انقلاب اسلامی ایران، الگوی فکری ملت‌های مسلمان

همایش بین‌المللی بیداری اسلامی: تحول جغرافیای سیاسی ـ فرهنگی خاورمیانه
تاریخ: ۱۰/۳/۱۳۹۰
مکان: تهران، سالن همایش‌های بین‌المللی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
برگزارکنندگان: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات، صدا و سیما

بسم‌الله الرحمن الرحیم

از همه دوستان و دست‌اندرکارانی که این همایش ارجمند را برگزار ‌کرده‌اند تشکر می‌کنم و از میهمانان عزیز نیز به طور مضاعف سپاس‌گزارم.
آنچه در منطقه در حال رخ دادن است، به دلیل هویت جریان‌ها و نهضت‌های اسلامی است که خودجوش و مستقل و بدون هیچ‌گونه وابستگی به کشور و یا قدرتی، فقط با عزم ملی و دینی به‌پا خاسته‌اند. این نهضت‌ها با ایدئولوژی اسلامی و جهت‌گیری ضداستبدادی و ضداستکباری در برابر حاکمان وابسته و مستبدی که بر کشورهای‌شان سیطره یافته بودند قیام کرده‌اند و در حقیقت فریاد بیداری و اعتراض علیه استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل است که از طریق این حاکمان، آنها را زیر سیطره‌ی خود درآورده بودند.
روشن است که این نهضت‌ها پیشینه و پایه‌هایی دارد. مطلع این نهضت‌ها، انقلاب عظیم اسلامی است که در ایران رخ داد. این انقلابِ عظیم مطلع و سرآغاز بیداری تاریخی عظیم اسلامی قلمداد می‌شود. ایران، هرگز به دنبال مداخله در امور داخلی هیچ کشوری نیست، اما تفکر اسلامی که در ایران منشأ این انقلاب عظیم شد الگوی فکری ملت‌های مسلمان را جهان شده است. شایان ذکر است که این تفکر متعلق به ایرانیان و حتی هیچ مذهبی نیست و فقط اسلامی و مستند به کتاب و سنت است.
آنچه رخ می‌دهد تجلی وعده محتوم الهی است. اراده خداوند متعال بر پیروزی مستضعفان و نابودی مستکبران تعلق گرفته است. خداوند متعال در قرآن وعده داده و پیامبر او نوید داده است و ائمه اهل بیت مژده داده‌اند که سرانجام مستضعفان و مسلمانان به پا خواهند خاست و نهضت‌هایی از این دست رخ خواهد داد و پایان کار از آن پرهیزکاران و مستضعفان خواهد بود.
در این میان، نقش ایران، خاص و ویژه است. روایاتی که ذیل بعضی از آیات از پیامبر اعظم یا ائمه اهل بیت(ع) آمده، بسیار است و این روایات در همه منابع اسلامی، هم در کتاب‌های برادران اهل سنت و هم در کتاب‌های اهل تشیع ذکر شده است، به‌گونه‌ای که بعضی از مضامین آنها قطعاً در حد تواتر است. در بعضی روایات آمده است که وقتی سوره جمعه نازل شد، پیامبر اعظم(ص) سوره را تلاوت فرمودند؛ زمانی که به این آیه رسیدند که «وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِم؛ و بر جماعت‌های دیگر از ایشان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند» (آیه ۳) پرسیده شد: «این کسانی که هنوز به ما پیشاهنگان اسلام‌گرا، که مردم عرب هستیم، نپیوسته‌اند چه کسانی هستند؟» پیامبر سکوت کردند، ولی درحالی‌که سلمان فارسی در کنار دست ایشان بود: «فَضَرَبَ یَدَهُ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ فَقَالَ هَذَا وَ قَوْمُهُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ؛ اگر ایمان بر ستاره ثریا هم آویخته باشد، مردانی چون سلمان بدان دست خواهند یافت»؛ یا ذیل آیه ۳۸ سوره محمد(ص) که «وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُم‏؛ و اگر روی برتابید [خدا] جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود» این حدیث از امام صادق(ع) نقل شده است: پس از تلاوت این آیه، مردم از رسول‌الله سؤال کردند: اگر ما قوم پیامبر اعظم کوتاهی کنیم، آنان که پیش خواهند افتاد و به جای ما خواهند نشست چه کسانی هستند؟ باز در اینجا پیامبر(ص) بر زانوان سلمان، که کنار دست ایشان بود، دست زدند و فرمودند که این مرد و قوم این مرد هستند.
در نمونه‌ای دیگر زمانی که آیه: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا» خوانده شد از امام صادق(ع) پرسیدند که اینان چه کسانی هستند که با یهود، جهود و نسل آنها [که امروز صهیونیست‌ها هستند]، اینچنین شدید مقابله خواهند کرد و آنها را دیار به دیار و خانه به خانه خواهند جست؟ حضرت (ع) سه بار فرمود: «هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ» (بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶).
در بعضی از روایت‌ها به جایگاه قم در بیداری اسلامی و اشاعه معارف الهی و نبوی اشاره شده است؛ برای نمونه امام صادق(ع) در حدیثی فرموده‌اند: «وَ سَیَأْتِی زَمَانٌ تَکُونُ بَلْدَهُ قُمَّ وَ أَهْلُهَا حُجَّهً عَلَى الْخَلَائِقِ وَ ذَلِکَ فِی زَمَانِ غَیْبَهِ قَائِمِنَا ع إِلَى ظُهُورِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» (بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲). در روایت مشابه اما مفصل دیگری باز همین مضمون مطرح شده است.
قم یک دولت نیست، شهر علمی و پایتخت دانش و معرفت و تعالیم اهل بیت است. از قرن اول هجری تا امروز قم همیشه کانون علم و معرفت بوده؛ یعنی از اشعریین قمیین تا هم‌اکنون، که یکی از حوزه‌های علمی بزرگ جهان اسلام در آن مستقر است، بسیاری از عالمان و اهل معرفت در این شهر به کار علمی مشغول‌اند. روایات فراوانی هم به جایگاه و سهم این شهر در بیداری اسلامی و اشاعه معارف الهی و نبوی اشاره کرده‌اند. حتی در بعضی از روایات تصریح شده ‌که مردی از قم آغازگر است: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ؛ مردی از قم برمی‌خیزد که همه را به حق دعوت می‌کند و پیرامون او قومی و ملتی جمع می‌شوند که چونان پاره‌های آهن سخت‌اند و بادهای تند حوادث آنها را از جا نمی‌جنباند، آنها از جنگ خسته نمی‌شوند. در فرهنگ آنها چیزی به نام ترس وجود ندارد، آنها نمی‌ترسند و آنها به خدا توکل دارند و پایان کار از آن پرهیزگاران است». (بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶)
شگفت‌تر این‌ است که در روایتی آمده است که پیامبر اکرم (ص) در آستانه خانه‌اش نشسته بود، عده‌ای از اصحاب هم نزد ایشان بودند، خلفای اربعه، هر چهار تن حضور داشتند. پیامبر(ص) از قومی سخن گفت و جمعیت حاضر یکی‌یکی پرسیدند: اینان کیستند تا اینکه حضرت علی(ع) سؤال ‌کرد و پیامبر(ص) پاسخ داد: «أَقْبَلَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَیْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَیْهِمُ النَّبِیُّ ص فَجَلَسَ إِلَیْهِمْ فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ دُونَهُمْ قَالَ أَبُو بَکْرٍ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَکَتَ فَقَالَ الزُّبَیْرُ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَکَتَ فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَکَتَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَیْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِکَ شِیعَتُکَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَا عَلِیُّ» (بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۳۹) در بحارالانوار، علامه مجلسی بر این روایت یک پاورقی زده، و بروْح الله خوانده و نه به روح‌الله. در ذیل حدیث هست که لا علی انساب و لا علی اموال. اینها روْح‌الله را دوست می‌دارند نه به خاطر نسب و نسبت و نه به خاطر مال دنیا، خود او و مرام و فکرش را دوست می‌دارند. علامه مجلسی پاورقی زده و گفته است که نمی‌دانم روْح‌الله یعنی چه، آیا علم است یا دین اما توضیح می‌دهد هرچه هست و هرکه هست به خاطر خدا دوست داشته می‌شود نه به خاطر مال دنیا و نسب.
آن کاری که افزون بر چهل سال پیش آن مرد بزرگ برخاست و سی‌ودوسال پیش با فتح و پیروزی بر منصه حاکمیت نشاند، امروز پیامش به گوش ملت‌ها رسیده است. هیچ لازم نیست ایران در این حوادث مداخله کند و نمی‌کند. البته ما وظیفه دینی خودمان می‌دانیم که حمایت فرهنگی، علمی، و معنوی از این ملت‌ها بکنیم، اما آنها خود بیدار شده‌‌اند و به حمایت خارجی نیازی ندارند. آنهایی که از بیرون مرزها در امور این کشورها مداخله می‌کنند منفور خواهند شد و این ملت‌ها همان‌گونه که حکام را بیرون می‌کنند، حامی آنها را هم از کشورشان بیرون خواهند راند. آنچه اتفاق افتاده این است که پیام امام به گوش ملت‌ها و امت اسلامی رسیده است. والسلام.

دیدگاهتان را بنویسید