گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت

انى آنست نارا، لعلى آتیکم منها بقبس او اجد على النار هدى (طه، ۱۰)

خوب به خاطر دارم و دارید که: در سرنوشته‏ى نخستین شماره‏ى قبسات، در مقام بیان «مبعث‏» و «ماهیت‏»، و «قاعده‏» و «قلمرو» آن‏به صراحت و صلابت تمام گفتیم: قبسات

۱٫ دفترى است گشوده، براى پرداختن به «مباحث فکرى – فلسفى مرتبط به دین‏شناسى و دیندارى در عصر جدید»، مباحثى که‏نوبه‏نو و نوبت‏به نوبت، در گستره‏ى ایران (اولا) و در وراى مرزهاى آن (ثانیا) مطرح مى‏شود;

۲٫ و عرصه‏اى است مفتوح براى «تبیین عقلانى پى‏ساختهاى تفکر دینى و سامانه‏هاى ارزشى – اجتماعى اسلام‏»، و تحلیل مبانى ومواضع آرمانى انقلاب اسلامى، و همچنین پاسخ‏گویى به پرسشهاى دینى نوپدید، با تاکید بر نیازمندیهاى طبقات فرهیخته و تحصیل‏کرده;

۳٫ و نیز ساحتى است معد و مستعد براى «تضارب آراء و تعامل اقلام‏» و نقد علمى و عیارگذارى نظریه‏ها و نحله‏هاى فکرى، با معیار(و از منظر) آموزه‏هاى وحیانى…

اینک که پانزدهمین (و شانزدهمین) شماره (و نخستین مجلد از پنجمین سال) آن به دست مشاطه‏ى چاپ سپرده مى‏شود (و به رغم‏دیگرگونیهاى چشمگیرى که در حیطه و حوزه‏ى فکر و فرهنگ و ادبیات اجتماعى ایران رخ نموده است) چونان چهار سال گذشته،همچنان (بل بیش از پیش) بر ماهیت و مرام معهود، اصرار مى‏ورزیم.

هر چند (چنانکه باید) از کارکرد خویش احساس رضایت نمى‏کنیم و به بازخوردها و بازتابهاى عملکرد خود قانع نیستیم اما،منظومه‏ى مباحث و مسائل مطرح شده («عقلانیت، علم و الهیات، دین و دنیا، دین و آزادى، دین و توسعه، روانشناسى دین، حکمت‏صدرایى، معرفت‏شناسى، دین و اخلاق، تمدنها و فرهنگها: تقابل یا تعامل، و مبانى معرفتى کلامى فقه) همه و همه، شاهد مواجهه‏ى فعال‏قبسات با مقولات فکرى و دین‏پژوهى معاصر است.

طرح عالمانه‏ى مباحث در مجله، احترام اخلاقى و تصدیق علمى رفیق و رقیب را برانگیخته است. پرداخت دقیق و عمیق، تخصصى‏و اختصاصى به مباحث در هر یک از شماره‏ها، (چنانکه فراوان شنیده و دیده‏ایم:) باعث گردیده تا استادان و دانشجویان بسیارى،قبسات را در شمار متون کمک درسى مواد مورد تدریس و تحصیل خود قلمداد کنند و دهها رساله‏ى ارشد و کترى آن را در عداد منابع‏تحقیق خویش بشمار آورند، و (هر چند با تاخیرى غیرمتعارف) وزارت علوم، تحقیقات و فن‏آورى نیز به آن درجه‏ى علمى اعطا کند.

اکنون ماییم و کوله‏بارى از برخورد لطف‏آمیز و مسؤولیت‏انگیز بزرگان و وجوه علمى و دینى کشور (و گاه خارج از کشور) وفرهیختگان و فضلاى حوزه و دانشگاه که پیوسته مایه‏ى پشتگرمى و قوت قلب همکاران و باعث طراوت و نشاط نشریه بوده است.

بر اثر پافشارى و پایبندى بر ماهیت و مرام اعلام شده امروز قبسات به مثابه باشگاهى مکتوب، پذیرنده‏ى خیل عظیمى ازدانش‏آموختگان جوان، جوینده و پرسشگر است; دانش‏پژوهانى که جویاى مبادى ومبانى اندیشه‏ى دینى به زبان زمان‏اند، و پرسشگر وجستجوگر پرسشهاى نو و پاسخهاى در خور در این حوزه، پرسشهایى نه از جنس آنچه دین‏شناسان متصلب سنتى بدانها پرداخته‏اند، وپاسخهایى نه از آن دست که دین‏پژوهان متجدد مدرن آنها را ساخته و پرداخته‏اند! بلکه از آن رقم پرسشها و پاسخها که دین‏گرایان محقق‏مستقل مى‏پسندند و از متن دین و از بطن وحى دریافته و شناخته‏اند.

اما متاسفانه از تحقق مقوله «نقد» و «تضارب آراء» چیزى نتوان گفت، زیرا دیرى است که در دیار ما نقد مرده است و سنت تضارب‏افکار و سیره‏ى تعامل اقلام به طاق نسیان سپرده است. آنچه نیز این روزها در کشور ما جارى است گرته‏برداریى است ناقص و ناشیانه ازفرهنگ نقادى فرنگ بى‏آنکه مضار و مزایاى آن ملحوظ و آداب و اخلاق آن، منظور مدعیان آن باشد. با این همه، حضرات مدعى نقد ونوآورى نیز جرئت‏خروج از «حلقه‏ى تنگ‏» نشریات طیف منسوب به جریان خود را ندارند، و همانا عافیت رجزخوانى یکطرفه درپستوخانه‏ى امن حلقه‏ى خودى را بر عاقبت چالش رویاروى با رقیب در آوردگاهى صریح، ترجیح مى‏دهند!

به هر روى، قبسات به مشى و منش چهارساله‏ى خود پایبند است: از هر سخنى – به شرط برخوردارى از سطح علمى قابل قبول و باتحفظ بر ادب و و آداب نقد – براى طرح و درج استقبال مى‏کند.

در پایان دو نکته را یادآور مى‏شوم:

۱٫ چنانکه ملاحظه مى‏فرمایید از این شماره سامان‏دهى و صورت‏بندى مجله اندکى تغییر یافته است و علاقه‏مندیم خوانندگان‏فرهیخته، ما را از نظرات ارزنده‏ى خود راجع به این تغییر برخوردار سازند;

۲٫ اهل فن مى‏دانند: تولید نشریه‏ى فکرى با حفظ مستواى علمى مطلوب، بس پر هزینه است، در حالى که: از سویى در نرخ‏گذارى -آن هم براى مخاطبانى از سنخ خوانندگان قبسات – دست دست‏اندرکاران بسته است، و از دیگر سو نیز نشریه از حمایت دستگاههاى‏مسؤول، محروم است!

لهذا به رغم آنکه (با توجه به حجم محدود آن)، از جمله مشکلات همکاران ما گزینش مطلب از میان انبوه مقالات واصله یا تولید شده‏توسط گروههاى علمى پژوهشگاه بوده است، اما طى سنوات گذشته به دلیل کمبود امکانات و (براى صرفه‏جویى در هزینه)، گاه دو شماره‏درهم ادغام مى‏شد، پس از این نیز مصمم هستیم با استفاده از حروف نازک و حذف فضاهاى باز در صفحه‏آرایى، از حجم صفحات (و نه‏مطالب)، بکاهیم. هر چند مى‏دانیم که اینها چاره‏ى کار نیست و لهذا اینک فرصت را مغتنم داشته از دستگاهها و دستهاى متمکن براى‏کمک به تامین هزینه‏ى قبسات مددخواهى مى‏کنیم.

خاتمه را به همراه صمیمانه‏ترین وخاضعانه‏ترین سپاس‏ها، به مسک مهر همه‏ى کسانى که طى شماره‏هاى شانزده‏گانه، این ناچیز بى‏چیز را یارى کرده‏اند مهر مى‏کنم.

دیدگاهتان را بنویسید