نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل

نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل

نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل

طرحی برای تحول بنیادین حوزه براساس نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل» (ویژه‌ی مدیران حوزه‌های علمیه)

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶

 

مقدمه

دیرگاهی است که دو دغدغه‌ی عافیت‌سوز و آرامش‌ربا، عافیت و آرام از این کمترین ستانده است: ۱٫ تولید معرفت صائب، ۲٫ تربیت نیروی صالح. در پی صرف وقت مشبع، در ظرف سنوات متمادی، راه‌چاره‌ی هرکدام از این دو دغدغه‌ی دیرین‌ را در قالب یک نظریه پرداخته‌ام: ۱٫ نظریه‌ی ابتناء، برای علاج مسئله‌ی نخست، ۲٫ «نظریه‌ی آموزش پرورش‌مآل»، برای پاسخ به مسئله‌ی دوم. پس از پی‌گذاری و پرداخت هریک از این دو نظریه، آن را در هیأت یک نظام قابل کاربست، صورت‌بندی کرده تفصیل داده‌ام.
در پی تشکیل «اجلاسیه‌ی دفاع و داوری»، تحت نظر هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره (وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی) در بهمن ۱۳۸۷ و اردیبهشت و تیر ۱۳۸۸، با حضور شورای داوری، متشکل از شماری از استادان حوزه‌ی علمیه، و کمیته‌ی ناقدان، در طی جلساتی بالغ بر حدود ده ساعت، نظریه‌ی ابتناء ارائه شد و از سوی ناقدان و داوران مورد نقادی و ارزیابی قرار گرفت، و سرانجام در تاریخ ۱۰/۴/۸۸، به اجماع اعضای شورای داوری، به‌عنوان نظریه‌ای جدید در حوزه‌ی «فلسفه‌ی منطق فهم دین» و «فلسفه‌ی معرفت دینی» پذیرفته شد.
این نظریه به ضمیمه‌ی گزارش نقدهای ناقدان و دفاعیه‌های راقم، در سال ۱۳۸۹ در قالب کتابی با همین عنوان، از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی و هیأت حمایت منتشر شد، و نظام روشگانی مبتنی بر آن نیز با عنوان «منطق فهم دین»، عرضه گردید؛ تکمیل و تحکیم منطق فهم دین همچنان از دل‌مشغولی‌های راقم است.
نظریه‌ی آموزش پرورش‌مآل نیز طی سنوات گذشته حسب مناسبت، اینجا و آنجا ارائه شد، اما تراکم و تکثر اشتغالات، مرا از تفصیل و ارائه‌ی آن در هیأت دستگاه علمی و آموزشی قابل اجرا بازمی‌داشت؛ به فضل الهی اینک این توفیق دست داد و دفتری که اکنون پیش روی خود گشوده دارید، با همین غرض سامان گرفته است؛ علی‌هذا این وجیزه‌ درصدد ارائه‌ی دستگاه تعلیمی ـ تربیتی‌ای است با عنوان «نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل»، که راقم سطور، آن را به انگیزه‌ی تفصیل «نظریه‌ی آموزش پرورش‌مآل» و چونان طرحی برای تحول بنیادین حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و واحدهای آموزش و پرورش پیشنهاد می‌کند.
نظریه‌ی آموزش پرورش‌مآل رقیب نظریه‌ای است که از آن می‌توان به «نظریه‌ی آموزشی فراگرفت‌مآل» تعبیر کرد. نظام آموزشی فراگرفت‌مآل، که اکنون بر همه‌ی نهادهای علمی ـ آموزشی رسمی کشور (مع‌الاسف حتی کمابیش حوزه‌های علمیه‌ی فعلی) حاکم است، دستگاه تعلیماتی است «حافظه‌محور» و «تک‌ساحتی»، که بر فراگیری (= حفظ‌کردن، نه فهم‌کردنِ) داده‌های علمی و مهارتی (و فقط علمی و مهارتی) القاءشده از سوی مدرسان و مربیان استوار است، و برایند آن چیزی نیست جز «انباشت فراداده‌ها در انبان حافظه‌ی فراگیران، به‌صورت علم حصولی».
اما نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل، دستگاه تعلیماتی ـ تربیتی‌ای‌ است «فطرت‌بنیاد»، «استعدادمحور»، «جامع‌نگر» و «جامعه‌گرا»، که بر پروردن استعدادهای فطری گونه‌گون متربیان، با نقش‌آفرینی فعال خود آنان تمرکز دارد، و برایند آن به فعلیت‌درآمدن قوا و قابلیت‌های ذاتی افراد تحت تربیت، شکل‌گیری ملکات پایدار علمی و عملی در وجود آنان و فراهم‌آمدن توانایی‌های معنوی، معرفتی و مهارتی لازم معطوف به نیازهای جامعه‌ی اسلامی است.
این نظریه که حاصل تأملات توام با دغدغه‌ی چندین‌ساله‌ی این کمترین، درباره‌ی تحول نظام تعلیم و تربیت کشور، خاصه حوزه‌های علمیه است، بر مبانی مشخصی از نظر «فلسفه‌ی علم»، «معرفت‌شناسی»، «انسان‌شناسی»، «فلسفه‌ی تعلیم و تربیت»، و «مدیریت»، مبتنی است. هریک از این مبانی، نیازمند شرح و تبیین کافی است، اما این وجیزه مجال چنین تفصیلی نیست؛ ازاین‌رو اکنون به ارائه‌ی اجمال این نظریه‌ که در فصل سوم خواهد آمد قناعت می‌ورزیم.
نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل، علاوه بر تفاوت‌های اساسی در مبانی، تمایزات بسیاری به لحاظ راهبردها، روش‌ها، نهادها و سازکارهای اجرایی، با دستگاه آموزشی رقیب که «نظام فراگرفت‌مآل» است، دارد؛ بسیاری از این تفاوت‌ها به‌طور ضمنی در خلال فصول این وجیزه مورد بحث قرار گرفته‌اند.
راهبرد و رویکرد اصلی نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل، بر منصّه‌ی ظهورنشاندن استعدادهای خدادادی انسان‌ها، در زمینه‌های گوناگون معرفتی ـ مهارتی (نظری و عملی) است، و چنین امری از رهگذر کاربست روش‌های مناسب برای کشف و استکمال استعدادها، با توجه به «مشترکات ذاتی» متربیان با هم و رعایت «تفاوت‌های عرَضی» آحاد تحت تعلیم، ممکن می‌گردد.
به‌نظر راقم، از نظر آیات قرآنی و احادیث رسیده از حضرات معصومین (علیهم‌السلام)، دستگاه علمی ـ آموزشی «برین» و «اسلامی» نیز، چنین نظامی است.
همچنین به‌نظر این کمترین، اگر سنت‌های دیرین و دقیق، اصیل و آزموده‌ی علمی، عملی حوزه‌های علمیه‌ی شیعه (صانها الله عن الحدثان)، بازخوانی و بازآرایی شود، برایندی جز نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل نخواهد داشت؛ لهذا تأکید می‌کنیم که: برای نجات و نوسازی حوزه، و تحول و تکامل آن، اینک جز اینکه سنن کهن و کهول، عمیق و عریق، الهی و بومی بازمانده از سلف صالح را بازبشناسیم و به زبان زمانه و با لحاظ اقتضائات عصری، بازآراسته، ارائه و اعمال کنیم، راه دیگری پیش روی نسل حاضر نیست، و هر تدبیر و تحرکی برای تحول حوزه جز در چهارچوب این نظام، به زوال هویت و اصالت حوزه منتهی خواهد گشت.
همچنین تصریح می‌ورزیم که: علاوه بر حوزه‌ها، تحول اساسی علمی ـ تربیتی در دانشگاه‌ها و واحدهای آموزش و پرورش کشور نیز در گرو اجرای نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل است.
از آنجا که تحول در بسیاری از شئون امت و کشور، و تحقق آرمان‌های بلند اسلامی ازجمله: «تولید علم دینی» و «تحول علوم انسانی»، طراحی و اجرای «الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت»، استقرار «سبک زندگی اسلامی»، حتی تسدید و توسعه‌ی «بیداری اسلامی»، اصلاح رژیم‌های حاکم بر کشورهای مسلمان و تمدن‌سازی اسلامی، همه‌وهمه در گرو تحول حوزه و تحقق حوزه‌ی پیشرو است، اجرای این نظام علمی در نهاد حوزه‌ بایسته‌تر است؛ از همین‌رو ویراست ارائه‌شده از نظام، در این دفتر، معطوف به اجرای آن در حوزه‌های علمیه است و تحقق تحول در این نهاد مقدس را نشانه رفته است.

***

این دفتر از یک مقدمه، چهار بخش و یک خاتمه (حاوی پیوست‌ها) تشکیل شده است. هرکدام از بخش‌ها نیز بر حسب مورد، به چند فصل، و فصول نیز نوعاً به فرع‌های مختلف تقسیم می‌شود.
در مقدمه ـ چنان‌که گذشت ـ به چند نکته‌ی تمهیدی اشاره شده است. در بخش اول، فهرستی از فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی حوزه و دین‌پژوهی و تبیین دین در عصر حاضر ارائه شده است. بخش دوم کتاب تبیین سه رویکرد موجود (متجمد سنتی‌اندیش، متجدد نوگرا، و مجدِّد نواندیش) را در زمینه‌ی مقابله‌ با تهدیدها و مواجهه‌ با فرصت‌ها، خاصه مسئله‌ی مهم تحول حوزه برعهده گرفته است. بخش سوم اثر به تبیین اجمالی نظریه‌ی «آموزش پرورش‌مآل» که مبنای نظام علمی پیشنهادی راقم است، می‌پردازد.
بخش چهارم ـ که بخش اصلی و محوری اثر را تشکیل می‌دهد ـ ضمن تبیین بایستگی و بایسته‌های تأمین نصاب مطلوب در زمینه‌ی ارکان سه‌گانه‌ی نهاد حوزه، ابعاد چهارگانه‌ی «معرفتی»، «معنوی»، «مهارتی» و «هویتی» و عرصه‌های دهگانه‌ی ذیل آنها را مشخص کرده و نصاب‌های لازم‌التحصیل را برای تربیت «طلبه‌ی طراز» بیان داشته است.
در فصل ششم از بخش چهارم کتاب، طی یک مطالعه‌ی تحلیلی راجع به تاریخ معماری مدارس علمیه، گونه‌شناسی بنای مدارس، مطابق الگوهای اجراشده و تطورات آن در طول تاریخ، ضمن شرح عناصر معماری سنتی حوزه، مختصات و رمز و رازهای نهفته در ارکان معماری حوزه بیان شده، و براساس ظرائف و طرائف تعبیه‌شده در فضا و کالبد مدارس، نشان داده شده که رکن سخت‌افزاری حوزه‌ی قدیم نقش بی‌بدیلی را در تأمین اهداف و رسالت حوزه‌ها ایفا می‌کرده است.
در این فصل ضمن تبیین تعامل فوق‌العاده تعیین‌کننده‌ی فضا و فرهنگ در تربیت طلاب، به‌مثابه برایند مختصات معماری سنتی مدارس، فهرستی از آثار و کارکردهای معنوی ـ معرفتی، تربیتی ـ معیشتی، اقلیمی ـ زیست‌بومی این نظام معماری، ارائه گردیده است.
گفتنی است: بررسی این بُعد نهاد و نظام حوزه نیز علاوه بر تأیید مدعای راقم، مبنی بر پرورش‌مآل‌بودن سنت‌های اصیل و عریق حوزه، ضرورت احیای معماری سنتی حوزه، و بازگشت همه‌جانبه به اصالت و هویت پیشین حوزه را مورد تأکید مضاعف قرار داده است.
این نکته در اینجا درخور تأکید است که: به‌دلیل مخدوش‌بودن بسیاری از اطلاعات مندرج در پاره‌ای مقالات که درباره‌ی معماری مدارس نگاشته‌شده، به گزارش‌های آنها اعتماد نکردیم؛ ازاین‌رو علاوه بر اتکا به مشاهدات شخصی، در مواردی نیز با تعیین و اعزام فرد مطمئن به محل یا پرسش مستقیم از متولیان و مدیران یکان‌یکان مدارس و مسئولان دستگاه‌های مربوط مانند ائمه‌ی جمعه، مدیریت‌ حوزه‌ها یا ادارات اوقاف در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف، یا افراد مطلع دیگر، اطلاعات اطمینان‌بخشی فراهم گشت و پس از تدقیق و تطبیق، در متن این فصل درج گردید؛ ازاین‌رو این بخش از تحقیق، از اعتبار و شأنیت درخوری به‌عنوان منبع علمی برخوردار است و محققینی که این قماش مطالعات را پس از این پی خواهند گرفت، می‌توانند بدان رجوع کنند و ارجاع دهند.
در خاتمه‌ی‌ اثر، پیوست‌هایی آورده شده که هرکدام به‌نوبه‌ی خود می‌تواند مکمل محتوای بخش‌های کتاب قلمداد شود.
اجرای مضبوط و موفق نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل در حوزه‌ها نیازمند پاره‌ای اقدامات تمهیدی و تکمیلی دیگر است که موارد زیر از اهم آنهاست:
۱٫ تهیه‌ی جداول تفصیلی علوم و معارف محوری، مکمل و مهارت‌ها.
۲٫ استقرا و استقصای راهکارها و روش‌های [اعم از سنتی و ابداعی] تحقّق نصاب لازم در زمینه‌ی هرکدام از ساحات تعلیمی و تربیتی مذکور در متن نظام.
۳٫ تنظیم آیین‌نامه‌ها و دستور‌نامه‌های مورد نیاز، ازجمله:
۱ـ۳٫ آیین‌نامه و دستور‌نامه‌ی اجرایی گزینش، به‌کارگماری و ارتقای مدیران، مدرسان و کارکنان واحدهای حوزوی ملتزم به نظام علمی ـ آموزشی پرورش‌مآل.
۲ـ۳٫ آیین‌نامه و دستور‌نامه‌ی اجرایی جذب، گزینش و پذیرش داوطلبان در واحدهای حوزوی ملتزم.
۳ـ۳٫ آیین‌نامه‌ی انضباطی مربوط به هر دسته از عوامل انسانی ذی‌نقش در تحقق نظام.
۴ـ۳٫ آیین‌نامه و دستورنامه‌ی اجرایی سنجش پیشرفت تحصیلی در چهارچوب نظام.
۴٫ تهیه‌ی تقویم تلفیقی برنامه‌ی میانگین ده‌ساله برای اجرای فازی و تدریجی نظام، با لحاظ لوازم انتقال از وضع موجود حوزه‌ها به وضع مطلوب و منظور.
۵٫ تأمین سازکارهای مادی مورد نیاز برای اجرای برنامه‌ها.
۶٫ برگزاری کارگاه‌های توجیهی برای عوامل انسانی مؤثر در اجرای نظام در حوزه (بهتر آنکه نظام پیشنهادی، نخست در واحدهای مستعد و به‌مثابه تولید الگو اجرا و سپس به‌تدریج در سایر مدارس کشور به موقع اجرا نهاده شود).
۷٫ تنظیم شاخص‌ها و شیوه‌نامه‌ی «پایش پیشرفت» و سنجش «کارآمدی ثبوتی ـ نظری» و «کامیابی اثباتی ـ عملی» نظام، و ترمیم کاستی‌ها و کژی‌های برنامه‌های عملیاتی، در فرایند اجرا و براساس تجارب اجرایی به‌دست آمده.
۸٫ تهیه و اجرای برنامه‌ی رسانشی و اعتباربخشی نخبگانی نظام.

***

در پایان، از مساعدت و مساهمت اعضای محترم شورای راهبردی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه‌ی استان تهران، و نیز شورای مدیران حوزه‌ی علمیه‌ی امام رضا (ع)، که در حین نگارش این اثر بخش‌هایی از مباحث آن در جلسات شوراهای مزبور مطرح و اعضای محترم هر دو شورا با ارائه‌ی نظرات کارشناسانه‌ی خویش بر غنا و دقت اثر افزودند، فروتنانه تشکر می‌کنم.
از گروه فرهنگ‌پژوهی به‌جهت مساعدت برای عرضه‌ی اثر در فرایند پژوهشگاه، و نیز دوستانی که با مطالعه¬ی پیش از انتشار اثر پیشنهادهای ارزنده‌ای را ارائه فرمودند، ازجمله جناب حجت‌الاسلام والمسلمین علی ذوعلم و فاضل ارجمند جناب آقای مسعود فیاضی (زید عزهم)؛ نیز از جناب آقای حجت توکلی که با صرف وقت و جدیت، اطلاعات مربوط به نمونه‌های مورد مطالعه در قسمت معماری مدارس علمیه را با پرس‌‌وجو و پیگیری دلسوزانه، اطمینان‌بخش ساخت؛ همچنین از جناب آقای امیرحسین حیدری که با دقت و دغدغه‌ی خاصی امور فنی کتاب را به فرجام آورد، و سرانجام از سازمان انتشارات پژوهشگاه به‌جهت قبول زحمت انتشار کتاب، از صمیم جان سپاسگزاری می‌کنم.
درخور ذکر است که: به‌ انگیزه‌ی رعایت مذاق مخاطب عام اثر، سعی کردم از سبک و سیاق قلمی خویش روی گردانده، نثر روان و متعارفی را در نگارش وجیزه به‌کار بندم؛ اما خامه‌ی سرکش همه‌جا از قصد من فرمان نبرد، همین امر نیز شاید سبب اندکی ناهمسانی در متن کتاب گردید؛ همین‌جا بابت این نقیصه‌ از محضر خوانندگان خاص اثر پوزش می‌خواهم.

علی‌اکبر رشاد
جوار بارگاه قدسی حضرت ثامن الأولیاء
علیه آلاف التحیهًْ والثناء
۶، ۱۲، ۹۴

فهرست

پیش‌گفتار پژوهشگاه
مقدمه‌ی مؤلف
بخش اول: فرصت‌ها و تهدیدهای فراروی نهاد حوزه و روحانیت
درآمد
فصل اول: فرصت‌ها و ظرفیت‌ها
فصل دوم: تهدیدها و چالش‌ها
فرع اول: آسیب‌ها و چالش‌های فرا‌روی آرمان تحوّل و اصلاح
فرع دوم: آسیب‌های فراروی‌ ارکان نهاد حوزه
فرع سوم: آسیب‌های معطوف به رکن کنشگر
۱٫ آسیب‌های معطوف به عامل سرپرستی و تولیت حوزه‌ها
۲٫ آسیب‌های معطوف به عامل مدیریت
۳٫ آسیب‌های معطوف به عامل مُدرّس
فرع چهارم: آسیب‌های معطوف به عامل طلبه
۱٫ در زمینه‌ی معرفت و ایمان دینی
۲٫ در زمینه‌ی حکمت و عقلانیت
۳٫ در زمینه‌ی تعبّد و سلوک عبادی
۴٫ در زمینه‌ی تهذیب نفس و تخلّق
۵٫ در زمینه‌ی خودآگاهی صنفی، رسالت‌شناسی و زی طلبگی
۶٫ در زمینه‌ی خودآگاهی تاریخی و بصیرت سیاسی
۷٫ در زمینه‌ی سلامت روحی و جسمی
۸٫ در زمینه‌ی پرسشگری، آزاداندیشی و نقدورزی
۹٫ در زمینه‌ی جامعیت علمی و عمق معرفتی
۱۰٫ در زمینه‌ی «مهارت‌ها و فنون» مورد نیاز
اول: در باب مهارت‌های تفکر، تحقیق و تألیف
دوم: در باب مهارت‌های تعلُّم و تعلیم
سوم: در باب مهارت مدیریت و ارتباطات
چهارم: در باب مهارت‌های زندگی
پنجم: در باب مهارت‌های مکمل
فرع پنجم: آسیب‌های معطوف به رکن نرم‌افزاری
فرع ششم: کاستی‌های معطوف به رکن سخت‌افزاری
بخش دوم: حوزه و سه نگاه به آرمان تحول
درآمد: آرمان تحول حوزه و سه جریان متفاوت
فصل اول: گفتمان متجمد سنتی‌اندیش
نحوه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها از منظر سنتی‌اندیشان
فصل دوم: جریان متجدد نوگرا
نحوه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها از منظر جریان متجدد
فصل سوم: گفتمان مجدِد نواندیش
نحوه‌ی تدبیر شئون حوزه‌ها از منظر گفتمان مجدِّد
بخش سوم: نظریه‌ی مبنای نظام پیشنهادی
درآمد
فصل اول: نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل»
فصل دوم: ویژگی‌های راهبردی و کاربردی نظام علمی ـ تربیتی مبتنی بر نظریه‌ی آموزش «پرورش‌مآل»
بخش چهارم: نصاب‌های مطلوبیت در ارکان نهاد حوزه
درآمد
فصل اول: اصول وظایف حوزه و علمای دین
فصل دوم: نصاب مطلوبیت عوامل انسانی (رکن کنشگر نهاد حوزه)
فرع اول: عامل مسئول/ متولی
فرع دوم: عامل مدیر
فرع سوم: عامل مدرس
فرع چهارم: عامل کارگزار
فصل سوم: شرح نصاب‌های طلبه‌ی طراز
فرع اول: فرایند «جذب»، «گزینش»، «پذیرش» و «تثبیت» داوطلبان
شروط و شاخص‌های داوطلبان تحصیل در بدو ورود
اول: برخی نکات مهم برای ارتقای جذب داوطلبان ورود به حوزه
دوم: برخی نکات مهم برای ارتقای گزینش داوطلبان
سوم: برخی نکات مهم برای ارتقای پذیرش داوطلبان
چهارم: برخی نکات مهم برای ارتقا و تعمیق انگیزه و التزامات طلاب، پس از اشتغال به تحصیل
فرع دوم: تبیین نصاب‌ها
۱٫ به لحاظ معرفت و ایمان دینی
۲٫ به لحاظ حکمت و عقلانیت رفتاری
۳٫ به لحاظ روح تعبد و تادب به آداب عبادی
۴٫ به لحاظ «تخلّق»
۵٫ به لحاظ خودآگاهی و رسالت‌شناسی صنفی و زی طلبگی
۶٫ به لحاظ خودآگاهی تاریخی و بصیرت سیاسی
۷٫ به لحاظ پرسشگری و پویایی فکر
۸٫ به لحاظ سلامت روحی و جسمی
فرع سوم: نصاب صلاحیت‌های علمی و مهارتی لازم‌التحصیل
تذکارهای پیشینی
۱٫ نصاب لازم‌التحصیل در باب علوم و معارف محوری
۲٫ اول: علوم ادبی و معارف مرتبط
۳٫ دوم: کلام و معارف مرتبط
۴٫ سوم: فلسفه‌ی دین و معارف مرتبط
۵٫ چهارم: اصول فقه و معارف مرتبط
۶٫ پنجم: فقه و معارف مرتبط
ششم: علم اخلاق و معارف مرتبط
هفتم: علوم و معارف قرآنی و فنون مرتبط
هشتم: علوم‌الحدیث و معارف مرتبط
نهم: حکمت و فلسفه و معارف مرتبط
دهم: فلسفه‌ی علوم انسانی و منطق تولید علم انسانی اسلامی و معارف مرتبط
۲٫ نصاب لازم‌التحصیل در زمینه‌ی علوم و معارف مکمِّل
۳٫ مهارت‌ها و فنون مورد نیاز
اول: مهارت‌های تحقیق و تألیف
دوم: مهارت‌های تعلُّم و تعلیم
سوم: مهارت‌های مدیریتی و ارتباطاتی
چهارم: مهارت‌های زندگی
پنجم: مهارت‌های مکمل
تذکارهای پسینی و اجرایی
فرع چهارم: نظامواره‌ی سنجش تحصیلی
یک) اهداف و کارکردهای سنجش پیشرفت تحصیلی
دو) روش‌های صحیح سنجش پیشرفت تحصیلی
سه) روند و فرایند سنجش تحصیلی مطلوب
فصل چهارم: برنامه‌ی دوره‌های عالی/ خارج
مقدمه
فرع اول: آسیب‌شناسی آموزش فقه و رشته‌های تخصصی حوزه و بایسته‌های تولید علوم انسانی
۱٫ آسیب‌شناسی وضع کنونی تعلیم و تعلم فقه
الف) به لحاظ نوع نگاه به ماهیت فقه، مقصد تفقه و منطق اجتهاد
ب) از نظر مبادی‌پژوهی
ج) از حیث فقدان «برنامه‌ی جامع» در زمینه‌ی آموزش فقه و علوم مرتبط
د) از نظر روند و فرایند تعلیم فقه و علوم مرتبط بدان
ه‍ ) به لحاظ روش‌ تعلیم و تعلم علوم فقهی
و) از نقطه‌نظر «موضوعات» و ابواب مورد بحث
ز) از حیث موضوع‌شناسی
ح) به جهت متون درسی مورد استفاده
۲٫ آسیب‌شناسی وضع موجود رشته‌های تخصصی حوزه
الف) به لحاظ مدیریت و سازمان
ب) از جهت رسمیت و تشریفات صدور مجوز تأسیس
ج) از نظر گستره‌ی موضوعی
د) از حیث روش تدریس و تحصیل
ه‍ ) از نقطه‌نظر برنامه
و) از لحاظ غایت و کارکرد
ز) از حیث هندسه‌ی معرفتی
ح) به جهت مقطع‌بندی و مراحل تحصیل
ط) به لحاظ مقبولیت نخبگانی
ک) تشدید روی‌آوری طلاب مستعد به دانشگاه
۳٫ بایستگی و بایسته‌های تولید علوم انسانی اسلامی
فرع دوم: کلیات طرح
۱٫ اهداف، جایگاه طرح فقه تخصصی در نظام تحصیلی حوزه و فرایند اجرایی آن
الف) فلسفه‌ی مقطع تحصیلی خارج
ب) اهداف شش‌گانه‌ی طرح
ج) مراحل و مدت اجرای طرح و وظایف اساسی دانش‌پژوهان در هر مرحله
د) مدارک و شرایط داوطلبان تحصیل برای پذیرش
۲٫ علوم، معارف و مهارت‌های مورد آموزش و روند ارائه‌ی دروس
علوم، معارف و مهارت‌های مورد آموزش
یک) اصول فقه، معارف و مهارت‌های مرتبط
دو) فقه، معارف و مهارت‌های مرتبط
سه) علوم قرآن، معارف و مهارت‌های مرتبط
چهار) علوم‌‌الحدیث، معارف و مهارت‌های مرتبط
پنج) حکمت و فلسفه، معارف و مهارت‌های مرتبط
شش) فلسفه‌ی دین، معارف و مهارت‌های مرتبط
هفت) فلسفه‌ی علوم انسانی، معارف و مهارت‌های مرتبط
هشت) علوم انسانی و دانش‌های تخصصی
نه) موضوع‌شناسی
ده) رشته/ گرایش‌های حاِئز اولویت
۳٫ روش‌های تعلیم و تعلم
۴٫ شیوه‌های سنجش تحصیلی
تذکارهای پسینی و پایانی
فصل پنجم: نصاب مطلوب رکن نرم‌افزاری نهاد حوزه
فصل ششم: نصاب مطلوب رکن سخت‌افزاری نهاد حوزه
فرع اول: عناصر تشکیل‌دهنده‌ی رکن سخت‌افزاری حوزه
فرع دوم: نگاهی تحلیلی به معماری حوزه
درآمد
رمز و رازهای معماری حوزه
فرع سوم: الگوهای معماری مسجد/ مدرسه
۱٫ الگوی «مسجدِ مدرسه»
۲٫ الگوی مدارس بدون مسجد
۳٫ نمونه‌های الگوی «مدرسه ـ مسجد»
اول: مدرسه ـ مصلا، گونه‌ی دارای گنبدخانه
دوم: مدرسه ـ مصلا، گونه‌ی دارای «شبستان»
سوم: مدرسه ـ مصلا، گونه‌ی دارای «شبستان» و «گنبدخانه»
۴٫ الگوی «مسجد ـ مدرسه»
۵٫ الگوی معماری «مهتابی ـ مدرسه»
۶٫ الگوی «مسجد» و «مدرسه»
فرع چهارم: عناصر کالبدی معماری حوزه‌ها و اشاره به رمز و رازهای هرکدام
چیستی معماری
تعریف مدرسه
ارکان و عناصر معماری مدارس علمیه
۱٫ جلوخان
۲٫ دروازه
۳٫ هشتی
۴٫ دالان
۵٫ میانسرا
۶٫ حوض
۷٫ گودال باغچه/ باغچالی
۸٫ حجره‌ها‌
۹٫ ایوانچه
۱۰٫ مَدرَس
۱۱٫ حیاط جانبی
۱۲٫ مهتابی
۱۳٫ گنبدخانه
۱۴٫ شبستان زمستانی
۱۵٫ شبستان تابستانی (دارالصیف)
۱۶٫ محراب
۱۷٫ ایوان‌های بزرگ
۱۸٫ مقصوره
۱۹٫ مناره و مأذنه
۲۰٫ کتابخانه
۲۱٫ سردابه
۲۲٫ دارالشفاء (مریض‌خانه)
۲۳٫ مطبخ
۲۴٫ وضوخانه
۲۵٫ آبریزگاه
۲۶٫ گرمابه
۲۷٫ رختشویخانه
۲۸٫ آب‌انبار
۲۹٫ انباری
۳۰٫ مقبره‌ی بانی یا مُدرّس اصلی
برایندنگاری مبحث معماری حوزه‌ها
پیوست‌ها
پیوست اول: اصول سیاست‌های برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی اوّل حوزه‌ی علمیه‌ی امام رضا(ع)
و مدارس تابعه
پیوست دوم: طرح تأسیس مرکز طرازسنجی و ارتقای علمی ـ مهارتی طلاب
پیوست سوم: سند رویکرد «آموزشی ـ تربیتی»، و « معرفتی ـ کارکردی» مصوّب حوزه‌ی علمیه‌ی امام رضا (ع)
پیوست چهارم: سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ حوزه‌ی علمیه‌ی امام رضا (ع)
پیوست پنجم: نگاهی به معماری مدارس شاخص ایران
۱٫ نگاهی به کالبد معماری مدرسه‌ی فیضیه و تطورات آن
۲٫ نگاهی زیبایی‌شناسانه به معماری مدرسه‌ی چهارباغ اصفهان
۳٫ نگاهی ساخت‌پژوهانه به معماری مدرسه‌ی سپهسالار جدید تهران
پیوست ششم: تلویحات
منابع
نمایه

مباحثه با جان هیک

مباحثه با جان هیک

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۱

 

جان هیک در ایران، فیلسوف شناخته‌شده‌ای است. سروش از او تأثیر پذیرفته و نصر نیز در باب نظرات هیک، اظهارات همدلانه‌ای دارد. اما نظریه‌ی پلورالیسم دینی هیک، با نقدهای فراوانی مواجه شده که در عمده‌ترین آنها، ابهام، اشتباه مقولی، تهافت و تناقض و دور معرفت‌شناختی، دستمایه شبهات تفصیلی، قرار گرفته‌اند.
از جامع‌ترین و در عین حال متقن‌ترین نقدهای مطرح درباره‌ی پلورالیسم دینی جان هیک، مجموعه‌ی نقدهای جناب استاد علی‌اکبر رشاد است؛ نقدهایی که از مقاله‌ی ایشان تحت عنوان «آب حیوان به ظلمت بردن»، ـ ناظر به مقاله‌ی «صراط‌های مستقیم» دکتر سروش ـ ، آغاز شده و در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۲م/۱۳۸۱ش تا/۲۰۱۲ م/۱۳۹۰ش، طی چندین مواجهه‌ی انتقادی حضوری و کتبی میان استاد و جان هیک ادامه یافته است.
شایان گفت است که خلاصه‌ی مذاکرات نخستین دیدار که به تاریخ دوازدهم دسامبر سال ۲۰۰۲‌م؛ ۲۱/۹/۱۳۸۱ش، در دانشگاه بیرمنگام انگلستان اتفاق افتاد با عنوان «پلورالیسم دینی و چالش معیار» انتشار یافت؛ نتیجه‌ی مذاکره‌ی دوم که به تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۰۵ م؛ ۳/۱۲/۱۳۸۳ش، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی در تهران صورت بست، نیز تحت عنوان «مباحثه با جان هیک» چاپ شد.
اصلی‌ترین بخش این مواجهه‌ی انتقادی ده‌ساله، نقد تفصیلی استاد بر نظریه‌ی جان هیک است که به درخواست آقای هیک نوشته و برای وی ارسال داشته است و جان هیک نیز پاسخ اجمالی آن را نوشته و برای ایشان فرستاده است، و در حالی که استاد رشـاد در انتظار پاسخ تفصیلی آن بود با فوت پروفسور جان هیک در نهم فوریه ۲۰۱۲/ بیستم بهمن ۱۳۹۰، پرونده‌ی این مناظرات ناتمام برای همیشه بسته شد. و اینک حاصل مکاتبات و مذاکرات مزبور، به ‌ضمیمه‌ی مطالب مرتبط به آنها در قالب این کتاب سامان بسته است و در دسترس همگان قرار می‌گیرد.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده و هر بخش دربرگیرنده فصل‌هایی است به شرح زیر:

بخش اول: دو مناظره با جان هیک
فصل اول: پلورالیسم دینى و چالش معیار (گزارش مذاکرات انتقادی در دانشگاه بیرمنگام)
فصل دوم: مباحثه با جان هیک (نقد اجمالی نظریه، به تاریخ ۱۳/۱۱/۸۳)
فصل سوم: پلورالیسم دینی و اسلام (مقاله‌ی قرائت‌شده توسط آقای جان هیک در پژوهشگاه)

بخش دوم: نقد تفصیلی پلورالیسم دینی
فصل اول: عدم شفافیت مفاهیم و مدعیات کلیدی
فصل دوم: نقد روششناختی نظریه
فصل سوم: نقد مبانی معرفت‌شناختی نظریه
فصل چهارم: پاسخ آقای جان هیک به نقد تفصیلی مؤلف

بخش سوم: پیوست‌ها
پیوست اول: آب حیوان به ظلمت بردن!
پیوست دوم: آیا مولانا تکثرگرای دینی است؟
پیوست سوم: کاستی‌ها و ناراستی‌های نظریه‌ی کثرت‌پذیری دین
پیوست چهارم: متن انگلیسی پلورالیسم دینی و اسلام
پیوست پنجم: متن مکاتبات میان مؤلف و پروفسور جان هیک
پیوست ششم: گزارش سفر جان هیک به تهران به قلم خود او

حریت و مدارا

حریت و مدارا

 

مشخصات نشر: تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶

 

کتاب حریت و مدارات، از پیوستن دوازده مقاله و مقالت قریب‌الافق، صورت بسته است. نخستین مقاله که مبانی مدارا عنوان گرفته است، از رهگذر بررسی اجمالی معرفت‌شناسی، جهانی‌شناسی، انسان‌شناسی عرفانی / اسلامی و نسبت دین و حب، به تبیین مبادی و مبانی مدارات از منظر اسلام پرداخته است. این مقاله، نخستین‌بار در کنفرانس ادیان، صلح و خشونت که از سوی مرکز گفت‌وگوی ادیان و تمدنها با همکاری دانشکده سلی‌اوک دانشگاه بیرمنگام، در تاریخ ۲۵ و ۲۶ بهمن ۱۳۸۴ در تهران برگزار شد ارائه گشته است.
خشونت و مدارا، ویراسته سخنرانی است که در انجمن فارغ‌التحصیلان ایرانی در فیلیپین، به تاریخ ۲/۲/۷۹، ایراد شده است، در این مقالت پس از اشاره به آسیب‌زده‌گی ادبیات اجتماعی ایران معاصر، و مفهوم‌شناسی خشونت و مدارات، با شرح شصت مورد و مصداق خشونت و مدارا، به موارد حسن و موارد قبیح هریک از این دو عنوان اشاره شده است.
در مقاله آزادی، پس از تعریف آزادی، مباحث مهمی چون منشأ آزادی، مبنای آزادی، حدود و موانع آزادی، مرزهای آزادی، و نسبت آزادی با ارزش‌های دیگر بررسیده شده است.
چهارمین مطلب، باعنوان دین و دموکراسی، به تبیین تلائم وحی و رأی و عقل در تدبیر حیات جمعی آدمی پرداخته است؛ در این مقالت، ضمن نقد رویکرد افراطی رأی‌بسندگی، نسبت و مناسبات و سهم هریک از سه عنصر یاد شده، در مقولات اساسی سیاست و حکومت، براساس نظریه دموکراسی قدسی، شرح شده است.
پنجمین مقالت با پرداختن به مفهوم‌شناسی اجتهادگرایی دینی و قرائت‌پذیرانگاری دین، به مقاریسه و ذکر تفاوتهای این دو نظریه پرداخته، و سرانجام با نقد اجمالی قرائت‌پذیرانگاری پایان پذیرفته است.
موانع نواندیشی دینی، ششمین بحث این کتاب است، که به طبقه‌بندی و توضیح موانع نواندیشی و نظریه‌پردازی دینی پرداخته است. باتوجه به خطورت امر اجتهاد و ضرورت تحول در علوم دین، بازشناسی و طبقه‌بندی موانع نواندیشی و مواجهه با عوامل رکود آن از اهمیت فراوانی برخوردار است.
شامل‌ترین و کاربردی‌ترین تقسیم موانع، تفکیک آن به برونی و درونی، (آفاقی و انفسی) است؛ عوامل بازدارنده‌ای را که معطوف به بیرون وجود محققان و اصحاب علوم دین است می‌توان موانع آفاقی نامید و از عواملی که به‌نحو درونی، ارباب علم دین را از تولید علمی بازداشته می‌توان موانع انفسی تعبیر کرد.
در این مقال، موانع نواندیشی در دوازده گروه به شرح زیر شرح شده است:
الف) موانع انفسی (شخصیتی)
۱٫ موانع مَنِشی، ۲٫ موانع روانی، ۳٫ موانع تدبیری
ب) موانع انفسی (معرفتی)
۴٫ موانع بینشی و فلسفی، ۵٫ موانع معرفت‌شناختی، ۶٫ موانع رویکرد ـ دین‌شناسی، ۷٫ موانع روشگانی
ج) موانع آفاقی (برونی)
۸٫ موانع اخلاقی، ۹٫ موانع فرهنگی، ۱۰٫ موانع تاریخی، ۱۱٫ موانع اجتماعی، ۱۲٫ موانع مدیریتی
در هشتمین بحث که عنوانش «اصلاحات علوی» است، ماهیت، مبانی و منطق و همچنین گستره اصلاحات علوی که می‌تواند الگوی تام اصلاح‌طلبی اصولی در همه اعصار و امصار تلقی شود، بررسیده شده است.
مقاله آینده مناسبات ادیان، به گمانه‌زنی در باب آینده روابط ادیان و دینداران پرداخته است؛ در این مقاله، ده توجیه برای تبیین امکان گسترش نقاش و نزاع میان ادیان ذکر شده و سپس عواملی نیز در توجیه دوام رابطه ایجابی و تعاملی میان ادیان، طرح و شرح شده است، مقاله با توصیه‌هایی در همین عرصه فرجام یافته است.
اهداف و قواعد گفت‌وگوی دینی و تمدنی، که دهمین مطلب کتاب است درصدد شرح اهداف و آثار منظور از، و مترتب بر «آرمان و رفتار گفت‌وگوهای دینی و تمدنی است»؛ چهارده مورد از اهداف و فوائد این فعالیت فکری و فرهنگی، در این مقالت برشمرده شده؛ و سرانجام برخی قواعد و اصول لازم‌الرعایه در امر گفت‌وگو، مورد تأکید قرار گرفته است.
یازدهمین مطلب، حاصل میزگرد سه‌جانبه‌ای است که با حضور این بنده و حضرات آقایان پروفسور وانگلوس موتچوپولوس، رئیس جامعه یونانی فلسفه، و پروفسور دلی‌کاستوپولوس، در سال ۱۳۷۸ صورت بسته است، در این مباحثه ما مشترکاً به بررسی مفهوم‌شناسی تمدن، نسبت میان دین و تمدن، چیستی و مختصات تمدن دینی، نظریه برخورد تمدنها، مبانی معرفتی دو نظریه تقابل یا تقارب تمدنها، و… پرداخته‌ایم.
آزادی اهانت، متن مصاحبه‌ای است در سال ۱۳۸۴ از سوی مجله زمانه با این‌جانب صورت گرفته است؛ نکاتی از قبیل مبنای جرم‌انگاری اهانت به انسانها و مقدسات، ربط رواانگاری اهانت و مسأله آزادی بیان، حق دینداری، و… را در این گفت‌وگو بررسیده‌ام.

معنا منهای معنا

معنا منهای معنا

 

مشخصات نشر: تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸

 

مقدمه

آنچه پیش روی شما گرامی است، فراهم آمده از چهار مقاله و مقالت در باب معنویت و معرفت است، که هریک به مناسبتی به قلم یا به زبان راقم، جاری گشته و فصلی از رساله را صورت بخشیده است.
گفتار نخست که «معنای منهای معنا» نام گرفته، پرداخته سخنرانی‌ای است که در تاریخ ۲۳/۲/۸۷ در دانشگاه تهران صورت بست، و در آن به نقد مدعیات یکی از نمایندگان معنی‌ورزی‌های مدرن پرداخته‌ام.
در روزگار ما، این جا و آن جا، کسانی سودای جای‌گزینی معنویت به جای دیانت در سر می‌پزند؛ آنان مدعی‌اند: معنویت، گوهر و پیام مشترک ادیان است، و با اخذ هسته و گوهر دین، می‌توان از پوسته و صدف دیانت، مستغنی شد. جناب آقای مصطفی ملکیان نیز در این میان با ارائه طرحی به عنوان «پروژه عقلانیت و معنویت»، دیانت را با معنویت متفاوت انگاشته، بر ناعقلانی بودن و عدم تلاتم دین با مدرنیته از سویی، و عقلانیت، سازگاری و کارآمدی معنویت از دیگر سو تأکید کرده، عهد دین‌داری سنتی را منقضی اعلام می‌دارد.
مقاله «معنا منهای معنا»، ضمن ارزیابی مدعای جناب ملکیان، با اشاره به ناراستی‌ها و نارسایی‌های پروژه وی، تهافت و تشویش‌های مدعای او را بر آفتاب می‌افکند. پروژه عقلانیت و معنویت، با تصریح بر عدم ضرورت اعتقاد به مبدأ و معاد و عدم بایستگی التزام به اخلاق و احکام دینی در فرایند معنی‌ورزی، در حقیقت، مخاطبان خویش را به «معنا منهای معنا» می‌خواند؛ از نظر راقم، اُطروحه جناب ملکیان، در چارچوب نظریه «سیطره مجاز»، قابل تبیین و تحلیل است.
گفتار دوم که با عنوان «سیطره مجاز در ساحت هویت تاریخی» معنون گشته است، نخست به شرح این مدعا می‌پردازد که: به محاق افتادن حقیقت، و سیطره مجاز، خصلت روزگار ما، در عرصه‌های گوناگون معرفت و معیشت (معرفت‌شناسی، فلسفه، علم، الهیات، معنویت، اخلاق، ارزش‌ها، تاریخ، هویت، سیاست، حقوق، اقتصاد، تجارت و معاملات، صنعت، هنر، ادبیات، فهم و تفسیر و..) است؛ سپس به عنوان ذکر مصداق، تأکید می‌دارد که سنت، تجدد و فراتجدد، دوره‌های مخصوص حیات و هویت تاریخی فرهنگی اقلیم و اقوام خطه فرنگ است؛ سنت‌گرایی، در ظرف فرهنگی و ارزشی خاص خود معنی‌دار است و برای غربیانِ دچار فقر معنوی، بسا که سودمند باشد؛ اما تحلیل حال و وضع ملل و مناطق دیگر گیتی در قالب ادوار تاریخی غرب، و همچنین طرح و ترویج سنت‌گرایی و معنویت‌‌ورزی غیرنبوی، از سوی مسلمین، به‌ویژه در میان جوامع برخوردار از معنویت غنی و قویم علوی ـ شیعی، از مظاهر سیطره مجاز بر حیات و هویت تاریخی دعوتگران آن است.
حاق و حاصل این گفتار، بررسی انتقادی افکار و آرای جناب آقای دکتر سید‌ حسین نصر در سنت‌گرایی و معنویت‌ورزی است. این بحث نیز حاصل سخنرانی‌ای است که در تاریخ ۱۵/۲/۸۷، از سوی راقم در دانشگاه تهران عرضه شده است.
«حجب‌النور»، مقالی است که در همایش «ادبیات عرفانی حضرت امام»، به تاریخ ۱۹/۳/۸۳، در دانشگاه پزشکی تهران، عرضه داشته‌ام. در این مقال پس از اشارتی به هویت و حیطه شعر امام(س) به شرح ظرائف و طرائف آمده در سروده‌های آن راحل رستگار، در باب حجاب‌های نورانی پرداخته شده است. سپس با توضیح شمول‌گرایی دینی و طرح انگاره ذومراتب بودن «دین» در هر سه مقام «نزول دیانت»، «فهم دینی» و نیز «فعل دینی» (مقام ابلاغ، مقام تفهم و مقام تحقق)، تصریح شده است حجاب‌انگاری فلسفه، عرفان و دیگر علوم بحثی و… با این دیدگاه توجیه می‌پذیرد.
«شهود و شیدایی»، واپسین مقاله این رساله است که گفتار چهارم و پایانی را پدید آورده است؛ این مطلب مقدمه دومین نسخه دیوان حضرت امام خمینی(س) است. نسخه نخست دیوان را با همراهی تنی چند از استادان، از جمله زنده‌یاد مهرداد اوستا، زنده‌یاد سید ‌جعفر شهیدی، و نیز گرامیان حضرات حمید سبزواری، مشفق کاشانی، حسین آهی، محمود شاهرخی، سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) و عبدالجبار کاکایی (ابقاهم الله) فراهم آوردیم. سپس بار دیگر با بازنگری در آن نسخه، و پاره‌ای افزوده‌ها، از قبیل ثبت نسخه بدل‌ها، شعرهای جدید، نظائر اشعار امام(س) در دواوین نام‌آوران ادب فارسی، تکمیل و افزایش ملحقات، توضیحات و… نسخه دومی را فراهم آوردم، که آن هم از سوی نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام انتشار یافت.
در این مقاله ضمن بررسیدن ادوار شعر سرایی امام، مضامین معرفتی اشعار آن بزرگ، کوتاه و گذرا، بازکاویده و بازخوانی شده است.

وفقنا اللهم لما تحب و ترضی واهدنا الی السداد، فانک خیر موفق وهاد.

 

فهرست

پیشگفتار
مقدمه

گفتار نخست: معنا منهای معنا
معنویت مجازی
پروژه عقلانیت و معنویت
اوصاف و احوال انسان معنوی
نقد و ارزیابی پروژه
ابهام، تشویش و تعارض مفهوم‌شناختی
درای و درنگی در تفاوت دیانت و معنویت
یک. تاریخ آجین بودن دین
دو. عقلانیتِ معنویت و ناعقلانیت دیانت
سه. انقضای عهد دین و دین‌داری
چهارم. بومی‌زد‌گی دین
پنج. معنویت، پیام مشترک ادیان
شش. فرایند‌مداری معنویت و فراورده‌محوری دیانت
نتیجه

گفتار دوم: سیطره مجاز در ساحت هویت تاریخی
سیطره مجاز
انسان جدید در حصار «من»های مجازی
نماد سیطره مجاز در هویت تاریخی
معنویت عقیم
فلتات و فترات سنت‌گرایی

گفتار سوم: حجب‌النّور شرح حجاب‌های نورانی در شعر حضرت امام(س)
شخصیت سرشار
عرفان امام(س)
حجاب‌های نورانی
جهان فشرده
پرده انوار
حجاب عرفان
عشق و معرفت
عرفان، شریعت شیدایان
دین ذومراتب

گفتار چهارم: شهود و شیدایی
مویه روحگداز
لسان شعر
ناله نی
جهان‌بینی شهودی
تازیانه تعریض بر گرده حلاج
تخطئه مسلک‌مداران و مدرس‌نشینان
عشق و هستی
تفسیر عشق
عشق در لسان وحی
طلب‌الدلیل بعدالوصول

کتابنامه
فهرست آیات
فهرست روایات و ادعیه (سنت)
فهرست اشعار
نمایه

درباره ی هنر

درباره ی هنر

مقدمه

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۵

 

دفتری که پیش رو گشوده دارید، از هفت مبحث به‌شرح زیر فراهم آمده است:
۱٫ حقیقت هنر و نسبت و مناسبات آن با دین.
۲٫ جایگاه هنر در جغرافیای معرفت.
۳٫ هنر و ارزش.
۴٫ درباره‌ی فقه هنر.
۵٫ هنر؛ رمزوَرزی و نمادگرایی.
۶٫ قرآن و روایت هنری.
۷٫ هنر پرستشگاهی.
این مطالب در ظرف سنوات متمادی و برحسب شرایط مختلف، اینجا و آنجا ارائه شده‌اند، این امر می‌تواند موجب اندکی تکرار و تهافت نیز باشد؛ بخش‌هایی از مباحث کتاب به ضمیمه‌ی مباحث دیگری، در سال ۱۳۷۵، به‌مناسبت کنگره‌ی شعر حوزه، در قالب رساله‌ای با نام «شهود و شیدایی» از سوی مؤسسه‌ی انتشاراتی اطلاعات منتشر شده بود و اکنون سال‌هاست نسخه‌های آن نایاب گشته است؛ ازاین‌رو بنا به اصرار برخی دوستان و به اهتمام جناب آقای امیرحسین حیدری و با همت آقاحامد رشاد، به‌صورت کنونی سامان یافته، آماده‌ی عرضه گردیده است.
با اندکی مسامحه، این کتاب را باید اثری در حوزه‌ی فلسفه‌ی هنر قلمداد کرد. فلسفه‌ی هنر به بررسی مباحثی از قبیل مطالب زیر می‌پردازد:
یکم) چیستایی (ماهیت) هنر؛
دوم) چهایی (مؤلفه‌ها) هنر؛
سوم) سرشت و صفات هنر؛
چهارم) هستی‌شناسی هنر؛
پنجم) معرفت‌شناسی هنر؛
ششم) روش‌شناسی مطالعه‌ی هنر؛
هفتم) طبقه‌بندی و گونه‌شناسی هنر؛
هشتم) نسبت و مناسبات انواع مقولات هنری با یکدیگر؛
نهم) ازآیی هنر (آبشخورها و مناشی)؛
دهم) ازآنی هنر (سنخه‌شناسی/ هویت‌شناسی)؛
یازدهم) کجـایی هنر (نسبت و مناسبات هنر با عناصر وجه نرم‌افزاری حیات بشر، مانند دین، علم و معرفت، فرهنگ، اخلاق، و…)؛
دوازدهم) برینگی و زیرینگی هنر؛
سیزدهم) آیین‌وری (روشمندبودن یا نبودن) و یاساگری (قاعده‌پردازبودن یا نبودن) هنر؛
چهاردهم) آیین‌شناسی هنر (اصول و قواعد حاکم بر هنر)؛
پانزدهم) چرایی (علت‌شناسی)؛
شانزدهم) برایی (غایت‌شناسی) هنر؛
هفدهم) آینده‌پژوهی هنر؛
در این کتاب راجع به اغلب محورهای فلسفه‌ی هنر (به‌جز عنوان‌های سیزدهم، چهاردهم و هفدهم) بحثی مطرح شده است؛ البته درباره‌ی مباحث یکم، چهارم، ششم، هفتم، نهم، دهم، یازدهم، پانزدهم و شانزدهم، با تفصیل افزون‌تری بحث شده و درباره‌ی سایر مطالب به‌اجمال و اشارت بسنده شده است.
در فصل‌هایی از این اثر، به پاره‌ای مباحث ـ مانند فقه هنر ـ که به نگاه اولی، از سنخ فلسفه‌ی هنر نیستند نیز پرداخته شده؛ اما آن مقال هم حاوی الگویی است برای تأسیس مبانی فقه هنر؛ بدین‌سان نسبتی با فلسفه‌ی هنر ـ به‌معنی گسترده‌ی آن ـ یافته است.
اگر بنا باشد نظریه‌ی هنری راقم ـ که گرانیگاه نظری مباحث این وجیزه را تشکیل می‌دهد ـ در قالب چند بند کوتاه گزارش شود، بشرح زیر خواهدشد:
یک) هنر، عبارت است از: «آفرینش» یا به تعبیر دقیق‌تر «بازآفرینش» و بازنمایش یک «عین» یا یک «معنی»، برآمده از «الهام» یا «وسوسه».
دو) هنر (آفرینش/ بازآفرینش) دارای دو ساحت است: ساحت ظاهر و ساحت باطن.
در ساحت ظاهر هنر، با چهار عنصر و عرصه مواجهیم:
۱٫ «قریحه‌ی هنری» که امری فطری است و در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده است.
۲٫ «ملکه‌ی هنری» یعنی مهارتی که بر اثر تعلیم و تعلُّم، و تمرین و تکرار حاصل می‌آید.
۳٫ «آفرینشگری» و «هنرورزی»، فعل هنرمند (فعل بمعنای مصدری).
۴٫ «آفریده» و حاصل فعل هنری، یعنی اثر هنری.
ساحت باطن‌ هنر عبارت است از: «منشأ»، «مجرا» و «مقصد» آفرینش هنری.
سه) هنر از امور حقیقی است، نه از زمره‌ی اعتباریات.
چهار) اگر منشأ آفرینش هنری، مشیت الهی بود، و مجرای آن تجلی حضرت باری، و مقصدش نیز تعالی نفس هنرمند و دیگر آحاد بشر، هنر سماوی و قدسی است؛ و اگر منشأ هنر، اراده‌ی شیطان بود، مجرا نیز تلبیس و وسوسه‌ی ابلیس، و مقصد آن ارضاء حس و هوس، هنر صناعی و نفسانی است.
پنج) آفرینش الهی، خلقت از نوع «فطرت»، یعنی آفرینش بی‌پیشینه و زمینه، بدون الگو و آرنگ است، پس آفریده‌اش نسخه‌ی اول خلقت است، (انسان هنرمند نیز خود جزئی از «نسخه‌ی نخستین» خلقت است)، پس آن‌گاه که آدمی با اقتباس از روی «نسخه‌ی الهی» خلقت، دست به آفرینش می‌زند، که فقط با قبس از حضرت او ممکن است، نسخه‌ی دوم خلقت را پدید می‌آورد؛ پس اثر هنری نسخه‌ی دوم خلقت قلمداد می‌شود. به تعبیر دیگر: حق تعالی در تجلی نخست، عالم را می‌آفریند، در تجلی دوم که بر آیینه‌ی نفس هنرمند متعبد واقع می‌شود، اثر هنری را خلق می‌کند.
شش) به فرموده‌ی خداوند حکمت و امیر بلاغت (ع): «إنّ اللهَ جمیلٌ یحبّ الجمالَ»، حق متعال زیبا و زیباخواه است، پس او زیباآفرین است؛ زیرا عمل برخلاف پسند، خلاف حکمت است، و به دلالت آیه‌ی «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»، او احسن‌الخالقین، پس لاجرم، مخلوقش احسن‌المخلوقین خواهد بود؛ و نسخه‌ی اول خلقت، زیباترین است، نسخه‌ی دوم نیز باید زیبا باشد. سّر اینکه زیبایی و هنر، و زیبایی‌شناسی و هنرمندی با هم در پیوندند همین نکته است. ازاین‌رو اثر هنری هرقدر به «کمال نفس‌الامری»، حد مثالی و الگوی اولی خود نزدیک‌تر باشد، دلپذیرتر و زیباتر می‌نماید.. با توجه به آنچه گفته‌آمد، هنر در پیوند وثیق با «زیبایی»، «کمال»، و «حقیقت» است.
هفت) اثر هنری، نسخه‌ی سوم هستی نیز قلمداد می‌شود؛ زیرا «نسخه‌ی اصلی و اولی هستی»، حق‌تعالی است؛ «نسخه‌ی دوم» آن، فعل حق است که گل سرسبد آن «انسان» می‌باشد؛ و خلق او (یعنی: دست‌آفریده‌ی انسان) «نسخه‌ی سوم هستی» است.
هشت) «هنر فطری» و سماوی، اکتشافی است؛«هنر فنی» و صناعی، اکتسابی. هنر سماوی، فراستی و فرصتی است، فراگرفتنی نیست؛ اما هنر صناعی، فراورزیدنی و فراآموختنی است. هنر فطری دل‌انگیز و روح‌نواز است؛ اما هنر صناعی تنها هوس‌انگیز و حس‌نواز؛ یعنی ارضاءکننده‌ی خواهش‌های نفسانی و حواس بشر است.
البته «فطرانیت» هنر می‌تواند نسبی و ذومراتب باشد؛ لهذا اثر هنری به میزان تأثرش از داده‌های فطری، و به مقیاس حدود سلامت فطرت آفریننده‌اش، می‌تواند «فطرت‌نمون» باشد.
نه) هنر، از جنس معرفت نیست، اما می‌تواند هم منشأ معرفتی داشته باشد و هم منشأ معرفت گردد. به تعبیر دیگر: هنر «ناشی» از معرفتِ فراچنگِ هنرمند است. اگر صاحب هنر برخوردار از معرفت صائب باشد، اثر او «حاکی» از حقیقت خواهد بود، و اگر معرفتِ فراچنگ هنرمند، کاذب (جهل) باشد، اثر او نیز کذب و کاذب خواهد بود و هنر کاذب درحقیقت هنر نیست، دروغ است.
تا حقیقت در جام جان هنرمند بازنتابیده باشد نمی‌تواند آن را به قلب غیر بازبتاباند.
ذات نایافته از هستی، بخش
چون تواند که بوَد هستی‌بخش؟
و هر آن‌کو دل خویش صیقلی کرد، جانش مستعد دریافت حقایق خواهد شد:
ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند
هر آن‌که خدمت جام جهان‌نما بکند
نـه) برخی هنر را ذاتاً مقوله‌ای ضدارزشی پنداشته‌اند، بعضی دیگر آن را بالذّات بی‌طرف و عاری از وصف ارزش و ضدارزش انگاشته‌اند، گروهی دیگر هنر را فی‌نفسه و مطلقاً ارزشمند دانسته‌اند، و تقسیم هنر به «ارزشی» و «غیرارزشی» را ناصواب خوانده‌اند.
اما سخن سخته و سفته آن است که: آفریده‌ها و پدیده‌ها را می‌توان براساس ماهیت و منزلت علل اربعه‌ی آنها ارزش‌سنجی و عیارگذاری کرد؛ چراکه وجود هر معلولی بالقیاس به علتش، وجود رابط است، و وجود رابط وجود ظلی و تبعی است.
و طبق این الگو، هنر نیز به‌مثابه یک پدیده (معلول)‌، دارای علل اربعه‌ است و می‌تواند براساس ارزشمندی و عدم ارزشمندی علل خویش، ارزیابی شده، ارزشمندی و عدم ارزشمندی و نیز درجه‌ی ارزشی آن سنجش و تعیین ‌گردد.
پس بسته به اینکه چه کسی خالق اثر هنری است، آیا فاعل و پدیدآورنده‌ی آن انسانی متعالی است یا فردی فرومایه؟ برای چه مقصودی پدید آورده است، آیا قصد و غایت فاعل از خلق آن، مقصدی متعالی بوده یا غایتی متدانی؟ از چه ماده‌ای پدید آمده است، یعنی درونمایه‌ی اثر چیست؟ و آیا صورت و ساختار اثر به لحاظ فنی، درخور و فراخور است یا نه؟ هویت ارزشی هنر و حد ارزشمندی اثر هنری مشخص می‌گردد.
البته روشن است که بیان شامل و کامل نظریه‌ی هنری، با تصریح و تلویح به پاسخ همه‌ی پرسش‌های اساسی‌ای که در قالب فهرستواره‌ی فلسفه‌ی هنر در بالا ارائه‌ شد، ممکن می‌شود، و چنین شرحی موکول به مجال مناسب است.
در پایان این دیباچه، از باب وظیفه‌گذاری و قدرشناسی، اوّلاً از فرزند دلبندم آقاحامد رشاد، به‌جهت صرف وقت معتنابه و مداقه‌های درخور ستایش و اعمال اصلاحات ارزشمند، تشکر می‌کنم؛ ثانیاً از زحمات و ظریف‌اندیشی‌های ارزنده‌ی جناب آقای حیدری در آماده‌سازی فنی متن و تهیه‌ی پانوشت‌ها، قدردانی می‌کنم؛ ثالثاً از گروه ادبیات اندیشه‌ی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، خاصه از مدیر ادیب و اعضای فاضل آن، به‌جهت تذکرات ارزنده‌ای که در روند تدوین اثر ارائه فرموده‌اند، از صمیم دل سپاسگزاری می‌کنم.
از اصحاب نظر و اثر در حوزه‌ی هنر نیز فروتنانه تقاضا می‌کنم راقم کمین را از ارائه‌ی نظرات انتقادی و اصلاحی خویش راجع به این اثر کالِ بی‌کمال، دریغ نفرمایند.

علی‌اکبر رشاد
دهم فروردین‌ماه ۱۳۹۴

فهرست

پیش‌گفتار
مقدمه‌ی مؤلف
حقیقت هنر و نسبت و مناسبات آن با دین
درآمد
تعریف دین
تعریف هنر
هنر؛ «آفرینش برآمده از الهام یا وسوسه»
هنر؛ «زیبایی»، «کمال» و «صید حقیقت»
گونه‌شناسی هنر
«هنر فطری ـ سماوی»، «هنر فنی ـ صناعی»
«هنر شهودی»، «هنر شرعی» و «هنر شهوی»
نسبت و مناسبات دین و هنر
تذکار و اخطار
جایگاه هنر در جغرافیای معرفت
هویت‌شناسی و جایگاه‌سنجی امور هموند و همگن
جایگاه‌شناسی هنر در جغرافیای امور هموند و همگن
روش پاسخ‌گویی به پرسش از «جایگاه هنر»
تحلیل پرسش اصلی بحث
مراد از «هنر» مذکور در متن پرسش
هنر به‌مثابه حکمت
تعریف علوم انسانی
جایگاه هنر در جغرافیای معرفت
هنر و ارزش
کاربردهای واژه‌ی «هنر»
تعریف مختار از هنر
مفهوم‌شناسی واژه‌ی «ارزش»
هویت علل اربعه‌ی اثر هنری، به‌مثابه عیار ارزش‌ آن
دین و ارزش‌گذاری هنر
درباره‌ی فقه هنر
فهرست‌واره‌ی بایسته‌های فقه هنر
الگویی برای تأسیس مبانی فقه هنر
مبانی احکام خمسه‌ی شعر
هنر؛ رمزوَرزی و نمادگرایی
گستره‌ی رمزورزی و نمادگرایی
زبان دین
متعلَّق مواجهات انسان؛ «نماد»، «نمود»، «نهاد»
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
«نفس عبد»، «نمود رب»
حجاب‌های نورانی و ظلمانی
جایگاه ویژه‌ی رمزورزی در دین
سمبولیسم؛ سبکی نوآمد یا کهن؟
کارویژه‌های نمادگرایی
قرآن و روایت هنری
به هنر زیستن، بی‌هنر زیستن!
روایت هنری، همزاد بشر
متون مقدس و استخدام قصه
پنجاه‌ و دو قصه‌ی قرآنی
تنوع و کثرت معارف، از وجوه اعجاز قرآن
احسن‌القصص و چهار رویا
هنر پرستشگاهی
هنر؛ نسخه‌ی دوم خلقت
هنر شهوی و هنر شهودی
جلوه‌های بیست‌وچهارگانه‌ی هنر پرستشگاهی
مهم‌ترین شاخصه‌ی هنر پرستشگاهی
پیام‌های هنر پرستشگاهی
منابع
فهرست آیات
فهرست روایات
نمایه

 

 

 

دموکراسی قدسی

دموکراسی قدسی

دموکراسى قدسى‏

مباحثى در باب زمینه و زیرساخت‏هاى سکولاریسم،
ونگاه و نسبت دین به دنیا، دولت، خردورزى،
آزادى، مدارا، توسعه، دموکراسى و ایدئولوژى.

 

مشخصات نشر: تهران: مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۹

 

پیشگفتار

آن‏چه پیش رو دارید از تدوین مقالات (و احیاناً سخنرانیهایى) پدید آمده است که عمدتاً در کنفرانس‏ها و نشست‏هاى علمى گوناگون در داخل یا خارج کشور، ارائه شده است. کانون جغرافیاى محتوایى مجموعه را مباحث نظرى سیاست، به ویژه زیرساخت‏هاى فلسفى کلامى آن تشکیل مى‏دهد.
هرچند، از مجموعه‏ هایى از این دست، انسجام ساختارى و ترتیب و ترتّب دقیق فصول یک رساله‏ى تالیفى را نمى‏توان توقع برد، اما سعى شده است که با گزینش و چینش مناسب مطالب، تناسب نسبى در مجموعه حاصل آید. چنان‏که ملاحظه خواهید فرمود: مقالات نخست عهده‏دار تبیین و نقد زمینه و زیرساخت‏هاى فلسفى کلامى سکولاریسم (اینجهانى‏گرى) است، مقالات میانى و پایانى، به توضیح نسبت دین با برخى مقولات سیاسى، انسانى و عصرى (مانند دموکراسى، دولت، آزادى، مدارا، توسعه، خردورزى و ایدئولوژى) و نیز ارائه‏ى الگوها و تصویرهاى اسلامى در این زمینه‏ها، پرداخته‏اند.
مقاله‏هاى «نظریه‏ى رهبر گمارى توده‏اى» و «مدارا و خشونت» و «منزلت و موانع عدالت»، در چاپ دوم بر مجموعه افزوده شد.
از آن‏جا که از سویى مخاطب عمده‏ى مقاله‏ها و مقالت‏ها، نوعاً صاحب‏نظران حوزه‏ى فکرى بوده‏اند، و از سوى دیگر به اقتضاى طبع این گونه همایش‏ها، معمولاً بنده در حد یک نطق، مجال سخن داشته‏ام، گزیده‏گویى و ایجاز بر مضمون‏ها تحمیل شده است. (گرچه – به قول سهراب سپهرى – به حکم سرسوزن ذوقى که نصیبم شده است، گاه لگام قلم از کف بیرون شده و وضع برعکس شده است، و بابت اطناب مملّ، بیش از ایجاز مخلّ، از خواننده‏ى فرهیخته پوزش مى‏طلبم).
مقاله‏ى پنجم – برغم ایجاز – حاوى تصویر مطلوب و مختار بنده در باب سازه و سامانه‏ى سیاست و دولت است، هم از این روست که رساله را به عنوان دموکراسى قدسى معنون کرده‏ام.
اگر ابتلائات مجالم دهند، ساماندهى دو مجموعه‏ى دیگر از مقالات و سخنرانیها را (در قلمرو کلام و دین‏پژوهى – فلسفه و معرفت‏شناسى) منظور دارم که از بارگاه بلندبارى توفیق فرجام‏یابى هر دو را مسالت مى‏کنم.
از همکاران گروه سیاست پژوهشگاه که رنج بازخوانى مجموعه را برخویش هموار ساخته نکاتى را پیشنهاد فرمودند تشکر مى‏کنم، همچنین از عوامل پرتلاش مؤسسه‏ى فرهنگى دانش و اندیشه معاصر که در آماده‏سازى و نشر این اثر بذل سعى وافر کردند عمیقاً سپاسگزارم.
اللّهم وفّقهم وایّاى لماتحبّ و ترضى‏ ولا تجعلنا من‏الذّین یحسبون انّهم یحسنون صنعاً / آمین‏

على اکبر رَشاد
تاسوعاى ۱۴۲۱ – ۱۳۷۹/۱/۲۶

 

فهرست

۱ – عوامل پیدایى و پایایى سکولاریزم‏
دوکاربردسکولاریسم
پیوند سکولاریسم با اومانیسم، رشنالیسم، و
گونه‏شناسى عوامل ظهور سکولاریسم
تعامل بلاتبانى ملحدان و موحدان
اما عوامل پیدایى و پایایى سکولاریسم
۱٫ عدم دسترسى مسیحیت به متن وحیانى
۲٫ فقدان مفاهیم کافى در متون مسیحى براى نظام‏پردازى
۳٫ متزاحم‏انگارى دین و دنیا
۴٫ تأویل علمى متون مقدس
۵٫ استبداد دینمدارانه‏ى کلیسا
۶٫ مثلث رقابت قدرت
تفاوتهاى دینى فرهنگى شرق و غرب
غناى قدسى اسلام
صیانت قرآن
لزوم اصالت اجتهاد در فهم دین
عقل، عِدل نقل است
منزلت علم و معرفت
استعداد نظام پردازى در آموزه‏هاى اسلامى
کرامت و حرّیت انسان
اشراق شرقى
سکولاریسم، ایدئولوژى جهان شمول نیست
حسن ختام
پى‏نوشت‏ها

۲ – پى‏ساخت‏هاى معرفت شناختى اینجهانى‏گرى‏
آسیب شناسى حقیقت و معرفت
الف – مدرنیته: علت‏گرایى، به جاى دلیل‏پذیرى
ب – واگرایى و گسسته پسندى
انکار کل واره‏گى
مخاصمه‏ى انسان و طبیعت
تقدم حق بر تکلیف
فردیّت و ملیّت
انکار وحدت علوم
فنّاورى ارتباطات: غربت انسان یا قرابت انسانها؟
ج – آفت افراط و تفریط
موضوع و مدّعاى اصلى مقاله
۱٫ خردبسندگى و ناسازانگاشتن عقل و وحى
فلسفیدن ملازم با سکولاریسم نیست
شک دکارتى: عقلانیت فردگرا و انسانمدار
بیکن: فتواى تعارض عقل و دین
کانت و فرو کاست دیانت به اخلاق
۲٫ علم‏زدگى و ناسازگارى علم و دین
تحول گرایى پایه‏ى معرفت‏شناسى سکولار
الهیات، طفیلى علوم انسانى!
زیانهاى توسعه‏ى کاربرد منطق تجربه
پس از رنسانس،
حس‏مدارى، معرفت تهیدست
۳٫ زوال جزمیّت و رواج نسبیّت
شکّاکیت باستانى
باز زایش شک‏گرایى
هیوم، دام نسبیّت
کانت، ویرانى کاخ خرد
سقوط خاکریزهاى معرفت
شک‏گرایى جزمى
تنزیل منزلت دین
پى‏نوشت‏ها

۳ – عقلانیّت مدرن‏
پیامبران مدرن
کارکرد خرد جدید
انسان مدرن!
گردونه‏ى بیهوده گرد
نفى ولایت خدا: سربرآوردن از اسارت و استبداد مضاعف
مختار بى‏اختیار
تمدن کمّى
جبر مدرن
مثلث :منفعت، قدرت و لذّت
«علم» جدید: ذره شکافتن، آفتاب ندیدن
بار گران دنیاى مدرن بر گرده‏ى دنیاى دون مدرن
مرورى دیگر بر کاستیها و ناراستیها
چه باید کرد؟
نقش دین در دنیاى نو

۴٫ تعریف دین
بحرانهاى دنیاى نو
پاسخهاى دین، به پرسشهاى اساسى بشر
رسالت اصحاب ادیان

۵ – دموکراسى قدسى‏
مقدمه – تذکارهاى پیشینى
عناصر هفتگانه‏ى سیاست
فصل یکم – زیر ساخت‏هاى دموکراسى قدسى
فصل دوم – هندسه‏ى نسبت و نقش نقل، عقل و رأى
انواع سه‏گانه‏ى احکام
جدول نسبت و نقش منابع سه‏گانه در دولت
چند تبصره
فصل سوم – مختصات نظام سیاسى برساخته بر دموکراسى قدسى
خاتمه – تذکارهاى پسینى
پى‏نوشت‏ها

۶- نظریه‏ى رهبر گمارى توده‏یى و منطق استنباط
دو پاسخ در قبال پرسش از منشأ مشروعیت
آشفتگى و ناپیراستگى نظرات در مشروعیت
دراسات فى ولایه الفقیه و فقه الدّوله الاسلامیه
فرایند استنباط حکم
نکاتى که در تمسک به روایات باید رعایت شود
ایرادات وارد بر طرز استناد به روایات
مدعاى مؤلّف
ارزیابى دلالت دلائل بیست و ششگانه
برخى دلائل اعم از مدعا هستند
مدلول برخى از دلائل اخص از مدعاست
استدلال به ادله‏ى شورا براى منشأ مشروعیت
دلائل بیگانه با مدعا
منشأیت نصب الاهى
شرط اقبال
فحواى قاعده‏ى سلطنت
خطاب به هویت جمعى، دلیل رهبر گمارى توده‏یى!
حکایت شگفت اثبات رجحان انتصاب توده‏یى
بیعت و رهبرگمارى
آیا هر گونه بیعتى عقد لازم است؟
دلائل بى‏دلیل
برخى دلایل مؤلف خلاف مدعاست
تمسک به دلائل نصب الاهى، براى اثبات انتصاب توده‏یى
پى‏نوشت‏ها

۷- مدارا و خشونت‏
۱٫ آفت‏زدگى ادبیات اجتماعى معاصر
بار معنایى بومى واژگان کلیدى
آفات رایج
پیامد آمیزش حق و باطل
مراد از «ولایت مطلقه فقیه»
ولایت مطلقه، معادل اصطلاح حکومت مطلقه نیست
ولایت مطلقه و فرهنگ سیاسى معاصر
نظام سیاسى اسلام، نظام مشروطه‏ى مضاعف
۲٫ کاربرد نابجاى کلمات
تطورات چند باره اصطلاح «چپ و راست»
۳٫ کاربرد حربه انگارانه‏ى واژگان
دین، عدالت، آزادى
پلورالیسم
معانى خشونت و مدارا
معانى خشونت
معانى مدارا
قهر یا مهر، کدام مقدم است؟
کدام خشونت؟
خشونت شفاف، خشونت پیچیده
خشونت قانونى، خشونت طغیانى
خشونت قضات، خشونت بغات
خشونت مهر، خشونت قهر
جاذبه، دافعه
خشونت با ستم‏کیشان یا ستم‏کشان؟
خشونت با معاندان یا معاهدان؟
خشونت علیه خائنان یا خاطیان؟
خشونت با زبردستان یا زیردستان
خشونت براى
خشونت دیانت یا انانیّت؟
خشونت در دفاع از ملت و ملیت یا شخص و ؟
خشونت در برابر خشونت یا منطق؟
خشونت؛ واپسین چاره
آفت افراط و تفریط
اسلام اعتدال
کدام مدارا؟
مداراتِ تحمل، یا آنارشیسم ایدئولوژیک؟
مدارات، چون‏منش یا رواانگارى چون مبنا؟
مدارات براى شنیدن حقیقت یا شکستن حق؟
تسامح، استراتژى یا تاکتیک؟
مماشات در چارچوب، مماشات درباره‏ى چارچوب؟
مسامحه با دوستان یا مداهنه با دشمنان؟
مجامله با ستم‏کشان یا ستم‏کیشان؟
با غارتگران یا غارت زدگان؟
تسامح، با مخالفان یا باج‏دهى به معاندان؟
خویشتن‏دارى با خطاکاران یا خیانت‏کاران؟
مدارا براى تربیت یا توطئه؟
گذشت شخصى یا بخشش مصالح؟
مجامله در سلائق یا بر سر حقایق؟
مداراى صدق یا خدعه؟
مدارا از سرقدرت یا مماشات از سر فتور؟
خشونت، شرضرورى، قهر از سر مهر
پى‏نوشت‏ها

۸ – منزلت و موانع عدالت‏
معناى عدالت
منزلت عدالت
موانع عدالت
پى‏نوشت‏ها

۹ – آزادى‏
یک – تقسیمات آزادى:
الف : آزادى تکوینى، آزادى تشریعى
ب : آزادى درونى، آزادى برونى
ج : آزادى جمادى، آزادى نباتى، آزادى حیوانى، آزادى انسانى
د : آزادى هستانى، آزادى ولایى
ه’: آزادى اخلاقى، آزادى حقوقى
و : آزادى‏اندیشه، آزادى‏بینش، آزادى‏بیان و بنان، و آزادى رفتار
دو – تعاریف آزادى
نقد تعاریف آزادى
سه – منشأ آزادى
آزادى در منظر على(ع)
چهار – مبناى آزادى انسان
پنج – حدود و موانع آزادى
تفاوتهاى «حد» آزادى و «مانع» آزادى
لیبرالیسم افراطى، نه ممکن است و نه مطلوب
شش – حدود آزادى
آزادى، مرز آزادى
عقل، مرز دیگر
دین و آزادى
نقد متعارض‏انگارى دین و آزادى
قانون و آزادى
حق و آزادى
عدل و آزادى
سرانجام
پى‏نوشت‏ها

۱۰ – سهم و نقش فکر و فرهنگ دینى در توسعه‏
چند نکته‏ى آغازین
تأثیر دین بر فرهنگ
هرگونه دینى با توسعه و هرگونه الگوى توسعه‏اى با دین سازگار نمى‏افتد
بایستگى آسیب‏شناسى در قلمرو ادبیات دینى معاصر
ضرورت آفت‏زدایى در حوزه‏ى ادبیات سیاسى اجتماعى معاصر
لزوم بررسى فراگیر تلائم و تعارض دین و توسعه
الف) رابطه‏ى عقل، علم و دین
ب) منزلت و رسالت آدمى
ج) نسبت ماده و معنا، و دنیا و عقبا
پى‏نوشت‏ها

۱۱ – تأثیر تصویراسلامى انسان بر سامانه‏ى حیات سیاسى‏
انسان شناسى
مکاتب انسانشناختى
انسانشناسى اسلامى
انسان: ذات دوساحتى
راز تعابیر تناقض‏نماى قرآن از انسان
خصائل برین انسان
اوصاف نکوهیده‏ى آدمى
تصویر انسان در آیه‏هاى ۲۹ تا ۳۴ سوره‏ى بقره
اصل «یک، مساوى است با بى‏نهایت»
انسان مختار
نظریه‏ى «امر بین‏الامرین»
آدمى: سیر مدام
انسان: صیرورت، از صفر تا بى‏نهایت
بشر: جزئى از کل هستى
انسان: مسؤول معرفت و محاسبه
نظام زیست متناسب با ذات انسان
نظام مطلوب، ابتناء بر کرامت ذاتى
بایستگى بهره‏گیرى متوازن از عقل و وحى
مقتضیات مختصات ماهوى انسان
بشر و مصاف جبرواره‏هاى هشتگانه
دنیا و آخرت، دو فصل حیات آدمى

۱۲ – انسانشناس جان‏آشنا
وجوه شخصیت استاد جعفرى
گرایشهاى انسانشناختى
چهارسوى حیات آدمى
تفاوت انسانشناسى اسلامى و اگزیستانسیالیستى
منظر انسانشناختى استاد
پاسخ‏هاى استاد به تعابیر تناقض‏نماى انسان درباره انسان
«من»هاى انسانى
نهصدو پنجاه ویژگى انسان
مقایسه‏ى نفس و حق
کرامت ذاتى، کرامت اکتسابى
معناى «وَلَکُم فى الْقِصاص حَیاتٌ»
فیلسوف حکمت

۱۳ – هندسه‏ى مناسبات دین، دولت و جامعه، در ایران معاصر
دین، دولت، جامعه
آسیب‏شناسى معرفت «حقیقت»
عوامل ظهور پدیده‏ى سکولاریزم در غرب
هندسه‏ى مناسبات دین، دولت و جامعه در ایران معاصر
نظریه‏ى سیاسى امام خمینى(س)
مفهوم «جمهورى اسلامى»
قانون اساسى و سهم مردم در ساختار قدرت
ارادت معنوى، پیوند کارآمدسازى دولت

۱۴ – نسبت دین و ایدئولوژى‏
پیشینه‏کاوى واژه‏ى ایدئولوژى
تنوع و تطور کاربرد واژه‏ى«ایدئولوژى»
برخى تعاریف ایدئولوژى
تعاریف کلاسیک و مدرن
اطلاق ایدئولوژى به مکاتب مختلف، در حد اشتراک لفظى است
مختصات متعارض ایدئولوژیها
ارائه‏ى تعریفى عام و شامل براى ایدئولوژى میسور نیست
ایدئولوژى در دیدگاه متفکران معاصر
ایدئولوژى در منظر دکتر شریعتى
کارکردهاى ایدئولوژى از نظر دکتر شریعتى
بایستگى طرح ایدئولوژى اسلامى از نظر شریعتى
تلقى‏هاى مختلف ایدئولوژى در دیدگاه مطهرى و شریعتى
معنا و مبناى ایدئولوژى اسلامى از منظر استاد مطهرى
ایدئولوژیک کردن دین
معانى چهارگانه‏ى ایدئولوژیک شدن دین
کارکرد ایدئولوژیک دین
ویژگى‏هاى‏ایدئولوژى
نقد تعمیم اوصاف ایدئولوژى‏ها
انتساب‏آنچه‏به «طبیعت آدمى» و «طبع قدرت» مربوط مى‏شود، به ایدئولوژى!
اسلام، ذاتاً اوصاف منفى ایدئولوژى را برنمى‏تابد
برخى شبهات مطرح در باب ایدئولوژیک شدن دین
سامانه‏ى پیچیده اما دست‏یافتنى قرآن
رسالت دین، حیرت یا هدایت؟
مواضع غلط، نتیجه‏ى مبادى و مبانى غلط است
یکى از پنج خطا، منشاء متعارض‏انگارى دین و ایدئولوژى است.
فهرست اعلام (اشخاص، کشورها)
فهرست آیات قرآنى
فهرست روایات

 

شور اشراق

شور اشراق

 

شور اشراق
(گفت ـ نوشت‌هایی درباره‌ی شعر و شخصیت شماری از اصحاب حکمت و ادب)

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۴

 

مقدمه

باسم الله الحکیم المتکلّم

شور اشراق، نخستین‌بار در سال ۱۳۷۶ از سوی حوزه‌ی هنری و به بهانه‌ی برپایی کنگره‌ی شعر و قصه‌ی حوزه‌های علمیه منتشر گردید.
اینک: ضمن حذف مقاله‌ی «هنر پرستشگاهی» و انتقال آن به کتاب «درباره‌ی هنر»، و افزودن «آیا مولانا تکثرگرای دینی است؟»، «شهود و شیدایی»، «حجب‌النور»، «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم»، «بازتاب جهان‌بینی شهودی حضرت امام (ره) در شعر او» و «بانی شعر اعتراض»، حجم کتاب بیش از صددرصد افزایش یافته است.

این نسخه‌ی شور اشراق، شامل دوازده فصل مستقل به شرح زیر است:
مقاله‌ی «آیا مولانا تکثرگرای دینی است؟» گَرد اتهام پلورالیسم دینی از دامن مولانا جلال‌الدین مولوی می‌سترد؛ در «شاعر طره‌ها» به اجمال و ایجاز درباره‌ی شعر و شخصیت ادبی متکلم ـ فیلسوف برجسته‌ی قرن یازدهم، جناب عبدالرَّزاق فیّاض لاهیجی(قدّه) سخن رفته است؛ «شعر اسرار» در حد خود، پرده از هویت شاعرانه و منزلت ادبی حکیم سترک صدرایی، جناب حاج ملا هادی سبزواری(قدّه) برمی‌افکند.
«شهود و شیدایی» متن دیباچه‌ای ا‌ست که راقم بر نسخه‌ی دوم دیوان شعر حضرت امام خمینی (سلام‌الله و رضوانه علیه) نگاشته است، این مقال به ضمیمه‌ی چهار مطلب دیگر، یعنی «حجب‌النّور» و «میخانه‌ی عشق» که شرحی است بر غزل «چشم بیمار» آن حضرت و نیز گفتار «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» و «بازتاب جهان‌بینی شهودی حضرت امام (ره) در شعر او»، حجاب از سیمای شاعرانه‌ی آن راحل رستگار برمی‌دارد و مخاطب مشتاق را با بخشی از آموزه‌ها و آرای عرفانی و اشراقی آن بزرگوار که در متن اشعارش بازتابیده است آشنا می‌سازد. به جهت آنکه این پنج مقاله و مقالت در مناسبت‌های گوناگون و در قالب‌های مختلف طرح شده، لاجرم حاوی پاره‌ای تکرار مضمونی نیز می‌باشد.
«بازآفرین چکامه» پرتویی کم‌سو می‌افکند بر شأن و شخصیت ادبی و میراث شعری شادروان مهرداد اوستا. مقاله‌ی «شور اشراق: نگاهی است گذرا به منزلت ادبی و ویژگی‌های شعر علامه‌ی ذوفنون حسن‌زاده آملی(حفظه‌الله)»، «بانی شعر اعتراض» حاصل گفت‌و‌گویی است که به بهانه‌ی نکوداشت شاعر معاصر علیرضا قزوه، درباره‌ی شعر و شخصیت ادبی وی با مؤلف صورت بسته است. «نماز در محراب شعر پارسی» کوته‌نگاشتی است درباره‌ی کاربردهای واژه‌ی نماز در شعر شاعران پارسی‌گوی و شرح نگرش آنان به این فریضه‌ی ارجمند که به جهت تناسبت با محتوای کتاب، در آن جای‌گرفته است.
اکنون به رسم ادب و قدرشناسی، باید از اعضای گرامی گروه ادبیات اندیشه‌ی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، خاصّه مدیر ادیب و دانشور آن جناب دکتر محمدرضا سنگری، به جهت ترغیب این‌ کمین به بازنشر اثر، و نیز از ایشان و شاعر فاضل جوان جناب دکتر محمدمهدی سیار که ارزیابی اثر را برعهده گرفتند و همچنین از دلبند صاحب‌کمالِ مشفقم آقاحامد رشاد که زحمت بازخوانی کتاب را متحمل شد، و سعی سازنده‌ی همگی به ارائه‌ی برخی پیشنهاده‌های اصلاحی انجامید، از صمیم قلب تشکر کنم.
همچنین وظیفه‌ی خویش می‌دانم از دوست دیرینم، شاعر فاضل نغزپرداز، جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعبدالله حسینی(حنیف) دبیر مکرم سومین جشنواره‌ی شعر حوزه که ابرام لطف‌آمیزش باعث انتشار دیگرباره‌ی شور اشراق گشت، سپاسگزاری کنم.
آراست دلپذیر اثر، مرهون دقت فنی جناب امیرحسین حیدری و کوشش همکاران محترم سازمان انتشارات پژوهشگاه است، لهذا از زحمات بی‌شائبه‌ی یکان‌یکان ایشان نیز صمیمانه قدردانی می‌کنم.

علی‌اکبر رشاد
تهران ـ ۲۶، ۸، ۱۳۹۴

 

فهرست

پیش‌گفتار
مقدمه

۱٫ آیا مولانا تکثرگرای دینی است؟
درآمد
معنا و انواع پلورالیسم دینی
مولانا و پلورالیسم دینی
چرا مولانا انحصارگرای دینی است؟
مدلول حکایت فیل و جماعت کوران
بررسی مدلول تمثیل‌های دیگر

۲٫ شاعر طره‌ها: درباره‌ی شعر حکیم فیاض لاهیجی
اجمالی از حیات فیّاض
مرتبه و میراث معرفتی فیّاض
اندکی درباره‌ی اشعار، رتبه‌ی و سبک ادبی فیّاض
تأثیرپذیری فیاض از دیگر شاعران
شاعر طره‌های پیچان
فیاض، بیدل و صائب
عقل و عشق در شعر فیاض
نسخ دیوان فیاض
برخی منابعِ برای مطالعه‌ی افزون‌تر فیّاض

۳٫ شعر اسرار: درباره‌ی شعر حکیم سبزواری
زیست‌نامه‌ی مختصر حکیم سبزوار
حکیم سبزواری و ادبیات
دیوان اشعار حکیم
حکیم و خواجه

۴٫ شهود و شیدایی: درباره‌ی شعر امام خمینی(قدّه)
مویه‌ی روح‌گداز
لسان شعر
ناله‌ی نی نفس آدمی
جهان‌بینی شهودی
تازیانه‌ی تعریض بر گرده‌ی حلاج
تخطئه‌ی مسلک‌مداران و مَدرَس‌نشینان
عشق و هستی
تفسیر عشق از زبان رومی و جامی
عشق در لسان وحی
طلب الدلیل بعد الوصول
مختصری از سابقه‌ی شعرسرایی آن بزرگوار و چگونگی تدوین دیوان
ادوار حیات شاعرانه‌ی امام(قدّه)
دیوان امام (قدّه)

۵٫ حجب النّور: شرح حجاب‌های نورانی معرفت در شعر حضرت امام(س)
امام؛ شعر و عرفان
حضرت امام و ابن عربی
حجاب‌های معرفت و معنویت
عرفان چشیدنی و دیدنی است
در حجابیم و حجابیم و حجابیم و حجاب
نکوهش عرفان مسلکی
چون به عشق آمدم …
متون مقدس، دین‌فهمی و دینداری، مدرّج‌اند

۶٫ میخانه‌ی عشق: شرح غزل «چشم بیمار» حضرت امام(ره)
زبان رایج غزل عرفانی
امام، عارف پاکباخته
کلیات معانی غزل شریف

۷٫ من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
روشن‌ترین پنجره، رو به جهان عرفانی
دسته‌بندی تاریخی ـ سبک‌شناختی شعر امام
سرگذشت دیوان شعر امام
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ
تماشای عارفانه‌ی حضرت امام (قدّه)
منشورواره‌ی شخصیت حضرت امام(قدّه)
شخصیت امام (قدّه) منبع تفسیر شعر او
نسبت امام (قدّه) و دیگر شاعران

۸٫ بازتاب جهان‌بینی شهودی حضرت امام (ره) در شعر او
شاخص‌های شعر دینی
عرفان حماسی؛ عرفان حقیقی
عشق؛ مشعله‌ساز و مشغله‌سوز

۹٫ بازآفرین چکامه: درباره‌ی شعر و ادب مهرداد اوستا
ایران؛ کانون شعر و ادب
شعر پس از انقلاب
اوستا؛ احیاگر قالب قصیده
کارنامه کتبی اوستا
ویژگی‌های شخصیت مهرداد اوستا
سهم اوستا در غنی‌سازی خزانه‌ی واژگانی زبان فارسی
اوستای ادیب و شاعر

۱۰٫ شور اشراق: درباره‌ی شأن و شعر علامه‌ی ذوفنون حسن‌زاده آملی
علامه‌ی ذوفنون
استاد؛ نثر و شعرش
شور اشراق و شرار شهود
طومار بلند آثار مکتوب استاد
طرّه‌ی عشق

۱۱٫ بانی شعر اعتراض درباره‌ی شعر و شخصیت ادبی علیرضا قزوه
نسل اوّل و دوم شعرای انقلاب
حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی
شب شعر فیضیه
کنگره‌ی سالانه‌ی شعر و قصه حوزه
روح ناآرام و معترض، حال و وصف همیشگی قزوه
خزانه‌ی واژگانی فقیر شعر معاصر
خصائص زبانی و مضمونی شعر قزوه
غزل‌سرای خوب
قزوه؛ «بانی شعر اعتراض»
«مولا ویلا نداشت» نقطه‌ی عطف جریان ادبی اعتراض
تفاوت‌های جوهری شعر اعتراض با نق‌زنی‌های روشنفکرانه
دغدغه‌های از نخلستان تا خیابان
دریغ از فراموشی لاله‌ها
«دو رکعت عشق»
«نی و نای» ادبیات انقلاب
بایستگی مضاعف ارسال آثار ادبی انقلابی به خارج

۱۲٫ نماز در محراب شعر پارسی
شعر پارسی پرورده‌ی دامان کیش محمدی(ص)
کاربردهای واژه‌ی «نماز»
نماز و تصویرهای دلاویزی که شاعران پارسی‌گوی پرداخته‌اند
شعر؛ بازگفت آداب و احکام نماز
نماز ریایی
نمازمداری زیست‌زمان
نماز، نماد طهارت و قداست
ساقه‌های سبز قنوت
منابع
فهرست آیات
فهرست روایات
نمایه

تماشای جمال

تماشای جمال

تماشای جمال

 

مشخصات نشر: تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲

 

دیباچه
کار ما گشته شب و روز تماشای جمال
نیست در کون و مکان مشغله‌ای خوش‌تر از این
در هنگام و هنگامه‌ی تقارن عید شریعت/ رمضان (روز پنجم) و عید طبیعت/ بهاران (بیست‌وپنجم اردی‌بهشت)، به سال یک‌هزاروسیصدوسی‌وپنج، زاده شدم. دعوی شاعری ندارم اما اگر بافته‌هایم شعر انگاشته شود شعر من از من چهارده‌سال جوان‌تر است.
سرودن را در قالب‌های سنتی و با مدحت و مرثیت اهل بیت وحی ـ سلام‌الله علیهم ـ آغاز کردم، اما رفته‌رفته دل به شعر نو سپردم و به مضامین سیاسی ـ اجتماعی روی آوردم، و به رغم دغدغه‌ی فروناکاستنی درونی نسبت به درستی و نادرستی طرح و ترویج امواج نودرنو ساخت و پرداخت شعرواره‌ها ـ بلکه گاه نثرپاره‌هایی که هیچ از شریعت نصیبی ندارند! ـ خود از ارتکاب بدان هرگز نپرهیختم. از دهه‌ی شصت ـ هرچند پیش‌تر نیز کمابیش می‌سرودم ـ به عنوان شیوه‌ی غالب، به قالب غزل و مفاهیم عرفانی گرویدم. اینک و همچنان جان‌شیفته‌ی غزل‌های خواجه‌ام، اگرچه لعبت سبک هندی (اصفهانی) نیز بسی دلرباست. پیش از آن حتی اگر غزل می‌گفتم و عرفانی می‌سرودم، باز، خواه‌ناخواه، به نحوی گریزی به سیاست می‌زدم و روح و رنگ حماسه در شعرم بروز می‌کرد (مانند غزل کیفر آزادگی و غزل طنعه و…)
مجموعه‌ای از سروده‌هایم در سال پنجاه‌ویک، به سرقت رفت و به‌خاطر از دست دادن برخی از قطعات، سخت متأثر شدم، هرچند همه‌ی آنچه تاکنون مانده است نیز شایسته‌ی ماندن نیست، و اگر سرایه‌ها و گویه‌هایی از این‌سان که در مجموعه‌ی حاضر فراهم آمده است ماندگار باشد در صرافت طبع و نکته‌سنجی مردم صافی‌سرشت و فرهمند ایران تردید می‌کردیم.
به هر روی، چون هرگز ـ جز در یک دوره‌ی کوتاه ـ شعر را جدّی نگرفتم شعر نیز هرگزم جدی نگرفت، و اکنون هم دو دهه است که چالش‌های فکری و مباحث نظری نوپدید، به دل‌مشغولی اصلی این کمینه بدل شده و مجال فعالیت ذوقی را از من ستانده است.
تاکنون در برخی حوزه‌ها و زمینه‌های علمی، فکری و ادبی مکتوباتی را ـ هرچند لاطائل ـ منتشر ساخته‌ام یا در دست ویرایش دارم. این زمینه‌های فکری ازجمله عبارتند از: در ساحت فلسفه، فلسفه‌ی دین و دین‌پژوهی؛ در حوزه‌ی فقه و اصول؛ در زمینه‌ی اندیشه‌ی سیاسی؛ در قلمرو عرفان، ادب و شعر.
هم‌اکنون نیز در زمینه‌ی فلسفه‌ی دین (و منطق فهم دین) و فلسفه‌ی معرفت دینی (و مبانی و موانع نوفهمی و نظریه‌پردازی دینی) به تحقیق مشغولم، همچنین با همکاری گروه‌هایی از همکاران فاضلم همزمان دو دانشنامه‌ی قرآن‌شناسی و فرهنگ فاطمی (س) را در دست تألیف داریم که از ساحت سبحانی توفیق به فرجام‌بردن آنها را طلب می‌کنم.
برخی از دوستانم که ـ از سر نیک‌گمانی ـ می‌پنداشتند سرایه‌های ناچیز این بی‌چیز، ارزش عرضه‌شدن دارد، مدتی بود که بر تنظیم و چاپ دیوان! ـ بر حسب عرف شاعران حرفه‌ای ـ اصرار می‌ورزیدند؛ اجابت اجمالی این توقع بی‌شائبه در قالب قبسات صورت تحقق بست و پس از قبسات نیز گزیده‌ای از سروده‌هایم در زمره‌ی سلسله‌ی «برگزیده‌ی ادبیات معاصر» از سوی نیستان تکرار چاپ را تجربه کرد؛ اکنون نیز بنا به نظر لطف مسئولان محترم مؤسسه‌ی انتشاراتی اطلاعات، قبسات ـ با نام جدید و افزودن قطعاتی ـ تجدید چاپ می‌شود.
هرچند ممکن است انتشار تماشای جمال، برای من در حکم زمین‌بوسی عرصه‌ی شاعری باشد، اما هنوز ذوق سرودن در من نمرده است و پری‌رو مستوری را تاب نخواهد آورد! و نیز کم نیست قطعات تمام و ناتمامی که آنها را در این مجموعه نیاورده‌ام و شاید پاره‌ای از آنها هرگز و برخی دیگر جز پس از کوچ، بخت بروز نیابد.
در تماشای جمال، راقم بی‌بضاعت به تماشای جمال جمیل هستی و هستی‌پرداز نشسته است؛ از نگاه رنگین‌کمانیِ تماشای جمال، همه چیز حتی زشتی‌ها زیبا و تماشایی‌اند، و همه‌گاه و همه‌جا و مجلای تجلی و تماشای جمال اوست؛ در تماشای جمال هیچ سروده‌ای از تصریح یا تلویح به وجه وجیه هستی و صورت صبیح هستی‌مندان خالی نیست؛ البته و هرچند از آنجا که سراینده‌ی مجموعه، زاده و زیسته‌ی عصر و عهدی دائم‌النظور و کثیرالتغیر است. تماشای جمال آینه‌ی اطوار و قطورات شگرف این روزگار سخت شگفت‌تر است؛ از این‌رو آیندگان هر آن‌که خواهد دگرگونی‌های زمانه و ذهنیت نسل مرا به تماشا بنشیند تماشای جمال می‌تواندش به کار آید. والسلام.

علی‌اکبر رشاد
تهران: دوازدهم بهمن یک‌هزاروسیصدوهشتادوسه

فهرست

دیباچه
فصل اول: غزلواره‌ها
خلوت
تماشای جمال
غوغای ناز
شکیبایی و مشتاقی
جام ازلی
کیفر آزادگی
خون شیشه
طرّه‌ی عشق
سلوک
طعنه
بار یار
شب
ترانه‌ی «فُزْتُ»
سماع
شرح اشارات
عهد ولایت
قبسات
سهم عشق
اشاره‌ی گل
برخیز!
تبرِ خون
کوچه شهاب
دارالجنون
یاد باد آن روزگاران…
برای اوستا
بهشت لَقا
شکوه
دلگیرترین پاییز
صف مژگان
هستی
روز و شب
نگار تازه

فصل دوم: مثنوی‌ها

سقراط عشق
رموز رهسپاری
نافله‌ی باغ
فصل سوم: چارپاره‌ها و…
شقشقه
سر نخ عشق
فریضه
فتوی
نبض عشق
مست قنوت
فصل الخطاب
قانون ستاره

چند دوبیتی مویه بر امام (ره)

پونه‌ی غم
کهکشون
نگاه دل
گل مو
نوای داغدارون
غم هجرون
سوار خسته
دوبیتی‌های حماسه
ای ستیغ بلند رهایی!
شهید
زخمی
شبیخوان
معبر
نجات قدس
رفع فتنه
یورش
بُراق
چارپاره‌های قدسی
ما عرفناک…
شوق
کشته‌ی عشق
چشم مشک
اشتیاق

فصل چهارم: مهشیدهای ابرآلود

تلویحات
بذر بیداری
سلاله‌ی باران
گل فریاد
زنجیر
حجله
تراوه
رگ‌های «خانه‌ی خورشید» می‌تپد
سجّیل
راز سینه
ای آرش الهی ایرانشهر!
باز هم اینک…
یک آسمان نگاه
ساقه‌های سبز قنوت
امتداد خدا در خاک

 

تلویحات

تلویحات

تلویحات

 

مشخصات نشر: تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی سلام الله علیه) ۱۳۸۹

 

یادداشت شاعر

دفترکی که اینک در میان دستان مبارک شماست، در بردارنده دلگویه ها و جانمویه هایی است که شاعر ـ اگر شاعرش توان نامید ـ در صفت وسوگ راحل رستگار، حضرت امام خمینی ـ سلام‌االله و رضوانه علیه ـ قلمی کرده است. این مسودات، اگر از دل برنخاسته بود و از جان مایه نگرفته بود، ابداً ارزش نشر نداشت. من سپاس‌پذیر دوستان واحد ادبیات مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) هستم که این کمین را نیز، به بهانه در دست‌داشتن این «کلاف نخ» نخ‌نماشده، به صف خریداران یوسف، راه دادند.

علی اکبررشاد
بهار ۱۳۸۸

فهرست

تلویحات
بذر بیداری
سلاله‌ی باران
باز هم اینک
رگ‌های «خانه‌ی خورشید» می‌تپد
اشاره‌ی گل
شقشقه
سرنخ عشق
فریضه
فتوی
نبض عشق
مست قنوت
شور ملکوت
فصل‌الخطاب
قانون ستاره
پونه‌ی غم
کهکشون
نگاه دل
گل مو
نوای داغدارون
غم هجرون
سوار خسته
سقراط عشق

فلسفه دین

فلسفه دین

فلسفه‌‏ى دین

 

مشخصات نشر: تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۳

 

پیشگفتار

این کمین، به رغم آنکه فلسفه‏‌ى دین را به «پژوهش عقلانى فرامتنى در پاره‏‌ى دین و گزاره‏ها و آموزه‏هاى بنیادین آن» یا «کاوش فلسفى در دین و درباره‏ى دین» اطلاق مى‏کنم، بر این باورم که عمده‏ى مباحث فلسفه‏ى دین از متون دینى (به ویژه اسلامى) قابل استنباط است و علاوه بر آن (و بلکه) یکى از راههاى سنجش صحت و سقم مدعیات اصلى فلسفه‏ى دین، عرضه و قیاس آن‏ها به مبانى و معارف دینى هموند با آن مدعیات است، از این رو استشهاد بلکه استناد به نقل، خدشه و خللى در هویت «فلسفه دین»ى مباحث این دانش نمى‏آورد، و ـ چنانکه ملاحظه خواهید فرمود ـ خود نیز در پاره‏اى از مقالات، از استشهاد به نصوص دینى احتراز نورزیده‏ام. همچنین بنده حصر مسائل فلسفه‏ى دین را در هشت مسأله‏ى معروف، بلاتوجیه مى‏دانم، بدین جهت فهرستى که از مسائل این دانش در مقاله‏ى نخست ارائه کرده‏ام فراتر و فراوان‏تر از مباحثى است که در آثار کلاسیک آمده است.
بین الدّفّتین، هشت مقاله پیش روى شماست:
مقاله‏‌ى نخست درباره‏ى دانش فلسفه‏‌ى دین است، پرسش‏هاى پیشینى و پیرامونى، چیستى و چِهایى فلسفه‏ى دین، بخش عمده‌‏ى مقاله را به خود اختصاص داده است.
مقاله‏ى دوم که عصاره و حصیله‏ى تدبر و تلاش فکرى چندین ساله‏ى این کمترین است، عهده‏دار پیشنهاد سامانه‏ى روشگانى جدیدى براى فهم دین و تحصیل معرفت دینى است.
در روزگار ما سه پرسش زیر سؤال‏هاى حیاتى دین پژوهى و معرفت دینى است:
«آیا فهم دین، ممکن است؟»، اگر آرى «آیا فهم دین روشمند است؟» و اگر روشمند است «منطق فهم دین چیست؟»
دانش‏هاى دین پژوهى کنونى ـ از جمله علم اصول، به رغم مزایا و مواهب بدیل ناپذیرش ـ در پاسخ گویى به این پرسش‏ها (به خصوص با توجه به نیازها و نظرهاى نوپیدا) از کمال و کفایت در خور برخوردار نیستند، و حقیر براین باورم که نه تنها در روش‏شناسى فهم دین با کاستى‏ها و کژیهایى مواجهیم، از حیث جامع‏نگرى در غایت و قلمرو دین، همچنین در بابت مدارک درک گزاره‏ها و آموزه‏هاى دینى و قواعد تنقیح و بازشناخت معرفت دینى، بغایت حاجتمند بازنگرى و بازنگارى هستیم؛ تقسیم ثلاثى سنتى معارف (به عقاید، احکام و اخلاق) تقسیم شاملى نیست؛ برخى مدارک مانند اجماع (به مثابه منبع) فاقد حجیّت و کارایى است؛ تقسیم سنتى سنت (به قول، فعل و اقرار) دقیق نیست؛ سنت فعلى و فعل هِدایىِ معصوم (که داراى سه قسم است: ایجادى، امساکى و امضایى) مى‏تواند در عرض سنت قولى، حجّت مستقلى قلمداد شود؛ عقل آن‏چنان که شایان شأن الاهى او ـ به مثابه حجّت موجّه حق ـ مصب اهتمام برخى دین‏پژوهان نیست؛ سهم فطرت در درک دین و بازشناخت سره از ناسره در معرفت دینى مغفول مانده است؛ سنجش و آسیب‏شناسى معرفت دینى نیازمند بسط و قاعده‏گذارى جامع‏ترین است؛ على هذا براى سد خلأها و رفع خطاهاى پیشگفته و ایجاد امکان دسترسى به فهم جامع و صائب، روزآمد و کارآمد دین، باید دانش کامل‏تر و کارآمدترى سامان یابد؛ این دانش مى‏تواند منطق فهم دین نامیده شود.
«پدیده‏ى فهم دین» عنصر کانونى مباحث منطق فهم دین است، برایند ماهیت و مختصات متغیرهاى پنجگانه‏ى «مبدأ دین»، «مدارک دین»، «مُدْرَک (ساحات و غایات) دین»، «مُدْرِک» (مخاطب و مفسّر) و «متد ادراک دین»، در مقام گزینش و کارگماشت روش‏ها و قواعد فهم باید به نحوى مضبوط و معقول منظور گردد؛ پدیده‏ى فهم دین، برآمد و پى‏آورد کاربرد درست و دقیق رهیافت جامع نگر به دین است؛ این کمین بر آنم که با پذیرش نقادانه‏ى بخش‏هایى از دست آورد علوم دین‏شناسى و متن پژوهى سنتى و جدید مى‏توان به یک سامانه‏ى کارآمد و روزآمدى در فهم دین دست یافت؛ در مقاله‏ى دوم در این راه سعى بلیغ صورت داده‏ام، وَ اللّه‏ُ مِنْ وراءِ الْقَصد و هُو الفّتاحُ الهادى.
مقاله‏ى سوم، (در حقیقت به مثابه نمونه)، شرح نسبى جزء کوچکى از یکى از مدعیات منطق فهم دین به عهده گرفته است؛ فهم قرآن که اولین مدرک درک معارف دینى است بدون درک و لحاظ یک سلسله نهادهاى پیش انگاشته میسر نمى‏گردد. این نهادها به دو گروه اصلى و اصطیادى قابل تقسیم است، نهادهاى اصلى عبارتند از: ۱٫ وحیانیت متن و محتواى قرآن، ۲٫هدایت مآلى قرآن، ۳٫ عقلایى بودن ساخت زبانى قرآن، ۴٫ حکیمانگى و معقولیت قرآن، ۵٫ فطرت نمونى آموزه‏هاى قرآنى. سایر نهادها از نهادهاى اصلى قاب اصطیاد است.
در مقاله‏ى چهارم پیامدهاى فلسفى کلامى نظریه تکثرگرایى دینى بازگفته شده، مقاله‏ى پنجم که متمم مقاله‏ى چهارم است گزارش چکیده‏اى است از مباحثه‏اى که بین حقیر و پروفسور جان هیک (صاحب نظریه‏ى پلورایسم دینى) صورت بسته است.
مطلب ششم به یکى از مهم‏ترین مباحث فلسفه‏ى دین یعنى نسبت دین و ایدئولوژى پرداخته است.
هرچند درج دو مقاله‏ى آخر در این کتاب، توجیه موجهى دارد، اما خواننده‏ى فرهیخته مى‏تواند عجالتا آن دو را میهمان این چاپ فلسفه‏ى دین بینگارد، تا مگر با سپردن جاى خود به مقالات دیگر، و با اندکى بسط و بازآرایى، این دو مقاله، در آینده صورت رساله‏‌ى مستقلى را پیدا کند.
از سازمان انتشارت پژوهشگاه، به ویژه جناب آقاى اشلافى مدیر تولید سازمان و همکارانشان که به کوششى حوصله سوز، سنگلاخ قول و قلم این بى‏بضاعت را به راهى در خور پیمایش بدل کردند، از صمیم دل سپاسگزارم. از اصحاب فکر و ارباب معرفت، خاصّه حوزویان ـ که مرزبانان حریم حلال و حرام الهى‏اند ـ نیز خاضعانه مى‏خواهم، این نوسفر خام سرا را از هیچ گونه نقد و نظر ـ هرچند خرد ـ محروم ندارند.
وَفِّقْنا اللّهمّ لما تُحبُّ و تَرضىَ واهدنا اِلى الصّوابِ و السّداد، فَانّک خیرُ موفِقٍ وهاد.

على اکبر رشاد
اردى‏بهشت یک هزار و سیصد و هشتاد و سه

فهرست

پیشگفتار

۱٫ فلسفه‌‏ى دین
پیشینه‏‌ى فلسفه‏‌ى دین
پرسش‏هایى درباره‏‌ى فلسفه‏‌ى دین
چیستى فلسفه‏‌ى دین
مراد از فلسفه و دین، در فلسفه‏‌ى دین
تعریف دین
چند نکته‌‏ى پیشا تعریفى
تعریف پیشنهادى ما
مسایل فلسفه‏‌ى دین
چند تذکار

۲٫ دیباچه‌‏اى بر منطق فهم دین
درآمد
یک) سه پرسش اصلى و عصرى دین پژوهى
دو) حُسن و هنر علم اصول
سه) کاستى‏ها و ناراستى‏هاى علوم رایج دین پژوهى
چهار) اصول رایج، فاقد خصال سه گانه‏ى شمول، کمال و حسن تالیف است
پنج) سیر و سنت‏هاى ظهور دانش‏هاى نو
ساختار کلان طرح منطق فهم دین
مقدمه: مبادى و کلیات
أ. درباره‏ى منطق فهم دین
جدول نسبت دانش منطق فهم دین با دانش‏هاى دین پژوهى
شرح پاره‏اى از اصطلاحات و مفردات کلیدى منطق فهم دین
مقارنه‏ى اجتهادگرایى و قرائت پذیرانگارى
فصول اصلى دانش منطق فهم دین
ب. درباره‏ى فلسفه‏ى معرفت دینى
فهرست تفصیلى برخى مباحث طرح «منطق فهم دین»
۱ ـ مبحث رهیافت‏شناسى فهم دین
یک) پیش انگاره‏هاى فهم پذیرى دین
دو) چیستى رهیافت به دین
سه) گونه‏هاى رهیافت به دین
چهار) رهیافت آمیخت ساختگان جامع‏نگر
پنج) نهادهاى عام راهنماى فهم دین
۲ ـ مبحث دوال و مدارک دریافت و درک دین
یک) تعریف
دو) اقسام مدارک و دوال
سه) بایستگى بازپژوهى نقادانه‏ى سنت‏شناسى
چهار) فطرت، به مثابه دال دینى
نمودار اقسام و مراتب فطرت
چالش‏هاى مدرک انگارى فطرت
پنج) نقد ادله‏ى غیرحجت
شش) مدارک درک دین و چهارده مساله‏‌ى اساسى
تقسیمات و اقسام کارکرد عقل در دین‏‌پژوهى

۳ ـ مبحث ضوابط فهم دین
یک) تعریف
دو) اقسام ضوابط
أ. ضوابط معطوف به مبدأ دین
ب. ضوابط معطوف به متن
ج. ضوابط معطوف به مُدْرَک
د. ضوابط معطوف به مُدْرِک و مفسِّر
ه. ضوابط معطوف به منطق ادراک
۴ ـ مبحث موانع فهم دین (آسیب‏شناسى معرفت دینى)
یک) تعریف
دو) اقسام آفات و موانع
سه) آفات (فرضى) عارض از سوى ماتن
چهار) آفات ناشى از متن
پنج) آفات معطوف به مُدرَک
شش) آفات ناشى از مضایق و مغیّرات مرتبط با مُدرِک و مخاطب
هفت) آفات ناشى از منطق ادراک
۵ ـ مبحث سنجش معرفت دینى
یک) تعریف
دو) نمونه‏هایى از روش‏هاى سنجش معرفت دینى
تذکار: تقسیمات روش‏هاى سنجش

۳٫ نهادهاى راهنماى فهم قرآن
درآمد
تعریف نهادهاى راهنماى فهم قرآن
نهاد یکم ـ وحیانیت قرآن
الف ـ تحلیل وحیانیت
ب ـ ادلّه و مؤیّدات وحیانیّت
ج ـ برایند و برونداد نهاد وحیانیت
نهاد دوم ـ هدایتْ مآلى قرآن
الف ـ تحلیل هدایتْ مآلى
ب ـ ادلّه و مویّدات هدایتْ مآلى
ج ـ برآیند و برونداد نهاد هدایت مآلى
نهاد سوم ـ هویت عقلایى ساخت عمومى زبان قرآن
الف ـ تحلیل هویت زبان قرآن
یک) رویکرد پوزیتیویستى (بى‏معناانگارى زبان دین)
نقد عمومى بى‏معناانگارى زبان دین
دو) رویکرد کارکردگرا
نقد اجمالى کارکردگرایى
سه) رویکرد نمادین‏انگارى
نقد اجمالى رویکرد رمزپندارى و مجازانگارى زبان دین
چهار) رویکرد ویژه‏انگارى زبان قرآن
پنج) نظریه‏ى مختار
ب ـ ادلّه و مؤیّدات نظریه‏ى مختار
نمونه‏هایى از تعبیرات استعارى در قرآن
نمونه‏هایى از مفاهیم ویژه و دیریاب
نمونه‏هایى از احادیثى که براى قرآن ظهر و بطن قائل است
ج ـ برایند نظریه‏ى مختار
نهاد چهارم ـ فطرت نمونى آموزه‏هاى قرآنى
الف ـ تحلیل فطرت نمونى قرآن
ب ـ اثبات فطرت نمونى آموزه‏هاى قرآن
ج ـ برآیند فطرت نمونى قرآن
نهاد پنجم ـ حکیمانگى و معقولیت قرآن
الف ـ تحلیل نهاد حکیمانگى
ب ـ اثبات نهاد حکیمانگى
ج ـ برآیندگى حکیمانگى

۴٫ آب حیوان به ظلمت بردن(پیامدهاى فلسفى کلامى نظریه‏‌ى تکثرگرایى دینى)
یک) تلویح به چند نکته‏ى بایسته
دو) وجوه نقض و نقدپذیرى پلورالیزم دینى
سه) لوازم عقلى و کلامى اصالت التکثر دینى
۱٫ پلورالیزم و اجتماع نقیضین
۲٫ پلورالیزم، خویش برانداز است
۳٫ پلورالیزم دینى و اجماع مرکب بر بطلان مسلّمات دینى
۴ . پلورالیزم و امتناع ایمان
۵٫ پلورالیزم و عدم حجّیّت نصوص و متون دینى
۶٫ پلورالیزم و لغویّت ایمان و انقیاد
۷٫ پلورالیزم و طرّارى و تردستى خدا
۸ . پلورالیزم و نقش هدایت گرانه‏ى دین
۹ . پلورالیزم: برات بدعت
۱۰ . پلورالیزم و تعطیل یا انعطال شریعت
۱۱ . پلورالیزم و عصمت انبیا
۱۲٫ دیگر لوازم

۵٫ پلورالیسم دینى و چالش معیار(مباحثه با پروفسور جان هیک)
مولوى و شمول‏گرایى
من از نسبیت دفاع نمى‏کنم
آیا پلورالیسم حدیقف دارد؟
خدشه در اطلاق پلورالیسم

۶٫ نسبت دین و ایدئولوژى
پیشینه‏ى واژه‏ى ایدئولوژى
تنوع و تطور کاربرد واژه‏ى«ایدئولوژى»
تعاریف ایدئولوژى
تعاریف کلاسیک و مدرن
اطلاق ایدئولوژى به مکاتب مختلف، در حد اشتراک لفظى است
مختصات متعارض ایدئولوژیها
ارائه‏ى تعریفى عام و شامل براى ایدئولوژى میسور نیست
ایدئولوژى در دیدگاه متفکران معاصر
ایدئولوژى در منظر دکتر شریعتى
کارکردهاى ایدئولوژى از نظر دکتر شریعتى
بایستگى طرح ایدئولوژى اسلامى از نظر شریعتى
تلقى‏هاى مختلف ایدئولوژى در دیدگاه مطهرى و شریعتى
معنا و مبناى ایدئولوژى اسلامى از منظر استاد مطهرى
ایدئولوژیک کردن دین
معانى چهارگانه‏ى ایدئولوژیک شدن دین
کارکرد ایدئولوژیک دین
ویژگى‏هاى‏ایدئولوژى
نقد تعمیم اوصاف ایدئولوژى‏ها
انتساب‏آنچه‏به «طبیعت آدمى» و «طبع قدرت» مربوط مى‏شود، به ایدئولوژى!
اسلام، ذاتا اوصاف منفى ایدئولوژى را برنمى‏تابد
برخى شبهات مطرح در باب ایدئولوژیک شدن دین
سامانه‏ى پیچیده اما دست‏یافتنى قرآن
رسالت دین، حیرت یا هدایت؟
مواضع غلط، نتیجه‏ى مبادى و مبانى غلط است
یکى از پنج خطا، منشاء متعارض‏انگارى دین و ایدئولوژى است

۷٫ فلسفه‌‏ى فَرَج، فلسفه‏‌ى جهان برتر
نظریه‏‌هاى فرجام شناختى
فلسفه‏‌ى فرج
مبانى نظریه فرج
مبناى اوّل: نظام احسن، بر جهان حکمفرماست
مبناى دوم: هستى، خدا محور و توحید بنیاد است
اصول دهگانه‏ى جهان‏بینى اسلامى
اصل یکم) هدفمندى آفریدگار و هدفدارى آفریدگان
اصل دوم) نظم و قانونمندى
اصل سوم) وحدت اندامواره
اصل چهارم) آینه‏سانى و آیه‏وارگى هستمندان
اصل پنجم) دو ساحتى بودن جهان
اصل ششم) شعورمندى پدیده‏ها
اصل هفتم) کرنش‏گرى و پرستندگى همه‏ى هستمندان
اصل هشتم) نیک سرشت و خوش آفرینش بودن انسان
اصل نهم) تداوم حیات و هستى و ترابط دنیا و عقبا
اصل دهم) فراگشتى انسان و جهان
ختام و خلاصه

۸٫ فرجام قدسى تاریخ
درآمد
یک) جهانى‏سازى، فرآیند یا ترفند؟
دو) سه گونه جهانى‏سازى: پیامبرانه، فیلسوفانه، اقتدارگرایانه
سه) چه چیزى مى‏باید و مى‏تواند جهانى گردد؟
دلایل امتناع جهانى‏سازى این جهانى
۱٫ استحاله‏ى وقوعى لیبرالیسم
۲٫ اراده‏ى معارض رقباى مقتدر
۳٫ تکثر فروناکاستنى
۴٫ غربى‏سازى، آغازى تنفرانگیز
۵٫ بیدارى و مقاومت‏هاى فزاینده‏ى جهانى
۶٫ تنازع با فطرت
۷٫ تعارض با مشیت الاهى
مبانى جهانى شدن قدسى
اصل اوّل: اراده‏ى خدا بر چیرگى حق و عدالت
خوشایند الهى
ناخوشایند الهى
فراخوان‏ها و فرمان‏هاى خدا
خلل‏ناپذیرى اراده خداوند
الف) کارها و کسان محبوب خداوند
ب) افراد و اعمالِ ناخوش داشتِ الهى
اصل دوم: هم‏تبارى، همگرایى و همخانگى آدمیان
شاخص‏هاى توسعه و تکامل حیات انسان در عصر فَرَج