۱٫سفـر آفتـابی «خورشـید انقلاب» به مشرق نهضت، مطلعی دیگر شد، مطلعی برای طلوع یومی دیگر از ایام الله ظلمات شکن؛ قـمِ قلم و قیام، دیگربار منبر انذار و تبشیر علمدار قلمداران شد، که خلف صالح سلف صائن، اتمام و اکمال «راه ناتمام» انقلاب را فریاد کند و فرمان دهد، چرا که «تمام انقلاب» در گرو اتمام و اکمال انقلاب است، که انقلاب ناتمام و ناقص نهضت نارسی است هماره در معرض تهدید ارتجاع زودرس؛ کاروان اکمال انقلاب نیز از گذرگاه تحول و تکامل معرفت می گذرد و این جز از حوزه و حوزویان برنمی آید، و طلایه داران طلعت یار باید این راه ناتمام را خود به فرجام برند و این بود اسّ و عصاره پیام این سفر ثمین.
۲٫ بر ما اصحاب حوزه است که این سفر برکت آثار را که نقطه عطف عظیمی در تاریخ نورانی حوزه است، قدر بدانیم و ارج بنهیم و دستاوردهای قویم و غنیم آن را پاس بداریم؛ رهبری خردمند انقلاب اسلامی(دام ظله الوارف) در خلال رهنمودهای خویش، منشورواره جامع و کامل تحول و تکامل حوزه را پیچیدند، هم ازین رو برترین دستاورد این اتفاق ارزشمند می تواند تمهید تحول حوزه باشد و ایشان بار دیگر تاکید ورزیدند که: «تحول حوزه اجتناب ناپذیر است باید آن را مدیریت کرد» این بیان بلند می باید از سوی مخاطبانش تلقی و درست تلقی شود.
حوزه باید متحول شود، نه متبدل ـ که میان تحول با تبدل فرق هاست ـ تحول حوزه باید بر پیرنگ ها و پیشینه تاریخی پرافتخار آن بنا شود، تحول حوزه فقط با بازشناسی و روزآمدسازی و کاربست صحیح سنت های اصیل و آزموده علمی، آموزشی، تحقیقی و تربیتی هزارساله آن ممکن می شود؛ حوزه تحول گرا حوزه تبارپیوند و پیشینه پی، و نه بریده از هویت تاریخی کهن و کهول خویش و دلداده نظام آموزشی فراآمده از ورای مرزهاست؛ دانشگاه شدگی متجددانه و سنت زدگی متصلبانه، دو خطرِ توامان و همزمان اند که در کمین آرمان مقدس تحول حوزه نشسته اند. حوزه تحولگرا حوزه ا ی است پایشور، شرایط شناس، موقعیت سنج، تدبیرگر، برنامه ور، اولویت گرا، نظام مند، نظم پذیر، متحرک، فعال، موثر، فرجام بین و….
حوزه تحولگرا، حوزه برخوردار از «خودآگاهی تاریخی» است؛ حوزه «زمان آگاه» است، البته نه «زمانه زده» و نیز نه ناآگاه از همه چیز و همه جا. حوزه تحولگرا، حوزه «آینده نگر» و «آینده گر» است و البته نه «خیال آیین» و ناواقع گرا؛ حوزه تحولگرا حوزه «ازنواندیش» و «نواندیش» است، «تجـدیدگر» میراث معرفتی سلف صالح، و «مولد علم» و «میراث گذار» نسل های پسین است؛ حوزه تحولگرا حوزه «نواندیش» است نه «نوگرا»، که میان نواندیشی با نوگرایی، «تجدیدگری» و «اصالهًْ التجدد» فرق هاست، «اِنّ فی ذالکَ لَذکری لاولی الاَلباب»!
حوزه متحول حوزه «جامع نگر» است، نه «تک ساحتی»؛ و حوزه جامع نگر، اجتهاد را ـ که تشکیل دهنده هویت معرفتی حوزه های علمیه شیعه (صانها الله عن الحدثان) است ـ در استنباط و استحصال انواع «علوم نافع» و مورد حاجت امت، به کار می گیرد؛ حوزه متحول جامع بین همان سان که اجتهادورزی را بحق در گستره شریعت، گسترده می خواهد، در وادی اخلاق و معنویت نیز آن را به کمال می طلبد و همان گونه که این منطق مقدس را در حوزه فقه و اخلاق به کار می گیرد در قلمرو عقاید و علوم عقلی نیز به کار می بندد و همان طور که در زمینه های احکام و اخلاق و اعتقادات از شیوه استنباطی بهره می گیرد، اجتهاد را در حیطه تولید «علم دینی» خاصه علوم انسانی نیز وسیع و گسترده استخدام می کند. حوزه متحول، حوزه «جامعه گرا» و «جامعه گر» است و نه «جامعه زده منفعل» و یا جامعه گریز منزوی. حوزه متحول حوزه «جهانی نگر» و «جهانی گر» است. «حکومت پرداز» و «دنیاگر» است و نه حکومتیِ دنیاگرا و نه «حکومت گریزِ سکولار»، «مستقل» از دولت هاست اما «محامی» نظام و انقلاب.
و سرانجام حوزه متحول، حوزه ا ی است معنویت منش، قدسی مرام، اخلاقی، هدایت گر، نیازشناس، استعدادپرور، تخصص مند، پژوهش ورز، نظریه پرداز، نقاد، پیشتاز، دارای ابتکار عمل، خطر پذیر، وظیفه شناس، مسئول و پاسخگو.