ارزیابی روندِِ مدیریتِ تحول در حوزه‌های علمیه

 

مراسم نکوداشت حضرت آیت‌الله خوشوقت
تاریخ: ۲۵/۳/۱۳۹۰، ساعت ۱۶ تا ۱۹
مکان: تهران، حرم عبدالعظیم حسنی(ع)، تالار شیخ صدوق
برگزارکنندگان: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، مؤسسه‌ی انتشارات امیرکبیر، سازمان تبلیغات اسلامی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با عرض تبریک میلاد مبارک امیرالمؤمنین(ع) و همچنین دیگر اعیاد این ماه پربرکت خدمت استادان محترم، علمای معظم، فضلا و طلاب ارجمند حاضر در این محفل مینوی و انجمن ارجمند، از محضر مبارک حضرت آیت‌الله خوشوقت، که به رغم میل قلبی و به دلیل اصرار حقیر و دوستان، به ما اجازه دادند این جلسه‌ی تعظیم را با حضور خود ایشان برگزار کنیم، تشکر می‌کنم و خداوند را سپاس‌گزارم که به ما این فضیلت را داد تا افزون بر ربع قرن، به بهانه‌های گوناگون به محضر این استاد گران‌قدر مشرف شویم و در حوزه‌ی علمیه امام رضا و گاه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، به طور مستمر از حضور پرفیض ایشان مستفیذ گردیم.
دوستان می‌دانند حضرت آیت‌الله خوشوقت از چنین برنامه‌هایی به شدت دوری می‌کنند و گریزان‌اند. کسی تا با ایشان انس نیافته باشد مراتب تواضع و نفسانیت‌ستیزی ایشان را درک نخواهد کرد. امیدوارم خدا حوزه‌های ما را از وجود چنین شخصیت‌‌هایی تهی نکند.
خدا گواه است که این چند روز مدام فکر می‌کردم که در این مجمع علمی و در محضر علما و درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) چه چیزی بگویم، اما سرانجام به این نتیجه رسیدم که از دردی سخن بگویم که به شدت از آن رنج می‌برم و هرگاه اهل فضل، علما و طلاب را در جایی ملاقات می‌کنم می‌خواهم آن را بازگو کنم و آن چیزی نیست جز وضعیت کنونی حوزه‌‌های علمیه و نیاز آنها به تحول.
همان‌گونه که رهبری معظم، فرهیخته و فرهمند فرموده‌اند، آرمان تحول در حوزه واقع‌شدنی است؛ یعنی این تحول خواه ناخواه روی خواهد داد؛ زیرا ظروف تاریخی و فرهنگی، آن را طلب می‌کنند، اما تحول اگر مدیریت نشود، بسا به ضد خودش تبدیل می‌شود. تحول غیر از تبدل است. منظور از تحول در حوزه، احیای هویت تاریخی آن است. به سخن دیگر، زمانی که می‌گوییم می‌خواهیم حوزه را متحول کنیم، یعنی به دنبال بازگشت به هویت خود هستیم و می‌خواهیم با پیشینه‌ی حوزه و حوزویان آشتی کنیم. دلیل تأکید بر این بازگشت آن است که ما حوزویان هم‌اکنون در حال فاصله گرفتن از پیشینه‌ی خود هستیم که نتیجه‌ی آن چیزی جز دچار شدن به انقطاع تاریخی نیست. جوان‌ترها از این طلبه‌ی کوچک این هشدار را بشنوند و بپذیرند؛ زیرا وضعیت کنونی حوزه به گونه‌ای است که انسان احساس خطر می‌کند.
البته باید به این نکته اشاره کنم که بنده خود به شدت تحول‌گرایم و حتی به نواندیشی و نوگرایی متهم هستم. به سخن دیگر روح و جان من به گونه‌ای با نوآوری، نواندیشی و تحول پیوند خورده است که صفت تحجرگرا و متجمد با آن سازگار نیست، اما با این حال با تبدل به جای تحول مخالف‌ام.
شایان ذکر است که تحجر، تصلب و تجمد نیز مطلوب ما نیست. ما در روزگاری سیال، متحرک و پیش‌رونده که در آن همه چیز دیگرگون می‌شود زندگی می‌کنیم؛ بنابراین نباید از قافله‌ی بشریت عقب بمانیم. این در حالی است که با تحجر، تجمد و تصلب به وضع موجود نه تنها از این قافله عقب می‌مانیم، بلکه در حق دین اسلام و مکتب اهل بیت‌(ع) ستم روا می‌داریم. افزون بر این، با توجه به اینکه حوزه و تحصیل طلبگی مساوی است با اجتهادورزیدن، می‌توان گفت در ذات تحصیلات حوزه نیز نوشدگی و تحول نهفته است؛ از این‌رو مخالفت با تحول در حوزه به معنای نادیده گرفتن این ویژگی ذاتی حوزه و تغییر ماهیت آن است.
جوهره‌ی حوزه با دانشگاه، که اساساً نظامی مقلد است، تفاوت دارد. گرچه بنده با دانشگاهیان روابط فراوان و وثیقی دارم، معتقدم دانشگاه ایرانی، دانشگاه الگوگرفته از فرنگ است که اجتهادی و نوآور نیست. به دلیل همین ویژگی هم است که اتفاق درخوری در دانشگاه‌های ما نمی‌افتد. در حال حاضر ما ناچاریم این نظام را داشته باشیم، اما منظور آن نیست که نمی‌توانیم در پی مداوای آن برآییم؛ مداوایی که جز از طریق تولید علوم انسانی اسلامی و استفاده از متون و مدرسان لایقِ شایسته‌ی مسلمانِ محققِ متضلعِ صاحب‌نظرِ علوم انسانی اسلامی ممکن نیست.
من در مقام طلبه‌ای که نقاط بسیار مهم جهان، نظام‌های آموزشی و دانشگاه‌های آنها را دیده‌‌ام، با قاطعیت عرض می‌کنم که در همه‌ی عالم هیچ‌جا نظامی به پرپیشینگی، استواری، اصالت، آزمودگی و کامیابی نظام تحصیلات حوزوی وجود ندارد. با توجه به اینکه حوزه‌ی نجف ما در سال ۴۴۸ .ق، با انتقال مرحوم شیخ(ره) از بغداد به نجف و در پی ستم‌هایی که به او در بغداد شد در محضر مبارک حضرت امیر(ع) بنا گردید می‌توان گفت دستاورد کنونی حوزه هزار سال تجربه‌ی انباشته‌شده در زمینه‌ی آموزش، پژوهش، پرورش، تربیت، معنویت، معیشت، مدیریت، رفتار و … است؛ تجربه‌ای که انتظار می‌رود با شناخت و استخراجش، در عرصه‌های دیگر هم به خدمت گرفته شود تا آن عرصه‌ها در مسیر تعالی قرار گیرند. اما آنچه نگرانی من طلبه را افزایش می‌دهد مدیریت نادرست تحولی است که در حوزه در حال روی دادن است؛ زیرا در نتیجه این مدیریت آنچه حاصل خواهد شد دانشگاهی با ظاهر حوزه خواهد بود. من نگرانم که حوزه‌ی ما در آینده امثال آیت‌الله خوشوقت، آقاجواد ملکی تبریزی و مطهری(ره) را پرورش ندهد؛ زیرا حوزه‌ی ما دارد بوی دانشگاه می‌گیرد و سیستم آن دارد مانند سیستم دانشگاهی می‌شود. البته حوزه‌ی علمیه‌ی قم را دست‌هایی هدایت و حفظ می‌کند که در برابر آن، قدرت‌هایی همچون رضاخان و محمدرضا شاه نتوانستند کاری کنند؛ قدرت‌هایی که گرچه به دنبال لطمه‌زدن به این ساختار بودند، در نهایت نه تنها نتوانستند به آن ضربه‌ای وارد کنند، بلکه خود از آن لطمه دیدند؛ حوزه‌ای که تکان نخورد، ولی جهان را تکان داد. بنابر این ما به لحاظ معنوی نباید نگران حوزه باشیم، ولی سیر کنونی تحول در حوزه ممکن است به جایی بینجامد که حوزه‌ی‌ مقدسه‌ی قم العیاذبالله به الازهر دیگری تبدیل شود.
الازهر ۷۵۰‌ هزار طلبه و دانشجو به صورت هم‌زمان دارد؛ یعنی هفت برابر کل روحانیان ایران؛ چهارده برابر کل طلبه‌ها و مدرسان قم. البته این فقط به بخش برادران آن مربوط می‌شود؛ زیرا در بخش خواهران آنجا هم چندصد هزار نفر مشغول تحصیل‌اند؛ با این حال همه‌ی این افراد توجیه‌گر حکامی هستند که امروز مردم علیه‌شان برخاسته‌اند؛ یعنی خروجی این نظام آموزشی معنویت و انسان معنوی نیست.
ما باید حوزه را متحول کنیم و به آن نظم دهیم. بیان الهی آن شیخ بزرگوار و شیخ مشایخ این نسل، مرحوم آیت‌الله حائری(رض)، که در مقابل رضاخان گفت نظم ما در بی‌نظمی است، بسیار حکیمانه است، ولی بعضی این عبارت قدسی را بدون توجه به ظرف تاریخی خود معنی کرده‌اند. طبعاً هیچ‌یک از اهل نظر نمی‌خواهند حوزه بی‌نظم باشد؛ زیرا اصلاً در حوزه‌ی بی‌نظم نمی‌توان کاری انجام داد. با توجه به همین اصل عقلی است که می‌گویم ما باید در حوزه نظم ایجاد کنیم، اما نظم خودمان را.
برای اینکه به نظم خودی دست یابیم و آن را سرلوحه‌ی تحول کنونی قرار دهیم باید به سراغ تجربه‌های هزارساله‌ی حوزه رویم. اما تا به حال در حوزه‌ی عظیم شیعه در ایران و عراق چند تحقیق درباره‌ی سنت‌های آزموده‌ی اصیلِ کامیابِ جواب‌داده انجام شده است و چند محقق به شیوه‌ی آموزش، پرورش، و معیشت بزرگان حوزه و نوع رابطه‌ی بین استاد و شاگرد توجه کرده و درباره‌ی آن پژوهش نموده‌اند؟ همین بی‌توجهی‌هاست که سبب شده است رابطه‌ی بین استاد و شاگرد در حوزه‌ در حال تبدیل به همان رابطه‌ای باشد که در دانشگاه وجود دارد؛ یعنی شاگرد اصلاً علقه‌ای به استاد پیدا نکند. من در مقام نقد نیستم، شاید فردی بگوید تو هم یک طلبه هستی و دستی در آتش داری، در این زمینه چه کرده‌‌ای؟ ولی واقعیت این است که من به شدت نگرانم و معتقدم بزرگان ما باید هر چه زودتر تدبیری کنند و چاره‌ای بیندیشند تا فرصت از دست نرود؛ البته همان‌گونه که گفتم و براساس روایاتی که به حد تواتر می‌رسند، قم تا آخرالزمان و تا ظهور حضرت حجت(ع) پایگاه دین خواهد بود.
وضع موجود حوزه پاسخگوی نیاز جهانی شیعه و مکتب اهل بیت نیست. امروز با توجه به تغییر اوضاع و احوال زمانه، مذهب تشیع به شدت در حال گسترش است؛ اصلاً هیچ‌وقت در تاریخ به اندازه‌ی این سه دهه، تشیع و مکتب اهل بیت(ع) ترویج نشده است. موضوعی که در این بین جلب توجه می‌کند تفاوتی است که در گرایش به این مذهب بین گذشته و حال وجود دارد و آن این‌که در گذشته، بیشتر اقوام به شکل توده‌ای شیعه می‌شدند، اما اکنون نخبگان هستد که به مذهب تشیع ایمان می‌آورند.
گاهی انسان با شخصیت‌های بسیار مشهوری روبه‌رو می‌شود که عالم را گشته‌اند، اما در نهایت شیعه شده‌اند؛ شخصیت‌هایی همچون لگن‌هاوزن، فیلسوف بزرگی که در حال حاضر در خدمت آیت‌الله مصباح است و مانند یک معلم در مؤسسه‌ی ایشان تدریس می‌کند، اما ما قدر او را نمی‌دانیم. این فیلسوف، نخست کاتولیک بود، اما بعد به مذهب ارتدکس و پروتستان گروید. پس از آن مارکسیست شد، اما زمانی که متوجه شد این ایدئولوژی پاسخگوی سؤالات او نیست، آن را به کناری گذاشت و سنی شد. با این حال تشیع مذهبی بود که بالاخره او را اقناع کرد. با توجه به همین افراد است که می‌گویم شرایط تفاوت کرده است؛ تفاوتی که امام خمینی(ره) بانی آن بود؛ زیرا آن موجی که ایشان از حوزه ایجاد کردند امروز در حال متحول کردن کشورهاست؛ موجی که پیام آن را افرادی همچون لگن‌ هاوزن درک کردند.
استاد والد ما رضوان‌الله نقل کرده‌اند: در بازگشت از نجف، در مرز کشور، میهمان چادرنشینانی شدم که سنی و از عشایر بودند. خیلی احترام کردند، صبح که می‌خواستم بیایم انگشتر من گم شد، استخاره کردم که کدام سمت را بگردم، بیرون چادر یا داخل آن، سمت چپ یا راست؟ و با استخاره انگشتر را پیدا کردم، اینها یکباره متحیر شدند و شهادت گفتند و شیعه شدند.
این هم گونه‌ای دیگر از شیعه شدن است، که با گرویدن لگن‌هاوزن به این مذهب که با فکر فلسفی و عمق معنوی تشیع و مکتب اهل بیت به این مکتب ایمان می‌آورد تفاوت دارد. با توجه به همین تنوع تشنگان مذهب تشیع است که می‌گویم حوزه‌ی ما باید به اینها پیام بدهد اما این بدون تحول ممکن نیست، و تحول هم بدون بازگشت به گذشته و احیای سنت‌های اصیل فراموش‌شده و مغفول و مطلقاً مجهول‌مانده ممکن نیست.
در پایان از تلاش‌های انجام‌شده برای معرفی بزرگان حوزه‌ی ‌علمیه به طلبه‌های جوان به منظور الگوگیری آنها از این بزرگان تقدیر می‌کنم. اما معتقدم از این دست کارها باید بیشتر انجام شود.
از اینکه پریشان و پراکنده سخن گفتم پوزش می‌طلبم. عرض کردم صرفاً یک ابراز نگرانی بود و بازتاب آنچه در درون آشفته‌ی من می‌گذرد. امیدوارم خداوند متعال و صاحب اصلی حوزه کمک کند تا بتوانیم با همیاری مدرسان محترم و دلسوز حوزه، راهنمایی‌ها و رهنمودهای خیرخواهان حوزه، مراجع عظام و رهبری معظم انقلاب را، که دهه‌ها و حتی از پیش از انقلاب عَلَم تحول حوزه را بر دوش ‌کشیده‌اند، به کار بندیم و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را در میسری که شایسته‌ی آن است مدیریت کنیم.
من همین‌جا از همه‌ی دستگاه‌‌هایی که در برپایی این نکوداشت همکاری کردند و همچنین از متولیان حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از جمله جناب آیت‌الله ری‌شهری و دیگر دوستانی که بنده به همگی آنها ارادت دارم، تشکر می‌کنم و سخن خود را با نقل این مطلب از جناب حاج عباس آقای سلیمی به پایان می‌برم؛ دوستان ما جلسه‌ای را در اینجا برقرار کرده بودند، جناب آقای قاسمی، مدیر محترم حوزه‌ی علمیه‌ی امام رضا(ع)، نیز در جلسه حضور داشتند، گفتند یکی از آقایان که مسئول تشریفات حرم بودند با مشکلات جسمی زیاد، که بر اثر تصادف عارض شده بود در جلسه حضور پیدا کردند. از او علت این حضور را با وجود آن مشکلات جویا شدند و این فرد پاسخ داد: دیشب در همین حال و وضع بودم و آمادگی برای حضور در محل کار را هم نداشتم، ولی یک‌مرتبه در خواب دیدم که به من گفته می‌شود، برو و در خدمت آیت‌الله خوشوقت باش. یک‌مرتبه بیدار شدم و گفتم آیت‌الله خوشوقت کیست؟ صبح که شد با من تماس گرفتند و گفتند جلسه‌ی ستاد نکوداشت آیت‌الله خوشوقت است و من با این حال و وضع در جلسه حضور پیدا کردم. با چنین نگاه و نگرشی بود که دوستان ما در این ستاد کار کردند و این نکوداشت برپا شد. ان‌شاءالله که مأجور باشند و این فعالیت ذخیره‌ی آخرت همه‌ی همکاران باشد.

دیدگاهتان را بنویسید