تنظیم برنامه تهذیبی از مهمترین امور و واجب شرعی برای طلاب است

تنظیم برنامه تهذیبی از مهمترین امور و واجب شرعی برای طلاب است

توصیه های مشفقانه آیت الله رشاد به طلاب جوان

آیت الله علی اکبر رشاد در یادداشتی شفاهی بنا به درخواست مخاطبان و علاقمندان به توصیه های اخلاقی، اعتقادی و علمی و عملی پرداخته اند که در ادامه می خوانید:

اهمیت عالم بر عابد از نگاه دین
بسم الله الرحمن الرحیم. طلاب عزیز باید به اهمیت وجودی و صنفی خود توجه لازم را داشته باشند؛ طلاب در مسیر علم و تقوا طی طریق می کنند و انشاءالله روزی به عالم دین بدل خواهند شد؛ که هیچ چیز، هیچ کس و هیچ صنفی با یک عالم دینی قابل مقایسه نیست؛ حتی اگر کسی اهل تعبّد و تهجّد بوده و روزگاری به قیام و صیام می‌گذرانده و یک سره کار او عبادت است هرگز با یک عالم دین مقایسه نمی شود؛ پیامبر اعظم(ص) نیز فرمودند: “وَ الّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدهِ ! لَعالِمٌ واحِدٌ أشَدُّ عَلى إبلیسَ مِن ألفِ عابِدٍ ؛ لأِنَّ العابِدَ لِنَفسِهِ و العالِمَ لِغَیرِهِ: سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست، هر آینه وجود یک عالم براى ابلیس سخت تر از هزار عابد است؛ زیرا عابد به فکر خویشتن است و عالم در اندیشه دیگران.(کنز العمّال : ۲۸۹۰۸)” علت این است که عابد در اندیشه خویش است و فقط به خویشتن فکر می‌کند ولی عالم به دیگران می‌اندیشد و یک عالم ممکن است هزاران نفر را نجات دهد ولی عابد اگر اعمالش موجب نجات او شود تنها یک نفر که خود اوست را نجات خواهد داد.
یک طلبه برای اینکه که به مراتب عالی و مقاصد بلندی که در ذهن و در سر دارد دست پیدا کند باید با بصیرت حرکت کند و بدون بصیرت حرکت کردن نه تنها مفید نیست که قطعاً مضر است؛ اگر کسی با شناخت و با درک درست مسیر و مقصد عمل کند فوق العاده موفق خواهد بود اما اگر بصیرت نبود و مشعلی فرارو و فرا راه او قرار نداشت و نفهمید از کجا و به کجا باید برود چنین کسی ره گم می‌کند و حال او بدتر از کسی است که هنوز جتی وارد راه هم نشده است؛ کسی که وارد راه نشده و راه نمی رود درجا می‌زند و در یک جا می‌ماند اما کسی که راه می‌رود اما چراغی ندارد، اما مقصدی پیش رو و در نظر ندارد، این فرد از کسی که در مسیر ایستاده یا نشسته وضع وخیم تری دارد چرا که او منحرف خواهد شده از جاده جدا خواهد شد و کسی که از راه دور افتاده و از جاده جدا شده وضع او بدتر از کسی است که هنوز راه نیفتاده و هنوز وارد جاده نشده است.

بصیرت، چراغ راه عالمان دینی
از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است که می فرمایند: “العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَهٍ کَالسّائِرِ عَلى غَیرِ الطَّریقِ، لا یَزیدُهُ سُرعَهُ السَّیرِ إلّا بُعداً؛ کسى که بدون بینش عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه مى رود. چنین کسى، هر چه تندتر برود،[از راه] دورتر مى شود.( کلینی، کافی، ج ۱، ص ۴۳)”
کسی که بدون بصیرت و آگاهی عمل می‌کند و کاری انجام می دهد مثل کسی است که در غیر راهی که باید میرفت راه می‌رود، کسی که در مسیر دیگری و در یک راه گم گشته حرکت می کند چنین کسی مرتب از مقصود و از مقصد فاصله می‌گیرد و هر مقدار هم شتابش بیشتر باشد فاصله او نیز بیشتر خواهد شد! چنین کسی هر مقدار سرعت خود را زیاد کند فاصله اش را با هدف و مقصد اصلی بیشتر می کند و لذا شرط مهم دیگری که برای طلاب عزیز لازم است، بصیرت است. تصور کنید اگر بصیرت نبود ما چه چیزی از معرفت به کف می آوردیم و آنچه به دست می‌آوریم به چه کار ما می آمد؟ گاه معرفت و علم بدون بصیرت می‌تواند خطرساز باشد؛ کسی که فاقد علم است خطرش کمتر از کسی است که واجد علم است ولی فاقد بصیرت است! در طول تاریخ تجربه های تلخی از این دست انسان ها داشته‌ایم که علم داشته‌اند، عمل نداشتند و خطرناک بودند. علم داشته‌اند ولی بصیرت نداشتند و چه بسا خطرناک تر بودند؛ چوه خوب گفت شاعر که: چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر بَرَد کالا.

از برنامه ریزی تا ارزیابی
یکی از توصیه‌های اساسی بنده حقیر این است که انسان باید هم برنامه داشته باشد و هم کارنامه؛ و برای هر بُرهه زمانی خودش، در یک بازه طولانی مثل تمام عمر باید برنامه داشته باشد؛ اینکه چه برنامه‌ای دارد و نهایتاً به چه کارنامه‌ای می خواهد دست پیدا کند؟ مثلاً در این مقطع از عمر در دوره نوجوانی، جوانی، میانسالی و در دوره کهنسالی چه برنامه‌ای دارد و به چه کارنامه‌ای باید دست پیدا کند؟ اینکه هر سال برنامه من و کارنامه من چیست؟ این ماه، این هفته و امروز برنامه من چیست تا اینکه کارنامه آخر روز من چگونه باید باشد؟
بنده خود عادت دارم که اول هر سال، یک برنامه سالانه تنظیم می کنم! اینکه دقیقاً در محورهای مختلف بناست امسال چه کنم؟ مثلاً در زمینه تحقیق چه کنم در زمینه تدریس، در زمینه تالیفات و در زمینه تهذیب و اخلاقیات چه کنم؟ در زمینه مدیریت، در زمینه ارتباطات و فعالیت‌های اجتماعی چه کنم؟ راجع به همه عرصه‌ها حدود ۱۸ محور را در برنامه کاری خود دارم که نوعاً آخر سال قبل و یکی دو روز آخر تعطیل سال مهمترین کاری که می کنم تهیه کارنامه سال قبل و تنظیم برنامه سال بعد است و برنامه‌های خود را داخل تقویم می‌نویسم و بعد هر از چندی هر برنامه‌ای که اتفاق افتاده و تحقق پیدا می‌کند را علامت می زنم و معلوم می شود که انجام داده‌ام و تاریخ میزنم و در پایان سال مرور می کنم تا ببینم آنچه که به عنوان برنامه پیش‌بینی کرده بودم کدام یک محقق شده، چقدر محقق شده و احیاناً چه برنامه‌هایی بر برنامه‌ای که در آغاز سال تنظیم کرده بودم افزوده شده است؟ در نهایت جمع بندی می کنم و نمره ای به خود می دهم و کمّی و کیفی این ها را تنظیم می‌کنم که بر فرض چند صد ساعت در مجموعه دروسی که از فقه، اصول، حکمت و مباحث دیگر که حسب برنامه در دستور کار داشتم چند ساعت تدریس کرده‌ام چند ساعت تحقیق کرده‌ام چند ساعت کار اجرایی کرده‌ام؟ همه اینها را جمع می زنم!

ریزبینی و نکته سنجی اولویت اصلی برنامه ریزی
البته برنامه من به این ترتیب است که تقویم کنار دست خود را که بالغ بر ده سال از وان نوت(برنامه کامپیوتری) استفاده می‌کنم و قبل از آن نیز از تقویم های کاغذی فیزیکی استفاده می کردم. هر کاری که می کنم اولاً از قبل نوشته‌ام و اگر پیش آمد اضافه می کنم و ثانیاً ساعت کار را درج می‌کنم، ثالثاً میزان ساعتی که صرفاً شده را نیز می‌نویسم. یعنی اگر کسی به تقویم من چه کاغذی چه کامپیوتری مراجعه کند، خواهد دید که چه ساعتی مطالعه کردم چه ساعتی جلسه داشتم چه ساعتی ملاقات چه موقع سخنرانی چه موقع تدریس کرده‌ام، همچنین جلوی هر یک از آنها حتی ساعت صرف شده را هم دقیق یادداشت می کنم. مثلاً اگر تالیف دارم و کتابی می نویسم هر روز هر مقدار وقتی که صرف می‌کنم را دقیق می نویسم در نتیجه تمام فعالیت هایی که انجام می دهم هم زمان اجرای آن ثبت شده و هم میزان وقتی که صرف آن شده را ثبت کرده‌ام؛ یعنی اگر کسی از من سوال کند ۴۰ سال پیش در فلان ماه، فلان روز و ساعت چه میکردید خیلی راحت می‌توانم به شما بگویم که مثلاً فلان ساعت مشغول مطالعه یا تدریس بودم یا ملاقات بودم یا در جلسه بودم یا امر دیگری و همه اینها ثبت شده است، در نتیجه می‌توانم آخر سال بگویم که برای هر کاری چند ساعت وقت گذاشته ام و چه میزان کارم پیش رفته است و یک نوع ارزیابی از اینکه آیا پسرفت نداشته‌ام؟ چرا که کسی که متوقف است به تعبیر روایات مغبون است یعنی امروزش با دیروزش برابر است در واقع مغبون است و به یک معنا پسرفت می‌کند برای که امروز پیشتر از دیروز است باید پیشرفته تر از دیروز بوده باشد اگر کسی دو روزش مساوی بود ضرر کرده است نه اینکه مساوی مانده و خوب است! اصلا مساوی معنی ندارد اگر امروز با دیروز مساوی است یعنی به اندازه یک روز عقب مانده است. اگر حتی برابر با دیروز هم کار کرده باشیم هنوز پیش نرفته ایم و مساوی هستیم و اگر کسی آینده‌اش بدتر از گذشته اش باشد به تعبیر روایات این فرد ملعون است اگر افزوده ای ندارد این فرد دچار نقصان است؛ این حدیث که به عبارات مختلفی از حضرات معصومین به ویژه حضرت امام کاظم(ع) نقد شده بسیار فوق العاده است که می فرمایند: “مَن استَوى یَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم یَعرِفِ الزِّیادَهَ فی نَفسِهِ فَهُوَ فی نُقصانٍ و مَن کانَ إلَى النُّقصانِ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاهِ؛ ‏کسى که دو روزش با هم برابر باشد، زیان کار است. کسى که امروزش بدتر از دیروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. کسى که رشد و بالندگى در خود نیابد، به سوى کاستى‏‌ها مى‏‌رود و آن که در راه کاستى و نقصان گام بر مى‏‌دارد مرگ برایش بهتر از زندگى است.( بحارالأنوار، جلد ۷۸، صفحه۳۲۷).”
کسی که دو روزش برابر است ضرر کرده است نه اینکه بگوییم خوب مساوی است! چراکه زمان از دست رفته، زمان سرمایه است، زمان سیال و سیار است و مرتب کم می شود، اگر کسی روز دومش از روز او لش از خیر کمتری برخوردار است دچار شر است چنین کسی نه مغبون بلکه ملعون است و از رحمت خدا به دور است. اگر کسی در خودش افزوده نبیند در روز بعد چیزی نسبت به روز قبل نیافزوده باشد چنین کسی ضرر کرده است؛ مضمون سوره مبارکه والعصر هم همین است انسان همواره در حال ضرر کردن است همینطور که نشسته باشد و هیچ کار بدی هم از او سر نزند دارد ضرر می‌کند، استثناء فقط کسانی هستند که مومن هستند و عمل صالح انجام می دهند و خود صبورند و دیگران را نیز به حق دعوت می‌کنند: الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات…
یعنی دیگران را به حق دعوت و آنها را به مقاومت توصیه می کنند و الا انسان در حال عادی ضرر می‌کند اگر نفع نکند که امروز نسبت به دیروز فراتر نرود در حال ضرر است، چقدر لحن این روایت تکان دهنده است کسی که رو به نقصان می‌رود اگر زیاده ای در خود نبیند در حقیقت دچار کاستی و نقصان است و بعد می فرماید کسی که دچار کاستی و نقصان است مرگ برای او بهتر از زندگی است چون در زنده ماندن ضرر می کند اگر از دنیا برود لااقل دیگر ضرر نمی‌کند و به همان جایی که رسیده در همان جا متوقف می‌ماند؛ الا ایحال در بین همه این برنامه ها مهمترین برنامه، برنامه برای تهذیب نفس برای خودسازی و برای ته تخلیه و تحلیه است اینکه انسان از رذائل خود را تهی کرده و به فضایل خود را آراسته کند این مهم‌ترین است.

ضرورت برنامه ریزی تهذیبی برای درمان خویشتن
باید بنشینیم کلاه خود را قاضی کنیم خودِ خودمان را رو به روی خودمان بنشانیم و به حال و وضعیت خودمان نگاه کنیم نقاط ضعف خود را ببینیم برای نقاط ضعف درمان و نسخه بپیچیم؛ الانسان علی نفسه بصیره: انسان خودش دکتر و پزشک خودش است هر کسی درد خودش را بهتر از دیگری می شناسد و حتی هر کسی درمان درد خود را بهتر از دیگران تشخیص می‌دهد و خودش برای خود باید نسخه بیبچد. نسخه روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه و عمری و بنویسد که من بناست الان که ماه رمضان بوده و محیط معنوی با حال و هوای معنوی بوده چه چیزی به دست آورده ام و بگوید که خوب حالا اینها را که به دست آوردم چگونه باید حفظ کنم تا خودم را به ستون بعدی و به ماه رمضان بعدی برسانم؟ لهذا تنظیم برنامه به طور کلی لازم و به تعبیری واجب و به تعبیری واجب شرعی و فقهی است و در این میان تنظیم برنامه تهذیبی مهم تر از سایر برنامه‌هایی است که انسان باید برای خود تهیه و تنظیم کند.

دیدگاهتان را بنویسید