کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در حوزه امام رضا(ع) برگزار می شود

کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در حوزه امام رضا(ع) برگزار می شود

به گزارش روابط عمومی حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران، کرسی دروس حکمت و علوم عقلی در سال تحصیلی پیش رو با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در محل حوزه علمیه امام رضا علیه السلام تهران برگزار می شود.

حجت الاسلام والمسلمین ناصر پناهی پارچین مدیر حوزه علیمه امام رضا(ع) ضمن اعلام این خبر گفت: از دیرباز شهر تهران به عنوان شهر هزار حکیم مشهور بوده و احیای این عنوان نیازمند ایجاد کرسی های حکمت و علوم عقلی است. با این هدف حوزه علمیه امام رضا(ع) که محل استقرار پژوهش سرای حوزه علمیه استان تهران نیز هست زین پس به عنوان پایگاه دروس حکمت و علوم عقلی حوزه تهران قلمداد خواهد شد.

وی افزود: سال گذشته کرسی دروس شرح منظومه با حضور استاد منوچهر صدوقی سها و شرح حکمت متعالیه نیز با حضور استاد عبدالحسین خسروپناه با همین هدف راه اندازی گردیده بود که در سال جاری دروس فلسفه حکم، فلسفه معنویت، شرح الاشارت و التنبیهات(نمط چهارم)، تاریخ فلسفه اسلامی، تاریخ فلسفه غرب(یونان باستان)، شرح منظومه ملاهادی سبزواری، تاریخ فلسفه غرب(معاصر)، شرح فصوص الحکم، شرح تجرید الاعتقاد و معرفت شناسی اسلامی نیز به این کرسی دروس افزوده خواهد شد.

مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: بر همین اساس دروس فلسفه حکم توسط آیت الله علی اکبر رشاد روزهای چهارشنبه ساعت 14 و فلسفه معنویت چهارشنبه ها ساعت 15 برگزار می شود. همچنین شرح حکمت المتعاليه توسط استاد عبدالحسین خسروپناه روزهای یکشنبه و دوشنبه ساعت6:30 صبح، شرح الاشارت و التنبیهات(نمط چهارم) توسط استاد عسگر دیرباز روزهای یکشنبه ساعت 16، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و تاریخ فلسفه اسلامی توسط استاد منوچهر صدوقی سها چهارشنبه ها ساعت 16 و 17، تاریخ فلسفه غرب(یونان باستان) توسط استاد مجید حمیدزاده شنبه ها ساعت 16، تاریخ فلسفه غرب (معاصر) توسط استاد ابراهیم دادجو سه شنبه ها ساعت 16، شرح فصوص الحکم(قیصری) توسط استاد مسعود اسماعیلی، شرح تجرید الاعتقاد توسط استاد محمد هادی رحیمی صادق دوشنبه ها ساعت 14 و کرسی معرفت شناسی اسلامی توسط استاد مهدی عباس زاده دوشنبه ها ساعت 16 برگزار خواهد شد.

مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) تصریح داشت: کرسی این دروس از نیمه آبان ماه جاری در محل حوزه علمیه امام رضا(ع) به آدرس تهران، خیابان شهید مصطفی خمینی(ره)، روبروی بیمارستان سپیر آغاز به کار خواهد کرد و علاقمندان می توانند از طریق این لینک و یا تماس با شماره 09123239489 (آقای احمدی) برای ثبت نام اقدام کنند.

قلب‌هایی که قساوت دارند نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

قلب‌هایی که قساوت دارند نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

آیت‌الله رشاد:

قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند/قساوت، یکی از امراض قلب باطنی انسان است

تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند

آیت الله علی اکبر رشاد در درس اخلاق در جمع طلاب اظهار داشت: شناخت اوصاف قلب که گرانیگاه سلامت و سقامت است اهمیت زیادی دارد، چنان که قلب ظاهری و قلب جسمی نیز در بدن هم کانون و محور گرانیگاه سلامت بدن و سقامت بدن است قلب باطنی نیز این گونه است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: آن چه در آیات و روایات از این واژه استفاده شده عمدتا مراد قلب باطنی است و همین طور که ممکن است در طب اوصاف و وضعیت‌ها و حالت‌های مثبت و منفی گوناگون برای قلب جسمی قابل طرح باشد برای قلب باطنی نیز صفات و احوال مثبت و نیز منفی فراوان درج شده است.

وی تصریح کرد:در قرآن کریم چیزی حدود 60 وصف و بحث اجمالی را به دست آورده‌ایم و در روایات 607 بحث و حالت مثبت و منفی در مورد قلب به دست آمده است.

آیت‌الله رشاد عنوان کرد: قلب مریض یکی از اوصاف منفی است، از دیگر اوصاف منفی قلب، قساوت است قلب قاسی، قلب لاحی، قلب گنهکار، متکبر، غلیظ، قلب قفل، قلب ذائق، قلب متحیر و شکاک از جمله ویژگی‌های قلب دارای قساوت است.

وی خاطرنشان کرد:بی ثباتی و ناپایداری قلب یک بیماری عجیب و از سخت ترین بیماری هاست و علاج آن بسیار دشوار است این گونه افراد زندگی سختی دارند و بسیاری از این افراد عاقبت به شر می شوند.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: ما قلب رائن و قلب متغلب و پیوسته دگرگون شونده داریم که برخی صفت و برخی حالت است، صفت به وضعیتی اطلاق می‌شود که تا حدی ثبات دارد و به نحوی از درون و حالت ذاتی داشته باشد اما حالت ثابت نیست.

وی افزود: صفت به چیزی گفته می شود که ثبات داشته باشد و حالت از واژه حال در واقع چیز متغیری بوده و ثابت نیست، آن چه از وضعیت‌های قلب چه از حیث مثبت یا منفی ذکر شده می‌تواند در یک دسته‌بندی کلان به این دو مرتبه تقسیم شود که برخی وصف و برخی حالت‌اند.

آیت‌الله رشاد اظهار داشت:شاید قساوت از صنف وصف باشد نه حالت، چون این گونه نیست که به زودی ذایل شود، بلکه قلب کسی اگر قاسی شود تبدیل به صفتی خواهد شد و صورت شناور و به زودی ذایل پذیر نیست.

وی بیان کرد:به نظر می‌آید که قساوت از این قسم است حالتی است که در قلب باطنی انسان به وجود می آید همان طور که در قلب ظاهری نیز ممکن است این حالت وجودداشته باشد.

مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام رضا(ع) عنوان کرد: قرآن نسبت به کسانی که در قبال ایمان، مقاومت می کنند و آن را نمی پذیرند و نهی الهی در آنها تاثیری ندارد و از ساحت الهی بریده می شوند راجع به این ها می فرماید جَعَلْنا قُلُوبَهُم قاسِیة، این ها قلبی قسی دارند، این بدان معنا نیست

وی تصریح کرد:جعلنا به معنای این نیست که خداوند به صورت جبری چنین کاری را انجام دهد، دربسیاری از آیات که مطالب منفی را به ذات باری تعالی نسبت می‌دهد مثلا نسبت به قارون می‌گوید ما ثروت زیادی به او دادیم بدان معنا نیست که خدای متعال بی‌علت و بدون در نظر گرفتن زمینه هایی چنین کاری انجام دهد.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد:در واقع این گونه نیست که خدای متعال بی هیچ زمینه و منشایی بفرماید من چنین کاری را انجام داده‌ام و در حقیقت علت را در فرد ایجاد می‌کند، چون علیت را از خدای متعال گرفته اند یعنی این خواص را خدای متعال قرار داده است ولو اینکه این علل را خود فرد به کار ببرد خود انسان به خاصیت علل پی ببرد و این خاصیت‌ها را عملی کند یعنی از نظام علی که خداوند امر فرموده انسان استفاده می‌کند.

وی اظهار داشت:انسان این خاصیت‌ها را ایجاد نکرده است، بلکه خدای متعال نظام علیت را ایجاد و انسان از آن استفاده می‌کند پس هم خداوند و هم انسان نقش دارد، اما نقش اصلی از آن خداست که این اسباب را فراهم کرده است.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت:خداوند این قدرت را به انسان داده تا به خواص پی ببرد و آن را به استخدام درآورد،اینکه به ذهن انسان خطور کند از نعمت استفاده کند ارادی نیست و خداوند این زمینه را به وجود آورده است.

وی افزود:انسان موجودی بی‌اختیار نیست و از نظام علی و معلولی که خداوند آفریده بهره برداری می‌کند خداوند این ابزار را در اختیار انسان نهاده و انسان نیز می‌تواند از آن به نحو خوبی بهره بگیرد.

آیت‌الله رشاد بیان کرد:افراد قسی‌القلب و کسانی که در برابر ایمان تسلیم نمی‌شوند و کسانی که از کنار نهی الهی، بی‌اعتنا عبور می‌کنند قلبی تیره دارند و قلب‌هایی که قساوت دارد نور خدا و حقیقت در آنها نفوذ نمی‌کند.

وی تاکید کرد:برای اینکه انسان از امر و نهی الهی اطاعت کند باید تسلیم باشد و این امر توفیق می‌خواهد و این بدان معناست که اسباب فراهم شود، توفیقی که خداوند به انسان می‌دهد از خود انسان در دوری جستن از معاصی شروع می‌شود.

تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) عنوان کرد:خداوند فیض مطلق است و امر و نهی فرموده تا منافع انسان تامین شود از خدا بخواهیم توفیق این را به ما بدهد که گوش به فرمان خداوند باشیم.

وی تصریح کرد:معصیت، اسباب قصاوت قلب می‌شود و این گونه قلب نفوذ ناپذیر می‌گرددو دل نمی شکند و خیر و حق درون این قلب نمی‌تواند ورود کند، ر حالی که با ذکر الهی و حالات دعا، قلب نرم می شود.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد:گریه، دل را نرم می کند انسانی که اهل گریه هست اهل نشاط نیز هست چون دل صیقل خورده و شفاف شده است، قسی یعنی تیرگی در قلب و حقایق و نورالهی در این قلب منعکس نمی شود.

وی گفت:عضو قلب، برای مومن و کافر به یک اندازه از نظر جسمی نرم است اما منظور از قسی القلب، به لحاظ معنوی است.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران عنوان کرد:باید به عنوان طلبه دریچه دل را به روی هر چیز و هر کسی باز نکنیم چون سلامت را از دست می دهد از طرفی قلب را نباید به روی هر چیزی بست دلی که به روی اوامر الهی بسته شود سیاه و تیره می‌شود و نوری در آن نمی رود.

 

همه حرکات، رفتار و منش طلبه، حساب و کتابی ویژه باید داشته باشد

همه حرکات، رفتار و منش طلبه، حساب و کتابی ویژه باید داشته باشد

همه حرکات و رفتار و منش طلبه، حساب و کتابی ویژه باید داشته باشد/ریا و نفاق از جمله امراض قلب است/ قلب و چشمان آلوده، راهی به درگاه الهی ندارد

تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) گفت: همه حرکات و رفتار و منش طلبه، حساب و کتابی ویژه باید داشته باشد.

آیت الله علی اکبر رشاد در درس اخلاق حوزه علمیه در جمع طلاب اظهار داشت: گرانیگاه سلامت بدنی و سلامت روحی، سلامت ظاهر و سلامت باطن و سلامت ملکی و ملکوتی قلب است.

وی بیان کرد: در قرآن کریم شنیده بودیم 20 صفت منفی و مثبت برای قلب قید شده و وقتی به این آیات جستجو کردیم 55 صفت یافت شد، همچنین در روایات نیز 104 موضوع مثبت و منفی یافت شد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد:برادر مومن جناب برازش که عمری را تحقیق کرده و در حوزه حدیث کار می‌کند معجم نگاری برای منابع حدیثی انجام داده و یک دوره تفسیر حدیث نوشته بود که از ایشان خواستیم در خلال کاری که انجام می‌دهند طرحی را برای ما ارائه دهند.

وی تصریح کرد: ایشان حدود 35 سال مشغول در مورد جامع الاحادیث است که کل احادیث از همه منابع جمع آوری کرده که کتاب تاریخی و حدیثی و عرفانی است و آن را جمع‌آوری و طبقه بندی و موضوع بندی می‌کند.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد:از ایشان خواستیم جستجوی بیشتری کنند تا ببینیم در روایات در مورد قلب چه بحثی شده است، ایشان بعد از مدتی گزارش را ارائه کرد و حجم روایات را بیش از 5 هزار مورد ذکر کرد.

وی اظهار داشت: در واقع در جستجوی وسیع‌تر در حوزه حدیث و منابع حدیثی بیش از 5 هزار روایت در حدود 880 صفحه طبقه بندی توسط ایشان ارائه شد.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران گفت:از جمله نکات مهم در این پژوهش این بود که 607 صفت برای قلب در روایات ذکر شده است و این نشان دهنده عظمت قلب است، که این عنصر در وجود آدمی چه جایگاه مهمی را دارد.

وی افزود: باید ببینیم چه عملی عامل پیدایش صفات مثبت در قلب و چه چیزهایی موجب پیدایش و حصول حالات منفی می‌شود و چه چیزهایی موجب حفظ حالات منفی و یا مثبت می‌شود و برونداد صفات منفی و برونداد صفات مثبت چیست؛ این چند مساله مورد پژوهش قرار گرفته و گزارشی ارائه شد.

آیت‌الله رشاد عنوان کرد: همچنین باید بررسی شود که قلب چه جایگاه مهمی در نگاه اهل بیت(ع) دارد؛ اگر انسان قلب سلیم پیدا کرد چه کند که قلب این گونه بماند.

وی بیان کرد:سال گذشته اوصاف قلب در قرآن را بررسی می‌کردیم یکی از این‌ها وصف مرض است، راجع به برخی انسان‌ها در قرآن فرموده شده که در قلبشان مرض است و اینکه منظور از مرض چیست در آیات مختلف در این باره آمده است.

مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام رضا(ع) تصریح کرد: در قرآن کریم وقتی توصیه می‌کند به همسران پیامبر که چگونه با نامحرمان سخن بگویند این اهمیت توجه به نامحرمان را بیان می‌کند مبادا مرضی در قلوب آنان باشد.

وی اظهار داشت:در ایامی که حجاب در جامعه به شدت آسیب دید مراقبت بیشتری نیاز است که انسان چشمان خودش را مدیریت کند تا قلب را مدیریت کرده باشد.

آیت‌الله رشاد خاطرنشان کرد: همه حرکات و رفتار و منش طلبه، حساب و کتابی ویژه باید داشته باشد، در این شرایط طلاب باید توجه بیشتری داشته باشند؛ طرز نگاه طلبه باید با حیا همراه باشد.

وی ادامه داد:یکی از انواع مرض قلب، آلودگی است که به واسطه چشم به وجود می‌آید، اینکه انسان نسبت به نامحرمان چگونه برخورد کند که بسیار خطرناک است، انسان‌های ضعیف النفس وقتی با چشم می‌بینند هوس می‌کنند پس باید ندید تا هوس نکرد.

رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد:در برخی آیات مرض قلب را به نفاق می‌داند نفاق از بدترین امراض قلب است نفاق دارای مراتبی است و یکی از این مراتب ریاست.

وی بیان کرد:همان طور که هر چیزی خلوص دارد، تقوا نیز خلوص دارد، گاهی ناخالصی وارد این تقوا می‌شود و افراد ریان می‌کنند، در این باره ریا و نفاق از جمله امراض قلب است.

آیت‌الله رشاد عنوان کرد:یکی از امراض کلان، مرض قلب است،شاید بتوانیم اوصاف مفصل در آیات و روایات را دسته‌بندی کنیم و چه خوب است طلاب در این زمینه مقالات و رساله‌هایی بنویسند.

وی گفت:باید امراض را از قلب دور کنیم، نظام علی و معلولی در جهان حاکم است اگر کسی هدایت بپذیرد، هدایت در او افزون می‌شود، همین‌طور ذلالت و مرض این گونه‌اند و این مساله در مرض‌های ظاهری نیز هست، باید پیشگیری کرد و اجازه ندهیم امراضی به وجود بیاید و در این باره مرض‌های خفیف را دست کم نگیریم چون به مرور افزوده می‌شود.

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران افزود:زیاد شدن امراض اثر فعل انسان است و هر چه جلوتر می‌رود افزوده می‌شود، وقتی به امراض توجه نشود، تشدید می‌شود، در این باره تکذیب حق و توحید و تکذیب آیات الهی از امراض است .و این ها دچار عذاب دردناک هستند.

وی اظهار داشت:باید مراقب باشیم نفسانیات و عیوب و رذایل در قلب ما رسوخ نکند، وقتی عیوب ظاهری را به ما گوشزد می‌کنند خوشحال می‌شویم و رفع می کنیم اما عیب باطنی را که متذکر شوند ناراحت می‌شویم و گاهی به دل می‌گیریم و کینه می‌شود و نه تنها تشکر نکنیم اعتراض می‌کنیم.

آیت‌الله رشاد بیان کرد:تشخیص امراض دشوار است، امراض جسمی مشخص اند، اما امراض باطنی قابل تشخیص نیست و چه بسا دیگران بهتر از ما عیب ما را ببینند و تشخیص بدهند وقتی تذکر دادند برویم آن را معالجه کنیم و به توبه بپردازیم تا این امراض باطنی را از بین ببریم.

وی تصریح کرد:باید بتوانیم آسیب‌ها و آفات معنوی و باطنی را بپذیریم و آن را درمان کنیم، چشم مهم‌ترین دریچه قلب است و باید مراقب باشیم آلوده نشود و اگر آلوده شود گرفتار می‌شویم؛ قلب و چشمان آلوده راهی به درگاه الهی ندارد.

زهد، آزاده بودن و آزاده زیستن است

زهد، آزاده بودن و آزاده زیستن است

آیت الله علی اکبر رشاد در ابتدای نهصد و نودمین جلسه خارج اصول حوزه علمیه امام رضا علیه السلام در بیان زهد و ابعاد گوناگون آن سخت گفت که از منظرتان خواهد گذشت:

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «جُعِلَ الخَيرُ كُلُّهُ في بَيتٍ وجُعِلَ مِفتاحُهُ الزُّهدَ فِي الدُّنيا»
این روایت منسوب به حضرت امام صادق(ع) است و در بحارالانوار جلد ۷۳ صفحه ۴۹ آمده است که ایشان فرمودند: تمام خیر و همه‌ی نیکی، گویی در یک خانه و اتاقی است و برای ورود به این اتاق که همه خیرات در آن جمع است یک کلید وجود دارد که با آن کلید در این خانه گشوده می‌شود و خیرات در دسترس انسان قرار می‌گیرد که اگر این در باز نشود گویی انسان هیچ راهی به هیچ خیری ندارد و هیچ خیری نصیب آدمی نمی‌شود. آن کلید، کلید زهد در دنیا است.
زهد به معنی بی رغبتی است، زهد به معنی وابسته و دلبسته نبودن است، زهد به معنای نداشتن نیست چون برای زاهدشدن نداشتن کفایت نمی‌کند. ممکن است آدمی نداشته باشد اما در این حال دل بسته باشد و دلخوش به کمترین داشته‌ها و وابسته به کمترین داشته‌های خود باشد، این زاهد نیست. ممکن است برعکس کسی ثروت بسیاری داشته باشد اما هرگز به این ثروت وابسته و دلبسته نباشد. این فرد ممکن است زاهد به حساب آید اما آنکه حداقلی دارد اما سرسپرده و دل سپرده آن حداقل است زاهد قلمداد نشود. غالباً تصور می‌کنیم که زهد فقط در حوزه اموال و ثروت معنی دارد، در بستر برخورداری از مال دنیا معنی می‌دهد ولی زهد وسیع تر از این است. زهد بی رغبتی نسبت به ثروت و مال است، بی رغبتی نسبت به جاه هم است. کسی که زاهد است مقام پرست نیست، همانطور که مال پرست نیست. گاه ممکن است کسی مال پرست نباشد ولی مقام پرست باشد، دلداده جاه و مقام باشد و همه سعی و تلاش خود را مصروف بدست آوردن پست و به کف آوردن مقامات دنیوی سازد، این انسان هم زاهد نیست. گاه کسی ممکن است دلسپرده مال دنیا نباشد و دلداده مقام دنیوی هم نباشد، به عنوان پست و جاه در تشکیلات حکومتی یا سلسله مراتب اجتماعی جایی نداشته باشد، اما گاهی ممکن است که وابسته به شهرت باشد، عطش عنوان داشته باشد و دلداده آوازه و نام باشد؛ وابسته نان نیست اما دلسپرده نام است و میخواهد که مشهور شود و همین طور است نسبت به سایر داشته‌ها.
کسی اگر دل داده و دل سپرده حتی فرزندان خود باشد هم زاهد نیست، اسیر فرزندان است. کسی در قبال محبت به فرزندان خود بی اختیار است و اراده‌ای ندار،د در نتیجه نمی‌تواند به فرزندان خود نه بگوید، خلاف می‌کنند از ایشان نهی نمی‌کند و خلاف می‌طلبند به آنها نه نمی‌گوید، پس این هم زاهد نیست. بنابراین زهد به معنای آن است که انسان، هر آنچه که می‌شود داشت را کنار بگذارد، دلداده اینگونه داشته‌ها نباشد، نسبت به هر آنچه که باید کنار گذاشت و هر آن چیزی که آدم را اسیر میکند آزاده باشد. زاهد یعنی آزاده، آنکه آزاده است روح آزاده‌ای دارد. آزاد بودن معنی زهد نیست، آزاده بودن معنی زهد است و فرق است میان آزاد بودن و آزاده بودن.
پرنده‌ای بیرون قفس آزاد است، او را از قفس بیرون گذاشته‌اند اما به قفس خود برمیگردد، در قفس نیست اما پرواز نمی‌کند در مقابل هم پرنده‌ای داخل قفس است ولی آرام نمی‌گیرد مرتب خود را به این در و آن در می‌کوبد، روح او آرام نمیگیرد این پرنده آزاده است، نمیخواهد در بند و قفس باشد حتی آنجا به او آب و دانه می‌دهند و شاید بیرون رود گرسنه بماند، درون آن قفس کاملاً به او رسیدگی می‌شود اما همین که در قفس است ناراحت است. این علاوه بر اینکه آزاد نیست آزاده هم نیست. گاه آزاد نبودن عیبی ندارد، یک مبارز یا یک مجاهد راه خدا اسیر می‌شود، زندان می‌رود و شکنجه می‌شود. این آزاد نیست اما زیر شکنجه بر مبانی و مواضع خود تاکید دارد و در حال مقاومت کردن است، این آزاده است؛ زهد آزاده بودن است. آزاده زیستن را زهد می‌گویند.
در روزگار ما گاهاً پیش می‌آید، در روزگاران دیگر هم بوده و حتی در دوران حاکمیت حضرات معصوم هم وجود داشته و دیده شده که برخی از مسولان زهد مالی دارند، چیزی از دنیا ندارند و واقعاً از مال دنیا زاهد هستند. اما خودشان را برای مقام می‌کشند به هر دری می‌زنند، به هر کاری دست میبرند تا فلان مقام را به دست آورند. مال دنیا ندارند و احیاناً الان هم مقام ندارند اما حرف‌هایی می‌زند و موج ایجاد می‌کند، حرف‌های غیرمنطقی و غیرعقلی که باعث خبر سازی می‌شود. فردی که در زندگی خود مال و منال کمی دارد و یا حتی اگر مقامی به او پیشنهاد شود احیاناً نپذیرد، این آدم زاهد نیست. گاهاً دیده می‌شود که این فرد مرتب به این در و آن در میزند، فکر می‌کند و چیزهایی می‌گوید که خبرساز شود، این آدم زاهد نیست و اسیر شهرت است. آدم گاهی اشتباه می‌کنند می‌گویند فلانی خیلی انسان درستی است، پاکدست است، ولی پاک دست نسبت به مال است، اما آیا نسبت به جاه هم پاک دست است؟ حاضر است از مقام دست بردارد؟ اگر به شیوه‌های غلط و تبلیغات دروغ و وعده‌های پوچ مقامی را کسب کند، حاضر است آن را کنار بگذارد و دنبالش نباشد؟ از اینها گذشته حاضر است برای خدا حرف بزند نه برای شهرت؟ حاضر است از شهرت دست بردارد؟ اگر چیزی را که خلاف شرع و انصاف و اخلاق و مصلحت است بگوید و خبرساز شود، این زاهد نیست و غالباً مردم و گاه خود ما حتی ممکن است اشتباه کنیم و بگوییم فلانی خیلی انسان زاهدی است؛ خیر این نیست و این زاهد بودن نیست. اینکه به دنبال آن باشد که هر روز یک چیز کج و معوجی بگوید و مطلب انحرافی را در جامعه به اصطلاح منتشر نماید این زاهد نیست، چون زهد ابعاد دارد.
زاهد آن کسی است که وقتی همه‌ی چیزهایی که می‌شود داشت را از دست می‌دهد، ناراحت نمی‌شود و برای دوباره به دست آوردن آن هیچ تلاشی نمی‌کند و اگر هم به دست آورد و در اختیار داشته باشد دلبسته و وابسته و اسیر آن نیست.
زهد آن است که در کل اسیر دنیا نباشد و دنیا را اسیر خود سازد. کسی که همه چیز اسیر اوست، زاهد نیست. آنکه اسیر هیچ چیز نیست، حتی حب به فرزندان و حتی امور خیر به این قصد که بگویند او کار خیر انجام میدهد، زاهد نیست.
در عصر پیامبر اکرم صلی‌الله شهره شده بود که شخصی در همه‌ی صحنه‌های جهاد و در تمام غزوات همراه پیامبر و به دستور ایشان حضور داشته است و به محض اینکه پیامبر اشاره می فرمایند، اعلام آمادگی می‌کرد. پیش خود می‌گوید اینبار که اعلام می‌شود نروم تا ببینم چه اتفاقی خواهد افتاد. اعلام جهاد شد و ایشان به میدان نیامد مردم گفتند فلانی کجاست که همیشه حاضر بود. ناراحت شد دیگر نمی‌گفتند اولین نفر است، زیرا فلان دفعه نیامده بود. تازه فهمید تمام این جهادهایی که حضور داشته، هیچکدام برای جهاد نبوده است و برای نفس خود بوده است. کسی که دشمن در درون سینه خود را نتوانسته از بین ببرد، چگونه برای کشتن دشمن دنیایی حضور داشته است. پس برای دشمن به جهاد نرفته و بیشتر برای تقویت دشمن درونی خود به جهاد رفته است. قصد داشته تا نفس خود را بزرگ‌تر سازد و جهادهای او نفسانی بوده است. چون برای خدا نبوده پس جهاد هم نبوده است، گاهی حتی اینگونه دلبستگی‌هایی که ظاهر عبادی دارد، خلاف زهد است و چنین دلبستگی‌هایی هم زهد نیست.
امام صادق ع میفرمایند که جُعِلَ الخَيرُ كُلُّهُ في بَيتٍ همه خیر در یک خانه است گویی در یک خانه‌ای جمع شده و کلید این خانه همان زهد در دنیا است امام صادق هیچگاه نفرمودند زهد درمال یا جاه یا شهرت، فرمودند زهد دنیایی. اگر کسی نسبت به همه امور دنیوی زهد ورزید، زاهد است. آن وقت این در خانه به روی او باز می‌شود و هر خیری می‌تواند نصیب او گردد و به هر خیری می‌تواند دست یابد، برای اینکه عدم زهد مانع است.
دلبسته‌ی مال است، خیلی جاها نمی‌تواند از مال دنیا بگذرد. فرد دلبسته نام است، می‌بیند که باید از نام خود بگذرد تا کار خیر انجام شود، باید نیمه شب بدون اعلام و بدون اطلاع دیگران و حتی بدون اینکه دیده شود به خانه فقیری برود.
دلبسته‌ی جاه است باید از جاه بگذرد تا خیری اتفاق افتد. فلان فرد اگر مسئولیت را بپذیرد لایق‌تر از من است و من دست از این مقام بکشم تا او به جای من آید آن وقت این است که باعث خیر و ثواب است.
دلبسته‌ی هر چیزی، وقتی نمی‌تواند از آنچه می‌توان داشت بگذرد، زاهد نیست و هر آنچه که انسان نسبت به آن دلبسته است اگر از آن نگذرد، زاهد نیست. به هر چیزی که دلسپرده و سرسپرده باشیم مانع دستیابی ما به خیر می‌گردد و این مفهوم آن بیان حضرت امیر(ع) در فراز ششم از مناجات شعبانیه است که می‌گوید: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک، یعنی از همه چیز انسان دل بریده باشد. وقتی از همه چیز دل میبری، از همه جهت به خدا وابسته میشوی. کمال الانقطاع الیک یعنی من از بقیه انقطاع پیدا کنم، اما به سوی تو آیم، ولی وقتی به یک طرف بسته‌ای به طرف دیگر وابسته نخواهی شد. وقتی به مال، به نام، به جاه، به شهرت، به محبت، به عواطف وابسته‌ای و این وابستگی را خرج کردی و دیگر در این حال نمی‌توانی وابسته‌ی خداوند هم باشی، چون باید به یکجا بند باشی و به یکجا وابسته باشی، اگر به چیز دیگری متصل باشی دیگر به خداوند اتصال پیدا نمی‌کنی. انقطاع از آن سو نباشد، اتصال از این سو بر قرار نمی‌شود و اتصال به سمت ذات و ساحت الهی منوط به این است که تو از سایر اتصال‌ها بریده باشی و منقطع شده باشی، اگر از همه اینها منقطع شدی آن وقت کمال انقطاع اتفاق افتاده است، همه طناب‌ها و ریسمان‌ها از آن ‌سو بریده شده و به این سو وصل شده است. آن موقع است که دیگر حدیث نوافل اتفاق افتاده و انسان تمام وجودش خیر می‌شود؛ حرف می‌زند خیر می‌گوید، نگاه میکند خیر است، راه میرود خیر است، چون خداوند که بشر تولید نمی‌کند، خداوند همه فیض و خیر و کرم است و آدمی است که میشود زبان خدا، دست، دست خدا، پای، پای خدا، چشم، چشم خدا و همه وجود او می‌شود خدا. پس این آدم یکسره خیر می‌شود و خیر کثیر همانی است که خداوند متعال به رسول خدا داد. «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ: به تو خیر کثیر دادیم» خیر کثیر به پیامبر داده شد چون از همه چیز برید و به او وصل شد و جلوه او شد و هر آنچه از او صادر می‌شود همه خیر است، همه فضل است، همه کمال است، همه جود و وجود است و عدم در آن وجود ندارد. بارآفریدگارا، به عنایت خودت این کلید را در غبضه‌ی ما هم قرار ده.

حکومت در برابر انحرافاتی که در جامعه اتفاق می افتد مسئول است

حکومت در برابر انحرافاتی که در جامعه اتفاق می افتد مسئول است

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله علی اکبر رشاد، در جلسه درس خارج که در مدرسه علمیه امام رضا (ع) برگزار شد، با استناد به فرازی از کلام امیر مومنان علی (ع) اظهار داشت: امام علی (ع) امربه معروف و نهی از منکر را از هم تفکیک می کنند و برای هرکدام فلسفه مستقلی را بیان می‌فرمایند مبنی بر اینکه فلسفه امر به معروف را اصلاح عامه و نهی از منکر را بازداشتن سفیهان از رفتارهای سفیهانه بیان می‌کنند.

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: این تفکیک بسیار دقیق صورت گرفته زیرا امر به معروف ایجابی بوده و موجب اصلاح می شود اما نهی از منکر سلبی بوده و اثر سلبی دارد که منجر به ردع و منع سفها از انجام کارهای غیر عقلانی می شود.

تولیت مدرسه علمیه امام رضا (ع) عنوان کرد: نهی از منکر مثل امر حیث آمریت وجود دارد، نهی نیز همانند امر از موضع بالا است حال فارغ از اینکه معنی امر و نهی چیست و دلالت بر چه چیزی دارد ولی این نکته را نمی توان از نظر دور داشت که امر و نهی ایهام به این مطلب را دارد که نوعی استعلا در متن این دو واژه و ماده تعبیه شده است. وقتی کار به امر به معروف و نهی از منکر منجر می شود لسان خواهش اینجا مطرح نیست بلکه لسان، لسان الزام است یعنی امر به معروف و نهی از منکر هم بر آمر و ناهی و هم برای دیگران واجب است.

آیت الله رشاد با بیان اینکه امر به معروف و نهی از منکر با غرور و خشونت نباید صورت بپذیرد، گفت: مساله امر به معروف و نهی از منکر باید با قاطعیت انجام شود همچنین لازم است نظام از آمر و ناهی از منکر پشتیبانی داشته باشد. چنانچه نظام از آمران و ناهیان حمایت کند آنان آمرانه و ناهیانه و با قاطعیت تکلیف خود را نسبت به این دو دستور انجام می دهند.
وی ادامه داد: وقتی که حکومت از آمر و ناهی امر به معروف و نهی از منکر حمایت کرد این امر به معروف و نهی از منکر به قانون و الزام تبدیل می شود طوری که بار حقوقی و اثر قانونی بر آن مترتب می شود در این هنگام است که ضابطین حکومت باید وارد عمل شوند و با کسانی که به ترک معروف مبتلا و مرتکب به منکری می شوند قاطعانه برخورد کنند.

این استاد برجسته حوزوی با تاکید بر اینکه حکومت در برابر انحرافاتی که در جامعه اتفاق می افتد مسئول است، اظهار داشت: حکومت در برابر ترک معروف و خیرات مسؤول بوده و وظیفه دارد از معروف صیانت کند؛ متاسفانه آن وعده ای که امام راحل دادند که باید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک وزارت خانه ای به عنوان وزارت امر به معروف و نهی از منکر ایجاد شود مغفول ماند و ساختار دولت ساختاری متاثر از فرهنگ سیاسی رایج در جهان صورت بندی شد و هیچگاه نه آن زمانی که قانون اساسی تدوین و تصویب شد و نه پس از آن و نه آن زمانی که قانون اساسی مورد بازنگری گرفت و نه در طول این سی سال به فکر این نیوفتادیم که ساختار دولت بر اساس سیاست و مبانی دینی باید چگونه باشد. و در این ساختار چه نهادها و سازمان هایی باید لحاظ شوند و مجموعه قوا به چه نحوی باید تقسیم شود و هر قوه ای باید چگونه سازمان دهی شود! آیا امروز جایی برای سازمان امر به معروف و نهی از منکر در دولت خالی نیست؟
وی افزود: متاسفانه این خلا سبب شده معروف ها ترک و منکرها در جامعه رایج شود. معروف هایی که آرام آرام در فرهنگ عمومی منکر قلمداد و منکرهایی که معروف انگاشته می شود. این آسیب ها همه نتیجه غفلت از دو واجب بسیار مهم است، غفلت از اینکه واجبات در حکومت اسلامی باید متولی و مسؤول داشته باشد در حالی که چنین نیست.

کارگاه فلسفه اصول با ارائه آیت الله علی رشاد برگزار می شود

کارگاه فلسفه اصول با ارائه آیت الله علی رشاد برگزار می شود

معاونت آموزش حوزه علمیه امام رضا علیه السلام از برگزاری کارگاه فلسفه اصول در سطح کشوری خبر دارد.
حجت الاسلام علی اصغر کریم خانی معاون آموزش حوزه علمیه امام رضا(ع) ضمن اعلام این خبر گفت: حوزه علمیه امام رضا(ع) کارگاه فلسفه اصول را در راستای برگزاری کارگاه های فلسفه علوم، که توسط حضرت آیت الله رشاد رییس شورای عالی حوزه های علیمه تهران ارئه می گردد، در حوزه علمیه امام رضا علیه السلام تهران برگزار می کند.
وی افزود: این کارگاه ویژه اساتید حوزه های علمیه خواهران و برداران است که با همکاری مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور و مرکز مدیریت حوزه های علمیه برادران استان تهران برگزار خواهد شد.
این استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه مخاطبین دوره اساتید خواهران و برادران حوزه های علمیه های علمیه سراسر کشور هستند بیان داشت: علاوه بر اساتید، طلابی که اتمام سطح دو دارند نیز می توانند در این دوره که به صورت مجازی برگزار می گردد شرکت نمایند.
معاون آموزش حوزه علمیه امام رضا علیه السلام درباره ارائه گواهی شرکت در کارگاه فلسفه اصول گفت: بعد از اتمام دوره و برگزاری آزمون به اساتیدی که در آزمون قبول شود از طرف مرکز مدیریت حوزه علمیه گواهی شرکت در دوره صادر می گردد. همچنین به طلابی که در دوره شرکت نمانید مدرک شرکت درکارکاه توسط حوزه علمیه امام رضا علیه سلام صادر می گردد.
علاقمندان می توانند جهت ثبت نام وکسب اطلاعات بیشتر از طریق پیام رسان ایتا با شماره تلفن 09191737003 و شماره 02133900910 داخلی 115 تماس حاصل فرمائید. مهلت ثبت نام تا 12 بهمن ماه و زمان شروع کارگاه نیز از 14 بهمن، پنج شنبه ها ساعت 8 تا 10 صبح و بمدت 4 هفته خواهد بود.

حوزه‌ علمیه باید علوم انسانی اسلامی تولید کند

حوزه‌ علمیه باید علوم انسانی اسلامی تولید کند

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد در افتتاحیه حوزه علمیه امام رضا(ع) طی سخنانی ضمن تسلیت شهادت امام حسن مجتبی(ع)، گفت: شایسته است کشور حداقل در روز‌های شهادت پنج تن آل عباء(ع) تعطیل کاری باشد، تعطیلی معنوی معرفتی صورت نگیرد بنده با تعطیلی حوزه در چنین مناسبت‌هایی مخالف هستم چرا که هدف حوزه پرداختن به معارف، تجلیل و تکریم اهل‌بیت(ع) است. در روزهای شهادت و ولادت باید طلاب درس بخوانند و دو ساعت هم سوگواری یا مراسم جشن داشته باشند.
وی افزود:در فلسفه و حکمت صدرایی مبنایی تحت عنوان اتحاد علم، عالم و معلوم و اتحاد عقل، عاقل و معقول وجود دارد. گفته می‌شود که عالم و علم او متحد هستند چرا که علم با معلوم متحد است یعنی معلوم به علم بدل شده است، این سه عنصر متحد و یکی هستند کسی که عالم است علم به وجود او و وجود او به علم بدل شده است و علم نه به نحوه وصولی بلکه به نحو شهودی، حاکی از معلوم است.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه با بیان اینکه علامه طباطبایی نیز به نحوی علم حصولی را تقریباً علم حضوری می‌دانند. عنوان کرد: به هر حال اگر به اصطلاح رایج چیزی فرا می‌گیریم با وجود ما یکی و متحد می‌شود، آنگاه می‌توانیم بگوییم که ما عالمی هستیم که با علم خود یکی شدیم. علم با معلوم یکی است این اتفاقی است که در حوزه باید رخ دهد اگر چنین اتفاقی باید رخ دهد پس عالم عین دین و مجسم آن می‌شود. یا عالم آنگاه عالم است که دین مجسم شده باشد، صورت معرفتی دین را دریافت کرده و به آن متحد شده است. در حوزه علم دینی را فرامی‌گیریم و عالم دین می‌شویم. آنچه را که به نام دین فرامی‌گیریم باید عین دین باشد.
آیت‌الله رشاد با بیان اینکه سخن برخی که در دهه‌های اخیر مطرح می‌کنند «معرفت دینی غیر از دین است» باید گفت اگر معرفتی حاصل شد که با دین متحد نبود آن معرفت نیست و جهل است. اظهار کرد: معرفت آن است که با متعلق معرفت متحد باشد عالم دین باید خود دین شود. عالم به دین باید ابعاد آن را شناخته و آن را در خود محقق کند. طلاب جوان درباره این مساله بیشتر تامل و تفکر کنند.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) بیان کرد: متاسفانه امروزه یکی از مشکلات ما نقدهای بی‌جا، بی‌رویه، غیرروشمند، بی‌مبنا و بی‌منطق خطاب به حوزه، دروس و کتب حوزه، اساتید و زعمای حوزه است. شاید گاهی برخی نقدها منطقی و به جا باشد اما اشکال برخی نقدها این است که شخصی بدون مسئولیت و توجه وارد نقد شده و نقدهای درست را هم بی‌اثر می‌کند. برخی اشکالات بر حوزه وارد باشد یا نباشد طلبه‌ای که تازه وارد حوزه شده است مقصر نیست اشکالات را به اهل آن، مدیران، کارشناسان، تصمیم‌گیران حوزه بگوییم که آن را اصلاح کنند. کمتر کسی را پیدا می‌کنید که به اندازه بنده بر حوزه نقد داشته باشد اما نقدها نباید به طلاب جوان که درابتدای کار هستند وارد شود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: برخی نقدها را در سخنرانی عمومی و مطبوعات مطرح می‌کنند که این هم مشکل‌آفرین است چراکه باید قلب طلبه معتقد و آرام باشد که بتواند به خوبی تحصیل کند. اخیرا بسیاری از اصلاحات در حوزه در حال انجام شدن است که در طول تاریخ حوزه نبوده است هر دستگاه و هر نظام علمی غیر حوزه علمیه هم می‌تواند ایراداتی داشته باشد.
وی با بیان اینکه ما به عنوان عالم باید دین مجسم شویم، ابراز کرد: در عرف و برخی و روایات دین دارای سه ضلع عقاید، اخلاق و احکام است اما این دقیق نیست، دین قلمرو وسیع تری دارد دست‌کم به اضافه این سه بعد دین معنویت هم دارد بلکه معنویت جوهر، گوهر، هسته و اساس دین است. دین علم دارد و گزاره‌های علمی در متن دین وجود دارد. علوم دینی که ما در حوزه‌های علمیه می‌‌خوانیم بخشی از علم دینی است اما علم دینی به همان مفهوم دانشی است.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) اظهار کرد: آیت‌الله جوادی آملی می‌فرمایند باید حوزه و دین به علم جهت دهند، آنگاه که ما مبدا و معاد علم را از دین گرفتیم علم دینی می‌شود. اگر عالم را متصل به مبدا دیدیم که روحی به نام توحید دارد و بر او توحید حاکم، ساری و جاری است و یک فیزیکدان اینگونه هستی را مطالعه کرد قوانین حاکم بر فیزیک و شیمی را اینگونه دید آنچه به دست می‌آید آن فیزیک اسلامی می‌شود. غایت علم الهی و دینی این است که طبق دستور قرآن فیزیک، شیمی و زیست مطالعه شود که انسان به خداوند، مبدا و معاد پی ببرد.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه گفت: در هندسه معرفتی دین ما حداقل با ۵ ضلع مواجه هستیم که تربیت را هم به عنوان ضلع ششم مطرح می‌کنیم. ضلع عقائد یا جهان‌بینی، ضلع علم یا جهان‌شناسی، ضلع معنویت یا باطن و ملکوت جهان، معنویت آن چیزی است که حضرت ابراهیم(ع) دید، معنویت فهم ملکوت عالم و رفتار به اقتضای این فهم است. ضلع دیگر دین اخلاق یا ارزش‌ها و ضدارزش‌ها و فضائل و رذائل است. ضلع دیگر آن احکام یا بایدها و نبایدها یا به تعبیری واجب‌ها و محرمات است.
آیت‌الله رشاد افزود: دین با این پنج ضلع یک مجموعه، ابرنظام و معجون شفابخشی است اگر همه این ابعاد را با هم فرا‌بگیریم و عمل کنیم شفابخش است و معجزه می‌کند. اما اگر به یک بعد توجه کنیم و ابعاد دیگر را کم‌رنگ یا احیاناً فراموش کنیم در آن صورت این معجون بی‌خاصیت می‌شود یا شاید به ما ضربه بزند. اگر یک بعد کافی، مفید، نجات‌بخش یا شفابخش بود خداوند متعال همان یک بعد را نازل می‌کرد چرا پنج بعد را در نظر گرفته است. اگر دارو از ۱۰ جزء تشکیل شده باشد معجونی است که اگر یک جز آن را بردارید و به ضد خود تبدیل می‌شود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: عالم دینی باید جامع همه این موارد باشد. صرف خواندن دروس رسمی حوزه کافی نیست ما به علم دینی احتیاج داریم چراکه نمی‌شود با علم سکولار یا الحادی زیست مومنانه داشت. مسلمان نمی‌تواند زندگی و تدبیر حیات خود را به علم ضددینی بسپارد. ما باید علم دینی و علوم انسانی اسلامی تولید کنیم. امروزه ۲۰۰ سال است که علوم انسانی غربی حیات بشر را اداره می‌کند و به مرور به جهان اسلام آمده تا جایی که کشور ما را هم اداره می‌کند. علوم انسانی سکولار رقیب شریعت است. در نظام جمهوری اسلامی تعارض علم و دین بین شریعت و علوم انسانی اما در غرب تعارض علم و دین تعارض بین فیزیک شیمی با الهیات است؛ علم سکولار یا الحادبنیان غرب با الهیات مشکل دارد و نمی‌تواند خدا را با علم ببینند.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) بیان کرد:‌ عقاید ثلاثه به عنوان اساس دین مسیحیت سبب بی‌ارزشی دین و الهیات آن شده است اما ما در الهیات خود با فلسفه غنی، مبرهن و مستدل مشکل نداریم ما در صحنه عمل مشکل داریم که آن را علوم انسانی سکولار اداره می‌کند. حوزه موظف است علوم انسانی اسلامی تولید کند، اخیرا درخت‌واره رشته‌های علوم انسانی اسلامی را طراحی کردیم. هر آنچه شریعت در امور اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، مدیریت و غیره را بخواهد اداره کند علوم انسانی انجام می‌دهد.
وی با بیان اینکه در کشور ما علوم انسانی سکولار به شریعت اجازه نمی‌دهد که جامعه را اداره کند. گفت: عمده مسائل در دست متخصصان علوم انسانی است که غالباً هم انسان‌های سالم و متدین هستند اما با معارف دینی آشنایی ندارند که علوم انسانی اسلامی تولید کنند حوزه علمیه باید این کار را انجام دهد. باید دین در ما تجلی کند و همه وجود ما دین شود لذا توصیه من به طلاب جوان این است که وقت خود را از دست ندهند با برنامه‌ریزی در امر تحصیل و تحقیق درباره دین بسیار تلاش کنند.
آیت‌الله رشاد در پایان خاطرنشان کرد: اگر می‌خواهید پنج ضلع دین در وجود شما تجسم شود باید مباحثه، نظم، مدیریت زمان و معنویت را جدی بگیرید. ما سرباز حضرت حجت(عج) هستیم باید ارتباط ما با ایشان برقرار باشد، چگونه کسی می‌تواند ادعا کند سرباز امام زمان(ع) است اما با او ارتباطی نداشته باشد.

معنویت؛ فریضه فراموش شده

معنویت؛ فریضه فراموش شده

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد در آیین رسمی آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه استان تهران که در سالن همایش‌های مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی سرچشمه برگزار شد، با تبریک آغاز سال تحصیلی کسب معرفت و معنویت طلاب و تشکر و سپاسگزاری از افاضات فیلسوف، فقیه، مفسر و نظریه‌پرداز فقیه الحکماء و شیخ‌الحکماء معاصرین آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی که عنایت خاصی به حوزه تهران دارند، گفت: ایشان در بین مراجع از جمله کسانی هستند که خود را طلبه تهران می‌دانند چراکه پس‌از تلمذ نزد والد بزرگواردر آمل به تهران تشریف می‌آورند و طلبه تهران می‌شوند.
وی افزود: خداوند را سپاس‌گزاریم که امسال از افاضات نورانی و عالمانه ایشان در افتتاحیه سال تحصیلی برخوردار و بهره‌مند شدیم. از حضور استادان محترم اعضا شورای استان، مسئولان و متولیان ارجمند مدارس و حوزه‌ها، مراکز تخصصی و برخی مدرسان که در جلسه حضور دارند و همه مدیران، استادان و طلاب عزیز که در سراسر استان و خارج از استان از طریق شبکه بیان در جمع ما حاضر هستند و افاضات بزرگان را استماع فرمودند تشکر می‌کنم.
آیت‌الله رشاد ادامه داد: از دوستان و همکاران عزیز در مرکز مدیریت و سپاسگزار هستیم که با وجود مشکلات و معضلات بی‌شمار و بسیار که به حق کار را خیلی سخت کرده ‌است و ما سال‌ها است که با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم به خدمات خود ادامه می‌دهند. فقدان بودجه، امکانات، نیرو، ابزارهای فیزیکی لازم و افزون بر آن بلای کرونا نیز مزید برعلت شده که این دو سال اخیر محدودیت‌ها موانع بسیاری ایجاد ‌کنند، اما همکاران ما با تدابیر خود سعی کردند که جریان عادی و تحصیل طلاب آسیب نبیند.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه با بیان اینکه طی ده یا دوازده سالی که مدیریت حوزه‌های علمیه استان تهران تاسیس شده‌ است در قیاس با سایر شهرهای کشور رتبه اول یا دوم را داشته ‌است، عنوان کرد: سال گذشته ۳۰ درصد افزایش پذیرش داشتیم و این نشان‌دهنده وضعیت خاص حوزه تهران است. با وجود مشکلات فراوان دوستان در مرکز مدیریت بدون هیچ ابزار و تجهیزاتی زحمات فراوانی متحمل می‌شوند که قدردان زحمات آنها هستیم، ان‌شالله که خداوند متعال جبران کرده و ذخیره اخروی همکاران عزیز ما قرار دهد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه امسال درباره فریضه مهم، ذاتی و صنفی اصحاب حوزه که در معرض فراموشی است سخن می‌گویم، اظهار کرد: متأسفانه گاه برخی استادان جوان و طلاب ما نسبت به وظیفه ذاتی خود غافل می‌شوند؛ اصحاب حوزه علمیه وظیفه دارند که در ابتدا به تولید معرفت و آشنا کردن مردم با معارف الهی، وحیانی و میراث معرفتی اهل‌بیت(ع) بپردازند و سپس به ارتقاء و بالا بردن سطح معنویت آحاد جامعه توجه کنند. این دو وظیفه اصلی حوزه‌های علمیه است.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) افزود: هروظیفه‌ای فرع بر این دو رسالت بزرگ قلمداد می‌شود یا بخشی از این دو وظیفه یا نتیجه این دو وظیفه هستند. هیچ وظیفه و رسالتی مهم‌تر از این دو تکلیف و رسالت بر دوش حوزه نیست. تولید معرفت، انتقال آن به طبقات مختلف جامعه، فراخوان جامعه به سوی معنویت، گسترش و ارتقای سطح معنویت و تضمین سلامت معنوی جامعه دو وظیفه اصلی حوزه علمیه است.
آیت‌الله رشاد با بیان اینکه معنویت عبارت از مواجهه فطرت با غیب و باطن عالم یا به تعبیری ملکوت است، ابراز کرد: مواجهه فطرت خالص و زلال انسان با غیب و باطن عالم یعنی ملکوت به مقتضای ایمان و عمل صالح ممکن است، آنچه ما از ملکوت عالم مشاهده می‌کنیم باید به اقتضاء این مشاهده معرفتی در مقام رفتار خود را تنظیم کنیم.
وی با بیان اینکه ما با چهار رابطه بزرگ مواجه هستیم، گفت: در باب اول مصباح الشریعه آمده است که مجموعه روابط و تعامل انسانی بر چهار قسم رابطه با الله مبدا، رابطه با نفس، رابطه با خلق خدا و رابطه با دنیا در معامله با آخرت است. وقتی ما از پوسته عبور کرده و وارد هسته ملکوت عالم شویم آنگاه رؤیت پیدا کردیم. تا زمانی‌که شما در پوسته هستید در ملک عالم گرفتار هستید. آنچه در دانشگاه‌ها آموخته می‌شود مربوط به ملک و آنچه در حوزه‌ها باید آموخته شود مربوط به ملکوت است. همه‌ چیز در عالم هستی دارای ملکوت است که در اختیار خداوند قرار دارد. ما انسان‌ها یک وجود ملکی و یک وجود ملکوتی داریم .ملکوت هم لزوماً محصل نیست. انسان می‌تواند ملکوت مثبت یا منفی داشته باشد. حیوانات، نباتات و جمادات هم این‌گونه هستند همه‌چیز دارای ملکوت است.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه بیان کرد: تربت سیدالشهدا(ع) ملکوت خاصی دارد وگرنه به‌لحاظ فیزیکی و شیمیایی خاک تربت متفاوت با سایر خاک‌ها نیست، تصور نکنیم که خاصیت این خاک آن نقطه از کره زمین است بلکه قوت ملکوت این تربت سیدالشهدا(ع) است که اثر شفا را دارد و مردم یا بزرگانی همچون علامه ذوفنون یا آیت‌الله بروجردی با تربت شفا پیدا می‌کنند. این خاصیت را تربت پیامبر اعظم(ص) یا سایر حضرات معصومین(ع) ندارند خداوند این خاصیت را تنها در ملکوت تربت سیدالشهدا(ع) قرار داده است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تاکید بر اینکه زمان و مکان ملکوت دارند، گفت: شب قدر ملکوتی دارد که در شب‌های دیگر نیست. چه چیزی در لحظه‌های شب قدر هست که هزار ماه و بالاتر از هزار ماه می‌شود و شاید هزار ماه عددی نباشد هزار ماه کثرت و هزار ماه قیامت باشد. این نشان می‌‌دهد همه‌چیز دارای ملکوت است.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) ادامه داد: کار ما طلاب ابتدا مواجهه و پی بردن به ملکوت، ماورا و عمق عالم و سپس رفتار به مقتضای این ملکوت است که باید متناسب با این رؤیت، معرفت و معیشت عمل کنیم؛ معنویت همه آن‌چیزی نیست که با اشراقات به دست آید بلکه ما طلاب معنویت را از کتاب و سنت اخذ می‌کنیم این عرفان ثقلین است، ما باید دنبال چنین معنویتی باشیم.
وی با تاکید بر اینکه همه عالم، موجودات و کائنات ملک و ملکوتی دارند، اظهار کرد: معنویت نظریات و مطالب انتزاعی و فضایی نیست بلکه معنویت باید در عمل انسان پیوند خورده باشد یعنی اگر ما معتقد هستیم که عالم معنویت ملکوت دارد باید در همه اعمال و افکار نیک ما مشهود شود آن زمان است که با یک جمله نیم سطری و نیم خطی جهان را تکان خواهیم داد. یک فتوایی حکم میرزای شیرازی یک ابرقدرت را به زیر خواهد کشید و بریتانیا را به خاک سیاه خواهد نشاند. یک فتوای کوتاه امام امام راحل درباره سلمان‌رشدی دنیا را تکان می‌دهد و هفتاد و دو ملت و پنجاه و چند کشور اسلامی در کنفرانس اسلامی فتوای ایشان را تایید می‌کنند و دل‌ها یکی می‌شود، اگر فتوای آنها این کارکرد را داشت به این دلیل بود که مبتنی بر معنویت عمل ‌کردند.
آیت الله رشاد ادامه داد: نفوذ کلام امام راحل ازاین‌جهت نیست که ایشان سیاست‌مدار، فیلسوف فقیه، شخصیت ملی یا یک فرد مقبول نزد مردم باشد بلکه یک باطن و حقیقتی دارد که آن حقیقت جوهر اصلی تاثیر کلمات امام است. بنابراین ما طلاب خود را این‌گونه تربیت کرده و سپس مردم را هم این‌گونه تربیت کنیم؛ لذا ما بر سلامت معنوی طلاب و مردم جامعه تمرکز و اصرار داریم و باید به پیشگاه الهی درباره کوتاهی‌هایی که داشتیم استغفار و از شهدا عذرخواهی کنیم. ما مقصر هستیم و کمتر به امر معنویت جامعه پرداختیم. همه ما اعم از اهل منبر، خطاب، اهل تدریس و تحقیق و مدیریت مقداری از تکلیف اصلی خود در انتقال معنویت به جامعه غافل شدیم. مدیریت، تعلیم و تحقیق و سایر امور جزء رسالت و وظایف ما است این را انکار نمی‌کنیم اما مع‌الاسف باید از وظیفه اصلی که مسئله دعوت جامعه به معرفت و به خصوص معنویت است تا حدی غافل شدیم و پس‌از انقلاب ازاین‌جهت کوتاهی کردیم و به اخلاق معنوی کم پرداخته‌ایم.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه افزود: بنده اخلاق عقلی و روایی و انواع اخلاق‌ها را منکر نیستم و آنها هم لازم هستند اما اخلاق معنوی کارساز اصلی است. آن اخلاق و رفتاری که از درون و ملکوت انسان سرچشمه گرفته باشد و به زبان ملکوت با ملک و ملکوت مخاطب سخن بگوید بیداد می‌کند و انسان‌ها را تغییر داده و قلب‌ها را مستعد می‌کند. امام راحل در مدرسه فیضیه یک مکتب فکری و معرفتی درست می‌کنند که مبدأ انقلاب اسلامی و پانزده خرداد می‌شود. بحث‌های اخلاق امام راحل در مدرسه فیضیه سرمایه اولیه حوزه بود که با آن انقلاب را آغاز کرد. فقه ایشان به جای خود، ایشان فیلسوف فقیه و بنیان‌گذار فلسفه فقه هستند اما ورای فلسفه فقهی ایشان فلسفه و حال معنوی ایشان سرمایه اصلی بود که دل‌ها را دگرگون، زنده، احیا و عاشق کرد.
وی ادامه داد: کجای تاریخ سراغ دارید که یک پیر هشتاد ساله میلیون‌ها دل را اسیر و شیفته خود کرده که با یک اشاره وی میلیون‌ها جوان برای کشور خود جان می‌دهند و همین که از فرمانده خود می‌شنوند که امام راحل فرموده‌ باید محاصره آبادان بشکند بدون هیچ ابزار و امکاناتی این جوانان با جان دادن محقق می‌کنند. امام با معنویت و نه با فرمان سیاسی و فلسفه فقهی قلب‌ها را تصرف کرد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه فلسفه فقهی لازم اما در وهله بعدی است در وهله اول تکلیف ما مسئله معنویت است، گفت: وقتی معنویت محقق شود سلامت معنوی حاصل می‌شود. آنگاه که ما با ملکوت عالم به میزان توان خود ارتباط برقرار کنیم آثار آن را خواهیم دید، این امر نادری نیست. باید با ارتقاء معرفت و روح نسل معنوی را تربیت کرد، اگر ما به رؤیت ملکوت رسیدیم و به اقتضاء چنین رؤیتی رفتار کردیم اندیشه و رفتار ما بر هم منطبق شد آن زمان سلامت معنوی درما محقق و ما سالم شدیم، آن زمان می‌توانیم سراغ جامعه برویم و جامعه را با معنویت با ملکوت آشنا کرده و سلامت معنوی را به جامعه توسعه دهیم.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه با بیان اینکه در حال حاضر چند سالی است که سازمان بهداشت جهانی به میزان فهم و برداشت‌های خود در کنار سلامت جسمی به سلامت معنوی و اجتماعی توجه می‌کند، اظهار کرد: رسماً از همه اعضا خواستند که در کنار سلامت پزشکی به سلامت روانی، اجتماعی، اخلاقی ومعنوی هم توجه کنند. این مباحث کمابیش به دانش برخی دانشگاه‌ها وارد شده و اقداماتی هم انجام شده است.
وی با بیان اینکه در کشور ما هم کارهای تحقیقاتی انجام شده که نظام و دانش سلامت معنوی را دنبال می‌کنیم، عنوان کرد: سند سلامت معنوی به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را پیشنهاد دادیم. در حال حاضر قرار شده رشته سلامت معنوی به‌صورت دو واحد در کل دانشگاه‌های پزشکی تدریس شود وزارت بهداشت هم استقبال کرده ‌است. باید علم سلامت معنوی در عرض سلامت بدنی دنبال شود و این به ‌عنوان یک رشته در کل دانشگاه‌های علوم پزشکی اجرا شود، ما این قضیه را دنبال می‌کنیم.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) بیان کرد: در حوزه‌های علمیه هم گفتگوهایی انجام و پیشنهاداتی داده شد و استقبال فرمودند بنا شد که مکاتبه کنیم تا در سراسر کشور رشته سلامت معنوی و معنویت در رشته‌های حوزوی تدریس شود. این طرح از تهران آغاز می‌شود. درمجموع حوزه‌ها و دانشگاه‌ها باید به این جریان، گفتمان و نگرش توجه کنند. نخستین وظیفه و رسالت ما تولید معرفت و معنویت سالم دینی است. امروز شاهدیم که برخی مکتب‌ها و عرفان‌ها در سراسر جهان به بهانه معنویت دین را کنار می‌گذارند. در همین ایران و تهران ده‌ها مکتب و جریان معنوی این چنینی فعال هستند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه ما نخستین کارگاه سلامت معنوی را با چهل استاد برادر و خواهر در دو بخش برادران و خواهران برگزار خواهیم کرد و این قضیه در کل مدارس امتداد خواهد داشت، اظهار کرد: برای این اساتید دوره‌هایی را برگزار خواهیم کرد که دانش‌افزایی صورت گیرد ما باید این معلومات و مباحث را به اساتید منتقل کنیم. درباره این موضوع بنده در هفته دو جلسه در خدمت استادانی از حوزه و دانشگاه هستم و این درس‌ها را عرضه می‌کنیم اما هنوز این مطلب را به حوزه منتقل نکردیم. گزارش این اقدام برای آیت‌الله اعرافی ارسال و در شورای حوزه تهران به تصویب رسید.
وی با بیان اینکه شما طلاب باید علمداران و پرچم‌داران سلامت معنوی در کشور باشید، گفت: بیش‌از هر جای ایران و کشور باید تهران به این امر دست یابد چراکه تهران آماج حملات مادی و ملکی است. باید تاسف خورد که طی دو دهه شاهد برخی انحرافات در بین برخی از طلاب و اساتید جوان هستیم که از رسالت اصلی خود غافل و به برخی امور جنبی و گاه غیررسالتی مشغول هستند و گاهی حتی به آن افتخار هم می‌کنند.
آیت‌الله رشاد با بیان اینکه ما طلاب متولی طب ابدان نیستیم، ابراز کرد: ما طب سنتی را انکار نمی‌کنیم اما چرا برخی طلاب که در این زمینه آموزش چندانی ندیدند ورود می‌کنند، نمی‌توان با هر خبر واحد بی‌سند که حجت معرفت‌شناختی و اصولی ندارد آن‌هم در موضوعی که با سلامت جسمی مردم سروکار دارد اعتماد کرد. درباره طب سنتی حجت عقلایی لازم است یعنی تجربه باید تایید کند در حالی که حتی پزشکی امروز هم یقین آور نیست. در قضیه کرونا دو اتفاق رخ داد یکی آبرومندی دین‌داران و به خصوص علمای دینی شیعه دوم آبروریزی علم جدید؛ اگر کسی این دو سال اخیر آنچه را که دانشمندان در مسئله کرونا گفتند همه را فهرست و بررسی کند خواهد دید که تا چه میزان از جامعه علمی پزشکی ضدونقیض و بی‌ربط مطرح شده است. کرونا نشان داد که علم بشر چقدر ناقص، ظنی، ناتوان و دارای اختلاف است. کرونا عامل آبرو برای دین‌داران عاقل به‌خصوص مراجع و علمای شیعه رهبر معظم انقلاب شد که فرمودند من مطیع کارشناسی نظرات پزشکان هستم و کامل هم عمل کردند. اینکه چند طلبه می‌گویند ما واکسن نمی‌زنیم یا یکی می‌گوید اگر واکسن بزنید احساسات جنسیتی شما تغییر می‌کند باید پرسید شما از کجا این را فهمیدید آیا عمل کردید، وقتی واکسن به بازار نیامده است از کجا فهمیدید که احساسات جنسیتی شما عوض می‌شود این چه سخن بی‌ربطی است.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) ادامه داد: کار ما طلاب در رابطه با بدن و جسم مردم نیست بلکه با روح مردم سروکار دارد همانگونه که نباید پزشکان در کار ما دخالت کنند ما نیز نباید در طب دخالت کنیم. بزرگ‌تر از شیخ صدوق در حدیث نداریم در کتابت اعتقادات الإمامیه باب چهل و چهار گفته است اگر امام به شخصی تجویز طبی داده است نمی‌شود آن را به همه تعمیم داد چراکه امام با علم امامت می‌دانستند که درمان آن فرد به فلان دارو است ایشان پزشک نبودند و شاید آن دارو برای شخص دیگر کارساز نباشد. برخی از این موارد را درست کردند که آبروی شیعه را ببرند؛ چه‌بسا که چیزهایی به فلان روایت طبی افزوده شده و مطلب عوض شده باشد یا ناقص به دست ما رسیده باشد اما برخی فکر می‌کنند که وحی منزل است.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه در توصیه دیگر خطاب به طلاب اظهار کرد: معنویت به شعار نیست، بدون معنویت معرفت حاصل نمی‌شود. تحصیل معرفت در گرو تحصیل معنویت است. طلبه‌ بدون شب نماز شب شاگرد حقیقی امام صادق(ع) نمی‌شود که مطالب ایشان را بفهمد. طلبه باید مستعد و مطهر باشد که با قرآن و احادیث انس بگیرد. قرآن و حدیث درس فیزیک نیست که حتی کافر گناهکار هم آن را یاد بگیرد، باید قلب طلبه مستعد باشد او تا خود را نساخته باشد نمی‌تواند مردم را بسازید.
آیت‌الله رشاد افزود: تا زمانی که طلبه معنویت معرفتی، عملی و معیشتی نداشته باشد نمی‌تواند علوم دینی را خوب فرا گرفته عمل کند و آن را موثر به دیگران انتقال دهد. طلاب عزیز غفلت نکنید بسیاری از شما می‌توانید موفق شوید چراکه کار سختی نیست؛ آیت‌الله بهجت می‌فرمودند که نماز شب خیلی هم سخت نیست بیست دقیقه زود بخوابید بیست دقیقه زود بیدار شوید اگر کمی اذکار را با تأنی بخوانید سی یا چهل دقیقه می‌شود. طلاب عزیز تا زمانی که شب‌زنده‌داری، سحر، تهجد و تضرع نداشته باشید عالم نمی‌شوید عالم هم شوید اگر عامل نشوید خطرناک خواهید شد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با استناد به فرمایشی از آیت‌الله بهاءالدینی، بیان کرد: ایشان می‌فرمود امام راحل حتی اگر خیلی خسته بودند و فرصت نداشتند حتما دو ساعت تهجد در شب را داشتند، امام راحل بیهوده به این مقام نرسیدند. طلاب به اوقات فضیلت نماز اول وقت به همراه جماعت بسیار توجه کنند، فضیلت صلاه اول وقت بسیار مهم است و در وجود انسان معجزه می‌کند. بر خلوص و حضور قلب تمرین کنید. در این زمینه دستورات لازم در کتاب مرحوم جواد آقا ملکی تبریزی و اسرار الصلاه امام راحل آمده است. درباره نماز به معنا، ترجمه و تدبر آن توجه کنید. قلب خود را مدیریت کنید. مبادا طلبه‌ای باشید که قرآن نخوانید به هر میزان که ممکن است قرآن را با تدبر بخوانید. توسل به حضرات اهل‌بیت(ع) به‌خصوص توسل به حضرت حجت(عج) را فراموش نکنید. از زیارت عاشورای صبحگاهی غافل نشوید که آثارفراوان دارد و معجزه می‌کند عشق به امام حسین(ع) انسان را درست می‌کند.
وی افزود: زیارت عاشورا تولی و تبری نامه شیعه است، جامعه کبیره عاشق نامه و متن عشق است. زیارت جامعه کبیره متن عشق‌ورزی با حضرات اهل‌بیت(ع) است که بیداد می‌کند، دل انسان را می‌لرزاند. خداوند لعنت کند کسانی را که گفتند جامعه کبیره مرامنامه دوآتشه است. جامعه کبیره دعایی بسیار دقیق است که از ائمه معصومین(ع) به ما رسیده و هیچ غلوی در آن نیست.
آیت الله رشاد درباره اهمیت ارتباط طلاب با حضرت حجت(عج) گفت: طلاب شما سرباز و نوکر حضرت حجت(عج) هستید. حوزه علمیه پادگان ایشان است باید محبت ما نسبت‌ به ایشان همواره رو به تزاید و روزافزون باشد. ارتباط خود را با حضرت تنظیم کنید.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: طلاب عزیز هر روز چند دقیقه با خود محاسبه و مراقبه داشته باشید که با نفس خود چه کردید هر عمل، رفتار، نگاه یا گفتاری را نداشته باشید، حتی مراقب افکار و ذهن خود باشید که به گناه فکر نکنید فکر گناه وقتی وارد ذهن شود فعل گناه هم به‌دنبال آن می‌آید. بزرگان ما اگر به‌جایی رسیدند به این دلیل بوده که حتی فکر گناه را هم نداشتند. ابداعات فقهی افرادی همچون آیت‌الله بروجردی یا تدوین جامع الاحادیث شیعه به سادگی رخ نداده است خداوند این حالات و توفیقات را نصیب کسی می‌کند که حتی بر فکر و ذهن خود مراقبه دارد که به سمت گناه نرود. نباید راه بدهیم گناه وارد ذهن ما بشود وقتی مدتی تمرین کردید پس‌از مدتی مشکل حل می‌شود.

مبانی فقه انتخابات

مبانی فقه انتخابات

آنچه در ادامه می خوانید گفتاری از آیت الله علی اکبر رشاد در نشست مجازی حوزه علمیه امام رضا علیه السلام در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه با موضوع بررسی مبانی فقه انتخابات است:

ضرورت پرداختن به فقه انتخابات
می توان اذعان داشت که متاسفانه از پایگاه فقه اهل بیت علیهم السلام و فقه امامیه که فقهی عمیق، دقیق و سزاوار عرضه و ارائه است به بسیاری از مباحث که به شدت مورد ابتلاء است نپرداخته ایم؛ یکی از آنها مسئله فقه انتخابات است؛ می توان گفت آنچه تاکنون پرداخته شده ممکن است چیزی در حد مثلاً ۱۰ مسئله و مبحث می تواند باشد که این مسائل دهگانه مورد ابتلا در ایران و بلکه همه مسلمان ها در اقصی نقاط عالم در کشورهای اسلامی نیز بوده و از شدت ابتلا و کثرت ابتلا برخوردار است؛ قطعاً باید بگوییم یکی از اینها مسئله انتخابات است؛ یعنی اگر چند مسئله در زندگی بشر معاصر و امت اسلامی داشته باشیم که به اندازه مسئله انتخابات مورد ابتلا باشد و آحاد امت و آحاد بشریت را به خودش درگیر کرده باشد قطعاً مسئله انتخابات مهمترین و پر ابتلا ترین مساله بشر معاصر و مسلمان معاصر است و به آن سان که باید و شاید به آن نپرداخته ایم.
بیش از چهل سال از انقلاب شکوهمند اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی سپری شده و حدود چهل انتخابات و مراجعه به آراء در این مدت داشتیم ولی هنوز به حد کافی به مباحث این مسئله مهم نپرداختیم به هر حال از فضلا و فقهای جوان باید در این جهت گله کرد و از کسانی که مقدم به این قضیه هستند تشکر کرد.

ماهیت انتخاب از دیدگاه فقه
عنوان بحثی که بنده به آن خواهم پرداخت مبادی فقه انتخابات است در واقع «مبادء فقه الانتخابات فی مساحه الشئون السیاسیه» در واقع به اجمال به مبادی فقه انتخابات در یک جلسه اشاره می کنیم؛ به اجمال به عنوان طرح مسئله و درآمد بر سلسله جلسات آینده نکاتی را عرض می کنم؛ طبعاً باید اول مطلبی که مورد بحث قرار می گیرد انتخاب و ماهیت آن باشد. یعنی انتخاب خاص؛ نوعی از انتخاب و نوع خاص و معینی از انتخاب مورد نظر ماست. نیز فی الجمله می گوییم اصولاً انتخاب در شئون سیاسی دارای چه ماهیتی است؟ آیا یک حکم تکلیفی است؟ آیا یک حکم وضعی است؟ حکم تکلیفی است به این معنا که آحاد جامعه اسلامی یا آحاد مکلفین هر یک مکلف و موظف به انجام انتخاب و حضور و شرکت در انتخابات هستند؟ از باب اینکه یک تکلیف شرعی دارند و وظیفه شرعی را در قبال مسئولیت سیاسی که انسان دارد ادا می کنند. انسان یک موجود سیاسی است، دارای مسئولیت است، می خواهد وظیفه گذاری کند شرعاً موظف است در امور سیاسی ورود کند و شرکت در انتخابات از مقدمات اساسی و نوعی از فعالیت های سیاسی و خصوصاً حکومتی است یا اینکه به هر حال انسان دارای حق است و تکلیف نه از آن جهت که وظیفه ای بر عهده دارد حکم تکلیفی است و از آن جهت که وظیفه ای بر عهده دارد شرعاً بر او لازم و فرض است که در این قضیه ورود کند؟ این یک فرض است و فرض دیگر این است که بگوییم خیر انسان حقی دارد که باید حق خود را استیفا کند و از این جهت تکلیف است یعنی از این حیث وظیفه دارد. در هر حال تحلیل ماهیت انتخابات، ماهیت انتخاب که آیا یک حکم تکلیفی است و اگر حکم تکلیفی است چگونه تکلیفی است این یک مطلب است. یا آیا این یک حکم وضعی است بدین معنا که این یک سازو کار برای مثلاً تمشیت امور و تدبیر شئون سیاسی از جمله مثلاً انتخاب ولات و کارگزاران است و فرد این حکم وضعی را به کار می بندد؟ در حقیقت انتخاب یک حکم وضعی و یک ساز و کار است. ساز و کار جنبه وضعی دارد از نوع وضعیت است در هر حال بحث هایی را می توان در خصوص ماهیت مقوله انتخاب طرح کرد که یک بخشی از مبادی این مسئله مهم می‌تواند قلمداد شود چنان که ممکن است ما تحت عنوان مبادی انتخابات از مبادی فلسفی و عقلی این رفتار سیاسی و اجتماعی سخن گفته باشیم چنان که ممکن است سخن از مبادی کلامی این رفتار اجتماعی و سیاسی بحث کنیم چنانچه ممکن است وقتی می‌گوییم مبادی انتخابات از مبادی انسان‌شناختی انتخابات بحث کنیم در واقع یک سلسله پیش انگاره هایی در انسان شناسی وجود دارد آنها در حقیقت زیرساخت مقوله ای به نام انتخابات قلمداد می‌شوند چنانچه می توان از مبادی فقهی انتخابات سخن گفت.

نگره های انسان شناسی مقوله انتخاب
این که مثلاً بخواهیم به نحو یک تبیین و تقریر فلسفی مسئله انتخابات را بحث کنیم گرچه ریشه در نگره های انسان شناسانه ما داشته باشد می‌توانیم این مقدمات و مبادی را مطرح کنیم؛
اصل نخست: انسان اجتماعی بالفطره است اصولاً به سمت زیست جمعی کشش دارد انسان عادتا به نحو درون خیز به زیست اجتماعی با ابناء بشر گرایش دارد و اگر چنین باشد که هست یعنی انسان سالم انسان معتدل علاقه مند است که به نحو اجتماعی زیست کند و اگر چنین نبود بر اساس مطالعه انسان‌شناختی ممکن است چنین انسانی را احیاناً انسان دچار آسیب قلمداد کنیم!
اصل دوم: اگر چنین است که انسان اجتماعی بالفطره است و می خواهد در جامعه زیست کند این که حالت تکوینی ندارد؛ به این معنا که به صورت قهری و غیر ارادی همین اتفاق می افتاد چنان که جمع هایی از حیوانات چنین هستند بلکه چنان که عرض کردیم این اجتماعی بالفطره است یعنی فقط یک کشش است نه الزام و به صورت فطری گرایش دارد و بنابراین اراده می تواند در آن دخالت کند چراکه اگر تکوینی باشد اراده ممکن است در روند و فرایند آن در این انتخاب و گزینش دخالت نکند و زیست اجتماعی نتواند غیر اجتماعی زیست کند مانند بعضی گروه‌های از کائنات و موجودات زنده بلکه حالت فطری دارد؛ بنابراین اجابت این فطرت در گرو اِعمال اراده است. بنابراین زیستی تابع اراده آدمی است؛ آدمی باید چنین قصدی را کند چنین اراده‌ای را داشته باشد ولی خب خیلی روان اتفاق می افتاد، قصری نیست، یک حرکت جبلّی و روان است.
اصل سوم: در تعرف جامعه می توان گفت مجموعه ای از انسان ها که با یک پیوند خاص در کنار هم قرار گرفتند و با هم اشتراکات و روابطی دارند با هم تعامل و تعاطی دارند و در این ترابط تنگاتنگ قطعاً تزاحم منافع رخ می دهد به هر حال هر فرد با فرد دیگر، هر گروه با گروه دیگر طبعاً تزاحم اتفاق می افتد و همه می خواهند به منافع خودشان دست پیدا کنند و دستیابی به منافع از سوی هر فردی بسا ظاهراً یا واقعاً در تزاحم با دستیابی دیگری به منافعی که می پندارد قرار بگیرد و یک محیط تزاحم ایجاد کند.
اصل چهارم: اگر چنین باشد باید مقدمه چهارم را به آن اضافه کرد و آن اینکه تزاحم بین افراد و گروه ها لاجرم منتهی به تخاصم و برخوردها خواهد شد به هرحال تزاحمات همواره مسالمت آمیز جریان پیدا نمی کند بلکه کسی چیزی را حیازت می‌کند که دیگری هم می خواست احیاناً آن را حیازت کند و یا احیاناً کسی در امور و شئون دیگری تصرف می‌کند که او راضی به این امر نیست. به هر حال زمینه های طبیعی برای وقوع تخاصمات به وجود می آید.

اصل پنجم: اگر چنین باشد که تخاصماتی واقع شود قهراً مقدمه پنجم اتفاق می افتد و آن اینکه برای حل این چالش گاه ها و این نقاط چالش و این تزاحمات ما باید تدابیری بیندیشیم مثلاً دوائر و ادارات و نهاد هایی را باید به وجود بیاوریم و برای اداره این دوائر و سلطات باید اشخاصی را بگماریم و اگر اداره این سلطات و دوائر و نهادها برای تنظیم امور جامعه و رفع تزاحمات و مواجهه با تخاصمات و دفع تخاصمات ضوابط لازم داریم قهرا باید این سلطات و دوائر را بر اساس قواعد و قوانینی پدید بیاوریم.

این اشخاص را که می‌خواهیم بگماریم و متصدی اداره این سلطات و دوائر باشند این اشخاص باید با یک ضوابطی برگزیده شوند باید با یک ضوابطی در راس این ادارات و دوائر قرار بگیرند پس بنابراین مقدمه ششم لازم می آید و آن اینکه این سلطات و دوائر و همچنین تعیین این اشخاص که بنا است که این سلطات را اداره کنند و همچنین کیفیت تمشیت و تدبیر این سلطات و دوائر به وسیله این اشخاص نیازمند به قوانین و سازوکارهایی است که این مقدمه پنجم می شود.
اصل ششم: ما باید قوا و نهادهایی را به وجود بیاوریم باید اشخاص این قوا و نهادها را اداره کنند این اشخاص بر اساس یک شیوه ای می بایست امور این نهادها را تمشیت کنند یعنی به قوانین و سازوکارهایی نیاز داریم باز سوال می کنیم که آیا اصولاً فرآیند جریان این امور اجتماعی طبیعی به معنای لا ارادی است یا اراده در آن دخیل است؟ باید گفت خیر این طور نیست، تکوینی نیست، اینطور نیست که خود به خود اتفاق بیفتد! فطری است و به نحو تلقائی و روان جریان پیدا می کند آیا تمام شاخه‌ها، دامنه ها، همه مراتع و لایه های این جریانات کاملاً فطری است و علی الاطلاق این گونه است؟ ما نمی‌توانیم به لحاظ کششی از آن تخطی کنیم ظاهراً این طور هم نیست یعنی چنان که عرض کردیم تکوینی به معنای غیر ارادی بودن نیست فطری به این معنا که همه ابعاد و اطراف و سطوح و لایه‌ها هم کاملاً تلقائی اتفاق می افتد این هم نیست ما دلیل کافی بر این قضیه نداریم و نمی توانیم چنین ادعایی کنیم چنانکه اگر بگوییم همه این سطوح و ساحات لایه ها و وجوه به‌ نحو شرعی تعیین شدند؛ ظاهراً این جور هم نمی تواند باشد ما دلیلی نداریم بر اینکه علی الاطلاق همه امور و شئون جامعه حتی ساز و کار ها حتی روش ها حتی ابزارها همگی مصرح شرعی هستند قهرا اینجور نیست عقل باید به حالت کند علایق باید دخالت کند رویه های عقلایی باید وارد میدان شود در نتیجه سهمی برای رویه های عقلایی داریم؛
بنابراین فی الجمله باید گفت طی این فرایندها و این تدابیر یعنی تأسیس دوائر و تعیین اشخاص و تنظیم قواعد و تعیین ساز و کارها و تقنیات همه اینها کمابیش فطری هستند کمابیش عقلی هستند کمابیش بعضی از آن ها شرعی هستند و کمابیش بعضی از آنها عقلایی نیز هستند؛ بنابراین آنچنان نیست که بگوییم یک فضا و یک محیط بسیط یک دست یکسانی پیش روی بشر است و جریان پیدا می کند و باید به سراغ آن برویم؛ این چنین فضایی را سراغ نداریم بشر و آحاد جامعه باید با اراده خود، چاره جویی و تدبیر کنند آنجا که متشرع هستند شرع هم به آن تصریح کرده یا می توان از منابع معتبر شرعی آنها را استنباط کرد باید از این راه استفاده شود باید از عقل هم استفاده شود فطرت هم هادی ما است رویه های عقلایی هم به کار گرفته می‌شود از جمله رویه های عقلایی مسئله انتخابات و انتخاب کردن است طبعاً گزینش است و ساز و کارهایی که این شیوه کار و الگوی تصمیم‌گیری را تعیین می کند.
اگر به این شکل باشد فی الجمله قبول می کنیم که به لحاظ عقلایی که شرع هم این شیوه های عقلایی را فی الجمله پذیرفته دست کم آن شیوه ها و سبک ها و اسالیبی را که در محضر و منظر شارع اتفاق افتاده و ردعی از ناحیه شارع سراغ نداریم یا بسیاری از رویه‌های عقلایه عقلانی هم هستند و اگر چنین است عقل نیز حجت الهی می باشد پس وجه حجیت شرعی هم پیدا می کند علاوه بر اینکه بعضی از اینها تجربه های تاریخی اسلامی هم دارد؛
باید اجمالاً عرض کنیم آیا همه جا انتخابات کاربرد دارد؟ آیا در صورتی که نوعی از کاربرد را در همه شئون و امور قائل باشیم آیا همه جا نوع خاصی و یک نوع از کاربرد را دارد؟ جواب این ها مثبت نیست نه همه جا گزینش کاربرد ندارد و هر جا و هر جا که گزینش و انتخاب کاربرد داشته باشد لزوما کاربرد آن به یک معنا و یکسان نیست و هر جا ممکن است کاربرد خاص خودش را داشته باشد. این یک تقریر ساده و روان از مبانی ضرورت انتخاب بود.

مبادی انسان شناختی انتخابات؛
می‌توان به مبادی دیگر هم اشاره کرد مثلاً مبادی انسان شناختی انتخابات؛ احیاناً به نحوی به تعبیر ما «المبادء الانسانیه» مبادی انسانی و انسان‌شناختی. بسته به شناختی که از انسان ارائه می کنیم یا هر مکتبی تصویری که از انسان دارد می تواند مبنایی را برای امر و مقوله انتخابات ارائه کند؛ مکتب های غربی به تعبیر خودشان گفته اند انسان، گرگ انسان است یعنی انسان دائماً در منافسه قدرت است علی الدوام درحال قبضه قدرت است در حال رقابت خصمانه و انحصار طلبانه برای قبضه کردن قدرت است و حالت تکالب دارد چنان که احیاناً شگ ها برای به دست آوردن غذا با همدیگر احیاناً با هم نزاع می کنند بشر نیز این گونه است.
آقایان گفتند انسان گرگ انسان است خب اگر احیاناً چنین مبنایی در انسان شناسی داشته باشیم معلوم است که باید مطابق همین هم مبنای انسان شناختی انتخابات را هم تعریف کنیم یعنی انتخابات یک ساز و کاری است برای قبضه بیشتر قدرت! بر همین اساس هم احیاناً ممکن است گفته شود گرانیگاه سیاست هم قدرت است خب با این نگاه انسان شناسانه یک مبنایی برای انتخابات تولید می شود و آن اینکه انتخابات یک شیوه ای است که این تکالب و این مواجهه گرگانه و سگانه انسانها بر سر طعمه قدرت را تدبیر کند این یک مبنای تبیین و توجیه انتخابات است که بعضی از دیدگاه ها گاهی در لسان و ادبیات علمی و مباحثات سیاسی بعضی از جریان ها در کشور ما هم حتی بدون اینکه توجه کنند که چنین نگاهی به انسان و چنین تبیینی از مبنای انسان شناختی انتخابات چقدر قوی است به این استناد می کنند؛ به هر حال این یک نگاه است.
ممکن است کسی بگوید ما طور دیگری بحث میکنیم میگوییم به هر حال انسان حقی دارد استحقاقی دارد انسان حق دارد که در شئون و امور اجتماعی و سیاسی دخالت کند بحث منافسه قدرت نیست بلکه استحقاق ورود در امور سیاسی است مسئله این نیست که انسان، گرگ انسان است به هر حال هر آدمی برای دخالت در سرنوشت خودش در سرنوشت جامعه اش در سرنوشت منصوبینش حق دارد ورود کند و ورود هم خصمانه نیست تکالب نیست تعارض نیست احساس استحقاق می‌کند در نتیجه برای استیفای حقوق انسانیش باید در امر انتخاب باید ورود کند خب این هم یک مبنا است.
ممکن است کسی طرز دیگری مبنای انسان شناسی انتخابات را تبیین کند مثلاً بگوید انسان به تنهایی نمی تواند آن سان که باید حقیقت را تشخیص اده و سلامت جامعه را تأمین کند تصمیم درست بگیرد و به تنهایی قادر نیست و خوب است که با دیگر بنی نوع خودش و دیگر آحاد انسانی هم مشارکت کنند و با هم بگویند جامعه را به دست چه کسی بسپاریم با هم بگویند که ما امور را چگونه تدبیر کنیم یعنی قانون گذاری کنیم و اگر چنین بود تصمیمات معقول تر و پخته تر و سخته تر است تصمیمات در تامین مصالح و منافع کارآمدتر است پس بنابراین مسئله ما استخدام خرد جمعی است انسان را به لحاظ عقلی چنین تحلیل می کنیم و اگر جمعی باهم به امری بیندیشند و تصمیم جمعی ای اتخاذ کنند یعنی عقل شان را در حل یک مسئله به کار ببندند جمع شوند و با هم چنین کنند و خب هرچه نفرات بیشتر باشد بهتر است این جوری تصمیمات بهتر خواهد شد منافع بیشتر تامین خواهد شد مساله بهتر رعایت خواهد شد.
ممکن است باز نظریه دیگری را مطرح کنیم انسان را مکلف بدانیم بگوییم انسان عاقل است خردمند است چون خردمند است مسئول است و وقتی مسئول است از او بازخواست خواهد شد و تکلیفی بر عهده او است پس باید در مسائل حساس هم نسبت به خودش و هم نسبت به دیگران انجام وظیفه کند مسئله منافسه قدرت نیست مسئله مهار قدرت نیست حتی فقط مسئله اعمال قدرت و حکمرانی نیست مسئله توزیع قدرت نیست سهم خواهی از قدرت نیست اصلا ما قبول نداریم که گرانیگاه سیاست قدرت است و هر که بیشتر تلاش می کند از قدرت سهمی داشته باشد یا دیگری را از عرصه قدرت خارج کند و خود قبضه قدرت کند نخیر این نیست یا بحث استخدام خرد جمعی هم نیست ممکن است یک ابن سینایی وجود داشته باشد که به تنهایی به اندازه ۱۵۰ میلیون انسان صاحب خرد باشد پس استخدام خرد جمعی هم مهم نیست یا احیاناً فقط استیفای حق خود نیست مسئله فراتر از اینها است انسان مکلف است انسان مسئول است انسان نمی‌تواند در مسائل حاد و حساس و مهم بشری بی تفاوت و بی طرف باشد تکلیف دارد که در قضایا بی طرف و بی تفاوت نباشد ولو خودش دنبال قدرت نیست ولو خودش حقی مطالبه نمی‌کند ولو نیاز به استخدام خرد جمعی نباشد انسان مکلف دارد و انسان مکلف بی طرف و بی تفاوت احیاناً نمی‌تواند بشود و چون انسان مکلف است و چون مسئول است پس بنابراین باید در قضیه انتخابات ورود کند.
به هر حال امثال این گونه تقریر ها را می‌توان از مبادی و مبانی انسان شناختی این مقوله مهم ارائه کرد که من چند نمونه را به این ترتیب عرض کردم.

قلمرو و کارکردهای انتخابات
غالباً اول بار وقتی سخن از انتخابات به میان می آید ممکن است ذهن ما به انتخاب اشخاص و کارگزاران معطوف شود ولی مسئله انتخابات فراتر از این است انتخاب و گزینش مطرح است یعنی فقط بحث کارگزاران نیست بلکه سازوکارها هم مطرح هستند مثلاً نهاد ها و به وجود آوردن نهادها، سازمان، نظام، سازمان حکومت، سازمان رژیمی که باید بر جامعه و کشور ما حاکم بشود فراتر از این قوانین و مقررات و ضوابط همه اینها محل گزینش هستند پس بنابراین قلمرو انتخاب و گزینش محدود به انتخاب متولیان و کارگزاران نیست بلکه در عرصه ها و جنبه ها و لایه ها و رویه های گوناگونی این روند و این سبک مواجهه، دارای کاربرد است.
چنان که می‌توانیم با استفاده از همین فقره اخیری که عرض شد اشاره کنیم که بنابراین انتخاب کارکردها و کاربردهای مختلفی دارد لزوماً انتخاب برای تعیین و گمارش کارگزاران نیست برای تعیین ساز و کار تدبیر شئون و امور عامه و تامین مصالح عامه هم هست اینکه مثلاً ما یک مدل حکومتی و الگوی حکومتی را انتخاب کنیم که مثلاً در آن تفکیک قوا رعایت شده است آیا ما یک الگوی از حکومت را انتخاب کنیم که احیاناً به رویه مثلاً مردم سالارانه اداره می شود یا مثلاً نظام و چارچوبی را برگزینیم که غیر این است؟ چنان که برای بعضی از تصمیم ها که خود قانون می شود رأسا نسبت به بعضی از امور مشخصاً رای و نظر می دهیم یا کسانی را برمی گزینیم که قانونگذاری کنند پس کارکردهای مختلفی دارد. لذا وقتی گفته می شود انتخابات تصور نکنیم که مثلاً انتخاب در خصوص فرض ولی امر در اصطلاح دینی برای گمارش ولی امر است آن هم در این حد که ما ولی امر را تعیین می کنیم تعیین می‌کنیم یعنی به او اعطای ولایت می‌کنیم در نتیجه نگران باشیم که اگر بگوییم مثلاً انتخابات نسبت به مسئله رهبری این مطلب را پیش فرض داشته باشیم که خب ما یعنی ولیّ تعیین می کنیم آیا ما ولی امر را تعیین می‌کنیم؟ یعنی آیا ما اعطای ولایت می‌کنیم؟ نه چنین نیست. ممکن است انتخاب در خصوص شان ولایت امر کارکرد و کاربردی غیر از انتخاب در خصوص رئیس جمهور و غیر از انتخاب در خصوص امور قانونی داشته باشد و قطعاً چنین است احیاناً غیر از کاربرد و کارکردی است که ما از انتخاب مثلاً اعضای شورای شهر داریم ممکن است انتخابات در هر مورد و در هر سطحی کاربرد و کارکرد خودش را داشته باشد.
الان به طور قاطع نمی خواهیم عرض کنبم مثلاً در خصوص انتخاب ولی امر صرفاً می خواهیم بیعت نصرت کرده باشیم چون بیعت هم چند قسم است در حقیقت با این انتخابمان در یک بیعت عامه ای مشارکت می کنیم که اعلام نصرت و اعلام وفاداری کنیم و بگوییم تو هستی که دارای صلاحیت ها و اهلیت لازم به لحاظ شرعی برای تصدی مقام ولایت امر هستی مثلا ما آمدیم بیعت کنیم تا اعلام کنیم پشتیبان تو هستیم. ممکن است احیاناً در خصوص ولی امر کارکرد انتخاب به مشارکت در انتخابات این بوده باشد اما در خصوص انتخاب نمایندگان مجلس و نواب پارلمان و مجلس کارکردش این است که ما برای تمشیت امور و تدبیر امور از قبیل برنامه ریزی، تنظیم، سازماندهی و نهاد سازی از قبیل اولویت گذاری نسبت به امور از قبیل ایجاد ساز و کاری برای نظارت بر شئون حکومت از قِبَل مردم برای این جهات می‌رویم نماینده انتخاب می‌کنیم در آنجا ممکن است کارکردش از این قسم باشد چنین نیست که بگوییم وکلای مجلس عهده‌ دار تشریع هستند وکلای مجلس عهده‌دار تدبیر هستند عهده دار برنامه ریزی هستند عهده دار بودجه نویسی هستند عهده دار سازماندهی هستند چنانکه در کتاب ولایت فقیه حضرت امام رحمه الله علیه تصریح می‌کند که پارلمان چنین نقش هایی را دارد و الا کار پارلمان تشریع از جنس کاری که مثلاً فقیه انجام میدهد نیست بله ما در این صورت احیاناً این امور کاربردی و اجرایی اموری است که به مردم ارجاع می‌شود و مردم هم می روند افرادی را انتخاب می کنند و این ساز و کار را به کار می بندند که بتوانند نقش خودشان را ایفا کنند و نقش آفرینی کنند علی ایها الحال در زمینه ها و جهات مختلف انتخابات می تواند کارکردها و کاربردهای متفاوتی داشته باشد و در شئون و سطوح مختلف همه جا یک کاربرد و یک کار کرد از انتخابات توقع نداریم مثلاً فرض بفرمایید در خصوص ولی امر آیا احیاناً مردم با انتخاب خود اعطای ولایت می‌کنند؟ آیا سبب می‌شوند که ولایت شانیت ولایی پیدا کند و قبل از انتخاب شانیت ولایی نداشت؟ آیا حدود اختیارات ولی امر را معلوم می کنند و آیا از باب اعلام حمایت و پشتیبانی و نصرت در انتخابات شرکت می کنند که آن کسی که دارد تعیین می شود که حالا فرض بفرمایید بی واسطه باشد یا بی واسطه یک بار احیاناً فرض کنید تک مرحله‌ای راسا ولی امر را انتخاب می‌کنند یا مثل قانون اساسی ما که ولی امر با واسطه دو مرحله ای انتخاب می شود اول مردم خبرگانی را برمی گزینند و خبرگان ولی امر را برمی گزینند؛ برمی‌گزیند آیا مصداق را تشخیص می دهد یا با انتخاب ولایت اعطا می کند؟ آیا جمع خبرگان چنین شرایطی را دارند که ولایت اعطا کنند یا مع الواسطه مردم چنین شانی را دارند که اعطای ولایت کنند؟ خب این می‌تواند محل بحث و محل تردید باشد یعنی آیا ثبوتا چنین چیزی ممکن است؟ به تعبیری بگوییم که اصولاً آیا مردم خود دارای ولایت هستند به وسعت ولایتی که ولی امر حائز آن است آیا واقعاً این جوری است؟ آیا همه شئونی را که بر اساس مبانی خود ما به عنوان شیعه امامیه حتی به عنوان مصلح ولی امر بر عهده دارد آیا همین شئون را توده مردم دارا هستند که اعطا کنند؟ به نظر می رسد که مردم بسیاری از شئون و اختیارات موقعیت هایی را که ولی امر آنها را برعهده می‌گیرد و بر عهده دارد را واجد نیستند مگر مردم شان قضایی دارند آیا مردم قاضی هستند؟ آیا می‌توانند قضاوت شرعی کنند آیا ما چنین توقعی از مردم داریم آیا مردم چنین شانیتی دارند که ولی امر را رای بدهند تا شانیت قضا به ولی امر ببخشند تا ولی امر بتواند قضاوت کند تا ولی امر بتواند قاضی تعیین کند؟
آیا واقعاً مردم در انتخابات مربوط به ولی امر مشارکت می کنند که اعطای ولایت کنند؟ آیا مگر خود مردم واجد همین شئونی هستند که ولی امر آنها را برعهده دارد؟ فاقد الشیء یا یکون معطی وقتی فاقد هستند که نمی توانند اعطای چنین شئون و اموری را نسبت به دیگری احاله کنند؛ قبول داریم که به نحوی فی الجمله اصل این مطلب را قبول داریم من دارم این تصویر را ارزیابی و نقد می کنم فی الجمله نقش بسیار بسیار مهمی برای مردم در شئون ولایت قائل هستیم منتها آیا این است یعنی آیا اعطای ولایت می کنند؟ اعطای ولایت نمی‌توانند بکنند چون فاقد شئون هستند.
آیا اگر نمی توانند ولایت احاله کنند یعنی نقش آنها تولیت نیست نقش آنها توکیل است آیا فردی را که انتخاب می کنند به مثابه وکیل انتخاب می کنند؟ معنی آن در آن صورت این خواهد شد که در همان حدودی که مردم اختیاراتی دارند ولی امر هم اختیاراتی داشته باشد برای اینکه آن اشکال نسبت به تولیت اینجا پیش می آید بگوییم وکیل است پس بنابراین یک سری کارها و یک سلسله از اموری را که خود مردم هم به لحاظ شرعی به لحاظ عقلی به لحاظ انسان شناختی بر عهده دارند اینها به کسی به عنوان ولیّ و رهبرشان احاله می‌کنند؟ به نظر می‌آید در مسئله ولی انتخابات باید کارکرد خاص خودش را داشته باشد و کارکردی از سنخ حتی نه تولیت و نه توکیل ندارد و شان دیگری دارد.

مقوله انتخاب ولی امر و قلمرو آن
مسئله انتخاب ولی امر یک نظر تازه‌ای است معلوم نیست این جدید بودن بار مثبت داشته باشد برای اینکه اصولاً انتخاب توده ای ولی امر در لااقل فقه امامیه قائل نداشته است و اگر بتوانیم در مسئله فرایند و سازوکار احراز ولایت ادعای اجماع کنیم مسلم است که فقهای ما اتکا به انتخاب و رای مردم در اعطای ولایت ندارند این مطلب در همین سه یا چهار دهه اخیر در ایران و در جمهوری اسلامی مطرح شد تحت تأثیر فرهنگ سیاسی زمانه این اتفاق افتاده است و مرحوم منتظری بحثی را که در کتاب فقه الولایه دارند آنجا ادعا می‌کنند که اصلاً رویه عقلایی است و شارع هم که احدٌ من العقلاء هست و همیشه تاریخ بشریت رهبرش را به نحو انتخاباتی تعیین می کرده است و شارع هم چون رویه‌های عقلاییه را قبول دارد و احیاناً ممکن است کسی ادعا کند اصلاً در منظر شارع و مشرّع هم رهبر گزینی به همین شکل اتفاق افتاده و ردعی هم نشده است و به چنین شیوه ای تمسک می کنند و جنین تقریری دارند و می گویند اصلا در طول تاریخ وضعیت همین طور بوده است خب این یک برداشت نادرست و ناصوابی در حد یک توهم است یعنی اگر کسی مختصر فحصی در تاریخ داشته باشد اثری از این تصور در تاریخ نخواهد یافت نظام های حاکم اسالیب اداره امور و شئون اجتماعی و سیاسی هرگز در تاریخ منطقه ما و جهان اسلام چنین نبوده است؛ این جور نبوده که بگویند انتخابات برگزار کنیم ببینیم اسم چه کسی از صندوق در می آید رئیس قبیله بشود اصلاً چنین چیزی نبوده است این یک مطلب جدیدی می باشد انتخاب رهبر یک مطلب تازه‌ای است ادله ای را هم که ایشان اقامه فرمودند حدود ۲۴ یا ۲۵ دلیل اقامه کردند ما اینها را مورد ارزیابی قرار دادیم و در مقاله ای تحت عنوان نظریه رهبر گماری توده ای و منطق اجتهاد آورده‌ایم در آنجا من این تلقی که ایشان دارند را به چالش کشیدم در واقع این تلقی همان رهبر گماری توده ای می شود که توده مردم بیایند رهبر را بگمارند این نه با سنت و رویه های عقلایی منطقه ما و حتی در غرب در فرنگ هم در همین دوره های اخیر این شیوه‌ها متعارف شده نه اینکه در تاریخ بشر عقلا چنین بوده باشند حتی ادعا کنند در عصر معصومین علیهم السلام هم چنین بوده است در منظر معصومین علیهم السلام هم چنین اتفاق افتاده است ظاهراً اینجور نیست به هرحال خلفا هم که به رغم اشکالات اساسی فراوانی که نسبت به انتخاب و انتصاب آنها مطرح هست اصلا چنین نبوده که بگوییم چند نفر را کاندیدا کردند مردم آزادانه رفتند رای دادند و یکی از اینها رای اکثریت آورد و انتخاب شد این طوری نیست افرادی احیاناً از اهل حل و عقد چهار یا پنج نفر می گفتند فلان شخص خلیفه بشود بعد مردم بیعت و نصرت کردند و چنین چیزی در تاریخ اسلام هم پیشینه ندارد این محل تامل به جدّ که این رویه نبوده است تا اینکه بگوییم رویه عقلاییه است و شارع هم که احدٌ من العقلاء است و در مرعی و منظر شارع این اتفاق افتاده پس شارع هم تایید کرده است و ردع نفرموده است و بخواهیم به این شکل تقریر کنیم.
ادله مدعی ظهور در انتخاب هم یا سندا یا دلالتا مخدوش است که باید در جای خودش بحث شود علاوه بر این که خلاف ظهور ادله مربوط به ولایت است ظهور ادله خلاف این مسئله هست پس بنابراین ما با مسئله انتخاب ولی امر نمی‌توانیم ادعا کنیم که با انتخاب احیاناً اعطای ولایت می شود اما اینکه رجوع مردم نقشی دارد بله این فی الجمله پذیرفته است نقش مردم تعیین کننده است مثلاً از جمله می‌تواند به این صورت بوده باشد که همان طوری که ما برای کسی که موقعیت ولایت را احراز کند شروطی قائل هستیم از جمله اجتهاد است عدالت است مدیریت است مدبریت است امثال اینها است ممکن است اقبال مردمی را هم جزء این شروط و اوصاف قلمداد کنیم و احیاناً بین افراد مساوی که به نحو قضیه حقیقیه منصوب از قبل خداوند متعال بوده باشد نسبت به صفات موجود محقق کسی که مورد رجوع مردم قرار می‌گیرد در واقع یک وصف و شاخص اضافه‌تر دارد و همین موجب تعیّن می شود یا مسئله اقبال را اصولا مثل سایر شروط شرط بدانیم ما می‌توانیم به نحوی کاملاً این را مستدل هم بکنیم که مردم در ارتباط با احیاناً فعلیت ولایت ولی امر نقش آفرین و حضور آنها تعیین کننده است نه در اصل اعطای ولایت که خود مردم فاقد آن هستند و فاقد شیء نمی تواند معطی آن باشد این اجمال بحثی بود که تحت عنوان مبادی انتخابات عرض شد.