* پیشرفت دارای دو وجه است: ۱٫ معنای «مصدری»: سیر و صیروت ارتقاورزانه = فرایند؛ ۲٫ معنای حاصل مصدر و وضعیت مطلوب محقق = برایند.
* فحص منابع مقدس و تدوین دادههای آن در باب فرایند و برایند پیشرفت: مفاهیم و کلمات کلیدی مانند: مفهوم هویت از اویی و بسوی اویی: إنا لله وإنا الیه راجعون [لله = برایند/ الیه = فرایند] مفهوم «انتظار فرج» = فرایند، و مفهوم «فرج» = برایند [جهان برتر و ظهور ظرفیت و فعلیت حیات] مفهوم مغبونیت «تساوی ایام»: من ساوی یوماه فهو مغبون / مفهوم عدم فراغ: فإذا فرغت فانصب / و …
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ * تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (ابراهیم۱۴ :۲۴ و۲۵ )
أَ فَمَنْ یَمْشی مُکِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ یَمْشی سَوِیًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (الملک:۲۲)
* بایستگی دستیابی به تعریف مستقل و مطلوب و لزوم تعیین کارگروه مرکب علمی برای تهیهی تعریف.
* پیشرفت دارای دو وجه است: ۱٫ معنای «مصدری»: سیر و صیروت ارتقاورزانه = فرایند؛ ۲٫ معنای حاصل مصدر و وضعیت مطلوب محقق = برایند.
* فحص منابع مقدس و تدوین دادههای آن در باب فرایند و برایند پیشرفت: مفاهیم و کلمات کلیدی مانند: مفهوم هویت از اویی و بسوی اویی: إنا لله وإنا الیه راجعون [لله = برایند/ الیه = فرایند] مفهوم «انتظار فرج» = فرایند، و مفهوم «فرج» = برایند [جهان برتر و ظهور ظرفیت و فعلیت حیات] مفهوم مغبونیت «تساوی ایام»: من ساوی یوماه فهو مغبون / مفهوم عدم فراغ: فإذا فرغت فانصب / و …
* تفاوت نظریهی پیشرفت اسلامی با نظریهی اسلامی پیشرفت، و الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی.
* اینک و پس از نکات مقدمی بالا به تبیین پیشرفت اسلامی میپردازیم:
پیشرفت اسلامی عبارت است از:
«فرگشتگی پویا و پیوستهی شؤون گوناگون حیات انسانی، در راستای فعلیتیابی استعدادهای فطری انسان، از رهگذر کشف مشیّت تکوینی و تشریعی الهی، و اعتقاد و التزام بدانها».
* فقرات سهگانهی تعریف پیشرفت و کاربردها و بار هرکدام از آنها:
درخورد تأکید است که: تعریف پیشنهادی ما از پیشرفت، حاوی هر دو وجه فرایندوارگی و برایندوارگی است (به دلیل کاربرد تعبیر «فرگشتگی» که مشیر به معنای مصدری و حاصل مصدری است، و تصریح به خصلت پویایی و پیوستگی که مشیر به سیر و صیرورت است) و به این ترتیب تعریفی پیشینیست (و در مقام ارائهی نظریهی پیشرفت و پیشنهاد وضع مطلوب است) نه پسینی (که درصدد وصف وضع موجود و بیان واقع محقق باشد)، اما این تعریف از سه فقرهی اصلی تشکیل شده است:
۱٫ «فرگشتگی پویا و پیوستهی شؤون گوناگون حیات انسانی»: این فقره میتواند تعریف پسینی کوتاه و عامِِ مطلق پیشرفت و توسعه، با هر نگرشی (حتی تلقیهای غربی توسعه، البته براساس تصور جانبداران آن) بهشمار آید. این عبارت، رساتر از عبارات مبهم و کلیای مانند «حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب» است که برای تعریف توسعه ارائه شده، زیرا چنین عباراتی، آگاهی ماهوی راجع به توسعه در اختیار آدمی نمینهد. مجموع متن پیشنهادی، بهرغم آنکه تعریفی پیشینی و معطوف به تلقی اسلامی پیشرفت است، و میتواند تعبیری از نظریهی اسلامی پیشرفت نیز قلمداد شود، مشتمل بر تعریف پسینی مطلق توسعه نیز میباشد.
۲٫ «در راستای فعلیتیابی استعدادهای فطری انسان»: این فقره، دو مؤلفهی اساسی پیشرفت اسلامی را که عبارتند از: مبنای «انسانشناختی» و انسانمداربودن، و مبنای «غایتشناختی» و فطرتمآلبودن آن ـ که تفاوت اصلی پیشرفت اسلامی با سایر مکاتب و نظریههاست ـ ، بیان میدارد.
۳٫ «از رهگذر کشف مشیّت تکوینی و تشریعی الهی و اعتقاد و التزام بدانها»: فقرهی سوم، ضمن ارائهی مؤلفههای «مبنای روششناختی» که اکتشافی/ اجتهادی است و «منبعشناختی» که مشیت تکوینی و تشریعی الهی است، تعریف مبسوط پیشرفت اسلامی را به دست میدهد.
* شرح کلمات کلیدی تعریف/ نظریه:
۱٫ واژهی «فرگشتگی» را به معنی تکامل (کاملشدگی فرایندمند) به کار میبریم. این کلمه با مفهوم لغوی اصطلاح اصلی یعنی «پیشرفت» سازگاری و تناسب دارد؛ واژهی «فرگشتگی» نسبت به کلمهی «تکامل» از امتیازاتی برخوردار است، از جمله: فارسیبودن؛ نوبودن؛ ایهام به مصدر و حاصل مصدر داشتن؛ و…]
۲٫ «شوون گوناگون حیات انسانی» را به معنی عرصهها و ابعاد حیات آدمی، به کار میبریم، عرصههایی از قبیل معرفت، معنویت، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، عواطف، و…
چنانکه شؤون حیات، شامل روابط چهارگانهی انسان با «خالق»، «خود»، «خلق»، و«خلقت» نیز میگردد.
از جهتی دیگر میتوان عرصههای گوناگون زیستی و روابط چهارگانهی انسانی را به لایههای «بینش» (معرفت و ایمان)، «منش» (اخلاق و ارزشها)، «کشش» (علایق و سلایق/ گرایشها و ذائقهها) و «کنش» (رفتارها/ جنبههای سختافزاری زندگی) دستهبندی و طبقهبندی کرد.
۳٫ عبارت «شؤون گوناگون حیات انسانی»، به «فردی» و «اجتماعی»بودن پیشرفت، و نیز «برجستگی حیث اجتماعی» آن اشاره دارد.
۴٫ منظور ما از «مشیت تکوینی الهی»، ارادهی تحققیافتهی خالق در بستر هستیست که علم و اعتقاد بدانها را از انسانها خواسته است.
۵٫ مراد ما از «مشیت تشریعی الهی»، احکام الزامی ـ تکلیفی و نیز ارزشی ـ تهذیبی است که شارع، عمل و التزام جوانحی و جوارحی بدانها را از انسانها خواسته است. در این عبارت «تشریع»، بالمعنی الاعم لحاظ شده و شامل همهی «آموزهها»ی دینی انگاشتهشده.
* اجزاء و مؤلّفههای مورد تصریح و تلویح در تعریف:
۱٫ با واژهی فرگشتگی (کمالورزی و کمالوری)، تصریح به ماهیت پیشرفت.
۲٫ با واژهی پویا و پیوسته (سیر و صیرورت وقفهناپذیر) تلویح به چگونگی.
۳٫ با عبارت «شؤون گوناگون حیات» تصریح به قلمرو عرضی (ساحات و ابعاد).
۴٫ با عبارت «اعتقاد و التزام بدانها» تصریح به قلمرو طولی (سطوح و لایهها)، نظر و عمل، نیز معنویت و مادیت، و نیز سخت و نرم.
۵٫ با عبارت مشیت تکوینی و تشریعی الهی، تصریح به منابع.
۶٫ با عبارت کشف وکاربست، تلویح به روشمندی و روش.
۷٫ با عبارت شؤون حیات انسانیِِ (بشریت) تصریح به متعلق.
۸٫ با عبارت تحقق ظرفیتهای فطری انسان، تصریح به غایت و جهت.
۹٫ با عبارت «شؤون حیات انسانی»، تصریح به انسانمحوربودن و وجوه اجتماعی داشتن.
۱۰٫ با عبارت «استعدادهای فطری انسان»، تلویح به جنبههای فردی.
۱۱٫ با عبارت «استعدادهای فطری انسان»، همچنین به گرانیگاه فرایند و برایند پیشرفتورزی، اشاره شده است.
۱۲٫ عبارات تعریف، در مجموع، ایهام کافی به دنیویبودن مقولهی پیشرفت دارد.
نتیجه آنکه: با توجه به نکات پیشگفته، تعریف پیشنهادی، از مزایا و محاسن گوناگونی بهرهمند است، از جمله: ۱٫ برخورداری از جامعیت مؤلفهای، ۲٫ بیان مبانی «مبداشناختی»، «انسانشناختی»، «غایتشناختی»، «منبعشناختی» و «روششناختی»، پیشرفت اسلامی، ۳٫ شامل نگرش پیشینی و پسینیبودن، ۴٫ و… .
* پیشانگارههای نظریهی پیشرفت اسلامی
چنانکه از توضیحات بالا آشکار شد، نظریهی پیشنهادی، مبتنی بر «پیشانگارهها»ی گوناگونیست که باید در فرصت مناسب، یکانیکان آنها به نحو درخوری تبیین و تشریح شوند، از جمله:
۱٫ مبنای ماهیتشناختی: پیشرفت، کمالورزی و کمالوری است.
۲٫ مبنای هویتشناختی: از سنخ اجتماعیات و امور دنیوی است.
۳٫ مبنای مؤلفهشناختی/ سازهشناختی: شمول عرصههای نظر و عمل.
۴٫ مبنای قلمروشناختی: اطلاق شؤون.
۵٫ مبنای دینشناختی: جامعیت، کارآمدی، روزآمدی و انعطافپذیری، فهمپذیری.
۶٫ مبنای منبعشناختی.
۷٫ مبنای انسانشناختی: فطرتنمونی انسان. / فرگشتیابندگی شؤون حیات اجتماعی.
پیوست:
تعریف یا نظریه پیشنهادی ما، شباهت زیادی به تعریف علامه جعفری از حیات معقول دارد؛ آنجا که ایشان از جمله وظائف فلسفهی علم را تعیین رجحان برخی علوم بر برخی دیگر، براساس حیات معقول میداند. از نظر ایشان «حیات معقول عبارت است از حیات پویا و هدفدار که بدون حذف حتی یک استعداد مادی و معنوی از انسان، همهی استعدادها و نیروهای او را تا حد امکان به فعلیت برساند». (رک: جعفری تبریزی، محمدتقی، تحقیقی در فلسفهی علم، تهران: مؤسسهی تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۸. ص۱۵۶)
یک نظریهی کامل و کارآمد، باید از ویژگیهای مهمی برخوردار باشد، از جمله:
۱٫ شفافیت مفهومشناختی؛
۲٫ مسألهی اصلی مشخص؛
۳٫ ارکان و اجزاء منسجم؛
۴٫ روششناسی متناسب و یکدست؛
۵٫ پیشانگارهها و مبانی روشن و متقن؛
۶٫ دلایل و شواهد محکم و مقاوم؛
۷٫ قدرت بر نقد و ابطال نظریههای رقیب و معارض؛
۸٫ تعمیمپذیری کافی؛
۹٫ نتایج نظری و کاربردی درخور.
۲۷/۲/۹۳
لینک کوتاه: https://rashad.ir/?p=1227