سرزمین پاک: گزارش سفر به پاکستان (بهمنماه ۱۳۷۴)
دیباچه
در آغاز گزارش، مناسب میدانم توضیح مختصری راجع به پیوستگیها و همگونیهای ایران و پاکستان بیاورم، این توضیح بیانکنندهی میزان اهمیت شبهقاره به ویژه پاکستان و ضرورت سرمایهگذاری فرهنگی کشورمان در این منطقه میباشد.
شبهقاره به شدت تحت تأثیر دو فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی است.
آثار و تمدنهای کشف شدهدر دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری پاکستان مشابه یکدیگر است.
تبار و نژاد مردم دو کشور آریایی است.
کتاب اوستا و کتابهای ریگودا (کتب هندوان) در جامعه آریایی نوشته شده و اسامی مناطق مهم پاکستان در اوستا و همینطور مناطق مهم ایران در ریگودا آمده است. پاکستان کنونی در اوستا با نام هبته هندو (سرزمین هفت رود، یعنی: راوی، چناب، جهنم، سنلجو، رودهای هاکرا و سرو سوتی که از بین رفته و آثار آن باقی مانده است) ذکر شده.
زبان سانسکریت که مادر زبانهای شبهقاره و زبان مقدس آریاییهای شبهقاره بوده است، ریشه زبانی مشترک با فارسی قدیم دارد.
جغرافیای سیاسی دو کشور تا زمان تیموریها (حدود ۵ قرن قبل) یکی بوده است.
منباب مثال در زمان هخامنشیان، اشکانیان و سامانیان، پاکستان جزو قلمرو ایران بوده و چند ایالت ایران مانند ایالت گنداژ، سند، مکران و غیره را تشکیل میداده.
تاکسیلا که در حومه اسلامآباد (پایتخت کنونی پاکستان) است یکی از مراکز تمدنی و فرهنگی ایران بوده و هنوز آثار و کتیبههایی از خط خروشتی و آرامی، در تاکسلا و مانسهره، گلگیت و بلتستان به چشم میخورد.
جاده ابریشم از خاور دور تا اروپا، از پاکستان و ایران میگذشته است.
ورود اسلام به شبهقاره از طریق ایران بوده است. قبل از حمله محمدبن قاسم، مبلغین و بازرگانان مسلمان ایرانی در شبهقاره به ترویج اسلام اشتغال داشتند. محمدبن قاسم ثقفی که فرماندار استان فارس ایران بوده است در اواخر قرن اول هجری به سند حمله کرد که لشکریان او اکثراً ایرانی بودهاند و قاعدتاً فرهنگ و تمدن ایران سرزمین تسخیر شده را تحت تأثیر قرار داده است.
در زمان غزنویان زبان فارسی زبان دولتی پاکستان قرار گرفت و در ان وره ملتان و لاهور یکی از مراکز مهم زبان و ادبیات فارسی به شمار میرفت، به طور مثال مسعود سعد سلمان لاهور که اصلاً همدانی است شاعر برجسته این دوره است. بدین ترتیب، فارسی حدود ۱۲۰۰ سال در منطقه سابقه دارد که بعدها زبان رسمی دین، علم و فرهنگ رایج شبهقاره شد و عرفا و مبلغین بزرگ ایرانی وارد شبهقاره شده، از زبان پارسی به عنوان پلی بهره برده دین مبین اسلام را ترویج نمودند.
مردانی مانند علی هجویری معروف به داتا گنج بخش که نخستین کتاب عرفانی در نثر فارسی را به نام کشفالمحجوب تألیف نموده و خواجه نظامالدین اولیا معروف به معینالدین چشتی، اجمیری (از سیستان)، میرسیدعلی همدانی معروف به شاه همدان (از همدان)، عثمان مرندی معروف به لعل شهباز قلندر (از مرند)، خواجه محمود کامران، میرسیدعلی طوسی (از مشهد)، میرشمسالدین عراقی، بهاءالدین زکریا رازی، خواجه شمسالدین سبزواری (از سبزوار)، بوعلی قلندر، حمیدالدین ناگواری، خواجه فریدالدین گنج شکر و غیره به شبهقاره عزیمت و به توسعه اسلام و عرفان و زبان پارسی پرداختند که در حال حاضر نیز مقبره این عرفا مرجع خلایق است و مکتوبات آنان که تماماً به زبان فارسی است همچنان مقبول عامه میباشد.
گلستان و بوستان از کتابهای درسی دانشگاهی است و به دیوان حافظ تفأل میزنند و در مکتبخانهها در کنار تدریس قرآن کریم، کتب اخلاقی و عقیدتی فارسی به خصوص گلستان نیز تدریس میگردد.
در زمان تیموریان و مغولها بسیاری از شعرای ایران عصر صفوی به شبهقاره عزیمت نمودند از باب مثال از شعرایی مانند:
نظیری نیشابوری، عرفی شیرازی، شکیبی اصفهانی، غزالی مشهدی، واله داغستانی، ظهوری ترشیزی، حزین لاهیجی، بالاطالب آملی، طالب اصفهانی، ملک قمی، کلیم کاشانی، قدسی مشهدی و غیره، میتوان نام برد. که رویآوری آنان به شبهقاره موجب پیدایش سبک جدیدی در ادبیات فارسی به نام سبک هندی (اصفهانی) در کنار سبک عراقی و خراسانی شد و شاعران برجسته پارسیگوی بسیاری نیز در هند ظهور کردند، از آن جملهاند: امیرخسرو دهلوی، فیضی، غنی کشمیری، فانی، ناصرعلی سرهندی، طاهر دکنی، غنیمت کنجاهی، لطفالله مهندسی، سلطان باهو، قانع تتوی، تحسین، میرسیدعلی رضوی، حسرت، سودا، مومن، میانمحمد بخش، شیفته، عبدالقادر بیدل دهلوی (بزرگ شاعران سبک هندی که اکنون نیز در ایران پیروان بسیاری دارد) میرتقی میر، غالب، شبلی نعمالی، الطاف حسینحالی و سرآمد و خاتمالشعراء علامه اقبال لاهوری.
البته اکنون نیز شعرای پارسیگو در پاکستان (که برخی از آنها چنان که بنده در ملاقاتها احساس کردم در پارسیسرایی بسیار توانا نیز میباشند) از جمله حضرات:
مهرعلی، پیرسابق گلره، نصرالدین نصیر، فیض احمدفیض، صوفی غلام مصطفی تبسم، پروفسور محمد اکرمشاه که شعری در سفر به میبد به مناسبت شرکت در کنگره میبدی سروده بود، که الحق بسیار فخیم و پخته و سخته بود، دکتر معینالدین معین، حسنین کاظمی، پروفسور مقصود جعفری، یعقوب علیرازی، پروفسور انور مسعود، حشمت کمال الهامی و غیره.
در حدود اواخر قرن ۸ هجری میرسید علی همدانی به همراه ۷۰۰ تن از سادات ایرانی وارد کشمیر گردیده که اکثر آنان هنرمند بودهاند و کلاً فرهنگ و هنر کشمیر و بلتستان را تغییر و هنرهای ایرانی را رواج دادهاند. به طوری که کشمیر که تا حال یکی از مراکز مهم صنایع دستی شبهقاره است، ایران صغیر لقب گرفته است. چنانچه علامه اقبال نیز به این نکته اشاره دارد:
سید السادات، سالار عجم
دست او معمار تقدیر امم
تا غزالی درس الله هو گرفت
ذکر و فکر از دودمان او گرفت
سید آن کشور مینو نظیر
میرو درویش و سلاطین را مشیر
جمله را آن شاه دریا آستین
داد علم و صیعت و تهذیب و دین
آفرید آن مرد ایران صغیر
با هنرهای غریب و دلپذیر
یک نگاه او گشاید صد گره
خیز و تیرش را بدل راهی بده
هنر معماری پاکستان تحت تأثیر معماری ایرانی به خصوص دوره اسلامی است: مسجد جامع تتا در ایالت سند نزدیک شهر کراچی که از شهرهای پیشینهدار پاکستان است ابنیه لاهور شبیه ابنیه اصفهان و شهر ملتان تحت تأثیر ساختمانهای یزد میباشد.
کلیه کتیبهها و نوشتههای انتیه تاریخی پاکستان به زبان فارسی است. حتی در زمان حکومت سیکها و انگلیسیها بیشتر کتسیبهها به زبان فارسی نوشته شده مثلاً لوح یادبود کشتار عمومی سیکها در محل چلیان والا، در نزدیکی گجرات به فارسی نوشته شده است، اکنون نیز نوعاً کتیبهها و الواح به فارسی نوشته میشود.
کتیبه یادبود کنفرانس سران کشورهای اسلامی در زمان نخستوزیری آقای بوتو سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳ شمسی) در میدان اصلی شهر لاهور به زبان فارسی نوشته شده.
زبان رسمی پاکستان که اردو میباشد در اثر اختلاط زبانهای سانسکریت، فارسی، ترکی، عربی و انگلیسی به وجود آمده و دستور زبان آن طبق قواعد دستور فارسی و حدود ۶۵٪ واژههای اردو فارسی و خود واژه اردو به معنای اردوگاه و لشکر، نیز فارسی است و به جهت انگه از تکلم آمیخته سربازان نادرشاهی در اردوگاه پدید آمده بدین نام نامبردار شده است. گرچه زبان اردو حدود ۳۰۰ سال است که زبان مردم به ویژه مسلمانان شبهقاره شده، ولی نوشتهها و مکاتبات در ادارات حتی مطب پزشکان و حکیمان و دادگاهها، زبان اسناد و اموال غالباً هنوز به فارسی است.
حکمی به زبان فارسی نسخه مینویسد و نام داروهای سنتی به زبان فارسی است. (تخم بادمجان، گشنیز، گل گاوزبان، جوشانده، گل بنفشه، گل قند و . . .)
در ادارات دولتی و ارتشی آرم رسمی و شعارهای رسمی هنوز هم به فارسی است.
گواهی تحصیلات یا به فارسی است یا به انگلیسی.
اصطلاحات دینی عموماً به فارسی است. (آب کر، شکیات نماز، نماز، روزه، مبطلات روزه، نماز مسافر، ماه مبارک رمضان، احکام عقد، شب قدر و . . .)
در حال حاضر اقوام هزاره، قزلباش، آفریدی و طوری به فارسی تکمل میکنند و در شهرایی مثل کویته دالبندان، پاره چنار، چمن، فارسی، زبان عمومی مردم است و ازکویته تا نوار مرزی ایران همه فارسی میدانند.
پاکستان در عصر کنونی تنها کشوری است که با شعار لاالهالاالله به وجود آمد. ایدئولوژی پاکستان نیز بر اساس اسلام شکل گرفته و انگیزه تشکیل پاکستان عقیدتی بوده است.
افکار متفکر بزرگ اسلامی معاصر علامه اقبال، آفریننده تصور پاکستان بوده، در رگ و پی ملت مسلمان شبهقاره سرایت کرده است و اشعار اقبال تأثیر بسیار عمیقی در نهضتهای اسلامی معاصر داشته و به گمان من انقلاب اسلامی ایران آرمان این مرد بزرگ را به تحقق رساند. او در یکی از اشعار خود به اردو گفته است:
تهران هوگو عالم مشرق کاجنیوا
شاید کره ارض کی تقدیر بدل جائی
(اگر تهران، ژنو جهان شرق شود. سرنوشت کره زمین تغییر پیدا خواهد کرد) چنانکه غزل معروف شورانگیز (ای جوانان عجم جان من و جان شما و . . .) پیشگویی ظهور امام خمینی(س) و وقوع انقلاب اسلامی ایران تلقی شده است:
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیدهام از روزن دیوار زندان شما
متفکران و روشنفکران و علماء فعلی پاکستان و توده مردم آن، به شدت شیفته انقلاب اسلامی هستند. مردم ایران نیز همواره از نهضتهای اسلامی شبهقاره پشتیبانی کردهاند، و رهبران و روشنفکران ایرانی دید روشنی از حرکتهای اسلامی و جنبشهای اسلامی و جنبشهای آزادیخواهانه منطقه به ویژه نهضت تشکیل پاکستان داشتهاند و کتابهای متعددی در این زمینه نوشتهاند، از جمله میتوان کتاب «نقش مسلمانان در آزادی هند» نوشته رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای را نام برد. معظمله افکار اقبال و رهبران پاکستان را دقیقاً مطالعه و بررسی نمودهاند چنانچه در سخنرانی که در سال ۱۳۶۷ در تهران برگزار شد، تجزیه و تحلیل عمیق و مفصلی درباره نهضت مسلمانان هند و تأثیر افکار اقبال در آن ارائه فرمودند، که در مطبوعات پاکستان در سطح وسیعی چاپ و بسیار مورد استقبال اقشار مختلف قرار گرفته و در مجالس مختلفی که به مناسبت بزرگداشت چاپ و بسیار برپا میشود همواره به سخنرانی ۸۰ دقیقهای ایشان که بیش از ۱۲۰ بیت شعر اقبال را بدون رجوع، بیان فرمودند اشاره میشود. (درخور ذکر است در تنظیم دیباچه عمدتاً از مطلبی که رایزنی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان در اختیار بنده قرار داد استفاده شده است.)
گزارش سفر
برابر برنامه پیشدیده و به دعوت رایزنی جمهوری اسلامی در اسلامآباد، جهت شرکت و سخنرانی در سمینار بینالمللی (منطقهای) انقلاب اسلامی فرهنگ و توسعه ساعت ۴۵/۱۲ روز سهشنبه ۲۴/۱۱/۷۴ خورشیدی برابر ۲۳ رمضان ۱۴۱۶ قمری و ۱۳ FEB 1966 با گلفایر به سمت دوحه (قطر) عزیمت کردم که در زیر گزارش مختصر اقدامات و نکات درخور ذکر از آغاز تا سرانجام این سفر تقدیم میشود:
۱ـ در توقف هشت ساعته در دوحه:
۱ـ۱ـ با جناب آقای سیدمحمدحسین هاشمی رایزنی فرهنگی کشورمان که به مناسبت فوت امالزوجهاش عازم تهران بود دیدار کوتاهی انجام شد.
۲ـ۱ـ با جناب آقای سخائی سفیر ایران در قطر ملاقات و مذاکره صورت گرفت.
۳ـ۱ـ با قراء اعزامی حضرات آقایان: حجتالاسلام درایتی، عباس امام جمعه و . . . دیدار و در ضیافت افطار در منزل جناب آقای گلزار از کارکنان سفارتخانه حضور یافتم و پس از گشت کوتاه در سطح شهر به فرودگاه رفتم و ساعت ۳۰/۲۲ به وقت محلی از دوحه به مسقط (عمان) پرواز کردم و پس از حدود دو ساعت توقف و تعویض هواپیما به سوی کراچی عزیمت نمودم.
۲ـ پس از حدود دو ساعت هواپیما در فرودگاه کراچی به زمین نشست جناب آقای آیینهساز مسئول خانه فرهنگ ایران در کراچی، به استقبالم آمده بود که تا ساعت ۶ صبح همراه من بود در همین فاصله مذاکراتی پیرامون پاکستان و کارهای خانه فرهنگ صورت گرفت.
۳ـ به دلیل تأخیر در پرواز، ساعت ۳۰/۸ صبح روز چهارشنبه از کراچی به قصد اسلامآباد پرواز کردم و یکسره از فرودگاه به سفارتخانه و از آنجا به هتل رویال اسلامآباد منتقل شدم.
۴ـ پس از ساعاتی استراحت جهت شرکت در افتتاحیه سمینار، به محل هتل مریوت که مهمترین هتل پاکستان میباشد عزیمت کردم.
در سمینار شخصیتهایی از کشورهای سریلانکا، هند، پاکستان، بنگلادش و . . . حضور داشتند.
عناوین زیر به عنوان موضوعات سمینار اعلام گردیده بود:
تفکر دینی و نقش آن در توسعه اجتماعی.
تجربه انقلاب اسلامی و چالشهای جهان اسلام.
تأثیرات متقابل فرهنگ و دین و نقش دین در ارتقاء فرهنگی.
فرهنگ اسلامی و اندیشه سیاسی.
موانع و زمینههای توسعه کشورهای اسلامی و تجربه انقلاب اسلامی ایران.
دیدگاه اسلام و غرب پیرامون آزادی.
تلفیق دموکراسی و سنت دینی در انقلاب اسلامی ایران.
توسعه از دیدگاه قرآن و سنت.
آزادی، عرفان، عدالت در تجربه انقلاب اسلامی ایران.
تحلیل و ارزیابی بنیادگرایی از دیدگاه اسلام و غرب.
انگیزههای اسلامی توسعه در دیدگاه امام خمینی(ره).
انقلاب اسلامی ایران: ریشهها و میوهها.
۵ـ نخستین نشست سمینار با سخنرانی حضرات آقایان: ذوعلم، آخوندزاده، محمدافضل، پروفسور غلام مهدی، فخرزمان، اسحق اشتر غلامتاگی بنگش سامان یافت. (که متن مقالات به پیوست میباشد)
۶ـ صبح پنجشنبه در نشست دوم سمینار حضور یافتم، در این نشست آقایان: ثاقب اکبر، خورشید گیلانی، امجد سعید، . . . سخنرانی کردند. (متن سخنان حضرات ضمیمه میباشد)
۷ـ عصر پنجشنبه در سومین نشست، حضرات: ظهور احمداظهر، عبدالسلام، امانالله شادیزنی، معزالدین، محمدصالح مدنی، شهیدی، علام سرور و خانم زبیده احمد سخنرانی کردند، مقالهای بنده تحت عنوان «علل و دلائل پیدایی و پایایی سکولاریسم» پایانبخش برنامههای سمینار بود. (متن مقالات به پیوست میباشد) گفتنی است: در حاشیه این همایش با دانشوران و سخنرانان تماسها و ماکرات مفیدی صورت پذیرفت.
۸ـ طبق قرار قبلی صبح روز جمعه ۲۷/۱۱/۷۴ ساعت ۸ الی ۳۰/۱۱ طی جلسهای با جناب آقای علی ذوعلم رایزن فرهنگی کشورمان، ضمن استماع گزارش مفصل ایشان، به بررسی مسائل رایزنی، مسائل و روابط فرهنگی پاکستان و ایران پرداخته شد.
۹ـ بنده نسبت به موارد زیر تأکید کردم:
۱ـ۹ـ ضرورت پیشنهاد سیاستها، خطوطمشی برنامههای کاربردی توسط رایزنی روزمرگی.
۲ـ۹ـ اجتناب از توسعه فیزیکی تشکیلات رایزنی و پیشنهاد تشکیلات و وظایف مناسب به مرکز، جهت بررسی.
۳ـ۹ـ برنامهریزی درازمدت و اولویت دادن به فعالیتهای بنیادی و پرهیز از روزمرگی.
۴ـ۹ـ سعی بر رفتار ستادی و تقویت خانههای هفتگانه فرهنگ و مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان و توسعه روابط مردمی و هدایت غیرمستقیم فعالیتها.
۵ـ۹ـ برنامهریزی ویژه جهت بازآموزی و توجیه ذاکرین و کوشش جهت احراز جایگان و شأن شایسته برای روحانیون پاکستان.
۶ـ۹ـ ارتباط فعال با معاونتهای سازمان و ارسال گزارش منظم عملکرد رایزنی.
۷ـ۹ـ برنامهریزی جهت تهیه کتاب سبز فرهنگی پاکستان با همکاری مرکز اطلاعرسانی سازمان.
۸ـ۹ـ شناسایی و معرفی شخصیتهای فکری کشور میزبان و ارسال نسخه کتب و مقالات علمی معتبر در حوزه علوم انسانی به خصوص مسائل دینی.
۱۰ـ رایزنی و خانههای فرهنگ در زمینههای: زبان و ادبیات فارسی، علوم انسانی، هنر، ایرانشناسی، تبلیغ دینی، پژوهشها و بررسیهای میدانی و اجتماعی، انتشارات، برپایی همایشهای انقلابی فرهنگی و . . . فعالیت مینمایند.
۱۱ـ آقای ذوعلم، موارد زیر را مشکلات رایزنی فرهنگی و خانههای فرهنگ میداند:
ـ کمبود نیروی انسانی شایسته.
ـ ابهام در سیاستها و خطوطمشی و برنامهها.
ـ فقدان شرح وظایف مدون مناسب و توجیه نبودن رایزنان فرهنگی.
ـ عدم وصول منابع علمی، کتب و نشریات و سایر فرآوردههای فرهنگی از ایران.
ـ فقدان رساله مناسبی جهت معرفی ایران امروز.
ـ بلاتکلیف بودن زمین منظور شده جهت اهداف محل مرکز تحقیقات فارسی.
ـ در معرض آسیب بودن گنجینه گرانبهای خطی مرکز.
۱۲ـ از حدود ساعت ۱۲ تا ۱۶ روز جمعه ضمن گشتی کوتاه در شهر، از جایگاههای زیر بازدید به عمل آمد:
ـ دامن کوه که بوستان طبیعی است نسبتاً زیبا و مشرف بر اسلامآباد.
ـ پارک راولدم (استخر اول) که مجموعهای است مشرف به سد زیر اسلامآباد.
ـ پارک شکر پریان (شیرین کوه): بوستانی که سال ۱۹۹۴ رؤسای جمهور و سران حاضر در کنفرانس اسلامآباد ـ از جمله جناب آقای هاشمی رفسنجانی ـ هر یک به یادگار درختی در آنجا نشاندهاند.
ـ فیصل مسجد، که مجموعهای است عظیم توسط سعودیها بنا شده است.
۱۳ـ ساعت ۱۴ از مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان و کتابخانه ارزشمند آن (گنج بخش) بازدید کردم، کتابخانه دارای سی هزار کتاب چاپی و پانزده هزار کتاب خطی است.
بهرهبرداری کافی از کتب موجود نمیشود و دریغا که نسخ خطی موجود به شدت در معرض آسیبدیدگی است.
۱۴ـ زمین پیشبینی شده جهت احداث ساختمان مرکز که در منطقهای در حال تبدیل شدن به منطقه فرهنگی است قرارداد بازدید به عمل آمد، متأسفانه مدتی است پروژه در انتظار تأمین اعتبار است، احتمال بازپس گیری زمین از سوی دولت میزان میرود، از دست رفته.
زمین قبلی که در حساسترین نقطه اسلامآباد قرار داشته برای همیشه تأسف و تحسر همه را برمیانگیزد.
۱۵ـ روز شنبه صبح ۱۱-۸ در جلسه شورای رایزنی جهت بررسی مسائل رایزنی شرکت و از بخشهای مختلف آن بازدید کردم.
۱۶ـ ساعت ۱۱ طبق قرار قبلی با مسئولین آکادمی اخوت آقایان شهیدی و رضوی ملاقات و مذاکره شد، این آکادمی را جوانان فاضل انقلابی تحصیل کرده دانشگاه و حوزه علمیه قم تشکیل دادهاند تا حال فعالیتهای مطالعاتی و ترجمه بسیاری صورت دادهاند.
۱۷ـ بعدازظهر به جامعه اهلالبیت و جامعهالزهراء که ساختمان محقر و قدیمی آن در مجاورت ساختمان عظیم و مجلل سعودیها قیاس کاخ سبز معاویه و خانه گلین علی را تداعی میکند، رفتیم. ساعتی با آقای شیخ محسنعلی نجفی گفتگو شد، آقای نجفی از عدم حمایت و بیتوجهی مجمع اهل بیت به جامعه گلهمند بود.
۱۸ـ ساعت ۳۰/۱۶ با جمعی از روحانیون اهل بیت از جمله آقایان: مولانا شاکر در محل رایزنی ملاقاتی انجام گرفت.
در این دیدار ضمن مذاکراتی پیرامون مسائل فرهنگی و تأکید بر امر وحدت میان شیعه و سنی، برادران درخواست پیامی جهت درج در مطبوعات پاکستان در زمینه وحدت داشتند که فیالمجلس مطالبی به شرح زیر عرض شد:
«یا ایها الذین آمنوا اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»
«بین شیعه و سنی و همه فرقههای مسلمان اشتراکات، صد چندان بیش افتراقات است، در توحید نوبت، معاد و همه اصول دارای عقاید مشترکی هستیم. قبله و کتابمان یکی است، همه تابع سنت رسولالله هستیم، مایه شگفتی است که بعضی عناصر جاهل یا مغرض این همه اشتراکات را رها کرده به نقاط محدود افتراق تمسک میکنند، همه شگفتی مسلمانان به خصوص برادران عزیز پاکستانی باید به اشتراکات توجه کنیم، به همان اندازه که بین شیعه و سنی تفاوتهایی هست، میان فرق سنی و بین فرقههای شیعه نیز تفاوت وجود دارد و وجود تفاوتها هرگز نباید موجب خصومت گردد اصول بسیاری از افتراقات جنبه علمی دارد و باید علما با یکدیگر پیرامون موارد بحثهای علمی بکنند و نباید مباحث تخصصی به میان عامه مردم کشانده شود ما همه مسلمان هستیم و هیچ فرقهای، فرقه دیگری را مرتد نمیداند، جز عدهای جاهل یا غافل که متأسفانه رفتار یا گفتارشان همواره موجب تضعیف جبهه اسلام در برابر کفر میشود. در دنیا ما با مسیحیان باب گفتگو و سازش گشودهایم چگونه خود مسلمانان با هم سازش نداشته باشیم دشمنان ما صهیونیستها هستند، هنوز قدس در دست صهیونیستها است. چرا در کشور افغانستان برادران مسلمان رودرروی هم ایستاده میجنگند؟ این اختلافات و برادرکشیها طرح و توطئه صهیونیستها هستند باید با هم وحدت کنیم و با آنها مبارزه کنیم، با وجود چنین جبهه گستردهای نباید به اختلافات جزئی بین خودمان دامن بزنیم. در ایران تمام اهل سنت در احوال شخصیه و مسائل مدنی، در هر منطقه براساس فقه خود رفتار میکنند. پس از انقلاب اسلامی ایران وضع اهل سنت بهبود چشمگیری پیدا کرده است. دولت خدمات بسیاری به اهل سنت در زمینههای سازندگی نموده است دولت پس از انقلاب جهت آبادانی مدارس و مساجد اهل سنت بیش از شیعه اهتمام ورزیده است مساجد و مدارس دینی رونق فوقالعادهای یافته، جوانان آگاه و پرشور برای عبادت و تحصیل به مساجد و مدارس روی آوردهاند. در ایران فرقی بین مساجد اهل سنت و شیعه نیست، همه با هم برادر و متحد هستند.
۱۹ـ صبح روز یکشنبه جهت بازدید علامع سیدساجد نقوی و بررسی مسائل خانه فرهنگ راولپندی به آن شهر رفتم، مذاکرات مفیدی با جناب آقای نقوی انجام پذیرفت.
۲۰ـ مجدداً به مرکز تحقیقات مراجعت نمودیم، در آنجا مصاحبه مفصلی از حقیر در خصوص شعر و ادب جهت درج در مجله ضبط گردید.
۲۱ـ ظهر ضمن اقامه نماز در محل رایزنی و دیدار و سخنرانی برای کارکنان، جوایزی نیز به رسم قدرشناسی به خاطر مساعی آنان در برپایی موفق سمینار تقدیم ایشان گردید.
۲۲ـ با جناب آقای آخوندی سفیر کشورمان در اسلامآباد ملاقات و پیرامون مسائل فرهنگی سیاسی منطقه و پاکستان وروابط میان رایزنی و سفارت گفتگو شد.
۲۳ـ ساعت ۱۷ در جمع مشترک اعضاء انجمن دوستی ایران و پاکستان و نیز، انجمن دوستداران فارسی در محل هتل مریوت حضور یافته پیرامون ویژگیهای ادبیان انقلاب اسلامی سخنرانی کردم، علیرغم این که افطار دعوت بودم، اما بنا به اصرار حضار، حهت شعرخوانی و سخنرانی مجدد افطار را در محل صرف و در زمینهی شعر و عرفان امام صحبت کردم که مورد استقبال و تشویق شورانگیز حاضران قرار گرفت.
در این محفل شخصیتهای برجسته فرهنگی و ادبی پاکستان از جمله وزیر امور کشمیر حضور داشتند.
در پایان مراسم آقای دکتر محمدحسین تسبیحی(رها) قصیدهای از سر لطف با نام رشاد نامه سروده بود قرائت کرد، برخی از ابیات به ترتیب زیر بود:
روشنی بخشد به ما فرهنگ ما، قرآن ما
آمده اسلا ما، سرمایه ایمان ما
انقلاب و توسعه تابنده چون خورشید پاک
جلوه روح خدا در مجلس اخوان ما
مرکز تحقیق، گردیده اکنون میزبان
شد رشاد پاکدل از لطف حق مهمان ما
پیر ما شد گوهرافشان از زلال معرفت
خوش بود در سایهاش سیراب گردد جان ما
بشنوید آوای نی از نینوایان ادب
وارثان حضرت اقبال جاویدان ما
از جلال الدین محمد پرتو عشق خدا
همچو ماه آسمان تابنده در ایوان ما
جام میداد هماره جلوه رخسار یار
بانگ نوشانوش می بشنو ز می خواران ما
پیر عرفان و ادب خورشید تابان آمده
روضه رضوان شده نک صفحه تابان ما
افسوس که به خاطر فقد مجال، مجبورم از ثبت گفتنیهای شیرین بسیاری صرفنظر کنم.
۲۴ـ غروب روز دوشنبه ۲۹/۱۱/۷۴ به قصد بازدید از لاهور به فرودگاه رفتیم جهت صرفهجویی در وقت گزارش ارسالی سرپرست خانه فرهنگ لاهور به تهران را به جای گزارش خودم در ادامه میآورم:
گزارش دیدار
حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای علیاکبر رشاد از لاهور (۳۰/۱۱/۱۳۷۴)
جناب آقای رشاد برای یک دیدار یک روزه (۱۸ ساعت) ساعت ۳۰/۲۲ روز دوشنبه بیستونهم بهمن ماه ۱۳۷۴ وارد لاهور شدند و در فرودگاه از سوی آقایان جمشیدی سرکنسول ج.ا.ا. ـ لاهور، قدیمی سرپرست خانه فرهنگ ج.ا.ا. ـ لاهور و کریمی نفر دوم و دیگر کارکنان این نمایندگی مورد استقبال قرار گرفتند.
از آنجا که مدت اقامت در لاهور بسیار کوتاه بود برنامه بسیار فشردهای برای این دیدار تدارک دیده شد. (پیوست ۱) آنچه در پی میآید گزارش این دیدار برابر برنامه تدوینی است.
* دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۷۴
۱٫ دیداربا حضرت آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی
نخستین برنامه دیدار با نماینده مقام معظم رهبری در پاکستان بود که از فرودگاه راهی اقامتگاه ایشان شدیم و پس از دیدار و گفتگو نزدیک ساعت ۰۰/۲۴ برای استراحت به خانه فرهنگ بازگشتیم.
* سهشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۷۴
۱٫ بازدید از خانه فرهنگ گلبرگ
ساعت ۰۰/۸ تا ۳۰/۸ آقای رشاد با حضور در اتاق کار همکاران خانه فرهنگ با آنها و وظایف و کارهایشان آشنا شدند. در این بازدید از سوی سرپرست خانه فرهنگ و مسئولین واحدها توضیحات لازم به استحضار ایشان رسانده شد و به ویژه در بخش تبلیغات مشکلات گوناگون مانند کمبود تجهیزات و اقلام فرهنگی تبلیغی به ویژه کتب مورد نیاز حوزههای علمیه طرح شد که جناب آقای رشا وعده کردند در تهران این موارد را با دیگر معاونتهای ذیربط سازمان متبوع در میان بگذارند باشد که گشایشی پدید آید.
۲٫ دیدار با آقایان دکتر اکرم شاه و پروفسور ظهیر احمد صدیقی
نامبردگان سر ساعت ۹ در دفتر مسئول خانه فرهنگ به حضور معاون محترم پژوهشی سازمان متبوع رسیدند. پس از معرفی متقابل مهمانان توسط آقای قدیمی، دکتر اکرمشاه رئیس بخش اقبالشناسی دانشگاه پنجاب مثنوی تازه خود بنام «کاخ سفید» (پیوست: ۲) را قرائت کرد و پس از آن پروفسور ظهیر احمد صدیقی رئیس پیشین و استاد افتخاری بخش فارسی دانشکده دولتی لاور غزل «دیدار شما» را خواند. (این غزل در ص ۷۸ پنجمین شماره «ایرانشناسی» (بهار ۱۳۷۴) از انتشارات این نمایندگی چاپ شده است.)
سپس جناب آقای رشاد درباره ارزش هنر بویژه ادبیات منظوم و تأثیر آن در جامعه سخن گفت و از اقبال بهعنوان حکیمی فراملی و فرامرزی نام برد که اندیشههایش نهتنها در این زمان بلکه برای اعصار آینده هم تازه خواهد ماند. وی افزود پیش از پیروزی و زمان پیروزی انقلاب اسلامی که مشغله اجرایی کمتری داشته با کلیات فارسی اقبال مأنوس بوده و بیشتر سرودههایش در مضمون یا قالب از اقبال تأثیر پذیرفته است از جمله غزلی با این مطلع:
هستم از این مصر اقبال مست
«مصرع من قطره خون من است»
ایشان افزود: پاکستانیها که به فارسی وارد و آشنا هستند باید بیشتر روی آثار اقبال کار کنند. برای نمونه، غرب را از چشم اقبال ببینند و از نگاه اقبال به «غربشناسی» بپردازند. این خود میتواند موضوع یک همایش بزرگ اقبالشناسی هم باشد. تفکر سیاسی اقبال هم اینگونه بوده که به شیوهای از حکومت مانند حکومت کنونی ایران معتقد بوده است. یعنی صرف نظام جمهوری را نپذیرفته بلکه آنرا همراه با دینباوری میخواسته است یعنی حکومت دینی بدون وابستگی به مرامهای غربی.
۳٫ دیدار با رؤسا و استادان بخشهای فارسی دانشگاه
برابر برنامه ابلاغ شده آقایان «دکتر آفتاب اصغر» رئیس بخش فارسی دانشکده خاورشناسی دانشگاه پنجاب، «پروفسور شیخ نوازش علی» استاد زبان فارسی آن بخش، «پروفسور محمد انور ورائیچ» رئیس بخش فارسی دانشکده دولتی لاهور و «پروفسور محمد سرور» استاد زبان فارسی آن بخش با جناب آقای رشاد دیدار داشتند.
نخست آقای قدیمی سرپرست خانه فرهنگ با خوشآمدگویی به نامبردگان و معرفی متقابل حضار به جایگاه بخشهای فارسی دانشکده دولتی لاهور و دانشکده خاورشناسی اشاره کرد سپس آقای دکتر آفتاب اصغر تاریخچهای از دانشگاه پنجاب و بخش فارسی ۱۲۵ ساله آنرا ارائه داد و پشتیبانی همهجانبه دولت محترم جمهوری اسلامی ایران از بخشهای فارسی را خواستار شد. وی برخی مشکلات بخش فارسی دانشکده خاورشناسی را چنین برشمرد:
الف) در سه سال گذشته این بخش چون رئیس مسئولی نداشته و هر از چندگاهی ریاست آن بدست استادی از بخش عربی یا اردو بوده اینک بسیار آشفته و از هم پاشیده است.
ب) در جایی که اتاق رئیس بخش ترکی یک ترکیه کوچک است و در آن چهار دیواری از نیمتنه برنجی آتاتورک گرفته تا نقشههای گوناگون ترکیه و مناظر طبیعی و جاذبههای جهانگردی آن و… به چشم میخورد، اتاقهای بخش فارسی نشانهای از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی (فارسی) ندارند.
پ) دولت ایران به استادان ممتاز فارسی «نشان سپاس» میداده است. شماری از دریافتکنندگان این نشان عبارتند از: مرحوم استاد محمدباقر، مرحوم استاد صوفیتبسم، استاد غلامسرور (کراچی) که این کار هم دلگرمکننده استادان و دانشجویان فارسی بوده و هم همیشه این بخش را از همه بخشهای دانشکده یک سر و گردن بالاتر نشان میداده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر خبری از «نشان سپاس» یا هر نشان دیگری که جمهوری اسلامی ایران صلاح میداند نبوده است.
ث) هر ساله دولت ایران اعتباری را برای چاپ کتابهای فارسی به این بخش میداد که سالهاست از این اعتبار هم خبری نیست.
ج) زبان فرانسه با اینکه در گروه زبانهای خاوری نیست اما دولت فرانسه در کنار همین دانشکده خاورشناسی ساختمانی ساخته و به نام بخش زبان فرانسه به دانشگاه هدیه کرده است و از آن تاریخ به بعد زبان فرانسه هم از زبانهای رسمی در نظام آموزشی دانشکده شده است. درخواست میشود که دولت ایران هم بنای ماندگاری با معماری ایرانی برای گسترش فارسی در این دانشکده بسازد.
وی سپس گزارشی نیز از تواناییهای گروه استادان بخش فارسی داد از جمله نکات مهم این گزارش این دو نکته است:
۱٫ این گروه استادان، انجمن دوستداران فارسی را تأسیس کردهاند که به نشر و گسترش زبان فارسی میپردازد و رسالت خود را فارسیگویی، فارسیخوانی و فارسینویسی میداند.
۲٫ بخش فارسی در آینده از استادانی بهره خواهد برد که دستپرورده استادان همین بخش بویژه دکتر آفتاب اصغر میباشد. وی این را نشانه توفیق خود در تربیت استادان جوان میدانست که زندگی و پویایی بخش فارسی را به دنبال خواهد داشت.
پس از آن پروفسور انور ورائچ از بخش فارسی دانشکده دولتی لاهور گزارشی ارائه داد که گزیده آن عبارت است از:
۱٫ کارها:
۱-۱٫ چاپ و نشر هشت عنوان کتاب به زبان فارسی و درباره زبان و ادبیات فارسی.
۲-۱٫ چاپ و نشر منظم فصلنامه «کاوش» به زبان فارسی که در نوع خود در مراکز آموزشی عالی پاکستان بیمانند است.
۲٫ نارساییها:
۱-۲٫ آنچه آقای دکتر آفتاب اصغر از نارساییها گفتند ما هم گرفتار هستیم.
۲-۲٫ ما برای خرید کتابهای فارسی پول داریم اما در پاکستان کتاب فارسی مناسب پیدا نمیشود و اعتبار مربوط را پایان سال برگشت میدهیم.
در پایان آقای قدیمی ضمن جمعبندی گفتگوها از جناب آقای رشاد خواست که در تهران با دیگر مسئولان محترم سازمان متبوع مسائل را در میان بگذارند و بویژه در کوتاهمدت به تجهیز و تقویت بخشهای فارسی به شرح زیر بذل توجه فرمایند:
۱٫ اعزام استادان ایرانی
۲٫ اعتبار ویژه برای تجهیز بخشهای فارسی (گیرنده ماهوارهای سیمای ایران، نقشههای فارسی، کتابهای باارزش، صنایع دستی و هنری ایران و…)
۳٫ فراهم کردن زمینه خرید کتابهای موردنیاز بخشهای فارسی از ایران.
جناب آقای رشاد با سپاس از زحمات استادان و رؤسای بخشهای فارسی، این زبان را پیونددهنده کشورهای منطقه دانست و افزود «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» نشر و گسترش زبان فارسی را مورد توجه ویژه قرار داده و مدیریتی خاص برای این هدف در تشکیلات خود دارد.
ایشان خطر تهدیدکننده فارسی را بدون دنباله بودن آن در میان جوانان خواند و گفت: «احساس میشود زبان ادبی فارسی در پاکستان در میان سالخوردگان و پیشکسوتان مانده و آنها از پرورش استادان جوان بازماندهاند. این ویژگی را بیشتر در اسلامآباد دیدم و میتوانم بگویم این بلا، دستآورد مبارزه انگلیسی با فارسی و پیوند دینی مردم با آن بوده است. امروز ترویج زبان فارسی خود گونهای استعمارزدایی بهشمار میرود پس رسالت امروزین شما استادان پرورش جوانان برای اداره کرسیهای زبان فارسی و همگانی کردن آن است.»
۴٫ بازدید از مرکز فرهنگی علامه اقبال
در این بازدید که مقارن ساعت ۱۱ انجام شد معاونت محترم پژوهشی سازمان متبوع از کتابخانه، کلاسهای فارسی، کلاسهای هنری و مرکز اطلاعرسانی (CD-ROM) آن مرکز دیدن کردند که در هر بخش توضیحات بایسته از سوی آقای قدیمی سرپرست خانه فرهنگ ارائه گردید. همچنین ایشان با جایگاه مرکز مزبور در کار فرهنگی و تبلیغی این خانه فرهنگ و کمبودها و نارساییهای آن آشنا شدند.
۵٫ دیدار با قاضی حسین احمد امیر جماعت اسلامی پاکستان
هیأت ایرانی متشکل از آقایان رشاد، جمشیدی سرپرست سرکنسولگری، قدیمی سرپرست و کریمی نفر دوم خانه فرهنگ در اقامتگاه قاضی در منصوره مورد استقبال وی و آقایان «اسلم سلیمی» (معاون) «چوهدری رحمتالهی» (نایب امیر) «همدانی» رئیس دارالعروبه و تنی چند از دیگر شخصیتهای جماعت اسلامی قرار گرفت.
* پس از خوشآمدگویی آقای قاضی حسین احمد و تعارفات معمول جناب آقای رشاد از برپایی «شورای همبستگی ملی» توسط علما و گروههای اسلامی در پاکستان ابراز خوشنودی کرد و گفت ما این حرکت تازه را به فال نیک میگیریم. استعداد و توانی که صرف اختلافات درونی میشود باید برای رودررویی با کفر و الحاد بکار رود. باید در برابر توطئههای جدید دشمن برای فروپاشی این یکپارچگی هشیار بود که امید است با وجود شما و علامه سیدساجد و دیگر رهبران این نقشهها ناکام بمانند.
* قاضی: این اختلافات در پاکستان نبوده و ساختگی میباشد. این مصیبت هنگام جنگ ایران و عراق از بیرون به این کشور راه یافت و بدرستی میتوان آنرا ویژگی و شاخصه جنگ ایران و عراق دانست.
* رشاد: درست است چون ملتی مانند پاکستان به لحاظ فکری و معنوی پشتیبان ملت ایران در این جنگ بودند و حامیان صدام این را نمیپسندیدند و اختلاف میان شیعه و سنی را در این کشور دامن زدند اما «شورای همبستگی ملی» باید با همت همه اعضا بکار خود ادامه دهد. روز قدسی که جمعه پیش در پاکستان برگزار شد نشاندهنده تأثیر زود هنگام تصمیمات این شورا بود که صفوف مسلمین را متحد و یکپارچه به خیابانها کشانده بود. این راهپیماییها و گردهماییها پاسخ عملی به فشارهای آمریکا بر ایران و پاسخ دندانشکن به روند سازش اعراب و صهیونیسم بود. من باید از جانب رهبر معظم و ملت ایران از همه شما که روز قدس را با چنین شکوهی برگزار کردید سپاسگزاری کنم.
* قاضی: قدس مشکل همه مسلمانان است و ما هم شرکت در راهپیماییهای روز قدس در جمعه الوداع را وظیفه و تکلیف خود میدانیم. هرچند که عرفات سازش کرده است اما بحمدالله جهاد و انتفاضه زنده میباشد و این روند را نپذیرفته است.
* رشاد: درست است، آنجا جبهه رودررویی اسلام و صلیبیون و یا اسلام و کفر است. قدس تنها مربوط به فلسطین نیست. به فرموده حضرت امام خمینی(ره) قدس متعلق به همه مسلمانان است و روند سازش کار آمریکا است.
* قاضی: ما آمریکا را هیچگاه دوست نمیتوانیم بدانیم، این بود که در پاسخ فشارهای تازه آمریکا به ایران من و سیدجواد هادی با هم مشورت کردیم که با روشنگری موضوع، به صدور بیانیه سناتورهای پاکستان در نکوهش آمریکا انجامید و پیامد آن دولت هم ناچار شد آمریکا را سرزنش کند.
* جمشیدی: آقای قاضی مخالفت شما با گذشتن لوله گاز ایران از پاکستان به هند برای چیست؟
* قاضی: این موضوع من به تنهایی نیست. شورای همبستگی بر این موضوع اتفاقنظر دارند. برای اینکه ما از همه مسلمانان و کشورهای اسلامی خواستهایم تا هنگامی که مسئله کشمیر حل نشده است از مبادله بازرگانی با هند خودداری کنند. من از ایران در اینباره گله کردهام اما نوک تیز حمله ما متوجه دولت پاکستان است. ما مزاحم کشیدن لوله گاز از خاک پاکستان به سوی هند خواهیم شد. سازمانها و گروههای اسلامی و مردم کشمیر به ایران چشم امید دارند. در میان دولتهای کشورهای اسلامی ما جز ایران دولت و پشتیبانی نداریم آنوقت اگر ایران هم از پشتیبانی ما درمورد کشمیر دست بردارد دیگر چه کسی را داریم؟
* رشاد: در زمینه فرهنگی علیرغم اینکه پاکستان یک پشتوانه فکری پربار مانند علامه اقبال را دارد اما بهنظر میرسد مردم یعنی تودهها و آحاد مردم از اندیشه او بیبهره مانده باشند.
* قاضی: درست است، مردم پیام اقبال را نمیدانند. در پاکستان درباره اقبال کار علمی بسیار شده است، مرکز بزرگی بنام «اقبال آکادمی» داریم که چنین کارهایی را انجام میدهد اما این کارها در میان توده مردم راه نیافتهاند.
* قدیمی: در یک مقایسه میتوان گفت اندیشه اقبال در ایران بهتر و بیشتر از پاکستان شناخته شده و ریشه زده است.
* قاضی: برای اینکه زبان اقبال فارسی بود و انقلاب اسلامی هم پیامای مشترکی با پیامهای اقبال داشت.
* کریمی: جناب آقای قاضی چگونه میتوان اندیشههای اقبال را در میان همه مردم گسترش داد؟ آیا علما و خطبا اینکار را میتوانند بکنند؟
* قاضی: یقیناً چنین است. خودم اقبال را بوسیله مرحوم مولانا مودودی شناختم. اگر مودودی را نمیفهمیدم اقبال را هم نمیتوانستم بفهمم. گفتار و پندار اقبال برای مردم پاکستان حجت است و مردم از قول او راحت مطالب را میپذیرند. من و همه خطبا و علما در سخنان و مقالات خود از اشعار اردو و فارسی اقبال استفاده میکنیم. این یک راه برای فراگیر کردن اندیشه اقبال است.
* جمشیدی: در آسیای میانه چگونه است؟
* قاضی: در تاجیکستان که زبان مردم فارسی است اندیشه اقبال همراه سرودههایش رواج دارد اما در ازبکستان تنها در شهرهای فارسیزبان مانند تاشکند و بخارا و سمرقند چنین میباشد. در ترکیه هم اقبال و اندیشههای اقبال به سبب تعلقخاطر وی به مولانا مولوی بلخی رومی جا افتاده است.
* رشاد: باید گفت این موضوع در میان توده مردم ترکیه است و دولت ترکیه به اقبال نمیتواند ارادتی داشته باشد چون فکر اقبال از پایه با حکومت ترکیه ناسازگار است.
اقبال اندیشمندی است که در میان مصلحانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی، محمد عبده و سیدقطب بهترین شناخت از غرب را به مخاطبین آشنا میدهد. او دنبال بازسازی و نوسازی اسلام بود نهاینکه چیز تازهای را بنام اسلام عرضه کند، او میخواست گردوغبارها و پیرایههایی را که بر چهره روشن اسلام نشانده و بسته بودند پاک کند.
امام خمینی(ره) همچنینی رسالتی بر دوش داشتند و از «اسلام نابمحمدی» سخن میگفتند یعنی اسلام بدون پیرایههای عوام و خرافات استعمار ساخته. اما آمریکا از اسلامهای دیگر خوشش میآید همین دیروز معاون سرکنسول آمریکا در یک مهمانی افطار کیک افطار را میبرد، پیشتر هم که کلینتون حلول ماه مبارک رمضان را به مسلمانان صلحجو! تبریک گفته بود.
مطلب دیگر هم اینکه اقبال بهترین تعریف از انسان را دارد. در آن غزل مشهور که میسراید:
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحبنظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خودگری خودشکنی خودنگری پیدا شد
کلیات فارسی / اقبال آکادمی پاکستان / صفحه ۲۴۴٫
* قاضی: در «اسرار و رموز» هم که فارسی است و دارای دو بخش جداگانه «اسرار خودی» و «رموز بیخودی» میباشد اقبال به تربیت بشر میپردازد. از پرورش فرد تا خودشناسی او، جایگاهش در هستی، پیوندش با ملت و اهداف ملت اسلامیه سخن میگوید. ما از این مجموعه هم در سخنرانیها و نوشتههای خود بهره میبریم.
پس از یک گفتگوی بسیار خودمانی و گرم از آقای قاضی حسین احمد و دیگر سران جماعت اسلامی خداحافظی کردیم.
۶٫ دیدار از آرامگاه علامه اقبال
منصوره را که پشتسر نهادیم تا هنگام پرواز کراچی دو ساعتی مانده بود. پس فرصت را غنیمت شمرده و برای ادای احترام به روح اندیشمند بزرگ جهان اسلام مرحوم علامه اقبال راهی مجموعه فرهنگی و تاریخی شهر یعنی مسجد و قلعه پادشاهی شدیم. مگر میشود لاهور را پشتسر بگذاری و بر مزار اقبال فاتحهای نثار نکرده باشی. مجال زیادی نبود لذا پس از خواندن فاتحه، دیداری شتابزده نیز از پادشاهی مسجد و پادشاهی قلعه داشتیم.
۷٫ ترک لاهور
ساعت ۱۸ مسئولین فرهنگی و سیاسی کشورمان در لاهور، جناب آقای رشاد را تا فرودگاه همراهی کردند و ایشان پس از دیداری بسیار کوتاه و سودمند لاهور را به مقصد کراچی ترک کردند.
گزارش از عیسی کریمی
یکم اسفند ۱۳۷۴
درخور ذکر است: دلنشینترین بخش سفر برای بنده بازدید لاهور و رؤیت «ستاره بلند شرق» اقبال بود، سقف مزار به ابیات غزلی با مطلع:
دم مرا صفت باد فروردین کردند
گیاه را زسرشکم چو پای من کردند
زینت ساخته است. سالهاست شیفتگی شگرفی نسبت به شعر و ذکر اقبال در خود احساس میکنم، افزون بر بیست سال پیش سرودهام:
از آن ایام جانم پرصفا شد
که لبهایم تر از جام خدا شد
در اقیانوس فکر گرد لاهور
دل پر التهابم در شنا شد
از آن روزی که خواندم شعر اقبال
شدم آزاد و از هر بند رستم
«رموز بیخودی»ش از خود مرا برد
به خود تا آمدم دیدم که مستم
نگاهم از «پیامش» دیدن آموخت
سرم از «گلشن» اندیشیدن آموخت
مرا بیداری از «بانک درایش»
مرا عصیانگری از «شکوه»هایش
زاسرار خودی آگاه گشتم
زخود بیخود شدم از جلوههایش
زیارت حریم مرزبان حماسه و اشراق، به رؤیای به حقیقت پیوستهای میمانست و علاقهمند بودم زمان لختی درنگ میکرد و فرصتی فراخور نجوایی درخور، با آن سترگ به من دست میداد، اما افسوس عصر دوشنبه ۳۰/۱۱/۷۴ به قصد بازدید از کراچی و مراجعت به تهران عازم آن شهر شدم به محض ورود به کراچی برای شرکت در مراسم قرآنخوانی گروه قراء به مسجد خیرالعمل رفتیم، حدود ساعت ۲۴ جهت دیدار با جناب حجتالاسلام بهاءالدینی به منزل وی رفتیم جمع باصفا و پرشوری را در محل اقامت ایشان دیدم، روح کار و تحرک و روابط صمیمانه در خود او و همکارانش مشهود بود.
صبح روز سهشنبه از کتابخانه امام خمینی(ره) که به همت جناب آقای سراجالدین موسوی و به پشتیبانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی تأسیس گردیده بازدید بهعمل آمد، پس از اقامه نماز در کتابخانه از ساختمان در حال احداث مدرسه امام خمینی که در مقابل کتابخانه قرار دارد بازدید شد.
انشاءالله در آتی این مدرسه بتواند منشأ خدمات و مطلع برکات باشد.
در مسجد ارم باغ متعلق به اهل سنت جهت شرکت در مراسم قراء حضور یافتم، مسجد نسبتاً بزرگی است و تلاوت قرآن و دیگر برنامههای قراء اعزامی از جمهوری اسلامی بسیار مورد استقبال بود.
متأسفانه دوستان برای روز چهارشنبه برنامه چندان مفیدی پیشبینی نکرده بودند از قسمتهای خانه فرهنگ بازدید بهعمل آمد و جلسه نسبتاً مفصلی با مسئول خانه فرهنگ و برخی همکاران ایشان داشتم گزارش فعالیتها و بررسی مسائل فرهنگی کراچی موضوع جلسه بود.
فعالیتها فراخور امکانات گسترده و ساختمان عظیم و مجلل خانه فرهنگ نیست.
از مؤسسه حجتالاسلام شرفالدین موسویعلیآبادی بازدید و گفتگوی مفصلی با ایشان صورت گرفت.
طبق برنامه، با پرواز از فرودگاه کراچی به سمت تهران سفر نهروزه حقیر به پاکستان نیز پایان پذیرفت.
در زیر نکاتی را بهصورت خلاصه عرض میکنم انشاءالله همکاران در سازمان به تناسب موارد را پیگیری خواهند فرمود.
نکاتی که نسبت به اغلب رایزنیها باید اقدام گردد:
۱٫ اعمال حسابرسی ادواری.
۲٫ تنظیم و ارسال سیاستهای اصولی، خطوطمشی فعالیت و وظایف رایزنیها و خانههای فرهنگ.
۳٫ ابلاغ توافقنامه وزارت خارجه و سازمان و دستور حضرت آقا درخصوص سازمان.
۴٫ دستورعمل نحوه ارتباط رایزنیها با معاونتها و واحدهای مرکزی سازمان.
۵٫ ارسال مستمر کتب و نشریات سازمان، جهت تقویت کتابخانه و مرکز اسناد رایزنیها و خانههای فرهنگ.
۶٫ تنظیم و ارسال پیوست رسالهای باعنوان «ایران امروز» با ویراستاری و آمار روزآمد.
۷٫ تنظیم رساله مناسبی در تبیین حقوقی عقلانی حکومت سالمی و تعریف نهادهای قدرت در نظام جمهوری اسلامی به زبانهای مختلف.
۸٫ توسعه اعزام قاریان و حافظان قرآن با برنامههای دقیق و متنوع به کشورهای اسلامی.
۹٫ ارسال رساله حضرت آقا به زبانهای گوناگون.
۱۰٫ ارسال دیش آنتن جهت استفاده از برنامههای سیمای جمهوری اسلامی.
موارد عمدهای که علاوه بر نکات بالا درخصوص پاکستان باید پیگیری شود:
۱٫ اعزام عناصر مناسب جهت تصدی برخی برجای مانده از قبیل سرپرستی مرکز تحقیقات فارسی
۲٫ تأمین اعتبار موردنیاز احداث ساختمان مرکز تحقیقات فارسی
۳٫ اقدام فوری جهت آسیبزدایی و تجهیز بخش نسخ خطی کتابخانه گنج بخش در قبال آسیبپذیری
۴٫ تقدیم «نشان سپاس» به فعالین ایرانشناسی
۵٫ ارسال دیوان حضرت امام «س» ـ برای شبهقاره
پای کوهی به کلبه پی پک زن
بچهها را شبی گفت که من
آشنایم به این همه جاها
که مرا زندگی گذشت اینجا
همه پست و بلند را دانم
واقف از دره و بیابانم
چون که خوشبختی شما جویم
سخنی خوش به صدها گویم
سخنم را به هوش گوش کنید
هست آب حیات، نوش کنید
پشت این کوه کاخی است بلند
شاید آنرا زنقره ساختهاند
همه کاخ سفید خوانندش
همچو معبد عزیز دانندش
روی آن گنبدی بزرگ بود
که رموزش به کس عیان نشود
عاملانند ایستاده به در
هر یکی راست نقشهیی در سر
اندران کاخ رازهاست بسی
که خبر نیست از آن به هیچکس
هر طرف باغش است و بستان است
گل و نسرین و سرو و ریحان است
آب صافش به جو روان باشد
جو با هر باغ و بوستان باشد
ساز و آواز روز و شب آنجاست
نغمه شادی و طرب آنجاست
بزمهایی میان باغ بود
که درخشان زچلچراغ بود
ماهرویان به دست جام شراب
با نگاهی کنند مست و خراب
می چو در ساغر بلور آرند
آن بلورین تنان سرور آرند
از برای چشیدن آن می
بر در آیند قیصر و جم و کی
شاهزاده و شاه و شیخ و امیر
عالم و فاضل و رئیس و وزیر
مهرخان را شوند دست به دست
از می مهر آن عزیزان مست
چون زمستی زخود روند همه
داخل کاخ میشوند همه
داخل کاخ دیوی است مهیب
که ندارند به دهر هیچ رقیب
چشمهایش بود چو اخگر سرخ
سر سیاه و دهان چو آذر سرخ
وحشتآور صدای او باشد
خون آدم غذای او باشد
دستهای کریه اوست دراز
چون بگیرد نمیگذارد باز
همه آنها به دست دیو افتند
که کند بندشان جدا از بند
پس به دندان درد همهکس را
یک به یک میخورد همه کس را
چون نماند ازآن گروه کسی
خندههایی زند بلند بسی
پس بگوید که بازهم آرید
از عرب نیز از عجم آرید
گرچه کشمیر باشدم به دهان
هم به دست من است پاکستان
مصر و لیبی ببند من باشد
بوسنی در کمند من باشد
هم فلسطین بود به کام مرا
شام یکسر بود به دام مرا
عربستان بود به پنجه من
ترکیه نیز در شکنجه من
گرکویت است و اردن و یمن است
همه صید من و به قید من است
خون اهل عراق خوردنی است
جگر اهل ری فشردنی است
کابل و قندهار اسیر شد
شکم من هنوز سیر نشد
پیش من آورید هریک را
غوری و غزنوی و اییک را
دگر آرید عدهیی آدم
ورنه من شهرها زدم برهم
بچهها! دیو تشنه خون است
تشنگیش از حساب بیرون است
هرچه باشد بهسوی کاخ سفید
از پی حفظ جان خود مروید
مروید از برای دیدن آن
که بود دیذنش به قیمت جان
کلبه ما اگرچه تنگ بود
دره پهناور و قشنگ بود
جنگل اینجا چهقد زیباست
کوه و این دامنش فریباست
چون زجنگل سراسر آگاهید
سوی جنگل روید اگر خواهید
گرچه در جنگل اژدها باشد
شهرها و پلنگها باشد
پیش آدم پلنگ میلرزد
شهر را نیز میشود
اژدها میگریزد از آدم
فیل بازور و گرگدران هم
زندگی راحت است در جنگل
که در اینجا زدیو نیست خلل
نشود دیو را چو لقمه کسی
جنگل از شهر خوشتر است بسی
چون ره ما بود زکاخ جدا
ما زدیویم دور و دیو از ما
آه آن کاخ و گنبد مرموز
دیو و آدم خوریش در شب و روز
گر کسی بشنود در آن گنبد
بس صداهای خوفزا پیچید
این صداهای چند فردی نیست
بل صداهای چند قوم غنی است
که از عیّاریش فقیر شدند
همه در دام او اسیر شدند
این صداهای ناله است و بکاست
که دم مرگ از آن همه برخاست
قومها را سرانشان کشتند
شمع نام و نشانشان کشتند
خاصه آنها که مست گردیدند
چشم از دهر بسته خوابیدند
داند آن کو نظر کند به علل
رهزنانند رهبران ملل
این چنین رهبران به دار اولی
بر دم تیغ آبدار اولی
خایدان را به تیغ باید زد
همه را بیدریغ باید زد
آه این رهبران برای دو جو
ملل خویش را کنند گرو
سوی آن کاخ اگر سران درود
قومها لقمه اجل شوند
راه کاخ ارکی دمی گیرد
دیو در چند روز میمیرد
کشتن دیو کاری اعظم نیست
رستمی لازم است و رستم نیست
محمد اکرم «اکرام»
لاهور ـ دوم محرمالحرام ۱۳۱۳هـ