آیتالله علیاکبر رشاد
شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ فلسفهی تأسیس و منطق عملکرد آن
* آیتالله علیاکبر رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنفرانسی خبری که بهمناسبت سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شده بود، درخصوص فلسفهی تأسیس این شورا گفت: انقلاب اسلامی ذاتاً و ماهیتاً یک انقلاب فرهنگی بود و به اقتضای اینکه این انقلاب به لحاظ ماده و ماهیت، یک تحول بنیادین فرهنگی قلمداد میشود، از لحاظ غایات، اهداف، روش و فرآیند هم این انقلاب یک نهضت و انقلاب فرهنگی بوده است.
از نظر دشمنیها هم، بیش از آنکه دشمنان انقلاب بر دشمنی نظامی، اقتصادی و سیاسی تکیه کنند و دشمنیهایشان معطوف به اقتصاد و سیاست و قوای نظامی کشور ما باشد، دشمنیهایشان معطوف به هویت فرهنگی ماست، بعدی که این انقلاب را به وجود آورده است و این انقلاب وظیفه خود می داند آن را تحکیم شود و به جهان منتقل شود. لهذا انواع مواجهات دشمنان ما متوجه مواجهه با باطن این انقلاب که فرهنگ است، شده است. پس جای هیچ تعجب نیست که چگونه در حالی که کشور تمام عیار درگیر یک جنگ گسترده و تقریباً بینظیری است، امام(ره) باز مسئله فرهنگ را اولویت اول تلقی میکنند و دست به یک تدبیر اساسی، بنیادین، ماندگار و گسترده در قلمرو فرهنگ میزند و با تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی یک نهاد عظیمی را با فراخوان و حضور نخبگان آن روز که پارهای از آنها هنوز هم در این مجمع حضور دارند، این نهاد را بنیان میگذارد.
فلسفه تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی و سپس تبدیل آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی، دقیقاً همان فلسفه انقلاب اسلامی است و به همین جهت هم هست که عنوان این نهاد از اول انقلاب فرهنگی نامیده شد. در حقیقت قله، وجهه، نماد و نمای اصلی انقلاب بر دوش این دستگاه و نهاد نهاده شده است و لهذا باید گفت تصمیم حضرت امام (ره) در تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی و در ادامه آن ارتقایش به شورای عالی انقلاب فرهنگی، دقیقاً در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی باید تعریف شود و در حقیقت پیگرفت روند انقلاب و این نهضت مقدس عظیم در قالب یک نهاد و به صورت نهادسازی در مدنظر امام(ره) بوده است.
* رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درخصوص دستاوردهای شورا طی سه دههی گذشته اضافه کرد: بعد از گذشت سه دهه ما دقت و صحت تصمیم امام(ره) را امروز بالعیان مشاهده میکنیم. خدمات عظیمی که ستاد و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی به حوزه علم، فرهنگ، اخلاق، صنعت و فناوری ارائه کرد، موفقیتهای چشمگیر و بیبدیلی که در فرآیند فعالیت این دستگاه معظم و ستادی و مادر رخ داد و پیش آمد، صحت و دقت تصمیم امام را تأئید کرد. به همین دلیل این نهاد عظیم، نهادی در عرض دیگر نهادهای انقلاب و کشور قلمداد نمیشود؛ نهاد ستادی است، نهاد مادر است، نهاد پیگذار و جهتبخش و ناظر است. این نهاد در طول سه دهه تلاش و فعالیت خود عهدهدار تحقق بخش عظیمی از رسالت انقلاب اسلامی در بخش علم و فرهنگ بوده و است و با موفقیت در قلمرو تولید علم و تربیت نیرو اقدام کرده است؛ تأسیس فرهنگستانهای گوناگون، تأسیس نهادهای علم و فناوری دیگر، سیاستگذاری های وسیع و دقیق، تدوین و تصویب اسناد فرادستی در قلمرو علم، فرهنگ، فناوری، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، در قلمرو فناوری های حساس و دارای اولویت خاص مثل نانو و امثال آن و اعمال نظارت بر نظام مدیریت و فرهنگ کشور، جهتبخشی به تولید علم، جهتدهی به فرهنگ کشور تنها بخشی از دستاوردهای تلاش ۳۰ ساله این نهاد مقدس است که به دست مبارک حضرت امام (ره) و سپس به هدایت و در چارچوب دغدغههای رهبر فرهمند و فرهیخته انقلاب (مدظله العالی)، تاسیس شدو ادامه حیات داد. این خدمات عظیم شورای عالی انقلاب فرهنگی نقش و کارکرد بیبدیل این نهاد را نشان میدهد.
* رئیس هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی با اشاره به فرایند پرفراز و نشیب فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در این خصوص ممکن است به پارهای کاستیها و نارساییها نظر داشته باشیم و پارهای انتقاد داشته باشیم، اما باید جهات مثبت را ببینیم و فرض فقدان چنین دستگاهی را هم در نظر بگیریم و از خود بپرسیم که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیبود، چه میشد؟ یعنی میتوانیم امروز سؤال کنیم شورای انقلاب فرهنگی چه کرده است و… ؟. اما باید این را هم بپرسیم که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیبود چه میشد و چه کاستیها و ناراستیهایی در علم کشور، فرهنگ کشور، مناسبات اجتماعی در کشور و حوزههای مختلف نرم افزاری حیات و مناسبات ملت ما پدید میآمد که پدید نیامده است. این حیث را باید در نظر بگیریم.
به هرحال نهال و نهادی با برکت به دستی مبارک که همه وجود او برکتبار بود، در آذرماه ۱۳۶۳ غرس شد و این داستانش همان داستان نهالی است که چونان امت اسلامی و بالنده پیش رفت و دوست و دشمن را به شگفتی واداشت. حساسیتهایی که در مقابل شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادوار مختلف از ناحیه پاره ای جریانها به چشم میخورد، همگی دلیل توفیقات این شورا و جایگاه خطیر و حساس آن در تصمیمگیریهای اساسی علمی و فرهنگی و مناسباتی و نرمافزاری مناسبات و حیات اجتماعی کشور ماست.
* رئیس شورای حوزههای علمیهی استان تهران ضمن بیان ویژگیهای بینظیر و تجربهناشدهی انقلاب اسلامی ایران، گفت: انقلابی که افزون بر سه دهه پیش در سرزمین ما اتفاق افتاد، انقلابی حزبی و یا نخبگانی نبود بلکه کاملاً مردمی بود و همه سطوح را پوشش داد و نخبگان هم در کنار مردم حضور داشتند، این انقلاب فرهنگی هم بود و قهراً در پیدایش، پایایی، تداوم، توسعه و بسط آن هم بایستی همان فرآیند و روند طی و رعایت شود. لذا جز به دست مردم معضلات این کشور و موانع پیش روی انقلاب از میان برداشته نمیشود.
از سوی دیگر مردم درست هدف این تهاجم فرهنگی قرار دارند و همان کسانی که مورد تهاجم هستند بایستی درگیر دفاع شوند، درست همانند جنگ نظامی که ما در مواجهه و حمله دشمن همین مردمی را که در معرض حمله بودند به صحنه آوردیم و به دست همین مردم این پیروزیها کسب شد. هماکنون که آماج و هدف اصلی حمله فرهنگی، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، خود مردم هستند همین مردم میبایست این معضل و مشکل را چاره کنند و با توجه به اینکه سرمایه و نیروی مردمی یک نیروی پایان ناپذیری است، این هجمه و حمله بسیار گسترده، عمیق و دنبالهدار را جز با نیروی لایزال مردمی نمیتوان دفع کرد. این که تصور کنیم چند دستگاه و نهاد رسمی و قانونی و دولتی و غیردولتی میتوانند در برابر این سیل عظیم هجوم دشمن در جنگ نرم مقابله کنند، خیال خامی است. البته آنها مسئولیت دارند و رسالت آنها این است اما مواجهه با این حجم و خیل دشمن جز به سازماندهی و به صحنه آوردن مردم میسر نیست و تجربه چندین ساله انقلاب اسلامی هم دقیقاً این موضوع را اثبات کرده است و در هر معضل و مشکلی که طی این سی و چند سال پیش روی انقلاب قرار گرفته، دست قدرتمند مردم گرهگشای آن بودند و مردم به صحنه آمدند و گرهها گشوده شد. این تکراریترین تجربه تاریخی ایران معاصر است که هیچ معضلی نبود که مردم به صحنه نیایند و هیچ مشکلی نبود که وقتی مردم به صحنه بیایند، حل نشود. لهذا امروز که جنگ نرم بزرگترین مشکل پیش روی کشور ما و ـ نهتنها کشور ما که کشورهای اسلامی و نه حتی کشورهای اسلامی که کشورهای مختلف جهان خاصه کشورهای به تعبیری جهان سوم، بلکه مشکل کشورهای غربی در مقابل آمریکاست و در حقیقت مشکلی بشری است- گشودن این گره فروبسته جز به سرانگشت همت و قدرت مردم میسر نیست.
* آیتالله رشاد با اشاره به رهنمود مقام معظم رهبری درخصوص واگذاری امر فرهنگ به خود مردم، ادامه داد: این اولین بار نیست که ایشان به این موضوع پرداختهاند و در سنوات گذشته نیز با تعابیری دیگر این مسئله را مورد توجه قرار دادهاند؛ چنانکه اصل مسئلهی تهاجم فرهنگی هم یک آیندهنگری پیشتازانه بوده است که از ناحیه ایشان مطرح شد قبل از دوره رهبری نیز طرح شده بود. من یادم هست که چند سال قبل از دوره رهبری ایشان طی دو سال متوالی در مناسبتی که ما میزبان بودیم، راجع به تهاجم فرهنگی صحبت کردند، ولی بیان توجهها را جلب نکرد. اوایل دوران رهبری باردیگر ایشان این موضوع را طرح کردند که من هم به نحوی دستاندرکار تشکیل جلساتی که ایشان طی سه جلسه مسئله تهاجم فرهنگی را مطرح فرمودند بودم و بعد از آن هم خدمت ایشان در جلسهای نسبتاً طولانی مشرف شدم و از این بابت که تکلیف خودم را بدانم با ایشان در این موضوع صحبت داشتم. نکاتی که ایشان در آن جلسه مطرح کردند، مفصل است. ازجمله اینکه راجع به مقولات و معضلات مختلف تهاجم فرهنگی صحبت شد. من به ایشان عرض کردم که باید با مسئله تهاجم فرهنگی هم مثل تهاجم نظامی برخورد کرد. یعنی همانطوری که همه امکانات در مقابل تهاجم نظامی بسیج شد و جلوی تهاجم نظامی را گرفتیم، با پیروزی و فتح از میدان سرفراز بیرون آمدیم، در تهاجم فرهنگی هم بایستی یک چنین کاری بکنیم. ایشان فرمودند: تهاجم نظامی و تهاجم فرهنگی فرق دارند، تهاجم نظامی را همه میفهمیدند و محسوس بود؛ در حالی که تهاجم فرهنگی را کسی درک نکرده بود. مشکل اصلی تهاجم فرهنگی همین است که آنهایی که مورد تهاجم فرهنگی قرار دارند، هر چه بیشتر مورد تهاجم فرهنگی قرار میگیرند، کمتر متوجه تهاجم فرهنگی میشوند. هرچه کمتر از دسترس و تیررس تهاجم بیرون هستند، بهتر درک میکنند که تهاجم در حال اتفاق افتادن است. در تهاجم نظامی هر آنکسی که در معرض تهاجم قرار میگرفت، شهید میشد یا در رتبهای و مقام قدسی و متعالی قرار میگرفت اما در تهاجم فرهنگی، قربانیان متاسفانه شهید نیستند که مردار میشوند. درک این تهاجم مسئله اول ماست و وقتی درست درک شود، نیاز به چیز دیگری نیست. در تهاجم نظامی اگر مردم بفهمند که حمله شده، ممکن است از تیررس دشمن خودشان را دور کنند و در امان بمانند و اگر بخواهند که بایستند و مقابله کنند که نیاز به سلاح و مسلح شدن دارند اما در تهاجم فرهنگی اگر مردم متوجه شوند که در معرض تهاجم فرهنگی قرار دارند، از آن نمیگریزند و میایستند و ایستادگی در مقابل تهاجم فرهنگی نیازمند تجهیزات فیزیکی و محسوس نیست. مردم خود به خود خواهند ایستاد و خود به خود نقشآفرین خواهند شد. چه آنکه مردم وقتی در مواردی متوجه میشوند که ارزشها و عقایدشان مورد تهاجم قرار گرفته است، خودجوش وارد صحنه شدند. مثل قضیه ۹ دی که کسی فراخوان نداد، کسی ستاد تشکیل نداد، کسی نهاد ایجاد نکرد، کسی بیانیه صادر نکرد. مردم خودجوش به صحنه آمدند، چون احساس کردند عقاید و آرمانهایشان به خطر افتاده است خود مردم به صحنه آمدند و به صورت معجزهآسا و باورنکردنیای موضوع تمام شد و دشمنان رسوا شدند.
این است که اگر حضرت آقا دارند نظر ما متولیان امور فرهنگ و علم و اخلاق به مناسبتهای اجتماعی جلب میکنند، به این واقعیت است که همانطور که هر معضلی که پیش آمد تا مردم به صحنه نیامدند حل نشد، این معضل که قطعاً بزرگترین معضل است و تهاجم فرهنگی بسیار گسترده و تأثیرگذار و پایدار و مخربتر از تهاجم نظامی است، فقط با حضور و هجوم مردمی قابل حل است و این را البته دولت و مجلس و احیاناً قوه قضائیه و در این میان شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بتوانند مدیریت کنند تا این اتفاق بیفتد.
البته شورای عالی انقلاب فرهنگی در سطح سیاستگذاری و تدابیری که چارچوبها را مشخص کند و احیاناً نقشه راه رسم کند، وظیفه دارد و این دستگاههای اجرایی مرتبط هستند که وظیفه دارند امر را مدیریت کنند و در عمل مهندسی فرهنگ کنند. همینطور دستگاهها و نهادهای دینی و مردمی مثل حوزههای علمیه و نمازهای جمعه سراسر کشور، طبقه روحانیت و اقشار فرهنگی، دانشگاهیان، خاصه اساتید حوزه علوم انسانی موظفند که در این موضوع نقش سرداری و مدیریت و فرماندهی این نبرد تمامعیار را بر عهده بگیرند.