به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: همایش «تطور پژوهش و دانش فلسفه اصول در سده اخیر حوزه» همزمان با یکصدمین سالگشت بازتاسیس حوزه علمیه قم و به بهانه نکوداشت آیت اللهِ موسس، شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) صبح امروز دوشنبه ۲۱ آبان در مجتمع حوزوی امام رضا(ع) تهران برگزار شد.
بنا بر این گزارش در این مراسم که با حضور ایت الله علی اکبر رشاد، حجت الاسلام مقیمی حاجی معاون پژوهش حوزه های علمیه سراسر کشور و جمعی از معاونین پژوهش حوزه های علمیه استان تهران و اعضای هیئت علمی برگزار شد؛ ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای توسعه و ارتقای پژوهش در حوزه فقه حکمرانی و فقه علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت، ضمن اینکه اساسا هدف از برگزاری این همایش و نشستهای جنبی، تقویت همافزایی و هماندیشی میان پژوهشگران و ایجاد بستر مناسب برای تبادل نظر و تجربه در زمینههای پژوهشی مختلف بود.
آیت الله «علی اکبر رشاد» در این همایش طی سخنانی گفت: خداوند را شاکرم که بیش از ۴۰ سال است که خادم طلاب هستم و از ایام جوانی و بیست و چند سالگی به لطف و اراده خداوند در کسوت طلبگی و خدمت به آنها فعالیت دارم.
رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران با اشاره به عنوان این همایش و مولفه تحول و تطور در فقه و اصول ادامه داد: این عنوان بسیار عمیقی است و نمیتوان در قالب یک همایش به این موضوع پرداخت، لازم نیست تاکید شود که علم اصول چه قدر اهمیت دارد چراکه در مجموعه علوم یک علم داریم که شیعه زاد و اسلام زاد، است و نظیرش در دیگر اقالیم، مذاهب و ادیان نیست؛ علم اصول است که دانش تولیدی و بومی ماست و از عهد حضرات معصومین(ع) این دانش آغاز شده است و اینکه فکر کنیم که امثال شافعی بنیان گذار این علم هستند من صریحا میگویم که اشتباه است.
آیت الله رشاد با بیان اینکه علم اصول، دانش شیعهزاد است، تصریح کرد: نسبت و رابطه فقه و اصول روشن است، علم اصول، زاده فقه است و در متن فقه متولد شده و پدر شده و فقه تولید میکند و اصلی ترین دانش مولد فقه است، بدون اصول امکان تولید فقه نیست، در مساله تولید تطور و تحول فقه و هر علمی به اشکال مختلف میتوان سخن گفت، گاهی تطور کیفی است، گاهی تطور تاریخی است، تعبیر دیگری هم هست که در قالب دو اصطلاح در مورد فقه و اصول مطرح میشود، یکی تحت عنوان مدارس اصولی و فقهی مطرح می شد و دیگری تحت عنوان ادوار اصولی و ادوار فقهی؛ وقتی می گوییم مدارس فقهی و اصولی در واقع میخواهیم تحولات معرفتی و کیفی را اشاره کنیم، اما وقتی میگوییم ادوار در واقع نگاهمان تاریخی است و ممکن است در این نگرش احیانا مدرسه جدیدی ظهور کرده باشد و آن تحول به حد مدرسه ظهور نکرده باشد و فقه دچار وقفه شده، باشد اما در تطور معرفتی باید جز این باشد.
علم اصول دارد لاغر میشود
وی اضافه کرد: تطور را میتوان در چند محور بررسی کرد، یکبار میگوییم در مولفه های رکنی یک علم تطور ایجاد شده است، از جمله مولفه مبانی، مولفه پیش انگاشته و…، اما مساله آن است که وحدت درونی علم و تمایز برونی آن با دیگر علوم قائم به غایت نیست چنانکه برخی بزرگان میگویند، این مولفه به مسائل نیست یا حیثی نیست، بلکه به تناسب و سازگار شدن و متناسب شدن این چند مولفه با یکدیگر است و انباشتی از قضایا با هم نسبت مناسبی پیدا میکنند، این تحول و تطور اساسی و مستوای مولفه های حکمی است، از سوی دیگر علوم با یکدیگر ممیزاتی دارند، مثلا علوم عقلی حقیقی هستند، گاهی در این مستوی است که تطور ایجاد میشود، از آفات امروز این است که علم اصول دارد لاغر میشود و برخی فصول را حذف میکنند و درس را خودخوان درخواست میکنند که اصلا برای علم اصول معنی نمیدهد.
رئیس شورای حوزه های علمیه استان تهران تصریح کرد: در تاسیس علوم انسانی هیچ راهی جز تحول نیست، علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی الحادی متفاوت است، هر دو از علوم انسانی و یک واژه مشترک صحبت میکنند اما اصلا درکی از فهم ما از انسان ندارند، آنها همه آرزوها و آمال انسان را شکم و شهوت را می دانند، انسانی که مد نظر ما در علم مطرح میشود گزاره ها و مولفه های مختلفی دارد.
آیت الله رشاد افزود: این صدسال بازتاسیس حوزه علمیه درست است که بعد از مشروطه بود اما فقهای ما در آن جریان جلودار بودند، غالبا در تاریخ جهان سران ادیان جلودار هستند و همین هم شد که مارکسیستها گفتند که دین افیون توده هاست، اما در شیعه در نجف نشستند و برای ایران انقلاب مشروطه خواستند و این صد سال را باید امتداد این واقعه تاریخی دانست اما انقلاب اسلامی را باید تاریخ ساز و تاثیرگذارتر دانست و چنین هم بود.
علم اصولی کنونی مشکل ساختاری دارد
وی در پایان خاطرنشان کرد: آفات و آسیبهای وارده بر دانش اصول نیاز به بررسی دارد، ما اکنون با پاره ای از آفات جدید هم مواجهیم که مسبب آنها هستیم، ضعف هایی در تاریخ علم اصول بوده است از جمله اختلاط مبادی و مسائل. علم اصولی کنونی مشکل ساختاری دارد، علم اصول باید بر اساس یک مبنا صورت بندی شود، مساله دیگر اینکه علم اصول میخواهد مساله شناختی کند در حالی که کاش میشد علم اصول کشف واقع کند.