س. ضمن تشکر از جنابعالی بهخاطر وقتی که برای این گفتگو اختصاص دادید، بهعنوان اولین سوال بفرمایید ویژگیها و شاخصههای یک نهضت علمی چیست؟
ج. نهضت علمی دارای دو رکن عمده است: «نقد» و «نوآوری». نقد بدون نوآوری منفیبافی است و نوآوری بدون نقد، تکاپویی است در معرض زوال و انزوا؛ زیرا فکر نو بدون بازگویی نواقص و نقایص فکر کهن، زمینه پذیرش پیدا نمیکند و چه بسا با مزاحمت اندیشههای مندرس، دچار وقفه و زوال میشود.
نقد و نوآوری با مجموعهای از لوازم و مختصاتش باید اتفاق بیفتد. برخورد شعاری، انفعالی، آوازهگری، مواجهه حربهانگارانه با اندیشه رقیب، و یا پریشانگویی و آنارشیسم، افراط و تفریط در نقد از جمله آسیبهایی است که میتواند یک نقد فعال سازنده را به یک برخورد انتقادی غیرسازنده تبدیل کند.
نوآوری نیز که بال دیگر نهضت علمی است، میباید از مختصات و ویژگیهای مشخصی برخوردار باشد. نوآوری، مراتب و وجوه گوناگونی دارد: از نازلترین مراتب آن مانند برگزیدن زبانی تازه برای بازگویی یک سخن کهن، انتخاب نثری جدید برای بازنوشت یک فکر، ارائه یک اندیشه مطرح با ساختاری نو، تا طرح یک نکته بیپیشینه، پیرامون یک مطلب، و پرداختن به موضوعاتی جدید تا ارائه آرای جدید دیگران، همه و همه نوعی نوآوری است، ولی نوآوری و ابداعی که رکن نهضت علمی محسوب میشود مراتب عالی نوآوری، است که از جمله آنهاست نظریهپردازی به معنای دقیق و درست کلمه، طراحی و تاسیس دانش و یا دانشهای جدید و بالاتر و کاراتر از همه، تاسیس یک دستگاه معرفتی است؛ مصداق حقیقی نوآوری اینهاست. آنچه در یک نهضت علمی کارساز است این است که بنیادهای معرفت و حکمت مورد بازنگری و دگرگونی قرار بگیرد و بدینسان مرزهای معرفت گسترش پیدا کند. البته این نباید به قیمت انقطاع تاریخی و علمی تمام شود. مواریث و ذخائر بازمانده از پیشینیان نیز باید مورد نقادی و بازپژوهی قرار بگیرد، و با ارزیابی و شناخت سره از ناسره، عناصر زنده و حیاتی و ارزشمند معارف بازمانده از سلف، اصطیاد و حفظ شود. نقد لزوماً بهمعنای نفی هرآنچه هست و نوآوری بهمعنای طرد و ترک هرآنچه از گذشتگان بازمانده است، نیست. اصولا بخشی از نوآوری این است که داشتهها و ذخائر علمی پیشینیان را بازنگری کنیم و دیگر بار به زبان زمان عرضه کنیم و یا با یافتههای جدید تلفیق و از آنها در جای خود، بهرهبرداری کنیم.
شاید بزرگترین خطر و آفت و آسیبی که ممکن است در جریان کار نقد و نوآوری متوجه یک حرکت علمی شود، افراط در نقد و تفریط در حق معارف پیشین و در نتیجه انقطاع تاریخی است که عملاً رفتهرفته نقد و نوآوری را به ضد خودش بدل کند.
س. نهضت علمی یک پدیده خودجوش است یا یک حرکت سازمانیافته و هدایت شونده؟ مشاهده میکنیم که نهضتهای علمی با ظهور یک شخصیت بزرگ یا یک تحول اجتماعی و… شکل میگیرند و رشد پیدا میکنند. آیا ایجاد نهضت علمی به نحو ارادی و تدبیر شده است یا باید منتظر ظهور فرد یا افرادی خاص یا یک واقعه اجتماعی باشیم؟
ج. نهضت علمی چندان قابل تحدید به حدود نیست و ما نمیتوانیم تمام مختصات خورد آن را تعیین و ارائه بدهیم، زیرا تحول و جنبش علمی فکری انواع متکثری دارد و هر نوع میتواند تحت تاثیر عوامل شناخته و ناشناخته بیشماری رخ دهد و از ضرب انواع بیشمار نوآوری بر عوامل موثر متکثر آن، عدد بسیار شگفتآوری به دست میآید، از این رو نمیتوان چندان درباره شاخصهها و پایهها نهضت تبیین مشخص و قاطعی ارائه کرد، به همین جهت بود که من هم با اشاره تنها به دو رکن نقد و نوآوری تعریف بسیار عام و کلی از ویژگیهای اساسی انقلاب علمی فکری سخن گفتم، اصولاً نهضت قالببردار نیست، در ذات نهضت، شالودهشکنی نهفته است، اما این بدان معنا نیست که نباید برای شکلگیری آن تلاش هدفمند و منظمی را آغاز کرد.
س. اگر شکلگیری این جنبش مستلزم این است که نهادینه شود، آیا در این صورت نهادینه شدن با خودجوش بودن سازگاری خواهد داشت؟
ج. نهادینه شدن به معنای نهادمند شدن نیست، یعنی ما یک جنبش علمی را نمیتوانیم در قالب نهادهای مشخصی که تاسیس میکنیم هدایت کنیم و پیش ببریم. نهادینه شدن دو وجه دارد: اول مضبوط و منطقمند شدن و دوم پدید آمدن یک فرهنگ که کار تحرک علمی را پشتیبانی کند و جهت دهد. یعنی ما از طرفی باید به مثابه یک حرکت معقول برای یک جنبش علمی فیالجمله قانونمندیهایی را ایجاد کنیم (البته در حد محدود و نسبی)؛ چون عرض کردیم که نهضت علمی، خود شالودهشکن است و قالب نمیپذیرد، طبعا قانونهای از پیش تعیین شده را هم نمیپذیرد. برای اینکه هرجومرج و آنارشیسم از سویی، بدعتگذاری از دیگر سو، تفاوت حاصل آید باید در حدی حرکتها مضبوط شود، برای اینکه جنبش دچار دگردیسی، تقلید، زمانهزدگی و روزمرگی، و سطحینگری و ژورنالزدگی، شاذگرایی و احیانا قداستشکنی از مقدسات جامعه نشود، جامعه علمی باید به یک سلسله اصول و آداب پایبند باشد و از طرف دیگر هم میبایست در جامعه روح پذیرش، اقبال و تکریم نسبت به علم و معرفت و ارباب علم و معرفت بهوجود بیاید. تا زمانیکه استعدادها و عناصر دارای شایستگی و صلاحیت برای تولید فکر و علم احساس منزلت نکنند و احساس عزت نکنند و در شرایط لازم امکانات و لوازم درخور در دسترس آنها نباشد، نمیتوان امید داشت که یک جنبش علمی دارای سرانجام و فرجام روشن و مناسبی اتفاق بیفتد. لهذا توجه بکنیم اولاً به اینکه نهادینه شدن غیر از نهاد داشتن است. کار و تولید علمی نیازمند موسسات و مراکز و دستگاهی هست که بخشهایی از آن را انجام بدهند، کمک کنند؛ حمایت کنند و نظارت کنند، اما این طور نیست که در چارچوب یک نهاد و چند نهاد بشود کار تحول و دگرگونی علمی و معرفتی را سامان داد و هدایت کرد، ولی باید نهادینه شود و یک آداب و اصولی پیدا بکند، همچنین باید فرهنگ پذیرندهای و فرهنگ محرکی، فرهنگ انگیزهبخشی در جامعه بهوجود بیاید که ارباب فکر و اصحاب علم و معرفت را تشویق و مدد کند تا آنها بتوانند به رسالت تاریخی خودشان بپردازند.
س. چنانکه مستحضرید، با سومین سالگرد پاسخ مقام معظم رهبری به نامه جمعی از دانشآموختگان و فضلای حوزه درخصوص ضرورت گسترش باب نقد و نوآوری در فضای فکری و فرهنگی کشور هستیم که میتوان از آن به نقطه عطفی در حوزه بسط فکر و اندیشه در این مقطع زمانی تعبیر کرد. لطفاً اگر درخصوص نامه فضلا و پاسخ مقام معظم رهبری نظری دارید بفرمایید. همچنین میخواستیم نظر جنابعالی را درخصوص آسیبهای عمدهای که میتواند متوجه حرکتی باشد که رهبری بر آن تاکید فرمودهاند، بدانیم.
ج. نامهای که بعضی از فضلا و دانشوران محترم نوشتند و پاسخی که رهبر فرهیخته و فرهمند انقلاب دادند، حکایت دغدغهای است که اهل فکر و فضل از گذشتههای دور دارند و تاکیدات تاییدات و راهبریهایی است که رهبر معظم انقلاب به ویژه در دهه اخیر داشتهاند. اما از اینکه این حرکت و این پیام در معرض دهها آفت مهلک قرار دارد، باید دریغا گفت و اسف خورد. بسیاری از طرحها و فکرهای بدیع و بنیادین در چند دهه، خصوصا دو دهه پس از انقلاب از سوی متفکران، شخصیتهای سیاسی و از جمله از ناحیه ایشان مطرح شده، اما اکثر آنها دچار آفات و آسیبهایی شده که یا موجب افول و فتور آن طرح و فکر شده و یا حتی موجب شده که متاسفانه آن فکر به ضد خود بدل شود. من در طی این مدت مطالعه مفصّلی بر روی موانع و آسیبها داشتهام که امیدواریم حاصل آن به زودی در قالب یک کتاب در اختیار علاقمندان قرار گیرد.
س. به نظر جنابعالی چه راهها، روشها، طرحها و ایدههای کلی و بینادینی میتواند به تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب منتهی شود و سرفصلهای روشنی برای ایصال به این مطلوب تلقی گردد؟
ج. همانطور که قبلا نیز در گفتگوهای دیگر عرض نمودهام، در وهله نخست، باید هشت مساله به ترتیبی که عرض میکنم مورد مطالعه و محل اهتمام و اقدام قرار گیرد:
۱ــ تحلیل وضع کنونی و تبیین کاستیها و ناراستیها، استعدادها و استطاعتها
۲ــ هدفگذاری و ترسیم دورنمای جنبش نقد و نوآوری
۳ــ نیازشناسی و تدوین برنامه اجرایی تفصیلی و جامع
۴ــ برآورد و تامین ابزارها و امکانات مورد نیاز
۵ــ تنظیم سیاستها و خطوط مشی حرکت و تعریف و درجهبندی نقد و نوآوری
۶ــ اولویتگذاری و مرحلهبندی اجرای برنامهها
۷ــ تقسیم کار، تعریف نقش وظائف میان دستگاهها و قشرهای علمی فکری کشور
۸ــ ارزشگذاری اقدامات و موفقیتها و تشویق و پشتیبانی دستگاهها و افراد موفق در حین اجرا
برنامههای بسیاری قابل طرح و اجراست، طرحها و برنامههایی از قبیل:
۱ــ راهاندازی باشگاههای اندیشه برای نقد آرا و آثار، فعال کردن کرسیهای نظریهپردازی و نقد و نیز تشکیل محافل مناظره و انجمنهای تضارب آرا.
۲ــ شناسایی و معرفی گفتمانها و نظرات در کشور و ترجمه آنها به زبانهای زنده.
۳ــ حمایت از عناصر مستعد و خلّاق و برپایی جشنوارههای علمی تکریم نقد و نوآوری.
۴ــ اطلاعرسانی بینا دستگاهی درباره طرحها و برنامههای در دست اجرا، برای جلوگیری از تداخل و تکرار و هدررفتن سرمایههای معنوی و مادی.
۵ــ تاسیس پژوهش شهرهای تخصصی برای تمرکز و تمحض عناصر فاضل، فارغ، دغدغهمند و مستعد برای پژوهش و نوآوری و نظریهپردازان و تامین نسبی مادی و معنوی آنها با در اختیار قراردادن امکانات لازم.
۶ــ الزام متولیان تصمیمات و اجرائیات کشور به ارجاع امور به کارشناسی علمی و نیز کاربردی کردن رسالههای دکتری دانشگاه و سطح چهار حوزه.
۷ــ ایجاد دگرگونی جدی در سازمان کار و ترکیب و وظایف آموزش عالی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان کار حوزه و شورای عالی و مدیریت حوزههای علمیه.
۸ــ تجدید نظر در نظام آموزشی و پژوهشی حوزه و دانشگاه به طور اساسی، میتواند از جمله اقداماتی قلمداد شود که تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب را تسهیل نماید.
راهکارها و طرحهای کارساز بسیاری وجود دارد که همه و همه معطوف و منوط به اراده تصمیمگیران کشور هستند و وابسته به عزم و تلاش صاحبان فکر و فضل در حوزه و دانشگاه؛ مواردی که به آنها اشاره کردم، تنها نمونهای از پیشنهادهای ضروری و عملی است.