برای «آزاداندیشی» نیازی به نهادسازی نیست

برای «آزاداندیشی» نیازی به نهادسازی نیست؛ باید آن را نهادینه کرد

آزاداندیشی، نقد و نوآوری، توسعه‌ی امنیت را به دنبال دارد

خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا – تهران ۱۹/۱۱/۸۴

۱۶بهمن مصادف است با سومین سالگرد صدور پیام تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی آزاداندیشی و نهضت تولید علم. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که پس از سه سال از انتشار پیام رهبر معظم انقلاب می‌توان از صاحب‌نظران و مسوولان بخش‌های علمی کشور داشت، نحوه‌ی اجرایی کردن فرمایشات رهبری است که در این سه سال به خاستگاه بسیاری از دانشوران دانشگاه و حوزه تبدیل شده است.

خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در سلسله‌گفت‌وگوهایی تلاش کرده‌ است تا حول این پرسش اساسی سخن بگوید.

آن‌چه در پی می‌آید گفت‌وگوی ایسنا با حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد است: امروز قدرت در علم نهفته است، هرچند که در حال حاضر این خطر علم را تهدید می‌کند که هدف آن به جای کشف حقیقت، کسب قدرت شود؛ اما این واقعیت را نیز نمی‌توان نادیده انگاشت که کشورهایی که دارای قدرت علمی و فن‌آوری هستند، از قدرت و اختیار بیشتری در روابط و مبادلات جهانی بهره می‌برند.

رشاد در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در مورد اهمیت بسط آزاداندیشی، نقد و نوآوری علمی اظهار داشت: خصیصه‌ی اصلی بشر، عالم بودن و برخورداری وی از استعداد علم‌آموزی و قدرت علم است و هر فرد و هر جامعه‌ای به میزان ذخیره‌ی علمی و درک معرفتی خود به انسانیت نزدیک‌تر می‌شود.

رشاد افزود: سه دهه پیش ملت ما به یک انقلاب بنیادین دست زد تا به رغم خواست مستکبران و مستبدان راه و رسم بشری و انسانی زیستن را کسب کند و به دیگر آحاد بشر نیز این رسم را بیاموزد. ملت ما فهمید کسب علم و معرفت نیازمند یک انقلاب فرهنگی و علمی است و از این جهت، دوام انقلاب به گمان من به علم تولیدی و معرفتی که کسب می‌کنیم، بستگی تام دارد. اینک اگر بناست این انقلاب بماند که باید بماند و خواهد ماند، باید به تولید علم، توسعه‌ی معرفت و بسط اندیشه اهتمام ویژه ورزید و تولید علم و بسط اندیشه نیز دقیقا در گرو آزاداندیشی و رواج نقد است.

وی افزود: اصولا نوآوری و تولید علم بدون نقد و نقادی یک توهم است و از این جهت است که آزاداندیشی، نقد و ایجاد فضای نقادی در کشور دارای اهمیت اصولی و بنیادی است و دوام و کمال انقلاب به امر بسط و بالندگی معرفت و علم و اندیشه گره خورده است.

این استاد دانشگاه در ارتباط با تعریف و چارچوب نقد و نقادی گفت: طبعا نقد مانند هر کار علمی دیگر دارای منطقی است. «نقد» با «رد» متفاوت است. نقد یعنی سنجش، عیاری، ارزش‌یابی. نقد یعنی واقع را آن‌چنان که هست شناختن و بازگو کردن. در نقد باید همان‌طور که عیب یک اثر و اندیشه گفته می‌شود، هنر آن نیز باید باز گفته شود. نتیجتا اگر در یک بررسی فقط نقاط ضعف یک اندیشه و اثر گفته شود، نمی‌توان نام آن را نقد گذاشت یا حداقل چنین کاری نقد ناقصی است و بر حسب آن نمی‌توان داوری درستی را انجام داد؛ بلکه ممکن است این روش حتی به مخاطب، داوری ناصحیحی را القا کند. نقد آن‌گاه نقد است که جهات کمال و مثبت اثر و اندیشه نیز باز گفته شود. از دیگر سو نقد با جنگ و نزاع هیچ‌گونه سنخیتی ندارد. نقد از جنس اندیشه است و باید به زبان اندیشه نیز تحقق پیدا کند. به نام نقد نمی‌توان به کسی افترا زد یا احیانا با کسی برخورد فیزیکی کرد. کما این‌که مقتضای نقد به مثابه یک کار علمی، رعایت اصول و چارچوب علمی است. پس باید طبق روش‌شناسی معین و مناسب علمی به نقد پرداخت و اصول خاصی را رعایت کرد.

رشاد توضیح داد: علاوه بر این‌که نقد یک کار علمی است، یک کار قضایی نیز هست و باید در آن عدالت و انصاف رعایت شود. چه بسا نقاد ملزم باشد که نقد خود را در معرض شهادت و قضاوت دیگران قرار دهد. پس نتیجتا اگر نقد یک قضاوت و داوری است، باید حداقل شرایط یک کار قضایی نیز در آن رعایت شود. یعنی یک‌جانبه و در غیاب خالق اثر و اندیشه، نقد نکرد یا لااقل باید زمینه‌ای را فراهم کرد که در هنگام نقد، نمایندگان فکری و داوران بی‌طرف ناظر به نقد حاضر باشند. اگر نقد نیازمند نقد بود، باید زمینه‌ای را فراهم کرد که به آن پاسخ داده شود.

رشاد در تعریف آزاداندیشی و چارچوب آن گفت: آزاداندیشی یک اصطلاح جاافتاده نیست که بتوان از آن تعریف واحدی ارایه کرد. باید دید که خاستگاه این تعبیر و محیط فرهنگی که این تعبیر در آن پدید آمده و در آن به کار می‌رود، کجاست و جامعه‌ای که آزاداندیشی در آن مطرح می‌شود، چه مقتضیات، خصایص و التزاماتی دارد. واژه‌ی آزاداندیشی در محیط اسلامی و ایرانی به کار رفته و مورد توجه قرار گرفته است. طبعاً آزاداندیشی به معنی بی معیاراندیشی و بی منطق سخن گفتن نیست و هر آن‌چه را از هر منشاء و هر انگیزه‌ای برخاسته باشد، اندیشه نمی‌نامند. عدم پایبندی به هیچ منطق، مبنا، ادب و اخلاقی نیز آزاداندیشی نیست؛ چون اندیشه ذاتاً نقض منطق، حذف و نبود ادب و اخلاق را بر نمی‌تابد. از طرفی دیگر آزاداندیشی نیز به یک سلسله اصول، چارچوب، آداب و اخلاقیات مقید است. از این لحاظ ما باید آزاداندیشی را عبارت بدانیم از اندیشیدنی که در چارچوب، مبنا و منطق مشخصی صورت می‌گیرد.

رشاد به ترکیب آزاداندیشی اشاره کرد و به ایسنا گفت: این ترکیب از یک زاویه به آزاد بودن و از زاویه‌ای دیگر به اندیشیدن توجه کرده است، ولی هر چیزی را اندیشه و رهایی و بی‌قیدی از هر چیزی را آزاداندیشی نمی‌داند.

وی گفت: از سویی دیگر اندیشه نمی‌تواند چندان مقید باشد. به هر حال اندیشه فکر است و فکر وقتی که مطرح می‌شود باید عرضه شود. از یک طرف اندیشه قیودی را احساس می‌کند که این قیود از بابت اندیشه بودن و فعل اندیشیدن است و از سوی دیگر تسهیلات و گشودگی را که اقتضای آزاد بودن است، و هنر است که ما بتوانیم این دو عنصر را با یکدیگر جمع کنیم.

رشاد ادامه داد: قید و بندهای خلاف اقتضائات طبیعت اندیشه نباید مانع آزاداندیشیدن باشد.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با راهکارها و موانع پیش روی بسط آزاداندیشی، نقد و نوآوری علمی نیز اظهار داشت: اگر بنا باشد آزاداندیشی و نقد و نوآوری در کشور ما رخ دهد و به ثمر بنشیند، باید از لحاظ اجرایی یک سلسله موانع را از پیش روی آن برداشت. شروط و شرایطی رعایت و مقتضیات و عوامل پیشرفت آن فراهم شود . اگر ما برای تولید علم و آزاداندیشی اقدام به نهادسازی بکنیم، مطمئنا به بیراهه رفته‌ایم، ولی از آن سو باید آزاداندیشی و اندیشه در جامعه نهادینه شود و به صورت فرهنگ درآید و نباید به شغل بدل شود. نظم، اخلاق و منطق باید بر آن حاکم باشد، اما سازمان، اداره و بخشنامه نباید بر آن سیطره پیدا کند. نباید این جریان یک فعل حکومتی و ناشی از فعالیت‌های سیاسی و از جنس سیاست قلمداد شود. باید یک عمل علمی و یک حرکت فکری انگاشته شود. نباید به یک امر عوامانه و ژورنالیستی تبدیل و به سطح روزنامه‌های عمومی کشیده شود. این حرکت یک حرکت علمی است و طبعا باید در نشریه‌های علمی و محیط ‌های علمی رخ دهد. از مساله‌ی آزاداندیشی و نقد و نوآوری نمی‌بایست به مثابه یک حربه استفاده شود و احیانا برخوردهای تخریبی نسبت به نظریه، آرا و آثار، جای نقد سازنده و نقادی منطقی بنشیند. نباید دچار روزمرگی و برخوردهای انفعالی شد. نقد و تولید علم باید فعالانه صورت گیرد. البته این امر با این مساله که تولید علم برای مصرف و رفع نیازهای جامعه باشد مغایرتی ندارد.

رشاد افراط و تفریط و تن‌دادن به انقطاع تاریخی را از دیگر آفات این امر دانست و گفت: ما نباید در این مساله دچار تجددزدگی شویم و دست خود را به سمت بیگانگان دراز کنیم و یا احیانا مقلد بیگانگان شویم و نیز دچار سنت‌پرستی، کهنه‌گرایی و مقدس‌انگاشتن مواریث خودی گردیم.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، خودسانسوری، ترس از توهین، تهمت و یا احیانا افترا و متهم شدن به انحراف را یکی دیگر از موانع تحقق آزاداندیشی دانست و به ایسنا گفت: باید شرایط آن‌چنان باشد که افراد صاحب فکر و واجد شرایط امکان ابراز عقاید و اندیشه‌های خود را در محیط‌های علمی داشته باشند؛ بدون آن‌که بترسند بر حسب اندیشه و آرایشان اتهامی به آنها وارد شود. البته در مقابل نیز به نام سخن علمی گفتن و عرصه‌ی اندیشه نباید اساس دین و پایه‌های نظام را مورد حمله قرار داد که مطمئنا آفات این امر کمتر از مواجهه با توهین و افترا نیست.

رشاد گفت: نباید نقد دچار موج‌آسایی و یا مقطع‌انگاری شود. در مواقعی مشاهده می‌شود که موجی در ارتباط با تولید علم، نقد و نوآوری به وجود می‌آید. بعد از مدتی این موج می‌خوابد ولی دوباره احیا می‌شود. در صورتی که رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

وی از دیگر آفات نقد و نوآوری را آفات محتوایی دانست و گفت: باید توجه کنیم که علم، علم است نه توهم و توهم را نمی‌توان به جای علم و واقعیت نشاند. در بعضی مواقع مطالب سخیفی در ارتباط با علم مطرح شده و آن را به جامعه ارایه می‌کنند که حتی طفل خردسال نیز به آن توجه نمی‌کند و گاهی این مطالب به شدت خنده‌آور است. پس می‌توان گفت «علم وانمودن» هرگونه تفکر و اندیشه یکی دیگر از آفت‌های این امر است. اگر صرفا به نقد افکار اندیشمندان محدودی نیز بپردازیم و از آرای دیگر متفکران جهان غافل شویم باز دچار آفت شده‌ایم. باید توجه داشت که نقد، نوآوری و آزاداندیشی فقط در حوزه‌ی انسانی به کار نمی‌رود، بلکه علوم پایه و سایر رشته‌ها نیز محتاج نقد و نوآوری هستند و اگر دانشمندی یک نظریه‌ی فیزیکی و شیمیایی را رد یا تصحیح می‌کند این نیز به معنای نقد است. متاسفانه در جامعه وقتی از نقد سخن گفته می‌شود، در ذهن اغلب، نقد علوم انسانی خطور پیدا می‌کند که گویی ما فقط باید صرفا در حوزه‌ی انسانی و معارف دینی بحث و نقد کنیم.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، خلط اصول‌گرایی با تحجر و نوگرایی با تجدد را از دیگر آفات بسط آزاداندیشی و نقد دانست و گفت: این امر می‌تواند مانع آغاز یک جریان و نهضت علمی در کشور شود. همان‌طور که باید به سرمایه‌های عظیمی که از گذشته برای ما در باب علم باقی مانده توجه کرد، در کنار آن باید به علوم روز و پیشرفت‌های جهانی نیز توجه کرد. نباید فکر کنیم معارفی که از گذشتگان باقی مانده مقدس است. معارف بشری مقدس نیست. از طرف دیگر نباید تصور کنیم هر آن‌چه که نو است دارای ارزش است. حقیقت نو و کهنه ندارد و به تعبیری دیگر، می‌توان گفت حقیقتی که از گذشته به دست آمده مطلوب‌تر از مطالبی است که جدید مطرح می‌شود؛ چون آن حقیقت طی قرون توانسته باقی بماند و آبدیده شده و از نقدها و نقادی‌ها به سلامت بیرون آمده است. لذا همواره نو بودن ارزش ندارد، بلکه این حقیقت است که ارزش دارد و همان‌طور که گفته شد، حقیقت کهنه و نو ارزشمند هستند. در یک کلمه باید گفت اصالت بخشیدن به هر چیز نو و یا هر چیز کهنه آفت است.

وی در مورد نقش حوزه و دانشگاه در بسط آزاداندیشی، نقد و نوآوری علمی نیز اظهار داشت: به هر حال حوزه و دانشگاه در کشور ما دو منبع، کانون و دو باشگاه علمی و فکری به شمار می‌روند و این برای ما یک امتیاز حساب می‌شود. در بیشتر کشورها مراکز علمی صرفا در دانشگاه‌ها هستند. حوزه و دانشگاه هردو به طور جداگانه دارای نقش اختصاصی و با هم دارای نقش مشترک هستند. مقوله‌ی تولید معرفت دینی مربوط به حوزه است و بدون هیچ‌گونه تردیدی از غیر حوزه این کار ساخته نیست. البته این به این معنا نیست که غیرحوزوی نمی‌تواند در این حوزه فعالیت کند، ولی به لحاظ توان، تجربه و روش‌شناسی علمی، حوزه در این امر مجهزتر است، کما این‌که دانشگاه در حوزه‌ی علومی مانند علوم پایه، پزشکی و مهندسی هم به لحاظ تجربه و توان و هم به لحاظ روش‌شناسی از حوزه دارای امکانات بیشتری است. این دو نهاد هم دارای قلمرو مشترکی هستند و هم وظایف مشترکی دارند. این دو حوزه در کنار هم می‌توانند در بسط منطق و مطالعات روانشناختی تاثیر زیادی داشته باشند، چنان‌که می‌توانند در برخی از حوزه‌ها و موضوعات با هم تعامل کنند که از جمله‌ی آن تصحیح، توسعه و تعمیق علوم انسانی است. اگر بخواهیم علوم انسانی مستقل، بومی و سازگار با فکر و فرهنگ خودمان داشته باشیم در مبناسازی به حوزه نیازمندیم. حوزه‌ها باید مبانی علوم انسانی را با بهره‌برداری از منابع دینی و منطق وحی و سنت معصوم و منابع و متون دینی ایجاد کنند و در اختیار دانشگاه‌ها قرار دهند و اگر حوزه نیز بخواهد متقابلا علوم انسانی که اسلامی است سازماندهی کند طبعا در روش‌شناسی، مواد و موضوعات و چارچوب نیازمند همکاری دانشگاه‌هاست. حوزه و دانشگاه مانند دو بال در تولید و معرفت علم نقش‌آفرین هستند. اصولا تاثیر این دو بر تولید علم در حوزه‌ی علوم انسانی آشکار است و به عقیده‌ی من در سایر حوزه‌ها نیز بدون تعامل این دو نهاد نمی‌توان در بسط آزاداندیشی و نقد و نوآوری وتولید به موفقیت چندانی نائل شد.

رشاد در پاسخ به این سوال که آیا این دو نهاد در انجام وظیفه‌ی خود در جهت بسط آزاداندیشی و تولید علم موفق بوده‌اند؟ گفت: به نحو مطلوب آنها نتوانسته‌اند به وظیفه‌ی خود عمل کنند. البته این به معنای نادیده انگاشتن دستاوردهایی که این دو حوزه کسب کرده‌اند، نیست. دانشگاه و حوزه در تربیت نیروی متخصص و تولید علم موثر هستند ولی آن‌چه در حال حاضر از این دو نهاد خارج می‌شود رفع کننده‌ی نیازهای ما نیست و باید از این دو نهاد گله‌مند بود. من فکر می‌کنم حوزه‌های علمیه نقش عمیق‌تر و وسیع‌تری را می‌توانند نسبت به امروز داشته باشند و دانشگاه نیز با نزدیک شدن به مختصات ملی و ارزشمند کردن کار علمی و فاصله گرفتن از این‌که هدف از علم، اخذ پست و مسوولیت و رفع معیشت است، می‌توانند نقش مهم و تاریخ‌سازی در تولید و تربیت نیروی انسانی مفید و متخصص داشته باشند.

رشاد در مورد تاثیر نوآوری علمی و پیشرفت در اقتدار ملی گفت: امروز قدرت در علم نهفته است. هرچند که این خطر علم را تهدید می‌کند که کسب قدرت به جای کشف حقیقت هدف اصلی علم شود اما نمی‌توان این واقعیت را نادیده انگاشت که کشورهایی که دارای قدرت علمی بیشتری هستند در صحنه‌ی بین‌الملل از قدرت و اقتدار بیشتری نیز بهره‌مند هستند که نمونه‌ی آن نیز ژاپن است. اگرچه نمود این کشور تکنولوژی آن است ولی تکنولوژی آن مبتنی بر علم است؛ بی آن‌که دارای قدرت نظامی باشد، دارای امنیت فوق‌العاده‌ و در جهان دارای جایگاه خاص و ویژه است. ما اگر از فکر و توطئه های آمریکا و غربی‌ها بگذریم نمی‌توانیم توان علمی آنها را در اقتدار و امنیتشان نادیده بگیریم. امروز قدرت، اقتدار، پیشرفت در گرو کسب علم و پیشرفت علمی است و نیروی نظامی، استحکامات نظامی و حتی داشتن حزب قدرتمند نمی‌تواند در برابر این مولفه چندان ایستادگی کند.

رشاد گفت: آن‌گاه که آزاداندیشی و نقد و نوآوری در یک جامعه رواج پیدا کند، امنیت نیز ایجاد می‌شود؛ زیرا هرکس هر آن‌چه را که فکر می‌کند بیان می‌کند. در نتیجه خواسته‌ای ناگفته و اندیشه‌ای نهفته نمی‌ماند. اندیشه و افکار چون مذاب نهفته در دل کوه آتشفشان مخفی نمی‌شود که یکباره خارج شود. در اثر نقد و نوآوری، جامعه آبدیده می‌شود و با کمترین حمله، هجمه و نقد و انتقاد دچار آسیب نمی‌شود. نقد، نوآوری و آزاداندیشی باعث می‌شود که اذهان جامعه به تحمل مخالف عادت کنند و از نقد نترسند، بلکه وجود مخالف را به عنوان یک واقعیت بپذیرند و خود را با آن شرایط تطبیق دهند. در این صورت آرامش و طمأنینه در جامعه همزمان می‌شود و این خود باعث پدید آمدن امنیت اجتماعی است.

رشاد در پایان به ایسنا گفت: پس با توجه به مطالب گفته شده می‌توان گفت علم نه تنها یک سرمایه بلکه عامل ایجادکننده‌ی اقتدار نیز هست. آزاداندیشی و رواج انتقادات سازنده ضمن تسهیل سیر و مسیر جامعه و کشور باعث آبدیدگی و آرامش خاص مردم، دستگاه‌ها، مدیران و مسوولان و در نتیجه توسعه امنیت می‌شود.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا: اکرم احقاقی

دیدگاهتان را بنویسید