تماشای جمال
مشخصات نشر: تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲
دیباچه
کار ما گشته شب و روز تماشای جمال
نیست در کون و مکان مشغلهای خوشتر از این
در هنگام و هنگامهی تقارن عید شریعت/ رمضان (روز پنجم) و عید طبیعت/ بهاران (بیستوپنجم اردیبهشت)، به سال یکهزاروسیصدوسیوپنج، زاده شدم. دعوی شاعری ندارم اما اگر بافتههایم شعر انگاشته شود شعر من از من چهاردهسال جوانتر است.
سرودن را در قالبهای سنتی و با مدحت و مرثیت اهل بیت وحی ـ سلامالله علیهم ـ آغاز کردم، اما رفتهرفته دل به شعر نو سپردم و به مضامین سیاسی ـ اجتماعی روی آوردم، و به رغم دغدغهی فروناکاستنی درونی نسبت به درستی و نادرستی طرح و ترویج امواج نودرنو ساخت و پرداخت شعروارهها ـ بلکه گاه نثرپارههایی که هیچ از شریعت نصیبی ندارند! ـ خود از ارتکاب بدان هرگز نپرهیختم. از دههی شصت ـ هرچند پیشتر نیز کمابیش میسرودم ـ به عنوان شیوهی غالب، به قالب غزل و مفاهیم عرفانی گرویدم. اینک و همچنان جانشیفتهی غزلهای خواجهام، اگرچه لعبت سبک هندی (اصفهانی) نیز بسی دلرباست. پیش از آن حتی اگر غزل میگفتم و عرفانی میسرودم، باز، خواهناخواه، به نحوی گریزی به سیاست میزدم و روح و رنگ حماسه در شعرم بروز میکرد (مانند غزل کیفر آزادگی و غزل طنعه و…)
مجموعهای از سرودههایم در سال پنجاهویک، به سرقت رفت و بهخاطر از دست دادن برخی از قطعات، سخت متأثر شدم، هرچند همهی آنچه تاکنون مانده است نیز شایستهی ماندن نیست، و اگر سرایهها و گویههایی از اینسان که در مجموعهی حاضر فراهم آمده است ماندگار باشد در صرافت طبع و نکتهسنجی مردم صافیسرشت و فرهمند ایران تردید میکردیم.
به هر روی، چون هرگز ـ جز در یک دورهی کوتاه ـ شعر را جدّی نگرفتم شعر نیز هرگزم جدی نگرفت، و اکنون هم دو دهه است که چالشهای فکری و مباحث نظری نوپدید، به دلمشغولی اصلی این کمینه بدل شده و مجال فعالیت ذوقی را از من ستانده است.
تاکنون در برخی حوزهها و زمینههای علمی، فکری و ادبی مکتوباتی را ـ هرچند لاطائل ـ منتشر ساختهام یا در دست ویرایش دارم. این زمینههای فکری ازجمله عبارتند از: در ساحت فلسفه، فلسفهی دین و دینپژوهی؛ در حوزهی فقه و اصول؛ در زمینهی اندیشهی سیاسی؛ در قلمرو عرفان، ادب و شعر.
هماکنون نیز در زمینهی فلسفهی دین (و منطق فهم دین) و فلسفهی معرفت دینی (و مبانی و موانع نوفهمی و نظریهپردازی دینی) به تحقیق مشغولم، همچنین با همکاری گروههایی از همکاران فاضلم همزمان دو دانشنامهی قرآنشناسی و فرهنگ فاطمی (س) را در دست تألیف داریم که از ساحت سبحانی توفیق به فرجامبردن آنها را طلب میکنم.
برخی از دوستانم که ـ از سر نیکگمانی ـ میپنداشتند سرایههای ناچیز این بیچیز، ارزش عرضهشدن دارد، مدتی بود که بر تنظیم و چاپ دیوان! ـ بر حسب عرف شاعران حرفهای ـ اصرار میورزیدند؛ اجابت اجمالی این توقع بیشائبه در قالب قبسات صورت تحقق بست و پس از قبسات نیز گزیدهای از سرودههایم در زمرهی سلسلهی «برگزیدهی ادبیات معاصر» از سوی نیستان تکرار چاپ را تجربه کرد؛ اکنون نیز بنا به نظر لطف مسئولان محترم مؤسسهی انتشاراتی اطلاعات، قبسات ـ با نام جدید و افزودن قطعاتی ـ تجدید چاپ میشود.
هرچند ممکن است انتشار تماشای جمال، برای من در حکم زمینبوسی عرصهی شاعری باشد، اما هنوز ذوق سرودن در من نمرده است و پریرو مستوری را تاب نخواهد آورد! و نیز کم نیست قطعات تمام و ناتمامی که آنها را در این مجموعه نیاوردهام و شاید پارهای از آنها هرگز و برخی دیگر جز پس از کوچ، بخت بروز نیابد.
در تماشای جمال، راقم بیبضاعت به تماشای جمال جمیل هستی و هستیپرداز نشسته است؛ از نگاه رنگینکمانیِ تماشای جمال، همه چیز حتی زشتیها زیبا و تماشاییاند، و همهگاه و همهجا و مجلای تجلی و تماشای جمال اوست؛ در تماشای جمال هیچ سرودهای از تصریح یا تلویح به وجه وجیه هستی و صورت صبیح هستیمندان خالی نیست؛ البته و هرچند از آنجا که سرایندهی مجموعه، زاده و زیستهی عصر و عهدی دائمالنظور و کثیرالتغیر است. تماشای جمال آینهی اطوار و قطورات شگرف این روزگار سخت شگفتتر است؛ از اینرو آیندگان هر آنکه خواهد دگرگونیهای زمانه و ذهنیت نسل مرا به تماشا بنشیند تماشای جمال میتواندش به کار آید. والسلام.
علیاکبر رشاد
تهران: دوازدهم بهمن یکهزاروسیصدوهشتادوسه
فهرست
دیباچه
فصل اول: غزلوارهها
خلوت
تماشای جمال
غوغای ناز
شکیبایی و مشتاقی
جام ازلی
کیفر آزادگی
خون شیشه
طرّهی عشق
سلوک
طعنه
بار یار
شب
ترانهی «فُزْتُ»
سماع
شرح اشارات
عهد ولایت
قبسات
سهم عشق
اشارهی گل
برخیز!
تبرِ خون
کوچه شهاب
دارالجنون
یاد باد آن روزگاران…
برای اوستا
بهشت لَقا
شکوه
دلگیرترین پاییز
صف مژگان
هستی
روز و شب
نگار تازه
فصل دوم: مثنویها
سقراط عشق
رموز رهسپاری
نافلهی باغ
فصل سوم: چارپارهها و…
شقشقه
سر نخ عشق
فریضه
فتوی
نبض عشق
مست قنوت
فصل الخطاب
قانون ستاره
چند دوبیتی مویه بر امام (ره)
پونهی غم
کهکشون
نگاه دل
گل مو
نوای داغدارون
غم هجرون
سوار خسته
دوبیتیهای حماسه
ای ستیغ بلند رهایی!
شهید
زخمی
شبیخوان
معبر
نجات قدس
رفع فتنه
یورش
بُراق
چارپارههای قدسی
ما عرفناک…
شوق
کشتهی عشق
چشم مشک
اشتیاق
فصل چهارم: مهشیدهای ابرآلود
تلویحات
بذر بیداری
سلالهی باران
گل فریاد
زنجیر
حجله
تراوه
رگهای «خانهی خورشید» میتپد
سجّیل
راز سینه
ای آرش الهی ایرانشهر!
باز هم اینک…
یک آسمان نگاه
ساقههای سبز قنوت
امتداد خدا در خاک