دربارهی فلسفهی دین
هر چند، فلسفهی دین بهمثابهی یک دانش یا رشتهی مطالعاتی در حوزهی دینپژوهی هم اکنون در جهان موجود است، و بهرغم آنکه غالب فیلسوفان دین، ادیان مختلق و محقَّق ـ و نه منزَّل ـ را که تا مرز تناقض با همدیگر متفاوتاند، موضوع این دانش انگاشتهاند،[۱] به نظر امکان «فلسفهی دین» واحد و فراگیر قابل تأمل است: و به دلیل آفت اعمی فکری و حداکثریاندیشی، یا اخصی و مصداقینگری[۲] بانیان و باحثان این رشته دربارهی تلقی از دین، که نوعاً بر مصداق اسلام نیز انطباق ندارد، «فلسفهی دینِ» موجود ـ کما هو حقه ـ پاسخگوی مسائل سؤالات دربارهی دین اسلام نیست، و ما نیازمند تنسیق فلسفهی دین [اسلامی] هستیم. در فصل نخست فلسفهی دین، این انگاره به اجمال توضیح داده شده است.[۳]
فلسفهی دین، با علم کلام و کلام جدید تفاوت دارد. هر چند مباحث و مسائل بسیاری میان آن دو مشترک است، اما حیث ورود و روش و رویکرد دو دانش در این مسائل، متفاوت است. کلام، دانشی است که دین را از درون ـ یا توأماً از درون و برون ـ مورد مطالعه قرار میدهد. مهندسی گزارههای لاهوتی و دفاع از دین بر عهدهی این علم است. فلسفهی دین در معنی محدود ـ و به نظر ما دقیقتر ـ به «مطالعهی فرانگر ـ عقلانی احکام کلی امهات مسائل دین» اطلاق میشود، و در معنی سنتی و فراگیرتر، هرگونه مطالعهی عقلانی «دربارهی دین» و «در دین» گفته میشود.[۴]
دانشهای فرانگر دیگری نیز در قلمرو دینپژوهی وجود دارند که مشرفانه به دین و دینداری مینگرند و آنها را از بیرون ـ اما نه عقلانی، بلکه به شیوه علمی ـ مطالعه میکنند، مانند جامعهشناسی دین که کنش و واکنشهای جامعهی دینداران و رفتار جمعی متدینان را از آن جهت که جمع دیندارند، از بیرون آن جامعه مورد مطالعه قرار میدهد. همچنین مانند روانشناسی دین که یک دانش فرانگر است و اثر دین را بر کنش و واکنش فرد متدین و رفتار فرد دیندار را از آن حیث که دیندار است، مطالعه و توصیف میکند، اما رویکرد مطالعاتی این دانشها لزوماً عقلانی نیست: جامعهشناسی دین در مطالعات خود از قواعد جامعهشناختی و روانشناسی دین از قواعد روانشناختی ـ که عمدتاً تجربیاند ـ بهره میگیرند: نیز موضوع مطالعهی این دانشها نفس دین و امهات مسائل آن نیست: فقط فلسفهی دین به روش، رویکرد و با قواعد عقلانی نفس دین را مورد مطالعه قرار میدهد.
هر چند فلسفهی دین در جامهی جدید خود، در مغرب زمین تکون و توسعه یافته است و فیلسوفان دین غرب، نوعاً هشت تا ده مسئله را بهعنوان مسائل فلسفهی دین برمیرسند.[۵] اما به اعتقاد ما و براساس تعریفی که ارائه شد، محدود کردن مباحث این دانش به مسائل مزبور توجیهی ندارد، و بهرغم نقش تأسیسگرانهی فرنگیان در این رشته، تأیید همهی دیدگاهها و مدعیات آنان الزامی نیست.
ساختار مباحث دربارهی فلسفهی دین
دینپژوه برای کشف قضایای دین و فهم متون دینی، نخست باید تلقی روشنی از احکام کلی دین و امهات مسائل آن به دست آورده باشد آنگاه به کشف دین و فهم قضایای دینی بپردازد: چنان که از فهرست مندرج در ذیل روشن خواهد گشت:
فلسفهی دین عهدهدار بحث از بخش عمدهی مباحث مبادی خمسهی اکتشاف دین است: مسائل مبدأ مصدرشناختی و مبدأ دینشناختی، تماماً در این دانش مطرح میگردد، بخشهای معتنابهی از مباحث مبدأ معرفتشناختی، مبدأ، مخاطبشناختی، و مبدأ متعلقشناختی نیز باید در همین علم حل شود.
علاوه بر نکتهی بالا در اهمیت این دانش، به لحاظ اینکه چون در روزگار ما فلسفهی دین چونان پایگاهی برای یورش به بنیادهای دین و دینداری مورد بهرهبرداری ملحدان و معاندان دین قرار میگیرد، متقابلاً میتواند و میباید چون سنگرگاهی برای دفاع از دین و توجیه دینداری، از سوی اصحاب دین مورد استفاده قرار گیرد. لذا از جهات مختلف پرداختن به این معرفت از ضرورت مضاعف برخوردار است.
®ساختار مباحث و مسائل فلسفهی دین:
درآمد: مباحث فلسفهی فلسفهی دین:
۱٫ تعریف فلسفهی دین / اطلاقات فلسفهی دین،
۲٫ ماهیت گزارههای فلسفهی دین،
۳٫ امکان فلسفهی دین [مطلق / فراادیانی]، و فلسفهی دین خاص [اسلامی]
۴٫ موضوع فلسفهی دین،
۵٫ قلمرو فلسفهی دین،
۶٫ مصادر و منابع فلسفهی دین،
۷٫ روش فلسفهی دین
۸٫ غایت و کارکردهای فلسفهی دین،
۹٫ ساختار مباحث فلسفهی دین،
۱۰٫ مطالعهی تطبیقی فلسفهی دین محض با فلسفهی دین اسلامی،
۱۱٫ رویکردهای رایج در فلسفهی دین، و طبقهبندی آن،
۱۲٫ نسبت فلسفهی دین با فلسفهی محض، فلسفهی دینی، فلسفهی معرفت دینی، منطق اکتشاف دین، کلام جدید، کلام سنتی، فلسفهی کلام، فلسفهی فقه، (بمعانیها) فلسفهی اخلاق دینی، فلسفهی علم دینی، و …،
*میراث معرفتی بازمانده از سلف در فلسفهی دین [اسلامی]،
*بایستههای فلسفهی دین خاص [اسلامی]
مباحث فلسفهی دین:
ما مباحث در خور بحث عمده در فلسفهی دین به شرح زیر است:
۱٫ چیستی دین
در ذیل این فصل مباحثی مانند عنوانهای زیر قابل درج است:
۱ـ۱٫ تعاریف دین،
۲ـ۱٫ گوهر و صدف یا حاق و حاشیهی دین،
۳ـ۱٫ سرشت قضایای دینی،
۴ـ۱٫ قلمرو دین،
۵ ـ۱٫ کارکردهای دین، (از جملهی نسبت دین و دنیا)
۶ـ۱٫ هندسهی معرفتی دین،
۲٫ هدف یا اهداف دین،
۳٫ منشأ دین،
۴٫ ضرورت بعثت،
۵٫ پلورالیزم دینی (= مسئلهی وحدت و تنوع ادیان)،
۶٫ کمال، جامعیت و جاودانگی دین،
۷٫ ایمان،
۸٫ تجربهی دینی،
۹٫ عبادت و مناسک دینی،
۱۰٫ معرفت دین:
در این بخش، مسائل زیر میتواند بررسیده شود:
۱ـ۱۰٫ اشاره به تفاوت معرفت دین با معرفت دینی، معرفتشناسی دین، و معرفتشناسی دینی،
۲ـ۱۰٫ فهمپذیری دین (امکان اکتشاف دین)،
۳ـ۱۰٫ روشمندی اکتشاف دین،
۴ـ۱۰٫ مدارک و مدرِکات دین (منابع کشف / فهم گزارهها و آموزههای دین)
۵ـ۱۰٫ فهم دین و هرمنوتیک متون،
۶ـ۱۰٫ تطور فهم دین، قرائتپذیرانگاری،
۷ـ۱۰٫ نسبت معرفت دینی با نفسالامر دین.
۸ـ۱۰٫ مختصات «منطق کشف مطلوب»
۱۱٫ زبان دین(= زبان متون مقدس، نه زبان علوم دینی که در زمرهی مباحث فلسفهی معرفت دینی بهشمار است)
۱۲٫ معناداری گزارههای دینی (قضایای مصرح دین، نه گزارههای معرفت دینی)
۱۳٫ توجیهپذیری و برهانپذیری مدعیات دین (قضایای مصرح دین، نه گزارههای معرفت دینی)
۱۴٫ نسبت و مناسبات دینبا
۱ـ۱۴٫ علمها و معرفتها (علوم طبیعی، علوم انسانی، و …)
۲ـ۱۴٫ گفتمانها و مشربها (فلسفه، عرفان، لیبرالیسم، دموکراسیخواهی، سکولاریسم، و …)
۳ـ۱۴٫ مقولات دیگر (تمدن، هنر، فناوری)
۱۵٫ امهات مدعیات دینی:
در این مبحث، عنوانهای زیر باید مورد ژرفکاوی فلسفی قرار گیرند:
۱ـ۱۵٫ خدا (مفهوم و ادلهی اثبات و انکار): این موضوع مهمترین و گستردهترین مسئلهی فلسفهی دین قلمداد میشود و تفصیل شایان زیرمجموعهای آن، فراتر از حوصلهی این فهرست است.
۲ـ۱۵٫ صفات،
۳ـ۱۵٫ شرور و بلایا (مسئلهی عدل، رحمت، حکمت خدا، و هدفداری خلقت و حیات)
۴ـ۱۵٫ خلقت و نحوهی پیدایش عالم (و مسئلهی آغاز)
۵ـ۱۵٫ مجرد و مادی
۶ـ ۱۵٫ وحی و نبوت
۷ـ۱۵٫ اعجاز
۸ـ۱۵٫ انسانشناسی
۹ـ۱۵٫ مسئلهی تکلیف و نظام اخلاقی جهان (و مسئلهی فرجام تاریخ)
۱۰ـ۱۵٫ خلود نفس (تناسخ و برزخ)
۱۱ـ۱۵٫ معاد (سعادت و شقاوت ابدی)
درخورد گفت است که:
یک) برخی از عنوانها بهطور استطردادی و از باب تتمیم مباحث اصلی فلسفهی دین (با توجه به تعریف مختار) و برخی دیگر از سر هماوایی با سنّتگزاران این حوزهی معرفتی، در فهرست گنجانده شده است.
ما در تأملات خود به سامانهی دیگری در زمینهی بافتار و ساختار فلسفهی دین دست یافتهایم که خلاصهی آن را تحت عنوان «سرشت و صفات حوزههای معرفتی دین» در صفحات همین اثر خواهیم آورد.
دو)هر چند مسائلی همچون نیاز انسان به دین، فطرت، انتظار آدمی از دین، علل اقبال و ادبار به دین و… به گونهی تطفلی قابل طرح در فلسفهی دیناند، اما قرابت این بحثها با انسانشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی دین و تاریخ ادیان افزونتر است.
سه)بسیاری از مسائل مندرج در فهرست بالا، به اعتباری مسئلهی فلسفهی دیناند و به اعتباری دیگر از مسائل دانشهای خویشاوند با آن، بهشمار میروند، بدینرو لاجرم، در مطالعات فلسفهی دین، به نوعی در آمیختگی صوری در مسائل علوم ذویالقربی باید تن در داد.
چهار)جایگاه طرح مسائل اختصاصی ادیان مانند: «تثلیت و تجسد خدا» و «رجعت»، دینشناسی تطبیقی (مقایسهای) یا کلام خاص هر دین است.
[۱]. از باب نمونه ر.ک: جان هیک، مباحث پلورالیسم دینی، مقدمهی مؤلف.
[۲]. از باب نمونه ر.ک: پی. اف. سل آلن، تاریخ فلسفه دین (۱۸۷۵-۱۹۸۰)، ص۲۲٫
[۳]. ر.ک: علیاکبر رشاد، فلسفهی دین، فصل اول.
[۴]. از باب نمونه ر.ک: جان هیک، فلسفهی دین، مقدمهی مؤلف.
[۵]. از باب نمونه ر.ک: جان هیک، فلسفهی دین.