اخلاق و ژورنالیسم


جشن انتشار صدمین شماره‌‌ی مجله‌ی زمانه
تاریخ: ۲۷/۴/۱۳۹۰
مکان: تهران، کانون اندیشه‌‌ی جوان
برگزارکننده: کانون اندیشه‌ی جوان

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در آغاز سخن باید عرض کنم که بنده در حال حاضر چهارمین دهه از حیات مطبوعاتی خود را پشت سر می‌گذارم؛ حیاتی که رویش آن به دهه‌ی ۱۳۵۰ و مجله‌ی مکتب اسلام ـ که یک بار به یمن درج مطالب بنده، توقیف شد ـ و سالنامه‌ی پیام اسلام بازمی‌گردد. بنابراین با این پرسش نادرست که آیا نسبت مثبتی میان ابزارهای مدرن و دین وجود دارد یا خیر، آشنا هستم. در این پرسش، که اغلب پاسخ نادرست هم به آن داده می‌شود، دموکراسی، انتخابات، پارلمان، کارهای ژورنالیستی و مطبوعات، سینما و رمان ابزارهای مدرن به شمار می‌آیند؛ بر این اساس منظور از نسبت میان دین و مدرنیته، نسبت میان این ابزارها و دین است. به سخن دیگر آیا می‌توان ابزارهای یاد شده را به خدمت دین گرفت؟ عده‌ای در پاسخ به این پرسش می‌گویند چون دین جوهراً گویی در زمره‌ی سنت است و به گذشته تعلق دارد، با ابزارهای متعلق به عالم مدرن سازگار نیست. گاه نیز گفته می‌شود که دین قدسی است و این مقولات غیرقدسی؛ بنابراین دین را نباید به این مقولات آلوده کنیم. اگرچه هستند کسانی که این مسائل را با تعمد و از سر عناد بازگو می‌کنند، عده‌ی بسیاری مخلصانه ولی از روی جهل این مواضع را مطرح می‌نمایند. تصویری که این عده از دین ارائه می‌کنند فقط به درد چهارده قرن پیش می‌خورد و عملاً در مقام ثبوت و تشریع و نیز اثبات، تکوین و عمل، دین را زیر سؤال می‌برد. این افراد در عمل خاتمیت را انکار می‌کنند؛ زیرا معتقدند دین ما کهنه شده است. معنای سخن آنها این است که باید منتظر ظهور دینی برای دنیای مدرن باشیم. معاندان هم آشکارا می‌گویند دوره‌ی دین تمام شده است و پروژه‌ای مثل عقلانیت و معنویت را مطرح می‌کنند. در این میان عده‌ای هم دین را واقعیتی می‌‌دانند که به تاریخ و گذشته تعلق دارد؛ بنابراین معتقدند ما باید به گذشته بازگردیم. بعضی دیگر هم از سر عناد می‌گویند دین را باید از صحنه خارج کرد. همان‌گونه که گفته شد، همگی آنها در عمل خاتمیت، جاودانگی و جهان‌شمولی دین و پویایی و تداوم حیات آن را در مقام ثبوت و تشریع زیر سؤال می‌برند. افزون بر این، به مقام تکوینی دین هم خدشه وارد می‌کنند؛ زیرا معتقدان به این دیدگاه به طور ضمنی می‌گویند که دین قدرت اداره‌ی حیات امروز انسان را ندارد و بنابراین بشر امروز نباید به دین دل ببندد. به سخن دیگر چون دین انطباق‌پذیر نیست و نمی‌تواند مقولات جدید را هضم کند، بنابراین این مقولات باید به کناری باشند و دین هم در کناری.

این تصورها و توهم‌های بسیار تأثربرانگیز که از زبان دوست و دشمن مطرح می‌شوند، نتیجه‌ی فهم نادرست دین‌اند وگرنه دین خاتم دین همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها و همه‌ی ظروف تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است و این دین به کار بشر امروز بیش از بشر دیروز می‌آید.
ژورنالیسم مبحثی مدرن است و کسی منکر آن نیست که ابزارهای مدرن در بطن خویش ایدئولوژی خاصی را هم حمل می‌کنند، اما این تصور نادرستی است که هرآنچه همراه یک فن، ابزار، روش و ترفند مطرح می‌شود، تغییرناپذیر است. در زمان انقلاب به امام خمینی گفتند: سیاست، یعنی پدرسوختگی، کار شما علما نیست، اما امام در پاسخ به آنها فرمودند که آن نوع سیاست مال شما. چه کسی گفته است که در کار مطلبوعات و ژورنالیسم نمی‌توان اخلاق را رعایت کرد؟ چه کسی گفته است ممکن نیست سینما داشت و قدسیت را حفظ کرد؟ تجربه‌ی ادبیات مبارزاتی که امام(ره) خلق کرد پاسخ آشکاری بود به مشهورات زمانه که دین افیون توده‌هاست و ابزار و ادوات مبارزه، همان‌گونه که مارکس مطرح کرده است، چیزی نیست جز مبارزه‌ی مسلحانه، حزبی و سازمانی، که با خشونت و هزارویک آسیب همراه است. در واقع در زمانی که شیوه‌ی مبارزاتی چپ در جهان رواج یافته بود، امام خمینی(ره) شیوه‌ی مبارزاتی نویی را بنیاد نهاد، اما زمان برد تا اینکه ایشان از زیر بار اتهامِ تحت تأثیر چپ بودن خارج شود و انقلاب در ایران متأثر از توده‌‌ای‌ها معرفی نشوند و هویت مستقل خود را بازیابد و اثبات کند. نظام جمهوری نیز که پس از انقلاب اسلامی در ایران بر پا شد، قالبی مدرن داشت، اما امام خمینی(ره)‌ آن را ظرف مظروف‌های دینی و قدسی قرار داد و این‌گونه بود که ایشان قالب جدیدی طراحی نمود و نشان داد به خدمت گرفتن ابزارها و قالب‌های مدرن در دین شدنی است.
دین را مندرس معرفی کردن نوعی بازی رایج و شایع در زمین مدرنیته و لیبرالیسم است. اگرچه در ظاهر، سنت‌گرایی مقابله با لیبرالیسم قلمداد می‌شود، همان‌گونه که چپ غربی هیچ تفاوتی با راست غربی و لیبرالیسم ندارد و به تعبیر استاد مطهری هر دو، تیغه‌های یک قیچی هستند که کار یکدیگر را تکمیل می‌کنند، سنت‌گرایی و مدرنیسم هم مکمل یکدیگر به شمار می‌آیند. بنابراین بهتر است به جای گریز از حقیقت عصر جاری و عزلت گزیدن و تن دادن به کهنگی دین یا به عکس، تسلیم شدن در برابر مدرنیته و مدرن خواستن دین، طرحی نو دراندازیم، قالب‌های تازه ارائه کنیم، به قالب‌های رایج محتوای نو دهیم و یا بدیل‌هایی برای این قالب‌ها عرضه کنیم.
در حال حاضر بیش از دو هزار شرکت اخلاقی فقط در انگلستان ثبت شده است. این شرکت‌ها می‌خواهند اخلاق را در تولید و معاملات خود رعایت کنند و برخلاف تصور رایج، بسیار پرمشتری هم هستند؛ البته آنها اخلاق را به حد آداب فروکاسته‌اند. در کشور ما تا به حال چقدر به موضوع اخلاق حرفه‌ای توجه شده است؟! افزون بر شرکت‌های اخلاقی، در لندن چندین سال است که دوره‌ی دکترای اقتصاد اسلامی برای دانشجویان برگزار می‌شود و این در حالی است که در ایران تازه طرح برگزاری مقطع کارشناسی ارشد اقتصاد اسلامی تصویب شده است. در بریتانیا فعالیت بانک‌های اسلامی به اندازه‌ای است که آنها را رقیب بانک‌های مدرن غربی، یعنی بانک‌های مبتنی بر ربا، می‌دانند. چه کسی گفته است که چون مدل بانک مدرن است تنها مدل منحصربه‌فرد است و نمی‌توان بدیل آن را ساخت یا از همین مدل، با حذف بعضی ویژگی‌های جوهری آن و قرار دادن شیوه‌های دیگر به جای آنها، ابزاری نوین برای گردش سرمایه در جامعه پدید آورد؟
من فقط به یکی از سرمایه‌های عظیمی که در اختیار ماست اشاره می‌کنم؛ سرمایه‌ای که می‌توانیم با بازشناسی و بازآراست آن، مکتب، سامانه و پارادایمی در مقابل مکتب‌ها، گفتمان‌ها و روش‌های رایج بسازیم. ما در حوزه‌ی علوم حدیث سرمایه‌های عظیمی داریم. برای وثاقت‌سنجی خبر و طبقه‌بندی آن، فنون بسیار ظریف، دقیق و پیچیده‌‌ای مطرح است که با استفاده از آنها به راحتی می‌توان خبر را شناخت و طبقه‌بندی کرد و خبر اطمینان‌بخش را به مخاطب ارائه نمود.
ما می‌توانیم از این قواعد در کار ژورنالیسم نیز استفاده کنیم، در حال حاضر فقط در کتابی که کانون اندیشه‌ی جوان درباره‌ی روش تحلیل سیاسی، به قلم آقای جهان‌بزرگی منتشر کرده به این موضوع توجه شده است. نویسنده‌ی این کتاب، که روش سیاسی در حوزه‌ی مطبوعات را مد نظر قرار داده، از قواعد درایه و روایه و علم رجال به شکلی بسیار مختصر، استفاده کرده است. این کتاب گام کوچکی در مسیر استفاده از قواعد یادشده در حوزه‌ی ژورنالیسم به شمار می‌آید که حوزه‌ای بسیار گسترده است. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد و استفاده از ذخایر عظیم بر جای مانده را در آن ضروری می‌سازد رعایت اخلاق در کار خبر و رسانه است. چه کسی گفته‌ است که کار مطبوعاتی لزوماً با بی‌عفتی، دروغ، تهمت و توهین همراه است؟ چه کسی گفته است اینها ذاتی است؟ می‌توان گفت که در مطبوعاتی‌گری و ژورنالیسم غربی، این مسائل به ذات آن وارد شده است، این به معنای ناممکن بودن ایجاد مکتب مطبوعاتی اسلامی نیست، آن هم با توجه به سرمایه‌ی عظیمی که ما در چنگ داریم. البته متأسفانه بین حوزه‌ی علمیه و مطبوعات فاصله است؛ یعنی ابواب فقه، حدیث و رجال و متخصصان این قواعد و فنون با کسانی که در صدر مسائل مطبوعاتی هستند رابطه‌ی مستقیمی ندارند. از سوی دیگر نه در حوزه، و نه دروس خارج، خبر و رسانش مطرح نیست و نه مطبوعاتی‌های مسلمان پرسش‌های فنی چندانی از اهل فقه، حدیث و روایه و درایه کرده‌اند. از همین‌روست که می‌گویم هر دو طرف مقصرند.
در پایان بجاست از همه‌ی‌ دوستانی که در کانون اندیشه‌ی جوان زحمت کشیده‌اند و به‌ویژه دوستانی که مجله‌ی زمانه را در دوره‌ی جدید آن اداره می‌کنند تشکر نمایم.