اشاره
حضرت حجت الإسلام والمسلمین علیاکبر رشاد، تحصیلات حوزوی را در سال یکهزار و سیصد و چهل و شش، در تهران آغاز نموده، سپس در سال یکهزار و سیصد و چهل و نه به قم هجرت کرده است. ایشان پس از طی دروس سطوح، به مدت افزون بر بیستوپنج سال در حوزههای قم و تهران در دروس خارج فقه و اصول حضرات آیات وحید خراسانی، علی مشکینی، حسینعلی منتظری، سیدعلی خامنهای، مجتبی تهرانی شرکت جسته است.
استاد رشاد، حدود سه دهه به تدریس فقه و اصول، فلسفه و عرفان در حوزهی تهران اهتمام ورزیده و اکنون دوازده سال است که به تدریس خارج فقه و اصول مشغول است. ایشان مؤسس و سرپرست حوزهی علمیهی امام رضا(ع) تهران است که شامل چهار مدرسهی رضائیه، محمدیه، ثامنیه، و مؤسسهی آموزش عالی حوزوی میباشد. وی اکنون عهدهدار ریاست شورای حوزههای علمیهی استان تهران است.
جناب آقای رشاد همچنین مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی است، که از بزرگترین و مهمترین مراکز تحقیقاتی فکری و معرفتی غیردولتی ایران قلمداد میشود. ایشان دارای افزون بر سی جلد اثر علمی و دهها مقالهی منتشرشده در زمینههای فلسفه، فلسفهی دین، کلام، علوم قرآنی، اندیشهی سیاسی، فقه، اصول، فلسفهی اصول و… است؛ همچنین تحت نظر ایشان چهار دانشنامه با عنوانهای: ۱٫ دانشنامهی امام علی(ع) (در سیزده جلد منتشر شده) ۲٫ دانشنامهی قرآنشناسی (در سی و پنج جلد، در حال تألیف) ۳٫ دانشنامهی سیرهی نبوی(ص) (پانزده جلد، در حال تألیف) ۴٫ دانشنامهی فرهنگ فاطمی(س) (در شش جلد پایان پذیرفته)، تدوین شده و یا در حال تدوین است.
به جهت حضور ممتد و مؤثر علمی ـ مدیریتی در حوزهها و دانشگاههای کشور، آقای رشاد گفتهها و نکتههای بسیاری در باب حوزه برای شنیدن دارد.
برای مخاطبان ما فرصت مغتنمی است که از زبان شما از پیشینه و حال حوزهی تهران و فعالیتهای آن بشنویم؛ اگر ممکن است این گفتوگو را از اشاره به پیشینهی حوزهی تهران آغاز بفرمایید.
استاد رشاد: بسماللهالرحمن الرحیم. وفّقنا اللهم لما تحبّ وترضی، ولا تجعلنا من الذین یحسبون أنهم یحسنون صنعاً، وإهدنا إلیالسّداد، فإنک خیر موفِّق وهاد. بنده پیش از هر سخنی، از خبرگزاری حوزه و نشریهی افق به جهت تلاش کامیاب برای انعکاس اخبار حوزههای علمیه تشکر میکنم. در پاسخ به پرسش شما باید عرض کنم: اگر ری را هم جزء تهران قلمداد کنیم، ـ که اینچنین نیز هست ـ باید گفت که حوزهی تهران، تاریخی برابر با تاریخ تشیع دارد، زیرا ری از عهد ائمهی معصوم(ع) مرکز فقاهت و معرفت بوده است، اما حوزهی شهر تهران، البته متأخرتر است. در دانشنامهی جهان اسلام، مدخل حوزهی علمیهی تهران که در جلد ۱۴ آن درج شده چنین آمده است:
«پس از آنکه آقامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۰ تهران را به پایتختى ایران برگزید و پس از توسعهی شهر، از زمان فتحعلىشاه (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) به این سو، مدارس و نیز مسجد ـ مدرسههاى فراوانى در این شهر بنا شد. در پیگیرى سیاست توسعهی تهران، در دورهی محمدشاه و به ویژه با صدارت حاجى میرزا آقاسى، فضلاى حوزههاى دیگر، براى رونق تهران به مهاجرت به این شهر تشویق شدند. بدینترتیب با روىآوردن علما و طلاب علوم دینى به تهران ــ که در مجاورت شهر مذهبى رى و آرامگاه حضرت عبدالعظیم حسنى قرار دارد ــ حوزهی علمى بزرگى در پایتخت جدید ایران پىافکنده شد که به سرعت پیشرفت کرد. تداوم مدرسهسازى در سرتاسر دورهی قاجار در این شهر و نیز جمعیت روزافزون طلاب تهران، گواه این پیشرفت است. بنابر یک گزارش آمارى، در دورهی ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳)، ۴۷ باب مسجد، که بسیارى از آنها مدرسه نیز داشتهاند، ۳۵ باب مدرسه و ۱۴۶۳ طلبه به ثبت رسیده است. جمعیت طالبان علوم دینى در دورههاى بعد نیز رو به افزایش داشت، چنانکه مثلاً در دوره مظفرالدین شاه (۱۳۱۳ـ۱۳۲۴) انجمن طلاب مشروطهخواه، که از تشکلهاى حوزوى بود، بیش از هزار عضو داشت. در آن دوره، اهمیت حوزهی تهران، بیش از حوزهی قم بود و طلاب علوم دینى از بسیارى از شهرهاى ایران براى تحصیل به تهران مىآمدند. از اسم و نسب بسیارى از علماى مقیم تهران در عهد ناصرى آشکارا پیداست که بیشترشان از شهرهاى مختلف ایران به تهران آمده بودند. … در میان مدرسههاى پیش از عصر قاجارى دو مدرسه مشهورند: یکى مدرسهی حکیم هاشم و دیگرى مدرسهی رضائیه [نام تاریخیاش مسجد و مدرسهی آقاملارضاست و اکنون زیر نظر حقیر فعالیت میکند] هر دو متعلق به قرن دوازدهم، درخور ذکرند. …، مدرسهی رضائیه، به ملاآقارضا فیروزآبادی [صحیح: تهرانی] (متوفى ۱۱۱۷) منسوب است و ابوالحسن طهرانى (متوفى ۱۲۷۲)، از فقهاى بنام سدهی سیزدهم، پیش از سفر علمى به اصفهان و عراق در همین مدرسه نزد مدرّسى به نامِ سیدآغا مقدمات علوم را خوانده بود».
بنابراین از بدو احداث شهر تهران که حدود دویست سال پیش رخ داده، حوزهی علمیهی این شهر نیز تأسیس شده است، لهذا اکنون در تهران مدارسی همچون «مدرسهی صدر» فعلی [میرزاشفیع قدیم]، «مدرسهی شهید بهشتی» فعلی (سپهسالار قدیم) و «مدرسهی محمدیه»، (مقابل مسجد جامع، که نام تاریخیاش «مدرسهی خان محمدیه» است و اکنون این مدرسه نیز زیر نظر حقیر فعالیت میکند) داریم، با وقفنامههایی حاکی از سابقهی حدود دویستساله. این نکته را برای جلب توجه حضراتی که امکانات ملی را فراچنگ دارند میگویم که در دورهی قجرها دهها مدرسهی علمیه در شهر تهران ساخته شد و در عهد جمهوری اسلامی تنها یک مدرسه اخیراً با حمایت کامل دستگاههای اجرایی احداث شده است!
زمانی در این شهر همزمان چندین فقیه صاحب رسالهی عملیه و دارای مقلدین فراوان و کرسی درسِ خارجِ پرجمعیت حضور داشتند. در مقطعی، و پیش از آنکه قم در بین حوزههای علمیهی شیعه، کانون حکمت بشود، تهران کانون حکمت و معرفت بود و حکمای بزرگی در آن به تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشتهاند. زمانی تهران شهر «هزار حکیم» نامیده میشد و در مدارس مختلفی چون سپهسالار قدیم و جدید، مدرسهی حکیم هاشم، مدرسهی مروی، مدرسهی منیریه، مدرسهی صدر و مدرسهیکاظمیه و غیره، همزمان کرسی حکمت و عرفان در سطح و استوای بالای علمی دایر بوده و جم قفیر و جمع کثیری از فضلا در دروس شرکت میجستند. البته حوزهی فلسفی تهران با تأسیس «مدرسهی مروی» بهوسیله خان مروی و دعوت شاه قاجار از آخوند ملاعلی نوری، جهت تدریس فلسفه، جان گرفت.
البته حکیم ملاعلی نوری عذر آورد و یکی از شاگردان خویش حکیم ملاعبدالله مدرس زنوزی را در سال یکهزار و دویست و سی و هفت هجری قمری جهت تدریس در مدرسهی مروی معرفی کرد و بدینترتیب مدرس زنوزی اولین مدرس فلسفهی صدرایی و شارح حکمت متعالیه در حوزهی فلسفی تهران است؛ حضور او مبدأ کوچش حکمت از اصفهان به تهران و شکلگیری مکتب حِکمی ـ عرفانی تهران، پس از مکتب اصفهان شد و مساعی حکمای اربعه (قدس الله اسرارهم) موجب تکامل این مکتب معرفتی گشت.
با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۲ شمسی، باب تازهای در حوزهی عرفانی و فلسفی تهران گشوده شد. در آن زمان علامه الهی قمشهای از اولین کسانی بود که موجبات پیوند و تفاهم حوزههای علمی قدیم را با عرصههای دانشگاهی جدید فراهم آورد.
وی علاوه بر تدریس حکمت و منطق و ادبیات در مدرسهی سپهسالار ـ که به دانشگاه معقول و منقول تبدیل شده بود ـ در دانشگاه تهران نیز به تدریس فلسفه و زبان پرداخت. حکیم الهی قمشهای بیش از سیوپنج سال در مدرسهی سپهسالار به تدریس حکمت و فلسفه پرداخت. او شاگردانی چون علامه حسنزاده آملی، علامه جوادی آملی و محمدرضا ربانی تربتی را پرورد.
همانگونه که مکتب تهران میراثدار مکتب اصفهان قلمداد میشود، مکتب قم نیز وامدار حوزهی تهران است و حکمای بزرگِ کنونیِ حوزهی قم، شاگردان آن دورهی حِکمی تهران قلمداد میشوند. امثال آیتالله علامهی شهید مطهری، آیتالله علامهی حسنزاده و شیخالحکماء آیتالله جوادی آملی، شاگردان حکمای تهراناند و غالباً در دورههای آغازین تحصیل در تهران بودهاند و پس از آن به قم منتقل شدهاند. با استقرار مرحوم علامه طباطبایی(ره) در شهر قم، این شهر تبدیل به کانون فلسفه و حکمت شد. به این ترتیب حکمت از حوزهی تهران کوچید و رحل اقامت در حوزهی قم افکند.
سیاستهایی در دورهی پهلوی و به خصوص پهلوی دوم در تهران اعمال شد تا حوزهی تهران را ازبین ببرند و این سیاستها نیز مؤثر بود. علاوه بر اینکه شهر گسترش پیدا کرد، شهر گسترده و سنگین و پرجمعیت و شلوغ تهران، عملاً امکان و اجازهی رشد و رویش را به حوزهی تهران نداد و این حوزه رفتهرفته زیر پوستهی این شهر گسترده دفن شد. والا علاوه بر رونق و قوّت علمی و معرفتی حوزهی تهران، این حوزهی بس فاخر و نیرومند در ادوار مختلف نقش بسیار تعیینکنندهای در مسائل سیاسی ـ اجتماعی کشور داشته است. علما و مجتهدان حوزهی تهران در نهضت تنباکو پیشاهنگ بودند. در نهضت مشروطه، بسیاری از مجتهدین و خطبای صاحبنامِ درگیر با مشروطه، اعم از کسانی که با مشروطهی مطلقه (سکولار) موافق بودند و کسانی که طرفدار مشروطهی مشروعه بودند، در شهر تهران مستقر بودند و و از ابوابجمعی این حوزه قلمداد میشدند. اگر هم نجف در نهضت تنباکو و نهضت مشروطه نقشآفرین بود (که چنین بود)، عمدتاً با اطلاعات و اقتراحاتی که علمای حوزهی تهران به آن بزرگان میدادند به تصمیم میرسیدند و اقدامی میکردند و فتوایی میدادند.
پس از آن هم در جنبشهای بعدی، مجتهدین و گاه فضلای جوانتر وارد صحنه شدند و نقشآفرینی کردند. برای مثال در مسئلهی «نهضت ملی شدن صنعت نفت»، علمای تهران نقش برجستهای داشتند. در نهضتهای دیگر نیز جوانترها ـ برای مثال فدائیان اسلام ـ نقش داشتند و به رغم اینکه در دورهی انقلاب اسلامی حوزهی تهران از حضور فضلای بزرگ و حکمای برجسته تهی شده بود و بر اثر اعمال سیاستهای سکولاریستی پهلوی، هویت خود را از دست داده بود، علما که بسیاری از آنها تربیتیافتهی نجف و قم و احیاناً تهران بودند در انقلاب اسلامی نقش بیبدیلی داشتند و پیشاهنگ و پیشتاز مبارزات مردم تهران بودند.
اندکی از وضع کنونی حوزه تهران بفرمایید
استاد رشاد: از مجموعهی قریب به ۱۳۰ مدرسهی علمیهای که در شهر تهران و شهرستانهای این استان وجود دارد، تعدادی از آنها متروکه و مخروبهاند و بعضی نیز به تصرف برخی کسبه درآمده و نوع انتفاع و کاربرد آن هم تغییر کرده است. در کل الان ۹۴ مدرسهی علمیه ـ ۵۴ واحد متعلق به برادران و حدود ۴۰ واحد متعلق به خواهران ـ در کل استان و تحت برنامههایی که از شورای عالی حوزههای علمیه دریافت میکنند دایر و فعال است.
ما اکنون روزانه حدود سه هزار کلاس درس را در سطوح مختلف از پایهی یک تا دروس خارج فقه و اصول برگزار میکنیم و قریب به نهصد مدرس برادر و خواهر و حدود ده هزار طلبه در مجموعهی این مدارس، شاغل به تدریس و تحصیل هستند. خوشبختانه در حال حاضر و در شهر تهران چهارده کرسی درس خارج دایر است. درس خارج حضرت آیتالله العظمی خامنهای طبعاً جمعیت اصلی را دارد و چیزی قریب به هزار و چهارصد نفر در جلسات بحث فقهی ایشان حضور پیدا میکنند، ولی صدها طلبهی دیگر هم هستند که اگر در درس فقه حضرت آیتالله خامنهای شرکت میکنند، در دروس خارج فقه و اصول دیگر اساتید هم حضور پیدا میکنند. به این ترتیب، مجموعاً حدود ۱۸۲۳ طلبهی درس خارجخوان داریم.
علاوه بر ۹۴ مدرسهی علمیهی دایر که پایهها و سطوح مختلف حوزوی را تدریس میکنند، در استان تهران دو مؤسسهی آموزش عالی حوزوی با نامهای «مؤسسهی آموزش عالی امام رضا(ع)» و «مؤسسهی آموزش عالی حوزوی حضرت قاسمبن الحسن(ع)» دایر است که رشتههای تخصصی فلسفه، کلام، تفسیر و گرایشهای مختلف حقوق را برگزار میکنند. در مجموعهی این دو مؤسسهی آموزش عالی، قریب به سیصدتن از فضلای جوان که پایهها و سطوح تحصیلی طلبگی را طی کردهاند، مشغول به تحصیل هستند. به جز این دو مؤسسه چند مرکز یا مؤسسهی تخصصی نیز در شرف تأسیس است.
به نظر جنابعالی، مشکل اساسی کنونی حوزهها چیست؟
آرمان تحول حوزه که از سوی سلف و بزرگان از شخصیتهای حوزه مطرح شده بوده و در روزگار ما هم از زبان حضرت امام(ره)، علامهی شهید مطهری، رهبری فرهیختهی انقلاب و بسیاری دیگر از مصلحانِ صاحب صلاحیت و منتقدان مشفق مطرح شده است، اکنون و همچنان از لسان مراجع عظام (دامتبرکاتهم) که گرانیگاه و نقطهی ثقل حوزه و محور معرفتی و معنوی حوزههای شیعه قلمداد میشوند، پیوسته مطرح میشود و البته این آرمان، هنوز و همچنان در بوتهی ابهام قرار دارد و بلکه خطر بدفهمی، این آرمان عظیم و انیق را تهدید میکند. لهذا من از هر فرصتی که پیش میآید برای بیان این دغدغه استفاده میکنم.
خطر دانشگاهشدگی و تبدیل ماهیت حوزه که موجب گسست هویتی جبرانناپذیر در آن خواهد گشت، بسیار جدی است. مهمترین خطری که حوزه را تهدید میکند خطر گسست تاریخی و هویتباختگی آن است. من نگران این هستم که چند صباح دیگر سر بلند کنیم و ببینیم که حوزه، تبدیل به الازهر دوم شده است! وصف شریف را یدک میکشد ولی نه شرافتی و نه قداستی باقی مانده است و یک مشت روحانی ژیگول تحویل جامعهی جهانی و ملی میدهیم و قداست، معنویت، علمیت و عمق و تقوایی در حوزه باقی نمانده است!
ما باید حوزه را با نظمی فراخور آن اداره کنیم، نظمی برگرفته از تاریخ هزارسالهی حوزه؛ نظمی که تنها از رهگذر شناخت، احیا و روزآمدسازی سنتهای آزموده، اصیل، بومی و دینی که طی قرون به وجود آمده، دستیافتنی است. باید نظامی مستقل از نظام دانشگاهیِ غیربومیِ برگرفته و فراآمده از فرنگ پدید آوریم و به موقع اجرا بگذاریم؛ این یعنی تحقق آرمان تحول حوزه.
نوعاً جنابعالی تأکید میفرمایید که حوزویان باید به مفاخر خود که نماد هویت آنان است مباهاتکنند؛ آیا برنامهی خاصی برای معرفی شخصیت و تبیین افکار علما و حکمای تهران در دستور کار دارید؟
دوستان ما در حوزهی علمیهی امام رضا(ع)، برنامهای را تحت عنوان «سلسله نکوداشتهای پیشکسوتان حوزهی تهران اجرا میکنند که تاکنون نیز چند حلقه از آن برگزار شده است. برنامهی نکوداشتی برای آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی داشتیم که از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی و از مدرسین پرسابقهی حوزهی تهران قلمداد میشوند؛ همچنین بزرگداشتی برای حضرت آیتالله خوشوقت(ره) برگزار کردیم که ایشان نیز از شاگردان مرحوم علامهی طباطبایی و از علمای اخلاقی و معنوی حوزهی تهران بودند. بزرگداشت بعضی دیگر از بزرگان حوزهی تهران از جمله آیتالله سیدرضی شیرازی، آیت الله سیدحسن مصطفوی که تمامی سطوح تحصیلی خود را در همین مدرسهی رضائیه سپری کردهاند و نیز حاج سید علیاصغر هاشمی علیا، مؤسس حوزهی چیذر، آیتالله استادی، آیتالله خرازی و بعضی دیگر از علمای تهرانی مقیم حوزهی قم نیز در دستور کار قرار دارد. هر بار که نکوداشتی برگزار میشود دستکم یک جلد در زندگینامه و اندیشهنامهی آن بزرگ و پیشکسوت تألیف و منتشر میشود. در عین حال برگزاری کنگرهی بزرگداشت مرحوم آیتالله مجتهدی در دستور کار مرکز مدیریت حوزههای استان تهران قرار گرفته که انشاءالله در موقع مناسب برگزار خواهد شد.
اکنون نیز مقدمات برگزاری همایش بزرگداشت حکیم مؤسس «آقاعلی مدرس زنوزی» که مؤسس مکتب حکمی ـ معرفتی تهران است در جریان است و بناست در تاریخ هیجدهم دیماه، با همکاری مجمع عالی حکمت، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا، در محل مدرسهی رضائیه برگزار شود. سنخرانان این همایش حکمی عبارتند از حضرات، آیتالله سیدحسن مصطفوی، مدرس برجستهی حکمت مشّاء، آیت الله غلامرضا فیاضی رئیس مجمع عالی حکمت حوزه، آیت الله دکتر احمد بهشتی، استاد حوزه و دانشگاه، آیت الله محمدتقی واعظی و بندهی حقیر.