در مقدمه مجموعه شعر قبسات(تماشای جمال) نیز اشاره کرده ام که شعر من از من ۱۴ سال جوان تر است! من از ۱۴ سالگی به سرودن شعر پرداختم، یعنی قریحه ام فعال شد و طبعم جوشید؛ آن اوان در تهران بعضی هیئات مذهبی بودند که در آنها شرکت میکردیم؛ هیئاتی بود و هست که از قدیمی های تهران هم به حساب میآید؛ در تهران چند هیئت وجود دارد که بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال قدمت دارند و فعال هستند یکی از آنها این هیئتی است که اشاره میکنم؛ هیئت بین الطلوعین در محله ما واقع در جنوب غرب تهران و سمت خیابان قزوین -خیابان عباسی آن زمان- واقع بود، بخشی از خیابان آسفالت نبود و معروف شده بود به عباسیِ خاکی، هیئات آنجا فعال بود؛ هیئت صبح های جمعه و بین الطلوعین بین اذان صبح تا طلوع آفتاب تشکیل میشد و منبری ها و مداح های خوبی می آمدند و برنامههای خوبی هم اجرا میشد؛ از جمله اینکه مرتب دعای ندبه هم قرائت میشد. تا زمانی که مرحوم کافی مجلسش فراگیر شد و مهدیه را در آن محله احداث کرد که ما هم دیگر به آنجا مراجعه میکردیم و بعد از آن اتفاقاً به خود مرحوم کافی هم نزدیک شدیم؛ ایشان مدرسه ای در همان محل مهدیه فعلی راه انداختند و تعدادی طلاب در سطوح مختلف به تلمذ و اساتیدی به تدریس مشغول شدند و به هر حال در این هیئت آمد و شد داشتیم و این هیئات در جهت گیری سروده های آن زمانی بنده که نوجوانی کم سن و سال بودم خیلی تاثیر داشت؛ آن زمان اشعاری را می سرودم که عمدتاً در مراثی و مدایح حضرات معصومین و اهل بیت علیهم السلام بود و این ادامه پیدا کرد؛ البته گرایش من از ابتدا به غزل بود و رفته رفته این جهت تقویت شد گرچه فراز و نشیب زیاد داشت؛ گاهی غزلیات من بسته به شرایط رنگ و بوی عرفانی و گاهی هم اجتماعی می گرفت!
وقتی برای ادامه تحصیل از تهران به قم عزیمت کردم سه سال اول بیشتر شعر گفتم؛ جهت آن این بود که در تهران که بودیم مرحوم پدرم -رضوان الله تعالی علیه- من را از شعر گفتن منع میکرد و میگفت: وقت خودت را صرف این کارها نکن و درس خودت را بخوان! گاهی به خاطر دارم که پنهانی و دور از چشم ایشان در اتاق خلوت مینشستم که ایشان حضور نداشتند شعر میگفتم ولی وقتی به قم رفتیم این محدودیت برداشته شد و به نوعی دو سه سال اول ورود به قم سرخود شدم و شعر زیاد گفتم؛(خنده)
در یکی از نوشتهها نیز آورده ام که آن سالها به لحاظ کمّی بیشترین شعر را سروده ام؛ از جمله اشعاری که در آن ایام گفتم که ظاهراً آذرماه سال ۵۰ باید باشد؛ دو غزل است یکی غزل «حُسن جهان» که راجع به وجود مبارک حضرت امام حسن مجتبی(ع) است و دیگری غزل خورشید حق، که در شان نبی اکرم حضرت رسول(ص) سروده ام.
خاطره آیت الله رشاد از سرودن نخستین اشعار
لینک کوتاه: https://rashad.ir/?p=4082