وجوه امتیاز نظریه پردازی آیت الله رشاد در گفت وگو با حجت الاسلام دکتر قائمی نیا؛
زمان همیشه از او عقب می ماند!
تولید علم مثل هر حوزه تولیدی دیگر در کنار ابتکار و نوآوری و رشادت، تیزبینی، دقت و بصیرتی خاص می خواهد تا بدانی کجا باید قدم بگذاری و سلاح فن و قلم را در کدام جبهه و از چه زاویه ای به کار بگیری تا در میدانی که همه تلاش رقبا برای کنار زدن ما از بزرگراه دستیابی به علم و دانش است، شکست نخوریم و بتوانیم به سرمنزل مقصود برسیم.
بی تردید چنین ابتکار و بصیرتی در کسانی هست که همیشه ایام بی هیچ ترس و واهمه و فارغ از هر نوع محافظه کاری، پای ثابت جهاد علمی فکری بوده اند و در این عرصه بارها از صفر شروع کرده و به اوج رسیده اند و مواجهه با موانع مثل خیلی ها، توجیه عقب نشینی و دست کشیدن شان از تلاش نشده است.
آیت الله علی اکبر رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، نظریه پرداز ممتاز و مجاهدِ میدان علم و اندیشه از جمله افرادی است که با چنین شناخت، انگیزه و بصیرتی در طول چند دهه وارد جبهه های مختلف جهاد فکر و فرهنگ شده و در همه آنها سربلند و پیروز بوده است.
لذا در بررسی کیفیت نگاه وی به عرصه نظریه پردازی و تولید علم با حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمی نیا، استاد حوزه و دانشگاه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر فصلنامه «ذهن» به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
فلسفه نگاه ویژه آیت الله رشاد به نظریه پردازی و اینکه در اجرای طرح تمحض در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز به این مهم نظر دارد، چیست و چقدر شخصاً در این میدان موفق عمل کرده است؟
پاسخ به این پرسش نیازمند بیان مقدمه ای است؛ نظریه پردازی یکی از ضرورت های عصر ماست و در واقع پیشرفت علوم انسانی تنها از طریق نظریه پردازی های متناسب با حوزه های مختلف این عرصه امکانپذیر است.
نظریه پردازی باید چند ویژگی داشته باشد: نخست آنکه باید معطوف به حل مسائل علوم انسانی باشد، به بیان دیگر یک نظریه باید متناسب با مسائلی باشد که در مورد موضوع مورد بحث، مطرح است تا از این رهگذر بتوان با بهره گیری از آن نظریه، مسائل را حل کرد.
ویژگی دوم نظریه، استفاده از داده های به روز است، یعنی هر نظریه پرداز باید بر اساس آخرین دستاوردها پژوهش کرده و آنها را مد نظر قرار دهد تا بتواند مسائل را حل کند و در حل مسائل مقبولیت داشته باشد. ویژگی سوم نظریه پردازی، تکیه بر یک فرآیند منطقیِ مقبول است که باید از سوی اهل فن صورت گیرد در واقع نظریه ای که ارائه می شود، باید با سازوکارهای موجود در هر رشته مطابقت داشته باشد تا یک مقبولیت عمومی پیدا کند.
خصیصه دیگری که نظریه پردازی به ویژه در حوزه مطالعات دینی باید داشته باشد، این است که از یک جهت بر مطالعات سنتی تکیه زند و از سوی دیگر مطالعات جدید را نیز مد نظر قرار دهد. در واقع باید نوعی تلفیق مناسب میان مطالعات جدید و مطالعات سنتی را در بر داشته باشد.
ویژگی دیگری که در مورد نظریه پردازی مطرح می شود، این است که نظریه پرداز چون به دنبال حل یک مساله است و می خواهد مجموعه ای از مسائل را حل کند، باید این مسائل را به شکل واقعی حل کند نه اینکه در ذهن بیندیشد که آنها را حل کرده است!
چنین ویژگی هایی اقتضاء می کند که نظریه پردازی ضرورت عصر ما باشد، چون یکی از ویژگی های مهم عصر حاضر این است که دانشمندان در حوزه های مختلف تلاش می کنند تا مسایل پیش روی جامعه را به صورت نظام مند با طرح نظریه هایی حل کنند.
جالب آنکه نظریه ها اساساً هم رو به گذشته و هم نگاهی به آینده دارند، یعنی از یک جهت اتفاقاتی که در یک حوزه خاص در گذشته رخ داده را تحلیل کرده و از جهت دیگر پاسخ هایی که در آینده ممکن است منجر به طرح مساله شود را ارائه و تبیین می کنند.
از این رو، در مورد آیت الله رشاد و ویژگی نظریه ها و سبکِ نظریه پردازی شان باید بگویم که ایشان تلاش فراوان داشته و اقدامات اثرگذاری در این زمینه ارائه کرده است. البته طبیعی است که نظر شخصی خود من تا حدی با ایشان تفاوت داشته باشد اما ایشان همواره تلاش می کند که مسائل را در قالب نظریات خود حل کند و به نظر می رسد بعضی از ویژگی های فوق الذکر در نظریه پردازی ایشان وجود دارد.
با توجه به آنکه شما در مقام ناقد نظریه ابتناء ایشان بر آمده اید، چه نگاهی نسبت به کیفیت و جنس نظریه پردازی ایشان دارید و به عنوان همکارشان معتقد به اعمال چه اصلاحاتی در آنها هستید؟
من در مورد برخی نظریه ها خدمت ایشان بودم و در مقام ناقد به نکاتی اشاره کردم. البته این نکات به هیچ وجه از ارزش دیدگاه ایشان نمی کاهد. به هر صورت بحث علمی، اقتضائات خود را دارد. برای خود من ابهاماتی نسبت به مسائلی که ایشان مطرح می کند، وجود دارد که باید رفته رفته حل شود. برای مثال اینکه ایشان دقیقا چه فلسفه ای را می خواهد حل کند؟!
دومین مساله این است که ایشان ادعا می کند که معرفت دینی مبتنی بر یک سری مبانی است؛ این مساله گرچه درست است، اما این سوال پیش می آید که در مرتبه ای فراتر چگونه باید مسائل مطرح در معرفت دینی را حل کرد؟
مساله دیگر در مورد ادبیاتِ طرح نظریه ایشان است که من آن را دشوار می دانم. این ادبیات تا اندازه ای در محافل علمی قابل هضم نیست و باید به نحو دیگری تغییر یابد، البته بسیاری معتقدند که این ادبیات علمی است و هر کسی حق دارد ادبیات خاص خود را استفاده کند، اما من معتقدم برای اینکه یک نظریه مقبولیت پیدا کند طبیعتاً ادبیات طرح آن اهمیت دارد. به طور کلی برخی ویژگی ها در نظریه ایشان برای من حل نشده است که نیاز به تبیین دارد.
اکنون در حوزه معرفت دینی، علوم مختلفی سر بر آورده اند که در مطالعات این حوزه تاثیر می گذارد، از آن جمله می توان به دانش های زبانی، معناشناسی، نشانه شناسی، معرفت شناسی اشاره کرد که هر کدام از این حوزه ها انبوهی از مسائل را در برابر معرفت دینی مطرح می کنند و طبیعی است برای این که نظریه مقبولیتی داشته باشد باید بتواند مسایل را به راحتی حل کند و از عهده آنها بر بیاید، این مسایل مهمی است لذا ایشان در ادامه باید تا حدی ارتباط این نظریه خودشان را با حل مسایل بیشتر تبیین کنند.
جنس دغدغه های آیت الله رشاد نسبت به مساله تحول علوم انسانی را چطور ارزیابی می کنید و این نگرش چه قدر در کیفیت کار و خروجی فعالیتِ گروه های مختلف پژوهشگاه دیده می شود؟
رسالت اصلی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، «علوم انسانی» است. لذا جا دارد من در اینجا دو بحث را از هم جدا کنم. یکی در مورد رسالت پژوهشگاه و دیگری در مورد منابعِ پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
هدف اصلی و برنامه پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در حوزه علوم انسانی است و این ایده مدت زیادی است که پیگیری می شود. با این وجود در مقام تحقق و عملیاتی سازی، موانع فراوانی وجود دارد که برخی از این موانع به سیاستگذاری ها و بودجه پژوهشگاه باز می گردد و بخشی از آن به محدودیت هایی که محققان دارند.
واقعیت آن است که در حوزه علوم انسانی محققان برجسته اندکی داریم که واقعا بتوانند مطلب جدید بیاورند و کاری را بر کارهای گذشتگان بیافزایند. از این رو، بسیاری از مطالبی را که در ایران مطرح میشود شبه معرفت میدانم تا معرفت. این محدودیت دامنگیر پژوهشگاه هم است، البته افرادی که در پژوهشگاه حضور دارند در رشته های خودشان دارای تخصص هستند ولی داشتن تخصص و آن ایده آل در حوزه نظریه پردازی به راحتی قابل وصول نیست. روشن است که همه افراد توانایی ارائه نظریه به معنای مقبول را ندارند. حقیر ادعای سالبه کلیه ندارم؛ یعنی نمیگویم همه تولیدات پژوهشگاه این چنین است. بلکه معتقدم در موارد اندکی پژوهشگاه در رسالت خود موفق بوده است.
در این میان، آیت الله رشاد از نظر مدیریتی موفق عمل کرده است. عملاً کارش را از هیچ شروع کرد و امروز پژوهشگاه گستره علمی خاصی دارد و اکثر محققان کارهای خوبی را در پژوهشگاه انجام داده اند که همه این موارد به مدیریت موفق مجموعه باز می گردد. اما در مقام نظر، هنوز پژوهشگاه در اول مسیر خود قرار دارد.
می توانم بگویم آیت الله رشاد انسان تلاشگری است، چراکه اصلاً ساده نیست که از نقطه صفر شروع کرد و پیشرفت در این مورد به مدیریت ایشان باز می گردد. به عبارت بهتر، آیت الله رشاد از نظر مدیریت فوق العاده موفق و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و جایگاه کنونی اش مرهون تلاش های ایشان است.
به یاد دارم اوایل که ایشان سلامتی کامل داشت و کسالت سراغ اش نیامده بود، در همه جلسات پژوهشگاه حاضر می شد حتی در جلسات گروه های مختلف که به صورت هفتگی یا دو هفته یکبار برگزار می شد و در این جلسات نظرات خود را در مورد برنامه ها و سیاست گذاری ها بیان می کرد. با جدیت در جلسات قم و تهران شرکت می کرد بعد از کسالت هم باز نسبت به اهداف پژوهشگاه بسیار دقیق است.
نگاه فلسفی ایشان عمدتا حول چه حوزه هایی می چرخد؟ نگرش ایشان به بحث فلسفه های مضاف چیست؟
جناب رشاد به نگاه درجه دوم حساسیت خاصی دارد، یعنی تلاش می کند که نگاه درجه دوم که بر اساس فلسفه های مضاف است را تقویت کند. طرح فلسفه های مضاف ناظر بر آن است که رویکرد درجه دوم و فرانگر کلی نسبت به همه دانش ها اعمال شود.
در خود غرب هم تحولات خاصی که در علوم انسانی ایجاد شد، متاثر از تحولاتی است که در نگاه های فلسفی نسبت به این علوم پیدا شده است. آیت الله رشاد این مساله را به خوبی متوجه شده و دنبال آن بوده و است و اساساً برای فلسفه های علم اهمیت فراوانی قایل می شود و تلاش می کند برخی از این فلسفه ها که مستقل مطرح نشده در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به شکل مستقل دنبال شود.
برآیند نگاه فلسفی ایشان چگونه است و به طور کلی اهتمام ایشان نسبت به فلسفه های مضاف چه قدر می تواند منشا اثر در تحول علوم انسانی باشد؟
من عصر جدید را عصر نگاه های درجه دوم در علوم انسانی می دانم، قطعا اگر قرار است تحولی در علوم انسانی رخ دهد باید در فلسفه های مضاف رخ دهد و در علوم انسانی تاثیر بگذارد، به نظرم تنها راه موجود همین است. البته در ایران این مسأله چندان دنبال نمی شود ولی طرح این قبیل مسایل می تواند تحول در علوم انسانی را جهت دهد.
بنابراین، جناب رشاد را منشا اثر می دانم، البته توجه به مطالعات درجه دو تحول بزرگی است که می توان آن را از خصلت های عصر جدید به شمار آورد.
چه قدر ایشان را نوآور می دانید؟ از دیدگاه شما آیا آیت الله رشاد توانسته است در کنار توجه به مسائل سنتی به رویکردهای نو بپردازد و پژوهشگاه را به آن سمت و سو سوق دهد؟
ایشان بر خلاف بسیاری که نسبت به مسائل نو واکنش نشان می دهند، همواره استقبال داشته و معتقد است که باید در بحث های علمی باز رفتار کنیم و از طریق تفکر منطقی پیش رویم.
برای مثال توجه به معرفت شناسی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رویکردی بود که بسیار منشا اثر واقع شد، و تنها جایی در ایران که گروه معرفت شناسی دارد پژوهشگاه است. از اوایل دهه هشتاد این گروه تاسیس شد. مجله «ذهن» هم که بنده سردبیر آن هستم در حوزه معرفت شناسی و دانش های مرتبط منتشر می شود و به جز پژوهشگاه جای دیگری مجله تخصصی در حوزه معرفت شناسی ندارد و تا کنون قریب به هفتاد شماره از این مجله منتشر شده است.
استاد رشاد همواره سفارش می کند که جلوتر از زمان باشید و بحث های مختلف حوزه های فکری را دنبال کنید. این نشان می دهد که ایشان دنبال نوآوری است و در برخی زمینه ها مطالب و اندیشه های نویی دارد.
در گستره هایی چون کلام، بحث های اجتماعی و مقوله فرهنگ در سال های اخیر توجه بیشتری داشته و بعد از اینکه وارد شورای عالی انقلاب فرهنگی شد، بسیار جدی در مورد مساله فرهنگ و فلسفه فرهنگ، مداقه و مطالعه دارد.
یکی از مسایلی که در مورد ایشان باید بیان کرد، این است که نگاه انتقادی مثبت دارد. از سوی دیگر بسیار خوش ذهن است. به خاطر می آورم در جلساتی که در گذشته تشکیل می شد با اینکه در حوزه مباحث علوم شناختی مطالعات گستردهای نداشت اما از ذهن بسیار تیزی برخوردار بود، برای مثال با اینکه آن زمان سابقه مطالعات زبان شناختی و علوم شناختی را نداشت با این حال از کسانی که دانشگاهی بوده و زبان تخصصی می دانستند فهم بسیار بهتری داشت و به ابعاد مختلف مساله توجه می کرد؛ این از ویژگی های خدادادی ایشان است. برای ایشان از خداوند متعال توفیق روزافزون را خواستارم.