بسم الله الرّحمن الرّحیم
ضمن عرض تهنیت حلول دهه کرامت، و فرارسیدن میلاد مسعود دو کریم اهلبیت(س) حضرت ثامنالحجج علیبن موسی الرضا و زهرای ثانیه فاطمه معصومه (سلامالله علیهما) و باسلام و سپاس به حضور دستاندرکاران برپایی این آیین ارجمند که به انگیزهی ارجنهادن به اثر هنری «مجموعه موفق تلویزیونی پایتخت» و تکریم خالقان آن صورت بسته است و با تحیت به محضر شخصیتهای فرهنگور و هنرسنج، خاصه هنرمندانی که در این نشست گردهم آمدهاید؛ از باب مشارکت در احیای سنت انسانی ـ اسلامی «قدرشناسی از قَدرمندان»، نکات کوتاهی را استعجالاً به حضور حضار فرهمند تقدیم میدارم:
اثر هنری، برآیند یک فرایند است که در آن، «علل اربعه اثر»، یعنی: «علت فاعلی» هنر ـ که برحسَب ظاهر ـ شخص هنرمند است و «علت غایی» و کارکردی آن و نیز «علل مادی و صوری»ش که درونمایهها و تکنیکهای به کاررفته در ساختار و بافتار اثر هنری است، هرکدام به سهم خود در تکوّن هستی و هویت و لاجرم تعیین مرتبت ارزشی اثر، نقشآفرین است؛ اما در این میان، علت فاعلی اثر هنری، سهم و نقش افزونتری در پدیدآیی آن دارد و به حکم «الاعمالُ بالنیّات» و به مقتضای ضربالمثل شیرین ایرانی «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، ذهنیت و نیت، معرفت و مقصد هنرمند، عامل اصلی تعیین حقیقت و هویت اثر هنری خواهد بود.
به منصه ظهورنشستن هنر که در قالب تحقق اثر در عالم خارج، صورت میبندد، در حقیقت «تبلور باطن هنرمند در ظاهر اثر هنری» و به تعبیر رساتر: «تجلی خالق مجازی، در طور آیینه اثر» است؛ از اینرو: اثر هنری، امتداد ابعاد وجودی هنرمند است و در این صورت، هنرمند «مَحْکی» و «صورت باطن» اثر هنری و اثر هنری، «حاکی» و «صورت ظاهر» هنرمند است.
نکته دیگری که در این مقال محدود و مجال مضیق، بر آن انگشت ابرام مینهم این است که: اگر هنرورزی را بازآفرینی خلقت بدانیم و اثر هنری را نسخه سوم آفرینش بنامیم که حق نیز همین است، هنر، زانو به زانوی خلقت خواهد نشست و بازو به بازوی هستی خواهد ایستاد و هنرورزی، «خلقت ثانوی» الهی قلمداد خواهد گشت و اثر، مخلوق معالواسطه خداوند تلقی خواهد شد و بدیهی است که خلقت و خلق خدا، مقدس است، پس هنرورزی حقیقتجویانه و حقیقتگویانه و نیز اثر هنری حقیقی مقدس خواهد بود.
نظر به آنچه گفته آمد: هنر رحمانی از هنرمند رحمانیاندیش، هنر قدسی از هنرمند مقدس، هنر دینی از هنرمند دینشناس و دیندار، هنر متعهد از هنرمند متعهد، هنر ارزشمند از هنرمند ارزشمدار صادر میشود و بس؛ و هرگز از هنرورز آلودهذهن و تردامن، اثر هنری پاک و ارزشمند توقع نمیتوان برد؛ زیرا چنانکه نفسِ هنرمندِ رحمانی، خلقت رحمانی میکند، نفس هنرمند شیطانی نیز خلقت شیطانی خواهد کرد. تنها آن هنرمندی میتواند هنری مقدس، متعالی و حاکی از حقیقت پدید آورد که از «نفس الهی» برخوردار بوده، قلب او در تصرف خالق و مالک هستی باشد.
حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ، فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ» (بحارالانوار: ج۶۷، ص۲۵)؛ قلبْ، حرمخانه خداست، در حریم الهی غیر او را راه مده. اگر قلب هنرمندی پایتخت خدا بود، هر فرمانی که از آن صادر می شود خدایی خواهد بود، اما اگر قلب کسی، پایتخت شیطان شد، از آن جز بیانیههای شیطانی صادر نخواهد گشت.
من بهعنوان طلبهای نوسفر و به حکم تکلیف، در فرجام این مسوده مختصر، ضمن توصیه به خویش، مؤکّداً دو نکته را به عرض اصحاب هنر، معروض میدارم:
اول نکته اینکه: نگاهبان حریم حرم خدا باشیم که بدون «هنر حریمداری»، «هنر حرمتمند» پدید نخواهد آمد، که: «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ» (الاعراف:۵۸)؛ خاک پاک، به اذن خداوندگارش، بار پاکیزه دهد، و خاک پلید نیز، جز پلید و اندک، ببار نخواهد آورد.
دومنکته آنکه: شکرگزار نعمت عظیم هنر باشیم که فقط از رهگذر کارگرفت آن در مسیر رضای الهی، میسّر و محقق میگردد و شکر نعمت موجب زیادت آن میگردد و هنر را به خدمت هوس و نفسانیت نگماریم که کفران این موهبت الهی بهشمار خواهد آمد و کفران، عذاب الهی را در پی خواهد آورد، که «…لإن شکَرتُم لأزیدنّکم و لإن کفرتم إنّ عذابی لشدیدٌ» (ابراهیم: ۷).
والسلام علی من اتّبع الهدی