیحی» ارزشیِ معطوف به بینشها، منشها، کششها و کنشهای فردی و اجتماعی آدمیان در وضعیتهای گوناگون و ظروف مختلف حیات انسانی».
سه. برای علوم انسانی بالمعنی الأعم: «طیفی از دانشهایی که بهجز علوم طبیعیاند».
کاربرد تحقیق:
ـ بازشناساندن مکانت و امکانات، مزایا و صفایای علم اصول فقه
ـ بازآرایی، تکمیل و ارتقاء علم اصول فقه،
ـ در بازفهمی علم اصول و تسهیل فراگیری آن
روش تحقیق
ـ عقلی و عقلانی
ـ کتابخانهای و استقرای منابع
فهرست بخشها و فصول تحقیق
مقدمه) دربارۀ فلسفۀ مضاف
درآمد : دربارۀ فلسفۀ اصول :
الف امکان فلسفۀ اصول :
ـ عدم وحدت (یا فقدان) موضوع علم اصول ،
ـ تنوع نظرات در زمینههای مبانی ، ماهیت ، موضوع ، مسائل ، منطق و هندسۀ علم اصول ،
ـ امکان فلسفۀ اصول .
ب) ـ تعریف فلسفۀ اصول :
ـ تعریف تاریخی (پسینی) ، وتعریف منطقی (پیشینی) ،
ـ دشواریهای تعریف منطقی فلسفۀ اصول ،
ـ تعریف مختار « دانش مطالعۀ فرانگر ـ عقلانی احکام کلی فرا دانشی و فرا مسألهای اصول فقه»،
ج) موضوع فلسفۀ اصول
ـ احکام کلی فرادانشی اصول فقه،
ـ احکام کلی فرامسألهای اصول فقه.
د) غایت و فائدت فلسفۀ اصول:
ـ تردید در بایستگی و سودمندی فلسفۀ اصول ،
ـ غایت فلسفۀ اصول ،
ـ فوائد و عوائد فلسفۀ اصول (کارکردهای دانش فلسفه اصول)،
هـ)روش فلسفۀ علم اصول
عقلانی و فرانگر.
و) هندسۀ فلسفۀ علم اصول:
ـ براساس محورهای موجود در فلسفههای مضاف، ناظر به اصول فقه رائج (تاریخی) ،
ـ براساس الگوی مورد نظر و مبتنی بر« مبادی خمسۀ عزیمت به اکتشاف دین»، (منطقی) ،
ز) مصادر فلسفۀ علم اصول:
ـ پیشینۀ مباحث فلسفۀ اصول در آثار و آراء سلف.
ـ منابع و مصادر:
ـ اصول فقه، فقه، تفسیر، کلام، فلسفۀ دین، اخلاق، فلسفه، معرفت شناسی، منطق، علوم زبانی و ادبی .
ح) نسبت و مناسبات فلسفۀ علم اصول با :
ـ فلسفه ، منطق ، کلام ، فلسفه دین ، معرفت شناسی ، اصول فقه ، فقه ، فلسفۀ فقه، قواعد فقه، تفسیر، فلسفۀ معرفت دینی، …
بخش اول : مباحث فلسفۀ علم اصول:
فصل یکم) تعریف علم اصول:
فرع ۱) امکان ، وضرورت تعریف علم اصول،
فرع۲) طبقه بندی و گونه شناسی تعاریف،
فرع۳) تعریف مختار،
فرع۴) وجه تسمیۀ علم اصول،
فصل دوم ) موضوع علم اصول:
فرع۱) ضرورت ، امکان و نحوۀ تعیین موضوع،
فرع۲) طبقهبندی دیدگاهها دربارۀ موضوع علم اصول،
فرع۳) نظر مختار.
فصل ۳). غایت و فائدت علم اصول:
فرع۱) کارکردهای تاریخی،
فرع۲) کارکردهای منطقی (متوقع) .
فصل چهارم ) مسائل علم اصول:
فرع ۱) دیدگاهها در ملاک اصولیت مسأله / گوهرو گرانیگاه علم اصول،
فرع ۲) گونهشناسی مسائل اصول،
فرع۳) نظر مختار.
فصل پنجم) هویت علم اصول:
فرع۱) اصالت و استقلال،
فرع۲) حقیقی یا اعتباری / عقلی یا نقلی / برون دینی یا درون دینی / چند هویتی (امتزاجی)،
فرع۳) آلی یا اصالی،
فصل ششم) جایگاه اصول در هندسۀ علوم اسلامی:
ـ نسبت و مناسبات علم اصول با دانشهای همگن،
فصل هفتم ) مبانی مبدأ شناختی اصول
مقدمه: کاربست پیشینی و پسینی نظریۀ «مبادی عزیمت»،
فصل هشتم ) مبانی دین شناختی (« فلسفۀ دین » ی ـ کلامی ) اصول:
فرع ۱) غایت و قلمرو دین ( گسترۀ شریعت )،
فرع ۲ ) اجتهاد،
ـ امکان اجتهاد (فهم پذیری دین)،
ـ جواز اجتهاد / انسداد ـ انفتاح،
فرع ۳) جاودانگی دین / کارآمدی دین / فقه،
فرع ۴) وحیانیت و قدسیت دین،
فرع ۵) حکیمانگی دین،
فرع ۶) فطرت نمونی دین (منشأ دین )،
فصل نهم ) مبانی انسان (مخاطب / مکلف) شناختی اصول:
فرع ۱ ) حدود معرفت انسان،
فرع ۲) حدود طاقت انسان،
فرع ۳) حق و تکلیف،
فصل دهم ) مبانی معرفت شناختی اصول:
فرع ۱) فطرت و معرفت،
فرع ۲) کارآمدی و کارکرد عقل،
فرع ۳) ارزش معرفت شناختی وحی،
فرع ۴) ارزش معرفت شناختی سنت،
فرع ۵ ) امارات و اصول،
فرع ۶) حجیّت،
فرع ۷) انواع قیاسات اصولی،
فصل یازدهم ) مبانی « زبان ـ متن » شناختی اصول:
فرع ۱) کلام و خطاب؛ ماهیت و اقسام،
فرع ۲) زبان دین / خطابات دینی،
فرع ۳) مقدمات حکمت.
فصل دوازدهم) مبانی «موضوع / متعلق» شناختی اصول
فصل سیزدهم) مبانی حکم شناختی اصول
فصل چهاردهم) مصادر علم اصول
فصل پانزدهم) روش شناسی علم اصول
فصل شانزدهم) سرشت معرفتی قضایای علم اصول:
فرع۱) گونهشناسی قضایای اصولی،
فرع۲) توجیه گزارههای اصولی،
فصل هفدهم) هندسۀ علم اصول:
فرع۱) گونهشناسی ساختارهای علم اصول،
فرع۲) گرانیگاه حقیقی علم اصول ، و ساختار مختار.
فصل هجدهم ) قلمروعلم اصول
ـ تطورات قلمرو اصول،
ـ گستره کنونی اصول،
ـ گستره بایسته اصول.
فصل نوزدهم) مبادی تطور، و سازوکار تحول در علم اصول:
فرع ۱) تحلیل و طبقه بندی تحولات :
ـ عوامل معرفتی و غیر معرفتی موثر بر تحول اصول (مقام ثبوت و امکان)
ـ توصیف تاریخی تطورات (مقام وقوع و تحقق)
ـ تحلیل منطقی عوامل موثر (مقام صلوح و توقع)
فصل بیستم) مدرسههای اصولی (اسلامی / شیعی)
ـ شاخصهای مدرسهشناختی
ـ مدارس اصولی شیعی،
ـ مدارس اصولی عامه.
بخش دوم : ضمیمهها:
فصل ۱) اشتراکات و افتراقات علم اصول و علوم همگون نو پدید
ـ اشتراکات،
ـ افتراقات،
ـ تعامل تکاملی علوم نوپدید و علم اصول.
فصل۲)کاستیها و بایستیهای اصول:
الف) کاستگیها:
۱ ـ ازحیث روش شناختی،
۲ ـ از نظرمعرفت شناختی،
۳ـ از جهت محتوایی،
۴ ـ از جنبۀ هندسی و ساختاری،
۵ ـ اززاویۀ کارآمدی و کاربردی،
۶ ـ از لحاظ روزآمدی و پویایی،
پیاورد کاستیهای اصول فقه در عملیات استنباط ، و کارآیی و پویایی فقه .
ب) بایستگیها:
۱ ـ اصلاح رویکرد(الگوی «مبادی اکتشاف دین»)
۲ ـ بسط و بازسازی دوالّ و مدارک کشف / فهم دین،
۳ ـ توسعۀ اصول و تدوین روشگانهای تخصصی، معطوف به نیازحوزههای چهارگانۀ هندسۀ معرفتی دین (علم دینی، عقائد دینی، اخلاق دینی، و احکام دینی) ،
۴ ـ تنقیح و بازپیراست مباحث،
۵ـ حذف مطالب قلیل الجدوی و فقیهالجدوی / انتقال مطالب غیر اصول (اما مرتبط به استنباط ) به علوم موجود یا تدوین دانشهای مفید جدید،
۶ ـ بازچینش مباحث ، بر حسب گرانیگاه و محورهای اصلی دانش اصول،
۷ـ استقراء و اصطیاد قواعد و ضوابط اصولی مندرج در متون فقهی و تفسیری و الحاق به ابواب مربوط،
۸ـ بهرهبرداری از یافتههای تازۀ علوم و آراء جدید روش شناختی، معرفت شناختی، هرمنیوتیک، زبانشناختی، و معنا شناختی.
فصل ۳) اصول فقه مطلوب ( هویت ، حیطه ، هندسه و …)
تذکر: بیپیشینهگی و نوبودگی موضوع تحقیق، مقتضی تطور و تکامل سرفصلهاست، و لاجرم ساختار نهایی با فهرست پیشنهادی متفاوت خواهد شد.