به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت خلف صالح بنیانگذارکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، آیتالله شهید مصطفی خمینی(ره) کنگره پاسداشت منزلت علمی و خدمات انقلابی ایشان توسط پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با همکاری نهادهای حوزوی، دانشگاهی و فرهنگی کشور طی دو نشست، در تهران و شهر مقدس قم برگزار شد.
اختتامیه این کنگره روز چهارشنبه مورخ ۳ آبانماه جاری در مدرسه دارالشفا شهر مقدس قم با سخنرانی آیتالله علیاکبر رشادموسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس شورای سیاستگذاری کنگره ملی پاسداشت منزلت علمی و خدمات انقلابی آیتالله شهید مصطفی خمینی(ره)برگزار شد.
در ادامه متن کامل سخنان ایشان از منظرتان خواهد گذشت.
شأن علمی شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی(ره)
تسلیت عرض میکنم شهادت دردانه سیدالشهداء، حضرت رقیه سلامالله علیها، را و نیز پیشاپیش تسلیت عرض میکنم شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام، سبط اکبر را. خیرمقدم عرض میکنم به محضر میهمانان ارجمند، اساتید محترم، طلاب عزیز و شخصیتها و مسئولین نهادها که در این محفل نورانی به قصد تکمیل مقام و منزلت علمی و خدمات الهی علامه شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی حضور یافتهاید. از همه کسانی که در تدارک این مفحل و انجمن ارجمند صاحب نقش بودند نیز تشکر میکنم.
مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی، همانطور که در کلمات رهبر فرهیخته و فرهمند انقلاب شنیدیم شخصیتی جامعالاطراف بود. لکن شخصیت ایشان در نزد ما و بهخصوص نسل جدید، ناشناخته مانده است. سهم عظیم او در انقلاب، نزد نسل اول و دوم انقلابیون شناختهشده است، اما نسل جدید، متأسفانه شخصیت او را نمیشناسند.
دوستان در شناسایی آثاری که از ایشان و یا درباره ایشان منتشر شده، سعی وافری داشتهاند، اما دریغ از اینکه حتی یک رساله علمی در تبیین افکار آن بزرگوار در دانشگاه یا حوزه نوشته شده باشد. تنها یک رساله دکتری در مورد ایشان موجود است که متعلق به سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی، همشیره ایشان و صبیه بزرگوار حضرت امام است و به نوآوریهای فلسفی ایشان پرداخته است. بهجز این یک رساله، رساله دیگری پیدا کنیم و این مساله مشخص میکند که توجه لازم و کافی به ایشان نشده است.
در روزگاری که برای لاطائلات و ترهاتی که بعضی از فیلسوفنماها ـ به تعبیر آیتالله مکارم که کتابی هم با همین نام دارند ـ اینهمه رساله نوشته میشود، از پایاننامههای ارشد تا رسالههای دکتری در رشتههای مختلف دانشگاهی. آمار سالانه رسالههای ایران خیلی بالاست. اخیراً در جایی مطرح میشد که در سال افزون بر نهصدهزار عنوان رساله دکتری و پایاننامه ارشد نوشته میشود. از این آمار میلیونی دریغ که یک رساله را به تبیین آرای مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی اختصاص داده باشیم. در حالیکه ایشان هم مرد جامعی به لحاظ علمی بود، هم مرد برجستهای به لحاظ عملی و هم به حیث انقلابیگری و نقش فوقالعادهای که در انقلاب داشت، بازوی امام در همه صحنههای خطر محسوب میشد و همواره در کنار ایشان ایستاد. در زمانهایی که امام در صحنه نبودند و در بازداشت بهسر میبردند، حاج آقا مصطفی خلأ ایشان را پر میکرد، چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز در پیامشان اشاره فرمودند. زمانیکه امام در زندان بودند ایشان بود که مبارزات را راهبری و جمعیت را هدایت میکرد.
نقش ایشان حتی در انقلاب نیز شناختهشده نیست. تحقیق کافی و وافی که در خور شأن ایشان باشد و فراخور سهم بزرگی که ایشان در انقلاب دارد، صورت نبسته. حاج آقا مصطفی به لحاظ معنوی نیز جایگاه خاصی دارند. ایشان اهل ذکر بودند، حالاتی داشتند، ساعاتی داشتند، در معرض نفحاتی بودند، شبیه به خود حضرت امام. تعبیر زیبایی بود که حضرت آقا فرمودند: ایشان نسخه دوم امام بود. فلزش از جنس فلز امام بود.
امام شعاری و عاطفی سخن نمیگفتند. اگر امام اسیر عاطفه بود با مرگ فرزند ارشد و برومندش، آنسان که برخورد کرد، برخورد نمیکرد. وقتی به ایشان اطلاع میدهند که حاج آقا مصطفی فوت کردهاند، درس را ترک نمیکنند، درس را میدهند، بعد سر جنازه میآیند. یکی از دوستان میگفتند وقتی ایشان وارد اتاقی شدند که جنازه در آن قرار داشت، صبیه مرحوم حاج آقا مصطفی و نوه امام که پدر از دست داده بود امام را صدا کرد و خواست اظهار کند که پدرم را از دست دادم، یک لحظه چهره امام متغیر شد و نزدیک بود حالت عاطفی پیدا کند، ولی سریع عادی شد. امام عاطفی حرف نزد اگر فرمود مصطفی امید آینده اسلام بود.
در حدی که ما به یاد داریم، امام در سه صحنه، یک جمله ماورایی را به زبان آوردند که در آغاز ادای این عبارت در هر سه صحنه شگفتآور مینمود و احیاناً بعضی از این صحنهها با دیگری نیز قابل مقایسه نبودند. زمانیکه حاج آقا مصطفی رحلت کردند، حضرت امام فرمودند: این از الطاف خفیه الهیه است. وقتی در آن زمان این جمله را شنیدیم تعجب کردیم. چطور میشود در این شرایط غربت، پسر انسان از دست برود و یاور فکری و عاطفی خود را از دست بدهد، بعد بفرماید از الطاف خفیه الهیه است. در آن زمان هم که هنوز نشانههایی از خیزش مردمی و تلاطمی در جامعه به چشم نمیخورد. این نبود که بگوییم ما هم کمی حدس زدیم و فهمیدیم چرا امام میفرمایند از الطاف خفیه الهیه است. ما از این فرمایش امام خیلی تعجب کردیم
حضرت امام این جمله را بار دیگر در زمانیکه موضوع قطع رابطه با امریکا پیش آمد، فرمود. آن زمان هم شاید این فرمایش امام را بهخوبی درک نکردیم، اما به هر حال، انقلاب پیروز شده بود، نظام اسلامی شده بود، در مصاف بودیم و یک مقدار قابل درک بود.
بار سوم نیز زمانیکه رژیم بعثی به ایران حمله کرد، حضرت امام این عبارت را به کار بردند. من دقیقاً به خاطر دارم، بعد از پیروزی انقلاب دوباره آمدیم قم و مشغول درس و بحث شدیم. دقیقاً آن لحظه و صحنه را به یاد دارم که در صفائیه بودیم، رادیو را روشن کردیم و بعد از گزارش حمله وسیع هوایی صدام به ایران، امام فرمودند یک دزدی آمده است و سنگی انداخته است و رفته است و جوانها مشغول جوابگویی هستند و مضمون عبارت ایشان هم این بود که این اتفاق از الطاف خفیه الهیه است. البته بعدها مشخص شد که این عبارت امام چقدر ماورایی بود و آن بزرگوار تا کجا را میدید.
این مرد چگونه پیشبینی کرد که موضوع رحلت حاج آقا مصطفی به پیروزی انقلاب منجر خواهد شد؟ در آن شرایط کسی تصور هم نمیکرد. من به یاد دارم که بعد از شهادت ایشان بنده سخنران اولین مجلسی بودم که در تهران برگزار شد. در کوچه مسجد سنگی تهران، اولباری بود که مجلسی برگزار میشد و آشکارا از امام سخن به میان میآمد. گاهی گفته شده که در جای دیگری و فرد دیگری تعبیری از حضرت امام کرده، ولی اینگونه نیست و جلسه ما جلوتر بود.
آن حادثه پیش آمد و چند روز بعد که عید قربان هم بود مجلس معظمی در سه راه کاروانسرا سنگی و در باغ مرحوم حاج آقا یمانیان برگزار شد. آن مجلس به بهانه عید قربان بود، ولی به مرحوم حاج آقا مصطفی اختصاص داده شد. در آن ایام مبارزات کمابیش شروع شده بود و این بحثها مطرح بود. مأموران باغ را محاصره کردند و زودوخورد شد. حدود هشتصد نفر از نیروهای گارد ریخته بودند و درگیری شد و ما هم کتک خیلی مفصلی خوردیم. بعد از آن به اصفهان رفتیم. چند شبی آنجا بودیم. شب اول دیروقت رسیدم و جایی را پیدا نکردم. به خیابان مسجد سید رفتم و در ساختمان نیمهتمامی تا اذان صبح پناه گرفتم. بعد هم برای نماز به مسجد سید رفتم. به مرحوم سید شفتی گفتم خسته هستم. ایشان گفت رادیو بیبیسی اتفاقات کاروانسرا سنگی را گزارش کرده. بعد از آن به منزل مرحوم آقای خادمی رفتم. بعد از چند روز هم به قم برگشتم و در منزل یکی از دوستان در صفاشهر مستقر شدم. اما پس از چند روز باخبر شدم که آقایان خلخالی، ربانی و ناطق نوری در مسجد اعظم مراسم عظیمی برگزار کردهاند و جو کلاً شکسته شده است. غرض اینکه در چنین فضایی قرار داشتیم. در آن زمان نمیشد پیشبینی کرد که بعد از رحلت ایشان چه اتفاقی رخ خواهد داد و منتهی به پیروزی انقلاب خواهد شد.
در مورد موضوع قطع رابطه و حصر اقتصادی نیز در آن زمان فکر نمیکردیم چنین حرکتی منشأ استقلال ما خواهد شد. فکر نمیکردیم که جنگ ابهتی از ما پدید خواهد آورد که ترامپ اعتدال روانی خود را از ترس موشکهای ما از دست داده بدهد و این حرفها را بزند. به هر حال امام مردی ماورایی بود و مرحوم حاج آقا مصطفی هم شِمایی از این ماورائیت را داشتند.
از شخصیت علمی ایشان نیز همگی اطلاع دارید. تقریرات اصول حاج آقا مصطفی به نظر بنده حقیر، جزء آثار اصولی ماندگار روزگار است. مجموعهای در هفت جلد و یک دوره نسبتاً کامل از اصول. البته مهم این است که آیا مقرر آرای دیگران باشیم یا خود مؤسس باشیم. مرحوم حاج آقا مصطفی مؤسس بودند، در رتبهای نازلتر از حضرت امام. حضرت آقا فرمودند: امام (ره) مبنابرانداز و مبناساز بودند، مرحوم حاج آقا مصطفی نیز کموبیش همینگونه بودند. ایشان در اصول تقریباً در تمامی مسائل نقد و نِقاشی وارد کرده بودند، مخصوصاً خیلی هم اهتمام داشتهاند که نظرات حضرت امام را نقد کنند و هر جا از والد محققشان تکریمی میکنند. قطعاً از اولین کسانیکه به تفصیل و محققانه نظریه خطابات قانونیه حضرت امام و به تعبیر دقیقتر نظریه عدم انحلال خطابات را نقد کردند ایشان هستند. حدود نود صفحه در جلد سوم تقریرات به این نظریه پرداختهاند و یکیک هفت مقدمهای را که حضرت امام بر این نظریه فوقالعاده عظیم طرح کردهاند، یا ثبوتاً و یا اثباتاً زیر سؤال بردهاند. یا استدلال کردهاند که این مطلب پذیرفتنی نیست و اشکالات آن را هم طرح کردهاند، و یا، در مقام اثبات، فرمودهاند اگر این مبنا و مقدمه درست است، در تأمین نظریه ایشان کاربردی ندارد.
امام در این نظریه میخواهند بگویند ترتب معنا ندارد، اهم و مهم تفاوت نمیکنند و چه مهم و چه اهم، بالفعل هستند، و اگر متعلق فرد هم باشد، میتوانیم دو امر داشته باشیم در عرض یکدیگر. از همین مقدمه اول حاج آقا مصطفی شروع میکنند و تا مقدمه هفتم همه را ثبوتاً و اثباتاً زیر سؤال میبرند. البته سپس، در ذیل مقدمه چهارم، نُه اشکال را بر نظریه انحلال مطرح میکنند. در آخر نیز دوباره برمیگردند و نظریه را تحکیم میکنند و تعبیر بلندی راجع به این نظریه دارند و میفرمایند: آنچه به ذهن حضرت امام خطور کرده الهام الهی است. این کلام بسیار عمیق و بلند است، چون منشأ آثاری در اصول و فقه میشود و در مجموع تصور حقیر این است که نظریه خطابات قانونیه حضرت امام در واقع گرانیگاهی است برای طراحی دیگرباره اصول، یعنی با این نگاه میتوان اصول را بازسازی کرد، هرچند بعضی مقدمات آن محل بحث باشد. حقیر طلبه نیز در دور دوم خارج اصول، ۴۲ جلسه راجع به این مبحث عرایضی را مطرح کردهام و مکتوب هم هست. ممکن است ما به عنوان طلبه حرف بزنیم، ولیکن معنا استوار است و مبنا بسیار مهم است. قطعاً کسی قبل از ایشان به وسعت و عمق به این نظریه توجه نکرده است. حاج آقا مصطفی در تمام مسائل اصول همین رویّه را داشتند. در تفسیر نیز همین شیوه را داشتند، در حکمت نیز همینطور. ایشان کتابی داشتهاند که با تأسف زیاد، از بین رفته و در جایجای تقریر به آن اثر ارجاع میدهند، با نام: «القواعد الحکمیه» که یک دوره فلسفه است. احتمالاً خود اثر در هجوم ساواک از دست رفته، ولی آنچه ایشان نقل کردهاند، این کتاب مجموعهای از نقدها بر اعاظم حکمت و خاصه صدرالمتألهین (ره) بوده است. همین مواردی که خود ایشان نقل کرده است، حدود پنجاه نقد اساسی بر نظرات اعاظم حکماست و علیالقاعده بسیاری نقدهای دیگر نیز در این کتاب بوده که بازگو نکردهاند. ایشان در حکمت ید طولایی داشتند و واقعاً یک حکیم بودند. نوشتنِ یک دوره حکمت، آن هم حکمت نقادانه و پنجه درانداختن با امثال صدرالمتألهین، کار هر کسی نیست. در حوزه اندیشه سیاسی نیز به همین ترتیب، در حوزه مسائل اجتماعی همینطور. رساله ولایت فقیه ایشان را دوستان به فارسی ترجمه کردهاند و در دسترس قرار خواهد گرفت، به رغم حجم کم، متن بسیار مستحکمی است و بسیار متقن و دقیق است. در حوزه مسائل تاریخی نیز رسالهای در تاریخ ائمه علیهمالسلام دارند که منتشر نشده. ایشان زاویه دید تاریخیِ بسیار دقیقی داشتهاند، یعنی علاوه بر جهات عملی و عرفانی و روحانی، یک فرد جامعالاطراف، به لحاظ معرفتی هم بودهاند.
در هر صورت اگر در مورد مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی هر تعبیری بهکار بریم رساتر از تعبیر امام نیست که فرمودند: «مصطفی امید آینده اسلام بود»، و سرّ آن نیز هم دو جهتی بود که رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند، یعنی جامعیت علمی ایشان که میتوانستند در آتیه مرجع باشند و نیز شهامت ایشان. این جهات را مرحوم حاج آقا مصطفی داشتند. مردی بزرگ بودند که در آن زمان از دست دادیم، ولی خداوند متعال برابر با اخلاص افراد در وجود و حیات آنها و در ممات آنها اثر و نقش قرار میدهد. ایشان بسا اگر در اوج مبارزات و پس پیروزی حضور داشتند، بازوی نیرومندی برای حضرت امام و پشتوانه بزرگی برای انقلاب میبودند، اما خداوند متعال با شهادت ایشان این انقلاب را به اوج رساند و این اقیانوس عظیم مردمی را به تلاطم درآورد و بنیان رژیمی با ادعای ۲۵۰۰ سال سابقه را برکند. به هر حال اگر کسانی از این مراتب برخوردار باشند در چنین زمانهایی خودشان را نشان میدهند، ولو از دست بروند، با از دستدادن، به دست میآیند و شأنشان شناخته میشود و نقششان برجسته میشود.