آیتالله رشاد با بیان اینکه سبک رهبری در نامه به جوانان غربی مخاطب قراردادن وجدانهاست، گفت: شیوهی مواجهه و تخاطب با وجدان، شیوهی فوقالعاده ای است که متأسفانه از این شیوه غافلیم.
به گزارش خبرنگار مهر، هماندیشی اسلام و جوان غربی؛ چالشها و چشماندازها به منظور بررسی و بازخوانی دو نامهی رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غرب و با محوریت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مشارکت تعدادی از دستگاههای معتبر علمی فرهنگی کشور با حضور آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، صبح دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، در تالار استاد شهیدی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در افتتاحیه این هماندیشی گفت: با تأملی که در این دو نامه رهبر معظم انقلاب که به جوانان غربی صادر شد، داشتم به نظرم میتوان از ابعاد گوناگون این پدیده و اتفاق ارزشمند تاریخی صحبت کرد؛ یکی از این ابعاد، سبکشناسی نامهی مقام معظم رهبری است. ایشان با سبک مخصوصی با مخاطب به تخاطب میپردازد؛ سبکی که شیوهی همهی انبیا و اولیا است. مخاطبقراردادنِ وجدانها مبتنی بر یک سری مبانی معرفتی است. ما انسان را ذاتمند میپنداریم برخلاف کسانی که انسان را بدسرشت میدانند و به آدمی بدبین هستند، ما معتقدیم انسان دارای فطرت ملکوتی و سرشت الهی است. در انسان چیزی به نام فطرت الهی نهفته است. نمیخواهم از فطرت چندان سخن بگویم. معتقدیم در وجود انسان فطرت نهفته است. نحوهی وجود آدمی چنان است که هم در ساحت معرفت و شناخت و هم در ساحت گرایش و هم در ساحت کنش و رفتار، این فطرت وجود دارد.
وی گفت: فطرت که نحوهی وجود آدمی است در سه ساحت معرفت و گرایش و علایق و ساحت رفتار و کنش و عمل تأثیرگذار است و فطرت غیر از اخلاق است. آیات و روایات بسیاری این مدعا را به اثبات میرسانند که انسان دارای فطرت الهی است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: تفاوتی که کلمه فطرت با خلقت دارد این است که با اینکه هر دو بر وزن فعلت هستند، اما در فطرت چیزی نهفته است که در خلقت نیست. فطرت را به آفرینش ابداعی، بیسابقه، بیمثال و بیالگو میگویند. انسان دارای خلقی خاص و بیپیشینه است. قرآن اشاره دارد که انسان دارای جوهر و گوهری است که آن گوهر الهی است. خدا آن گوهر را الهی آفریده و آن گوهر به الوهیت و عبودیت وابسته است.
وی افزود: اگر میخواهید با مخاطب مواجهه شوید باید به فطرتش مراجعه کنید؛ یعنی با وجدانش تخاطب کنید، نه آن لایههای بیرونی انسانی که آلوده به حجابهای ظلمانی است. در این زمینه آیات فراوانی نیز داریم. همچنین روایتی از پیامبر اکرم (ص) هست با این مضمون که خدا هر مولود و هر بچهای که زاده میشود را با فطرت میزایاند و اینکه خدا خالق اوست را در وجودش میگذارد. اینکه ما میگوییم اگر از انسان بپرسیم چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، میگوید خدا، معنایش همین است. بشر معتقد به خالقیت باریتعالی است.
رئیس شورای حوزههای علمیهی استان تهران تصریح کرد: از امام صادق(ع) پرسیدند از کجا بفهمیم خدایی هست؟ چگونه خدا را درک کنیم؟ فرمودند: شما وقتی سوار کشتی میشوید اگر کشتی در طوفان بشکند و بر تختهپارهای در میان اقیانوس باشید، آیا در آن لحظه نقطهی امیدی ندارید؟ میگویند چرا امید داریم که نجات پیدا کنیم. ندایی در درون انسان میگوید راه امید باز است. امام صادق(ع) فرمودند این امید همان خداخواهی است.
آیتالله رشاد اظهار داشت: اطمینان از اینکه نجات پیدا کنید با ابزارهای مادی توجیهی ندارد، اما با این وجود التجا پیدا میکنید به خدا. حدیثی با این مضمون که در شرایط سخت و بلاخیز همه متوجه خدا میشوند. این مسئله نشان میدهد چیزی در درون آدمی وجود دارد که راه را پیدا میکند. مانند دستگاه مسیریاب که انسان را به راه درست هدایت میکند. خداوند هم در درون آدمی چنین دستگاهی تعبیه کرده است که بتواند با مرکز عالم که خدایتعالی است ارتباط پیدا کند. بسیاری از کسانی که در چنین وضعیتی قرار گرفتهاند نقل کردهاند که چنین تفطنی یافتهاند. این وضعیت از بیرون هم نیست استدلال برانگیز و محاسبهانگیز و عقلی هم نیست؛ این مسئله درونخیز است، یعنی انسان از درون ادراک میکند. اولیای الهی و ائمه نوعاً با مخاطبانشان بدین شکل مواجهه میشدند. امام صادق(ع) و امام رضا(ع) در مناظره با زنادیق هم بیش از اینکه به دلایل عقلی توسل کنند وجدانشان را مخاطب قرار میدادند؛ یعنی خطابشان به وجدان درونی و آنچه که در درون به حصول عینی پیوند مییابد بود، ولی ما از این نکتهی بسیار مهم غافلیم.
وی گفت: ما در اینجا در مقام تخطئهی شیوههای دیگر، بهجز شیوهی تخاطب با وجدان نیستم. خیلی خوب است با شیوههای عقلی و فلسفی با مخاطب سخن گفته شود. در برخورد اولیه خوب است با مخاطبان استدلال عقلی کنیم، چراکه توسل به ادلهی نقلی برای کسی که ایمان ندارد جواب نمیدهد. با این روش در وهلهی اول امکان مواجهه با وجدان مخاطب نیست، بلکه باید با شیوهی سقراطی مخاطب را واداریم که ما را در مقام بحثهای عقلی همراهی کند.
رشاد تصریح کرد: در اینکه باید از برهان و فلسفه و استدلالهای عقلی به موقع خودش استفاده کرد، بحثی نیست و باید با مؤمنین از آیات و روایات گفت، اما شیوهی مواجهه و تخاطب با وجدان، شیوه فوقالعادهای است که متأسفانه از این شیوه غافلیم.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: بعضی از اهل منبر و فضلای جوانی که بعضی بحثها را در صداوسیما برگزار میکنند، خیلی بهسرعت در میان مردم جا باز کردهاند. بیشتر اینها از همین شیوهی تخاطب استفاده میکنند و به همین دلیل سبکشان تأثیرگذار است. اگر بخواهیم طرز تخاطب نامهی رهبری با مخاطب را بررسی کنیم، میبینیم که سبک ایشان همین سبک است؛ زیرا در این خصوص عقلانیتی که در ادبیات و فلسفه ما وجود دارد جواب نمیدهد. جوانان غربی به اینها علاقهای ندارد؛ یعنی اگر از برهان صدیقین یا از نظریهی اصالت وجود و بحثهای عمیق استدلالی استفاده کنیم جواب نمیدهد.
وی گفت: ملاحظه میکنید رهبر معظم انقلاب هیچ آیه و روایتی نمیآورند و حتی از تورات و انجیل هم استفاده نکردهاند، درحالیکه اینهمه مطالب مفید در تورات و انجیل به نفع اسلام داریم. ایشان از شیوههای عقلی، برهانی و از روش عقلی و تمسک به نصوص دینی و مقدس استفاده نکردهاند. بعد از اینکه توضیح میدهند در تاریخ غرب چه اتفاقی افتاده و غربیها به حال و روز مردم جهان چه آوردهاند اشاره میکنند به جنگهای صلیبی و جنگهایی که بین خودشان در شمال و جنوب درگرفت و کشتارهایی که در بین خودشان اتفاق افتاد و بعد به تاریخ سیاه قرون وسطی اشاره میکنند و بعد میفرمایند غربیها دارند تاریخ را تغییر میدهند و جور دیگری نمایش میدهند.
رشاد ادامه داد: رهبری به همهی اینها اشاره میکنند، بعد میگویند نمیخواهم اینها را به رخ شما بکشم، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی باید همیشه در غرب با تأخیر چند دهساله و گاهی چند صدساله بیدار شود؟ یعنی ایشان وجدان مخاطب را مورد مواجهه قرار میدهند. ایشان خیلی زیرکانه غرب را زیر سئوال میبرند و میگویند روشنفکران شما آینده را میبینند، گذشته دور را هم میبینند ولی حال را نمیبینند. الان در برابر این دو نامه سیاستمداران و قطبهای دنیا سکوت پیشه کردهاند و گویی چنین نامهای اصلاً نوشته نشده است.
وی افزود: رهبری میفرمایند اگر به وجدان خودت رجوع کنی خودت در درونت حقیقت را مییابی. آیا اصلاً پرسیدهاید که اسلام چه دانشمندانی و خدماتی به دنیا ارائه داد؟ آیا اسلامِ داعشیها اسلام واقعی است؟ اسلام داعش یک اسلام تقلبی است که میخواهند با آن شما را از اسلام بهراسانند. اسلام ناب همان اسلامی است که تمدنساز است. میگویند این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید و گرهها و کینه را بزدایید و شکافها را ترمیم کنید. این نکته که به لحاظ سبکشناسی در دو نامهی رهبری از شیوه تخاطب با وجدان استفاده کردند، نکته بسیار مهمی است.
وی در پایان با بیان اینکه شاید گمشدهی ما اصحاب انقلاب و طلبهها این باشد که با عموم جامعه و جوانان چنین مواجههای نداریم، گفت: رهبری با جوانان غربی چنین مواجههای داشتهاند. توجه داشته باشیم بسیاری از خصوصیات و مسائل و دغدغههایی که جوانان غربی دارند در شرق هم وجود دارد. جوانی که در ایران شب تا صبح پای ماهواره نشسته است اگرچه در ایران است، اما عملاً دارد در آن فضا تنفس میکند. این جوان هم مثل جوان غربی است و باید با او چنین مواجههای داشته باشیم.